رادیو زمانه > خارج از سیاست > در وب چه خبر > فلاشر ـ برنامه بیست و چهارم | ||
فلاشر ـ برنامه بیست و چهارملیدا حسینینژاد«فلاشر» نگاهی سریع به اخبار روز است؛ بهروایتی که در سایتهای خبری و یا وبلاگستان فارسی آمده، و اینبار خبر درگذشت داود اسدی، بازیگر مجموعه طنز ساعت خوش، و فیلمهای اسکار امسال در جدول برنامههای نوروزی تلویزیون در ایران.
مرگ شاید در کردن خستگی است از این همه ملال و تنهایی در وبلاگ رونوشت برابر اصل می خوانم: صبح زود از خونه زده بودم بیرون. قرار بود با دوستی بریم کمی بگردیم و جات خالی، خیلی خوش گذشت. شب که رسیدیم خونه دیگه حسابی هلاک بودم، به دوستم گفتم مُردَم از خستگی... ولو شدم جلوی مانیتور کامپیوتر که ببینم از دنیا چه خبر؟ چه می دونستم که تو امروز راست راستی، مُردی از خستگی این همه سال های تنهایی... چه می دونستم همین امروز صبح، صبح روز سوم فروردین سال 1387، همه اش بعد از 38 سال زندگی، یهو هلاک شدی از خستگی و گذاشتی و رفتی... داود جان، داشتم خوش خوشک وسط تیترهای بالاترین واسه خودم می گشتم که این رفتنت عین تیر بلا خورد به چشمم... عزیز ساکت غمگین، کجا رفتی به این زودی؟ سیل خاطرات هجوم آوردن به ذهنم و بی مهار چکیدن از چشمام...... مهربون تنها، گذاشتی رفتی و نگفتی بی تو نکنه حرمت سیتارت بشکنه با همهمه غریبه ها؟ به خدا قسم، همه این سال ها دلم تنگ بود برای عطر چای و هل، برای نغمه های سیتار، مراسم شام، سوسیس کوکتل، نون سنگک، طرح، ایده، نقش، شب زنده داری.... داود عزیز، کسی زیر خبر نوشته بود خب این داود اسدی کی بود؟ دل من شکست، دل تو که می دونم سال ها بود شکسته بود... از اون همه هلهله و شور، برای گرفتن امضاهای یادگاری، تا صد سال تنهایی ات، خیلی طولی نکشید. دلم برات تنگ می شه ولی خدا کنه لااقل دیگه حالا تنهاییات تموم شده باشن دوست عزیز روزگار قدیم
وی قرار بود در فیلم "مراسم تدفین" به کارگردانی "بابویه ای" که فیلمبرداری آن روز هفدهم فروردین آغاز می شد، ایفای نقش کند. ندا در وبلاگش رونوشت برابر اصل می گوید: داود اسدی، بازیگر و نویسنده، که با مجموعه طنز ساعت خوش، به خونه هامون اومد، امروز صبح، بی خبر و ناگهانی همه ما رو گذاشت و رفت تا یه بار دیگه شرم کنیم از این همه فراموشکاری و نامهربونی مون . یادش تا همیشه به خیر. سال نو و ارسال 215 میلیون پیامک طی 24 ساعت خیلی ها فرا رسیدن نوروز را با smsبه هم تبریک گفتند و هنوز هم می گویند. ولی اینکه در این روزها چقدرsms مبادله شده را در وبلاگ مخابرات و کامپیوتر می خوانیم: به گفتهی معاون نظارت و مدیریت شبکهی شرکت ارتباطات سیار، در 24 ساعت آخرین شب سال 1386 و اولین روز سال 1387 حدود 215 میلیون پیامک ارسال شد. محمد حسین فلاح اصغری - معاون نظارت و مدیریت شبکهی ارتباطات سیار - در گفتوگو با خبرنگار ارتباطات خبرگزاری دانشجویان ایران ( ایسنا)، اظهار کرد: از ساعت 20 روز 29 اسفند 1386 تا همین زمان در روز اول فروردین سال 1387، تعداد 215 میلیون پیامک در شبکهی اپراتور اول تلفن همراه مبادله شده است. به گزارش ایسنا، این در حالی است که چنانچه هزینهی ارسال هر پیام کوتاه را 14 تومان درنظر بگیریم، شرکت مخابرات به واسطهی ارسال پیامک در شب و روز اول سال 1387 حدود سه میلیارد و 10 میلیون تومان در آمد داشته است. وقاحت و بی حیایی به زبان تحمیق خیلی ها از قبل از نوروز دلشان برای فیلم های ویژه نوروز که از تلویزیون پخش می شود، می تپد. اما بیتا یاری در وبلاگ فریاد حرف دیگری دارد: جدول برنامه های نوروزی تلویزیون امسال بی نهایت به روزاند. اکثر فیلمهای مطرح در اسکار امسال ( 2008 ) جزو برنامه های کانال های متفاوت تلویزیونی هستند. و در اولین روزهای سال نو از هر کانالی به سوی مردم سرازیر شده اند و مانند سال پیش رویکرد بازگشت به شرق و فیلم های مزخرف هندی و چینی ـ ژاپنی امسال کمتر شده. فیلم هایی که جز در امریکا تا به حال در هیچ کشوری به طور رسمی اکران نشده اند. همه می دانند که رسیدن فیلمی به پخش از تلویزیون یعنی حداقل یک ماه کار شبانه روزی برای دوبله ی آن فیلم. و به زیان ساده می شود گفت که این فیلم ها چون کاندیدای اسکار بودند و مورد منکراتی هم ندارند خیلی زودتر از اینکه جایزه بگیرند برای پخش از تلویزیون آماده شده اند. مسئولان در بوق و کرنا می کنند که تمامی اینها با خرید حق پخش آنها از تلویزیون صورت می گیرد، و تلویزیون پایبندی خود را به حقوق کپی رایت به رخ مردم می کشد. اما شما باور می کنید که فیلمی اسکاری که هنوز از پرده های دنیا برای اکران بالا نرفته، برای پخش تلویزیونی فروخته شود؟ آنهم به کشوری مثل ایران؟ ایران کدامین جایگاه ارزشمندی برای فیلم گذاشته که کارگردان ها سر و دست بشکنند که فیلم شان در ایران تلویزیونی پخش شود آنهم قبل از اینکه در سینماهای دنیا به نمایش در بیاید؟ چه کسی باور می کند که آمریکایی که برای فروش کالاهای خود چه با واسطه و چه بی واسطه مجازات هایی وضع کرده ،بگذارد فیلمی به حکومت ایران فروخته شود؟ وقاحت و بی شرمی از حد گذشته ی تلویزیون امسال بر نوع دیگری از تحمیق توده ها با تکیه بر مسائل انسانیست که سال هاست در صدا و سیمای ایران وجود نداشته و ندارد. طوری که همه فکر کنند حق صاحب اثر هم در تلویزیون پذیرفته شده. (بماند که هنوز هم صدای شکوای همسر مرحوم فرهاد مهراد بلند است که حق ندارند صدای فرهاد را غیرقانونی پخش کنند.) و این مسئله ی تاکید بر روی خرید حق پخش اثر، بر می گردد به سیاست منحرف کردن افکار مردم از پخش غیرقانونی فیلم ها در سطح صدا و سیما و به نوعی دخیل نداستن بدنه حکومتی در قاچاق فیلمها قبل و بعد از اکران. چرا که هنوز فراموش نکردهایم که چه بر سر سنتوری مهرجویی و امثالهم رواداشته اند! |