رادیو زمانه
>
خارج از سیاست
>
ایران
>
دوباره هفت سالگی
|
دوباره هفت سالگی
شاید هرگز نتوانیم این روز را فراموش کنیم. روزی که برای بار نخست، کیف مدرسهمان را برداشتیم؛ کتاب و دفتر و مداد و تراش و پاککن تویش گذاشتیم؛ دست پدر و مادرمان را گرفتیم و به مدرسه رفتیم. زنگ مدرسه خورد؛ صف بستیم؛ سر کلاس رفتیم و پشت میز و نیمکت نشستیم. خانم معلم دفترش را برداشت؛ اسممان را خواند؛ دستمان را بالا بردیم و «حاضر» گفتیم. تخته، گچ، زنگ تفریح، جدایی از مادر، پیدا کردن دوستان تازه، اشک، لبخند این حکایتی است که با گذشت سالها هم خاطرهمان را ترک نمیکند. حس آشنای اول مهر، حس آشنای هفتسالگی
|
نظرهای خوانندگان
فقط میتونم بگم شروع بدبختی
-- ehsan ، Sep 24, 2007 در ساعت 12:00 AM