هلن میرن: از تلفن و هواپیما می‌ترسم

مجتبا پورمحسن

هلن میرن، بازیگر برجسته انگلیسی که جایزه اسکار را هم دریافت کرده، در سال ۱۹۴۵ در لندن به دنیا آمد و در اسکس بزرگ شد. او کارش را با تاتر ملی جوانان آغاز کرد و پس از آن به آراس سی و کمپانی تاتر پیتربروک پیوست.

آخرین فیلم او «‌قلب جوهری» از ۱۲ دسامبر اکران خواهد شد. او با تیلور هکفورد، کارگردان برنده جایزه اسکار ازدواج کرده و در لندن، لس آنجلس و ایتالیا زندگی می‌کند. گفته می‌شود هلن میرن از پذیرش نشان سلطنتی بریتانیا خودداری کرده است. او در گفت و گویی با گاردین که دو روز پیش منتشر شده،‌ پاسخ‌های کوتاهی به سوالات داده‌ که ترجمه آن را در زیر می‌خوانید.

کی بیش از همه خوشحال بوده‌اید؟

یادم هست در دهه‌ی سی سالگی‌ام فکر می‌کردم، این سال‌ها بهترین دوره زندگی‌ام است و هنوز هم معتقدم که دهه‌ی سی سالگی زندگی آدم، دوره‌ی فوق‌العاده‌ای است. اما فکر می‌کنم الان خیلی خوشحال هستم.

بزرگ‌ترین ترس‌تان؟

از هواپیما می‌ترسم.

هلن میرن

اولین خاطره‌ای که به ذهن‌تان می‌رسد، چیست؟

طعم شکلات. در آلمان بودم جایی که پدرم به تجارت مشغول بود. آن موقع سه یا چهار ساله بودم و در بریتانیای پس از جنگ هیچ‌وقت شکلات نداشتم.

کدام آدم در قید حیات را بیش از همه تحسین می‌کنید و چرا؟

در حال حاضر کاملیا باتمان‌قلیچ، کسی است که عمیقاً تحسینش می‌کنم. (کاملیا باتمان‌قلیچ، روانشناس ایرانی، رییس و موسس سازمان خیریه کودکان انگلیس است)

چه خصوصیتی در شما، خودتان را آزار می‌دهد؟

تعلل و تنبلی ذاتی‌ام.

و کدام خصوصیت آد‌م‌های دیگر، شما را ناراحت می‌کند؟

بداندیشی و خودخواهی

جدای از اموال، گران‌بهاترین چیزی که خریده‌اید، چیست؟

فکر می‌کنم یک اتومبیل بوده، اما من کلاً چیزهای گران‌قیمت نمی‌خرم. هرگز یک ماشین نو نخریده‌ام و البته ۱۵ سالی می‌شود که ماشین نخریده‌ام.

و ارزشمندترین دارایی‌تان؟

یک مجسمه‌ی بودای چوبی با روکش طلا.

دوست داشتید کجا زندگی می‌کردید؟

من نوع زندگی‌ام را دوست دارم. این‌که در جاهای مختلفی زندگی می‌کنم.

نقطه قوت‌تان چیست؟

این‌که دقیقاً هر چیزی می‌توانم بخورم و هرگز چاق نمی‌شوم.

چه چیزی متأسف‌تان می‌کند؟

در یک کلمه اگر بگویم، سارا پیلین.

از چه چیز ظاهرتان بدتان می‌آید؟

خیلی بینی‌ام را دوست ندارم، زانویم را هم همین‌طور. از قوزک پایم متنفرم. درباره‌ی باسنم دودل هستم. کلاً از پاهایم خوشم نمی‌آید. در مورد چانه‌ام هم مردد هستم. پیشانی‌ام کمی تخت است. اما به‌طور کل می‌توانم با ظاهرم زندگی کنم.

اگر می‌توانستید چیزی از بین رفته در گذشته را به زندگی امروز بیاورید، چه چیزی را انتخاب می‌کردید؟

حیوانات زیبایی در این سیاره با ما شریک هستند که در شرف از دست دادن‌شان هستیم و باید نجاتشان دهیم.

دوست دارید نقش شما را در فیلم زندگی‌تان چه کسی بازی کند؟

اغلب در فیلم‌هایی که بازی می‌کنم، لازم است که بازیگری را برای ایفای نقش ایام جوانی من انتخاب کنند، چون من پیرتر از آنم که نقش جوانی خودم را بازی کنم. اخیراً بازیگر جوان فوق‌العاده‌ای به نام جسیکا چستین را دیده‌ام که در فیلم «‌بدهی» جوانی مرا بازی خواهد کرد.

بدترین عادت‌تان چیست؟

جواب ندادن به کسانی که روی پیغام‌گیر تلفن پیغام می‌گذارند. فکر می‌کنم دلیلش این است که کمی از تلفن می‌ترسم.

بوی محبوب‌تان چیست؟

علفی که تازه چیده شده خیلی دوست داشتنی است به شرطی که با صدای وزوز ماشین چمن‌زنی برقی همراه نباشد.

کتاب محبوب‌تان؟

کتاب محبوبم، مثل نقش محبوبم، همانی است که همان موقع دارم می‌خوانم.

در بالماسکه، چه لباسی را انتخاب می‌کنید؟

من لباس بالماسکه را دوست دارم و سه‌شنبه اعتراف در نیواورلئانز را هم دوست دارم. دوست دارم لباس زرق و برقی بپوشم و کلاه‌گیس صورتی بر سرم بگذارم.

بدترین چیزی که کسی به شما گفته چیست؟

سال‌ها پیش تجربه‌ی بامزه‌ای در آسانسور اتاق‌های تمرین بی‌بی‌سی داشتم. سریالی که در آن بازی می‌کردم به تازگی از تلویزیون پخش شده بود و دو نفر در آسانسور داشتند درباره‌اش بحث می‌کردند.

آن‌ها مرا نشناختند. یکی از آن دو گفت: «‌‌نظرت درباره‌ی سریالی که دیشب پخش شد چیه» و آن یکی جواب داد: «به نظرم خیلی خوب بود اما اون بازیگر زن (‌هلن میرن) خیلی بد بازی می‌کرد.

گناه‌آلودترین لذت‌تان چیست؟

من عاشق شوی Project Runway و مشتری پروپاقرص برنامه تلویزیونی برنامه‌ی بهترین مدل آینده‌ی آمریکا هم هستم.

به خاطر چه چیزی خودتان را مدیون والدین‌تان می‌دانید؟

من خیلی خوش شانس بودم. پدر و مادر فوق‌العاده‌ای داشتم که در یک شهر کوچک دانشجویی در محیطی از طبقه‌ی متوسط و پایین و فقیر زندگی می‌کردند. آن‌ها به من همه چیز دادند. بیش از هر چیزی به من عشق دادند.

بدترین شغلی که تجربه کردید چیست؟

کار کردن در یک فروشگاه بزرگ.

چه چیز مشخصی می‌توانست وضع زندگی‌تان را بهتر کند؟

این‌که می‌شد از طریق تلفن، از یک کشور به کشور دیگر رفت.

از نگاه شما، بزرگ‌ترین دستاوردتان چیست؟

این‌که هنوز دارم کار می‌کنم!