رادیو زمانه > خارج از سیاست > وبلاگ شناسی > ناکامی زنان آلمانی در وبلاگنویسی | ||
ناکامی زنان آلمانی در وبلاگنویسیمترجم: رضا شوقیدوسوم وبلاگنویسان آلمانی زن هستند، اما با این حال تنها یکی از آنها موفق شده است که در لیست 50 وبلاگ برتر آلمان قرار بگیرد. دلیل این ناکامی چیست؟
او در حالی که سخت متعجب شده بود، اظهار داشت که در لیست 100 وبلاگ محبوبی که وبلاگنویسان بیش از همه به آنها لینک میدهند—و به این ترتیب سخن آنها بیش از همه نقل قول میشود—تنها 5 زن وجود دارد. اما اجازه بدهید من که خود یکی از زنان وبلاگنویس آلمانی هستم و طبعاً محذورات امنیتی شرودر را هم ندارم، به این مسأله بپردازم. در پاسخ به این سوال 4 برنهاده وجود دارد: 1) زنان از آن رو در سپهر وبلاگنویسی جایگاهی ندارند چون مردان، بهرغم مطالعه وبلاگ زنان، به آنها لینک نمیدهند. به عبارت دیگر و با الهام از مفاهیم فمینیستی میتوان گفت زنان در تمام زمینهها به اندازه مردان کاردان و لایقاند، اما کارهایشان از جانب مردها، این گلهای سرسبد خلقت، که تمام پستهای کلیدی را در دست گرفتهاند، به رسمیت شناخته نمیشود. واقعیاتی اما درستی این نظریه را با تردید مواجه میکند. به عنوان مثال میتوان به این نکته اشاره کرد که بر اساس دادههای سایتهای آمارگیر وبلاگها، نه تنها به وبلاگهای زنان کمتر لینک داده شده و کمتر در آنها کامنت نوشته میشود، بلکه اصولاً این وبلاگها کمتر از وبلاگ مردان خواننده دارند. برای حل مشکل لینک ندادن،البته زنان وبلاگنویس هم متقابلاً تصمیم گرفتهاند به طور عمده، تنها به وبلاگهای زنان لینک بدهند، اما با این همه باز برجستهترین وبلاگنویس زن، آنکه گرونر، در لیست برترینها، بسیار پایینتر از وبلاگنویسان مرد قرار دارد. 2) برنهاده دوم در مورد دلیل ناکامی زنان آلمانی در وبلاگنویسی، معقولتر مینماید. بر اساس این نظریه زنان با کمال میل دوست دارند حرف بزنند، از هر دری سخنی بگویند، حتی به غیبت پرداخته و خلاصه به هر بهانهای با دیگران ارتباط برقرار کنند، اما بینهایت از علنی کردن حرفهایشان پرهیز دارند. یکی از زنان وبلاگنویس با بیان این سخن میافزاید: اگر آن چه زنها بین خود، در مورد شوهران، شریکان جنسی، دوستان و همسایگانشان میگویند به گوش این افراد برسد، دنیا دیگر هرگز روی صلح را به خود نخواهد دید! این از خصایص ژنتیکی جنس مؤنث است که همواره به رد و بدل کردن مسائل خصوصی بپردازد. زنها حتی آن زمان، به عنوان یک زن نئاندرتال، صبح به صبح گلدانی را روی طاقچه غار میگذاشتند و به مردها میگفتند: "همیشه گوشت ماموت لازم نیست، گاهی هم یک دسته گل با خود بیاور." وبلاگ " لیزا لونگه " اما در مورد وبلاگنویسی زنان نظر دیگری دارد. او کاملاً آگاهانه و هدفمند میگوید: "گاهی مواقع زنان از شکار ماموت در دنیای وب دست پر بر میگردند." حق با اوست. او که دختر وزیر پیشین کشاورزی آلمان است، به وسیله وبلاگنویسی، طی جهشی باورنکردنی، از موقعیت یک وبلاگنویس ساده که در مورد آئینهای گوناگون پرستش مینوشت، به مدیریت بخش آنلاین بزرگترین انتشاراتی اروپا صعود کرد و بر خلاف رویه وبلاگیاش، مجبور شد ناگهان به یک شخصیت کاملاً شفاف تبدیل شود، شخصیتی که پیش از هر کس، خود او باید به آن عادت کند. 3) دلیل احتمالی سوم در مورد عدم موفقیت زنان در وبلاگنویسی، برنهادهای است که بلافاصله پس از نقل، باید آن را مردود دانست. بنابر این دیدگاه، زنها اصلاً توانایی وبلاگنویسی ندارند، همان طور که در طول هزاران سال تنها تعداد اندکی از آثار ادبی ماندگار جهان را به خود اختصاص دادهاند. در رد این نظریه باید گفت موقعیت کنونی زنان با وضعیت آنان در طول هزاران سال گذشته تفاوت اساسی دارد. موفقیت چشمگیر زنان نویسندهای چون کرنلیا فونکه در کتاب قلب جوهری یا جوآنه ک. رولینگ در سلسله کتب هری پاتر، بیانگر این تغییر اساسی است. رولینگ با نوشتن هری پاتر رکورد پرتیراژترینها، از زمان چاپ اولین کتاب، یعنی انجیل، که بنا بر قاعده زمان توسط مردها نوشته شده، را به دست آورده است. 4) چهارمین برنهاده و احتمالاً نزدیکترین آنها به واقعیت این است که زنان برای شناخت ماهیت اینترنت و کار با وب و نیز وبلاگنویسی کاملاً مستعد بوده و از هوشمندی کافی در این زمینه برخوردارند، اما مسأله اصلی اینجاست که آنها از ریشه با نحوه درجهبندی اهمیت موضوعات در حلقه وبلاگستان مخالفاند. زنها به مسائلی از جنس دیگر اهمیت میدهند. به عبارت دیگر و از زبان یک مرد میتوان گفت: زنها انرژی خود را صرف آن چیزی که واقعاً مهم است میکنند: سکس خوب، کفشهایی زیبا، و قسمت بعدی سریال تلویزیونی زن خانهدار مستأصل. ----------------------------------
|
نظرهای خوانندگان
One again, your articles is very good.thank you!very much.
-- registry cleaner optimizer ، Jul 25, 2010 در ساعت 10:37 PMGood article Thank you so much
-- finance software ، Aug 11, 2010 در ساعت 10:37 PM