رادیو زمانه > خارج از سیاست > وبلاگها و زمانه > ملکوت: ما اسلاموفوبها! | ||
ملکوت: ما اسلاموفوبها!به بهانه کل کل پیش آمده در وبلاگستان بر سر رادیو زمانه ، سرسلسله حلقه ملکوت فرصت پیدا کرد حرف های ناتمام مانده اش را در کارگاه رادیو زمانه یک جا بزند. آن هم در مورد این که وقتی از اسلام حرف می زنیم دقیقا می دانیم از چی حرف می زنیم یا نه؟ پاسخ مهدی را به انتقادی که از او شده بود الآن خواندم. چند نکته را در حاشيه میافزايم، شايد بعضی مبهمات را توضيح دهد. پیش از هر چيز مانند ساير دوستانی که برای مهدی نظر دادهاند، من هم ادامهی اين بحث را بیمورد میدانم: «روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد»! نمیشود همه را راضی نگه داشت. اما من فکر میکنم مسأله بيش از راضی نگه داشتن افراد است. به دلايلی نسبتا روشن در ميان ما ايرانيان بالاخص، نوعی حساسيت منفی و غيرعقلانی نسبت به هر چه که به هر نحوی به دین و خدا مربوط باشد به وجود آمده است. البته، اهل عقلانيت انتقادی (نه بهانهگيریهای انفعالی) بهتر میدانند که اینها بيشتر واکنش است تا کنش. ملت جوری حرف میزنند که هر کس مثلا زمانی از شريعتی يا آل احمد خوشش آمده باشد (يا اصلا همين الآن خوشش بيايد) چه موجود مهيب و ضد انسانيتی است! اين همه سادهانديشی واقعا جای حيرت دارد. اين يعنی ما آزادی و حقوق بشر را میخواهيم فقط برای کسانی که مثل ما فکر کنند. من فکر میکنم اگر آزادی و احترام برای عقايد بشر (نه لزوما اعمال آنها) يک تکليف انسانی و جهانی است، همه را شامل میشود بدون استثنا حتی دشمنان فکری ما را. تا به کسی برای سخن گفتن تريبون ندهی و بخواهی مدعی شوی که فلان گروه چون به نظر من عقايدی افراطی دارد باید ساکت شود، قدم به قدم به نوعی فاشيزم نزديک شدهای که قربانی آخرش خودت خواهی بود. من خیلی از واکنشهای عجيبی (يا چه بسا طبيعی) را که نسبت به راديو زمانه ديدهام، عمدتا برآمده از اين افکار اسلامستيزانه و اسلاموفوب میدانم. هر گردی گردو نيست. اسلامهای متعدد و فراوانی وجود دارند و لزوما هر وقت گفتیم اسلام، مراد و مقصود طالبان و بن لادن و حتی جمهوری اسلامی نیست (اگر چه تمام تفسيرها و خوانشها از دين اسلام به يک اندازه تاريخی هستند و جايگاه خود را در تاریخ اسلام دارند). عجیب است که هنوز رادیو زمانه هیچ کاری نکرده است و هیچ سخن و موضع سیاسی یا دینی از خودش بروز نداده، صداها بلند شده است که آی فلانی روزی از شريعتی خوشش میآمده و امروز هم خودش را وامدار او میداند. بارها نوشتهام که فاشیزم به هر لباسی در میآيد چه آن لباس، لباس دین و تقوا باشد يا لباس روشنفکری و ليبرال بودن و لاييک بودن. ما همگی پتانسيل اين را داريم که یک چیزی را برای خودمان مقدس کنيم و با آن به پيکار ديگران برويم. جهان واقعا متکثر است. منطق عملی زندگی در جهان، منطق صفر و یک نیست. بیایید نه اسلاموفب باشيم نه ليبرالوفوب! کمی اگر متواضعتر باشيم خيلی از مشکلات حل میشود. |