رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۰ مرداد ۱۳۸۷

گفت و گو با مخترع ایرانی پمپ سیار گاز سی‌ان‌جی

پژمان اکبرزاده
pejman@radiozamaneh.com

تعداد چهره‌های معتبر دانشگاهی ایرانی به‌ویژه در اروپا و آمریکا کم نیست. اما به تازگی در هلند، یک مخترع ایرانی حرکت تازه‌ای در زمینه سوخت و هم‌چنین محیط زیست انجام داده است.

فرید شیرشکن، یک پمپ سیار گاز برای تامین سوخت وسایل نقلیه گازسوز طراحی کرده که مدتی پیش در مراسمی در حومه لاهه معرفی شد. فرید شیرشکن، ‌‌در استودیوی رادیو زمانه‌، برای ما از این پمپ سیار گاز صحبت کرد:

Download it Here!

فرید شیرشکن: این یک پمپ گاز سی‌ان‌جی است که یعنی فشار قوی گاز طبیعی و به‌صورت فشرده در سیلندرهای مخصوص نگهداری می‌شود و از آن به خودروها تزریق می‌شود.

حسنی که این ماشین دارد این است که می‌شود در هرجایی این را مستقر بکنید و از آن استفاده کرد. به خاطر این‌که قابل حمل و نقل است؛ نیازی نیست که بروید در آن منطقه.
این دستگاه را می‌گذارند روی زمین، وصل می‌شود به برق و گاز، پس از یک ساعت می‌شود به‌صورت پمپ گاز مصرف کرد. آن‌قدر قدرت دارد که می‌تواند در یک شبانه روز ۵۷۶ ماشین را تامین بکند.

اگر حساب این را بکنید که یک نفر بیاید پارک بکند، ماشین را خاموش بکند، برود بیرون تا گاز بزند، حدوداً پنج دقیقه طول می‌کشد. ما می‌توانیم دو دقیقه‌ای با این دستگاه، گاز بزنیم. راحت است و به آسانی می‌شود از آن استفاده کرد.

الان طرح شما در چه مرحله‌ای است، تکمیل شده و دیگر دارید تولید انبوه می‌کنید؟

طرح ما تمام شده، تست شده و الان ما داریم خط تولید‌ آن را درست می‌کنیم که انجام این کار، نیاز به زمان دارد. کارخانه‌اش را داریم، تکنولوژی‌اش را داریم. تنها زمان می‌برد که از کجا شروع کنیم و کجا تمام کنیم چون این دستگاهی است که تکنولوژی بالایی دارد؛ در این دستگاه، گاز فشرده است، باید کنترل بالایی هم داشته باشد. همه استانداردهای اروپایی را دارد. پس به راحتی می شود این را استفاده کرد.

خود طرح اصلاً از کجا شروع شد؟

من یک دوستی داشتم که به او کمک کردم بتواند یک ماشین بخرد و با آن مسافرکشی بکند و نان زن و بچه‌اش را بدهد...


فرید شیرشکن/ عکس‌ها از زمانه

در ایران؟

در ایران. وقتی که ماشین خریداری شد خب او خیلی خوشحال شد، یک دو ماهی با آن کار کرد و بعد از دو ماه، بنزین‌ها کوپنی شدند. یعنی دیگر این قدرت کار کردن را از این آقا گرفت. با صحبت‌های تلفنی که با هم می‌کردیم به او می‌گفتم که ماشینت که گاز دارد، چرا نمی‌روی گاز بزنی؟ گفت گازی هست، ولی گاز نیست! گفتم ای بابا، ایران برای سیصد سال دیگر گاز دارد، چطوری گاز نیست؟

گفت: چرا گاز هست، ولی دستگاهی که ما گاز بزنیم نیست.
همین باعث شد که من برای یک دیداری از او بروم ایران. وقتی که رفتیم ایران، دیدم سه کیلومتر ماشین‌ها ایستادند و دارند ماشین‌های خودشان را پارک می‌کنند. وقتی رسیدیم به جایگاه، گفتم این‌ها برای چه ایستاده اند؟ گفت: می‌خواهند گاز بزنند.

وقتی رسیدیم به جایگاه روی آن نوشته شده بود "سی‌ان‌جی". گفتم سی‌ان‌جی چیست؟‌ گفت: همین کمپرس گاز طبیعی است.
دیدم که خیلی پمپ‌های متعددی هست. موتور کوچکی دارد و این موتور قابلیت این را ندارد که که برای ده تا دوازده تا هم‌زمان استفاده بشود.

گفتم خب، چکار بکنم؟ خب، بیایم این‌ها را در کنار ‌همدیگر جمع بکنم. چون دیدم درست کردن این پمپ، احتیاج به مهندسی بالایی دارد. یک دوستی دارم که او تا حالا از من پشتیبانی کرده. من نقاش هستم و او برای برای نقاشی به من کمک مالی می‌کرد تا بتوانم راحت نقاشی بکنم و راحت زندگی‌ام را بکنم. این ایده را به او دادم و گفتم به‌جای این‌که ما یک پمپ گاز بزرگی نصب بکنیم، یک تشکیلاتی را درست می‌کنیم که بهترین پمپ گاز را در یک جعبه بگذاریم. کانتینرهای دریایی است که می‌توانند روی تریلی‌ها باشند، روی قطار استفاده بشود و با کشتی، این طرف و آن طرف بشود. یعنی از نظر حمل و نقل خیلی ساده است.

می‌شود در عرض پنج دقیقه این را بگذارید پایین، در عرض نیم ساعت وصلش کرد، در عرض نیم ساعت دیگر این پر می‌شود و بعد از یک ساعت می‌شود به عنوان یک پمپ گاز از آن استفاده کرد.

من آمدم این عقیده را به ثبت رساندم و حدوداً یک سال نیم دنبال این بودم که چطوری می‌شود این را به بهترین نحو درست کرد. در دنیا هر کسی نمی‌تواند این را درست کند. چهار پنج تا کشور در دنیا بیشتر نمی‌توانند این را درست بکنند.

ما در هلند هستیم، ولی کشور همسایه ما آلمان با تکنولوژی‌های بالا جزو جی‌ ۸ است و با آن‌ها صحبت کردیم، با همکاری یکدیگر توانستیم یک دستگاه مورد بهره‌برداری با ثبات خیلی بالا و با تکنولوژی بالا به بازار عرضه کنیم.

چیزی که الان درست کردم هیچ وقت فکر آن را نمی‌کردم که بخواهم با این معروف یا پولدار شوم. در ذهن من تنها این بود که یک ماشینی درست کنم که هم‌وطنانم بتوانند از آن گاز بزنند و یک نانی از آن بخورند، همین.

دستگاه‌تان را الان می‌خواهید برای استفاده ایرانی‌ها، به ایران هم بفرستید‌؟

صد در صد. به خاطر این‌که این را من برای ملتم درست کردم. من ایرانی هستم. وقتی که شما صاحب خانه باشید، به فکر خانه‌ات هستی و نمی‌روی همسایه‌ات را سیر کنی.

این دستگاه را که درست کردیم،‌ هیچ‌وقت فکر نمی‌کرد‌م که یک حالت جهانی بگیرد. الان همه دنیا دوست دارند این را داشته باشند. چون احداث پمپ گازی سی‌ان‌جی‌ در آن‌جا، دو تا سه ماه طول می‌کشد. بعد برآورد خوبی هم ندارد.

الان با این دستگاه با یک ساعت، هرجایی که دلتان بخواهد می‌توانید گاز بزنید. یکی از حسن‌هایی که این دستگاه دارد این است که ابعاد آن خیلی کوچک است. یعنی دو در شش متر است. یعنی هر گوشه تهران شلوغ، می‌شود این را گذاشت تا مردم بیایند آن‌جا گاز بزنند و بروند. می‌شود این را در هر قسمتی از مجتمع‌های مسکونی گذاشت، دیگر لازم نیست که مردم دنبال پمپ گاز بگردند. پمپ گاز می‌آید کنار درب خانه‌شان.


فرید شیرشکن

تماسی هم داشتید با جاهایی که آن‌جا مسوول برقرار کردن این هستند؟

ایران دارد این را از ما خریداری می‌کند. چون من ترجیح می‌دهم که به ایران فروخته بشود. الان کشورهایی مثل مالزی، مکزیک، پاکستان، هندوستان؛ این‌ها همه خواستار این ماشین هستند. ولی ما چون تازه شروع کردیم و این را ارایه کردیم به بازار؛ قابلیت این را نداریم که به تمام دنیا پخشش بکنیم.

ما الان داریم طراحی می‌کنیم که چندین کارخانه در چندین نقطه دنیا بگذاریم که بتوانیم هر کارخانه‌ای که مثلاً در خاور دور باشد به خاور دور برود. در خاور‌میانه به خاورمیانه برود. در همان جا تولید بشود. یعنی یک تکنولوژی را با آن‌ها تقسیم می‌کنیم که بتوانند این کار انجام بشود.

در جریان تحقیقاتی که می‌کردید برای ساخت این ماشین، نهادهای هلندی هم هیچ پشتیبانی می‌کردند یا صرفاً همان دوستی که از او صحبت کردید از طرح و ایده و فعالیت‌های شما پشتیبانی می‌کرد‌؟

چون ما خیلی از بازار اروپایی مطمئن نبودیم‌، به خودمان اکتفا کردیم. گفتیم خودمان آن را درست می‌کنیم و کاری به کار کسی نداریم. چون می‌توانستیم درستش بکنیم. وقتی که درستش کردیم، الان ارگا‌ن‌ها هستند که دوست دارند از این استفاده بکنند، هماهنگی بکنند، پخشش بکنند و آن را معرفی بکنند.

مسلماً سی‌ان‌جی، سوختی است که به نفع طبیعت است و شهرهای بزرگی مانند تهران، نیومکزیکو و شهرهای شلوغ دنیا، نیازمند این هستند که یک مقدار کربن را بیاورند پایین‌تر و مسلماً این یک دستگاهی است که برای آینده استفاده می‌شود و آنهایی که دید بازتری دارند، خب مسلماً به طرف ما دارند جذب می‌شوند و از ما پشتیبانی می‌کنند.

شما خودتان هیچ‌وقت در رشته‌های فنی تحصیل کرده اید یا در جریان کار با همین پروژه بیشتر مسایل را دنبال کردید‌؟

من صنعت را دوست داشتم. کار من ریاضی و اقتصاد نبوده. نقاش بودم. یک مقدار استعدادی خداوند یکتا به ما داده و ما از این استفاده کردیم. من فکر کنم همان ایده و عقیده عشق که کمک به مردم بوده، خودش همین‌طوری زنجیروار همه چیز را برای من درست کرد.

الان چند وقت است که از ایران دور هستید؟

بیست سال.

دایم سفر هم می‌کنید به ایران؟

صد در صد.

زمانی که ایران بودید دانشگاه آن‌جا رفتید یا این‌که در خارج ایران‌...

نه، خارج از ایران رفتم. همین هلند و کشورهای دیگر هم بوده.

از لهجه شیرین‌تان مشخص هست که از آبادان هستید. با آبادان چقدر در تماس هستید و با آن دوستی که گفتید که نیاز او به گاز انگیزه اصلی را برای شما به‌وجود آورد که این دستگاه را بسازید؟

خدا را شکر آخرش رسیدیم به آبادان! راحتم کردید! بله، من بچه آبادان هستم. آبادان را هم دوست دارم. چه بهتر که آبادانی‌ها بدانند یک آبادانی برای دنیا چکار کرده است.

بیست سال پیش که از ایران آمدم، همه چیز را من پشت سر گذاشتم. کشورم، دوستانم، پدر و مادر، سرزمینم و همه چیزم را جا گذاشتم. بعد از یک مدت خیلی‌ها به من فشار می‌آوردند که نگو "مو"، نشستم فکر کردم. هر کاری کردم بگویم "من"، نتوانستم!

چرا می‌گفتند نگو؟

چون متاسفانه در فرهنگ ایرانی هر کسی بگوید "مو"، می‌گویند دهاتی است. خب اگر مو دهاتی‌ام خب باشد مو دهاتی‌ام! دهاتی نیستیم ما. مو آبادانی هستم، لهجه مو این است و بعد از بیست سال افتخار مو این است که مو همان لهجه‌ام را نگهداشتم. یعنی وقتی که می‌روم ایران، فوراً به من می‌گویند تو بچه آبادانی؟ از خوزستانی؟ از جنوبی؟ پس نتیجه مثبتی داشته که ما هنوز "مو" می‌گویم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

زمانه چي هاي عزيز
از اينكه در غربت هستيد و درد غريبي بايد تمام وجودتان را غرق در خود كرده ولي دل در گرو ايران داريدو از گوشه كنار دور و نزديك افرادي را پيدا ميكنيد كه باعث افتخار ايران و ايراني ميشوند شادي و شادكامي تندرستي و موفقيت آرزو دارم.
باشد كه روزي با همين آزادي و آرامشي كه اكنون داريد همراه با مبتكران و متحصصان دل نگران وطن در اين سرزمين اسير شده به كار خود در كنار عزيزان محروم از ديدارشان به كار بيدار كردن اين قوم همچنان در خواب بپردازيد.
و با تاسف بسيار.
اگر زباغ رعيت ملك خورد سيبي
برآورند غلامان او درخت ار بن

-- hassan ، Jul 31, 2008 در ساعت 06:26 PM

khodaee ka

-- بدون نام ، Jul 31, 2008 در ساعت 06:26 PM

afarin agha!ba reis jomhoor Ahmadinejad tamase mostaghim begirid va ye karkhane ham dar iran bezanid ta ma az daste tahrim dar morede gaz maye rahahim;ba safire iran dar holland ham tamas begirid khoob ast;reis jomhoor dr_ahmadinejad@president.ir
zende bad iran

-- Doctor Nikfam ، Jul 31, 2008 در ساعت 06:26 PM