رادیو زمانه > خارج از سیاست > وبلاگها و زمانه > از پارسانوشت:رسم بديه رسم زمونه | ||
از پارسانوشت:رسم بديه رسم زمونهبعضی ها با ایما و اشاره از زمانه حررف می زنند مثلا پارسا: منظورم رسم راديو زمانه نيست که دوستان با ايما و اشاره و کاريکاتور و عکس مىخواهند يک چيزى جسارتاً در اين مورد به ملت حالى کنند. زبانم لال شود اگر بخواهم در مورد راديو زمانه سمپاشى کنم. (کلاً من و مهدى رو کجا مىبريد؟!) منظور من زمانه واقعى است که حالا عرض مىکنم. اما جان مادرتان يکى از بروبچههاى راديو زمانه چيزى مختصر در اين مورد بنويسد. دق کرديم به خدا. کارى نکنيد که من خودم احساس تکليف بکنم ها! حامد جان قدوسى پاى پلکان هواپيما در فرودگاه وين بندهنوازى کرده و يکهو يادى از ما کرده است و نامهاى سرگشاده نوشته. صد درود و سپاس! اين حامد خوب شد شطرنجباز نشد وگرنه چيزى مىشد مثل کاسپاروف [وبلاگدارهاى تازهکار ياد بگيرند اينطورى بايد به هم نون قرض داد. آره عمو جان!] آدم را شگفتزده مىکند. ديگر اينکه اتفاقاً دل به دل بدجور راه دارد. چون من برنامه شوخى با وبلاگنويسان را مىخواستم با حامد ادامه بدهم. مضمونش هم اين بود که حامد جون اين چيزهاى اقتصادى که تو هى ميايى در وبلاگ خودت مىنويسى و تشريح مىکنى، اينها رو بايد در برگه امتحانى دانشگاه بنويسى عزيز من، نکند توى برگه از مهدى جامى و نيکآهنگ نقلقول مىکنى که هى درسها را مىافتى؟ (با عرض معذرت از سروران گرامى!) حالا الان نمىدانم در فرودگاه مهرآباد نشسته يا به منزل اقوام رسيده و فرصتى پيدا کرده که به وبلاگش سرى بزند يا نه. حامد جان، ممنون هستم از محبت تو. ديگر بيشتر از اين شرمندهمان نکن برادر من. اميدوارم اين چند روز بهت حسابى خوش بگذرد در ايران. سلام به دوستان و رفقا هم برسان. اما حالا چه ربطى به بد بودن رسم زمانه داشت؟ چه عرض کنم. زمانه بدى است ديگر. خوب راست مىگويد حامد. آدم هيچ دوستى را نمىتواند براى خودش نگه دارد. يک دوست که بشنود حرف آدم را. حرف بزند با آدم. صادق و همدل باشد و همزبان و بىريا. دوستى که بىدريغ محبت کند و چشمداشتى نداشته باشد. دوستى که خود دوستى را بخواهد. اصلاً دوستى که بشود بهش محبت کرد. دوستى که بشود باهاش راحت بود و بيزينس ورز نباشد. دوستى که بخل نورزد، چشم و همچشمى نکند و در ضمن بماند براى آدم. همدل بودن باور کنيد به همعقيده بودن هم ربطى ندارد. يک دوست بىريا، باملاحظه و همدل هر عقيدهاى مىخواهد داشته باشد. اما کمياب است، نيست. ديگر يافت مىنشود. بگذاريد اين روضه و ذکر مصيبت را براى وقت ديگرى بخوانم. |