رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۳ دی ۱۳۸۸

سکوتی سنگین و مرحله‌ای تازه در بررسی اعدام‌های ۶۷

پژمان اکبرزاده
pejman@radiozamaneh.com

بیست و یک سال پیش در چنین روزهایی در تابستان 1367، تعداد زیادی از زندانیان سیاسی به طور ناگهانی در ایران اعدام شدند. از بابت تعداد کشته‌شدگان، آمارهای ضد و نقیضی در دسترس است ولی همین آمارهای گوناگون از اعدام شدن چندین هزار نفر حکایت دارد. تعدادی زیادی از کشته‌شدگان به شکل دسته‌جمعی در گورستان خاوران در جنوب شرقی تهران دفن شده‌اند.


خاوران

در داخل ایران برای سال‌ها «سکوتی سنگین» تنها واکنش به اعدام‌های سال 67 بود ولی در چند سال اخیر از راه برخی زندانیان آن دوره که از اعدام‌ها جان سالم به در برده‌اند و شماری از خانواده‌های قربانیان به ویژه در خارج از ایران با همکاری رسانه‌های برون مرزی، توجه بیشتری به موضوع جلب شد و به همراه آن، حساسیت‌های حکومتی نیز بیشتر؛ گردهمایی خانواده‌های قربانیان در گورستان خاوران معمولا با محدودیت‌هایی از سوی نیروهای امنیتی همراه است و در دی ماه نیز خبر از تخریب بخشی از خاوران رسید.

در خارج از ایران اما گرامیداشت یاد قربانیان و مستند ساختن این رویداد، جنبه‌های تازه‌ای به خود می‌گیرد. تابستان سال گذشته، سازمان عفو بین‌الملل بیانیه تازه‌ای درباره اعدام‌های سال 67 منتشر و در برگزاری چندین همایش با ایرانیان همکاری کرد. شماری از فرزندان اعدام‌شدگان نیز که بخش عمده زندگی خود را در خارج از ایران سپری کرده‌اند با یاری دیگر مهاجران ایرانی در شهرهای اروپا برنامه‌های یادبودی سازماندهی کردند.


نشست‌ها و برنامه‌های یادبود، امسال نیزدر اروپا ادامه پیدا کرده است. امروز در بروکسل، کمیته دفاع از مبارزات مردم ایران، برنامه یادبودی برگزار کرد؛ برنامه‌ای که در دوازدهم سپتامبر هم به شکل یک همایش در دانشگاه آزاد این شهر دنبال می‌شود. شهاب سیروان، از اعضای برگزاری این مراسم، جزییات بیشتری در اختیار ما قرار داد:

Download it Here!

شهاب سیروان: این برنامه در واقع یک کار خیابانی جدید است که ما با کمک دوستان ایرانی، اروپایی، شیلیایی، فلسطینی، و اگر بشود با رفقای آرژانتینی، انجام دهیم.

این سبک کاری است که ما با آن، سعی می‌کنیم خارج از فضای شعار و راهپیمایی، پیام‌مان را به‌ویژه به مردم بلژیک برسانیم و در مورد فاجعه و کشتار دهه‌ی شصت و سال خونین شصت و هفت، اطلاع رسانی کنیم. همچنین می‌خواهیم در مورد حوادث اخیر زندان‌ها هم اطلاع‌رسانی کنیم.

برنامه‌ی به صورت یک نمایشگاه بزرگ عکس است. در این برنامه؛ میزهای متعدد اطلاع‌رسانی از کشورهای مختلف، نمایش فیلم و نیز مکان‌هایی برای بحث و پرسش و پاسخ با مردم و رهگذران تهیه شده است.

برنامه در ۱۲ سپتامبر در دانشگاه آزاد بلژیک هم به صورت یک همایش برگزار می‌شود. در این همایش چه موضوع‌های خاصی را مورد نظر قرار داده‌اید و چه کسانی سخنرانی می‌کنند؟

برنامه‌ی دوم که روز شنبه، ۱۲ سپتامبراست، در پیوند با همین برنامه است. قرار است که آن برنامه در سه بخش تدارک دیده شود. بخش نخست دربرگیرنده روایت‌هایی است که در سه قسمت به شرکت‌کنندگان ارائه می‌شود.

در یک بخش یکی از زندانیان سیاسی دهه شصت که کشتارهای سال شصت و هفت را هم از سر گذرانده، به نام پیروز، از بلژیک سخنرانی می‌کند. بخش دوم را یک خانواده از آلمان، که سه نسل از زمان شاه، جمهوری اسلامی و اکنون فرزندشان در خارج از کشور فعال سیاسی است سخنرانی می‌کنند.
پس از اینکه این خانواده، یعنی اشرف، سوسن و ایمان شیرعلی صحبت‌هایشان را می‌کنند، اکرم از خاطرات خودش و از زندان می‌گوید و کتابی را که در این مورد به زبان هلندی نوشته است را معرفی می‌کند.

اگر ما هم بتوانیم در اینجا یک مقدار در ارتباط با ترجمه‌ی این کتاب به زبان فرانسه یا زبان دیگر و (ارائه‌اش) در بلژیک، با دیگران وارد بحث شویم بسیار خوب است.

پس از این بخش، برنامه موسیقی و رقص‌های ویژه داریم. ما اصرار داریم که در برنامه‌‌ها از سوگواری و عزاداری بپرهیزیم. همچنین مایلیم پیامی مشخص در رابطه با اهداف جان‌باختگان یا زندانیانی که زنده هستند و در دوران سال‌های ۶۰ و ۶۷ و در زندان بودند، را به مردم بدهیم.

این هدف یا پیام مشخص شامل چه چیزی می‌شود؟

این پیام مشخص در رابطه با اهدافی است که هر کدام از این زندانیان و جان‌باختگان از گرایش‌های فکری گوناگون داشته‌اند؛ برای اینکه یک جامعه دیگر را بسازند.
اهدافی داشته‌اند که توسط جمهوری اسلامی سرکوب شد. همچنین در رابطه با خیزش اخیر هم بحث‌ها و سخنرانی‌هایی که خواهد شد دقیقاً در رابطه با خواستی است که مردم در رابطه با جنایات جمهوری اسلامی داشته‌اند و نگاهی که رو به آینده داشته‌اند و دارند.

شما در واقع در این برنامه، موضوع اعدام‌های سال ۶۷ را با رویدادهای اخیر در ایران تلفیق می‌کنید. آیا شباهتی بین این دو موضوع می‌بینید؟

شباهت‌های زیادی می‌توان دید، ولی لزوماً کاری که ما می‌کنیم، ایجاد یک ارتباط بین آن جنایت‌هایی است که در آن سال‌ها، ۶۰ تا ۶۷، روی داده و جنایت‌هایی که اکنون روی می‌دهد.
هر دوی این جنایت‌ها نیز توسط یک سیستم انجام شده است. این سیستم، سیستمی است که با نیروهای مختلف مردمی می‌تواند به راحتی به فجیع‌ترین شکل ممکن برخورد کند و یا آنها را در زندانها به مسلخ بکشد؛ چه نیروهای متشکل و سازمان‌یافته از گرایش‌های فکری مختلف چپ، مجاهد و ... و چه نیروهایی از دانشجویان خیلی عادی و مردم غیر‌متشکل و حتا آدم‌های کم‌سواد که تنها خواست‌ها و مطالبات اولیه‌ی خودشان را دارند.

هدف ما این است که این پیوند را برقرار کنیم برای شناخت بیشتر از این سیستم و همچنین شناخت بیشتر از خواست‌هایی که در آینده هر جنبشی در ایران می‌تواند (پیش رو) داشته باشد.

در برنامه‌ای که ۱۲ سپتامبر به ویژه در دانشگاه به شکل همایش برگزار می‌کنید، سخنرانی‌ها به زبان فارسی خواهد بود یا به زبان فرانسوی؟

ما داریم تدارکاتی می‌بینیم که بتوانیم همزمان ترجمه‌ی هلندی و فرانسه را آنجا داشته باشیم برای شرکت‌کنندگانی که غیرایرانی هستند. تعدادی از دانشجویان و ایرانیانی که ساکن اینجا هستند، این مسئولیت را به‌عهده خواهند گرفت. ولی سخنرانی‌ها به صورت فارسی خواهد بود.

انگیزه شما و دوستان‌تان در برگزاری این برنامه آیا این است که موضوع اعدام‌های سال ۶۷، به‌ویژه مسایل اخیر در بین ایرانی‌ها زنده نگه داشته بشود، یا این که در صدد هستید که جامعه میزبان را هم به ویژه در بلژیک بیشتر نسبت به مسایلی که در ایران گذشته و می‌گذرد آگاه کنید؟

در این چندسالی که ما کمیته دانشجویی را در بلژیک فعال کردیم و داریم با آن کار می‌کنیم، به این ضرورت رسیدیم که بنابه دلایل گوناگون بسیاری از مسایل و جنایاتی که در سال‌های مختلف بر مردم ایران رفته، توسط نیروهای فعال سیاسی به خوبی بیان نشده است.
ما سعی می‌کنیم که به نحوه خودمان این پیوند بین المللی را با نیروهای گوناگون فعال سیاسی و حقوق بشری در دنیا برقرار کنیم تا بتوانیم این خلاء را به نحوی و به سهم خودمان پُر کنیم. برای همین است که لزوماً نگاه‌مان رو به مخاطب ایرانی نیست و نگاهمان یک نگاه جهانی است.

الان حدود سی سال از انقلاب می‌گذرد و از فعالیت‌های گروه‌های مختلف در خارج از ایران. چرا فکر می‌کنید، به گفته‌ی خود شما، مشکلات مردم ایران از طرف این گروهها در خارج از کشور به خوبی بیان نشده؟

دلایل زیادی دارد. قطعاً نمی‌شود در چند عبارت کوتاه اینها را بیان کرد. ولی دلایل گوناگونی مانند جوان‌بودن جنبشی که پس از انقلاب توسط جمهوری اسلامی سرکوب شد. نیروهای رادیکال، پروگرسیو و مترقی در آن دوره به سرعت سرکوب شدند و فرصت جمع‌بندی از دلایل آن شکست و کلاً بررسی ماهیت جمهوری اسلامی را نداشتند. این یکی از مهم‌ترین دلایل است.

دلیل خیلی مهم دیگر افول جنبش‌های مترقی و انقلابی در سطح دنیا است که این هم یکی از دلایل بسیار مؤٍثر برای عدم جمع‌بندی درست و فرایند سرکوب و فرایند شکست انقلاب ایران است. دلیل سوم هم که نباید به آن کم اهمیت داد، کم‌کاری و یا اشتباه در تحلیل اوضاع توسط نیروهای فعال سیاسی است.

در خارج از ایران مقصودتان است؟

بله، در خارج از ایران. چون شناخت ماهیت رهبری جمهوری اسلامی خیلی مهم بود که متأسفانه این موضوع خیلی طول کشید تا برای نیروهای فعال خارج از کشور روشن بشود.

شما در پایان همایش‌تان آیا بیانیه‌ای هم صادر خواهید کرد؟

ما ترجیح دادیم به جای اینکه قطعنامه بخوانیم یا منتشر کنیم، متنی را از طرف خود کمیته‌ی برگزارکننده در رابطه با همین صحبت‌هایی که هم اکنون گفتم، به صورت فشرده شده، سخنرانی و بعد هم منتشر کنیم؛ همین تحلیل که چگونه و چرا باید شرایط سیاسی دهه ۶۰ و سال ۶۷ را در پرتو خیزش اخیر بررسی کنیم.

برنامه‌ای هم دارید که مقام‌های بلژیکی را به ‌عنوان مثال آگاه کنید، یا رسانه‌های این کشور را در مورد نتایج کنفرانس‌تان؟

ما معمولاً در همه برنامه‌هایی که می‌گذاریم، سعی می‌کنیم از نیروهای با نفوذ، وکلای مترقی یا نیروهایی که در این رابطه فعال هستند در این کشور دعوت کنیم. معمولاً اینها هم حاضر می‌شوند و از ما وقت می‌خواهند برای صحبت کردن. منتها در شرایط فعلی هنوز در لیست سخنران‌های‌مان از اینکه آنها بخواهند صحبت کنند زمان‌بندی نشده‌اند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

من فکر م یکنم تلاش برای آگاه کردن دنیا از این رویداد در ابتدایی حد ممکن مانده با اینکه کشته ها به هزاران می رسد. در کشورهای دیگر مانند شیلی قضایا کاملا بعد جهانی پیدا کرده اما درباره اعدام های سال 67 در ایران نه! نمی دانم چرا.

-- بابک ، Sep 9, 2009 در ساعت 11:00 PM

با سلام دوست گرامی

آنچه که باعث گردید حوادث و جنایات هولناک سال 67 همچنان در هاله ای از سکوت باقی بماند تعلق سازمانی اکثریت قاطع اعدام شدگان بود. گروه های اپوزیسیون چنان در اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک غرق شدند که از افشای تمام عیار جنایات انجام شده مغفول ماندند. هنوز جهان از عمق و گستردگی جنایات با خبر نگشته است. اگر همین جنایت در گوشه ای دیگر از جهان اتفاق می افتاد چه بسا بسیار وسیعتر افکار عمومی جهان به آن می پرداخت و این اشتباه و کم کاری تاریخی ما ایرانیان اپوزیسیون بود که حتی تا امروز از آن درسهای لازم را نگفته ایم. با تشکر از تلاشهای شما در راستای افشای تمام عیار این جنایات

-- علیرضا ، Sep 10, 2009 در ساعت 11:00 PM

به بابک: دوست عزیز دلیلش بسیار ساده است. چون دامن به اصطلاح اصلاح طلبان، حامیانشن، موسوی، کروبی و بقیه در امثال این ماجراها گیره و اگر خیلی‌ بخواهد کند و کاو شود، خوب این حضرات رهبران سبزی آلوده بیرون میایند!

-- عالمی‌ ، Sep 10, 2009 در ساعت 11:00 PM

یکی از علل مغفول ماندن فاجعه تابستان 67 نگاه حزبی و سیاسی اکثر گروههای اپوزیسیون و عدم نگاه حقوق بشری آنها به موضوع قتل عام هاست. این گروه ها بیشتر در فکر بهره برداری سیاسی از این اعدام ها هستند وگرنه بعد از 20 سال اکنون می شد آمار و ارقام دقیق و اطلاعات دقیقی از این فاجعه منتشر کرده و جهانیان را از عمق فاجعه آگاه کرد

-- شهاب ، Sep 10, 2009 در ساعت 11:00 PM

be nazare man sazman mojahedin khalgh ke be andazye khod jomhooriye eslami (.....) ast, dar koshtar on salha masool ast. be onvane daneshjoo dar on salha dar iran, az amadan Masood Rajavi be daneshgah Gilan baraye sokhanrani ra khoob be yad daram; ichaan dar on zaman be haman andaze ehsas khodayi mikard ke emrooz rahbar iran!
kholase yademan naravad ke Rajavai candidaye riasat jomhooriye avval bood. on axash dast dar dast Khomeini dar entekhabat ra khoob negah konid. badan ke radde salahiyat shod dastoor mobarezye mosallahane dad va in hame javan ra be koshtan dad.
pas az on hamkar Saddam shod va be iran hamle kard. agar gharar ast haghighat ra goft, bayad az movarrekhan komak gereft! be har hal yek chiz mosallam ast: dar enghelab halava pakhsh nemikonanad. enghelab badtarin va shoomtarin hadese ast ke dar keshvari rooy midahad. enghelab jang o koshtar dakheli o khareji ra armaghan darad. baad az on chosnale kardan bifaydeh ast.

-- بدون نام ، Sep 10, 2009 در ساعت 11:00 PM

http://asre-nou.net/1383/khordad/29/ko/m-asami-gatlha.html
جناب شهاب نوشته اند:
**************
یکی از علل مغفول ماندن فاجعه تابستان 67 نگاه حزبی و سیاسی اکثر گروههای اپوزیسیون و عدم نگاه حقوق بشری آنها به موضوع قتل عام هاست. این گروه ها بیشتر در فکر بهره برداری سیاسی از این اعدام ها هستند وگرنه بعد از 20 سال اکنون می شد آمار و ارقام دقیق و اطلاعات دقیقی از این فاجعه منتشر کرده و جهانیان را از عمق فاجعه آگاه کرد
************
خواستم به ایشان بگویم که از فردای تابستان ۶۷ لیستهای مختلفی از طرف سازمانهای مختلف انتشار یافته است. و همیشه این لیست به روز شده است.

اما عده ای بدروغ اظهار میکنند که تا فلان تاریخ(معمولااین تاریخ از سال ۷۶ به بعد است) از این جریان با اطلاع نبوده اند.
این هم آخرین لیست اسامی ۴۴۷۸ اعدام شدگان قتل عام سال ۶۷.
http://asre-nou.net/1383/khordad/29/ko/m-asami-gatlha.html

-- امیر ، Sep 10, 2009 در ساعت 11:00 PM

ما ايرانيان خارج از كشور فقط بايد بر روي پرونده ضد بشري و ضد انساني ايران متمركز شويم. و جهان را متوجه وضعيت حقوق بشر در ايران كنيم. كشتار، گورهاي دسته جمعي، مفقودان، شكنجه شده‌ها، سنگسار، اعدام؛ تجاوز به عنف و ... اينهمه سوژه ضد انساني كافي نيست. به دنبال چه مي‌گرديم.؟ در تمام دنيا بايد اين فجايع را «ندا» برآريم و ترنم «ترانه»‌هاي ما باشد.

-- بدون نام ، Sep 11, 2009 در ساعت 11:00 PM

وقتی هولوکاست در قرن بیستم و گرفتاریهای یهودیان در سراسر تاریخ تنها موضوعات مهم قابل ذکر از نظر مراجع و رسانه های صیهونیستی عالم باشند آیا دیگر جایی برای پرداختن به موضوعاتی از این دست باقی می ماند؟

وقتی نجات قوم یهود از دست دشمنان واقعی و خیالی آنان و به هر قیمتی که شده تنها هدفی باشد که اهمیت دارد آیا دیگر جایی برای پرداختن به موضوعاتی از این دست باقی می ماند؟

وقتی ...

-- یهودای اسخریوطی ، Sep 11, 2009 در ساعت 11:00 PM

من تصور میکنم که مهمتر از آگاهسازیهای خارجی، آگاه‌سازی ها و روشنگریهای داخلی است...(برای نسل جدید)
شاید یکی از مهمترین جنبه‌ها و پیامدهای بعد از انتخابات که چندان هم بهش توجه نشد این بود که مسائل پیش‌آمده، میزان «حسایت» مردم رو نسبت به حقیقت بالا برد...باعث شد و مجبور کرد مردم رو که از بی تفاوتی در بیان...
من خودم تا پیش از انتخابات، شاید هزاری هم به این مسائل توجه نمیکردم ولی وقتی برای اولین بار بعنوان یه جوون 20 ساله «سبعیت» رو با چشم خودم بی واسطه دیدم، دیگه ناخودآگاه نسبت به هرنوع مسئله حقوق بشری حساس شده‌ام.
و تازه متوجه شدم که تا به امروز با بی‌تفاوتی و ناآگاهی در چه جهلی از اطلاعات غلط غوطه‌ور بودم...
اطلاع‌رسانی برای مردم داخل خیلی مهمه...
خصوصا استفاده از رسانه‌های فراگیرتری مثل بی‌بی‌سی و صدای‌آمریکا و پخش فیلمهای مستند و مصاحبه‌ها...

-- بدون نام ، Sep 11, 2009 در ساعت 11:00 PM

هیچ کس از این واقعیت سخن نمی گوید که احزاب و سازمانها ی سیاسی وقت در اوایل انقلاب تا به امروز چه نقشی در کشته شدن جوانان
نا اگاه عضو و یا هوادار خود را داشته و دارند.
در زمانی که جوانان مسمان ایران دسته دسته در زیر بمبهای صدام ملعون با کمک امریکا و غرب و نیز روسیه به خاک و خون میغلتیدند/رفقای کمونیست و چپیها دولت جمهوری اسلامی را دستنشانده امریکا می نامیدند و از کشته شدن ایرانیان توسط دشمن خرسند بودند.
نوکران علنی استعمار سازمان مجاهدین خلق نه تنها از به خون غلطیدن سربازان و مردم ایران و تجاوزات جنسی به انان توسط جنایتکاران بعثی خوشحال بودند/بلکه شخصا در این جنایات دست داشتند.
در ان شرایط اقای خمینی دستور دادند هر زندانی سیاسی که هنوز بر حقانیت مواضح خویش اصرار دارد را اعدام کنند.البته من با این خشم و دستور ایشان مخالفم ولی وقتی کلاهم را قاضی می کنم متوجه می شوم که انسان نمی تواند همیشه در چنین شرایطی اقدامات دور اندیشانه و عاقلانه داشته باشد.مخصوصا که پای اجنبی هم در میان باشد.
اکنون اقایان و خانمهای مدافع حقوق بشر بفمایند اگر خود رهبرییت این انقلاب را عهده دار بودنند /چه سرنوشتی منتظر مخالفانشان بود؟ کاملا به یاد دارم که همه مخالفین ج.ا. مرگ مسوولین و اخوندها را ارزو داشتند و مطمعنا اگر انان به قدرت می رسیدید هم/ کشتار فراوانی می شد.بنده نگارنده و مظلوم هم در ان ایام مثل خود شما فکر میکردم و در دام تبلیغات رسانه ای استعمار گران بودم.خوشبختانه با خروج از ایران و اشنایی با سیاستهای استعاری غرب و شرق دیگر فریب رهبران وابسته و مزدور سازمانها و احزاب را نخورده و از ٢٣ سال پیش تا کنون مدافع حقوق مردم مسلمان و غیره مسلمان می باشم.
از این عرایض من دوستان جنبش سبز باید درس بگیرند و کور کورانه از چرخانندگان این گروه حمایت ننمایند.ضمنا به دولت هم tosih میکنم اولا در اجرای عدالت اجتماعی _ دوما نسبت be دستگیری و محاکمه مفسدان اقتصادی و رانتخواران و سوما ازادی جوانان سبز که به دلیل مشکلات جامعه خود را سپر بلای مردم نموده اند/اقدام جدی نماید.
محاکمه و مجازات جاسوسان و خودفروختگان هم باید با ارایه مدرک صورت گیرد تا نوکران استعمار نتوانند در بوق و کرنای حقوق بشر مزورانه خود بدمند.
گر حکم کنند که مست گیرند در شهر هرانکه هست گیرند
mansourpirykhanghah@online.de

-- mansour piry khanghah ، Dec 24, 2009 در ساعت 11:00 PM