رادیو زمانه > خارج از سیاست > وبلاگ نويسان > «وبلاگ مینویسم تا دودستی به هویت آمریکاییام بچسبم» | ||
«وبلاگ مینویسم تا دودستی به هویت آمریکاییام بچسبم»برگردان: رضا شوقیبخش نخست این مطلب را «اینجا» بخوانید. سیزدهمین جنگجو شما در این فیلم یک شاهزاده فرهیخته عرب را میبینید که با یک فرهنگ جدید، آداب و رسوم بیگانه و حتی مشمئز کننده (مثل فین کردن در تشت شستشوی لباسها) با یک زبان جدید و با موقعیتهای غیرمنتظره زیادی مواجه میشود. وضعیت به گونهای است که جوانهای بلندبالای اسکاندیناویایی، که شاهزاده مجبور است با آنها زندگی کند، حتی نمیتوانند اسم او را درست تلفظ کند و به جای این که زحمت یاد گرفتن اسم او را به خود بدهند، به راحتی به او میگویند «پسر» سرانجام این پسر زبان بیگانه را یاد میگیرد و میآموزد که چگونه از منظری دیگر به این همه مسائل ناهموار نگاه کند. من سیزدهمین جنگجو نیستم. اما قطعاً میتوانم او را خوب درک کنم. من ویژگیهای ساختاری یادگیری و فهم یک فرهنگ جدید و عمل کردن مطابق آن را میدانم و غرابت و سپس صمیمیت آن روزهایی را که زبان بیگانه است و بعد به راحتی فهمیده میشود، تجربه کردهام. من لحظههایی را که سوء برداشت فرهنگی به فهم صحیح از فرهنگ جدید بدل میشود، خوب میشناسم. اینها همه فرایندهای جهش در فهم هستند. این مسأله تا حدودی مثل پروسه رشد و تکامل بچه است. بچهها به تدریج و در طول زمان بزرگ میشوند؛ اما ناگهان یک روز صبح که از خواب بیدار میشوند، احساس میکنیم بزرگتر از سابق به نظر میرسند. وبلاگ هم عرصهای برای تجلی پروسه تکامل است. من وبلاگم را به مجموعهای از کجفهمیها و خوشفهمیها، تفسیرهای صحیح و سوءتعبیرها در مورد ایران میدانم. من به خاطر گزارش «واقعیات بی چون و چرا» وبلاگ نمینویسم. چون من نه روزنامهنگارم و نه پژوهشگر؛ بلکه من یک ناظر سختگیر و همزمان یک شاگرد خوب هستم. من مطالب وبلاگم را با دیگران تقسیم میکنم تا بیشتر بیاموزم. بدفهمی در مورد سیزدهمین جنگجو بسیار آسان است : فیلمی که عرب فرهیختهای را در مقابل بربریت وایکینگها قرار میدهد. بدفهمی آسان است؛ چرا که ما در این فیلم وایکینگها را از نقطه نظر شاهزاده عرب نگاه میکنیم: ابتدا بیگانه و خشن و در آخر فیلم مردمی قابل احترام. صحبت در مورد این فیلم به سرعت به گفت و گو در مورد زبان، آداب و رسوم و درستی مسائل مطرح در آن تبدیل میشود. اینترنت امکان خردهگیری و ایراد گرفتنهای مختلف را در فرومهای گفت و گو به خوبی فراهم کرده است. اینترنت خدای ایرادگیری و «ملا نقطی» بودن است. اگر ما هم بخواهیم از این خصوصیت اینترنت استفاده کنیم، باید بگوییم فیلم در بر دارنده نکات مختلفی است. اما در مجموع محتوای آن در این باره است که چگونه میتوان به فرهنگی جدید، نگاهی نو افکند. این فیلم یک مستند تاریخی نیست و حتی با وجود آن که پر از درگیریهای مختلف است، به جنگ هیچ ربطی ندارد. سیزدهمین جنگجو در مورد من و بسیاری از افراد شبیه من است که ناظر و همچنین بازیگر در عرصه یک فرهنگ جدید هستیم. من و افرادی مانند من، کسانی هستیم که همچنان بیگانه باقی ماندهایم؛ گر چه یاد گرفتهایم فارسی حرف بزنیم، به این فرهنگ جدید احترام بگذاریم و مطابقش عمل کنیم. وبلاگ ما را بیگانه نگه میدارد دوربین میبایست همیشه و در همه حال با من میبود. در صورتی که این کار تابیدن نوری عالی بر موضوعاتی نه چندان عالی بود. من دوربین را کنار گذاشتم. از آن به بعد عکسهایم تنها در مورد فضاهای ایستا و ثابتی است که میتوانم آنها را برای دیدن با دوربین انتخاب کنم و یا گاهی عکسهای خانوادگی. الان هم وبلاگ چنین نقشی برایم پیدا کرده است. من وبلاگم را به عنوان روشی برای حفظ فاصلهام با فرهنگی که در آن غرق هستم، به کار میبرم. درست مثل دوربین که به من اجازه میداد به خجالت و عدم اعتماد به نفسم سفت چسبیده باشم، وبلاگ نیز به من فرصت میدهد تا دودستی به هویت آمریکاییام بچسبم. من نمیخواهم به مسائل ایران عادت کنم؛ گرچه عادت کردهام. اما در عین حال نمیخواهم که از این مسائل بیزار هم باشم. من نمیخواهم در دام پروسه رفتار منفعلانه - پرخاشگرانهای بیفتم که این فرهنگ را فرا گرفته است. وبلاگ مرا هوشیار نگه میدارد. وبلاگ مرا از ابتلا به افسردگی که ایرانیان به آن مبتلا هستند و از گم شدن در مشکلات آنان حفظ میکند. وبلاگ اما همچنین مرا بیگانه نگه میدارد. هویت متعصب من اما پروسه مهاجرت را وارونه آغاز کردهام: من به کشوری بیگانه آمدهام؛ با فرهنگ بیگانهای مواجه شدهام؛ زبان بیگانهای را آموختهام و اکنون به فهم غریزی اجدادم دست مییابم. در خلال این پروسه، من مغلوب هویت متعصب آنها شدهام. منبع: |