رادیو زمانه > خارج از سیاست > مجله پژوهشهای ایرانی > «نگرشهای ایرانی» در ایالات متحده | ||
«نگرشهای ایرانی» در ایالات متحدهپژمان اکبرزادهpersia_1980@hotmail.comدر آمریکا، در دانشگاه مریلند نمایشگاه بزرگی از کارهای عکاسان معاصر ایران برپا شده است. این نمایشگاه که Persian Visions (نگرشهای ایرانی) نام دارد تا ۲۹ آوریل دایر خواهد بود.
به بهانه برپایی این نمایشگاه با دکتر احمد کریمی حکاک، مدیر مرکز پژوهشهای ایرانی دانشگاه مریلند (The Center for Persian Studies) گفتگویی کردم. وی در آغاز از روند برگزاری «نگرشهای ایرانی» سخن گفت: اینگونه کارها در آمریکا به شکل خاصی انجام میگیرد. تنها یک دانشگاه نیست که اقدام میکند. معمولاً یک رشته سازمانهایی هستند که به اصطلاح شاید باید گفت «دلال»، ولی در بهترین معنای خودش. اینها واسطههای ارتباطات هنری هستند و با کشورهایی که فکر میکنند در آمریکا نسبت به آنها کنجکاوی وجود دارد تماس میگیرند؛ مذاکره میکنند و قراردادهای حقوقی بینالمللی میبندند. سپس یک دانشگاه هم در آمریکا پیدا میکنند که «دانشگاه مادر» میشود و نمایشگاه را با مشارکت این سازمان هنری میآورد به آمریکا. بعداً آن دانشگاه با این سازمان مشترکاً به دانشگاههای دیگر مینویسند که آیا شما میل دارید این نمایشگاه را در دانشگاه خودتان بگذارید یا نه. کار هزینههایی دارد و این دانشگاه باید به آن دانشگاه مادر و آن سازمان بینالمللی حق اشتراکی بدهد. در مورد نمایشگاه کارهای عکاسان ایرانی، آن سازمان، «هنر و هنرمندان بینالمللی» (International Arts & Artists) نام دارد؛ دانشگاه مادر، دانشگاه مینهسوتا در مینیاپولیس بوده است. این دو باهم تصمیم گرفتند یک نمایشگاه عکاسی از ایران بیاورند. به ما میگفتند حتا عکسهای روزنامهنگاری که از ایران می بینند عکسهای هنریست و معناهای فرهنگی در آنها نهفته است. این است که آقای گری هالمن که در دانشگاه مینهسوتا، استاد و مدیر گروه عکاسی است در سالهای فکر میکنم ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ دو سفر به تهران میرود. در این سفرها با آقای سمیعآذر که در آن زمان مدیر موزه هنرهای معاصر در تهران بود ملاقات میکند. الان مثل اینکه آقای سمیعآذر دیگر متاسفانه مدیر نیست. ظاهراً او هم مشمول پاکسازیهای دولت احمدینژاد شده است. ایشان یک فرد تحصیلکردهی غربی و هنرشناس است و بین او و آقای هالمن توافقی حاصل میشود. قراردادی نوشته میشود و این عکسها، البته با همه تمهیدات لازم، به آمریکا آورده میشود. چون در آمریکا میدانید که این عکسها مثلاً باید بیمه بشوند، مراحلی طی شود و از سد وزارت خارجه آمریکا بگذرد؛ زیرا خودش یکجور به اصطلاح معاملات مالی با آن کشور است و باید آمریکا توافق کند. در سال گذشته، از دانشگاه مینهسوتا و International Arts & Artists برای ما نامهای آمد که آیا دانشگاه مریلند میل دارد شرکت بکند و مبلغی را که باید، حق اشتراک بدهد. پیش از این هم به این دانشگاه گفته بودند که برای نمایشگاههای نقاشی، آثار دیگری را از ایران و کشورهای دیگر بیاورند ولی چون این دانشگاه سابقهای در ایران نداشته، نخواسته و نگرفته بود. در این مورد چون میدانستند یک مرکز مطالعات زبان فارسی و فرهنگ فارسیزبان در دانشگاه وجود دارد، بخش یا دپارتمان آرت گالری دانشگاه با من تماس گرفت. من از آنها دو هفته زمان خواستم که برای اینکار به چند نفری مراجعه کنم که هزینهها را تامین کنند. خوشبختانه کوششهای من به ثمر رسید و من در این مورد بسیار نیکبخت بودم. دو نفر از اشخاص خیر آمریکا ما را یاری کردند: آقای فرامرز فردشیشه که یک بازرگان مقیم واشینگتن است و دیگری آقای دکتر اکبر غفاری که یک صنعتگر است و در شمال نیوجرسی کارخانجاتی دارد. ایشان در عینحال خودشان سازمان خیریهای ایجاد کردهاند؛ یک سازمان فرهنگی به نام Persian Cultural Foundation، یعنی بنیاد فرهنگی ایرانیان و قبول کردند هزینهها را تامین کنند. در نتیجه من به رییس آرت گالری گفتم بله، ما اشتراک میکنیم و هزینهی این کار را ما قبول میکنیم.
کارهایی که از عکاسان ایرانی در این نمایشگاه به نمایش درآمده همه از ایران مستقیماً آمده یا اینکه از عکاسان ایرانی مقیم کشورهای دیگر هم هست؟ خیر. تنها از عکاسان ایرانی مقیم ایران است که آثار هنریشان را در ایران ایجاد میکنند؛ به استثنای یک فرد که او را نمیخواستند بگذارند و بعداً اضافه شده است؛ روانشاد کاوه گلستان که چون در عراق روی مین رفت و درگذشت، آقای سمیعآذر فکر کرده بودند که هنرمند خیلی خوبیست و آقای دکتر هالمن هم موافقت کرده بودند که آثار او اضافه شود. دیگران همه عکاسان زنده و فعال هستند و در ایران زندگی میکنند. کارها چطور گزینش شدند؟ سوال خیلی خوبیست. من هم از آقای گری هالمن که متولی نمایشگاه است این را پرسیدم. او گفت در مذاکراتی که با آقای دکتر سمیعآذر داشته به این نتیجه رسیده که میخواهند تنوع هنری در ایران را نشان بدهند. در نتیجه موزه هنرهای معاصر تهران اعلام کرده بود و حدود صدوچند عکاس، آثار خودشان را تحویل داده بودند. سپس تنها در مذاکرات و داوریهایی که میان آقای هالمن، آقای سمیعآذر و همکاران ایشان شده بود، بیست عکاس انتخاب شدند. حدود هشتاد عکس از این عکاسان انتخاب شد و دیگران پذیرفته نشدند. اینها بعداً با حفظ تملک هنرمند موقتاً در اختیار موزه هنرهای معاصر تهران قرار گرفت و آن موزه با سازمان هنر و هنرمندان بینالمللی قراردادی بست. از این نظر که این نمایشگاه یک سبک یا یک شیوهی نگرش را برنمی تابد نام نمایشگاه را گذاشتهاند Persian Visions، یعنی «نگرشهای ایرانی». این نگرشها بصورت جمع، نشاندهندهی این است که انواع نگرشها در ایران امروز در عکاسی ایران بازتاب دارد و جنبههای مختلف زندگی را نشان میدهد. برای خود عکاسان ایرانی هم برنامهای بوده که در نمایشگاه حضور داشته باشند یا صرفاً کارهایشان ارسال شده است؟ برای عکاسها نه ولی ما دو نفر از متخصصان هنر عکاسی در ایران را که یکی از آنها حمید سوری بود را سعی کردیم به آمریکا بیاوریم. متاسفانه به دلیل مسایلی که کنسول آمریکا ایجاد کرد ایشان نتوانستند بیایند وگرنه قرار بود درباره هنر عکاسی ایران سخنرانی کنند. حمید سوری طرف ایرانی این مبادلهی هنری بود که متاسفانه حضورش در اینجا ممکن نشد. در بیانیه برگزارکننده نمایشگاه آمده است که این برای نخستینبار است که چنین نمایشگاهی در ایالات متحده برپا میشود. پیشتر نمایشگاههایی از کارهای عکاسان ایرانی برپا شده بود. این نمایشگاه چه ويژگی خاصی دارد که گفته میشود برای نخستینبار در آمریکا چنین نمایشگاهی برپا شده؟ چند سال پیش آثار نقاشی آمده بود. در نمایشگاهی به نام «نسیمی از باغهای ایران» (A Breeze from the Gardens of Persia)، ولی عکس، از دورهء انقلاب بهبعد من ندیده بودم. با توجه به این مسئله فکر میکنید نمایشگاه آثار عکاسان معاصر ایران در آمریکا چه بازتابی داشته باشد ؟ هماکنون ما این بازتاب را میبینیم. چون در دوـ سه دانشگاه هم پیش از دانشگاه ما نشان داده شده است. همین الان داریم واکنشها را دریافت میکنیم. نمایشگاه با استقبال روبهرو شده است. به نظر میرسد که این نمایشگاه عکاسی به ببینندهء آمریکایی دست کم این را نشان میدهد که یک نگرش درونی هم از فرهنگ ایران وجود دارد؛ یک چشم درونی، چشمی داخلی. آمریکاییهای عادی متاسفانه آثار ذهنی خودشان را از رسانههای آمریکا میگیرند، از روزنامه، مجله، تلویزیون و ... این رسانهها بیشتر به دگرگونی های سیاسی ایران علاقه مندند و چون با یک موضع به قول ما باسمهای با فرهنگهایی که درست نمیشناسند برخورد میکردند، متاسفانه چهره احمدینژاد تبدیل شده است به چهرهی ایران. ما فکر میکنیم این اصلاً منصفانه نیست که درباره یک فرهنگ چنین قضاوت کرد. همین اثر و نظر را بینندگان نمایشگاه میبینند که چقدر ایرانیها متنوعاند و مثلاً چقدر زنان لباسهای متنوعی میپوشند؛ چقدر فضاهای پرجنب و جوشی در ایران وجود دارد و چقدر رفتار نسلها و حضور سالمندان مهم است. به این ترتیب با جنبههایی آشنا میشوند که یک چشم خارجی اصلاً نمیتواند آنها را در اختیار بگذارد؛ مگر از طریق برنامههای هنری و تحلیلی که آنها را هم عوام نمیبینند. کسانی میبینند که واقعاً میل دارند مثلا به شکل آکادمیک یا سطح بالایی برخورد بکنند با این مقوله که در فرهنگهای دیگر چه میگذرد. برای این نمایشگاه چقدر تبلیغ شده است؟ در دانشگاه ما بسیار خوب تبلیغ شد و ما تا کنون روزی حدود سههزار نفر بازدیدکننده داشته ایم. روزی که مراسم معرفی نمایشگاه را گذاشته بودیم برای سیصدنفر تدارک دیدیم ولی حدود چهارصد-پانصد نفر آمدند. خیلی خوشحال شدیم چون بیش از انتظارمان بود. با وجود اینکه دانشگاه مریلند در یک فضای حومهایست و در یک فضای شهری نیست حدس میزنیم اگر همهجا مانند دانشگاه مریلند استقبال بشود، شاید حدود صدهزارنفر سرانجام بتوانند این نمایشگاه را ببینند؛ به تامل در هنر ایرانی که امروز معناهای سیاسی، اجتماعی، تاریخی و فرهنگی را در خودش نهفته دارد آشنا شوند.
|
نظرهای خوانندگان
بعید می دونم همچین نمایشگاهی تاثیر بذاره تا وقتی تلویزیون چنین چیزای از ایران نشون میده
-- Babak ، Apr 21, 2007 در ساعت 11:03 PMتشكري گرم از پژمان عزيز كه هميشه اولين نفر است در انعكاس فعاليت هاي هنر ايران زمين ولي افسوس كه زمانه هنوز بدور از تصوير است به عنوان مثال در اين گزارش حداقل 6 تصوير جهت آشنايي نسبي از آثار + فضاي نمايشگاه و بازديد كنندگان + تصاويري از آقاي گری هالمن و دكتر سميع آذر مي بايست موجود باشد تا عينيت جاي ذهنيت را در خبر بگيرد.
-- بابك نظري ، Apr 22, 2007 در ساعت 11:03 PMپايدار باشيد و ماندگار - بابك/تهران
جمعه ميرم از اين نمايشگاه باز ديد ميكنم. از آريزونا.كاري ميتونم براتون بكنم؟
-- Parvaneh ، Apr 23, 2007 در ساعت 11:03 PMاقاي پژمان اكبر زاده: شما لازم نيست كه دكتراي زبان انگليسي از دانشگاه آكسفورد داشته باشيد كه بدانيد ترجمه Persian Visions ميشه؛ نگرش های فارسی؛ و نه ايرانی. وظيفه روشنفکر تجزيه و تحليل مسائل و روشنگری است و نه خاک پاشيدن به چشم مردم آنهم وسط روز روشن. شما فکر ميکنيد که با ريختن همه داخل ديگی وآش خواندنش مسائل حل ميشه.؟ لطفا ترجمه تان را اصلاح کنيد و الا من به دانشگاه مریلند وخود آقای کريمی حکاک تلفن زده و از دست تان شکايت خواهم کرد.
-- سهند ، Apr 24, 2007 در ساعت 11:03 PMسهند عزیز، "پرشن" در زبان انگلیسی هم به معنای فارسی است و هم به معنای ایرانی. آقای حکاک هم در مصاحبه؛ نام فارسی نمایشگاه را "نگرش های ایرانی" و نام انگلیسی آنرا "پرشن ویژنز" خواندند. اگر نیاز به اطلاعات یا مدارک بیشتری است در خدمتتان هستم.
-- پژمان اکبرزاده ، Apr 25, 2007 در ساعت 11:03 PMاقاي اكبر زاده: فرض كنيم كه زماني امپراتوري پر شكوه ؟ هخامنشيان را Persia مي گفتند و فرض كنيم كه راست راستي امپراتوري ساسانيان هم قاليچه هاي پرنده داشتند كه سربازان پرژن سوار بر آنها ب روي دشمن تير اندازي مي كردند. و 3000 سال پيش پرژن ها از نانو تكنولوژي بهره مند بودند كه ابن هم مدركش.
http://www.tik.ir/display/?ID=40812&Send
و اينهم عكس العمل اش در سايت هاي انگليسي زبان.
http://www.nanowerk.com/news/newsid=1811.php
فقط به علامت سئوال بعد از تتر مقاله نگاه كنيد كه از هزاران فحش ركيك و اهانت و نوهين به ملتي بد تر است.
-- سهند ، Apr 26, 2007 در ساعت 11:03 PMبه فرض قبول كنيم كه از 3000 سال پيش تا همين 30 سال پيش هم به ايران Persia گفته مي شد. الان به جايي كه من و شما و بيش از 65 ميليون نفر شهر وندش هستيم ايران گفته ميشه. ما ميگيم" جمهوري اسلامي ايران." ما ميگيم." دانشگاه هاي ايران." ما ميگيم. : وزارت هاي ايران. " و غيره و غيره. البته هزاران كاسبكار مي توانند اسم Persian را روي مغاره هايشان نصب كنند. مثل"چالو كبابي پارس." يا مثلا" پالاندوزي پارس." و غيره كه كسي بهش اعتراضي نمي تواند داشته باشد . ولي وقتي كه شما مانندي مي خواهد مثلا نمايشگاه هنر و يا لباس ايراني بر پا كند كه توش هم هنر و لباس لر ايراني است و هم عرب و كرد و ترك و تركمن و بلوچ ايراني ديگه اسم گذاري Persian Art and Costume تف سر بالا ميشه. به منطق بالايي شما هر بچه دبستاني هم خنده اش ميگيره. اينكه اقاي حكاك سر مسئولين دانشگاه شيره ماليده دليل درست بودن عملكردش نيست. من هم يخاطر اين با دانشگاه تماس گرفتم و موضوع را با مسئولين در ميان گذاشتم. شما ها ميتوانيد به خودتان ده ها لقب Persian به چسبانيد. ولي حق نداريد هويت بيش از 35 ميليون ايراني را عوض كنيد. البته خيلي قبل از شما و اقاي حكاك و شركا افرادي مثل صدام حسين و اسلوبادان ميلوسويچ شاهكار هايي كرده بئدند كه همه ما از سرنوشت اسفبار شان آگاهيم. اگر شما و شما مانند هايي فكر مي كنند كه با اين منطق هاي بچه گانه مثلا به فكر ايران هستند سخت در اشتباهيد. ما مجبور نيستيم كه قدم در جاده هاي عراق و يوگسلاوي مانند بگذاريم اگر اشتباه نكنم روبسپير گفته بود كه " اين احمقانه است كه من از تجزبه خود ياد بگيرم. من از تجربه ديگران ياد خواهم گرفت." شما هم سعي كنيد كه از تجربه تلخ ديگران درس ياد بگيريد و گرنه تاريخ با منطق خود درسش را ياد خواهد داد.
در اینجا صحبت از یک موضوع تاریخی است و طبیعتا افراد در آن می توانند دیدگاه های گوناگونی داشته باشند. مهم این است که پیش از لقب دادن و متهم کردن یکدیگر، تنها با آرامش سخنان یکدیگر را بشنویم. برای اطلاعات بیشتر درباره نام "پرشیا" در زبان انگلیسی لطفا در صورت تمایل این نوشتار را بخوانید:
-- پژمان ، Apr 27, 2007 در ساعت 11:03 PMhttp://sharghnewspaper.com/841010/html/societ.htm#s349176
این نام صرفا نام تاریخی ایران در زبان انگلیسی است. ضمناً کشورهای بسیاری دردنیا هستند که نام بومی شان با نام بین المللی شان متفاوت است مانند مصر، آلمان، یونان، ژاپن و بسیاری دیگر.