رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۹ اسفند ۱۳۸۷

احمد باطبی: جنبش دانشجویی به بن‌بست نمی‌رسد

پژمان اکبرزاده
pejman@radiozamaneh.com

Download it Here!

در ۱۶آذر ۱۳۳۲در جریان سفر ریچارد نیکسون، معاون رییس جمهور وقت آمریکا به تهران، سه دانشجو در جریان تظاهرات اعتراض‌آمیز کشته شدند. از آن پس، مخالفان حکومت پهلوی این روز را به عنوان «روز دانشجو» گرامی داشتند.

تا پیروزی انقلاب ۱۳۵۷هیچگاه به‌طور رسمی مراسمی برای این روز برگزار نشد ولی پس از انقلاب، ۱۶ آذر به عنوان «روز دانشجو» پذیرفته شد. با این‌حال در سال‌های پس از انقلاب هم بارها گردهمایی دانشجویان در این روز با محدودیت‌ها و برخوردهای نیروهای امنیتی مواجه شده است.

پس از بیش از نیم قرن از ۱۶ آذر ۱۳۳۲، جنبش دانشجویی ایران دچار چه دگرگونی‌هایی شده؟ وضعیت آن در مقایسه با سال‌های پیش از انقلاب چه تفاوت‌هایی کرده؟ این موضوع‌ها از جمله مسایلی بودند که در روز ۱۶ آذر با احمد باطبی در میان گذاشتم؛ فعال جنبش دانشجویی و سخنگوی برون‌مرزی مجموعه فعالان حقوق بشر ایران که در پی چاپ عکس‌اش بر جلد مجله اکونومیست در جنبش تیر ۱۳۷۸ به نوعی به نماد جنبش دانشجویی ایران بدل شد.


احمد باطبی،‌نیویورک، پاییز ۱۳۸۷

احمد باطبی: اگر به تاریخ جنبش دانشجویی ایران نگاه کنیم، در مقاطع تاریخی، اتفاقات تاریخی بزرگی در آن رخ داده، مانند «هجده تیر». اما یک تفاوت بزرگ بین این اتفاق و اتفاق‌های گذشته وجود دارد و آن هم شکل تکاملی جنبش دانشجویی است. پیش از انقلاب، شرایط دانشجویان و دانشگاه‌ها وضعیت متفاوتی بود. در آن زمان، دغدغه‌های دانشجویان متفاوت بود و بیشتر مربوط می‌شد به مسایلی که در حوزه‌ي جهانی اتفاق می‌افتاد؛ به واسطه‌ي دانشجویانی که بیشتر از خارج به ایران می‌آمدند، همچنین به دلیل ارتباطات و اینکه مرزهای ایران بازتر بود به سوی دنیای آزاد.

پس از انقلاب، به دلیل محدودیت‌هایی که حاکمیت ایجاد کرد، در واقع تصفیه‌ای با نام "انقلاب فرهنگی" در همان سال‌های انقلاب صورت گرفت. فیلترهایی هم پس از آن برای دانشگاه‌ها گذاشته شد مانند گزینش برای ورود. اینها اشکالی بود که به نظر من جمهوری اسلامی برای کنترل جنبش دانشجویی داشت. تفاوت عمده این است که پیش از انقلاب، در محدودیت‌ها اینقدر فیلتر و گزینش وجود نداشت. اکنون این قضیه از راه‌های گوناگون بیشتر شده است.

در حال حاضر فکر می‌کنید با توجه به وضعیتی که در ایران پدید آمده، فعالیت‌های جنبش دانشجویی به بن‌بست رسیده یا اینکه...


به نظر من جنبش دانشجویی هیچگاه به بن‌بست نمی‌رسد به چند دلیل. نخست اینکه جنبش دانشجویی بر خلاف جنبش‌های دیگر اجتماعی، بسیار سریع نسل عوض می کند و نو می‌شود. در یک مقطع هشت ساله یا شش ساله نسل تازه‌ای وارد دانشگاه‌ها می‌شود. نسلی که نسلی زنده است و از سنین پایین وارد دانشگاه می‌شود. دغدغه‌هایشان نو و دغدغه‌های جوانان روز است . شاید حاکمیت بتواند جنبش دانشجویی را در یک مقطعی کنترل کند و جلوی آزاد شدن پتانسیل‌اش را بگیرد ولی در نسل بعد، آدم‌های دیگری می‌آیند که دغدغه‌هایشان چیز دیگری است، همچنین فکر، ادبیات و رفتارشان. به خاطر همین، از نگاه من، این فکر و پوست انداختن چیزی است که باعث می‌شود جنبش دانشجویی روز به روز نوتر باشد. حاکمیت هربار که بخواهد جلوی این نیروی عظیم اجتماعی را بگیرد باید طرح و برنامه جدیدی بریزد و توان تازه‌ای به کار گیرد. این خود به خود باعث می‌شود که کنترل دایم و بلند مدت برای آن نداشته باشد.

در شرایطی که نشریات دانشجویی در ایران توقیف می‌شوند، دانشجویان بازداشت می‌شوند و برای یا برای ادامه تحصیل دچار مشکل می‌شوند فکر می‌کنید چطور باید مطالبات‌شان را پیگیری کنند؟ تنها با به خطرانداختن خودشان یا اینکه راه‌های دیگری هم وجود دارد؟

نشریات دانشجویی در گذشته هم تعطیل می‌شدند. توقیف و تعطیل شدن نشریات دانشجویی به آن معنا نیست که آنها نتوانند مطالبت‌شان را پیگیری کنند. مطبوعات در حیطه‌ي دانشجویی یکی از راه‌هایی بود که از راه آن، جنبش دانشجویی مطالبات‌اش را مطرح می‌کرد. ظرفیت‌هایی در داخل دانشگاه‌ها وجود دارد. محدودیت هم به نوعی خلاقیت به وجود می‌آورد در همه حوزه‌ها. از دید من، اگر مطبوعات دانشجویی نتوانند فعالیت کنند به هر حال، راهکارهای دیگری هم بوده کمااینکه تا حالا هم بوده و استفاده شده است.

در رابطه با بخش دوم پرسش من چطور؟ بازداشت دانشجویان و مشکلات‌شان برای ادامه تحصیل. فکر می‌کنید زمانی که در جریان فعالیت در ایران دچار چنین مشکلاتی می شوند، چطور باید فعالیت‌هایشان را دنبال کنند؟

این باز می‌گردد به همان بحث قدیمی یعنی فعالیت‌های صنفی. دانشجویان باید بخواهند و بتوانند دست‌کم فعالیت‌های صنفی‌شان را که امنیت تحصیل هم بخشی از آن است با توجه به امکانات‌شان سازماندهی کنند. دغدغه‌ي دانشجویان باید این باشد که اگر یک دانشجو به هر دلیلی محروم بشود از تحصیل، ممکن است این قضیه برای خودشان هم اتفاق بیفتد. اگر به این شکل فکر کنند همه‌ي جنبش دانشجویی یکپارچه می‌شود برای رسیدن به حق خودش، حق آزادی و تحصیل.

شما در چند ماه گذشته، از زمانی که ایران را ترک کرده‌اید به عنوان سخنگوی برون مرزی فعالان حقوق بشر ایران فعال بوده‌اید. فکر می‌کنید تلاش‌ انجمن‌های بین‌المللی حقوق بشر و آزادی بیان، شرایط فعالان جنبش دانشجویی را در ایران دشوارتر کرده یا اینکه باعث شده گسترده‌تر به فعالیت‌هایشان ادامه دهند؟

آنچه می‌گویم بیشتر جنبه‌ي شخصی پیدا می‌کند. تجربه‌ای که من داشتم در سال‌های گذشته یا دوران دانشجویی، مرا به این نتیجه رسانده که هر اقدامی که در خارج از ایران برای پشتیبانی از جنبش اجتماعی و دانشجویی انجام می‌شود تاثیر مثبت دارد. برای تغییر رفتار حاکمیت در برابر خواسته‌های قشرهای گوناگون اجتماعی تاثیر مستقیم دارد. اما مسئله ای که وجود دارد تدوام این پشتیبانی‌‌هاست. تنها اینکه یک بیانیه در خصوص محرومیت تحصیلی دانشجویان داده شود و این اقدام محکوم شود کافی نیست. باید ضمانت اجرایی وجود داشته باشد. راهکاری پیدا شود. چه فعالان داخلی و چه فعالان خارجی با توجه به ارتباط‌هایی که دارند هماهنگی ایجاد کنند که بتوان این مطالبات را مداوم پیگیری کرد. اگر بیانیه یا محکومیتی از سوی سازمانی رسمی یا نهادی که قانونا می‌تواند پیگیری کند صادر شود می‌توان آنرا پیگیری کرد و به نتیجه رساند.

در سالهای گذشته تعداد زیادی از فعالان جنبش دانشجویی به دلیل شرایطی که در ایران داشته‌اند کشور را ترک کرده‌اند ولی هنوز سعی می‌کنند فعالیت‌هایشان را در این زمینه دنبال کنند. فکر می‌کنید این دور شدن‌ از فضای داخل ایران چه تاثیری دارد بر کارهایشان در این زمینه؟

واقعیت این است که وقتی فردی در داخل فعالیت می‌کند تنگاتنگ با رویدادهای روزمره‌ي ایران در تماس است. تحلیل و نظراتش بیشتر منطبق با واقعیت است ولی این به آن معنا نیست که اگر کسی به خارج از کشور رفت عملا منفعل شود یا فعالیت‌هاش بی ثمر باشد. ارتباط سازمان‌یافته با داخل و هماهنگ کردن فعالیت‌ها گاه باعث می‌شود که یک هم‌آوایی بین نیروهای داخل و خارج ایجاد شود و از دید من این مفید‌ترین کاری است که می‌شود انجام داد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

١. در رژیم گذشته ، استراتژی حکومت انکار ١٦ آذر و نشان دادن آرامش کودتائی و برگزاری کلاس های درس در نظم کامل بود تا بدینوسیله نشان دهند که اصلا خبری نبوده و نیست. اما دانشجویان با برگزاری مراسم ١٦ آذر و با شعار « اتحاد- مبارزه- پیروزی» در هر شرائطی اهداف رژیم شاهنشاهی را خنثی می کردند . درسال ٥٦ در مراسم اول مهر و شروع سال تحصیلی در حضور شاه ٣ دانشجو سخنرانی کردند. یکی از آنها در خواست کرد که باید ١٦ آذر بعنوان روز دانشجو را گرامی داشت تا از در گیری ها جلوگیری کرد . دانشجوی دیگری خواهان برچیده شدن گارد دانشگاه شد و دانشجوی سوم امکان بازگشت سرفرازانه ی دانشجویان خارج از کشور ! یعنی اعتراف به ینکه تمام سرکوب های رژیم غلط زیادی بود.
٢. جناب باطبی فرموده اند که :« پیش از انقلاب، شرایط دانشجویان و دانشگاه‌ها وضعیت متفاوتی بود. در آن زمان، دغدغه‌های دانشجویان متفاوت بود و بیشتر مربوط می‌شد به مسایلی که در حوزه‌ي جهانی اتفاق می‌افتاد؛ به واسطه‌ي دانشجویانی که بیشتر از خارج به ایران می‌آمدند، همچنین به دلیل ارتباطات و اینکه مرزهای ایران بازتر بود به سوی دنیای آزاد»

آری شرائط متفاوتی بود. اگر بگوئیم در آن زمان دغدغه ی دانشجویان متفاوت بود هم درست ست ولی آقای باطبی از کجا به این نتیجه رسیده که « بیشتر مربوط میشد به مسائلی که در حوزه ی جهانی اتفاق می افتاد ....» متاسفانه این جمع بندی نادقیق ست و جنبش دانشجوئی در رژیم گذشته محشون از مبارزات مردمی در تنگاتگ خواسته های دانشجویان و مردم بود. اعتصابات تاریخی دانشجویان ، محصلین و معلمین در سالهای ٣٩-٤١ و مبارزات پیوسته ی ٤٤ تا ٤٦ علیه شهریه - مبارزات سراسری ١٣٤٦ بعداز مرگ جهان پهلوان که به بازداشت بیش از ٣٠٠ دانشجو در سراسر ایران انجامید. سازماندهی اعتصاب علیه گرانی بلیط اتوبوس های شرکت واحد در سال ١٣٤٨
رژیم در هر مبارزه ای با دستگیری و اخراج دانشجویان سعی در آرام کردن دانشگاه مینمود. در خرداد ١٣٥١ دانشجویان خوابگاه دانشگاه تهران با پرتاب سنگ به مسیر تشریفاتی نیکسون خواب از چشمان شاه و ساواک پراندند که ده ها دانشجو را به زندان کمیته بردند. هرچه فکر می کنم یادم نمی آید که کدام مبارزه مربوط به حوزه ی جهانی میشد.

-- دانش جهانی ، Dec 7, 2008 در ساعت 11:26 PM

ما نظر دادیم چراچاپ نمی شود؟ معلوم شد
که فقط نظراتی که با منافع سرویس های
اطلاعاتی غرب همخوانی میکند در اینجا برای
تحمیق توده ها به چاپ می رسد. زهی خیال
باطل. سیستم فاسد غرب چاره ای جزنابودی ندارد. دست غرب فاسد با "دموکراسی" ورشکسته اش همه جا باز شده است.

-- بدون نام ، Dec 8, 2008 در ساعت 11:26 PM

لطفا یک نفر یا یک سازمانی یا یک آدم عاقلتری به این جوان خوش تیپ که پشت سرش در مورد پیراهن کذائی بالا گرفتنش شک و شبهه هائی گفته میشود و کسی نمیداند چه کسی و چرا و چگونه و به چه منظوری سر از آمریکا هم در آورده . بعد هم اگر ریگی به کفش ندارند چند سالی چند تا کتاب بخوانند و بعد برای ایران و ایرانی تعیین تکلیف نمایند .

-- نه خودی ، Dec 8, 2008 در ساعت 11:26 PM

لطفاً دست از سر پهلوی ها بردارید که اگر آنها نبودند اصلاً دانشگاهی نبو د که بخواهد دانشجو بپذیرد و دانشجویی هم نبود که بخواهد جنبشی داشته باشد!!!!!!!!!!!!!

-- بدون نام ، Feb 27, 2009 در ساعت 11:26 PM