رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۵ آذر ۱۳۸۷

برداشتی تازه از نمایش «ایرانیان» در آمستردام

پژمان اکبرزاده
pejman@radiozamaneh.com

Download it Here!

نمایش «پارسیان» یا «ایرانیان» نوشته‌ي آشیلوس، تراژدی‌نویس یونانی، حدود چهارصد سال پیش از میلاد مسیح آفریده شده و از کهن‌ترین نمایشنامه‌ها در تاریخ تئاتر محسوب می‌شود.

این نمایش یونانی گرچه به ایرانیان مربوط است، در سال‌های گذشته بارها به زبان‌های اروپایی با هنرمندان غیر ایرانی به روی صحنه رفته؛ اما به تازگی آلن‌ یادگاریان، هنرمند ایرانی مقیم هلند برداشت تازه‌ای از آن ارائه کرده است.


پوستر نمایش

در این برداشت، هنرمندان ایرانی و هلندی مشترکاً حضور دارند و نمایش به دو زبان هلندی و پارسی اجرا می‌شود که بخش‌های پارسی با بالانویس هلندی برای مخاطبان هلندی ترجمه می‌شود. اجرا در آمستردام با استقبال مواجه شده و در دیگر شهرهای هلند و بلژیک نیز تکرار خواهد شد.

مدتی پیش از به صحنه رفتن «ایرانیان» در تئاتر بلوو (Bellevue) در آمستردام، با آلن یادگاریان درباره جنبه‌های گوناگون این اثر و برداشت‌ تازه‌ی او گفتگویی کردم. وی ابتدا از موضوع نمایشنامه گفت:


صحنه‌ای از اجرای نمایش در آمستردام

الن یادگاریان: موضوع نمایشنامه، جنگ بین ایران و یونان قدیم است. ۲۵۰۰ سال پیش، بعد از جنگ ماراتن که از سوی داریوش صورت گرفت، پسرش خشایار بار دیگر جنگی را شروع کرد که حدود ۲۰ سال طول کشید و خشایار در آن شکست سختی ‌خورد. زمانی که خبر این شکست به قصر داریوش که ۱۰ سال پیش از ماجرا فوت کرده بود می‌رسد گروه کُر که اطرافیان دربار هستند درباره‌ی کلیت جنگ صحبت می‌کنند که چگونه بوده است، لشکر از کجا رفته، به کجا رسیده و تمام جزییات جنگ را با هم بررسی می‌کنند.
ملکه آتوسا، دختر کوروش، زن داریوش، مادر خشایار، چند تن از پرسوناژهایی هستند که در آن حضور دارند و در کل درباره‌ی جنگ و شکست در آن صحبت می‌شود.

ظاهراً در نوشتن این ماجرا قدری نگاه طنز‌آمیز هم در نمایش وجود داشته است. شما این جنبه را چگونه می‌بینید؟

نویسنده‌ی این نمایشنامه، آشیلوس، در هر دو جنگ شرکت کرده بود. پس از جنگ، او شروع به نوشتن می‌کند. در همان ایام به جز سرباز بودن و جنگیدن به نوشتن هم می‌پرداخته است. نوشتن این نمایشنامه در آن ایام بیشتر جنبه‌ی پروپاگاندا داشته است. این‌که ما یونانی‌ها چقدر بزرگ و دلیر بودیم که توانستیم ارتش به این بزرگی را شکست دهیم.

این نمایش چقدر با واقعیت‌های تاریخی هماهنگی دارد؟

این شکست را خیلی بزرگ کرده است. در کل در تاریخ اروپا و یونان از شکست‌های خودشان چیز زیادی ننوشته‌اند و اگر پیروزی وجود داشته آن پیروزی‌ها را بزرگ کرده‌اند. یک‌سری مسایل تاریخی دارد و در این نمایش هم نمایشنامه‌نویس درباره‌ی دلیری و شجاعت خودشان مقداری غلو کرده است.

بعضی از ایرانی‌ها این نمایش‌نامه را قدری توهین‌آمیز می دانند. شما با این نگاه موافق هستید یا این که فکر می‌کنید ایرانی‌ها خیلی حساسند؟

می‌توان از دو جنبه به آن نگاه کرد .اگر بخواهیم از نظر ادبی به آن نگاه کنیم باید بگوییم که یک کار ادبی خیلی قشنگی است. از نظر زبانی بسیار زیبا نوشته شده و می‌توان گفت که یک شعر خیلی بزرگ است. چیزهایی در خود‌ش دارد، مثلاً همین مبالغه کردن‌ها مقداری باعث ناراحتی ایرانی‌ها شده است. به نظر من حساسیت‌ها در این مورد زیاد است. اگر بخواهیم کوروش، داریوش و خشایار را کنار یکدیگر بگذاریم می‌بینیم که خشایار، شاه بزرگی مانند پدرش، داریوش یا کورش نبوده است.

از چه بابت این‌را می‌گویید؟

اول این‌که جنگی که به راه انداخته بود با وجود آن‌که لشکر بزرگی داشت نتوانست لشکر کوچکی مانند یونان را شکست دهد. با وجود آنکه بسیاری از آنان را قبلاً داریوش مغلوب کرده بود. یعنی می‌توان گفت که اندیشه‌ي درستی در مورد جنگ نداشته که نتوانسته پیروز شود.

نمایش «ایرانیان» یا «پارسیان» در طول سال‌های گذشته بارها به روی صحنه رفته است. نسخه‌ای که شما ارائه می‌کنید چه تفاوتی با نسخه‌ای دارد که معمولاً در اروپا ارائه می‌شود؟

فرق بزرگ آن این است که به زبان فارسی اجرا نشده است. حتی‌الامکان از جمع ۶ تن از اجرا‌کنندگانش‌اش سه نفر ایرانی هستند و به دو زبان فارسی و هلندی اجرا می‌شود.

شما نمایشنامه‌ی اصلی را صرفاً به فارسی ترجمه کردید یا این که تغییراتی هم در گفت‌وگوها دادید؟

ما از ترجمه‌ی فارسی آقای فواد ‌روحانی استفاده کردیم و یک‌سری از آن را تغییر دادیم. صحبت‌های زیادی داشتیم که آیا برخی چیزها را باید عوض کنیم یا این که وظیفه‌ی من چیز دیگری است. چون من تاریخ‌دان نیستم و از اول نمی‌خواستم متن را تغییر بدهم.
کاری که ما کردیم اضافه کردن یک‌سری چیزهای تازه به آن بود که ببیننده‌ بتواند در مورد آن قضاوت کند.

مثلاً یکی از کارهایی که من در این نمایش‌نامه انجام دادم اضافه کردن بخشی از متن کوروش است که به بیننده این فرصت را می‌دهد که فکر کند چیزهای نوشته شده درست است یا خیر. من این دو موضوع را کنار هم گذاشتم.

این که بعضی از نقش‌ها به زبان فارسی اجرا مي‌شود چه دلیلی دارد؟ درصدد جذب تماشاگران ایرانی بودید؟ یا هدف‌تان پدید آوردن تفاوت در مقایسه با اجراهایی بوده که تا به امروز صورت گرفته؟

این نخستین کاری است که بخشی از آن را به زبان فارسی انجام می‌دهم. چون من همیشه کارهای هلندی انجام داده‌ام و با خودم فکر کردم که این شروع خوبی برای من است. به طور کلی، زبان فارسی، زبان قدیمی و شیرینی است، زبان هلندی هم زبان مدرنی است. فکر کردم که تلفیق این دو زبان می تواند جالب باشد.

در این نمایشی که ارائه می‌کنید چه بخش‌هایی به زبان هلندی است و چه بخش‌هایی به زبان فارسی؟

نقش گروه کُر به زبان فارسی است. آتوسا و شهربانو به زبان فارسی صحبت می‌کنند. نقش داریوش، خشایار و بیگ به زبان هلندی است.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

Man dar in namayeshname sherkat dashtam va besiar lezat bordam. Be khosoos ke ba honarmandie group Shandiz hamrah bood va avaze besiar zibaye khanoome Mehrnaz Salehi yek ehsase besiar zibayi be in theater dade bood. Omidvaram ke dar ayande, shahede karhaye bishtari az aghaye Alan Yadegarian va sayere doostan be zabane Parsi bashim. Hamintor ba tashakor az Pejman baraye tahiyeye in gozaresh, movafagh bashid, Sima az Amsterdam

-- Sima ، Nov 19, 2008 در ساعت 03:01 AM

آشیلوس در نبرد ماراتن و در هیچ نبرد دیگری با ایرانیان نجنگید و در این مورد فقط دچار توهم بود و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. ضمنا دکتر رضا داوری در مورد این نمایشنامه مقاله جالبی در یکی از شماره ها ی روزنامه توقیف شده هم میهن (یادم نیست کدام شماره) نوشته و به گمانم برای اونهایی که برای دورغ پردازی و خیالبافی های یونانیان (چه مورخ و چه نمایشنامه نویس) در مورد فضایل خودشان و رذایل ایرانیان اعتبار زیادی قائل هستند می تونه مفید و آموزنده باشه. ما به مورخان تیزبینی نیاز داریم که تاریخ ایران رو با دقت و وسواس و البته بی طرفی باز نویسی کنند.

-- آرزو نوری ، Nov 20, 2008 در ساعت 03:01 AM

با سلام
اي كاش اين نمايش در شمال هلند هم اجرا بشه

-- mamad ، Nov 20, 2008 در ساعت 03:01 AM

آشیلوس شکست را خیلی بزرگ کرده است. این سخن از شماست.
اما وقتی در مورد خشایار می نویسید: «جنگی که به راه انداخته بود با وجود آن‌که لشکر بزرگی داشت نتوانست لشکر کوچکی مانند یونان را شکست»٬ به این معنی نیست که شما هم «پروپاگاندای» جنگی آشیلوس را باور کرده اید؟

-- مانی ب ، Nov 20, 2008 در ساعت 03:01 AM

یک کار تجاری که کاری به پروپاگاندای تاریخی ندارد! چون به دنبال بازدید کننده غربی است؟ نو آوری فقط این است که بله ما ایرانی هایی که زبان فارسی هم بلدیم به این قرائت فاتحانه ی تاریخی شما ایمان داریم. بشتابید برای خرید بلیط تئاتر ما!

-- Saied ، Nov 20, 2008 در ساعت 03:01 AM

جناب آقای مانی مثل اینکه هنوز هم بعد از هزاران سال برای بعضی از ایرانی ها سخت است که با واقعیت ها روبرو شوند. واقعیت این است که این خشایارشاه و داماد شان کشور را به باد دادند. این دیگر یک واقعیت تاریخی است که این جنگ تنها با هدف ارضاء جاه طلبی های دو سه نفر از اعضاء خانواده سلطنتی صورت گرفته است. اگر این جنگ نبود به احتمال قوی لشگر کشی اسکندر هم صورت نمی گرفت و کشور آنچنان ضعیف و بدبخت نمی شد که از اعراب آن زمان شکست بخورد.

-- رضا ، Nov 20, 2008 در ساعت 03:01 AM

آقا رضا. درست می گویید. با شما هم عقیده هستم. خشایارشاه طوری که در تاریخ (افسانه؟) آمده است٬ شاه نالایق و بی تدبیری بود. «تازیانه زدن به امواج دریا» به خوبی اسارت وی را در ذهنیت خودقدرقدرت پندار او نشان می دهد.
حرف من صرفا اشاره ای به این بود که انگار اطلاعات آقای یادگاریان تأثیری در اندیشه ی ایشان ندارد.

-- مانی ب ، Nov 20, 2008 در ساعت 03:01 AM

in jang haa ke dar iran soxani azashoun narafte maye ye aberourizi ye irani haast. chandan hemase yi dar in jang haa naboude. irani haa faqat az sar e ziyade xahi qasd e jahangoshayi dashtan o in jang haa ro be farmandehi e xashayarsha be rah mindazan...moteasefane vaz az haman aval be hamin shekli boude ke modern taresho emrouz dar iran e feli o zir e beyraq e eslam geraaha mishe did!
amaa...moshkel in ham hast ke maa tarixnevis e moqtaderi mesl e Herodot va nevisandegan e chiredasti mesl e Ashil nadashtim!! europa ye konouni ham be hamin neveshte haa estenaad mikone!! in jang haa ro daneshamouzan e madares e europaa mixounand . revayat e Herodot ro ham be ham chenin...

-- bita ، Nov 20, 2008 در ساعت 03:01 AM

به نظر من مشكل اصلي ما يكي در تعصب بيهوده و الكي در زمينه تاريخ و ديگري نداشتن تاريخ نويس مجرب در مورد گذشته مان است.
در حقيقت خيلي طبيعي است كه تاريخ نويس يوناني به خاطر يوناني بودن و همچنين دراماتيك نمودن فضا در واقعيتهاي داستان دست ببرد. پس شما نيز اگر مي توانيد دست به قلم شده اثرتان را جهاني كنيد!

-- 3 وحيد ، Nov 21, 2008 در ساعت 03:01 AM

ba salam gedmate hamei hamwatanan aziz,
awal az hame mikhastam ke az hame baraye hozor dar in namaishname tashkor konam. maemolan man dar in bahsha sherkat nemikonam ama chon in awalin bar ast ke bedingone kare farsi anjam midam michastam matalebi ra na be onwane defaename balke baraye estefade wa etelaeat gedmate dostan erae konam.

awalin matlab in ast ke gerftane susidie baraye in kar 1sal toel keshid. ba sazmanhaye mokhtalfi tamas hasel shod ta in namaishname bodjei bedast award.

tamame in sazmanha farhangi wa honari ast wa na tejari. dastmozd wa bodje taman baraye niroye motechas estefade mishawad. agar in kar besorte tejari saakhte mishod blite an bine 40 ta 45 euro boed. motasfene hanoz kasi ba kare theater serwatmand nemishawad. wa niz in sazmanhaie farhang be karhaie tejari subside nemidahand.

ba inke dar agahiha esme in fonds-ha darj shode ast baezi az dostan natijegiri-e saade wa geire maseolane migarnd.
matlebe baedi in ast ke theater dar inja wasilei ast wa haghighate motlag az hich janbei nadard.albate tamame honar bedin gone ast. motasfeane theatr-e iran dar khaarej az keshwar dar kol be do goune ast; 1- teateri ke faght khande ast 2- theater digari ke boltane siasi makhsos an chape irani mitwan naam nehad. sabke in kaar ,chon bande dar inja fargho tahsil shodam sabki digar ast. na chob ja bad, na siah na sefid.

ghodrate theater in ast ke ba wasaily ke dar dast darim yek chize digar ra misazim, wasaili chon matn, acteur, nour wa chizhaye digar hame wasail hastand. bale matne yek namaish yeki az jozeiat ast wa na asle kar.mesle yek chaghou ke bayad neshan dade shawad ke dar akhar yek ghalo miborad ya nan taghsim mikonad. chera az chaghou estefade mikonim wa na yek gheichi asle mozoe nist. ghalo ya nan boridan masele ast. dar in namaishname ham matne Younani ya har matne dighar haman gheichi ya chaghou ast. wa niz kodam shah ya presidente chodgah wa jangtalb ast, namasj baraye man mohem nabode. sardamdarane yek keshwar tasmim migirand ke kei bejangand wa kei solh konand ama aya mardom ham haghe soal o enteghad darnd ya na? chera in bozorghane delawre, janghawar hichwaght dalile jang kardanshan ya ghabol nakardane solh ra baraye melate chod pasokhgou nabodand.

baz ham az hamie doestan
nahaite tashakor baraye waghtshan wa nazart mochtalf ra daram.

ba dorod
Alan Yadegarian

-- alan ، Nov 21, 2008 در ساعت 03:01 AM

ایران در آن دوران تاریخ نویس نداشته و حتی تا صدها سال بعد از آن اثبات صحت این ماجراها هم کار ساده ای نیست پس ما هم برای خودمان یک تاریخ جدید بنویسیم و نمایشنامه بسازیم یا اینکه:
اصلا" یک کار دیگه بیاییم به جای اثبات کی بوده ام و دنیا مال من بوده بیاییم و به دنیا نشان دهیم کی هستیم یا ثابت کنیم تروریست نیستیم

-- پرویز ، Nov 22, 2008 در ساعت 03:01 AM

اين كه يك ايراني روايت شكست ما را هر چند كه واقعي هم باشد به طنز و خنده به نمايش درآورد واقعن چندش آور است. .

-- كاوه ، Nov 22, 2008 در ساعت 03:01 AM

يك چيزي را نفهميدم، شكست خشايار چه ربطي به شكست از اعراب داره، اونهم بعد از دو سلسله پادشاهي؟

-- مصطفي ، Nov 22, 2008 در ساعت 03:01 AM

اصالت متن نمايشنامه آشيلوس از نظر تاريخي ارزش ويژه خود را دارد.حال اگر يكي نگاهي سيصدي به موضوع داشته باشد و عده اي ديگر يكسره تكفير كنند آن بحث ديگري است.برداشت آزاد از پارسيان نبايد از نگاه ايدئولوژيك نگاه شود حتي از جانب ما كه عاشق سرزمين خود هستيم.

-- farshid khodadadian ، Nov 25, 2008 در ساعت 03:01 AM