رادیو زمانه > خارج از سیاست > در وب چه خبر > «برق، حق مسلم ماست» | ||
«برق، حق مسلم ماست»لیدا حسینینژادپنجاه و چهارمین برنامه فلاشر، با مطلبی دربارهی روز زن و وضعیت زنانی آغاز میشود. در ادامه واکنش یک وبلاگنویس را دربارهی اظهارات اخیر احمدینژاد دربارهی حذف یارانهها میخوانیم و در پایان هم با نویسندهی وبلاگ بر ساحل سلامت همراه میشویم که از خاموشیهای گسترده در کشور انتقاد کرده است.
روز زن در تقویم ایرانی ۲۰ جمادیالثانی در تقویم ایرانی به مناسبت تولد حضرت فاطمه روز زن نام گرفته است. حمیدرضا در کاغذپاره در همین ارتباط می نویسد: «اون روزها که کوچیکتر بودم و روز مادر میشد، از این روز فقط یک تبریک خشک و خالی به مادرم را یادمه ولی وقتیکه کم کم بزرگتر شدم و رفتم تو جامعه و واقعیتهای زیادی را دیدم، روز مادر و روز زن برام یکجوره دیگهاس. ولی اون هیچ توقعی نداشت اون فقط برای اینکه وجودش مالامال عشق و فداکاریه همه را تحمل میکرد و هیچ وقت گله نکرد! آره این قصه مادر من و یا مادر تو نیست! داستان زندگی واقعی همه مادران و همه زنان است! وقتی میبینم که دختران دانشجو چطور به علت فشارها مجبور به خودکشی میشوند! وقتی خودسوزی و خودکشی دختران و زنان را به خاطر ازدواجهای اجباری و تعصبات بیجا میبینم! وقتی توهین استاد دانشگاه را به دختر دانشجو میبینم! وقتی دیوارهای تعصب و بردگی زنان را میبینم که به نام مذهب و دین دور تا دور زنان کشیده شد! و هزاران وقتی دیگر را میبینم شرمم میاد به مادرم و به زنان کشورم این روز را تبریک بگم! شرمم میاد با خریدن کادوی مادی اینهمه رنج و سختی را که مادرم کشیده، زیرش بپوشونم! به خودم میگم: نمیخواد کادو بگیری و تشکر کنی نمیخواد روز زن را تبریک بگی و بعدش روز از نو روزی از نو! دوباره شروع کنی به ظلم کردن شروع کنی به ادامه دادن تبعیض و توهین .بیا و در برداشتن این تبعیض در برداشتن این تحقیر و توهین یک گامی بردار، یک حرکتی کن تا وجدانت راضی بشه! نگو من مردم، من جنس برترم، نگو برای من افت داره، نگو و نگو...» حذف یارانهها محمود احمدینژاد دوشنبه شب در یک برنامه تلویزیونی خبر از توزیع هدفمند یارانهها داد. بهزاد افشاری در وبلاگش درخت بدون سایه در این باره مینویسد: «شک نکنید که دیشب، تاریخی و به یادماندنیترین شب تاریخ معاصر ایران بود. اعلام قطع یارانهها (همان سوبسیدهای سابق) از سوی احمدینژاد هر چند تاکنون در فضای مجازی مثل بمب منفجر نشده، اما باید مطمئن باشیم که دیشب به خاطر این رخداد بزرگ، بیشترین صفحات تارخ را به خود اختصاص خواهد داد.
به گفتهی احمدینژاد هر چند که قطع یارانهها به آهستگی صورت خواهد گرفت، اما مردم باید از مرداد ماه برای گرفتن یارانههای مستقیم ثبت نام کنند و دیگر از یارانههای غیر مستقیم خبری نخواهد بود. این بدان معنی است که از این پس نان، دانهای هزار تومان و شیر بستهای سه هزار تومان خواهد شد. احمدینژاد همچنین دیشب اعلام کرد که برای همهی مردم حساب بانکی باز میشود و پول یارانهها به آن حساب ها واریز خواهد شد. اما این حساب تا زمان شروع اجرای طرح، مسدود خواهد بود و با شرع انجام طرح، این حساب ها به روی مردم باز خواهد شد. میدانید چه اتفاقی افتاد؟ یارانهها پرید! روشنایی، آب و گاز... حق مسلم ماست! «خب، الحمدالله چهارساعتی برقمان میرود و چه خوش نشستهایم که برقمان بیشتر نمیرود! و چقدر هر روز فشار زندگی بر دوشمان است... اینقدر فشار هست که دیگر چه فرقی میکند ساعاتی که قرار است سر بر بالش بگذاریم، زیر باد کولر باشد در این گرمای شدید و یا اینکه چراغی روشن باشد!» این مطلبی است که در یکی از پستهای وبلاگ بر ساحل سلامت آمده. سمیه توحیدلو در این پست از فشارهایی که به مردم میآید، میگوید و ادامه میدهد: «توان از کف دادنهای مردم هم میهنم را از ابتدای سال هر روزه میبینم. صبورند که گازشان قطع میشود، صبورند که برقشان جیرهبندی میشود و آبشان با فاضلاب مخلوط میگردد، دم نمیزنند. تنها با اندک لبخندی زهر آمارهای در هم ریخته و ناصحیح دولتیان را جواب میدهند که چقدر صبورند...! مگر حقوق اساسیشان چه بوده است. حق بهرهمندی از مسکن مناسب، حداقل از خوراک، بهداشت و تحصیل! تحصیل هم که نمادی شده از بیعدالتی و نداشتن فرصت های برابر که اگر قرار باشد سالیانه پنج یا شش میلیون به مدسه فرزندان پرداخت، دیگر چه میماند و...! این حقوق اولیهمان است...! راست میگویند مردم، که در زمان جنگ هم فشار بدین حد بر دوششان نبوده! حالا چه انتظاری است که بیایند و بگویند چرا گاز قطع شده؟ یا چرا برقمان می رود؟ نیروگاههایمان نمیکشد و از مدار خارج میشود در این اوضاع، و میگویند بارندگی کم است و در بخش آبی برق مشکل داریم! تاسیساتمان پاسخگو نیست و نمیکشد و ما برنامهریزی نداریم ! کما اینکه در گاز هم نکشیدیم و برنامه نداشتیم. و چقدر راحت قصور برنامه نداشتهمان را به گردن طبیعت خاموش میاندازیم... خدا وکیلی اگر نیروگاه هستهای هم داشته باشیم، چه کسی تضمین میکند که نشود مثل همینهایی که از جنس دیگرش داریم؟ اصلاً مگر قرار نیست هسته بیاید تا ما منور شویم و برقمان را از آن بگیریم؟ خب پس چرا آمدن آن انرژی، اینچنین فشار آورده که تحریممان میکنند و نمیتوانیم نیروگاههای موجودمان را هم نگاه داریم؟ اصلاً آیا حق مسلم ماست که برق داشته باشیم یا انرژی هستهای؟ مگر قرار نبود آن حق مسلم برای رسیدن به این حق مسلم تر زندگی در دوران مدرن باشد؟ حالا نقض غرض شده است اساسی! اخبار که پر شده از مانورها و تهدیدهای اسراییلی و آمریکایی و اروپایی! اصلاً شاید خیلی ما مهم هستیم و اقتدارمان چنین حکم میکند! اما آخر به چه کارمان میآید حقوقی که اصلیترین، انسانیترین و پایهایترین حقوقمان را از ما سلب میکند!» |