رادیو زمانه > خارج از سیاست > زمانه از نگاه ديگران > «زمانه؛ بیشتر یک رادیوی ادبی» | ||
«زمانه؛ بیشتر یک رادیوی ادبی»
دو سال است که ما در آمستردام هستیم. اول آرام آرام و حالا بفهمی، نفهمی تختهگاز. البته این تختهگاز رفتن و به هر گوشه و کنار سرک کشیدن که ما زمانهایها هم حسابی اهل آن هستیم، ممکن است همیشه نکته چندان مثبتی نباشد. این را زمانی میفهمید که پای صحبت یکی از مخاطبانتان مینشینید،کسی که در این دوساله خوب شما و وبسایتتان را زیر و رو کرده است: «اگر واقعیتاش را بخواهید به نظرم اوایل زمانه جذابتر بود، الان بهخاطر اینکه یکسری آدمها به صورت روتین روزانه مطلب میدهند، تنوع مطالب کمتر شده است.» آذر، نویسنده وبلاگ آذرستان است. زمانی که با او تماس میگیرم کمی دیروقت است، یعنی حدود دوازده شب اما با این حال همچنان سرحال جواب سوالاتم را میدهد. البته این سرحال بودن یکی از خصوصیات مهم آدمهای همیشه آنلاین است. آنهایی که به گفته خودشان سر شبشان تازه از ساعت دوازده شروع میشود، یعنی همان موقعی که دکمهOn کامپیوتر را فشار میدهند و ویندوز بالا میآید. این یک تفکر کاملاً اشتباه است که فکر کنیم زمانه هم مثل ویندوز سریع بالا میآید!: «سایت به نظرم خوشگل است. از نظر ظاهری خیلی سایت معقول و خوبی است ولی صفحه اصلی را که باز میکنید جان میکند بالا بیاید و فکر میکنم این احتمالاً بهخاطر نوع طراحی سایت است. میتوانستند سایت را سبکتر طراحی کنند.» او زمانه را با رسانههای دیگر مقایسه میکند و به این نتیجه میرسد که: «جبههگیریهای رادیو زمانه کمتر است. نمیگویم جبههگیری ندارد، ولی کمتر است. خیلی محسوس نیست.»
با این حال اعتقاد دارد هنوز جاهای خالی است که باید پر شود: «به نظر من زمانه بخش قوی هنرهای تجسمی یا تاتر ندارد، خصوصاً خیلی جدی به مقوله هنر نمیپردازند. رادیو زمانه بیشتر یک رادیوی ادبی است!» از آذر میپرسم از بین مطالب و صفحاتی که در زمانه است، کدام بیشتر از همه مورد علاقه او بودهاند؟: «بخش مورد علاقه من دقیقاً خاطرههای شهرنوش پارسیپور بود. یکی هم آن خاطرات خواهر ناصرالدینشاه بود. البته آنها را باید گوش میدادم که گوش دادم و برایم جالب و جذاب بود. فکر میکنم بخشهای زیادی است که طرفش نروم، مثلاً تقریباً هیچبار صفحه پرویز جاهد را نخواندم.» گاهی بعضی از مطالب زمانه پای ثابت فایلهایی بودهاند که دست به دست بین مخاطبها رد و بدل شدهاند و گاهی هم زمانه نتوانسته مخاطبانش را راضی نگه دارد: «آخرین مطلبی که خواندم و یکذره ناراحتم کرد، همین مطلبی بود که درباره آیدای شاملو گذاشته بودند. کلاً مطلب خوبی نبود. خیلی مواقع شده که آدمهایی در زمانه مطلب نوشتهاند که مطالبشان خیلی بیپایه و اساس بوده. مثلاً همین مطلب اخیر که یک آقایی درباره شاملو نوشت، درباره آیدا و شاملو، آنقدر با فیلتر جدی نبود. به نظرم رادیو زمانه، برای نوشتن آدم فیلتر نمیکند. بدی آن در این است که طرف میتواند مطلبی را بنویسد که با پایه و اساس درستی نباشد.» زمانه و زمانهایها میدانند که هنوز راههای زیادی برای رفتن، کارهای زیادی برای انجام دادن و مطالب و سوژههای فراوانی برای نوشته شدن وجود دارند و آنها تازه در ابتدای راه هستند. اما حالا که در آستانه سه سالگی قرار گرفتهاند برایشان چه آرزویی میکنید؟: «آرزو میکنم که آدمهای خیلی خلاقتر، جوان، آدمهایی که بتوانند زمانه را خیلی خیلی متفاوت کنند وارد شوند و آن را به یک رسانه تک مبدل کنند.» در همین رابطه • برای تولد زمانه چه آرزویی میکنید؟ • زمانه: دوستداشتنی؛ اما مفصل • زمانه؛ آشنا و ملموس |