رادیو زمانه > خارج از سیاست > وبلاگ خوانی > بیانیهای بلندتر از قامت ادعایش | ||
بیانیهای بلندتر از قامت ادعایشلیدا حسینینژادlida@radiozamaneh.comدر روز یازدهم دی، هفدهمین بیانیهی میرحسین موسوی منتشر شد. در بخشی از این بیانیه میرحسین موسوی پنج راه حل برای برون رفت از وضع بحرانی فعلی ایران ارائه کرده بود. مسئولیتپذیری مستقیم دولت در مقابل ملت، مجلس و قوه قضاییه، تدوین قانون شفاف و اعتمادبرانگیز برای انتخابات، آزادی زندانیان سیاسی و احیای حیثیت و آبروی آنها، آزادی مطبوعات و رسانهها و به رسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکیل احزاب و تشکلها، خلاصهای از این پنج راهحل هستند.
بیانیهی هفدهم موسوی شاید تنها بیانیه ایشان باشد که با واکنشهای بسیاری همراه شد. اینبار نه تنها از جانب مخالفان خودش، بلکه از میان حامیان او و جنبش سبز هم واکنشهای متفاوت و بسیاری به این بیانیه نشان داده شد. برخی این بیانیه را نشان عقبنشینی و پذیرش دولت احمدینژاد از سوی میرحسین موسوی دانستند و به همین جهت به این بیانیه انتقاد داشتند. این واکنشها را میتوان در میان وبلاگها دنبال کرد. درمیان وبلاگنویسان در این مورد بحثهای زیادی به راه افتاده است. علی معظمی در «اینجا و اکنون»، پیشنهادهای میرحسین موسوی را بسیار عاقلانه و سیاسی میداند. او میگوید که «این پیشنهادها را باید نقطهی مقابل پیشنهاد کسانی خواند که ما مردم را بزغالهی گوساله میخوانند.» «پیشنهادهای موسوی از دید من کاملاً هم وفادار به همهی آن چیزهایی است که مشترکاً بهخاطرش بیش از شش ماه کوشیدیم و هم کاملاً از نظر سیاسی پیامدگرایانه تنظیم شده است.» نویسندهی وبلاگ «اینجا و اکنون» معتقد است که «کل بیانیه با پیشبینی احتمالات مختلف در برخورد با آن تنظیم شده است.» مهدی جامی هم در وبلاگش «سیبستان»، تحلیلی از این بیانیه ارائه کرده و آن را راه آخر پیش از فروپاشی دانسته است. مهدی جامی این بیانیه را نشانهی خستگی موسوی یا سازش او با حاکمیت نمیداند. هرچند معتقد است که «سازش اسم اعظم سیاستورزی و صدای عقلانیت است... آن هم وقتی که شفاف صورت بگیرد و با شرایطی مردمدار» و این در بیانیهی موسوی هست، و به عقیده مهدی جامی اصلأ هم بد نیست. به این دلیل که «خود او گفته بود که اصل مبارزه نیست، زندگی است و نمیشود که برای ابد جنگید.» نویسنده وبلاگ سیبستان در ادامه میگوید: «اگر مقصود از سازش بند و بست با سران حاکم است، این خطا و بیانصافی بزرگی است. کسی که در بیانیهاش آمادگی خودش را برای شهادت اعلام میکند، بر سر چه چیزی میخواهد سازش کرده باشد؟... کسی که تمام خطاهای درشت طرف مقابل را رودررو به او میگوید و پیامد روش جاهلانهاش را به او گوشزد میکند، چه اعتباری در حریف میبیند که بخواهد چیزی از او بگیرد؟... کسی که در هفت ماه گذشته هربار که سخن گفته، خردمندی و آهستگی و سنجیدگی خودش را نشان داده، چرا باید یکباره خسته شده باشد و از پیگیری آن چه میخواهد دست بردارد؟» سپس مهدی جامی به بند اول راه حل پیشنهادی میر حسین موسوی اشاره میکند که بنا به این بند برخی به این نتیجه رسیدهاند که میرحسین موسوی قصد سازش با دولت را دارد و سپس مفهوم بند اول را توضیح میدهد: «میرحسین موسوی میگوید دولت به خودی خودش اعتباری ندارد و حمایتهای رهبری است که او را سرپا نگه داشته است... موسوی میداند که به دلیل حمایتهای آشکار رهبر از دولت است که مجلس در مقابل دولت عاجز شده است ... و میخواهد رهبر کنار بنشیند و بگذارد که دولت به محاسبه کشیده شود. میرحسین مشکل اصلی را در این میبیند که دولت کارگزار رهبر است و از مصونیت سیاسی برخوردار شده است و میرحسین میخواهد که این مصونیت برداشته بشود... موسوی بهروشنی معتقد است که مثل همهی ما این دولت دولتی بیکفایت است. او با درخواست پاسخگو شدن دولت و برداشته شدن حمایت رهبر از آن، راه را باز میکند که اهرمهای قانونی برکناری دولت فعال بشود...» مهدی جامی معتقد است که «برای کسی چون موسوی که به قانون اساسی و ظرفیتهای معطل مانده آن متعهد است و قصد انقلاب ندارد، این پیشنهادی هوشمندانه است.»
در همین راستا به وبلاگ «ایمایان» سری میزنیم. نویسنده این وبلاگ میگوید که «بیانیه موسوی را درست بخوانیم.» او میگوید که «بیانیه موسوی تمام آن چیزهایی را داشت که برای حفظ نظام، تمام شدن بحران و بازگشت آرامش لازم است، به جز یک مورد... این مورد چشم اسفندیار نظام اسلامی و برهم زنندهی آرامش پیش از طوفان در کشور است.» او سپس به مواردی در بیانیه اشاره میکند که قضایا را به نفع حکومت ولایی و بقای شخص ولی فقیه پایان میدهد و این موارد را نام میبرد که «او خواهان آرامش است، پس برای عاشورا اطلاعیه نداد. تأکید برهویت اسلامی، تبرّی جستن از قدرتهای خارجی و گروهکهای ایرانی خارج از کشور، مورد تأیید نبودن هرگونه حرمتشکنی در روز عاشورا و دست برداشتن از انکار دولت و پذیرفتن آن.» سپس به راه حل دوم موسوی اشاره میکند و معتقد است که «اجرای این راه حل به این معناست که تمام افراد با هر اندیشهای بتوانند نامزد بشوند و رأی آزادانهی مردم به آنها تعلق گیرد. در صورت اجرای چنین قانونی از افراد حاضر در ساختار سیاسی ده درصد هم باقی نخواهند ماند. مجلس سراپا دگرگونه میشود، رئیس جمهور عوض میشود و مجلس خبرگانی روی کار میآید که جایگزین مناسبتری برای سید علی خامنهای خواهد داشت.» در بخش آخر هم نویسنده وبلاگ «ایمایان» اشاره میکند به اینکه «موسوی در هیأت یک سیاستمدار تمام عیار به حاکمیت میگوید، خودت را در معرض رأی مردم قرار بده. یعنی به زبان بیزبانی: «برو کنار». ایمایان این بیانیه را «نه راه آخر پیش از فروپاشی، بلکه اعلام آغاز فروپاشی نظام تمامیتخواه» میداند. وبلاگ نویسان بسیاری نسبت به این بیانیه واکنش نشان دادند و نظر و تحلیلهاشان را در وبلاگهاشان آوردهاند که مجال پرداختن به همه آنها نیست. برخی از این وبلاگنویسان معتقد هستند که میرحسین موسوی با این بیانیه توانسته است «توپ را در زمین رهبری بیندازد». یکی از این وبلاگنویسان نیما نامداری است، نویسندهی وبلاگ «ساز مخالف». او معتقد است که «حالا رهبر باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد خودش را از دعوا کنار بکشد و بگذارد اصلاحطلبان به همین سیاقی که در این سالها عمل میکردند، با دو ابزار رسانه و انتخابات و با فعالیت در حوزهی جامعه مدنی راه خودشان را ادامه بدهند. و در مقابل آنها هم کاری به قانون اساسی اصل ولایت فقیه و مصداق حاضرش نداشته باشند و بعد هم تمرکزشان را بر جریان سیاسی رقیب بگذارند، یا اینکه کماکان رهبری میخواهد که هیچگونه تغییر و اصلاحی را نپذیرفته و با موسوی هم همان معاملهای را بکند که هشت سال با خاتمی کرد.» به عقیده نیما نامداری «نپذیرفتن پیشنهادهای موسوی مملکت را در مسیری میاندازد که اگرچه انتهایش معلوم نیست، اما سرخی رنگش از همین حالا پیداست.» «محمد آقازاده» بیانیهی هفدهم میرحسین موسوی را «زبان اخلاق» و پنج شرط را «مقدمه آشتی ملی» میداند. او میگوید: «هر پنج شرط چیزی نیست جز بندبند قانون اساسی که تمام نهادهای قدرت، مشروعیت و اعتبار خودشان را از آن دارند. موسوی از انتخابات گذر میکند و تنها دولت را پاسخگو در برابر مجلس، قوه قضاییه و مردم میخواند.» در پایان هم محمد آقازاده عنوان میکند: «این بیانیه راهی گشود که تا دیروز بسته مینمود. این در باز را با رادیکالیسم کور و با تمامیتخواهی از دست ندهید. چرا که در غیر اینصورت در پایان بازی دستهای همه خالی خواهد بود. ترکیب بهینهی عقلانیت، اخلاق و شجاعت آن چیزی است که بیانیه موسوی را تاریخساز میکند.» ازمیان تحلیلهای زیادی که در وبلاگها شده، نگاهی داریم به آن چه نویسندهی «کلاشینکف دیجیتال» نوشته است. او میگوید: «بیانیهی اخیر میرحسین موسوی را میشود در یک کلمه «نرمش بدون سازش» از سوی میرحسین توصیف کرد.» کلاشینکف دیجیتال در بخشی از مطلبش اشاره میکند به اینکه «موسوی برای اولین بار پیشنهاد «آشتی ملی» را میدهد. اما بسیار دقت میکند که این پیشنهاد آشتیجویانه از نظر هوادارانش «سازش» تلقی نشود.» همینطور «به نظر میرسد اصلیترین فراز بیانیهی موسوی در اولین گزینهی پیشنهادیاش برای رفع بحران موجود نهفته باشد. میرحسین موسوی تلویحاً ایدهی «عدم کفایت سیاسی دولت احمدینژاد» را بهعنوان اولین و مهمترین گزینهی پیشنهادی خودش برای حل بحرانهای فعلی پیشنهاد میکند.» در پایان هم نویسندهی این وبلاگ میگوید: «به بیان دیگر میرحسین پایان آبرومندانهی جنبش سبز و پایان مسائل بعد از انتخابات را در گرو کنارزدن دولت محمود احمدینژاد توسط نهادهای قانونی نظام معرفی میکند.» به عنوان آخرین مطلب هم نگاهی داریم به آنجا که امیرحسین در «تلخ مثل عسل» نوشته است. امیرحسین جنبش سبز را یک «جبهه» میداند و میگوید: «ویژگی یک جبهه تنوع و گوناگونی دیدگاههای افراد تشکیلدهندهی آن است که عاملی مشترک آنها را گردهم آورده است.» به نظر نویسنده وبلاگ «تلخ مثل عسل» اتفاقی که دراین اواخر افتاده، این است که «با تندشدن وقایع ظرف ده روز اخیر، فاصلهی میان بخشهای تشکیلدهندهی جنبش سبز زیاد شده است. نیروهای ابتدای صف فاصلهای خطرناک با نیروهای انتهای صف پیدا کردند که این فاصله ممکن است باعث شود سرکوب پیشروان به آسانی انجام شده و نیروهای انتهایی هم تمایل و یا فرصتی برای مددرسانی نداشته باشند» و بیانیهی هفدهم میرحسین «حداقلهای هوشمندانه را بیان کرده تا فرصت اجماع بر سرآنها برای همهی سبزها فراهم بشود.» تلخ مثل عسل میگوید: مهندس موسوی تا به حال ثابت کرده است که خِرد و دلآوری را باهم دارد... مرد نقاش که رنگ سبز امید پاشیده به آیندهی ایران، به گمانم میداند که دارد چه میکند. به او اعتماد کنیم! |
نظرهای خوانندگان
ما عشق انقلاب نداریم بلکه عشق دمکراسی و آزادی داریم.باید دید کدام راه ما را بآن سو میبردو با هزینه جانی کمتر. دوستان دو آتشه لطفن از جان خود مایه بگذارند و نه از جان من.
-- mehrdad ، Jan 5, 2010 در ساعت 09:35 PMآنچه مسلم است موسوی کاندیدی برای ریاست جمهوری این رژیم بود و با داشتن این نظر که در این رژیم باید رفرم بشود. امروز با فشاریکه ملت از پائین میاورند سطح رفرم باید بکلی عوض شود.نکته دیگر اینستکه ، برای صحبت با حکومت میبایستی حکومت شما را برسمیت بشمارد که فعلن اینطور نیست.بیانیه موسوی دهن یاوه گویان رژیمرا میبندد و دیگر نمیتوانند بموسوی بر چسب بزنند،حتمن در جناح حاکم کسانی هستند که عقل دارند و میبینند که بیانیه موسوی بهتر است تا بیانات آدمخورانی مثل فقرالله جنتی و دراکوللاه احمد خاتمی.