تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

اين سه زن

سه فعال جنبش زنان ايران منصوره شجاعی، فرناز سيفی و طلعت تقی نيا در هنگام سفر به دهلی برای يک دوره آموزش روزنامه نگاری در فرودگاه دستگير شده اند (عکسها ازوبلاگ کسوف)

Three Iranian Women's Rights Activists Arrested! Tala't Taghinia, Mansoureh Shojaie, and Farnaz Seify, women's rights activists, journalists, and members of the Women's Cultural Center, were arrested at Imam Khomeini Airport in Tehran, while trying to exit the country to attend a journalism training in New Delhi India. After their arrest, security forces escorted the three activists to their homes, where their personal affects, such as their books, computers and computer cases, were searched and seized. After a search of their homes, these three activists were transferred to Evin Prison, 209th Ward.

از وبلاگ هزار دستان چمن

خبرِ بازداشتِ سه فعال جنبش زنان را شنيده ايد؟ خوانده ايد؟ برايتان مهم است؟ تعجب کرده ايد؟ ترسيده ايد؟ خوشحال شده ايد؟ اصلاً واکنشی داريد؟
مأمورانِ امنيتی از 7 صبح تا 1 بعدازظهر امروز، شنبه، از منصوره شجاعی، طلعت تقی نيا، فرناز سيفی بازجويی کرده اند و بعد رفته اند به خانه هايشان، وسايل شخصیشان (کامپيوتر، دستنوشته ها و کتابها) را برداشته اند و بعد هم زندان اوين. خبر تکراری است؟ آشنا میزند؟

از وبلاگ پرستو

سيب‌زمينی نبودن: مسأله اين است

پرستو گفته سيب‌زمينی نشويم. چطور می‌شود سيب‌زمينی نبود؟

چه کار می‌شود کرد؟ به زندان‌بان خطاب کنيم؟ به کسانی که گرفتارشان شده‌اند؟ خاطره بنويسيم؟ سيب‌زمينی نبودن، لابد خشم می‌طلبد، مثلاً اين‌طور:

آهای آدم‌هايی که ردپای گل‌آلود و کثيفِ «نقش پدرانه»تان را با «اقتدار» همه‌جا می‌گذاريد، کليد زندان‌ها را داريد، هر روز رکورد جديدی به ديتابيس فيلترينگ اضافه می‌کنيد، دمِ درها حراست می‌گذاريد، دمِ چاپ‌خانه‌ها و سينماها و استوديوها ارشاد می‌کنيد، دم فرودگاه آدم‌ها را دستگير می‌کنيد، در «اماکن» مکان‌های ناجور را می‌پاييد، مانتوها را دراز می‌کنيد و نوشته‌ها را کوتاه، توقيف می‌کنيد، بازداشت می‌کنيد، در انتخابات خير و صواب ملت را به جای آن‌ها تشخيص می‌دهيد، بر‌ «ايتام آل محمد» و «حيواناتی که در زمين فساد می‌کنند» پدری و ولايت می‌کنيد!

آهای آدم‌هايی که از ترس آمريکا زرد کرده‌ايد و در داخل هميشه «در شرايط حساس کنونی» مانده‌ايد و هر مخالف را به اسم عامل بيگانه و مخل امنيت خفه کرده‌ايد:

هر چقدر زور بزنيد، شما رفتنی هستيد. آخرش اين است که خواهيد مُرد، و نظام محبوب پدرسالاری‌تان را از درون خواهيم پوساند!

و در تاريخ جز نفرت از شما چيزی نخواهد ماند، چون تاريخ را ما می‌نويسيم، کسانی که هميشه کوشيديد خفه‌شان کنيد.

آهای رئيس! آهای زندان‌بان! با تو هستم! چون تو بيش‌ از آن به کليد زندان مشغول بودی که فرصت نوشتن داشته باشی! چنان هيولايی از تو می‌سازيم که تا سال‌ها جلوی چشم هر کس باشد که هوس پدری کردن بر ملت و سياست کردن فرزندان ناخلف را داشته باشد.

از وبلاگ عنکبوت

سکوت بس است

فکر می کنم وظیفه همه روشن است نباید ساکت نشست. سرو صدای بلاگر ها تا به حال بسیار تاثیر گذار بوده است. دوستی در نوشته قبلی گفت باید از جیرجیرک ها یاد گرفت و لاینقطع صدا کرد و مطمئن باشیم که حتی اگر چند نفری مجبور به سکوت شوند آواز جیرجیرکها باید سکوت را بشکند و مداوم ادامه داشته باشد. نه تنها سکوت را برای خاطر فرناز و طلعت و منصوره و احتمالا تمام دوستانی که از این به بعد تحت فشار قرار خواهند گرفت باید شکست؛ بلکه اصولا باید دهانمان را باز کنیم و بگوییم بسه. تا کی باید نشست و دست روی دست گذاشت و هر روز شاهد از بین رفتن آزادی هایی باشیم که قطره قطره در طی 27 سال به زور به دست آوردیم تا ایران را به اینجا برسانیم؟

مگر می شود دوباره به دهه شصت برگشت؟ البته اگر جنگ شود مطمئن باشید که در یک چشم زدن برمی گردیم. اگر یادتان نیست بروید کمی کتابها و روزنامه ها و فیلم های آن دهه را ببینید تا یادتان بیاید از کجا به کجا رسیدیم. اما این جنگ از آن جنگها نیست. باور کنید. خط و نشان هم نکشید مسلما ما هم مقابله به مثل می کنیم اما مگر می توانیم با دنیا مقابله کنیم؟ چرا انقدر به همه دنیا منجمله به خودمان دروغ می گوییم؟

آیا باید بگذاریم تا امریکا بیاید و خاک ایران را توبره کند تا بفهمیم که دنیا شوخی ندارد؛ جنگ روانی چیست؟ کی باید به این آقایان بگوید ساکت باشید. قدرتتان اندازه دارد. امریکائی ها اقلا این یارو را تحت فشار داده اند؛ هر چند که زیاد فایده ای ندارد اما به هر حال از امروز تظاهرات بزرگ ضد جنگ در امریکا راه خواهد افتاد. ماقرار است چه بکنیم؟ شاید به ما مربوط نیست؟ چه کسی جنگ می خواهد؟ چه کسی ویرانی ایران را می خواهد؟ مگر این خاک و این مردم سر راه افتاده اند؟ کی از این خواب بیدار می شویم؟

از وبلاگ مادام ميم

Share

نظرهای خوانندگان

به نظرم همه این سختگیری تازه است. در چند ماه اخیر ابتدا می ذاشتند خبرنگارها برند سفر (ماجرای هلند و علی فرحبخش در تایلند) بعد در بازگشت بازداشت می کردند. این نشون می ده هنوز وضعیت جنگی نشده، تحدید آزادی بیان داره با جدیت پیگیری میشه، وای به حال زمانی که بمبارون شروع بشه. هزینه معنوی هر گونه رویارویی نظامی ایران و آمریکا از هزینه فیزیکی اش بیشتره و باید تلاش کرد جلوشو گرفت.

-- حاجی کنیزینگتون ، Jan 28, 2007

برحسب اتفاق احتمالا این عکس ها کار آقای عاشوری نیا نیستند و توی وبلاگشون منتشر نشده اند و لوگو و آدرس وبلاگشون پایین عکس ها نبوده؟! ( که توی عکس های این صفحه نمی دونم چرا نیست!) حالا هیری ویریه درست ولی دلیل می شه برای صدهزارمین بار حق مولف و عکاس و غیره رو نادیده بگیریم؟
--------------------------
پايين عکس ها منبع عکس ذکر شده است. زمانه به رعايت حقوق مولف اعتقاد دارد. - زمانه

-- Elize ، Jan 28, 2007

من نمی دانم که این دوستان چه کار کرده اند، رویارویی نظامی آمریکا را هم نمی دانم چه قدر جدی است، اما تا جایی که به این "متن های شور انگیز وطن پرستانه " دوستان حمایت کننده ، مربوط می شود، یادم می آید که تا این تاریخ، آخرین ارتشی که به ایران حمله کرده ، ملیتی ایرانی داشته است.

-- دانش آموز ، Jan 29, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)