رادیو زمانه > خارج از سیاست > در وب چه خبر > ذوقزدگی احمدینژاد و بمبهای خیابانی | ||
ذوقزدگی احمدینژاد و بمبهای خیابانیلیدا حسینینژاد
فرزاد عزیز مرا از اعدام نجات دهید دیوان عالی کشور حکم اعدام آموزگار و فعال مدنی کٌرد، فرزاد کمانگر را تایید کرده است. وبلاگ مرکز پخش فیلترشکن از پیام مادر فرزاد مینویسد. در این وبلاگ میخوانیم:
«فرزاد کمانگر معلم انساندوست در آستانه اعدام است. حکم اعدام فرزاد کمانگر به تایید دیوان عالی حکومت اسلامی رسیده و به بخش اجرای احکام زندان رجایی شهر ابلاغ شده است. به حکم اعدام این معلم مبارز، دهها نهاد بینالمللی و هزاران نفر از مردم ایران و دنیا اعتراض کردهاند. اما جمهوری اسلامی، کماکان در صدد اجرای این حکم است. حکومت اسلامی فرزاد را تحت فشار قرار داده و از او خواسته است که ندامت نامه نوشته و تقاضای عفو و بخشش کند، اما فرزاد اعلام کرده است که کاری نکرده تا از مقامات حکومتی تقاضای بخشش کند. مادر فرزاد از شهر کامیاران، از همگان دعوت کرده است به این حکم اعتراض کنند و با هر اقدامی که میتوانند، برای لغو حکم اعدام و آزادی فرزند عزیزش دست به کار شوند.» مادر فرزاد میگوید: «فرزاد یک انسان عزیز و دوست داشتنی است که برای آزادی مردم فعالیت میکرد. من از همه احزاب و نیروهای مترقی، از همه رسانههای خبری دعوت میکنم، کمک کنند فرزند من از اعدام نجات یابد. فرزاد فقط فرزند من نیست، او فرزند همه مردم ایران است و من از همگان دعوت میکنم که دست به دست هم داده و از انسانیت دفاع کنند. کاری کنند فرزاد عزیز من از اعدام و زندان نجات پیدا کند!»
ای خاک بر سرت با این رییسجمهورت همیشه دلم میخواست وقتی رییسجمهور مملکتام حرف میزنه، احساس غرور کنم. احساس کنم که این رییسجمهور، گرچه مخالف رأی منه، اما در حد و اندازههای کشورم است. رییسجمهور یک مملکت وقتی در تریبون سخنرانی قرار میگیره، باید به این توجه داشته باشه که رسانههای گروهی این سخنرانی رو در سطح دنیا منعکس میکنند. اینها حرفهای دل مسعود مشهدی است که در تلخنوشتهها میگوید و ادامه میدهد: دیروز فیلمی از رییسجمهور دیدم که در جمع فرماندهان سپاه سخنرانی میکرد و میگفت در سفرش به عراق، یکی از فرماندهان آمریکایی درخواست دیدار کرده و ضمن ادای احترام نظامی به ایشون گفته شما در قلب منی و درخواست کرده که با ایشون عکس بگیره. بعد گفته معاون من هم دلش میخواد با شما عکس بگیره ... متأسفانه رییس جمهور موقع تعریف کردن این خاطره (کاری به راست و دروغش نداریم) اینقدر ذوق کرده بود و میخندید و چشماش برق میزد که آدم حالش بد میشد. و البته فرماندهان سپاه هم رییسجمهور رو در این ذوقزدگی و خوشحالی همراهی میکردند. راستی چرا باید برای رییسجمهور یک ملاقات اینچنینی و عکس انداختن با یک فرمانده نظامی بینام و نشان آمریکایی اینقدر مهم و خوشایند باشه؟ امثال این نوع خاطرهگویی در سخنان آقای رییسجمهور کم نیست. ایشون وقتی از یکی از سفرهای خارجی خودش تعریف میکرد، میگفت که یک کودک با دست اون رو نشون میداده و به مادرش میگفته محمود... محمود. حالا بگذریم از اینکه چه جوری صدای اون بچه رو شنیده... ایشون از اینکه اینقدر مشهور شده که یه بچه خارجی هم اسم اون رو میدونه ذوق میکنه. ایشون از اینکه یه فرمانده و معاون آمریکایی میخواد با اون عکس بگیره، ذوق میکنه. کاش ظرفیت رییسجمهورمون بیشتر بود. کاش اینقدر الکی ذوق نمیکرد. اونجوری کمتر عذاب میکشیدیم و قابل تحملتر بود. آقای رییسجمهور من شما رو برای بیان این سخنرانیها و این ذوقهای فراوان مؤاخذه نمیکنم. شما تغییر ناپذیری و شخصیت واقعی شما همین است که هست. من خودم رو مؤاخذه میکنم و به خودم میگم: ای خاک بر سرت با این رییسجمهورت! خاک عالم!
علمالهدی: بیحجاب جاسوس است و شوهرش بیناموس بهزاد افشاری در وبلاگش درخت بدون سایه از خطبههای اخیر امام جمعه مشهد مینویسد و میگوید: آقای علمالهدی در خطبههای نماز جمعه این هفته مشهد، حرفهای جذابی درباره حجاب زدهاند. ایشان گفته است که بیحجاب جاسوس و مزدور است و شوهرش هم بیناموس است. باید توجه داشت بیحجابی تنها گناه و فعل حرام نیست، امروز یک جنایت وحشتناک است. بیحجاب یک جاسوس مزدور بیجیره مواجبی است که روز و شب برای آمریکا جاسوسی میکند، بدون این که حقوقی بگیرد و ابزار دست استکبار شده تا سفره دین را از زیر پای جوانان جمع کند. وی خطاب به متولیان فرهنگی و نیروهای امنیتی گفت: بیحجابی مساله کوچکی نیست که از کنار آن بگذریم. تمام مردم به عنوان مسلمان باید با آن برخورد کنند. بیحجاب با آن قیافه ناهنجارش از یک ماده منفجره و بمب خطرناکتر است. نتیجه اخلاقی: کشورهای غربی و آمریکایی مملو از جاسوس و ایضاً بیناموس است. همچنین بمبهای خیلی خطرناک دائما در حال تردد در خیابانها و معابر عمومی و تفرجگاهها و... در این کشورها هستند. سوال: آیا با این بمبها امکان انجام عملیاتهای انفجاری هست؟ |
نظرهای خوانندگان
سلام
-- مسعود مشهدی ، Jul 16, 2008 در ساعت 01:29 PMضمن تشکر از اینکه گهگاه پست هایی از وبلاگ بنده رو در اینجا به نمایش میذارید یاداور میشم که اسم بنده مسعود مشهدی و نام وبلاگ بنده تلخ نوشته های یک مشهدی یا همون تلخ نوشته ها میباشد ! اگه امکان داشت در متن تصحیح بشه ... با تشکر
. . . . . . . .
زمانه ـ با سپاس از حسن نظر و یادآوری شما. متن اصلاح شد.