سفر به ایران، برنده جشنواره فیلم نیویورکپژمان اکبرزادهpejman.akbarzadeh@gmail.comفرید حائرینژاد، تهیهکنندهی برنامههای شبکهی سی.بی.سی در کانادا، به تازگی نامزد دریافت مدال برای یکی از فیلمهایش به نام «سفر به ایران» از جشنواره فیلم نیویورک شده است. مراسم اهدای مدال در دوم فوریه برگزار خواهد شد. رادیو زمانه به همین بهانه گفتگویی کرده است با فرید حائری نژاد:
«من کارمند تلویزیون سی.بی.سی هستم و یکی از وظایف من در آنجا تهیهکنندگیست. فیلم هایی برای پخش از تلویوزیون می سازم و سپس تلویزیون از برنامههای خوبی که داشته دستچینی تهیه میکند و میفرستد به جشنوارههای گوناگون. وقتی فیلم به جشنوارههای گوناگون فرستاده میشود، جشنوارهها تصمیم میگیرند که چه کسی جایزه را میبرد. مدتی بود که میدانستم که برای بخش نهایی جزو فینالیستها هستم. - این جشنواره فعالیتاش بیشتر روی فیلمهای مستند متمرکز است؟ نه! این جشنواره مربوط به فستیوال های گوناگونیست که در یک مجموعه از فستیوال ها در نیویورک است و یکی از بخشهایش مربوط میشود به فیلمهای مستند، فیلمهای تلویزیونی، حتا فیلمهای تبلیغاتی و برای فیلمهای غیرمستند یا به اصطلاح داستانی هم جوایز خودشان را دارند. - در مورد فیلمتان که نامزد دریافت یکی از مدال های جشنواره شده سپاسگزار میشوم توضیحی بدهید؛ درباره زمان، محتوا و مراحل ساخت. زمان این فیلم حدود ۲۰ دقیقه است. یکی از دوستان میخواست به ایران برود و خیلی ترس و نگرانی داشت. او ۵ سال پیش از ایران خارج شده بود و فکر میکرد که ممکن است مثلا بلایی به سرش بیاید یا مسایلی این چنین چون کمی در مسایل سیاسی فعال بود و ۵سال پیش که از ایران خارج شد دانشجو بود. درهرحال میبایست به ایران برمیگشت. وقتی برمیگردد به ایران نه تنها اتفاقی برایش نمیافتد بلکه همینطوری دوربین برمیدارد، دوربینی که ما به او داده بودیم و گفته بودیم که هرکاری میخواهی بکنی بکن تا ببنیم چه ازش درمیآید. او در ایران میرود با مردم صحبت میکند. ما ادیتی از این فیلم درآوردیم که چهرهی دیگری از مردم ایران را نشان میدهد. در غرب وقتی یک خبرنگار غربی میرود ایران، معمولاً سوال و جوابها استاندارد است. یعنی به فرض میپرسند نظرتان راجع به رییس جمهور چیست و معمولا همه یک نظر یا یک جور جواب میدهند، حالا بخاطر مسایل خاصی که در ایران هست. یا میپرسند نظرتان راجع به انرژی هستهای چیست. در واقع سوالها عمق ندارد و بصورت کلیشهای مطرح میشوند. جوابها هم بصورت کلیشهای گرفته میشود. اتفاقی که اینجا افتاد و کمسابقه هست این است، مردم چون دیدند دارند با یکی صحبت میکنند که زبانش را میفهمد یا به نظر خودی میآید و دوربین هم دوربین عجیب و غریبی نیست که فرضاً حس کنند فشاری رویشان هست، اینها همینطوری گپ میزدند و این گپزدنها در حقیقت یک انعکاس خوبی از جامعه ایران بوده است. درباره به رابطه زن و مرد یا دختر و پسر، درباره مسایل سیاسی، انرژی اتمی، ریاست جمهوری، و هر کسی، مخالف یا موافق، حرفش را میزد و دلیلش را هم میآورد. ما این را انعکاس دادیم که سی.ان.ان به ما زنگ زد و خواست این فیلم را پخش بکند. البته این اتفاق نیفتاد که دلایل خاص خودش را دارد و مسئلهی کپیرایت. ولی نکته جالب در انعکاسی بود که این فیلم کوتاه داشت، یعنی فیلم متفاوتی بود از جامعه و مردم ایران و آن چیزی نبود که ما معمولاً در رسانههای غربی از ایران میبینیم. - شما در فیلم تنهابه مسایل اجتماعی موجود در جامعه ایران اشاره کرده اید یا اینکه به مسایل سیاسی موجود هم میپردازید. فیلم در دو بخش ساخته شد. یک بخشهمان توهمات و آن ترس و نگرانیای بود که ایشان هنگام رفتن به ایران داشت و بعد هم دید که هیچ اتفاقی نیفتاد. از روز بعد هم توی خیابان رفت. بخش دوم را ما تکه تکه کردیم، یعنی صحبتهایی که ایشان با مردم داشت بصورت منسجمی کنارهم گذاشتیم. به این شکل که فرضاً نظرتان راجع به سکس در ایران یا رابطهی دختر و پسر چیست. خیلی قشنگ همه نشسته بودند و گپ میزدند، خیلی سانتیمانتال و قشنگ هم لباس پوشیده بودند و نظرشان را میگفتند، راجع به ریاست جمهوری، مسایل هستهای یا مسایل سیاسی. این است که هم راجع به مسایل اجتماعی بود و هم راجع به مسایل سیاسی. - با توجه به آنچه که در بخش نخست فیلم مطرح میکنید که این فعال سیاسی، از بابت مسافرتش به ایران بسیار نگران بود و بعد میرود آنجا و میبیند که دچار مشکل نشد، میخواهید این ایده را مطرح کنید که فعالان سیاسی نباید نگران باشند و میتوانند همه بهراحتی به ایران سفر کنند؟ نه! بحث من این نبود. ببینید من در وهلهی اول من برای تماشاگر غربی فیلم میسازم، یعنی کسانی که هیچ ایده و شاید حتا تصور درستی ندارند از کشوری مثل ایران که کشوریست بسیار پیچیده. برای همین مسایلی که مطرح میشود مسایلیست که در وهلهی اول مهم است برای غربیها مطرح بشود. واقعیت این است که اینطوری نیست که هر کسی را بگیرند و ببرند و بکشند. حرف کلی من در این فیلم این بوده که بگویم ایران کشوریست که یچیدگیهای خودش را دارد، مسایل خودش، مردم و روشنفکرهای خودش را دارد. مردم کوچه و خیابان هم موافق و مخالف دارند و آنها خودشان هم میتوانند بهرحال برای خودشان تصمیم بگیرند. من میخواستم صاف و روشن این مطرح باشد که ایران یک دینامیکیست که وجود دارد. - فکر میکنید مهمترین تفاوت فیلم شما که سازندهاش یک ایرانیست، با فیلمها یا گزارش هایی که بقول خودتان «کلیشهای» هستند و گزارشگران غربی در ایران تهیه میکنند چیست؟ تفاوتش همین وجود یک ایرانی در ساخت این فیلمها هست. توجه داشته باشید، من ایرانی هستم و در یک رسانه غربی دارم کار میکنم. یعنی در وهلهی اول برای تماشاچی غربی باید فیلم بسازم و مسایل را توضیح بدهم. در رسانههای غربی الان تعداد ایرانیها زیاد شده و بیشتر هم دارد میشود. وقتی یک ایرانی درگیر این قضیه هست میتواند مسایل را کمی بهتر بشکافد، کمی عمق بیشتری بدهد و اطلاعات داخلی بیشتری را راجع به مسایل مورد بحث بیان کند. خبرنگاران غربی آن اطلاعات کافی را ندارند. بسیاریشان اصلاً زبان [فارسی] نمیدانند و اصلاً نمیتوانند درک کنند چه اتفاقی در ایران دارد میافتد. خیلیها مثلاً میآیند و از من میپرسند که خب، راستی چه اتفاقی در ایران دارد میافتد. این دیوانهکننده است. بعد باید بنشینی برایشان توضیح بدهی که خب، فرضاً اینطور است. سخت است، چون مسایل مربوط به ایران واقعا پیچیده است. ببینید، ایران افغانستان نیست، ایران عراق نیست، ایران، ایران است و مسایل، مشکلات و پیچیدگیهای خودش را دارد. من فقط خواستم تا حد اندکی که در توان دارم نشان دهم که چنین پیچیدگیهایی وجود دارد و بهراحتی نمیشود با ایران برخورد کرد.
ببینید! در رسانههای غربی و اصولاً در هر کار تیمی، چیزی بصورت منفرد انجام نمیشود. یکسری اصول و روابط است و همیشه آن اصول و روابط انجام میشود. یکی این است که ما به کسی تهمت نزنیم، دورغ نگفته باشیم ومطمئن باشیم مسایلی را که میگوییم، تا آنجایی که خودمان میدانیم، درست و صحیح هست. من را مجبور نکردند که حرف خاصی بزنم. من آن ایدهها و آن نظری را که داشتم مطرح کردم و تا پایان کار هم مشکلی نداشتم. - سی.بی.سی هیچ بخشی از فیلم شما را حذف نکرد؟ اینطور نیست که من بصورت شخصی بروم فیلم بسازم، فیلم کامل را بیاورم بدهم و بگویماین را باید پخش کنید. در یک پروسهای ما این فیلم را میسازیم. ما مشکل زمان داریم. خیلی دلمان میخواست مثلا یکساعته باشد که ممکن نشد. کل برنامهی ما اصلاً یکساعت است. این است که حدود ۲۵دقیقه شد و تقریباً نیمی از برنامه ما. فکر میکنم در این فرصت نسبتا کوتاه، ولی زیاد برای برنامهی ما، خیلی خوب بود و هیچ مشکلی نداشت. تحت فشار نیستیم و اگر منظورتان این است که سانسور میکنند، نه! سانسور نمیکنند. - فیلم از سی.بی.سی به نمایش درآمده؟ بله، تا بحال ۵ـ۴بار. همان زمانی که فیلم ساخته شد به نمایش درآمد. - شما چه واکنشی دیدید، هم از طرف کاناداییها و هم از طرف جامعه مهاجر ایرانی در کانادا؟ از فیلمهایی که من ساختم تا بحال استقبال خوبی شده. بخصوص در مورد این فیلم ما خیلی ایمیل گرفتیم و خیلیها به ما تلفن زدند. جالب بود برایشان و عموماً معتقد بودند چهرهی دیگری از ایران به نمایش گذاشته شده که خب برای من این مهم بود. - فکر میکنید برندهشدن فیلم در جشنواره نیویورک چه تاثیری بگذارد برای معرفی بیشتر فیلم و در نهایت بهترشناساندن جامعه ایران به مخاطبان در غرب؟ همه این کارها تلاش های کوچکیست که بهرحال کمک میکند به بهترشناساندن جامعه ایران در غرب. زمانی بود که حتا نمیدانستند چه جوری باید ایران را تلفظ بکنند، «آیرن» میگفتند و هنوز تعداد محدودی هستند که نمیدانند ایران را چه جوری تلفظ کنند. این است که الان مدتها پس از حضور ایرانیها در خارج از کشور و تلاششان برای کارکردن با رسانههای غربی این نتیجه مثبت را داشته که هم مردم، هم بهرحال آن دولتمردها و هم کسانیکه بهرحال علاقه و تمایلی نسبت به ایران دارند میفهمند که ایران آن جامعهی تیپیکال و کلیشهای نیست که در ذهنشان است و یک جامعهی خیلی پیچیدهایست. - زمانیکه برای فیلمهای گذشتهیتان فعالیت میکردید، بعنوان تهیهکنندهی سی.بی.سی به ایران سفر میکردید؟ این سوال را ترجیح میدهم جواب ندهم. - منظورم این است که نیازمند این بود که با وزارت ارشاد هماهنگی بوجود بیاید؟ هیچوقت مشکلی پیش نمیآمد یا جلوگیری نمیکردند که این کار را انجام ندهید؟ این را نمیتوانم جواب بدهم. |