رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۳ شهریور ۱۳۸۶

من شاعرم و نویسنده، همین

مجتبی پورمحسن

مصاحبه من با خانم ساقی قهرمان منجر به توقیف روزنامه شرق شد. بگذریم که اکثریت قریب به اتفاق معتقدند که این مصاحبه بهانه بوده است. اما با توجه به اتهاماتی که بعضی رسانه‌های منتسب به اصولگرایان به نگارنده نسبت داده‌اند، ناگزیرم توضیحاتی را ارائه کنم.
۱- مصاحبه من با خانم ساقی قهرمان درباره شعر بوده و زبان شاعرانه. مصاحبه کاملا تخصصی و ادبی بود و در آن هیچ نشانی از مسایل جنسی نیست. گفت‌و‌گو درباره جنسیت در شعر و زبان است و نه مسایل جنسی. اگر آقای کیانی این موضوع ساده را نمی‌فهمند، مشکل خودشان است و من بی‌تقصیرم.

۲- من از کجا باید می‌دانستم که ساقی قهرمان همجنس‌خواه است؟ از مجله‌ای به نام چراغ نام برده‌اند که من هنوز ندیده‌ام. اما اگر در گوگل هم سرچ کنید نشانی از چنین مجله‌ای نمی‌بینید. در عین حال من اصلا فکر نمی‌کردم بانویی ۵۰ ساله با دو فرزند تمایلات همجنس‌خواهانه داشته باشد! این ندانستن من گویا دردسرساز شده.

اما انصاف بدهید، من که نمی‌توانم از تمام مصاحبه‌شوندگان بخواهم برگه عدم سوء پیشینه بیاورند! خانم ساقی قهرمان ۱۸ سال است که مادر است. در مخیله من هم نمی‌گنجید که ایشان چنین تمایلاتی داشته باشند.
من هیچ علاقه‌‌ای به همجنس‌خواهی و گروه‌ها و دسته‌جات همجنس‌خواه نداشته و ندارم. کار من ادبیات است. تمام دغدغه من ادبیات است و به جز ادبیات به چیز دیگری فکر نمی‌کنم. به‌عنوان یک خبرنگار با یک عنصر ادبی مصاحبه‌ای کردم و نظراتش را بازتاب دادم. همین. کار من تجسس در زندگی دیگران نیست.

۳- سایت رجانیوز در مطلبی که ترکیبی از مصاحبه با مدیر محترم روزنامه شرق و ادعاهایی عجیب است، اتهاماتی بی‌اساس به نگارنده نسبت داده. ناچارم پاسخ بدهم. ابتدا خطابم به گردانندگان این سایت است که اگرچه ممکن است با من و امثال من اختلاف فکری داشته باشند اما نباید برای تامین اهداف سیاسی خود، اتهامات واهی به کسی ببندند. دین اسلام به هیچ مومنی اجازه نمی‌دهد که ناجوانمردانه به یک انسان اتهام بزند.

اما درباره اتهامات فرموده‌اند که «مجتبی.پ» كه مصاحبه مزبور را تهیه كرده، مصاحبه‌های تفصیلی صفحه ادبیات شرق را تهیه می‌كند و طی روزهای قبل از آن نیز گفتگوهایی با گراناز موسوی، شاعره فمینیست، پهلوان و زرین‌پور، از اعضای كانون نویسندگان (دارای سابقه همكاری با سازمان مجاهدین خلق (منافقین)) ترتیب داده است.

اولا من با آقای پهلوان مصاحبه نکرده‌ام. ثانیا خانم گراناز موسوی در مصاحبه‌‌شان هرگونه دیدگاه فیمینیستی در شعرهایشان را انکار کرده‌اند پس نمی‌توان ایشان را «شاعره فیمینیست» خطاب کرد (البته من تا همین امروز نمی‌دانستم که این عنوان می‌تواند جزو اتهامات کسی تلقی شود!).
اما ناجوانمردانه‌ترین اتهام متوجه بهزاد زرین‌پور است. او فقط شاعر است. همین. او شاعر یکی از ماندگارترین شعرهای جنگ است. آن‌ها که می‌خواهند جنگ را با پوست و گوشتشان حس کنند بهتر است این شعر را بخوانند. من نمی دانم این آدم کجایش ربط پیدا می‌کند به سازمان منافقین؟!! ضمنا من اطلاعی هم از عضویت او در کانون نویسندگان نداشته و ندارم. اما فکر نمی‌کنم عضویت در این کانون باعث شود که شخصی ممنوع‌ المصاحبه باشد.

من با سیمین بهبهانی مصاحبه کرده‌ام که عضو شورای دبیران کانون نویسندگان هم هست. اما فقط درباره غزل‌هایش با او حرف زده‌ام. با محمد علی سپانلو هم که عضو کانون نویسندگان است، مصاحبه کرده ام. اما او همان کسی است که به کرات با خبرگزاری اصولگرای فارس هم مصاحبه کرده است. چرا من باید محکوم بشوم؟!

۴-در جای دیگری از این مطلب آمده است: مجتبی.پ، مسوول صفحه ادبیات روزنامه شرق، در وبلاگ شخصی خود، زشت‌ترین مطالب جنسی و پورنو را به سبک افرادی نظیر ساقی.ق، همجنس‌باز مصاحبه شونده در قالب شعر و داستان منتشر می‌كند. اولا من مسوول صفحه ادبیات شرق نیستم. دوستان باتجربه دیگری این مسوولیت را برعهده داشته‌اند. همان‌طور که آقای رحمانیان گفته‌اند، من نیروی حق‌التحریر روزنامه بوده‌ام. اگرچه از اولین شماره شرق در این روزنامه نوشته‌ام. قبل از آن هم در روزنامه همشهری‌جهان با همین گروه کار می‌کرده‌ام و در آخرین شماره این روزنامه که در روز ۳۱خردادماه (یا تیرماه) سال ۸۲ منتشر شد گفت‌و‌گویی با نادین گوردیمر با ترجمه من منتشر شده است.
در وبلاگ شخصی خودم هم تا جایی که به یاد دارم داستان یا شعر پورنو نگذاشته‌ام!! تاکنون همیشه به قوانین کشورم پایبند بوده‌ام و هیچ‌وقت آن‌ها را نقض نکرده‌ام. دو کتاب منتشر کرده‌ام که ممیزی‌های معمول در آن‌ها اعمال شده‌است. همیشه هم در چارچوب قانون مطبوعات فعالیت کرده‌ام.

۵- اما شاهکار قضیه این پاراگراف است: رحمانیان در پاسخ به این سؤال كه چرا روزنامه شرق علاقه‌ای به انعكاس دیدگاه‌های شاعران و نویسندگان انقلابی ندارد، گفت: آقای بادامچیان حاضر به مصاحبه نشدند.

دوستان لازمه نوشتن یک مطلب داشتن حداقل اطلاعات است. من در روزنامه شرق با عبدالجبار کاکایی مصاحبه کرده‌ام در دو صفحه، با عکسی چهارستونی. اهالی روزنامه‌ می‌دانند که چاپ مصاحبه‌ای با این تفصیل کم سابقه است. مصاحبه با محمدعلی بهمنی هم یادتان نرود. ضمن اینکه من بارها با آقای قزوه قرار مصاحبه گذاشتم اما ایشان هربار موکول به هفته بعد کردند (می‌توانید از خود ایشان بپرسید). با علی معلم هم سعی کردیم گفت‌و‌گو کنیم اما تلفن ایشان جواب نمی‌داد و بعد مطلع شدیم که او مدیر برنامه دارد. اما تلاش ما برای پیداکردن مدیر برنامه‌های ایشان بی‌نتیجه ماند.

جان کلام

مصاحبه‌ای در روزنامه شرق چاپ شد با خانم قهرمان که انصافاً نه من و نه مسوول صفحه ادبیات از سوابق همجنس‌خواهانه ایشان آگاه نبودیم و اگرنه هیچ خبرنگاری دوست ندارد روزنامه‌اش توقیف شود. سردبیر روزنامه نیز می‌داند که ما واقعا اطلاعی نداشتیم. از او معذرت‌خواهی کردم. روزنامه هم در دو نوبت معذرت‌خواهی کرد. ما نمی‌دانستیم. اگر می دانستیم برای خودمان هم که شده این مصاحبه را کار نمی‌کردیم. ضمن اینکه فراموش نشود مجتبی-پ یعنی اینجانب تنها مسوول چاپ مصاحبه نیستم. ما در یک سیستم کار می‌کنیم. اشتباهی دست جمعی بوده که به خاطرش عذر خواهی هم کردیم. من هم رسما و در همین‌جا بابت انجام این مصاحبه باز عذرخواهی می‌کنم. ما بی‌اطلاع بودیم ولی بی‌اطلاعی ما الان مرهمی بر درد ما و همکاران از کار بی‌کار شده‌ی ما نیست.

امروز روز خبرنگار است. مصاحبه‌ی من باعث بیکاری تعداد زیادی از همکارانم شده که واقعا احساساتشان را درک می‌کنم و از تک‌تک آن‌ها معذرت می‌خواهم. یکی دو نفر از اعضای تحریریه در وبلاگ‌‌شان مطالبی احساسی نوشته‌اند که باعث رنجش خاطرم شد. همکاران عزیز! من بسیار متأسفم که بیکار شده‌اید. اما اگر شما از امروز به بعد درآمد ندارید سه بار توقیف شرق باعث شده که حداقل من حق‌التحریر هشت تا ده ماهم را نگیرم. می‌خواهم بگویم که من هم سرنوشتی چون شما دارم.

امروز روز خبرنگار است ولی دارم فکر می‌کنم که روزنامه‌نگاری چه شغل خطرناکی است. یک نفر اشتباه می‌کند سهوا و عده‌ای بی‌شمار تاوانش را می‌پردازند. آخر چرا؟ چرا باید همیشه در همه چیز توطئه دید؟ چرا اصل را نباید بر برائت گذاشت؟ اگر تا خرخره زیر قرض نبودم همین امروز روزنامه‌نگاری در این شرایط را ول می‌کردم و تمام وقتم را می‌گذاشتم برای عشقم، شعر و ادبیات.

خیلی از دوستان این‌روزها دلداری‌ام داده‌اند. از همه‌ی آن‌ها تشکر می‌کنم. من تردید ندارم که مردم این مرز و بوم حرف‌های مرا می‌فهمند و اشتباه من و همکارانم را مانند برخی رسانه‌ها خیانت تلقی نمی‌کنند.

ای‌کاش فضای کار حرفه‌ای در این کشور می‌توانست به اغراض شخصی و سیاسی آلوده نباشد.

با احترام

----------------------
برگرفته از وبلاگ هفت‌ها

مرتبط:
مجتبا پورمحسن و ساقی قهرمان از مصاحبه‌ي «شرق» می‌گویند

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

آقا مجتبی اشتباه و خطا از تو نيست! از سيستم روزنامه نگاری ايران است که مثل همه چيز اين مملکت در و دروازه و پايه و اساس ندارد. آخر برار جان اين دوستان روزنامه شرق يا همشهری يا راديو زمانه به تو و امثال تو که اصلن دوره روزنامه نگاری نديده ايد و نمی دانيد الفبای روزنامه نويسی و يک گفت و گوی روزنامه ای چيست چطور اطمينان می کنند؟ از من دلگير نشو اما قبول کن که چند سالی است هر که از عمه اش قهر می کند می رود با يک دو شاعر و نويسنده مصاحبه ای می کند و بعد اسم خودش را می گذارد روزنامه نگار. فرقی هم نمی کند که روزنامه اصلاح طلب يا راست و محافظه کار يا کارمند ورق پاره ای ننگين مثل کيهان باشد. پس برار جان اول یرو و حرفه ای را از پايه و اساس بياموز و بعد شروع به کار کن. نگاه کن در کشورهای ديگر روزنامه نگاری علم است و تحصيل و تجربه می خواهد. حالا تو امثال تو چه تحصيلی در اين رشته داشته ايد؟ معلوم است که وقتی کسی از اصول روزنامه نگاری بی اطلاع باشد از اين «شاهکارها» هم انجام می دهد. در اين خراب شده عذر و بهانه هم که زياد است. اينکه بگوييم مرتضوی دنبال بهانه بوده عذر بدتر از گناه است. تو اگر پيش از مصاحبه مخاطبت را می شناختی و آثارش را خوانده بودی و مجله اينترنتی را که سردبيری می کند نگاهی کرده بودی (تمام اينها از مقدمات بديهی کار روزنامه نگاری حرفه ای است) با آگاهی و اطلاع کافی به سراغ طرفت می رفتی. نه اينکه حالا که کار از کار گذشته بگوئی نمی دانستم، نمی شناختم، پيدا نکردم. پس تو چه «روزنامه نگاری» هستی؟ اينها همه نشان از غيرحرفه ای بودن و سهل انگاری تو دارد. اميدوارم از من دلگير نشوی و کمی تأمل کنی به اين چند سطری که از روی دلسوزی برايت نوشتم. موفق باشی

-- مجتبی ، Aug 8, 2007 در ساعت 06:13 PM

بیچاره خانم ساقی قهرمان ...
وبیچاره خبر نگار روزنامه ی شرق ...
مگر کسی می داند که این ملاها در خانه شان و زیر لحافشان چه کارهایی می کنند زندگی خصوصی هر شخصی به خودش مربوط است .چرا عادت کردیم وارد حریم زندگی خصوصی افراد بشویم .ایشان شاعر هستند ودر خصوص شعر صحبت کردند یک شاعر خانم زبانش همیشه زنانه است چرا که طبعش و ذاتش و هورمونش زنانه است پس دلیلی ندارد برچسب های بی ربط به ایشان چسباند احساس هر شخصی احساسات خصوصی و شخصی ست لطفا عقده ها وبهانه های سیاسی را به مسائل شاعرانه این دو خبرنگار و شاعر مرطبت نکنید می خواستید تعطیل کنید یک بحث جداگانه است.

-- hengameh ، Aug 8, 2007 در ساعت 06:13 PM

مبارزه با رژيم جهل وجور وفساد تا آخرين نفس.

-- كوروش ، Aug 8, 2007 در ساعت 06:13 PM

مجتبی دوست داریم!
ناراحت نباش پسر!
می گذره.
همه چیز می گذره و روزای سخت هم می رن.

-- بدون نام ، Aug 8, 2007 در ساعت 06:13 PM

این آقای"مجتبی" که کامنت قبل را نوشته آنقدر خوب تمام حرف های من را به مصاحبه کننده گفته که نیازی به نوشتن نظرم نمی بینم.
کاش مملکت ما از این مجتبی ها ی دوم -ضمن احترام به اولی- بیشتر داشت.

-- بدون نام ، Aug 8, 2007 در ساعت 06:13 PM

واقعا ساقی قهرمان توانسته با زندگی شخصی خود، با فردیت خود شرق را تعطیل کند؟! یک تنه؟!
چه زن با قدرتی. آدم را یاد فروغ فرخزاد می‌اندازد. شاید سال‌های بعد، خیلی سال بعد حرف‌های ساقی قهرمان هم فهمیده شود، فقط فهمیده شود.
پس بخوانید:
http://nevisht.wordpress.com

-- ساغر ، Aug 8, 2007 در ساعت 06:13 PM

من نمي دانم چه كسي غير از خودتان و مامانم اينا گفته كه شما شاعر و نويسنده ايد.
اين وسط نرخ تعيين نكنيد.

-- بدون نام ، Aug 9, 2007 در ساعت 06:13 PM

این مصاحبه بهانه ای واهی برای انجام این تعطیلی مفتضحانه بود.غمی به خود راه ندهید که پایان شب بسیار نزدیک مینماید.

-- osame ، Aug 9, 2007 در ساعت 06:13 PM

جناب پورحسن شکی نیست که شما در توقیف شرق یکی از متهمان اصلی هستید حالا قبول می کنید یا نه بحث دیگری است.
گفته اید : "من که نمی‌توانم از تمام مصاحبه‌شوندگان بخواهم برگه عدم سوء پیشینه بیاورند! خانم ساقی قهرمان ۱۸ سال است که مادر است. در مخیله من هم نمی‌گنجید که ایشان چنین تمایلاتی داشته باشند." کاملا متین و درست اما شما با شعرهای ساقی قهرمان کاملا آشنایی داشتید و حتی در مصاحبه مندرج در شرق درجائی درباره شعر وزیر کار ایشان سوالی می پرسید و این با حرف هایی که در بالا از شما نقل شده است کاملا در تناقض است .شاید نمی دانستید ساقی قهرمان همجنسگرا ست اما با اشعار وی کاملا آشنایی داشتید و همین اشعار گواه همه چیز.معذرت خواهی شما باعث بازگشت شرق و تحریریه بیکار شده آن نمی شود.با بستن شرق شما آگاهانه یا ناآگاهانه مجتبی پورحسن و ساقی قهرمان را معروف کردید و بر سر زبان ها انداختید.به نظرم ساقی قهرمان در برابر شاعران دیگر ایرانی داخل و خارج ایران هیچ است و لیاقت معروف شدن ندارد و شما هنوز در اول راهید و برای معروف شدن نیاز به تجربه دارید پس ... .در پایان شما و عده ای معدود ما را از لذت شرق خوانی و در کل فعلا لذت روزنامه خوانی محروم کردید.

-- آریابد ، Aug 9, 2007 در ساعت 06:13 PM

چیزی که برای من عجیب است این است که مصاحبه با ساقی قهرمان با چه استدلالی انجام گرفته ؟ در تاریخ ادبیات ایران سرودن اشعار بی پرده و گاه رکیک سابقه ای طولانی دارد . از سعدی و عطار گرفته تا مولوی و عبید و بسیار کسان دیگر در این زمینه طبع آزمایی کردند.اما موضوع این است که ساقی قهرمان را اصولا نمی توان شاعر یا منتقد ادبی دانست تا با او مصاحبه ای در باره ( جنسیت و زبان )در تنها روزنامه به دردبخور مملکت چاپ شود و سبب این همه مجادله و ماجرا گردد . ساقی قهرمان در خوشبینانه ترین شکل شارلاتانی است که در عرصه نوگرایی در هنر امکان ظهور پیدا می کند و برای من عجیب است که روزنامه شر ق بر پایه چه سابقه ادبی وی را برای مصاحبه برگزیده است . از طرف دیگر از آنجائیکه علیرغم فیلترینگ گسترده سایتها در ایران سایت خانم قهرمان همچنان باز است من گاه بر خلاف میلم ذهنیتی دائی جان ناپلئونی پیدا می کنم که شاید در پس این غوغایی که بر سر ساقی قهرمان بر پا شده کاسه ای زیر نیم کاسه باشد. فقط گاه در هنگام گفتگو در باره ساقی قهرمان گاه نام فروغ برده می شود.این کار اجحافی بزرگ به یکی از بزرگترین شاعران معاصر است .این مقایسه بی ربط و بی معنی است . اجازه ندهیم نام بزرگانمان آلوده ماجراهای سخیف شود.

-- farvardin ، Aug 9, 2007 در ساعت 06:13 PM

نوک حمله نه یک روزنامه نگار یا شاعر بلکه آن سیستمی باید باشد که از یک طرف روزنامه می بندد و از طرف دیگر با سیاست ِ «اختلاف بیانداز و حکومت کن» مخالفینش را به جان هم می اندازد. راستی چرا کسی از مقاله ی بهنود حرفی نمی زند؟

-- مستانه پیله ور ، Aug 9, 2007 در ساعت 06:13 PM

به نظر من کار آقای پور محسن در مصاحبه با ساقی قهرمان کاری قهرمانانه.. شجاعانه و ستودنی بود.. مصاحبه ایشان و سوالاتشان هم در حد یک کار حرفه ای بود.. حتما و حتما مصاحبه با شاعران و نویسندگان کار یک روزنامه نگار حرفه ای است وکار هر کسی نیست.. چرا با ظاهر موجه و لحن دلسوزانه
دروغین و کلمات سخیف سعی در تخریب شخصیت و زیر سوال بردن کار حرفه ای ایشان دارید؟!هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت...تا آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم..عیبم مکن به رندی و بد نامی ای حکیم...کاین بود سرنوشت ز دیوان قسمتم

-- ava ، Aug 9, 2007 در ساعت 06:13 PM

سلام : اقاي اديب تو كه نميدانستي اين خانم چه نظراتي دارد چگونه ايشان را انتخاب كردي؟ ايا صحيح هست كه بدون علم و كار اطلا عاتي شخصي را در روزنامه وزين وملي شرق مطرح كنيد كه هم به جريان مخالف فرصت مانور دهيد و هم جناح چپ را زير فشار ببريد؟

-- ناصر بوشهري ، Aug 9, 2007 در ساعت 06:13 PM

جناب پور محسن
حرفهايي که زديد غلط نبود ...شرق را به بهانه بشتند و بهانه اش هم شما بوديد ... مرثيه براي اتفاق افتاده ديگر لازم نيست ... شما مقصر نيستيد و اين را در جوابتان هم اثبات کرديد ...راستي نشريه چراغ با ک سرچ کوچک گوگلي قابل يافتن است ...
موفق باشيد

-- فواد ، Aug 12, 2007 در ساعت 06:13 PM

اين جدال بيهوده بر سر گناهکار را کنار بگذاريم . يک سوال از آقای پور محسن وديگر عزيزان عرصه مطبوعات وفرهنگ ؛ اگر ميدانستید خانم قهرمان يا هر نويسنده و شاعر ديگری همجنس گرا هستند با ايشان مصاحبه نميکرديد؟ ويک پرسش ديگر؛ اگر به جای حوزه فرهنگ و رسانه ای دستی بر خواروبار مردم می داشتيد، آيا به عنوان يک نانوا حاضر بوديد به يک مادر همجنس گرا با دو فرزند نان بفروشيد همچون ديگر مشتريان؟
اگر پاسخ اين است که ايشان و هر انسان ديگری به دليل گرايشات درونی و فردی اش از حق برابر برخوردار نيست و بايد از حق زندگی، مصاحبه و انتشار افکارش محروم شود.
پس بايد به آنان که دستور توقيف را داده اند ،دست مريزاد گفت. هنگامی که مدعيان آزادی و تکثر گرايی اينگونه می انديشند، فرقه امنيتی حاکم بسی سزاوارتر است بر جايگاه قدرت پشت بخاراند تا مدعيان بی خبر که در پوزش وآستان ساييدن از هم پيشی ميگيرند.

-- Bariran ، Aug 13, 2007 در ساعت 06:13 PM

سلام.اصلا دعوا سر چیه؟قبل از اینکه روزنامه شرق با خانم قهرمان مصاحبه کنند سایت این شاعر در دسترس همه بود و تمام ادبیات دوستان و هم چنین دشمنان ادبیات هم می توانستند به راحتی به این سایت رفته و گرایشات و اشعار ایشان را مطالعه کنند.خب پس نمی شود یک خبرنگار را به صرف یک مصاحبه مقصر دانست.اصلا خبرنگاران و روزنامه نگاران عزیز رسالت شما برای همه ما مقدسه ولی خودتون رو به دردسر نیاندازید .ظاهرا مشکل این مملکت ادبیاته نه روزنامه و نه سایت و نه هیچ چیز دیگه ای.

-- eli ، Aug 14, 2007 در ساعت 06:13 PM

آقای پورمحسن !
من نمی دانم وقتی شما ساقی قهرمان را نمی شناختید چرا با او مصاحبه کردید؟ دوست عزیز مفهوم همجنسگرایی را هم نمی دانید انگار ؟وگرنه می دانستید که هم جنسگرایی ربطی به مادر بودن و سن ندارد . تازه آدم اگر چند شعر از خانم قهرمان را بخواند با جهانش آشنا می شود ، پس یا شعر وی را نخوانده اید و در باره ی شعر وی با ایشان مصاحبه کرده اید و یا به شکل خام دستانه ای دارید دروغ می گویید !!!؟؟؟

-- عادل ، Aug 14, 2007 در ساعت 06:13 PM

ساقي قهرمان ضعيف تر از آن بود كه مصاحبه اي با او در روزنامه اي مثل شرق كار شود ... اين يك انتقاد حرفه اي است و ربطي هم به توقيف ندارد ... اگر حس ميكني كمي حرفه اي هستي كمي هم حرفه اي عمل كن و اين موضوع را بپذير ... بگذار كساني كه با توقيف شرق دنبال مطامع خودشان هستند خوش باشد ... حالا اگر ساقي قهرمان نبود حتي ممكن بود به نقطه ش كلمه شرق گير بدهند كه مي دهند ... اما تو حرفه اي باش و حرفه اي بمان ...

-- شهروند درجه صفر ، Aug 14, 2007 در ساعت 06:13 PM

اصلا خودتان را ناراحت نکنید . توی این مملکن گناه فقط حرف زدن در باره مسائل جنسی گناه است . مال مردم خوری ،غیبت ،پول هایی که به اسم مالیات می گیرند و معلوم نیست کجا خرج می شود اصلا گناه نیست . واقعا متاسفم که ما مسلمانی را فقط در نماز و روزه می بینیم اما هیچ درکی حتی از یک مصاحبه آن هم فقط به نیت ادبی نداریم . آن وقت عنگ ضد اسلامی می زنند . یکی نیست به این بیکار های روزنامه توقیف کن بگه توی این مملکت کارهای دیگه و گناه های دیگه انجام نمی شه که بیخودی به یک مصاحبه گیر دادای . پس این مشکل ذهن خراب ایشون است خودتان را ناراحت نکنید

-- nahid ، Sep 8, 2007 در ساعت 06:13 PM

کامنت ها شاهد خوبی بر این واقعبت بود که چگونه فاشیسم می تواند به سادگی پدیده ای اجتماعی و فرهنگی باشد که در بین مردم یک جامعه حضور دارد و حاکمان تنها بازتاب جامعه ی خوداند.

-- واقع بین ، Sep 14, 2007 در ساعت 06:13 PM