رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۸
به وبلاگ من هم سر بزن ـ ۷

جمع‌آوری خانه‌های مجردی در وبلاگستان

لیدا حسینی‌نژاد
lida@radiozamaneh.com

چندی پیش در خبرگزاری‌ها خبری از جمع‌آوری خانه‌های مجردی در راستای طرح انضباط اجتماعی آمده بود. در حالی که فرمانده انتظامی تهران بزرگ از جمع‌آوری خانه‌های مجردی در منطقه ۱۲ تهران خبر می‌داد،‌ معاون عملیات پلیس تهران بزرگ که باید این بخش از طرح را اجرا کند، از این مسأله اظهار بی‌اطلاعی کرد.

Download it Here!

به گزارش خبرنگار ایسنا، تنها پس از گذشت یک‌ روز از آغاز این طرح، ‌موضوع جمع‌آوری خانه‌های مجردی از سوی پلیس مطرح شد که سردار رجب‌زاده، فرمانده انتظامی تهران بزرگ درباره جزییات این موضوع عنوان کرد که یکی از برنامه پلیس در طرح انضباط اجتماعی، جمع‌آوری خانه‌های مجردی است چون یکی از کانون‌های جرم در این منطقه که محل اصلی تجمع تبهکاران است، همین خانه‌های مجردی است و به همین علت پلیس امنیت در حال شناسایی این اماکن است.

این در حالی است که معاون عملیات پلیس تهران بزرگ گفته است که هیچ موضوعی درباره جمع‌آوری خانه‌های مجردی مطرح نشده و او از این ماجرا بی‌خبر است. در همین رابطه سرهنگ احمدی، رییس مرکز اطلاع‌رسانی پلیس تهران بزرگ در حالی که ابتدا از جزییات این موضوع اظهار بی‌اطلاعی کرده بود در تماس مجدد با خبرنگار ایسنا،‌ گفته است که منظور از خانه‌های مجردی همان کانون‌های جرم‌خیز هستند.

پس از این‌که این خبر در خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری مختلف انتشار پیدا کرد، وبلاگ‌ها هم دست به کار شدند و بسیاری از آن‌ها مطلبی در این خصوص نوشتند.

در همین ارتباط در وبلاگ «سین میم» مطلب طنزی با عنوان «خونه مجردی تعطیل!» می‌خوانیم. این وبلاگ‌نویس نوشته است:

«در پی اعلام خبر برخورد نیروی انتظامی با خانه‌های مجردی قیمت مهریه و شیربها به طرز سرسام‌آوری افزایش یافت. گفتنی است با اعلام این خبر بازار صیغه از حالت رکود خارج شد و پشت در این بازار صف‌های طویلی تشکیل شد...»


عکس: مهر

همچنین نویسنده وبلاگ «تلخ مثل عسل» هم با نگاهی طنزگونه به این مسأله نگاه کرده است و نامه‌ای خطاب به سردار عزیز الله رجب‌زاده با موضوع «حمایت از طرح جمع‌آوری خانه‌های مجردی» نوشته است. او می‌نویسد:

«ضمن عرض احترام و ادب،اینجانب الف.ح.کاف اقرار می‌دارم از طریق سکونت در یک باب منزل استیجاری مجردی؛ مرتکب تشویش اذهان عمومی، اشاعه فساد و اقدام علیه امنیت ملی شده‌ام فلذا ضمن اعتراف به گناهان خویش استدعا دارم مطابق نظر رییس جمهور مهروز، بنده را به معادن وسط کویر اعزام نمایید تا بلکه آدم شده از فعل شنیع داشتن منزل مجردی رهایی یابم. نظر به عزم جزم اینجانب برای توبه از گناه فوق‌الذکر موجب مزید امتنان خواهد بود اگر دستور فرمایید دقیقاً مشخص شود مجرد بودن گناه است یا خانه مجردی داشتن؟ زیاده عرضی نیست. رزمتان پیروز»

و اما در سایت ایسنا آمده است که مجید نصیرپور با تأکید بر این‌که پلیس حتماً باید تعریف خود را از خانه‌های مجردی ارائه کند، گفته است:

«اگر در تهران اماکنی وجود دارد که در آن مانند خانه‌های تیمی اوایل انقلاب کارهای سازمان یافته اتفاق می‌افتد که علیه امنیت اجتماعی است، وظیفه حاکمیت است که با این مسأله برخورد مناسب داشته باشد. اما اگر صرفاً اماکنی باشد که افراد به صورت مجردی در آن زندگی می‌کنند مانند کسانی که از شهرستان به تهران آمده و یا هر فردی دیگری بنا بر دلایل خود مجرد زندگی می‌کند، دارای این حق هستند که مجردی زندگی کنند و قانون اساسی و شرع اجازه نمی‌دهد که حاکمیت وارد زندگی خصوصی مردم شود.»

این نماینده مجلس در عین حال با تأکید بر این‌که اگر در جایی جرمی اتفاق بیفتد، فرقی نمی‌کند که این اتفاق در خانه مجردی و یا خانه متأهلی صورت گیرد و باید متناسب با جرم برخورد شود‌. به بهانه برخورد با تخلف، نیروی انتظامی حق ندارد که وارد حریم خصوصی افراد شود...


در وبلاگ «بی‌پولی» هم مطلبی با عنوان «متهمی به نام مجرد» را از نعمت احمدی می‌خوانیم:

«طرح انضباط اجتماعی، طرحی است که ظاهراً می‌رود پلیس ایران را در کانون خبری جهان قرار دهد‌... در کشوری که حداقل ۲۵ میلیون جوان مجرد دارد که بخش عمده‌ای از آنان اجباراً برای کار یا تحصیل در خانه‌های مجردی زندگی می‌کنند، در کشوری که آمار طلاق بالاست و به هر علت تعدادی زن و شوهر بعد از تجربه تلخ جدایی مجبور به زندگی مجردی هستند، در شهری که وزارت‌خانه‌ها و عمده سازمان‌های دولتی درآن واقع هستند و در آخر در شهری که خط فقر آن ظاهراً بالای هشتصد هزار تومان درآمد ماهیانه است اما باید در آن زندگی کرد و به اجبار چند نفری دورهم جمع شوند تا سرپناهی داشته باشند و حتی مشترکاً غذایی را که در شرایط عادی یک نفر می‌خورد به کمک نان و پیاز و سبزی چند نفره تناول کنند باید دور همین سرپناه چند نفره را خط کشید...»

نعمت احمدی در ادامه می‌نویسد: «در زمانه جمع‌آوری به اصطلاح اراذل و اوباش می‌گفتند این‌ها سابقه طولانی در شرارت و آدم‌ربایی و قاچاق و تجاوز داشته و ما آن‌ها را شناسایی کردیم و با آفتابه آویزان به گردن آن‌ها، هیمنه این افراد را در محل سکونتشان شکستیم و بعد از مدتی دم از اصلاح اینان و آرامش جامعه زده شد. اگر دیروز از طرح‌های عفاف و حجاب و گشت‌های ارشاد و دستگیری جوانان با پوشش نامتناسب یاد می‌شد، امروز از تجمع تبهکاران در خانه‌های مجردی یاد می‌شود.»

احمدی می‌گوید: «و این سوال پیش می‌آید که به راستی آیا پلیس تهران بزرگ با زیرکی و برنامه‌های علمی که دارد، خانه‌های مجردی را که محل تجمع تبهکاران است، می‌شناسد که می‌خواهد از امروز نسبت به ـ نمی‌دانم تخلیه ـ یا لاک و مهرکردن این خانه‌ها اقدام کند. اگر وظیفه پلیس، پیشگیری از وقوع جرم است چرا آن‌قدر صبر می‌کند تا مثلاً در منطقه ۱۲ ... یعنی بخش کارگرنشین شهر تهران که عمدتاً در بازار و اطراف آن به کار مشغولند، گروهی تبهکار جمع شوند و جرائم سازمان یافته را اجرا کنند. چرا از همان روز اول که نخستین جرم به وسیله اینان در این منطقه اتفاق افتاد با آن برخورد نکردند تا دایره‌ای به این وسعت را دربربگیرد...»


عکس: مهر

و برنامه را با یک مطلب طنز دیگر از یک وبلاگ به پایان می‌رسانیم. «دختر ترشیده» یادداشتی در وبلاگش گذاشته است با عنوان «لطفاً خانه‌های مجردیتان را ساعت نه شب بگذارید دم در!» که ظاهراً عنوان این پست از اس‌ام‌اسی گرفته شده است که این روزها در ایران در بین مردم رد و بدل می‌شود. دختر ترشیده می‌نویسد:

«جوان نا منضبط ، قبل از اجرای طرح انضباط اجتماعی: زکی! مشکل از خانه است یا از مجردِ تویش؟! اگر از خانه است که بگویند عوضش کنیم. اگر از ماست، چرا خانه را می‌خواهند جمع کنند؟! جوان منضبط شده بعد از اجرای طرح انضباط اجتماعی: پیش از این‌ها خانه‌های تیمی را جمع می‌کردند. امروز بحمدا... مسئولان دارند روی هر یک از ما مجردها به اندازه یک تیم حساب می‌کنند و این نشانه اهمیت قائل شدن از سوی آنان برای ما جوانان می‌باشد.»

او در ادامه یک «سوال منطقی» را مطرح می‌کند: «خانه را چگونه می‌خواهند جمع‌آوری کنند؟! پاسخ خوشبینانه به این سوال: منظورشان این بوده که چون مجردها معمولاً خانه‌هایشان را مرتب نگاه نمی‌دارند، مسئولان لطف کرده، آن‌ها را برایشان جمع و جور می‌کنند تا انضباط را از طریق عملی به آنان بیاموزند.»

دختر ترشیده ادامه می‌دهد: «و پاسخ بدبینانه به این سوال: با بولدوزر!»

و در ادامه هم از یک «خبر احتمالی» می‌نویسد: «گران شدن خانه‌های مجردی در مناطق بیست و چندگانه تهران بزرگ، منهای منطقه ۱۲ که درآنجا، خانه مجردی شده است سه تا صد تومان!...»

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

حکایتست بس خنده دار و گریه دار
حال و روز ما

-- سین میم ، May 10, 2009 در ساعت 01:00 PM