رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۴ آبان ۱۳۸۷

پیتر اِوری و ترجمه‌هایی امروزی از اشعار پارسی

پژمان اکبرزاده
pejman@radiozamaneh.com

Download it Here!

مراسم تشییع جنازه‏ی پیتر اِوری، از استادان سرشناس دانشگاه کمبریج در رشته‏ی زبان و ادبیات پارسی چندی پیش در لندن برگزار شد.

وی به اتفاق همکاران‏اش، سروده‌های خیام و حافظ را به انگلیسی ترجمه کرد که به ترتیب در سال‏های ۱۹۷۹ و ۲۰۰۷ منتشر شدند.

پیتر ویلیام اِوری، در سال ۱۹۲۳ در بریتانیا متولد شد. تحصیلات دانشگاهی‏اش را در دانشگاه لیورپول آغاز کرد که البته به دلیل جنگ ناتمام ماند. مدتی در نیروی دریایی، در هند خدمت کرد و در همین کشور، با آشنایی با ترجمه‏های فیتز جرالد از سروده‏های خیام، به زبان پارسی علاقه‏مند شد و آموختن آن را آغاز کرد.

اِوری، از سال ۱۹۴۶ در دانشکده‏ی پژوهش‏های شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن، موسوم به SOAS، تحصیلات‏اش را ادامه داد. سه سال بعد فارغ‏التحصیل شد و حدود ده سال را در ایران و عراق گذراند. به عنوان کارشناس آموزشی در کمپانی نفت ایران و انگلیس، مشغول به کار شد؛ فرصتی که برای ایران‏شناس دیگر کمبریج، لارنس لاکهارت هم پیش آمده بود.

آن دوران با جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران هم‏زمان شد. در سال ۱۳۳۰ به خدمت بسیاری از کارمندان انگلیسی پایان داده شد و پیتر اِوری هم آن زمان در عراق شغلی پیدا کرد. وی به عنوان استادیار کالج سلطنتی نظامی و کالج دانش و هنر بغداد، بیشتر به تدریس زبان انگلیسی اشتغال داشت.

به نوشته‏ی روزنامه‏ی تایمز، پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و بازگشت شاه به ایران، اِوری هم برای همکاری در یکی از پروژه‏های عمرانی به ایران آمد و در عین حال، با تعداد زیادی از شخصیت‏های فرهنگی و سیاسی ایران ارتباط برقرار کرد.

تایمز می‌افزاید، زمانی که پست تدریس زبان فارسی در کمبریج خالی شد، اِوری هم در بین متقاضیان بود. مصاحبه‏کنند‏گان، به ویژه آرتور جان آربری، اسلام‏شناس و استاد عربی و فارسی، را بسیار تحت تاثیر قرار داد.

اِوری از زمانی که دانشجوی دانشگاه لندن بود، تعدادی از غزل‏های حافظ را ترجمه کرد. حافظ، مورد توجه جان هیث استابز، شاعر انگلیسی قرار گرفته بود. همین شروع همکاری این دو نفر بود که در نهایت، به انتشار کتاب «حافظ شیراز» در سال ۱۹۵۲ منتهی شد.


سروده‌های حافظ با ترجمه پیتر اوری

اِوری در سال ۱۹۶۱ برای تدوین مجموعه‏ی چند جلدی «تاریخ ایران به روایت کمبریج» با دانشگاه کمبریج همکاری داشت. این پروژه سال‏ها به طول انجامید. در سال ۱۹۹۱ جلد پنجم با عنوان «از نادرشاه تا جمهوری اسلامی»، با سردبیری او و دو تن از همکاران‏اش، به پایان رسید.

پیتر اِوری، هم‏چنین در سال‏های ۱۹۶۷ـ ۱۹۶۸ مدیر کینگز کالج و رییس بخش مطالعات زبان‏های شرقی این کالج بود. در پی درگذشت آرتور جان آربری، اِوری مدیر مرکز خاورمیانه‏ی دانشکده‏ی شرق‏شناسی در کمبریج شد. در سال ۱۹۷۹، یک بار دیگر با جان هیث استابز برای ترجمه‏ی رباعیات خیام، همکاری کرد که بارها توسط انتشارات پنگوئن تجدید چاپ شد.

اِوری در سال ۱۹۹۰ بازنشسته شد. به همین بهانه، مجموعه مقاله‏ای به افتخار او تنظیم شد. مجموعه نوشته‏هایی از همکاران و دانشجویان پیشین‏اش. بازنشستگی زمان بیشتری برای کار بر روی پروژه‏های شعر نزدیک به تصوف اسلامی، در اختیار او قرار داد. اِوری از همان دوران در کینگز کالج به طور دائمی زندگی‏اش را ادامه داد و آن محل در واقع، خانه‏ی او شد.

همایون کاتوزیان، پژوهش‏گر، تاریخ‌نگار، استاد دانشگاه آکسفورد و از دوستان پیتر اِوری، می‏گوید: «پیتر اِوری سال‏ها بود که بازنشسته بود. ولی هم‏چنان در کالج خودش، تا هنگام وفات‏ در بیمارستان، زندگی می‏کرد و به کار پژوهش ادامه می‏داد. دو یا سه تا از کتاب‏های او مانند ‏‏کتاب ترجمه‏ی حافظ و یکی دو کتاب دیگرـ در همین سال‏های بازنشستگی چاپ شدند.

این ترجمه‏ها قبلا انجام شده بود و در سال ۲۰۰۷ منتشر شد یا این که ایشان، در این سال‏های آخر، هم‏چنان مشغول کار روی ترجمه‏ها بود؟

همایون کاتوزیان: نه هم‏چنان مشغول کار بود. در ۱۶ـ۱۷ سال گذشته، اِوری کارش بیشتر روی پژوهش متمرکز بود، نه تدریس. اما، پیش از آن البته، استاد اصلی زبان و ادبیات فارسی و ایران‏شناسی در دانشگاه کمبریج بود و همان‏جا هم زندگی می‏کرد، چون خانواده نداشت. اصلا ازدواج نکرده بود.
پیش از این، زمانی که ایشان جوان بود، دیگران هم مثل پروفسور آربری بودند، اما رفته رفته زمانی که آن‏ها بازنشسته شدند یا درگذشتند، اِوری شاخص‏ترین استاد ایران‏شناسی در دانشگاه کمبریج شد.

آیا فکر می‏کنید با توجه به گستره‏ی آگاهی‏ها، مطالعات‏ و حضور اوری در کشورهای مختلف، ارزش کار او کاملا ویژه‏ی خودش بود یا این که طی این سال‏های طولانی که به تدریس مشغول بود، شاگردانی هم بودند که موفق شدند این دانش و آگاهی را تا حدی به خودشان منتقل کنند؟

خُب اِوری کارش تدریس بود و بعضی از دانشجویانش هم آدم‏های برجسته‏ای شدند. مثل استاد فعلی ایران‏شناسی در کالج پمبروک، دکتر چارلز مِلویل که از شاگردان و افراد نزدیک به اِوری بود.

ترجمه‏های پیتر اِوری از آثار خیام و حافظ به زبان انگلیسی، چه وجهه‏ی‏ خاصی نسبت به ترجمه‏های دیگری که از این اشعار وجود دارد، داشت؟

به نظر من، از دو جهت: یکی این که ترجمه‏ها به اشعار اصلی نزدیک‏تر است. چون در خیلی موارد، مثلا ترجمه‌ي فیتز جرالد از خیام اگرچه خیلی جالب است و تاثیر خیلی مهمی در شهرت خیام و ادبیات فارسی در غرب داشت، ولی یک بیان شاعرانه‏ به زبان انگلیسی از شعرهای خیام است، یعنی روح خیام را منتقل کرده بود. در حالی که ترجمه‏های اِوری خیلی نزدیک‏تر به متن خیام است.
هم‏چنین در مورد ترجمه‏ی حافظ‏اش ـ ‏البته من متخصص حافظ نیستم ‏ـ ولی از ترجمه‏هایی که از حافظ دیده‏ام، فکر می‏کنم ترجمه‏ی اِوری برای دنیای امروز، از همه بهتر باشد.

چرا این‏طور فکر می‏کنید؟

به خاطر این که، اولا، او این کار را در دوره‏ی ما انجام داده، بیان و قلم‏اش مدرن است. ثانیا، کارش را با توجه به ترجمه‏های دیگری که پیش از این انجام شده بود، یعنی با استفاده از آن‏ها انجام داده و سوم، این‏که، چنان‏که گفتم، به متن نزدیک‏تر است. از نظر ذوقی هم، به نظرم، نزدیک‏تر به حافظ می‏آید تا ترجمه‏هایی که پیش‏تر شده بود که معروف‏ترین‏ آنها از لارنس است.

کار منتشر نشده یا ناتمامی از پیتر اوری برجای مانده است؟

اطلاعی ندارم ولی گمان نمی‏کنم. برای این که آخرین کارهایش، در همین سال‏های گذشته، همه به پایان رسید و چاپ شد. حال اگر یادداشت‏ها یا نامه‏هایی داشته باشد که بعدا قابل استفاده باشد، آن امر دیگری است. ولی فکر نمی‏کنم، کتاب ناتمامی از او برجای مانده باشد.

Share/Save/Bookmark