انقدر بدبخت و ضعیفن که از سه جوون میترسن.
ناراحت شدم برای مادراشون که با اینهمه ترس باز هم به عشق بچه هاشوم رفتن ایران.

به جشم خودديدم در كذركاه
كه زد برجان مورى مرغكى راه
هنوز از كار صيدش نبرداخت ‏
كه مرغ ديكر امد كار او ساخت

از کی تا حالا ملاقات با زندانیها در هتل استقلال برگزار میشه. ای کاش من هم یک آمریکای تو زندانهای ایران بودم تا بجای زندان میرفتم هتل استقلال. نمردیم و فهمیدیم اقتدار یعنی چه؟ اقتدار یعنی زندانیاهی دشمن را در هتل نگهداری کنین!!!!!! و اصلان هم نترسین ( میدونم که مسله همیشه چاپ نمیکنین)

iranie asir too amrica ziad darim,,,,pas amricam mitarse????hame oonayi ham ke toye zendoonaye america hastan madar daran, delet vase madar e oona nemisooze ke salhast bachehashoono nadidan

مادر مصطفی که در عاشورا در پل کالج با شلیک گلوله به پیشانی کشته شد اجازه نیافت جنازه فرزندش را ببیند و در خاکسپاری شرکت کند. مادر فرزاد کمانگر معلم فرصت نکرد با فرزندش خداحافظی کند چه زنده اش و چه با جنازه اش

شرف هم شرف آمریکایی.. ما که به شرف گفتیم زکی!