رادیو زمانه > خارج از سیاست > در وب چه خبر > نان گران و عزاداری شیرخوارگان | ||
نان گران و عزاداری شیرخوارگانلیدا حسینینژاد
به دلیل قطع شدن گاز برخی از نانواییها و سرمای موجود، نان در برخی نقاط شهر تهران با افزایش قیمت مواجه شد. به گزارش خبرگزاری فارس، بهای نان در شهر تهران به دلایل مختلفی افزایش یافته است. به عنوان مثال بهای نان سنگک متوسط از 150 به 200 تومان رسید. به گفته کارشناسان افزایش شدید سرما، قطع گاز برخی نانواییها و سوءاستفاده از وضع موجود، از جمله دلایل این گرانی است. یک مقام مسوول در وزارت بازرگانی که طبق معمول نخواسته نامش فاش شود، در اینباره میگوید: متاسفانه مهمترین دلایل این وضع همین قطع شدن گاز است. این مشکل تنها به شهر تهران محدود نشده و در برخی شهرها از جمله قزوین به دلیل قطع گاز صفهای طولانی در مقابل نانواییها ایجاد شده است. در همین مورد محمد صادق مفتح معاون وزیر بازرگانی میگوید: هیچ گونه تغییری در بهای نان صورت نگرفته و همچنان با نرخهای قبلی نان در تهران به فروش میرسد. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: نمادهای غیر واقعی عاشورا جمع آوری میشود. از صاحبان تکایا و هیئتها خواسته شده است، تابلوها و بنرهای تبلیغاتی را که به صورت هنرمندانه طراحی شده است، جایگزین این گونه تصاویر و نمادهای غیر واقعی کنند. صفارهرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتگو با خبرنگار موج اظهار داشته: برای مقابله با خرافاتی که به اسم مسائل مربوط به عاشورا و کربلا مطرح میشود یا نمادهایی که ارتباطی با واقعیت ندارند، از صاحبان تکایا و هیئتها خواسته شده است تا از شمایلهایی که هیچ سندیتی برای آن نمیشود قائل شد و ربطی با واقعیت عاشورا ندارند، استفاده نکنند. وی تصریح کرد: برای مقابله با اینگونه تحریفها که گاه به صورت ناآگاهانه و گاه از روی شیطنت صورت گرفته است، موضوع عزاداریها در شورای فرهنگی مطرح و تصمیم گرفته شد تا نمادها و تابلوهای غیر واقعی در مراسمهای عزادای استفاده نشود. اما درست یک روز بعد از صحبتهای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و حذف این جلوههای غیر مستند سازمان تبلیغات اسلامی به گزارش خبرگزاری فارس مراسم شیرخوارگان عاشورا را در مهدیه تهران برگزار کرد. (به این میگویند هماهنگی در کشور.) بهمن پارسال بود که ناصر وحدتی مثل همیشه لطف کرد و زنگ زد و گفت: علیخانی! یه مراسمیه... بهمن پارسال بود که برای اولین بار «دریا طوفان داره» را از نزدیک دیدم و شاد شدم و تمام جلسه به این فکر میکردم چقدر به بابابزرگ خدابیامرز شبیه است؛ که کاش شبیهاش نمیکردم به اهالی خاک. بهمن پارسال بود که از دیدن «محمدعلی عمویی» شاد شدم و شاد شدم و یاد جمشید شمسی پور افتادم و رفتم جلو بوسیدمش و مرد بزرگ بود و بزرگ بود و بزرگ. بهمن پارسال بود شمس لنگرودی و حافظ موسوی هم آمدند و شعر خواندند درباره عاشورپور. بهمن پارسال بود که شاد شدم در بودن در جلسه ای که «حسین علیزاده» هم آمده بود. همین بهمن پارسال بود که با خودم کاش فکر نکرده بودم پیرمرد با 90 سال چه خوب مانده است! به خدا از همین بهمن پارسال بود که... از بهمن پارسال به بعد مدام میدیدمش در میرداماد و گاهی هم از جلوی ساختمان جامجم رد میشد و نگاه هم میکرد و مثال تمام پدربزرگهای گیل و دیلم، دستانش را به پشت قلاب میکرد هنگام راه رفتن و قدم برمیداشت؛ سنگین و هزاران ساله... (از وبلاگ «تادانه» به بهانه درگذشت «احمد عاشورپور»، خواننده ایرانی.) |