رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۸ مهر ۱۳۸۶
گفت‌وگو با ناصر پاکدامن

«مدارکی بی‌نظیر از تاریخ معاصر ایران»

پژمان اکبرزاده
persia_1980@hotmail.com

فایل شنیداری

سرهنگ جلیل بزرگمهر، وکیل مدافع دکتر مصدق در دادگاه به‌تازگی در تهران درگذشت. سرهنگ بزرگمهر در سالهای پس از انقلاب در نخستین فرصتی که به دست آورد اسناد و اطلاعاتی را که از آن دوران در اختیار داشت به صورت کتاب منتشر کرد و در حقیقت تلاش زیادی کرد برای زنده نگاه داشتن یاد محمد مصدق.
به همین بهانه با ناصر پاکدامن نویسنده و پژوهشگر ایرانی مقیم فرانسه گفت و گویی کردم که ازچگونگی به‌عهده گرفتن وکالت دکتر مصدق از طرف سرهنگ بزرگمهر در سال 1332 می گوید و ارزش تاریخی نشر آثار وی:

جلیل بزرگمهر برای ما نام آشنایی‌ست؛ برای همه‌ی کسانی که علاقه‌مندند بدانند در ماه‌های نخست کودتای ۲۸ مرداد در ایران چه گذشت و چه اتفاق‌هایی روی داد. یکی از مهم‌ترین رویدادها در آن زمان دادگاه نظامی بود که دکتر مصدق را به محاکمه خواند و جلیل بزرگمهر وکیل تسخیری دکتر مصدق در این دادگاه بود. در مورد این لفظ «وکیل تسخیری» من باید یک تصحیحی بکنم و آن تصحیح این است که دادگاه، بزرگمهر را به وکالت دکتر مصدق منصوب نکرده بود، بلکه این بزرگمهر بود که از روی علاقه، اعتقاد و ایمانی که به دکتر مصدق داشت از لحظه‌ای که فهمیده بود دکتر مصدق وکیلی برای خودش انتخاب نخواهد کرد و از لحظه‌ای که فهمیده بود دادگاه می‌خواهد یک وکیل دیگر را به وکالت تسخیری او منصوب کند، و آن کس سرلشگر نقدی بود، با وی تماس می‌گیرد و از او می‌خواهد که اقدام بکند که به‌جای سرلشگر نقدی او در دادگاه حضور پیدا کند و وکالت مصدق را داشته باشد.

هیچ شکی در دادگاه به وجود نیامد که چرا این تغییر بوجود آمده است؟

نه، انتخاب وکیل تسخیری پیش از شروع بازپرسی است؛ یعنی قبل از آغاز نخستین مراحل بررسی است. بنابر این، از این فعل و انفعالات کسی خبر نداشت؛ به‌خصوص دکتر مصدق هم خبری نداشت. دکتر مصدق در دادگاه و در جریان محاکمه اطلاع پیدا کرد که یک وکیل تسخیری دارد.

اعتقاد سرهنگ بزرگمهر به دکتر مصدق ظاهراً همچنان ادامه پیدا کرد؛ چون در سال‌های بعد از انقلاب بلافاصله تا موقعیتی پیش می‌آمد تلاش می‌کرد...

باید بگویم که این اعتقاد پیش از این دادگاه هم وجود داشت. او هم مثل بسیاری از افسران آن دوره‌ی ارتش ایران در اثر نهضت ملی ایران به حرکت و به جنبش درآمده بودند و با تمایل نسبت به این نهضت حرکت می‌کردند. از جمله‌ی آنها یکی این افسر جوان بود؛ یعنی آقای سرهنگ بزرگمهر. سرهنگ بزرگمهر قبلاً در دوره‌ی دکتر مصدق مدتی فرماندار نظامی آبادان بود. بعد هم که به تهران آمد باز هم شاغل شغل و مسئولیتی بود. ولی یک سرهنگ جوان بود. این علاقه به مصدق و به نهضت ملی او را به این دادگاه کشاند. در طول دادگاه، آشنایی زیادی با دکتر مصدق پیدا کرد. در نتیجه از تمام مراحل تجدیدنظر و بعد هم رسیدگی فرجامی به پرونده‌ی دکتر مصدق، سرهنگ بزرگمهر ناظر بود و با او همراهی می‌کرد و در آن مشارکت داشت. در تمام دوره‌ی پس از ۲۸ مرداد، یعنی از ۱۳۳۲ تا انقلاب ۱۳۵۷، جلیل بزرگمهر در این خشم و در این بغض زندگی کرد. روزی که او متوجه شد این امکان وجود دارد که مشاهدات خودش و اسناد و مدارکی را که از آن دادگاه در اختیار داشت منتشر کند، نخستین اقدامی که کرد کوشش برای چاپ این اسناد بود. فکر می‌کنم از اواخر سال ۱۳۵۶ و حتا اوایل سال ۱۳۵۷ او با ناشران گوناگون تماس گرفت و چاپ صورت‌جلسات دادگاه را آغاز کرد. عملا این صورت‌جلسات در سال ۱۳۶۳ منتشر شد؛ یعنی در حدود شش سال بعد. اما در واقع تدوین این کتاب، که من هم افتخار این را داشتم که در خدمت سرهنگ بزرگمهر در آن شرکت داشته باشم، در سال ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ تدوین شد و به چاپ رسید. ولی در آن زمان فضا طوری شده بود که دیگر امکان این‌که این کتاب به چاپ برسد وجود نداشت.

چرا؟

جو ضد مصدقی که جمهوری اسلامی به پا کرده بود و هنوز هم ادامه دارد. به‌سرعت نام مصدق تبدیل شده بود (همچنان که در دوره‌ی بیست و پنج سال بعد از کودتا بود) به یک طلسم‌شکن؛ اسم مصدق تبدیل شده بود به یک ادعانامه و بسیار بودند کسانی که جلوی هرگونه استناد و یادآوری آن روزها را می‌گرفتند.

پس چطور در حدود سال ۶۳ در همان سیستم توانستند این کارها را منتشر کنند؟

باید بگویم که زمان فرق کرد. در آن موقع هم آن کتاب درآمد، حدود ۶۱، ۶۲ و ۶۳ کم‌کم فضا تفاوت پیدا می‌کند و کتاب چاپ می‌شود. جلد نخست کتاب مربوط به دادگاه‌های مقدماتی بود. غرضم این بود که در آن سال، فکر می‌کنم اواخر ۵۷ یا اوایل ۵۸، هیأتی در کنار آقای بزرگمهر تشکیل شد. زنده‌یاد کریم امامی از اعضای فعال و مهم آن بود و من هم افتخار شرکت در آن را داشتم و یکی ـ دو نفر از دوستان هم بودند که اسامی‌شان را اکنون به خاطر ندارم. تدوین دوره‌ی اول صورت‌جلسات دادگاه در آن زمان انجام گرفت. فکر می‌کنم قرار بود که اوایل سال ۱۳۶۰ این کتاب منتشر شود و می‌دانید که تقریبا دو سال به تأخیر افتاد. جلد بعدی که درآمد مربوط به دادگاه تجدیدنظر بود که در سال ۱۳۶۵ به چاپ رسید و بالاخره جلد آخر که مربوط به رسیدگی فرجامی در دیوان کشور است که آن هم در بهار ۱۳۶۷ درآمد. اما آقای بزرگمهر به این اکتفا نکرد که تنها صورت‌جلسات دادگاه یا یادداشت‌ها و مدارک مربوط به دادگاه نظامی را منتشر کند؛ او خاطرات خودش را هم از تمام این دورانی که دکتر مصدق را دیده بود تدوین کرد؛ تحت عنوان «خاطرات جلیل بزرگمهر از دکتر مصدق» یا «تغییرات دکتر مصدق در زندان». اینها هم در سال ۱۳۵۸ و ۱۳۷۰ منتشر شد. پس از آن هم یکی ـ دو یا سه جلد دیگر در رابطه با مصدق در زندان، تصاویر او، خاطرات مختلف یا خاطرات آدم‌های مختلفی که با مصدق در ارتباط بودند را منتشر کرد.

فکر می‌کنید انتشار مجموعه‌ی این خاطرات، اسناد و عکس‌ها چقدر مؤثر و مفید بوده برای پژوهشگران تاریخ معاصر ایران؟ به‌ویِژه جنبش ملی شدن صنعت نفت.

به نظر من اینها مدارکی کاملا بی‌نظیر و استثنایی‌ست و هر کس که بخواهد دوره‌ی معاصر تاریخ ایران را مطالعه کند، مجبور خواهد بود به مناسبتی به این مدارک مراجعه کند. البته آنهایی که می‌خواهند درباره‌ی شخصیت دکتر مصدق یا درباره‌ی چگونگی تصمیم‌گیری و قضاوت در ایران در آن سال‌ها مطالعه کنند، کسانی که بخواهند راجع به ملی شدن نفت یا راجع به کودتای ۲۸ مرداد مطالعه کنند، و بسیاری مسایل دیگر، ناچارند که به این صورت‌جلسات مراجعه و استناد کنند و از آنها بهره بگیرند.

فکر می‌کنید تمام اطلاعات و مدارک مهمی را که در اختیار داشتند توانستند چاپ کنند، یا بخشی از آن ممکن است بنا به دلایلی چاپ نشده باشد؟

من درست نمی‌دانم که آیا چیزهایی هست که به دلایلی... احتمال دارد. من اطلاع خیلی دقیقی از این قضیه ندارم. ولی چیزی را که می‌توانم بگویم عبارت از این است که این متن‌هایی که راجع به دادگاه و جریان محاکمه‌ی مصدق چاپ شده دو دسته است: یکی اسنادی‌ست که تدوین شده، مثلا متن ادعانامه‌ی دادستان یا متن دفاعیات دکتر مصدق و غیره، که اینها به‌عینه در این کتاب‌ها آمده است. اما آن‌چه راجع به چگونگی برگزاری این جلسات و مذاکرات این دادگاه است، چیزهایی است که آن زمان در روزنامه‌ها درمی‌آمد. بنابر این اگر روزنامه‌ها مخبرین‌شان به علتی نمی‌توانستند در دادگاه شرکت کنند یا یک روز به آنها اجازه نمی‌دادند به دادگاه بروند، راجع به آن روز هیچ چیزی نیست. این نکته راجع به دادگاه تجدیدنظر صدق می‌کند، که دولت سانسور می‌کرد و نمی‌گذاشت که خبرهای دادگاه منتشر بشود. بنابر این، جریان رسیدگی دادگاه تجدیدنظر متأسفانه آن‌طور که در روزنامه‌ها درآمده خیلی مختصر است.

پس به این ترتیب می‌تواند یک مقدار لطمه بزند به ارزش پژوهشی کار ایشان.

نه، بالاخره درنظر بگیرید این آن کاری‌ست که ایشان کرده و این چیزی‌ست که الان در دسترس است. می‌باید آدم به منابع دیگری بجز منابعی که در دسترس است، مثلا در بایگانی‌ها یا جایی، دسترسی پیدا کند و اینها را تکمیل کند. ولی در وضع کنونی می‌توانیم بگوییم که این مجموعه، مجموعه‌ی بسیار باارزش و معتبری‌ست و همان‌طور که گفتم به کار همه خواهد آمد.


مرتبط:

ـ در سوگ جلیل بزرگمهر (بیانیه جمعی از ملیون)


Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

گفتگوی به‌جا و روشنگری بود. شما و آقای پاکدامن خسته نباشید. یادم افتاد به فیلم مستندی ساخته آقای ناصر زراعتی به نام «وکیل عاشق» که در آن سرهنگ بزرگمهر در منزل خود رو به دوربین از خاطراتش می‌گوید. گمانم از معدود فیلم‌هایی باشد که از این وکیل عاشق ساخته و در دسترس است.
خدایش بیامرزد و یادش بخیر و گرامی باد.

-- مهرداد ، Sep 30, 2007 در ساعت 01:40 PM