رادیو زمانه > خارج از سیاست > موسیقی پاپ > هاتف: « افتخار میکنم که جزو انقلاب بودم» | ||
هاتف: « افتخار میکنم که جزو انقلاب بودم»پژمان اکبرزادهpersia_1980@hotmail.comهاتف برای من و فکر می کنم خیلی از بقیه بچههایی که پس از انقلاب به دنیا آمدهاند یادآور ویدئوهایی نوروزی سالهای 2-1371 باشد. دورانی که ترانههای شاد هاتف حسابی گل کرده بود و در هر مهمانی و عروسی آنها را می شنیدیم. هاتف پس از آن شهرت یکباره، چند سالی برای ما ناپدید شد تا سه-چهار سال پیش که دوباره او را از شبکههای ایرانی لوسآنجلس دیدیم. اینبار اما هاتف با هاتفی که در آن سالها دیده بودیم متفاوت بود. خوانندهي جوانی که با پیراهن سفید و کراواتهای رنگی، ترانه های شش و هشت می خواند جای خود را به مرد میانسالی داده بود که ترانههایش بیشتر از اوضاع و احوال امروز جوانان ایرانی متاثر شده است. شگفت انگیزتر زمانی بود که دریافتیم او خوانندهي سرود «الله الله»، یکی از محبوبترین سرودهای دوران انقلاب در ایران است. سرودی که هر سال در زمان سالگرد انقلاب، از تلویزیون دولتی ایران پخش میشود. خود هاتف اما مدت کوتاهی پس از همان انقلاب، ایران را ترک کرد و برای همیشه در آمریکا ماندگار شد. برای هاتف، مانند بسیاری از ایرانیان هم نسلاش، اضافه شدن بر سالهای زندگی در غربت، با فاصله گرفتناش از ایران رابطهای معکوس داشته است. او اکنون در میانسالی، بیشتر از ایران می خواند، بیشتر به ایران می اندیشد و حتا جاکلیدیاش، نشان «ایران ایر» بر خود دارد. جالب است بدانیم که در این روزها نسبت به سرودی که در دوران انقلاب و در سن پانزده سالگی خوانده چه حسی دارد. انقلابی که خود او در پی آن، ناگزیر به ترک ایران شده است. با او گفتگویی کردم دربارهی فضای روزهای انقلاب و اینکه چطور در آن سن، «الله الله» را خواند.
هاتف: پیش از انقلاب من خیلی دوست داشتم در زمینهی موسیقی فعالیت کنم. این برخورد کرد به دوران انقلاب. توسط دوستی آشنا شدم با آقایان علی درخشان و مسعود هوشمند که سازندگان این ترانه بودند و تصمیم گرفتیم این کار را ضبط کنیم. پس اینکه کار ضبط شد، آن را به رادیو بردیم و آنجا شورای رادیو کار را تصویب کرد. این به خاطر استعداد شگرف بنده نبود. زمانی بود که پخش موسیقی پاپ، از رادیو و تلویزیون منع شده بود و این احتمالا فرصتی بود که موسیقی پاپ، دوباره از رادیو و تلویزیون پخش شود. شما پیش از آن، ساز یا آواز را شروع کرده بودید؟ بله من در دوران دانشآموزی، در اردوهای رامسر، در مسابقات هنری آموزش و پرورش شرکت میکردم. اغلب هم انتخاب میشدم و ما را به اردوی هنری میفرستادند. آنجا با چند موزیسین آشنایی پیدا کردم. بعد هم در کاخهای جوانان آن زمان، برنامههای هفتگی اجرا میکردم. شبهای شعر و موسیقی بود و عمدتا جوانانی که علاقه به کارهای هنری داشتند، آنجا ثبت نام میکردند و گروه تشکیل میدادند. در سن 15 سالگی که شما این سرود را اجرا کردید، چه حسی داشتید با خواندن این کار؟ میدانید، این موضوع توامان شده بود با شور ملی. یک شور انقلابی که آن زمان سراسر کشور را فرا گرفته بود. یعنی یک حرکت 20 میلیونی را شاهدش بودید. بعد هم برخورد دولت آن زمان با مردم و به هر صورت جوانانی که جان باختند، به آدم حسی میداد مانند یک وظیفه. یک حالتی که خب، آدم سهیم میشد در این حرکت. هیچ وقت حس قهرمانی به شما دست داد از بابت خواندن این کار؟ نه. هرگز. خب، چون جوان بودم، اینکه صدای خودت را از آنتن بشنوی، حس عجیبی داشت. حالتی که خارج از بدن خودت، خودت را میبینی. این متفاوت است با اینکه شما کار را ضبط کرده باشید و از ضبط گوش کنید. وقتی از آنتن پخش میشود و گوش میکنید، خب حس میکنید یک جمعیت در حال گوش دادن هستند با شما. آن یک حس عجیبی است که باید تجربه کنید حتما. آن موقع کسانی که میدانستند شما این سرود را خوانده اید، وقتی با شما برخورد میکردند چه واکنشی داشتند؟ اغلب مثبت و خوب بود. آنهایی که من را نمیشناختند، باورشان نمیشد چون من خیلی ریز و کوچک بودم یعنی جثهی نحیفی داشتم آن زمان. البته بعدها با ورزش کوهنوردی و کشتی آزاد و فوتبال، به جثهی ما هم افزوده شد و دیگر کسی خرده نمیگرفت! ولی خب، برخورد که میکردند، باورشان نمیشد که این کار که از رادیو و تلویزیون سراسری پخش میشود مربوط است به این آقا کوچولو. شما چه مدت پس از انقلاب، برای همیشه ایران را ترک کردید؟ پس از انقلاب، باخبر هستید که جنگ اتفاق افتاد و دوباره این حس در همه وجود داشت که باید دفاع میکردیم از کشور. من به خدمت وظیفه رفتم و در آنجا شش ماهی را در آبادان و منطقه بودم. پس از پایان خدمت، یک سال و اندی دیگر در ایران بودم و حدودا سال 1983.. یعنی 1362 . بله. 1362، دیگر ایران را برای ادامهی تحصیل ترک کردم و مقیم آمریکا شدم. دلیل ترک ایران، تنها ادامهی تحصیل بود؟ یکی ادامه تحصیل بود. دلیل دوم آن خب، فعالیت محدود بود. فعالیت باید در خط و مسیر ترویج انقلاب و این مسائل بود. یعنی شما آزادانه نمیتوانستید هر کاری که دوست دارید را ضبط کنید. و شما میخواستید همچنان به عنوان خواننده فعالیت داشته باشید در ایران؟ بله ضمن اینکه برای ادامهی تحصیل آمدم؛ دوست داشتم که خواندن را هم ادامه بدهم. آمریکا مرکزی بود برای کارهای هنری ولی حالا متاسفانه بدنام شده لسآنجلس. آن زمان این شکلی نبود. پس از اینکه به آمریکا آمدید، هیچ وقت دیگر به ایران برنگشتید؟ نخیر، چون کارهایی که من اینجا اجرا کردم، به نظر به مذاق دولتیان خوش نیامده و خبر دارم که دوست ندارند که بنده برگردم. چه مدت طول کشید پس از انقلاب که این فکر برای شما به وجود آمد که در آن سیستم نمیتوانید ادامه فعالیت داشته باشید و باید از ایران بروید؟ من فکر میکنم شاید درست یک سال پس از انقلاب. این انقلاب تنها از جنبههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نبود، ضمن اینکه این جنبهها را داشت، یک انقلاب فرهنگی هم بود. یعنی مردم آشنا شدند با فرهنگ اسلام و در واقع تسلیم شدند. مقابله با دین را شاید فکر کردند که یک گناه کبیره است و نمیدانم چه حسی بود که همهی ما، یک نوعی سر تعظیم فرود آوردیم در برابر این حرکت و دگرگونی. فکر میکنم روشنفکران و هنرمندان، سریع این مساله را حس کردند. همچنین دانشگاهیان و فرهنگیان. به یاد دارم درست یک سال پس از انقلاب، آقای تورج نگهبان، ترانه سرای خوبمان، ترانهای نوشتند به نام «زندانی» که شرح حال یک زندانی بود که پس از انقلاب دستگیر شده بود و در زندان در انتظار اعدام بود. این ترانه، هرگز اجازهی ضبط و پخش نگرفت و تعداد زیادی کار از آثار حرفهای دوستان آن زمان: اسفندیار منفرد زاده، ایرج جنتی عطائی، شهیار قنبری و خیلی از دوستان خواننده مانند داریوش، ابی و ... کارهایشان توقیف شد و اجازه فعالیت نداشتند. هنوز نمیدانستیم واقعا چه سرنوشتی در انتظار ماست. این بود که حس کردیم دیگر امکان فعالیت نیست و مجبور شدیم حتی برای فعالیت هنری هم که شده، جای دیگری را انتخاب کنیم. الان، چقدر با داخل ایران در ارتباط هستید؟ من اخبار را مدام میخوانم و با دوستانی که لطف میکنند و با من در تماس هستند تبادل نظر میکنم. مسائل ایران را دنبال میکنم به هر صورت از طریق اینترنت و اخبار. حس میکنم که شخصیت من در ایران شکل گرفته بود به لحاظ اجتماعی در همان 16 – 17 سالگی. به همین دلیل هنوز حس میکنم که بخش عمدهی کاراکتر من متعلق به ایران است. با وجود اینکه سال گذشته، سالی بود که اقامت من در غربت از سال های اقامتم در ایران بیشتر شد. حس خاصی است. شما سن خود را اگر تقسیم کنید میبینید که بیشتر آن در خارج بوده ولی با این وجود من هنوز خودم را جزو ایران میدانم و امیدوارم که همیشه در ارتباط نزدیک باشم با جوانان داخل ایران. ارتباط شما با ایران بیشتر از طریق اخبار و اینترنت است یا اینکه مستقیما هم با داخل کشور در ارتباط هستید؟ مستقیماً منظورم این است که از طریق ایمیلها و پیامهایی که دوستداران کارهای من، برایم میگذارند. ارتباط دیگری ندارم. یک عده از هنرمندان، بچههای سینما، با من در تماس هستند. این تصویری که از دور از ایران به شما ارائه میشود، چه حسی در مورد ایران به شما میدهد؟ فکر می کنید ایران چه تفاوتهایی کرده با آن ایرانی که شما از آن خارج شدید؟ خب، پیشرفتهایی که در زمینههای گوناگون بوده را نمیشود انکار کرد ولی باید یک چیزی را هم در نظر گرفت؛ پیشرفتهایی که هندوستان، چین و کشورهای بلوک شرق داشتند، این یک حرکت جهانی بوده است. یعنی نمیتوانیم بگوییم که اگر دولت قبلی بود، شاید همانجا میایستاد. این را نمیتوانیم عنوان کنیم. چه بسا اگر دولت قبلی هم بود، با زمان حرکت میکرد و خدا میداند پیشرفتهایش تا چه اندازهای میبود. ولی درد ما متاسفانه از این است که آزادیهای اجتماعیمان میلنگد و دلیل خاصی برای آن نمیبینم. من دلیل قدغن بودن موسیقی پاپ غربت را نمیفهمم. الان موسیقیها و کارهایی که در ایران ضبط میشود، اگر در کنار کارهای ضبط شده در آمریکا بگذارید میبینید که خیلی غربی تر است. ولی خب، اجازهی فعالیت دارند. من نمیدانم که چه صیغهای است که بعضی از ارگانهای داخل، اجازهی فعالیتهای هنرمندان خارج از کشور را صادر نمیکنند. این واقعا باعث دل آزردگی بخشی از جامعه است. در این سالهای طولانی که در خارج از ایران زندگی میکنید، نگاه شما نسبت به انقلاب ایران چه دگرگونیهایی پیدا کرده؟ من فکر میکنم که انقلاب ایران، حرکت خیلی بزرگی بود در تاریخ ما و اگر آزادیهای سیاسی به صورت واقعی و نه شعارگونه، داده بشود؛ میتواند بسیار درخشان و زیبا برای کشور باشد. از چه بابت معتقدید که حرکت بزرگی بوده؟ از چه جنبههایی؟ اگر آزادی در انتخابات و در مسائل مختلف داده بشود، میتوانید رای بدهید. این یک حقی است که در زمان گذشته نداشتیم. شما میتوانید رای بدهید، میتوانید مقامات را عوض کنید، میتوانید اظهار نظر کنید در یک جمهوری. این است که اگر به معنای واقعی این آزادی داده بشود، آزادی سیاسی به مردم داده شود، به نظر من میتواند کشور شکوفا بشود در هر زمینهای. اگر با همین آگاهیهای فعلیتان، برگردید به گذشته فکر میکنید چارهی وضعیتی که در ایران بودید، انقلاب بود یا اینکه گزینههای دیگری بود که میشد به آنها فکر کرد؟ من فکر نمیکنم گزینهی دیگری به جز انقلاب در مقابل سیستم پادشاهی وجود داشت. یعنی اگر شما میخواستید که به یک دموکراسی برسید، فکر میکنم چارهای جز انقلاب، نبود. ولی متاسفانه این انقلاب دچار یک نوع مسائلی شد، مانند فرایض دینی. اینجا هم اگر در غرب توجه داشته باشید برای جدایی کلیسا از حکومت بسیار ارزش قائل هستند و معتقدند دین نباید در حکومت دخالت کند. الان حدود سه دهه از انقلاب میگذرد و شما هم به خاطر شرایطی که در ایران و در پی همان انقلاب به وجود آمد، در غربت زندگی میکنید. آیا هیچ وقت حس گناه به شما دست داده از اینکه آن سرود را در زمان انقلاب خواندید و الان هم هر وقت سالگرد انقلاب میشود، در ایران آن سرود را پخش میکنند؟ هرگز. برای اینکه من همانطور که عرض کردم، به انقلاب معتقد بودم و هنوز هم هستم. معتقدم که ما باید به یک دموکراسی برسیم و من فکر میکنم این یک مسیری است و قیمتی است که داریم برای آن پرداخت میکنیم. اتفاقا خیلی احساس غرور میکنم که جزو مسیر این انقلاب بودم. در آلبومهای اخیرتان، مسائل اجتماعی ایران در برخی از ترانههای شما منعکس است. ولی برخلاف کارهای سیاسی یا نوستالژیک که معمولاً کارهایی جدی هستند؛ شما این مسائل را با ریتمهای شاد و پر تحرک بیان میکنید. فکر میکنید اینطور بیان کردن این مسائل، تاثیر آنها را بیشتر میکند؟ یکی دو تا از کارها حالت بحر طویل دارد. بحر طویل در فرهنگ ما، فرهنگ عامه و مردمی، بیشتر جواب میدهد تا اینکه به ویژه الان یک کار سنگین سیاسی باشد. هرچند که در آلبومهای من، کارهای سنگین سیاسی هم فراوان هست. مانند همین آلبوم تازه من، آهنگ «تراژدی»، «ستاره در سقوط». در آلبومهای گذشته هم همینطور. من جوابی که از کارهای سنگین سیاسی گرفتم، به من این را دیکته کرد که کارهای بحر طویل، بیشتر در ذهن عامه مینشیند و مردم را به فکر فرو میبرد. آن ریتم شش و هشت هم، به قول معروف جزو ریتمهایی هست که خیلی از کارهای موسیقی ما در آن ریتم ضبط شده است و فکر میکنم کارایی و کاربرد آن بیشتر بود، با توجه به ایمیلهایی که از دوستان داشتم. پیوند مرتبط |
نظرهای خوانندگان
باز هم يك آس ديگه از راديو زمانه اصلاَ كي فكر مي كرد هاتف انقلابي بوده باشه!!!
-- علي ، Mar 13, 2008 در ساعت 08:43 PMسالهای ساله که آقای رضا رویگری در ایام دهه فجر بابت خوندن ترانهء الله الله به برنامه های تلویزیونی میاد و باهاش مصاحبه می کنن. بالاخره ماجرا چیه؟
-- صدف ، Mar 13, 2008 در ساعت 08:43 PMسرود الله الله را رضا رویگری خوانده است نه هاتف. هاتف سرود حی علی خیر العمل را خوانده است.لطفاً اصلاح کنید.
-- مهتاب ، Mar 14, 2008 در ساعت 08:43 PMسلام
-- ايراني ، Mar 14, 2008 در ساعت 08:43 PMبه آقاي هاتف بگيد : تو كه سنگ اينها رو به سينه مي زني و انقلاب رو گزينه خوبي مي دوني در برابر سيستم شاهنشاهي ، خوب پاشو بيا ايران عزيز چرا اونجا توي خاك شيطان بزرگ مي خوني!!!بيا اينجا بابا ، اونجا نه!!!
آقايان موسيقي دان رضا رويگري(ايران ايران) را خوانده نه الله الله را. !!!!!!
-- محمود ، Mar 14, 2008 در ساعت 08:43 PMمصاحبه خوبی بود با یک نقص بزرگ که شما درعین حالی که بدرستی تیتر آهنگ اله اله را انتخابت کرده اید اما در طول حود 20 دقیقه از این مصاحبه از این ترانه خبری نیست! خود سانسوری یا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-- بدون نام ، Mar 14, 2008 در ساعت 08:43 PM----------------
زمانه: دوست گرامی، از این سرود دو بار در حین مصاحبه استفاده شده است
خیلی دوست دارم از کارهای انقلابی فرامرز اصلانی هم بنویسید "دوست می دارم تو را هم وطن" .. "دست تو زخمی دست من پینه"..
-- حسن ، Mar 14, 2008 در ساعت 08:43 PMضمن اینکه چرا این کارها دیگر در دسترس نیستند
toع amrika zendegi koni va enghelabi bashi. amrika khobeh shah badeh.
-- oi ، Mar 14, 2008 در ساعت 08:43 PMاین کار عارف بود: "خلق بیدار شدند فارغ از هر زن و مرد سینه ها مثل سپر جلوی تیر و تفنگ...الله الله تو پناهی بر یتیمان..."
-- جلال ، Mar 14, 2008 در ساعت 08:43 PMایران ایران کار رضا رویگری بود.
دم رادیو زمانه گرم :)
این اشتباه از شما بعید است، این سرود هنوز موجود است و صدای آن هم در همان زمان در گوش ما. رضا رویگری خواننده بود و تحت تاثیر فضای آن زمان!
-- هومن ، Mar 14, 2008 در ساعت 08:43 PMجلال جان، عارف نه، هاتف. عارف یه خواننده دیگه است
-- بدون نام ، Mar 15, 2008 در ساعت 08:43 PMD:
من پانزده ساله بودم که این سرود را برای اولین بار شنیدم. تنم یخ زد، شوق خود را از دست دادم و فهمیدم هرگز دوست انقلاب نخواهم بود. از همان نوجوانی از الله بدم می آمد. آنموقع ولی به هر که گفتم چپ چپ نگاهم کرد.
-- آرش ، Mar 15, 2008 در ساعت 08:43 PMآقاي هاتف !
جنابعالي فراوون توي ترانه هاتون انقلاب رو معني فرمودين مثلا در توارنه ترياک :
"آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته"
فکر کردين ملت ببو هستن؟
کمتر دروغ بگو آقا (چيه به فکر اين هستي با اين مصاحبه ها کارت دعوت و مجوز بگيري؟)
-- عليرضا تفقد ، Mar 15, 2008 در ساعت 08:43 PMمصاحبه جالبی بود.
-- امیر سایه ، Mar 15, 2008 در ساعت 08:43 PMآیا مشکل هاتف که به کارهایشان احترام خاصی قایلم, فقط پخش آهنگ های پاپ در داخل ایران است؟ پس چرا ایشان در اول مصاحبه به بودن دمکراسی و لزوم تغییر سیستم گذشته از طریق انقلاب اشاره کرده و در وسط مصاحبه به نبود آزادیهای اجتماعی پرداخته است؟
آیا همین از دست دادن آزادیهای اجتماعی بعداز انقلاب نمیتواند به ما هشدار بدهد که علاج رسیدن به دمکراسی و حقوق مدنی در کشورمان, نمیتواند از طریق انقلاب و کودتا و .... باشد؟
باید بتوانیم به گذشته نگاه کنیم و بگوییم, که در مواردی خود خود ما , به نوعی در عملکرد مان برای احیای آزادی در ایران دچار اشتباه شده ایم. اگر هنوز هم به کارهایمان مغرور باشیم و نتوانیم قدرت ارزیابی کارهایمان را داشته باشیم, قطعا نمیتوانیم تحولاتی مسمرثمر در جامعه داشته باشیم.
به قول هاتف همون آش و همون کاسه و .......
خیلی جالب بود. دم شما گرم
-- reza ، Mar 15, 2008 در ساعت 08:43 PMپس داریوش چی؟؟ داریوش هم انقلابی بوده ... خمینی امام رو مگه داریوش نخونده؟؟ یکی منو از توی شک در بیاره .
-- سورنا ، Mar 15, 2008 در ساعت 08:43 PMمن فکر می کنم که برای رفع سو تفاهم دوستان یک نکته ای رو لازم هست که عرض کنم. سرودی که رضا رویگری خونده اسمش هست "ایران - ایران" و شعرش هم اینجوری شروع میشه : ایران ایران ایران مشت شده بر ایوان ..مشت شده بر ایوان.بعد در میانه سرود خواندن میگه : الله - الله -لا اله الا الله - لا اله الا الله ..اما سرودی که هاتف خونده ریتم خیلی تند و شبیه به آهنگهای رقص کردی داره و چند نفر با هم می گن : الله - الله - الله - لا اله الا الله و بعد هاتف میگه الله و اکبر و گروه کر در جوابش میگن : هی! -و خلاصه ادامه میده : بگو یا الله --هی! - مرد مسلمان -هی! - فرزند قرآن -هی! الله الله بگو یا الله ..هی!
-- عبداللطیف عبادی ، Mar 15, 2008 در ساعت 08:43 PMاوه اوه . ملتی بس بیسواد و بی اطلاع . توقعی از این ملت و مردم عوامش نمیرود . بعضی ها نه حافظه تاریخی دارند نه گوش موسیقی و نه اطمینانی به اظهاراتشان ولی مرتب اظهار لحیه میکنند و نظر میدهند . " الله الله " کار هاتف است نه " رضا رویگری و یا " عارف " . راجع به چیزی که مطمئن نیستید اظهار نظر نکنید . این خاصیت آدمهای نادان است .
-- کارمن ، Mar 15, 2008 در ساعت 08:43 PMشعری که هاتف خونده اینه :
همه جا کفر و دروغ همه جا ظلم و ستم
چهره ی مردم شهر همگی آیه غم
الله الله تو پناهی بر ضعیفان یا الله
قصر ها قصر بلا حاکمش تشنه خون
مردم شهر فقیر همه در بند و زبون
...................................
خلق بیدار شدند همه آماده ی جنگ
سینه ها مثل سپر جلوی تیر و تفنگ
الله الله .........
و الی آخر
آهنگ آقای رویگری اینطوریه :
-- امین ، Mar 15, 2008 در ساعت 08:43 PMایران ایران ایران رگبار مسلسلها
ایران ایرن ایرن خون و مرگ و عصیان
الله الله تو پناهی بر ضعیفان یا الله را هاتف خوانده است
-- SAEID ، Mar 15, 2008 در ساعت 08:43 PMالله الله، لا اله الا الله ایران ایران ... را رویگری خوانده است.
Agha Amin, Mashalla
-- Mehrdad ، Mar 15, 2008 در ساعت 08:43 PMRaste Ke Doud Az Koundeh Boland mishe.
in hatefi ke man mishnaasam be kasi ta be haal baaj nadaade,na be kaarevaane kaar chaagh kon haaye honarmandaane Dubey ,na be dallaal haye consert haaye laas vegaas,na be maafiaaye kaabaareh daare los Angeles .na be saltanat talab na be hezbollaahi,hatef joze baa prancip tarine honarmandaas,tahsil karde va zahmat kesh,
-- aliyeh farahmand ، Mar 17, 2008 در ساعت 08:43 PMبسمه تعالی
-- بدون نام ، Mar 19, 2008 در ساعت 08:43 PMهاتف جان سلام
من شاگرد شریعتی ام و عاشق امام خمینی
آثار هر دو را بارها و بارها خوانده ام و هر بار از بار قبل عاشق تر شده ام. آموزه هایم از آن دو به من می گوید اگر می خواهم حمد خدا بکنم باید از هرچه خوبی است تعریف کنم. من در شما بیداری فطرت احساس می کنم برایم دعا کن که فطرت من هم بیدار باشد.
ضمنا صدای شما در الله الله برای من یک صدای بهشتی است. ع.ق
سلام به هاتف بكوييد اكرهنوزشاه بود شايد الان ما مثل عراق بوديم زيراشاه هم مثل صدام يك بنده براي امريكابود.
-- مهدي ، Mar 25, 2008 در ساعت 08:43 PMصدا و اشعار وآهنگهای آقای هاتف رو از اولین دفعاتی که شنیدم بسیار دوست داشته ام اما برایم بسیار جالب بود که تازه فهمیدم ایشان آن سرود یا هرچه اسمش است را اول انقلاب خوانده بود.اما هاتف عزیز اگر بیشتر دقت کنی بخوبی متوجه خواهی شد که استعمار جهانی هر جا صلاح بدانند از باورهای مذهبی برای پیشبرد مقاصدش استفاده می کند.این نکته را بخصوص در کشورهای آمریکای لاتین که آینده تامین غذای جهان عمدتا بر دوش آنان خواهد بود با پست وگوشت خود حس خواهی کرد.
-- سهراب ، Apr 25, 2008 در ساعت 08:43 PMشواهد بسیار دیگری چون تبت(دالایی لاما)عراق پاکستان افغانستان وافریقا نیز نشان می دهد که آنان از نفوذ مذهب برای رسیدن به اهدافشان حتی در کشورهای پیشرفته نیز استفاده می کنند.سلامت و پیروز باشید.
ضمنا از خانم کارمن هم خواهش می کنم از این (خوددگربینی)بیرون آیند!
يكم شعر اين اله اله از حسين سرفراز سر دبير روزنامه رستاخيز است البته مجله سپيد سياه و چند مجله ديگر كه پا اين چهره عوص كردن ميخواست از مجازات بگريزد و اخوندها كوچكترين اخمي هم به او نكردند وبعد ها براي انها روزنامهاي را در امريكا در اورد كه همه ميدانستد مال زژيم است
-- datis ، Apr 26, 2008 در ساعت 08:43 PMدوم خواننده اين اهنگ رضا رويگري است بدون يك هزارم در صد شك چون من در همان سال ها با حسين سرفراز شاعر اهنگ صحبت كردم ايشان براي انجام كار اداري نزد من امده بود ويكي از همكاران من با ايشان نسبت داشت
سوم حاتف اهنگ ديگي را خوانده بود بهتر است كمي مطالعه تاريخي كند و اينهمه از انقلاب دم نزند ما بايد قبول كنيم كه اشتباه كرديم ايشان هم براي تحصيل به ينگه دنيا فرار نكردند بلكه ازمشت ولگد گريختند ومطمن پاشند كه ملا ها ايشان رابراي بازي در فيلم دعوت نخواهند كرد چون در ايران از خواننده و هنرپيشه كشته جنان است كه كفن نتوان كرد
چهارم دزديدن كار ديگران دربين به اصطلاح هنرمند يك كار عادي من از ايشان خورده نميگرم و در آخر بنام يك ايراني اصلا ايشان را داراي صدا نمدانم و فكر ميكنم كه اين حق را هم ميهنان به بنده بدهند چون بعد اانقلاب همه ميتواند خواننده باشند
با سلا م به خواننده گان سرودهای انقلابی
و درود به هاتف عزیز ...من از این نگرانم که چرا خوانندگان بعد از تقریباً اواخر دهه ی 60 یکدفعه سبک آهنگهایشان عوض شد حتی سازها محدود به ارگ و گیتار شد و همه شاد و 6-8 ....حتی هاتف آهنگ الله الله را به این زیبایی اجرا کرد ولی در دهه ی 70 آن آهنگهای بند تومونی .....!!
همه ی آهنگها در دهه ی 50 و 60 یک غم خاصی داشتند که حالا نه شعر ها و نه آهنگها ارزش یکبار گوش دادن را هم ندارند و
ضمناً چرا یکسری چون " هاتف " خواننده ی لس انجلسی شده میخواهند بگو یند که این سرود ماله ایشان نبوده و هی میگویند آقای رضا رویگری این را خوانده.... دوستان عزیز من خواهر زاده رضا رویگری هستم ایشان سرود الله الله الله لا اله الا الله . ایران ایران ...... را خوانده نه آهنگه الله الله تو پناهی بر ضعیفان یا الله...
با تشکر از تمامی دوستان
-- بدون نام ، Aug 13, 2008 در ساعت 08:43 PMاین سرود خیلی زیباست.
-- hosein ، Sep 13, 2008 در ساعت 08:43 PMاز کجا میشه دانلود کرد؟
کجایی شاه مظلوم
-- mhdi ، Jan 16, 2009 در ساعت 08:43 PMهمه خوبان رفتند
کاش و صد کاش پدرانم انقلاب نمیکردند
سوختیم و دم نزدیم
این سرود بسیار یسیار زیباست بارها به آن گوش می دهیم صدای شما بسیار گرم و دلنشین است
-- رها ، Jan 21, 2009 در ساعت 08:43 PMهر کی خونده خیلی قشنگ خونده چه هاتف چه رویگری اینکه هاتف الان به چه روز و حالی افتاده اینقدر مهم نیست که در موردش بحث کنیم چون بسیار آدم هایی بودن که عقایدشون سست بود جناب هاتف قبل از انقلاب گروهی به یک انقلاب فردی احتیاج داشتند جناب هاتف اگه با مردم روراست نیستی با خودت باش
-- مرضیه ، Feb 4, 2009 در ساعت 08:43 PMبابا من نميدونم ما چه ملتي هستيم هر كسي هر كدو از اين آهنگهارو 2 بار گوش داده باشه تشخيص مي ده كي حونده كي نخونده، يارو از راه رسيده ميگه شما اشتباه ميكنيد اين آهنگ رو رضا رويگري خونده! مثل اينكه بگي ماست سياهه! همه چيزمون به همه چيزمون مياد؛ رهبرمون، رييس جمهورمون، نظراتمون، بحث كردنمون، موسيقي گوش دادنمون همه مثل ديگست. ((از اينجا بريد دانلود كنيد:))
http://www.4shared.com/file/37304123/b9d907ee/Allah_Allah_to_pani_bar_zaeifan_ya_Allah.html
الان دوباره يكي مياد ميگه اين هاتف نيست ويگنه! بر هرچي آدمه شاسكوله لعنت.
-- Amir ، Feb 8, 2009 در ساعت 08:43 PMدر ضمن آقايون و خانوهاي كارشناس مسايل سياسي و اجتماعي انقلاب ربطي به آخوندها و رژيم الان نداره، همه اشتباهشون اينه كه فكر ميكنن فقط آخوندها و مذهبيها انقلاب كردن!
هاتف بنده خدا هم با انقلاب و برچيدن سيستم غلط اون زمان موافقه، نه با روي كار آمدن اين رژيم، شايد اين رژيم از قبلي هم بسيار بدتره ولي اون موقع نياز به انقلاب احساس ميشده.