رادیو زمانه > خارج از سیاست > مجله پژوهشهای ایرانی > «بحران نفت ایران» در دانشگاه مریلند | ||
«بحران نفت ایران» در دانشگاه مریلندپژمان اکبرزادهpejman@radiozamaneh.com
از هفتم تا یازدهم آوریل 2009 یک سلسله سخنرانی با عنوان «بحران نفت ایران» در دانشگاه مریلند در آمریکا برگزار خواهد شد. سخنران، یرواند آبراهامیان، از چهرههای سرشناس در زمینهي پژوهش در تاریخ معاصر ایران، استاد دانشگاه شهر نیویورک و نویسندهي کتاب «ایران بین دو انقلاب» است. این سلسله سخنرانی به کوشش بنیاد میراث فرهنگی روشن و مرکز پژوهشهای ایرانی دانشگاه مریلند به مدیریت احمد کریمی حکاک سازماندهی شده است. در سخنرانی، در چهار بخش، به ریشهها، پیشینه و میراث ملی شدن صنعت نفت ایران پرداخته خواهد شد. با یرواند آبراهامیان به همین بهانه گفتگویی کردم و ابتدا این موضوع را جویا شدم که ایراد این سخنرانی در شرایط کنونی دلیل ویژهای داشته یا اینکه دربارهي این موضوع، صرفا کاری پژوهشی انجام داده که الان برای ارائه آماده شده است؟
یرواند آبراهامیان: از من پرسیدند که مایل به سخنرانی درباره چه موضوعی هستم. من در حال کار روی کتابی درباره مصدق هستم . کار روی این کتاب را حدود پانزده سال پیش آغاز کردهام و اکنون در تلاشم که تا سال آینده آن را به پایان برسانم . به همین خاطر بود که این موضوع جالبی برای سخنرانی به نظر رسید. چه شد که در عنوان سخنرانی از واژهي «بحران» استفاده کردید؟ آیا تاریخ نفت ایران را به صورت یک جریان بحرانی میبینید؟ نه ! من ملی شدن صعنت نفت ایران را یک نوع همخوانی می بینیم. این جریان، نه تنها حل شدن یک بحران بین ایران و کمپانیهای نفتی، بلکه حل یک بحران بین ایران و بریتانیا و در نهایت بین ایران و ایالات متحده بود؛ چرا که در پایان، ایالات متحده از بریتانیا در برابر ایران پشتیبانی کرد.
در بخش نخست سخنرانیتان ظاهرا به این موضوع خواهید پرداخت که مسئلهي اقتصادی، نقش اصلی را در جریان ملی شدن صنعت نفت ایفا نمیکرد... بخش اقتصادی را چندان از بخشهای دیگر جدا نمیکنم. ولی اغلب پندار اشتباهی وجود داشت که اگر «شرکت نفت ایران و انگلیس» امتیاز بیشتری به ایران میداد مشکل حل میشد. این فکر اشتباهی بود که به ویژه آمریکاییها داشتند. دلیل اصلی جریان ملی شدن صنعت نفت، خود جنبهء ملی شدن آن بود. مصدق و چهرههای این جریان در ایران میخواستند که در واقع کنترلی مطلق روی منابع نفتی در کشور داشته باشند. در نتیجه اینجا تنها بحث سود یا آنطور که آمریکاییها میخواستند افزایش سود 20 درصدی یا پنجاه درصدی از نفت نبود. مصدق و هوادارانش میخواستند که خودشان گردانندهي صنعت نفتشان باشند و این در واقع، دلیل اصلی بحران بین ایران و غرب بود. زیرا کمپانیهای غربی و دولتهای غربی در برابر اینکه ایران کنترل نفت خود را داشته باشد مقاومت می کردند. در بخش های دیگر سخنرانی چطور؟ به سراغ چه جنبههایی از جریان ملی شدن صنعت نفت خواهید رفت؟ در دههي 1970 رویدادی مانند جنبش ملی شدن نفت ایران در شمال آفریقا و خاورمیانه هم روی داد که کشورها کنترل منابع نفتیشان را خودشان داشته باشند. در نتیجه ملی شدن نفت در نهایت حرکت موفقیتآمیزی در منطقه داشت. مصدق اساساً نخستین رهبر خاورمیانه بود که برای ملی کردن نفت تلاش کرد ولی در نهایت با کودتای 28 مرداد شکست خورد. بااینهمه دیگران این راه دنبال کردند و تا دهه 1980 میتوانیم بگوییم که جریان ملی کردن نفت در تمام منطقه به موفقیت دست پیدا کرد. اگر با نگاه امروزی بررسی کنیم، در بین اندیشمندان محافظهکار نو، تلاشهایی برای ملی زدایی نفت و برگرداندن آن به کمپانیهای نفتی صورت میگیرد که در واقع کمپانیهای غربی هستند. این تلاشها موفق نبوده است. من علاقهام به بررسی وضعیت کنونی نفت نیست؛ بیشتر به اوضاع در دوران 1951 و 53 علاقهمند هستم ولی مسلما شناخت این دوران باعث میشود دید روشنتری نسبت به وضعیت امروز نفت پیدا کنیم. چند هفته پیش، سالگرد ملی شدن صنعت نفت ایران بود، فکر میکنید نگاه ایرانیان به این جریان، در سالهای پیش و پس از انقلاب دچار چه دگرگونیهایی شده؟ من نمیدانم که امروزه مردم در ایران تا چه حد از حقایق موضوع ملی شدن نفت آگاهی دارند ولی شاه برخلاف آنچه می گفت، از سال 1955 در جهت ملی زدایی نفت گام برمی داشت. او آنچه مصدق انجام داده بود را خنثی کرد و نفت را به کمپانیهای نفتی برگرداند. در نتیجه از 1955 تا انقلاب 1979، ایران در واقع کنترلی روی صنعت نفت خود نداشت. ایران نفت خود را تا زمان انقلاب با موفقیت ملی نکرده بود. هرچند ایران پس از آن، دعواهای دادگاهی در رابطه با کنترل مطلق نفت با کشورهای عربی داشت. فکر نمیکنم که مردم در ایران از این موضوع آگاه باشند چون شاه خودش را به عنوان یک حریف نظامی در برابر کمپانیهای نفتی نشان می داد ولی این به صورت ظاهری بود. او در واقع، خلاف ملی شدن نفت عمل می کرد. |
نظرهای خوانندگان
نظر و تحقیقات و نتیجه گیری آقای یرواند آبراهامیان برام جالب بود،البته من با خیلی از گفته های ایشان و مخصوصا نتیجه گیری او موافق نیستم چون شاه ایران را مغرور و بلندپروازتر از این میشناسم که بخواهد شخصا کنترل منبع درآمد اصلی ایران را بدست انگلیس یا امریکا بدهد. باید تایید کنم که متاسفانه شاه به دانش و توان دانشمندان و متخصصین ایرانی ایمان نداشت و آنان را قادر به ساختن و اداره کشور نمیدانست،پس برای هر کاری و نه فقط صنعت نفت ، که حتی در ارتش هم از کارشناس خارجی استفاده کرد و اینگونه شد که کنترل امور کشور را از دست داد و همین کارشناسان خارجی عاملی برای سرنگونی حکومت او شدند
-- alireza ، Apr 7, 2009 در ساعت 06:22 PM