رادیو زمانه > خارج از سیاست > زمانه از نگاه ديگران > زمانه از نگاه بلوط | ||
زمانه از نگاه بلوطسارا محمدیوبلاگها همیشه جایگاه ویژهای نزد زمانه داشتهاند و این رابطهی دوسویه با پوشش خبری وبلاگها، پوشش علاقهمندیهای وبلاگنویسان و... پیگیری شده است. چندی پیش، به مناسبت سالگرد فعالیت زمانه، با دو تن از وبلاگنویسان در بارهی کارنامهی زمانه به گفتوگو نشستیم. نویسندگان وبلاگهای «میرزا پیکوفسکی» و «بلوط» مهمانان ما در این گفتوگو بودند. اگر تا به امروز مشتری و خوانندهی وبلاگ «بلوط» بودهاید، امشب میتوانید از زبان خودش در مورد دلیلش از نوشتن، نگاهش به دنیای مجازی و تأثیر وبلاگنویسی در زندگیاش بشنوید. وبلاگ «بلوط» را لوا زند مینویسد که مقیم آمریکاست. گفتوگو با لوا زند را از اینجا بشنوید. لوا! در وبلاگت از چه موضوعاتی بیشتر مینویسی؟ هر چه که دستم بیاید؛ از روزمرهنویسی، اخبار و هرچی دوروبرم میگذرد. سردرد، ماشینام، کلاسها. هیچ موضوع مشخصی ندارد. میتوانی بگویی وبلاگنویسی چه نقشی در زندگی روزمرهی تو داشته است؟ خیلی زیاد. یعنی من اولش شروع کردم که فقط برای خودم بنویسم. بعد از مدتی برایم تبدیل شد به مهمترین کار جانبی، غیر از کار و درس. چند وقت پیش در وبلاگ «یک پزشک» یک سایتی را نشان داده و گفته بود، بروید ببینید چقدر به وبلاگنویسی معتاد هستید. من رفتم سر زدم و درصدم بود ۹۴ درصد! سؤالهایی که میکرد خیلی جالب بود. مثلاْ میپرسيد «وقتی داری دوش میگیری، به موضوع بعدی وبلاگ فکر میکنی؟» یا «داری از خیابان رد میشوی و صحنهای را میبینی، چقدر فکر میکنی که وای! چه سوژهی خوبی!؟» لوا! فکر میکنی وبلاگنویسی چه نقشی در جامعهی جوانان ایرانی داشته؟ فکر میکنم زمستان پارسال بود؛ بچههای دانشگاه «استنفورد» یک نشستی داشتند و همین سؤال را هم پرسیده بودند. وبلاگنویسها اعتقاد داشتند که خیلی مؤثر بوده و باعث شده که در این چند سال جو عوض شود. من آن موقع مخالف بودم؛ الان هم مخالفم. من همیشه گفتم، مگر چند درصد جوانهای ایران، چند درصد مردم ایران، کامپیوتر دارند یا دسترسی به اینترنت دارند؟ و اگر هم اینترنت دارند یا مثلاْ کار دیگری میکنند یا چیزهای دیگری میدانند. یا این که مثلاْ همین موتورهای جستجوگر نشان میدهند که مثلاْ با چه جستجوهایی به وبلاگها میرسند و این که دنبال چه چیزهایی هستند بیشتر. تو اصلاْ رادیو زمانه را گوش میدهی؟ خیلی وقتها، خیلی وقتها. یعنی میتوانم بگویم نسبت به اوایل، یک سال پیش که آمده بود و من خیلی جبهه گرفته بودم و به طور اتفاقی هر دفعه کلیک میکردم رویاش، یک برنامهای بود که من دوست نداشتم؛ آهنگی بود که من خوشم نمیآمد و من بنا به دلایلی جبهه گرفته بودم. الان خیلی خوب شده و میتوانم بگویم تقریباْ در روز شاید یک ساعت گوش کنم به برنامه. نظرت راجع به برنامهها چیست؟ از چه برنامههایی بیشتر خوشت میآید؟ کدام برنامهها به نظرت چندان جالب نیستند؟ من داستانخوانیها را به طور مرتب دنبال میکنم و برایم جالب است. داستانها را دوست دارم. برنامهی... همان برنامهای که بهصورت قدیمی نوشته میشد آقای فرجامی مینوشت... وقایع وبلاگیه آره آره. آن را خیلی دوست داشتم. یعنی خیلی جالب بود. الان اخبار را... نه، گوش نمیکنم. یعنی فوقش میخوانم. چون منابع دیگری هم برای اخبار هست. ولی مثلاً چیزهایی که فقط زمانه دارد، مثل همان خاطرهخوانی یا داستانخوانی یا اندیشهی زمانه، اینها را مرتب میخوانم. اگر برای خودت این فرصت به وجود بیاید که بتوانی در رادیو زمانه یک برنامهای بسازی، چه برنامهای میسازی و به چه سبک میسازی؟ به نظر من بخش اجتماعی زمانه هنوز بیشتر جا دارد. برنامهی جنسیت و جامعه خیلی برنامهی خوبی است. ولی هنوز مسایل دیگری هم هستند که ما احتیاج داریم راجع به آنها بخوانیم، بنویسیم و بدانیم. مخصوصاْ جامعهشناسی ایران شکننده شده است. از این لحاظ میگویم شکننده شده که مطالعات خیلی، نمیخواهم باز آمار بدهم از چیزی که نمیدانم، ولی حداقل در زمینهی جامعهشناسی ایران، مطالعات کم است. از خیلی جهات، مسایل زنان، مسایل مردان و خیلی چیزها هست که باید بررسی بشود. ولی متأسفانه، گفتم، ما منابع آماری کم داریم و خیلی راحت نمیشود منابع آماری درست درآورد از ایران. ولی من بیشتر دوست دارم... |