رادیو زمانه > خارج از سیاست > رسانه > انحلال زن و زلیخا، در سکسیترین صحنهی تلویزیون ایران | ||
انحلال زن و زلیخا، در سکسیترین صحنهی تلویزیون ایرانمجتبا پورمحسنmojtaba@radiozamaneh.comاز زمانی که اعلام شد قرار است شبکهی اول تلویزیون سریال «یوسف پیامبر» را پخش کند، خیلیها منتظر بودند تا ببینند تازهترین کار آقای فرجالله سلحشور چطور از کار آمده است. اما اعتراف میکنم که حداقل من تصورش را نمیکردم که پروژهی عظیمی که شش میلیارد تومان خرجش شده، نتیجهای اینچنین ضعیف داشته باشد. البته که تعداد سریالهای ضعیف تلویزیونی آنقدر زیاد است که افسوس خوردن به خاطر ضعف مفرط سریالی که کارگردانش، کارنامهی حرفهای درخشانی ندارد، غیرطبیعی به نظر میرسد. اما همهی تاسف من از حرام شدن یکی از قویترین قصههای قرآنی در تنگنای نابلدی فرجالله سلحشور است. قصهی یوسف پیامبر، از بسیاری جهات یکی از غنیترین قصههای قرآن است که قابلیت تبدیل شدن به اثری تصویری را دارد. گرههای متعدد داستان یوسف و زلیخا که در بستر داستان اصلی پرورده میشوند، همانطور که دست فیلمساز را برای اقتباس باز میگذارد، توقع مخاطب را هم افزایش میدهد.
اما سریال «یوسف پیامبر» که طی چند سال و با بودجهای هنگفت و با به کارگیری بهترین عوامل تهیه فیلم ساخته شد، نهایتاً سریالی ضعیف از کار درآمد که اتفاقاً میتواند الگوی خوبی برای سریالسازی در تلویزیون باشد. الگویی که نشان میدهد حتا اگر موسیقی فیلم را آهنگسازی توانا مثل پیمان یزدانیان بسازد و عنوانبندی تیتراژش هم بر عهدهی یکی از بهترینها یعنی ابراهیم حقیقی باشد و تعداد زیادی از بازیگران بزرگ هم در آن بازی کنند؛ اگر نگاه کارگردان نو و هنرمندانه نباشد، خروجی کار قابل قبول نخواهد بود. اگرچه سریال یوسف پیامبر ایرادهای مضمونی بسیاری دارد که برای نقد و بررسی این وجه از کار بهتر است تاریخنگاران و دینپژوهان نظر بدهند، ولی سریال آقای فرجالله سلحشور سرشار از ایرادات فنی است. آنقدر که پروژهی عظیم او نهایتاً میتواند یک نمایش رادیویی معمولی باشد. گریم بسیار بد بازیگران، صحنهپردازی بسیار ابتدایی و نورپردازی ناشیانه از جای جای سریال بیرون میزند. در توصیف این ضعفها همین بس که در نماهای بسته، سفیدی فوم صورت بازیگران و برق مادهی گریم، بازیگران را تا حد یک عروسک تقلیل میدهد. از طرفی ماکت بناها، بسیار ابتدایی است. حتی یک مخاطب عادی هم ماکت بودن بناها را متوجه میشود. حال آنکه قرار است ماکتها آنچنان حرفهای ساخته و چیده شوند که واقعی به نظر برسند. نور پردازی سریال«یوسف پیامبر» هم ادیت نشده و به همین دلیل نه تنها کمکی به فضای تاریخی اثر نمیکند، بلکه باعث میشود بعضی از صحنهها کیفیتی همتراز فیلمهای عروسی داشته باشند. بهطور کل در سریال یوسف پیامبر، تصویر هیچ اهمیتی ندارد. یعنی میتوان چشم بر تصویر بست و تنها صدایش را شنید که اجرایی معمولی از یک قصهی فوقالعاده است. «یوسف پیامبر» حتا برنامه رادیویی خوبی هم نیست. چرا که ساختار زبانی دیالوگها، اگر نگوییم غلط، صرفاً هجویهای از وجه تاریخمندی زبان را نشان میدهد. عدم پرداخت شخصیتها و دیالوگهای اکابری، سریال را هم ردهی برنامههای نمایشی ساخته شده برای کودکان قرار میدهد. برنامههایی عروسکی که نه شش میلیارد، که شاید با چهار پنج میلیون تومان ساخته میشوند. با این وجود سریال یوسف پیامبر مخاطب دارد. بسیاری از مخاطبان، آن را سریالی قوی نمیپندارند اما به نظر میرسد به دو دلیل تماشایش کنند.
علاقه به خود داستان یوسف پیامبر، یکی از دلایل است. اما دلیل مهمتر کنجکاوی تماشاگر برای تماشای صحنهی دریده شدن پیراهن یوسف توسط زلیخاست. اتفاقی که این هفته به نمایش گذاشته شد و البته جز تاسف نتیجهی دیگری نداشت. برای تماشاگرانی که عادت کردهاند ببینند زنهای فیلمهای ایرانی نه در کنار شوهر، بلکه در اتاقی دیگر میخوابند و روسری حتی در خواب هم از سرشان جدا نمیشود؛ صحنهی خلوت یوسف و زلیخا جذابیتی دو چندان دارد. اما همان طور که گفتم نگاه غیرهنرمندانهی کارگردان بر تمام قسمتهای سریال تاثیر منفی گذاشته است. جمعه شب در حالیکه سکسیترین صحنهی تلویزیونی سی سال اخیر به تصویر کشیده شد، با تصویری الکن و باسمهای مواجه شدیم. اولاً کتایون ریاحی، انتخاب مناسبی برای زلیخای زیبا روی مصری نبود. میرباقری این هوش هنرمندانه را داشت که در انتخاب بازیگر برای نقش قطام در سریال امام علی، از ویشکا آسایش استفاده کند که چهرهاش بیشتر عربپسند است تا ایرانیپسند. فرجالله سلحشور از این هوش برخوردار نبود، اما این شانس را داشت که به واسطهی نزدیکی زیاد به هرم قدرت، مجوز نمایش سکسیترین صحنهی سی سال اخیر تلویزیون ایران را بگیرد. اما آنچه جمعه شب پخش شد علاوه بر تحریف ارزشهای هنری داستان یوسف و زلیخا، به نوعی تحقیر ماهیت زن نیز بود. در داستان یوسف و زلیخا، زلیخا آنقدر شخصیت مقتدری دارد که حافظ در بیت معروفش از بزرگی زلیخا و زیبایی یوسف به نفع تعریف از هر دوی آنها استفاده میکند: من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم به عبارتی دیگر زلیخا شخصیتی قوی است که خدشه بر عصمتاش به واسطهی زیبایی یوسف، تاکیدی بر زیبایی چشمگیر یوسف است. اما در روایت فرجالله سلحشور از عشق زلیخا به یوسف، زلیخا شخصیتی زبون و بیاراده است که به احمقانهترین شکل ممکن احساساتش را بروز میدهد.
اوج فضاحت سریال، جملاتی است که زلیخا در خلوت به یوسف میگوید. زلیخا میگوید: «من میخواهم خودم را در اختیار تو قرار دهم» جالب است که زلیخا تمام خطرها را به جان میخرد، پردهی شرم میدرد تا خودش را در اختیار یوسف قرار دهد. این جمله البته که در ایران ریشهای تاریخی دارد. در فیلمفارسیهای قبل از انقلاب که از کمترین ارزش برخوردار بودند، زن مالی بود که توسط مرد تصاحب میشد. بر اساس گفتمان متحجرانهای که اساس این فیلمها بود (اگرچه این گفتمان، لباسی به ظاهر مدرن به تن داشت) زن انتخاب میکند که «در اختیار» چه کسی قرار بگیرد. در سریال فرجالله سلحشور هم عشق زلیخا تا حد بیقراری برای در اختیار قرار دادن خود در اختیار مرد فروکاسته میشود. کارگردان این سریال که خود را متعلق به سینمای مرسوم به «متعهد» میداند، ناآگاهانه کاراکتر یوسف را هم مخدوش میکند. چرا که ضعف زلیخا، حماسهی عصمت یوسف را کوچک میکند. یوسفِ پیامبری که ما میشناسیم با زیبایی فوقالعادهاش، از عصمتی بینظیر در مقابل خواست زنی مقتدر همچون زلیخا برخوردار است. اگر زلیخا، زنی زبون (همچون زلیخای سریال سلحشور) بود که دیگر حماسهای در کار نبود. در زندگینامهی بسیاری از پیامبران، مقاومت در مقابل میل جنسی دیده میشود. اما آنچه عصمت یوسف را برجسته میکند، علاوه بر زیباییاش، مقاومت در مقابل زنی مقتدر است. اما چرا سلحشور تابوشکنی در تلویزیون را به بدترین شکل ممکن اجرا کرد؟ پاسخ به این سوال سخت نیست. اندکی توجه به ضعف او در تصویر کردن عشق زلیخا به یوسف، میتواند پاسخگوی این پرسش باشد. قسمت اخیر سریال یوسف پیامبر نشانگر نگاه مرتجعانهی فیلمساز به زن بود. زن وسوسهگر از چشم فیلمساز، یکی از همان نقشهایی است که شهناز تهرانی در فیلمهای قبل از انقلاب داشت، زنی که به سطحیترین شکل ممکن «بد» است. این نوع نگاه سطحی برخاسته از تلقی بستهی فیلمساز از ماهیت زن و سکس است. از نگاه فیلمساز، زلیخا اگر هم شیفتهی زیبایی یوسف شده، میخواهد به پاسداشت این علاقه، خودش را «در اختیار» او قرار دهد. به عبارت دیگر وجه لذت زن از سکس، به حاشیه رانده میشود. چون پذیرش لذتجویی زن، به معنای قبول کردن فاعلیت و نه عاملیت زن است. تصویر ناشیانهای که از شیطان در خلوت یوسف و زلیخا دیده میشود، توجیهی برای تقلیل نقش زن از فاعل به عامل است.
اما پرسش دیگری هم مطرح است. بازیگری همچون کتایون ریاحی در این سریال چرا از بازی در نقش زنی اغواگر ناتوان است؟ کتایون ریاحی که در فیلم «شام آخر» توانسته بود از پس محدودیتهای موجود، اغواگری کند، چرا در اینجا که به واسطهی خط داستانی میتواند مردی را اغوا کند، ناتوان است؟ پیش از پاسخ به این سوالات، اشاره به اتفاقی که در مورد گلشیفته فراهانی رخ داد میتواند به این بحث کمک کند. از پس قضاوتهایی که دربارهی زیبایی و عصمتِ این بازیگر توانا صورت گرفته؛ تصویری از او وجود دارد که ترحمبرانگیز است. عکسی که گلشیفته فراهانی را در مراسم افتتاحیه اکران فیلم Body Of Lies نشان میدهد، صرفاً یک عکس نیست. گلشیفته در عکس، بیقرار است. بیقراری او حاصل قرار گرفتن در نقشی است که هیچگاه آن را بر عهده نداشته است، نقش زن! او که هرگز با بخشی از وجودش یعنی تن، در مقابل دوربین قرار نگرفته، به سختی میتواند با جسمش فارغ از گردی صورت، با تمامی پستی بلندیهای تناش هویت پیدا کند. در مورد کتایون ریاحی در نقش زلیخا هم همین اتفاق افتاده است. او اگرچه در نقش خانم مشرقی با یک نگاه میتواند مردی را بفریبد، اما در سریال یوسف و زلیخا حتا با دیالوگهای برانگیزانندهای که به زبان میآورد هم، خواستنی به نظر نمیرسد. این واقعیت ما را به این نتیجه میرساند که در جامعهی امروز ما زن نه فقط در ذهن افرادی هم چون فرجالله سلحشور، بلکه در ذهن همهی ما، منحل شده است. به همین خاطر همهی ما بیش از آنکه منتظر تماشای نقشآفرینی گلشیفته فراهانی در کنار لئوناردو دیکاپریو باشیم، بیتابانه منتظر تماشای عکس بیحجاب او هستیم. از طرفی ناآرامی گلشیفته در عکس و ناتوانی کتایون ریاحی در اغواگری در نقش زلیخا، شوربختانه نشانههای انحلال زن در ذهن آنها و دیگر زنان ایرانی هم هست. نکتهای که بیش از آن مقدار که دربارهاش حرف زده شده، اهمیت دارد. اینکه پس سی و چند سال نگاه جامعه به زن هنوز در حد نقشهای شهناز تهرانی (زن بد) و پوری بنایی (زن خوب) در فیلمفارسیها باقی مانده؛ نشانگر واقعیت تلخ اضمحلال هستی زن در حرکتهای اجتماعی است. واقعیتی که برفراز کورسوی حرکتهای آزادیخواهانه زنان، تابشی چشمگیر دارد. مرتبط: • گلشیفته فراهانی، پیکره راستی |
نظرهای خوانندگان
سطح مطالب اقای پورمحسن بسیار پایین تر از دیگر برنامه سازان این رسانه است.اخر این چه طرز تحلیل و استنتاج است؟اسمان به ریسمان چه ربطی دارد؟یک دفعه از سریال یوسف نتیجه میگیرد که زن نه تنها در ذهن سلحشور که درذهن همه ما ...کی گفت شما از جانب همه حرف بزنید؟به خانم فراهانی چه ربط دارد اصلا؟کاش شما به جای روزنامه نگاری کمی منطق مطالعه کنید که توان استدلالتان را بالا ببرد.رادیو زمانه باید بیش از اینها به مخاطبانش احترام بگذارد.
-- سایه ، Oct 11, 2008 در ساعت 08:00 PMبسیار س
سایه خانوم شما اونوقت خیلی منطق داری که با وجود اینکه اینهمه مطلب های پورمحسن طرفدار داره و نظرهای مختلف می گیره و مطرح هست، می یای بدون هیچ دلیل و برهانی می گی سطح مطلب هاش پایین تره؟ who's talking about logic!
-- ص ، Oct 11, 2008 در ساعت 08:00 PMسلام. وقت بخير از خواندن متن شما لذت بردم.فكر ميكنم تمام تلاش سازندگان خلاصه شده است در انداختن يوسف به چاه !!! بعد از آن زياد مهم جلوه نمي كرده است...من خودم در بخش هنري مجله اطلاعات هفتگي چند سالي است در ارتباط با برنامه هاي تلويزيوني قلم ميزنم. منتهي در يادداشت هاي كوتاه و طنز آميز.موفق باشيد
وبلاگ من: http://enekaasesabz.blogfa.com
-- مينا ضرابي ، Oct 11, 2008 در ساعت 08:00 PMخیلی جالب و خیلی دقیق بود.همینطوره که نوشتین. چند وقت پیش خانم کریستیانه هوفمن هم کتابی نوشته اند به این مضمون که زنان ایرانی از بدن خودشان شرم دارند. من با این که مدتی است ساکن اروپا هستم ولی هنوز به عنوان یک زن ایرانی بار این شرم را بدوش می کشم و آن را از خیلی نزدیک لمس کرده ام.
-- شراره ، Oct 11, 2008 در ساعت 08:00 PMنگاه زیرکانه و عمیقی بود.دمتان گرم!
دوست عزیز می خواستم ببینم که امکانش هست شما از خودت تحلیل نکنی؟
-- amir ، Oct 11, 2008 در ساعت 08:00 PMواقعاً این مطلب شما حتی از سریال «یوسف پیامبر» هم خندهدارتر بود!کاش به مدرک «کردان» هم این وسط اشارهای میکردید.راه دوری نمیرفت!
-- علیرضا ، Oct 11, 2008 در ساعت 08:00 PMنقد بسیار عالی و قوی بود
-- ali ، Oct 11, 2008 در ساعت 08:00 PMبا سلام ،ایکاش در نقد علمی خود کمی هم از بحران اقتصادی غرب و همچنین انتخابات ریاست جمهوری ،مطلب اضافه می کردید تا صحنه سکسی تر میشد.
-- رضا ، Oct 11, 2008 در ساعت 08:00 PMبه نظر من هم این سریال مانند تمام برنامه های تلویزیون اشکال زیاد داره. حالا از اشکال فنی بگیر برو تا ...
-- بدون نام ، Oct 11, 2008 در ساعت 08:00 PMمن که با دیدن این سریال نه حسی از تاریخی بودن و قدیمی بودن بهم دست میده نه مصری!!! بیشتر یه جور شب دهمه با اون دیالوگاش! بنده خدا یوسف پیامبر هم که همه چیز هست غیر از زیبا!!!ولی مقاله خوبی بود. مرسی
به نظر من، آنچه باعث شده است كه زن ساكن ايران(كه درگير قوانين حكومت اسلامي است) نه زن ايراني، به هنگام رفع حجاب بي دست وپا به نظر برسد و به زنان حرمسراي شاهان قاجار شبيه باشد، محدوديتهايي است كه مذهب و نظام مذهبي بر زن ايراني تحميل كرده است. و البته در اين شرايط برخي مي كوشند دست به عصا راه بروند و هم خدا را داشته باشند، هم خرما را!
-- محفوظ ، Oct 11, 2008 در ساعت 08:00 PMحالا گيريم كه روزي هنرپيشه زن ايراني جلو دوربين راحت باشد و با تن اش مشكل نداشته باشد(هرچند بعضي ها يكشبه ره صد ساله رفتند و در بازي در فيلم مستهجن هم تخصص نشان دادند!) چگونه و چه وقت مي توان به اين هدف والا(!) دست يافت!؟ آيا بهتر نيست هنرپيشگاني كه كوچكترين نقشي در مبارزات زنان در اين سالها نداشته اند و حتي از حمايت كردن خشك و خالي از حركات اعتراضي زنان ايران(مثلاامضاي يك كمپين) ابا كرده اند، را به حال خود رها گذاشت كه تا ابد در حسرت عنايت نظام اسلامي باقي بمانند!؟
نقد تیزبینانه ای بود..متشکرم.
-- هنردوست ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMبسيار عالي بود مجتبي جان
-- هادي ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMیوسف بیشتر به بچه بسیجی میخوره تا اینکه زیبا باشه
-- مهناز ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMnaghde khoobi neveshtid,be harfhaye in zob shodegane dar velayat goosh nakonid.
-- amir ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMمن نمی دانم چه اصراری داریم که نقد را دوباره نقد کنیم. به نظر من به کسی که این جسارت را داشته که نقد ی نوشته باید احترام گذاشت. مجتبی پور محسن ، دمت گرم. بخشی ار مورد نقد قرار دادی که مورد توجه جدی باید قرار بگیرد.
-- آرش ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMمن خوشبختانه یا متاسفانه در ایران زندگی نمی کنم و در نتیجه هرگز این سریال رو ندیده ام اما در عین حال با نام آقای سلحشور و دیدگاه ها و حد و حدود دانایی و توانایی های ایشان به قدر کافی آشنا هستم و بنابراین کاملا به نظریه شما اعتماد می کنم. اما نکته ای که من رو وادار کرد چند کلمه ای بنویسم نه ضعف سریال میلیاردی این آقا - که چه بسیار بودجه های کلان دیگری، در اختیار فراوان نابلدهای تلویزیون و سینما قرار گرفته تا امروز - بلکه دیدگاه شما بود در مورد هنرپیشه زن ایرانی و حتی خود زن در جامعه ایرانی. خوشحالم که با پیوند موضوع گلشیفته فراهانی و کتایون ریاحی، توانسته اید به زیبایی موضوع رو شرح بدهید. آن چه که من هم با آن کاملا هم عقیده هستم ولی انگار کلمات درست برای ادایش را نداشتم. موفق باشید.
-- ندا ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMبا سلام.
-- حمید ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMبسیارمنطقی و دقیق و عالی بود. حال اگر تعدادی از دوستان ... نمیتوانند یا نمیخواهند آنرا درک کنند مقصری جز خودشان وجود ندارد. کسیکه کارگردان نیست نباید دست به چنین کارهایی بزند ولی در این مملکت تعداد زیادی از کارها دست تعدادزیادی از اینگونه افراد است. موفق باشید.
kheili jaleb bood.vaghean tahlile jalebi bood!afarin bar shoma
-- بدون نام ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PM"یقراری او حاصل قرار گرفتن در نقشی است که هیچگاه آن را بر عهده نداشته است، نقش زن!" و "همهی ما بیش از آنکه منتظر تماشای نقشآفرینی گلشیفته فراهانی در کنار لئوناردو دیکاپریو باشیم، بیتابانه منتظر تماشای عکس بیحجاب او هستیم." محشر بود! ظریف و دقیق.
-- احسان ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMمتاسفانه کسانی که چند روزی به کشور دیگری میروند میخواهند که تمدن چند ین ساله و تفکر و فرهنگ ایرانی را با فرهنگ صرفا برهنگی غرب مقایسه کنند. چرا کسانی که مخالف حکومت ایران هستند فقط چسبیده اند که زنان غرب برهنه اند و از دیدگاه سکس و ..به زن نگاه میکنند. باید فهمید که اکثریت غریب به اتفاق ایرانیها مسلملن هستند و دارای فرهنگ مخصوص خودشان . شما چند نفر در اقلیت خارج رفته نیز هرجا هستید به ملیت و فرهنگ خود احترام بگذاربید. اگر مثلا این خانمها لخت بشند و همهجاشان دیده بشه و یا مثل غربیها در فیلمهاشان سکس و همخوابی داشته باشند هنرمندتر و کارگردان قوی تر است. متاسفم از این فکر. پیشرفت ملت از پیشرفت فکر و خرد زنان تاثیر میگرد پس باید فکر زنان و خردگرایی آنان رشد یابد تا جامعه ای با فرهنگ داشته باشیم نه تن سکسی زن.
-- منصور ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMاگع كلمه سكسي رو تو عنوان نقدت!!!! نمي ذاشتي مش حسنم نقد تورو نمي خوند.
-- علي ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMتحليل خيلي جالبي بود بدبختانه کاملا حق با شماست. در بهترین حالت حتی زنی هم که تصمیم به لذت بردن داره فکر می کنه داره خودش رو در اختیار مرد قرار می ده و این وحشتناکه فقط این حالت تسلیم شدن در برابر میل جنسی باشه در واقع خیلی حقیره و بعد از اون به جایی که حالت رهایی از تن باشه بیشتر احساس سنگینی و تحمل بار تن و عذاب از اینکه چرا اون لحظه تن به این کار دادم به وجود می یاد.
-- مرجان ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMامضای اقای پورمحسن پای مطلب همان تحلیل زیبایی بود که طرح کردند اگر دوستانی این نوع نقد تحلیلی را نمیپسندند به انبوه نقد های توصیفی دیگر مراجعه کنند
-- اثیر ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMشما غرب رفته های فراری و یا غیر فراری بی دین یا بادین همه فرهنگ خود را فراموش کرده اید فکر میکنید هر چه زن لختر باشد هنرمندتر و با سوادتر و .... است .من فکر میکردم ایرانیان خارج رفته حتما با فرهنگتر بوده اند ولی هرچه به جلو میرم متوجه میشم که از همه عقبتر هستند . زن را در فکر و خردش جستجو کنید نه در تن و سکسش. جامعه ایران زمانی به پیشرفت خواهد رسید که زنانش خرد گرا باشند و فرزندان خرد گرا تربیت نمایند. وگر نه از زنی که فقط به ظاهر و آرایش فکر کند و نه مطالعه ای و نه ...داشته باشد فرزندانش نیز مانند او خواهند شد. به نظر نویسنده و تحلیلگر محترم اگر این فیلمسازان لخت و عریان بودن و گارگردان نیز سکسیش را بیشتر کرده بود اینها هنرمند بودن ولی اکنون خیر. هنر آن است که با فرهنگ یک ملت سازگاری داشته باشد.متاسفم ازاین تحلیلگران ایران ناشناس و قدرشناس خارج و سکس غیره
-- منصور ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMبا سلام
اولین باره که به سایت شما میام و این بار هم از روی لینک گویا به مطلب نوشته شده رسیدم
از اقای پور محسن بخاطر نقد قشنگش در مورد واقعه تاریخی یوسف و زلیخا تشکر کنمواز دوستانی که خواسته و یا ناخواسته و به طنز و یا به جد دوست خوبمان رو مورد شماتت قرار دادند مورد ملامت .......
-- مهران ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMدوستان نه کارگردان فیلم و نه اقای پور محسن هیچکدام و نه خانم کتایون ریاحی و نه دیگران در کاستی های بوجود امده در فیلم مقصر نیستند
تنزل عشق و امتزاج ان با سکس از اولین اشتباهات و پایه گذار به بیراهه رفتن بنی ادم و شاید بتوان گفت نخستین گناه بوده
به تصویر کشیدن این اشتباه به راحتی امکان پذیر نیست اشتباهی که همه چیز ادم را از او گرفت همانگونه که همه چیز زلیخا را در روایت تاریخی از او میگیرد
زلیخا مظهر عشق است حال از نوع زمینیش چه توفیری میکند
بیایید چشمها را بشوریم و جور دیگری ببینیم
eksere honerhaye tesviry der sinema ve telveziyun der iran erzeshe film ra be derejeye kheyli ziyad film ha ra bi erzesh minomayed ve elete an ra bayed der hokumete dini der iran jostoju nemud.
-- Mikayil Oyta ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMممنون.این اولین باری بود که شاهد انتشارشجاعانه یک دیدگاه روشن و واقعی در مورد حضور زن در جامعه ایرانی هستم و این جای تقدیر دارد.
-- سحر ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMخيلي جالب بود تحليل رو كه زيرابش روزدن نقد هم كه نبود خيلي نسيه بود ولي نظرات خيلي عالي بودن
-- سروش ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMنقد خوب و بسيار بجائي بود
-- بدون نام ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMthe logic behind this article is quite sound I think
-- ehsan ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMبا سایه موافقم ! ببخشید اما ... به شقیقه چه ربطی داشت ؟ تو خود قران ام میگه زلیخا مسحور سیرت یوسف بود حالا شما به این گیر دادی که بگی نه زن فلان است و بیسار ؟ مگه توی فیلم شخصیت زنان رو زیر سوال بردن که نگران این هستی زن از عاملیت به فاعلیت تنزل پیدا نکنه ؟؟؟؟ مطلب گنگ و ضعیف و صرفا منتقدانه بود اما حق میدم 6 میلیارد تومن و همچین فیلمی واقعا تاسف اوره .... در ظمن شما که انتقاد میکنین لطفا راه کار هم بدین . و نظر بدین که اگه فلان طور میشد بهتر میبود . ممنونم .
-- Ali ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMحالا این واژه «سکسی» رو به کار نمیبردی میمردی من که نمیدونم کجای این صحنه به قول تو میتونست سکسی باشه
-- س.ش ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMبسيار عالي بود.
-- HOOOY ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMمن هم مثل هر کنجکاو دیگری این نوشته را خواندم تا به تا این جمله رسیدم "........وقتی
در فیلم فارسیهای قبل از انقلاب که از کمترین ارزش برخوردار بودند ،...... " اول باورم نشد - دوباره خواندم و از ادامه ی مطلب خودداری کردم.
آیا می توان گفت فیلم های فارسی قبل از انقلاب از کمترین ارزش برخورداردبودند؟
-- فرزانه مانی ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMفکر می کنم سو تفاهمی صورت گرفته یا من بد میفهمم یا نویسنده بد نوشته !
موفق باشید
بسيار خوب بود :)
-- پرهام ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMتحليلي زيبا و با تفكر :)
نظر شما به نظر من ناقص و دارای اشکال بود. اما در این مجال نمی گنجد تا از تفاوت دیدگاههایمان بگویم، لذا فقط آرزو می کنم که همه ما یاد بگیریم که یکجانبه و سطحی نگر نباشیم.
-- حمید ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMبه نظر میاد نویسنده با کارگردان سریال خصومت شخصی داره (که امروزه مبنای بسیاری از حرف ها و تصمیم گیریهاست). سریال به اندازه کافی خوب و جذاب است.
-- بدون نام ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMضعیف بودن سریال یوسف به جای خود اما خداوکیلی خودت هم فهمیدی که چی گفتی !؟
-- بدون نام ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMمثلا تو اگه جای سلحشور بودی چیکار می کردی!؟
اصلا " نقد قوي نبود. درست است كه ساخت سريال و نوع ديالوگها ضعيف بود و گفتن آن توضيح واضحات بود ولي نمايش حالات جنسي مورد نظر شما مطمئنا" امكان پذير نبوده .
-- mehdi ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMهنوز كه هنوز است در بعضي شبكه ها چهره زن را از 20 متري نمايش مي دهند مبادا باعث حس لذت در بعضي شود آن وقت شما به چه موضوعي گير داده ايد.
به افرادی که دم از فرهنگ ایرانی و اسلامی می زنند و ....
-- علیرضا ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMبرای اثبات مدعای شما فقط راهش این است که با زور و تو سری و چماق مردم را وادار به کاری نکنیم. بعد از آن خواهیم دید که چندنفر از افراد جامعه لخت و چند نفر بی حجاب و جند نفر لحاف به سر خواهند کرد.
تا وقتی زوری باشد که معلوم نمی شه.
آقا از نقد شما هم ممنون و دمتان گرم و قلمتان روان.
حال می کنم وقتی این بچه حزب اللهی ها دستشان به چیزی نمی رسد که بهش زور بگن.
این کارگردان بیشتر به ... سر گردنه می ماند تا کارگردان با اون 6 میلیاردی که خورده! تازشم
جمله زیر نقل قول یکی از نظرات است:
جامعه ایران زمانی به پیشرفت خواهد رسید که زنانش خرد گرا باشند و فرزندان خرد گرا تربیت نمایند.
این نگاه نماد تفکر مذهبی است که برای زن وظیفه ای جز زایمان و تربیت فرزند و به فرمان بودن قایل نیست. حالا خوب است که به جای خرد نفرمودند ایمان به....
-- سامان ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMبا تمام اشکالات فنی که مطرح کردید موافقم. کمتر کسی در ایران (حتی از بینندگان عادی) هست که به ضعفهای این فیلم از جمله انتخاب بازیگر،دیالوگهای رادیویی و غیرواقعی، ضعف دکور پردازی، ضعف نور پردازی، فضاهای غیرواقعی و... آگاه نباشد. اما در خصوص محدودیتها هیچ کارگردانی حتی معتمدترین آنها نمی تواند از یک مرحله ای فراتر برود. من خودم مانده بودم که کارگردان چگونه لحظه ی دعوت زلیخا از یوسف به همبستر شدن را به تصویر میکشد که ( صرفنظر از قدرت یا ضعف اجرا) هم مقصود را برساند و هم با خط قرمزهای ساختگی و دست و پاگیر برخورد نکند.
-- فرزاد ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMشخصا در بیشتر ایرادات فنی با شما موافقم و حتی سریال را در زمره ی ضعیفترین سریالهای چند سال اخیر ایران می دانم به طوریکه می توان ادعا کرد با توجه به بودجه و زمان کافی که در اختیار داشته اند ضعیفترین مجموعه را ساخته اند.
اما در مورد دیالوگ صحنه ی مزبور، شما خود را جای سلحشور بگذارید. در اینکه زلیخا عاشق یوسف شده بود که این پیشنهاد را داد تردیدی وجود ندارد، اما در آن لحظه زلیخا که می خواست به یوسف دست یابد مطابق روایات تاریخی زلیخا پیشنهاد سکس به یوسف داد و علاقه اش را از این طریق ابراز کرد، شما پاسخ دهید چه دیالوگی می نوشتید که:
اولا: حاوی دعوت زلیخا از یوسف به همخوابگی باشد.
ثانیا: به دلیل شرایط تحمیلی سیمای جمهوری اسلامی، هیچ کلمه ای که این مقصود را صریحا برساند در آن به کار نرفته باشد.
ثالثا: هیچ حرکت فیزیکی، برخورد یا تصویری القا کننده را به تصویر نکشد.( بازیگر و کارگردان به دلیل محدودیت های تلویزیونی باید از خیلی نگاههای بدون کلام یا حرکات بدنی خودداری کنند.در حالیکه برخی از این تصاویر بعضا از دیالوگ گویاتر است.)
رابعا: خط قرمزهای سیما را هم رعایت کند.
لطفا دیالوگ مطلوب خود در آن صحنه را بگویید.
در ضعفهای بسیار زیاد سریال یوسف (ع) شکی نیست. بزرگترین ایراد آن عدم استفاده از منابع غنی همچون تفسیر خواجه عبدا... انصاری است. نگاه آقای سلحشور به شخصیت یوسف (ع) یک نگاه انسانی است نه روحانی. شخصیت انسانی عادی که سعی در مبارزه با عقایدی دارد که به زعم خود خلاف واقع است مانند پرستش خدایان یا مراوده با زن نا محرم برای اینگونه رفتارها دلایل زیادی وجود دارد اما اینکه یوسف (ع) به چنین درجه ای رسید همان برهان رب بود که در سوره یوسف آمده است. اینکه برهان رب چه بود سوالی است که باید از عرفا و اهل دل پرسید ای کاش آقای سلحشور برای ساخت این سریال از وجود عرفا و صاحبدلان و تفسیر خواجه عبدا... که تفسیر معنتوی است استفاده می کرد نه تفاسیر تحت اللفظی مانند تفسیر نمونه.
-- محمد ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMسلام آقا محسن
-- رزیتا ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMمتن بسیار زیبایی بود هرچند که من متوجه منظورتان نشدم.
البته خانم ریاحی هم زیبا هستند .البته گلشیفته هم زیبا ست.
البته اغواگری امری نسبی است که خانم ریاحی نتوانسته شما را اغوا کند پس شما یوسف ثانی هستید و گلشیفته تجلی زلیخا.
خيلي جالب و خيلي خيلي دقيق
-- shadi ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMراستی چرا به جای این حرفها از دیانت بهایی دفاع نمی کنید
-- رزیتا ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMباسلام بنده خداي كه اين مقاله رانوشته است معلوم است براي ايراني يامسلمان ننوشته است چون ايردي را كه ميگرد در ديراه ايران ومسلماني جاي ندارد ولي از نظر غرب وغرب باوري دراست اكربراي دسته دوم اين مطلب نوشته است لازم نبود خودش به زحمت بيندازد چون اين سريال در ايران پخش شده است ولي اگر براي دسته اول نوشته است كه باباورهاي مخاطبين مغاير است باز خودش بيخودي به زحمت اداخته است H
-- بدون نام ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMاسمون ریسمونی که در این مقاله بافته شده هیچ ربطی به هم تداره. مجبور نیستین که مقاله بنویسید که ندونید خودتون هم چی میگید.
-- بدون نام ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMba salam
-- elham ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMmaghale kheili kamelo daghigh bod
montaha ye eshare kocik dashtam
va on inke batame in zafaee ke nam bordin
inham bayad dar nazar dashat ke in film dar tv iran pakhsh mishe ba mahdoodiathaee ke majbore dashte bashe chon pakh omomi dare dar tamame noghate iran
khosoosan shahrestanha va dahataye iran
shayad agar in peroje yek filme cinemaee
roo parde cinema miraf azadane tar in sahne ya sahne ha pakhsh mishod.
darmorede entekhabe khanom riahi
man fekr mikonam be ja bod
chon ham zibaee ham eshveo lavandiro baham daran
nemidoonam shayadam az ishoon behtar mishod entekhab kard
dar har hal in nazar man bod
ba tashakor va khaste nabashin.
آره من هم در این مورد مطلب نوشتم:
-- ali ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMwww.khabzade.blogspot.com
اصلا تو كي هستي كه نظر ميدي؟!
اصولا از مردهايي كه سنگ زن ها رو به سينه ميزنند بدم مياد!!!!
با اينكه اين سريال ضعفهاي زيادي داره اما از تو نظر نخواستيم!
اين كامنت هرز نيست.
-- يكي ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMمن که اصلاً نفهمیدم نویسنده این متن از این همه آسمون و ریسمون بافتن چی می خواد نتیجه بگیره. معمولآً تمام نوشته هایی که به هر قیمتی می خوان همه چیز رو نقد کنند از این بهتر نمیشه.
-- کامران ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMakhe vaghti hazrate yousof inghadr birikht entekhab shode che tavaghoyi darin ??? vaghti esme hazrate yousof miad hame ono mosavi ba ziabyi midonan to in serial tanha chizi ke nemishe did zibayie
-- Sina ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PM"اما در مورد دیالوگ صحنه ی مزبور، شما خود را جای سلحشور بگذارید...."
-- rahgozar ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMkheyli sade : hadeaghal mitavast ingoone bashad: mikhaham ke to khod ra dar ekhtiyare man gharar dehi!
ingoone lobe matlab behtar ada nemishod? eshkale aghayan tarsseshan az zanist ke khahande va faél bashad!
با تشکر از تحلیل اراپه شده. حقیقتا قدرت بالای زن برای تسخیر مرد در جامعه امروزی به مسخره گرفته شده است.
-- آرش ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMمن نميدانم كه از آقاي سلحشور و عوامل ارزشي(!) اين سريال چه انتظاري داريد؟!
-- شايا ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMاز كساني كه هنوز مجسمه ساز را كافر و نجس ميدانند، انتظار چه ماكتي داريد؟!
يكي از عوامل ارزشي اين سريال در دفتر فيلمسازيشان در ميدان هفت تير، گوشي تلفني را كه مجسمه ساز مدعو براي ساخت ماكت با آن صحبت كرده است را جلوي خود او آب كشيد؛ فكر ميكنيد با چنين تحقيرهايي چه فيلمي ميسازند؟!
حالا آن چند ميليارد چه شد؟... بماند!
برداشت شما غرض ورزانه است, که شاید ریشه در تجربه های شخصی شما دارد.
-- Meisam ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMاین فیلم خوبیه چون زنم میره سراغ تلویزیون کوچیکه. منم اینجا توی هال با پلاسما فوتبال تماشا میکنم.
-- بدون نام ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMزلیخا می تونست اینجوری بگه تا فیلم جالب شه: "یوسف تو پسر بسیار زیبایی هستی، بیا تا یکی از راه های انتشار بیماری ایدز را به تو یاد بدهم" در این لحظه یوسف به یاد سریال نرگس می افتد و پا به فرار می گذارد و ادامه داستان . . . اینجوری جنبه آموزشی فیلم هم حفظ میشد
-- مهرداد ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMبا سلام
من هم فکر ميکنم فيلم از نظر فني مشکل داره و خوب فيلمسازي نشده
اما چيزي که ميخوام بهش بپردازم اينه که چرا جوامع تحصيل کرده و به اصطلاح روشنفکر ما فکر ميکنن هر چيزي که تو غرب ارزشه لزوما بايد در مشرق زمين هم به ديد ارزش بهش نگاه شه ؟
به عبارت ديگر هر چيزي ارزش بود خوب است يا اينکه هر چيزي خوب است بايد ارزش باشد ؟
اين يک سوال اساسي است که در اين کامنت مجال پاسخ به آن نيست
ولي به نظر من بهتره بزاريم در مرود مسايل مربوط به زنان خود زنان قضاوت کنن
متاسفانه اين اشکال به مردها وارده که هميشه خودشونو عقل کل ميدونن و به خودشون اجازه ميدن در مورد همه ي مسايل اظهار نظر کنن.خود من هم
مشمول گفته خودم ميشم
ولي با اين حال فکر ميکنم که مرد ها دارن يک چنين احساس هايي از قبيل
ارزش لخت بودن و اين چيزهارو به زنان القا ميکنن
بعضي ها هم فکر ميکنن اگه ظاهر يک کشور مثل کشورهاي اروپايي بشه مملکت پيشرفت ميکنه.
يا حتي بعضيا فکر ميکنن براي اينکه روشنفکر باشن بايد از حق زنان دفاع کنن که به نظر من اين در واقع بيانگر عدم توانايي زنان در دفاع از حقوق خودشون جلوه داده ميشه
انهايي که ارزش براي زن قايل هستند پس بزارن زنان خودشون از حقوق خودشون دفاع کنن.البته اگر براي زنان پيش خودشون لياقت و عرضه قايلند
-----------
اما اين که گفتيد بايد عامليت باشه نه فاعليت بنظر من اشتباهه
و دليلش هم يک دليل کاملا فيزيکيه
اين مربوط ميشه به فيزيک ساختار ماده.
نميدونم تاحالا کسي شنيده که مثلا تو اخبار حوادث بگن زن هوسران به يک مرد تجاوز کرد
مسلما هيچ کس اينو نخونده .علتش هم اينه که درسته که در يک رابطه جنسي دو طرف لذت ميبرن ولي اين مرده که به دليل فيزيک جسمي عامل و ادامه دهنده ي رابطس.به عبارت ديگر زن ميتونه به دليل فيزيکش مورد تجاوز قرار بگيره ولي يک مرد علي رغم ميل باطنيش نميتونه از سوي يک زن مورد تجاوز قرار بگيره .بنابراين در يک رابطه جنسي بين مرد و زن خواه نا خواه مرد نقش عامليت ميگيره و زن نقش فاعليت.اين دست من و شما نيست که بخواهيم کدوم نقش رو به کداميک از طرفين بديم بلکه فيزيک و چگونهگي برقراري يک رابطس که نقش هارو به طرفين ميده
با اين من با اکثر نقد هايي مه در مورد ديالوگ نورپردازي و غيره مسايل فني فيلم گفتيد کاملا موافقم
و هر روز که يک فيلم تاريخي بيرون مياد ميبينم هنوز هيچ فيلمي نتونسته به پاي فيلم امام علي (ع) ساخته داوود ميرباقري برسه
واقعا بايد پرسيد ميرباقري کجاست ؟
-- بيژن ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMبابا اينجا ذايرانه ديگه چرا متوجه نيستيد همه چي امكان داره
-- بدون نام ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMسلام
-- saeideh ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMبرین خداروشکرکنیدهمین هم ساختند.خیلی از مردم حتی نمیدونن آخر این واقعیت تاریخ چی میشه .خیرش بده آ.سلحشور رو.اگه نبود کی الان
سرخوشگلی و زشتی فیلم ویوسف اینجابگومگومیکرد.
اینهمه فیلم سکسی میبینین ایندفعه بخاطربچه هایی که
فیلم رو میبینن کوتاه بیاین.
به نظر من رادیو زمانه باید تکلیفش را با مخاطبش مشخص کند. وقتی که بخش عمده ای از مخاطبان این رادیو شعور و آگاهی کافی برای درک چنین مقالاتی را ندارند و نمی توانند بین دو مقوله ساده مربوط به زنان، ارتباطی بیابند، بهتر است از ارائه چنین مقالاتی برای این عوام الناس خودداری شود و برای آنها همان برنامه های مذخرف تلویزیون ایران را صرفا بازنویسی کرد. کپی برداری از نسخه های قدیمی رادیو جوان هم فکر بدی نیست، کمی در باره زیر شکم جوک بنویسید و یک خانم دلقک استخدام کنید که مذخرف تفت بدهد، و 10 دقیقه یک بار صلوات بفرستد به روح محمد، حتما مخاطبان بیشتری پیدا می کنید.
-- یولیو ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMبا تشکر از آقای پور محسن.
ببين پسر! اين سريال با همه ضعفهاي تكنيكي كه در ساخت داره، يه چيزي رو خوب بجا آورده و اون هم ساخت يكي از بزرگترين داستانهاي قرآن هست كه كارگردان با همه مهارتش سعي كرده اون رو در چهارچوب رسانهاي حكومت اسلامي منتشر كنه.
-- امين ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMتو اگه جاي سلحشور بودي فكر ميكني ميتونستي بدون گذر از اين خط قرمزها اين روايت رو به تصوير بكشي؟
فكر كن بعد انتقاد كن
آقاي جامي ميشه براي خوانندهي ناداني چون من، توضيح بدهيد كه معناي جملهي زير (البته برگرفته از متن بالا) چيست؟
-- كرامت دانش ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PM«ساختار زبانی دیالوگها، [...] صرفاً هجویهای از وجه تاریخمندی زبان را نشان میدهد.»
واقعا چه اصراري است نوجواناني چون دهقانپور و پورمحسن و مجاهد، پاي اصلي صفحةگردان اين سايت باشند؟ آيا با اين افراد عقد اخوت بستهايد؟ وگرنه به شهادت بازتاب خوانندگان، مطالبشان بسيار سطحي، آبكي و چيپ است.
----------------------------
م.ج: من از عبارت بالا این را می فهمم که ساختار زبانی دیالوگها که باید تاریخی و با زبانی کهنه تر از امروز باشد در اثر ندانستن سبک درست در دیالوگ نویسی و نشناختن تاریخ ادبی به صورت زبانی در آمده که نه امروزی است و نه دیروزی و به هجویه ای از این اصل تبدیل شده که زبان چنین فیلمی باید تاریخمند باشد. البته نحوه بیان دارای تعقید است و می توان روشن تر ازین گفت. اما نظر شما را در باره افرادی که نام می برید نمی پسندم و روش بیان شما را هم خصمانه می بینم. شماری از مخاطبان مانند شما می اندیشند و شماری هم بر خلاف شما. به عنوان رسانه چیزی که ما باید عمل کنیم طرف شما یا دیگری را گرفتن نیست. با کسی هم عقد اخوت نبسته ایم اگر شما نقد خوبی از آن سریال دارید بفرستید منتشر می کنیم اما اینکه بگویید چرا نقد دیگری را منتشر می کنید روا نیست. ضمنا نوجوانی و جوانی دلیل ناپختگی نیست. گردانندگان زمانه و مخاطبان زمانه هم عمدتا جوان اند. جوانی بزرگترین سرمایه و زمان شکوفایی است و اگر رسانه به جوانان میدان نداده باشد چگونه رسانه ای است؟
با احترام!
-- عباسيان ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMتيترهايي كه مخاطب را به خود جلب ميكنند و در محتوا حرفي براي گفتن ندارند ممكن است در كوتاه مدت با عث جلب نظر خواننده شود اما در بلند مدت اينطور نيست
آقاي جاهد در بخش سينما و اين آقا در بخش ادبيات (و چه دهان پر كن) به چنين راهي مي روند. بخاطر دارم كه جاهد در مورد فيلمي از برتولوچي (stealing beauty) از كلمه باكره در عنوانش استفاده كرده بود درحاليكه 80 تا 90 درصد مطلبش طبق معمول به موسيقي فيلم مربوط مي شد!
و ايشان هم از كلمه سكس استفاده كرده است و تحليلي چنين بي مايه را ارايه مي دهد.
سخن من با سردبيرمحترم زمانه است كه كاري نكنند اعتماد خوانندگانشان از دست برود. من از طرف خودم مي گويم و در نظر سنجي زمانه هم نوشته هاي اين دونفر را بسيار ضعيف ارزيابي كردم.
اين رسمش نيست. واقعا در ايران در مورد سينما و ادبيات قحط الرجال است ؟
1/اینکه حکومت ایران بعلت ساختار غیر دموکراتیک، همگانی ترین رسانه را منحصر به جریان خودی کرده است ودیگر سلیقه ها در تلویزیون را بر نمی تابد، چطور از حق این افراد می شود چشم پوشید اما از حق ساخت سریال توسط کارگردان یوسف/کسانی که تفکری چنین درباره ی زن دارند/...نمی توان گذشت؟
2/درباره لذت جنسی مورد اشاره خلط صورت گرفته است ،آیا لذت جنسی غرب وشرق /ایرانی غیر ایرانی/مسلمان غیر مسلمان/مربوط به گذشته یا حال/... بردار است ، پس اشاره به لذت چنسی را در این مجموعه به شیوه های فوق تقسیم بندی کرد.
3/ ذهنیتمان در حد فیلمفارسی است نه فقط فیلم ها وسریالهایمان!
4/برای بیشتر ما انتخابی وجود ندارد بلکه حکومت است که می انتخابد پس منطق وعقل ودلیل را فراموش کن
باتشکر از کامننت گزاران ونویسنده مقاله
-- بدون نام ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMخدای من این دیگه چه شله قلمکاری بود؟یوسف و زلیخا، لئوناردو دیکاپریو،سلحشور،شهناز تهرانی،مشرقی...آقای پورمحسن این که نشد نقدوتحلیل یکم خوددار باشید لازم نیست پشت هم و فله ای اسم ردیف کنید ،قیاس ضعیف ترین نوع استدلاله کمتر به خودتون ارجاع بدید باور بفرمایید خیلی واسم سخته فردی رو توصیه کنم ولی واقعن سبقه ذهنی حقیر از شما به انضمام این مطلب فوق مجابم کرد تا اصول مقدماتی منتقد بودنو یادآوری کنم البته اینم بگم که جای نگرانی براتون نیست چرا که شما نماینده اکثریت هستی در سلک خودتون!
-- ویلی ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMن از اولش از این سریال خوشم نیومد و در نتیجه هیچ وقت نگاه نکردم . در تبلیغ این سریال زلیخا را نشان می داد با ناخنهای مانیکور شده!!!
-- marjan ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMاما این نقد بسیار جالب و زیبا نوشته شده و علت عدم موفقیت کتایون بسیار منطقی تحلیل شده است.
سریال رو میگذارم کنار، نقد شما خیلی غیر حرفه ای بود.
-- ع ر ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMبا تشکر از جناب نویسنده، متاسفانه ایرانیان تحت تاثیر ۱۴۰۰ سال سلطه عربها و ۳۰ سال حکومت اسلامی از نظر فرهنگی و هویتی چنان سقوط کرده اند که اگر این حکومت همین فردا عوض بشود حداقل باید ۵۰ سال کار فرهنگی انجام بشود که ایرانی دوباره ایرانی بودنش یادش بیاید. متاسفانه هنوز هم خیلی از ایرانیان تا اسم از فرهنگ غرب و زن و جنسیت میاید وحشت برشان میدارد و فکر میکنند که مقوله جنسیت شرافت انسانی را به خطر میاندازد. اینها همه از تحجر، بیسوادی و نا آگاهی سرچشمه میگیرد.
-- unique ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMبه نظر من شما بیش از نقد سریال در واقع مواضع سیاسی کارگردان را که مورد پسند شما نیست نقد کرده اید. ایشان اگر فیلم ورتیگو را هم ساخته بود شما باز عیناً همینها را می گفتی.
-- میم ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PM6 میلیارد ؟ شوخی میکنید ؟
-- علیرضا ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMفقط ده میلیارد کمک نهاد ریاست جمهوری بود !
زیر 20 میلیارد تومن خرج ساخت این شاهکار ! نشده برادر من
پورمحسن :منتقد فیلم،منتقد داستان،منتقد موسقی،داستان نویس،شاعر،فیلسوف،افشا کننده نیمه پنهان فریدون جیرانی،کشف کننده دروغ های شاملو و..............من یکی کم آوردم!
-- بدون نام ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PM"این واقعیت ما را به این نتیجه میرساند که در جامعهی امروز ما زن نه فقط در ذهن افرادی هم چون فرجالله سلحشور، بلکه در ذهن همهی ما، منحل شده است."
آقاي پور محسن، تعميم دادن به اين راحتي و گستردگي، كار درستي نيست. به نظرم سياه و سفيد نگاه كرده اي. آيا بين ديدگاه شما با آقاي سلحشور هيچ تفاوتي نيست؟ شما كه هوشمندانه تذكر مي دهي كه عشق با سكس اشتباه گرفته شده. يا زن با كالا يكي پنداشته شده است. آيا شما همان فكر را به زن داري؟ همان ديد را به سكس داري؟
مي بخشي كه اين تذكر ساده را مي دهم كه در نوشتن متن با ديدگاه علمي و منطقي (بويژه در حيطه علوم انساني) بهتر است جملاتي اينچنين قطعي (بر اثبات يا نفي) نگوييم.
شاد باشي
-- ماني جاويد ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMخیلی خیلی از مطلب شما لذت بردم.
-- babune ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMدر پاسخ به جناب سایه:
-- بدون نام ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMهموطن عزیز! شاید شما فقط خودتان و جمع اطرافتان را می بینید من به عنوان یک زن تحصیلکرده در ایران که حتی با سطوح بالای جامعه در شهر بزرگ تهران کار و معاشرت دارم ،برداشت ایشان از وضعیت جامه نزدیک به واقعیت می دانم.
az khodet nago
-- reza ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMآقاي پور محسن، قربانت شوم ادم که مجبور نیست راجع به هر چیزی اظهار نظر کند
-- کاوه ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMبرای خانواده من دیدن این سریال گران قیمت مانند یک طنز ضعیف است . هیچ چیز فیلم در جای خود قرار ندارد با تحلیل شما موافق ام نور- دکور-گریم و مضحک تر از همه دیالوگ ها است که انگار در کوچه بازار الان تهران بیان می شود . واقعا تاسف از این همه ناتوانی و هزینه بالایی که جیب ملت باید تاوان آن بپردازد . بخدا فیلم های صد سال قیل امریکا از همه نظر توانا تر از این فیلم است. ایکاش رحم به آبروی ملت ایران بکنند و این فیلم را صادر نکنند . آیا چه می شد که چنین پروزه ای را به فردی لایق چون کیانوش عیاری می دادند که تنها لحظه ای از سریال او انسان را بیخود از خود می کند .
-- m-s ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMبه نظر من هرکسی حق نقد اثار دیگران رو داره اما زمانی که شما از الفاظ سطح پایین تو نقد خودت استفاده میکنی ارزش کارت در حد یک مجله زرد پایین میاد. یادت نره نقد فیلم با تحلیل مسابقه فوتبال فرق داره!
-- مهرداد ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMآقای پور محسن نقدتون بسیار هوشمندانه و جالب است که به خصوص که جدای از مشکل سریال نامبرده شده بعد اجتماعی جالبی در آن بررسی شده است زنانگی یا فمسنیته خیلی وقته در ایران فراموش شده و به نوعی تابو محسوب می شود
-- مریم- ، Oct 12, 2008 در ساعت 08:00 PMخدایی خوب نقد کردی من همیشه گفتم الان هم میگم که جمعه شبها ما برنامه کودک می بینیم نه یک سریال!!! فاجعه آنجاست که آقای سلحشور می خواد در مورد امام رضا(ع) هم سریال بسازه!!! من خیلی منتظر بودم که این صحنه برخورد زلیخا و یوسف رو ببینم ولی متاسفانه در ابتدایی ترین سطح ممکن ساخته شده بود و اصلن اغواگری از زلیخا ندیدیم و متاسفم برای کتایون ریاحی که با این نقش گند زد به تمام کارنامه هنری خودش!!!
-- بدون نام ، Oct 13, 2008 در ساعت 08:00 PMسلام:
همینکه این تحلیل باعث شده تا این تعداد خواننده کامنت گذار داشته باشه ، معلوم میشود که اثر گذار است.
عقاید همه یکسان نیست ، مهم این است که امکان بروز و طرح داشته باشد.
به سایت رادیو زمانه تبریک میگویم
-- کوروش بزگ ، Oct 13, 2008 در ساعت 08:00 PMبه نظر م شما در نقدخود كمي غرض ورزانه پيش رفت ايد.
-- عليرضا ، Oct 13, 2008 در ساعت 08:00 PMيك نقد خوب نكات مثبت يك اثر را هم بايد بگويد.
به نظر من ايراد كارگرداني در اين سريال عدم مطالعه كافي در خصوص اين موضوع است.
شايدهم كمبود بودجه باعث آن شده كه كار با عجله انجام شود. هرچند كه بودجه خيلي كلان بوده اما...
اما در مورد ذهنيت ما در مورد زن به هيچ وجه با شما موافق نيستم شايد نظر شما در مورد برخي درست باشد اما نميتوان آنرا جامعيت بخشيد.
نقدهای فنی و فیلمنامه ای را تا آنجایی که مشهود است بنده هم قبول دارم اما تیتر مطلب به هیچ عنوان قابل قبول نیست.
-- مصطفی ، Oct 13, 2008 در ساعت 08:00 PMبر فرض اینکه در داستان زلخیا پست تر از انچه در تاریخ بوده معرفی شده نمی توان گفت این پستی، معرف پستی ماهیت زن از نظر کارگردان است.
این تحلیل را می توان مصداق بارز تعمیم ناروا دانست.
از سوی دیگر شرح حالی که نویسنده مقاله در ابتدای مقاله شان برای کارگردان می نویسند علت این مغالطه را برای ما روشن می کند.
اگر نویسنده در نظرش کفه ما قال بر کفه من قال سنگینی می کرد قائل به این مطلب نبود.
سلام -با اینکه طرفدار حرفها و مخالفتهاتون با جمهوری اسلامی نیستم اما نقد جالبی بود گرچه بعضی جاهاش با بغض بود اما درخصوص سطح پایین سریال مواقم و این قسمت آخر که زیاد جالب نبود به قول شما حماسی نبود ،دیالوگها طولانی یوسف که می تونست کوتاه تر باشه و پشت به دوربین بودن زلیخا که انگار با خجالت نه اغواگرانه و مقتدر درخواستشو از یوسف میکنه /
-- سمی ، Oct 13, 2008 در ساعت 08:00 PM.............................
پورمحسن: کجای این نقد من گفتهام با جهموری اسلامی مخالفم؟ این نقد یک سریال و البته بررسی یک مشکل فرهنگی و اجتماعی است، نه چیز دیگر.
فوق العاده بود!
-- نیوشا ، Oct 13, 2008 در ساعت 08:00 PMمن که حتی یک قسمت از این سریال رو ندیدم. و الآن احساس میکنم که چیزی از دست ندادم. موفق باشید.
-- Crazy Del ، Oct 13, 2008 در ساعت 08:00 PMنكتهي شما دربارهي عصمت زليخا و قوي بودنش كه به حماسهي يوسف معنا ميدهد، بسيار تيزبينانه و عميق بود. با سپاس از شما.
-- اميرحسين ايرجي ، Oct 13, 2008 در ساعت 08:00 PMدر ضمن من هرگز نفهميدم كه وقتي يك نفر مطلبي مينويسد كه به هيچ كس هم توهين نكرده است، حتا اگر آن مطلب خوب نباشد، چرا بايد عدهيي زحمت بكشند و كامنتهاي توهين آميز و تحقير آميز برايش بگذارند؟
تقریبا با نظرات شما موافق هستم. ولی این که می پرسید خانم ریاحی چرا نتوانست از عهده نقش زلیخا به خوبی برآید فکر می کنم خودتون جواب این سوال رو در ابتدای مقاله دادید. "الگویی که نشان میدهد حتا اگر موسیقی فیلم را آهنگسازی توانا مثل پیمان یزدانیان بسازد و عنوانبندی تیتراژش هم بر عهدهی یکی از بهترینها یعنی ابراهیم حقیقی باشد و تعداد زیادی از بازیگران بزرگ هم در آن بازی کنند؛ اگر نگاه کارگردان نو و هنرمندانه نباشد، خروجی کار قابل قبول نخواهد بود. " فراموش نکنیم که تمام حرکات بازیگر تحت کنترل کارگردان است. خصوصا در تلویزیون ایران و در چنین نقش خاصی با محدودیت هایی که وجود دارد. از نظر انتخاب خانم ریاحی هم فکر می کنم انتخاب خیلی نابه جایی نبوده.
-- مشتانه ، Oct 13, 2008 در ساعت 08:00 PMباتشکر از این نقد دقیق، بویژه اشاره به دیالوگ های ضعیف و دید نادرست به شخصیت زلیخا توسط کارگردان.
-- علی ، Oct 14, 2008 در ساعت 08:00 PMگمان می کنم همین که این مطلب کاملا روشن مورد خشم شدید بسیجی های اینترنتی قرار گرفته، خود نشان دهنده تاثیر گذاری آن و دقت نظر شما در پرداختن به فراز و فرودهای این اثر باشد.
انحلال در این تیتر یعنی چه؟ «انحلال زن و زلیخا، در سکسیترین صحنهی تلویزیون ایران»
-- بدون نام ، Oct 14, 2008 در ساعت 08:00 PMگویا هشت میلیارد تومان خرج شده است برای این سریال. من از سیما فیلم پرسیده ام
-- حسام ، Oct 15, 2008 در ساعت 08:00 PMey kash enghadr shakhsiate zan to jameamon be tahghir keshonde nemishod
-- samin ، Oct 16, 2008 در ساعت 08:00 PMدر نظرات آقای محترمی به نام منصور گفته اند که زن باید خردگرا باشد و فرزندان خردگرا تربیت کند ،در جواب این دوست عزیز:
-- وحیده ، Oct 17, 2008 در ساعت 08:00 PMآقای محترم مشکل شما در فهم نوشته آقای پورمحسن همینجاست!اینکه زن را فقط به عنوان مادر می بینید و بس. یعنی زنان صرفا باید خردگرا باشند تا بتوانند فرزندان بهتری تربیت کنند؟ یعنی خودشان فی النفسه هیچ ارزش دیگری ندارند؟
متن را خواندم و برام جالب بود جاهايي درست و جاهايي شخصا مخالف بودم اما از همه مهمتر و جالب تر عكس العمل مردم است كه اولا جقدر بيننده داري و دوما جقدر مردم ايران براي دمكراسي اول راهند خدا صبرت بده هر كي هستي بله واقعيت اينه كه زليخا زن بسيار قوي بوده و من فكر ميكردم احساس شخصي خودم بوده كه كلشيفته را اينقدر معذب حس كردم
-- أهو ، Oct 17, 2008 در ساعت 08:00 PMمن می دونم آخرش نیمه تمموم می مونه
-- بینام ، Oct 17, 2008 در ساعت 08:00 PMما هنوز در برنامهای راز بقا جفت گیری حیوانات را سانسر میکنند انتظار داریم لخت شدن زلیخا تو اطاق خواب هفت در را نشان بدن
-- reza1052 ، Oct 18, 2008 در ساعت 08:00 PMکارنامه ی نقدتون از نظرات معلومه.نقدی یک طرف و بی ارزش.اولا مطمئن باشید کارگردان و نویسنده دستشون از شما برای انتخاب بازیگر زیبا باز تر.گریم هم عیبی ندارد بهتره بدونید زندگی های باستانی بر اساس خرافه بوده و همین امر باعث میشده مردم از آرایش سر و صورت عجیبی برخوردار باشند.صحنه ی پیشنهاد زلیخا به نجیبترین نحو نمایش شده .اگر نمیگفت من خود را برای تو آماده کرده ام و من در اختیار تو هستم بیننده ی بی خبر ایرانی که سرانه ی مطالعه اش فاجعه ای اعلام شده منظور را درک نمیکرد.از همین ادعاتون معلوم میشه که از افرادی هم جناح با رئیس فعلی صذا و سیما هستین که اگه چاره داشت زن رو ممنوع التصویر میکرد. بعد هم اطمینان داشته باش آمار خیانت گری زنها از مرد بیشتر پس تحریفی در ارزش زن انجام نگرفته. کمال بی انصافیست که بگیم فیلم های فارسی بی ارزشند.مطلب بعد :اگر زلیخا خواستنی نیست شما پیشنهاد هم بستریش را رد کنید.زن منحل نشده دوست عزیز زن همیشه لغزنده تر از مرد بوده.در کل نقد نابخردانه ای بود.خوشحال میشم نظرتون رو راجع به نظراتم بدونم
-- سالار ، Oct 18, 2008 در ساعت 08:00 PM.....................
پورمحسن: والله چه عرض کنم. این نظر شماست و در جای خود محترم. من حرفم را در نوشتهام زدهام. سربلند باشید.
آقا "فوم" فلط است بنویسید "فون" صورت
-- همایون ، Oct 18, 2008 در ساعت 08:00 PMدر ضمن، من نمی دانستم آقای پورحسن منتقد فیلم و سریال هم هستند! از هنرهای ایشان که نوشتن کامنت و تایید هنرهای بی شمار خود در بخش هایی نظرخواهی است آگاه بودم ولی نقد فیلم و دیگر چی؟
رادیو زمانه با چنین روزنامه نگارانی، چه کسی را مسخره کرده است؟ خود را و یا ما را؟
.....................
پورمحسن: کامنتگذار محترم، اولاً فوم درست است و نه فون. این لینکها را ببینید:
http://persianmakeup.com/partout/archives/2005/11/post.php
http://www.cinemamakeup.com/gallery/newsletters/cmsNewsletterDec.htm
دوماً اگر شما هنوز پای مطالبتان کامنت می گذارید، این خبر را به شما بدهم که میتوان به راحتی رد کامنتگذار را گرفت و مثلا گفت که از فرانسه این کامنت را گذاشتهاید. بنابراین منطقی نیست که کسی برای خودش کامنت بگذارد. اما یک سوال از شما میپرسم: کجای این نوشتهتان کامنت است؟ درباره چه چیز این مطلب نظر دادید؟ شما میتوانید پای مطلب هر کسی نظرتان را مثبت و منفی بنویسید، اما پیشنهاد میکنم خشمتان را فروبدهید. اگر مطلب من یا هر کس دیگر باب طبعتان نیست، چرا اینهمه خشم؟ بنویسید خوشم نیامد یا خوب نبود.
درباره سوال پایانیتان هم حتما مدیران سایت پاسختان را خواهند داد. موفق باشید.
یکی از نکات جالب در اون صحنه هم این بود که یوسف به یک دلیل مصلحتی از سکس فرار می کند؟!!(اگه سکس کنی گیر می افتی!!!)
-- mnewunknown@yahoo.com ، Oct 19, 2008 در ساعت 08:00 PMواقعا شاهکاره که به این دلیل ما یوسف رو مظهر عصمت بدونیم؟؟؟
سریال بسیار زیبایی است
-- ... ، Oct 19, 2008 در ساعت 08:00 PMبرید خدا روزی تونو جای دیگه حواله کنه
اینقدر روی زن مانور ندید.
آقای پورمحسن : خواهش می کنم این نظر رابخوانید و حتما منصفانه پاسخ دهید، از بقیه موافقان هم این خواهش را دارم.
-- امیر ، Oct 19, 2008 در ساعت 08:00 PMشما گفتید در قسمت مربوط به خلوت زلیخا و یوسف، زلیخا گفته: من میخواهم خود را در اختیار تو قرار دهم و این جمله را به انحلال ارزشهای زن نسبت دادید! آقای سلحشور این فیلمنامه را بر اساس بیش از صد مرجع نوشته که در صدر آن قرآن است. من ادعا می کنم شما حتی قرآن را هم نخوانده اید چه رسد به منابع دیگر. حتما به سوره یوسف-آیه 23 نگاه کنید؛ این دقیقا جمله قرآن است: " من برای تو آماده ام." و دقیقا همین دیالوگ در سریال گفته شده...
یک سوال: آیا شما قبول دارید که همچین سریالی باید بر اساس قرآن و منابع ساخته شود؟ نه، من که فکر نمی کنم، اگر قبول داشتید قبل از نقد هوشمندانه(!) تان حداقل یک بار سوره یوسف را می خواندید!
من واقعا متاسفم.
سلام آقای محسن پور خواهش میکنم تمام درد دلم را کامل بخوانید و جواب هم بدید
-- بدون نام ، Oct 19, 2008 در ساعت 08:00 PMبا 70%نظرات شما موافقم قبول دارم که نور . دکور .گریم .....ضعیف بودند و این جزء ضعیف ترین کار آقای سلحشور بوده و با عظمت سریال امام علی قابل قیاس نیست اما شاید این نهایت تلاش آقای سلحشور در این برهه ی زمانی بوده خودتون که میدونید آدمها در هر ثانیه یک تفکر جدید دارند.
مگه شما نمیخواهید فیلم را از نظر اجتماعی بررسی کنید پس چرا قبل از اینکه در مورد زیبایی بازیگر حضرت یوسف و بازی بد بازیگر زلیخا بحث کنیم سراغ خالق یوسف و زلیخا نمیریم
مگه همیشه به یوسف نمیگفت در قبال وسوسه های شیطان به من پناه ببر ؟(یوسف پناه نبرد!نتیجه نگرفت !)
مگه همیشه به یوسف نمیگفت همیشه یاد من باش تا در جایی که حتی فکر نمیکنی به دادت برسم ؟(یوسف یاد نکرد !نتیجه نگرفت !)
و در ادامه داستان به یوسف نگفت صبر کن و به من توکل کن ؟(یوسف صبر و توکل نکرد !نتیجه نگرفت ! )
بهتر نیست فقط چند دقیقه به این مسایل هم فکر کنیم...
حالا یک سوال اجتماعی :اگر همه اینها را انجام بدیم به دور از مسایل سیاسی ..... نصف بیشتر مشکلاتمون حل نمیشه ؟
در پایان زلیخا مقتدر نبود . بلکه فقط غرور داشت وبه خاطر غرورش برای اینکه ثابت کنه هر چیز و هر کسی رو که بخواد بدست میاره به یوسف دستور مراوده داد زلیخا چند سال بعد از این موضوع دل به یوسف زیبا رو میبنده
ودر پایان در کارهامون اول با خدا مشورت کنیم نه اینکه بعد از بوجود آمدن مشکل خدا رو مجبور به حلش کنیم
(در جواب کسانی که میگن مصطفی زمانی زیبا نیست یک نقص و ایراد از صورت ایشون پیدا کنند و به من بگویند )...
مرسی که به درد دلم گوش دادید
بايد گفت اشكال اصلي و مهم مطلب شما كه متأسفانه اكثر مخاطبان راديو زمانه از توجه به آن غافل ماندهاند استناد آقاي سلحشور به نص قرآن است.
نص آيات سوره يوسف تأكيد دارد كه:
«و راودته التی هو فی بیتها عن نفسه وغلقت الابواب وقالت هیت لک»
يعني: و آن زن که يوسف در خانهاش بود و همواره در پي كامجويي از او میبود درها را بسيار محكم بست و گفت: بشتاب كه خود را براي تو مهيا كردهام.
ترجمه فولادوند
و آن [بانو] كه وى در خانهاش بود خواست از او كام گيرد، و درها را [پياپى] چفت كرد و گفت: «بيا كه از آنِ توام!».
ترجمه مجتبوی
و آن زن كه او در خانهاش بود از وى كام خواست و درها را ببست و گفت: بيا [كه تو را آمادهام].
ترجمه مشکینی
و آن زنى كه وى در خانهاش بود از او به رفق و فريب درخواست كامجويى كرد و (بدين منظور) درها را محكم بست و گفت: بشتاب، من از بهر تو آمادهام.
ترجمه بهرامپور
و آن زنى كه يوسف در خانهاش بود از او كام خواست، و درها را محكم بست و گفت: بيا كه از آن توام.
بننابراين جملهاي كه زليخا در سريال ميگويد برگرفته از متن ماجراست و كم و زياد ندارد.
-- شاپور سنگاني ، Oct 19, 2008 در ساعت 08:00 PMدر ضمن در ادامه ماجرا آنقدر به ذلت شديد زليخا اشاره شده است كه آيات سوره ميفرمايد:
«قالت فذلكن الذي لمتنني فيه و لقد راودته عن نفسه فاستعصم و لئن لم يفعل ما آمره ليسجنن و ليكونا من الصاغرين»(32) يعني: گفت اين هماني است كه مرا در مورد او سرزنش ميكرديد و من در پي كامجويي از او بودم اما او عصمت پيشه كرد و اگر آنچه را دستور ميدهم انجام ندهد زنداني خواهد شد و از ذليلشدگان خواهد بود.
كه اين بيانگر شدت اشتياق زليخا به كامجويي از يوسف است و نشان ميدهد كه شهوت او نسبت به يوسف آنقدر شديد بوده كه حاضر بوده در صورت عدم اجابت وي، او را به زندان بيندازد و شكنجه كند تا لحظه اي از وي كام بگيرد و به همين دليل هيچ بعيد نيست كه واقعا در آن صحنه زليخا خود را به چنان ذلتي انداخته باشد تا بتواند از مردي با آن زيبايي كام بگيرد.
با تشكر
.....................................
پورمحسن:عزیز من اولا قران، کتاب داستان نیست. بنابراین نمیتوانید بگویید قران چنین گفته یا چنان گفته. چون آن وقت نیازی نبود سریالی ساخته شود. یک دوره قرائت سوره یوسف را میگذاشتند.
در ثانی، اتفاقا در قران میخوانیم:
وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿23﴾
و ترجمه آن:
و آن [بانو] كه وى در خانهاش بود خواست از او كام گيرد و درها را [پياپى] چفت كرد و گفت بيا كه از آن توام [يوسف] گفت پناه بر خدا او آقاى من است به من جاى نيكو داده است قطعا ستمكاران رستگار نمىشوند (23)
متوجه هستید که در ٔران هم امده زلیخا خواسته از یوسف کام بگیرد. نه اینکه خود را در اختیارش بگذارد. یعنی حتا در قران زلیخا میخواهد از یوسف لذت بجوید.
چرا فکر میکنید من که دارم این مطلب را مینویسم سوره یوسف را نخواندهام؟
برای مطالعه کامل سوره یوسف میتوانید از لینک زیر استفاده کنید:
http://www.parsquran.com/data/show.php?quantity=&lang=far&sura=12&ayat=21&user=far&tran=1
به هیچ وجه با نقدتان موافق نیستم
-- الهام ، Oct 19, 2008 در ساعت 08:00 PMاتفاقا خانم ریاحی فوق العاده بازی کرده اند .شما بسیار بچه گانه مطالب را به هم ربط دادید تا مخاطبتان را راضی نگه دارید.
آقا اصلا عربی بلدید؟
-- امیر ، Oct 19, 2008 در ساعت 08:00 PMهیت فعل اول شخص مفرد به معنی آماده ام
لک یعنی برای تو
معنی کلی : آماده ام برای تو
اصلا در سریال گفته نشده که می خواهم خود را در اختیار تو بگذارم! فقط عینا جمله قرآن گفته شده.
پس چون قرآن کتاب داستان نیست، باید داستان پردازی کنیم و جملاتتش را عوض کنیم!
با تشکر از دوست عزیزی که ترجمه های مختلف رو قرار دادند.
من فکر نمی کنم کارگردانهای دیگه حتی میتونستند همین رو هم بسازند.
.......................
پورمحسن: آقای عزیز، من که ترجمهای از قران را به عنوان نمونه آوردم. میتوانید به آن مراجعه کنید.
chera filteri akhe to?
-- oo.blogsky.com ، Oct 19, 2008 در ساعت 08:00 PMتمام نوشتهها رو خوندم، عقايد متعدد، تعصبات، سطحي نگريهادلسوزيهاو نقدها . . .
-- خاك ، Oct 21, 2008 در ساعت 08:00 PMنقد نويسنده محترم كاملاً برگرفته از حقايق اين روزها و تلفيقي از رويدادهاي وقايع اخير است.
متن نوشته كاملاً نشان ميدهد كه نويسنده آن جواني پردغدغه از مسائل فرهنگ و اجتماع كشور است.
اگر عزيزان تندي در اين نوشته ميبينند نسبت به ساحت جناب سلحشور نه از ناآگاهي است نه از خصومت بلكه صرفاً عكسالعمل يك نويسنده اجتماعي و فرهنگي است نسبت به يك كار هنري ،تاريخي ، فرهنگي مملكتش.
اينكه اين سريال با توجه به هزينهاي كه برايش خرج شده و با توجه به تمام ترسها نسبت به سانسورهاي وزارتارشادي و حكومتي، و با احترام به طراح اصلي آن خداوند مهربان!!! سريال بسيار ضعيفي از آب درآمده،
بيشك در قسمت پاياني اگر تمثيلي از روابط راحت زن و مرد در سينماي غرب نميشد ميتوانستند و تاكيد ميكنم اگر كارگردان و بازيگردان حرفهايتري از هر لحاظ وجود داشت صحنه مذكور بسيار زيباتر حتي با تمام زنجيرها و بندهاي اسلامي و مذهبي ميتوانستند اجرا كنند نه اينچنين تصنعي شبيه به كل داستان اينجاست كه خبرگي و هوشمندي يك كارگردان به چشم ميآيد . . .
گريزي هم كه جناب مجتبي پورمحسن به گلشيفته زدهاند، گريزي اجتناب ناپذير است،چرا كه بيشك نقش اول ميممثل مادر شدهاست دختر گيسبريده ايران زمين در هاليوود كه نميتوان با اين عقايد مردمان ايران از آن چشم پوشيد، و اينكه نگران اين نابلدي گلي زيبارويمان نباشيد كه يا به زيرش ميكشند يا راه خود مييابد (اميدوارم). . .
نپذيرفتني است بيشك براي بسياري از عزيزان اما واقعيت است كه جايگاه زن تا زماني كه طبق قوانين خودبافته و تعصبمابانه مردها و زنان زن نما تبيين شده روز به روز رو به افول ميرود البته نبايد شاكر ضمينه رشد بود اما . . .!!!!و فرهنگ ما كه مدتهاست بخش اعظم آن طمان عثماني است كه هر از گاهي براي بهره سياسي و بهانه تراشيهايمان به سر ميكشيم. . .
خداي مهربان و عادل و صابر به دادمان برسد. . .
پيروز باشيد.
اولا كه راديو زمانه فيلتر نبود در مرورگر من و بسيار حال كردم با اين حركت كه بعدا تكرار نشد.
-- علي ، Oct 21, 2008 در ساعت 08:00 PMثانيا بسيار از جسارت و تيز گويي هاي شما لذت مي بريم آقاي پور محسن سايتتان را هم گه گاهي پيگيري مي كنم
با تشكر و آرزوي گرفتار نشدن براي همه
سلام نقد شما بیشتر به تکرار اراجیف سیاستمداران غربگرای خود فروخته شبیه بود تا نقد. امثال شما مشکلتون اینه که در حسرتید که تلویزیون ایران یک بار هم که شده صحنه های سکس رو نشون بده شما دوتا مشکل دارید یه مشکل اینه که خودتون غرق فساد و ابتذال اخلاقی هستید و مشکل دیگه اینه که دوست دارید لیدر فساد و بی بند و باری اخلاقی هم باشید براتون متاسفم
-- بدون نام ، Oct 30, 2008 در ساعت 08:00 PMچرا همیشه بعضی آدمها فکر میکنند که باید این فک را بچرخانند و یه حرفی بزنند که آنهم صد من یک غاز باشد.این سریال برگرفته از قصص قزآن است و خیلی هم قوی کار شده آقای محترم فساد و فحشا را آنهایی رواج میدهند که جوانان را معتاد میکنند. از چیزهای دیگر غافلیم و به سریال تلویزیونی گیر میدهیم
-- عسل ، Nov 1, 2008 در ساعت 08:00 PMوقتی دی کاپریو با اون بازی توپش از بازی گلشیفته دهنش باز مونده تو دیگه چی میگی؟ اگه بلدی خودت بازی کن.
-- لیلا ، Nov 1, 2008 در ساعت 08:00 PMسلام.درهرکاری فردی بایدنظربدهدکه خود او اگرجای مجری کاربودکارش بهترمیشد.اگرشماکمی حسادت وتنگ نظری رادرخودکم کنی نظرات بعدی شمااصلاح خواهدشد.
-- فرزاد ، Nov 2, 2008 در ساعت 08:00 PMادم حسابی تویی که اسم خودت را اشتباه نوشتی*مجتبی رامجتبا نوشتی*اضهارنظرنکنی سنگین تری*
-- بدون نام ، Nov 2, 2008 در ساعت 08:00 PMyour site is mozakhraf
-- بدون نام ، Nov 2, 2008 در ساعت 08:00 PMآقاي سلحشور که نمي تواند خلاف قران فيلم بسازد . در سوره يوسف چند بار به کيد و حيله زنان اشاره شده است . يک مورد از زبان عزير مصر ( ان کيدکن عظيم - حيله شما زنان بزرگ است ) . دو بار هم از زبان يوسف صديق ع ( و الا تصرف عني کيدهن اصب اليهن - اگر حيله زنان را از من دور نکنه به آنها متمايل مي شوم ) ( ان ربي بکيدهن عليم - خدا به حيله هاي زنان آگاه است ) . نمي توان وجود حيله را در زنان منکر شد اگرچه اين موضوع ذاتي نيست بلکه بيشتر زنان ناصالح به علت ضعف وجودي ساده ترين راه يعني حيله را انتخاب مي کنند . البته زنان صالح زيادي هم داريم که به نبال حيله نيستند و اين موضوع ذاتي نيست بلکه وجه غالب است .
-- مختاري ، Nov 3, 2008 در ساعت 08:00 PMبه نظر من سريال يوسف پيامبر عاليه شما كه ميگيد بده اگه بيشتر بلدي خودي نشون بده بيخودي هم انتقاد نكن.
-- مريم ، Nov 13, 2008 در ساعت 08:00 PMسلام .نقد جالبی بود من با اینکه اهل سریال نیستم اما از بس از بودجه ی این سریال حرف زدن که چند تا از صحنه ها رو دیدم ولی اصلا به دلم ننشست .
-- tفریبا ، Nov 15, 2008 در ساعت 08:00 PMبه هر حال ممنون.
نقدتون كاملا دقيق بود. اگر از منظر رئاليسم به داستان يوسف نگاه كنيم زليخا را نبايد زن ساده و هوسبازي ترسيم كنيم تا شان يوسف را هم پايين نياورده باشيم اما عشق زميني و هوس واقعيتيست در وجود همگي ما (حتي اگر نظام اجتماعيمان سعي در كتمان آن داشته باشد) و اين خود پيغاميست در داستان حضرت يوسف كه به بزرگي و دانايي هايمان مغرور نشويم و بدانيم اگر زليخا يا حضرت آدم هم بشويم آخرش همان جانوري هستيم كه خدا خلق كرده چه رسد به اين كه فلان رئيس و وزير باشيم
-- رضا ، Nov 28, 2008 در ساعت 08:00 PMاين فيلم بافرهنگ ومذهب ايراني ساخته شده و با تصويرزني كه آنجليناجولي به نمايش ميذاره فرق داره,كه در هر فيلم با يه نفرجديدهمبستر بشه.اشتباه نكنيد اينجاايران است و ما مسلمان.البته درموردهزينه فيلم,بسياربالاست و به نظرنميرسد.
-- sahar ، Dec 15, 2008 در ساعت 08:00 PMهرچه سعی کردم نظری برای این مطلب ننویسم نشد.
دلیل مقایسه "کیفیت بازیگری" کتایون ریاحی با "حالت روانی عکس های خبری" گلشیفته فراهانی چی ربطی به هم دارد؟ اگر خانوم ریاحی در َ"شام آخر" موفق بوده حتماً اینجا محدودیت هایی مطرح بوده، لازم به ذکر است که، شما یک فیلم را با یک سریال مقایسه می کنید و با توجه به این که در عکس های خانوم فراهانی به وضوح، راحتی و خیال آسوده ای که در ایشان جولوی دوربین مشاهده می شود، شما صحبت از چیز دیگری می کنید؟! بی قراری؟؟؟ متعجبا ً!!!! اگر به بازیگر و بازیگری اعتقاد دارید مسلماً ایشان خودش بهتر می داند که چه حالتی بگیرد. اصولاً چطور می توانید با این حرف ها فضای ذهنی شخص دیگری را زیر سوال ببرید؟؟؟! جولوی دوربین بی قرار بودند یا نبودند، مقایسه پوچی بود.
نکته دیگر اینکه آیا هدف از ساخت این سریال یک مجموعه ی سکسی بوده؟؟!! و اگر بله آیا شما تجربیات سکسی خود را با این سریال مقایسه می کنید(منظور لزوماً تجربیات عملی نیست)؟؟ انصاف داشته باشید که مخاطب عام مطرح است، و همچنین همه به مانند شما از قوت ایمان و تقوا و نیز سایر امکانات مادی و معنوی برخوردار نیستند.
نکته بعد، نقل از شما: "پورمحسن: عزیز من اولاً قران، کتاب داستان نیست. بنابراین نمیتوانید بگویید قران چنین گفته یا چنان گفته. چون آن وقت نیازی نبود سریالی ساخته شود. یک دوره قرائت سوره یوسف را میگذاشتند."
من نمی دانم چرا نباید قرآن، کتابی را که بسیاری آن را کتابی پر از داستان های آموزنده توصیف کرده اند کتاب داستان دانست؟؟؟ فرضاً چنین باشد آیا از هیچ کتاب داستانی فیلم و سریال نمی سازند؟؟؟! شما بسیار حاشا می کنید. متن از لحاظ مسایل فنی و کارگردانی مورد توافق عموم دوستانی بود که "کامنت" گذاشتند و غیر مسولانه، با مقایسات نادرست با فرا فکنی بسیار در پاسخ گویی از طرف شما بود.
کامنت بنده با سوالات و انتقاداتی حول متن شما بود.
-- کاوه ، Dec 19, 2008 در ساعت 08:00 PMاز نظر من اين نقد خيلي خوبي بود.و دقيقا بين تمام عناصر مطرح شده و حتي ايجاد ارتباط ميان شخصيت كتايون رياحي در فيلم يوسف و گلشيفته خيلي منطقي بود.فكر ميكنم اين يعني يك مقايسه موفق!
-- گيتار شكسته ، Jan 8, 2009 در ساعت 08:00 PMخسته نباشید.خوب بود. بازی زیبای خانم ریاحی تحسین آمیزه
-- مائده ، Jan 25, 2009 در ساعت 08:00 PMشما معلومه فقط از انتقاد بد گفتن رو یاد گرفتید و این نشون میده که دید خیلی بدی دارید راستی فکر می کنم آقای سلحشور هیزم تری به شما فروختند . دیگه اینقدر بی انصافانه نظر ندید
-- بدون نام ، Jan 31, 2009 در ساعت 08:00 PMبا تشکر از شما به خاطر نقد خوبتان .من خودم با برخی نظرات شما موافقم اما سوای این که نظرات شخصی من چیست ؟ فقط می خاهم این را بگویم که حتماّمطلبتان خوب بوده است که این همه نظر در مورد آن نوشته اند . حال چه از دید گاه موافق و چه مخالف.
-- امید از سبزوار ، Feb 2, 2009 در ساعت 08:00 PMسلام من اصلا متن شما رو نخوندم چون اگه شما نقاد خوبي بودي حتما يه كاره اي مي شدي چون آقاي سلحشور10سال تحقيق كردن تادر عرض15سال بتونن اين فيلم رو بسازنن كه واقعا هم فيلم بسيار زيبايي بود و آقاي زمان هم بسيار زيبا و معصوم بودند وبهتر از ايشان وجود نداشت من همين جا از آقاي سلحشور بسيار تشكر ميكنم كه سريال به اين جذابي و قشنگي و ساختند شما وبسياري از دوستان كه بدشون مياد نگاه نكنيد
-- sepide ، Feb 14, 2009 در ساعت 08:00 PMخسته نباشی با این نقدت!یه کم از ترشی خوردنت کم کن!
-- به تو چه! ، Feb 19, 2009 در ساعت 08:00 PMبا اینکه نقدت قشنگ و جمع و جو و گیرا از آب درآمده ولی پر از استدلالهای بی ربط است. فقط به درد کسانی میخورد که با شما در یک موضع ایستاده اند و هرچه بگویی حرف دلشان است. قبول دارم کار آقای سلحشور بینهایت ضعیف است و شخصیت ایشان و دیدش نسبت به زن را نمی پسندم. اما این به چیزهایی که شما گفتید اصلاً ربط نداره. داستان یوسف و زلیخا میتوانست خیلی قشنگتر و هنرمندانه تر نمایش داده شود. اما ضعف این سریال به خاطر این نیست که بازیگران زنش نسبت به تن و اندام خود بدبین هستند. این ضعف فیلمنامه و کارگردان و دید نادرست کارگردان است؛ آن هم نه در مورد بدن زن، بلکه در مورد کلیت وجود زن.
-- زیبا ، Apr 17, 2009 در ساعت 08:00 PM