رادیو زمانه > خارج از سیاست > در وب چه خبر > آپارتاید سیاسی - مذهبی و انرژی هستهای که برق نشد | ||
آپارتاید سیاسی - مذهبی و انرژی هستهای که برق نشدلیدا حسینینژاد
در شصت و پنجمین برنامه فلاشر، ابتدا با ساسان آقایی در «تریبون آزاد» همراه میشویم که از شباهت اعدامهای چند روز پیش با اعدامهای مردادماه سال قبل مینویسد و از نتیجه این اعدامها میپرسد. سپس سری به «وبنوشت» محمدعلی ابطحی میزنیم که از بیبرقیها و برق نشدن «انرژی هستهای» میگوید. در انتها نیز «راز سر به مهر» را ورق میزنیم که «آپارتاید سیاسی - مذهبی» در تلویزیون ایران را روایت کرده است.
از اعدام تا اعدام در یک سال «یک سال پیش با دو سه روزی پس و پیشتر بود که سیمای رسمی ایران تصاویری از اعدام دستهجمعی «اراذل و اوباش» را روی آنتن برد و ایرانیان همیشه «اکشندوست» را به شگفتی وا داشت. آن روزها در هر کوی و برزنی «امنیت اجتماعی» نقل مجلس بود و دستهای به انتقاد برمیخاستند و گروهی به پشتیبانی میگفتند. اما اینک که یک سال گذشته، گویا قرار است دوباره اعدامها در یادها زنده شود و گروهی دیگر، چه بسا این بار پُر پی و پیمانتر به حلقهی دار سپرده شوند.ـ این مطلبی در وبلاگ ساسان آقایی، تریبون آزاد است که به بهانه اعدام 30 نفر که روز یکشنبه گذشته به اجرا در آمد، نوشته شده است. ساسان آقایی در این پست این طور ادامه میدهد: دادستانی تهران در بیانیهای که از «اعدام ۳۰ نفر در سحرگاه روز یکشنبه» خبر داده است. جرم این افراد «قتل عمد با آلات قتاله، فروش و توزیع مواد مخدر در سطح گسترده، مشارکت در باند مسلح قاچاقچیان مواد مخدر، سلب امنیت و آسایش عمومی همراه با تهدید، آزار و اذیت، ایراد ضرب و جرح عمدی با سلاح سرد و گرم، داشتن رابطهی نامشروع، سرقتهای متعدد و تظاهرات مستانه» خوانده و میگوید که «قطعیت احکام صادره از سوی عالیترین مرجع قضایی» تأیید شده است. با این وجود اما پرسشهای اساسی دربارهی این سلسلهی اعدامها همچنان برجاست؛ گرچه گویی کسی یا وقت پاسخگویی ندارد و یا اساساً پاسخی در کار نیست! هنگامی که بدون هیچ پیشزمینهای به یکباره خبر اعدام ۳۰ نفر در زندان اوین منتشر میشود و احتمالاً چندی بعد نیز تصاویر این اعدامها پیش روی چشمها رژه خواهند رفت، افکار عمومی حق دارد که بپرسد: «این افراد چه کردهاند؟ چه زمانی بازداشت شدند؟ چگونه مورد بازجویی قرار گرفتند و آیا در دادگاهی استاندارد محاکمه گشته و محکومیت آن ها با دلایلی کافی ثابت شده است؟» افزون بر این پرسشها البته یک نقد اساسیتر نیز در میان است که واکنش درست به آن نیز مدتهاست فراموش شده است. اتهامهای برشمرده برای این ۳۰ نفر، شباهت آشکاری دارد با کسانی که در «مرداد سال گذشته» اعدام شدند؛ همچنان که در گفتار کلی متولیان امنیت اجتماعی نیز دگرگونی ویژهای رخ نداده و به راستی ماست همان ماست است و دوغ همان دوغ. با مروری بر این شباهتها میشود این نتیجه را گرفت که پس از گذر یک سال، گویی در امنیت اجتماعی هنوز بر همان پاشنهی کهنه میچرخد و این طرح از نقطهی آغاز گامی به پیش برنداشت. به این ترتیب آیا قرار است تا دهها سال آینده در هر مرداد، دستهای با انگ مشترک «اراذل و اوباشی» و به اتهامهای مشابه «قاچاق مواد مخدر» اعدام شوند تا «آیینهی عبرت دیگران» باشند و یا سرانجام بر این «مبارزهی بیامان» هم پایانی هست؟ شاید که نه بیتردید لازم است آنهایی که رأی اعدامها را امضا میکنند، پیش از هر کاری، بیلان راستین بهبود شاخص امنیتی در سال گذشته را بررسی کنند و ببینند که اعدامهای پر سر و صدای سال گذشته، چند درصد در تنبیه مجرمان دیگر و بهبود امنیت اجتماعی مؤثر بوده که میکوشند دوباره نیز روش آزمودهی پیشین را بیازمایند؛ گرچه دماسنج جامعه خیلی پیشتر پاسخ این پرسش را داده است.
انرژی هستهای را به برق تبدیل کنید از زمانی که چالش هستهای ایران شروع شده، همواره مسئولان گفتهاند کشور بزرگی مثل ایران نمیتواند برای تأمین انرژی خود از این منبع بزرگ بیبهره باشد. همین هم دلیل آن بوده که میگفتند ما قصد بهرهبرداری نظامی از انرژی هستهای نداریم. خاموشیهای مکرر در تابستان گرم امسال که واقعاً زندگیها را مختل کرده است، میتواند انگیزهی مهمی برای تأمین انرژی بیشتر در کشور باشد؛ اما همه نوع سخنرانی و موضعگیری حساسیت برانگیز در مورد پروندهی هستهای داشتهایم. هزینههای فراوان برای آن از جیب ملت پرداخت شده است؛ ولی تا کنون بعد از آن که جشن هستهای برگزار شده و امکان ساخت کارخانه برق و انرژی پیدا کردیم، اعلام نشده است که ساخت کارخانه برق هستهای آغاز شده باشد. دستاندرکاران امر کشوری میدانند که هنوز اقدامی برای این کار نشده است. این وضعیت زندگی در بیبرقی با درآمدهای غیر قابل باور کشور، برای ایرانی که چند سال پیش بیآنکه انرژی هستهای به تکامل برسد، برق صادر میکرد، تأسفبار است. مسئولان برای راحت زندگی کردن مردم - قبل از هر چیز - باید برنامهریزی کنند. آن هم دولتی که رییسجمهورش قصد دارد زودتر مشکلات مردم را در داخل حل و فصل کند تا به مدیریت جهان در حال فروپاشی برسد.
آپارتاید مذهبی و سیاسی محمد معینی در راز سر به مُهر از آپارتاید میگوید؛ اما آپارتاید از نوع مذهبی و سیاسی. دیروز بخش های مختلف خبری صدا و سیما، مثل همه رسانهها، خبر مربوط به سه اقدام تروریستی را پخش کردند؛ انفجار انتحاری علیه زائران مرقد امام موسی کاظم در بغداد، انفجار بمب در راهپیمایی مردم کرکوک و انفجار بمب در استانبول. مقتولان حادثه نخست از شیعیان و دو حادثه دیگر از اهل تسنن بودهاند. ولی آن چه مایه تعجب است رویکرد گزینشی صدا و سیما در :شهید» خواندن قربانیان شیعه مذهب حادثه بغداد و «کشته» خواندن قربانیان حوادث کرکوک و استانبول بود! گذشته از این که نه مسئولان صدا و سیما و نه هیچ کس دیگری توانایی و صلاحیت آن را ندارند که تشخیص دهند شهید واقعی، کشته شده فقط در راه «خدا» چه کسی هست و چه کسی نیست، این رفتار رسانهای مؤید نهادینه شدن آپارتاید مذهبی - سیاسی در صدا و سیماست که هیچ کمکی به انسجام اسلامی و اتحاد ملی هم نمیکند ... |