رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۴ شهریور ۱۳۸۸
با خانم نویسنده ـ شماره ۵۵

آیا میترای گاوکش دربرابر ماست؟

شهرنوش پارسی‌پور

از نهضت سبز حرف می‌زدیم و این باعث می‌شود که به یاد مسائل مختلفی بیفتم. من یک ذهن اسطوره‌ای پیدا کرده‌ام و به هر مناسبتی به یاد اسطوره یا داستان‌های اسطوره‌وار می‌افتم. مرحوم جعفر شهری در کتاب چند جلدی تهران در قرن چهاردهم شمسی هجری از رسمی در میان تهرانی‌ها حرف می‌زند که در وقایع اخیر دائم به خاطر من آمده است.

Download it Here!

اکنون کتاب را در پیش رو ندارم و ممکن است در ذکر جزئیات آن دچار اشتباه بشوم. اما داستان، داستان شترکشی است. در روز معینی از سال که اکنون به خاطر ندارم چه روزی ست و احتمالاً نزدیک به نوروز باید باشد، مردی سوار شتر می‌شود و در جهت تعیین شده‌ای حرکت می‌کند.

اینک حسب سنت، کشتن مرد و شتر حلال است، و نهایت زرنگی مرد خواهد بود که بتواند پیش از آن که کشته شود از شتر پائین آمده و بگریزد. اما در این کشاکش که مرد قصد گریز می‌کند جمعیت به شتر حمله‌ور شده و او را عملاً در حالی که زنده است قطعه قطعه می‌کنند. شهری خود به چشم خود شتر را دیده است که هنوز زنده بوده اما جوانمردی تکه‌ای از ران او را بریده و به عنوان غنیمت به همراه می‌برد.

در زمانی که این داستان را خواندم به یاد احسان طبری افتادم که در یکی از آثار تحقیقی خود از میر نوروزی سخن می‌گوید. بر طبق این رسم در مقطعی از تاریخ رسم بر این بوده که در نزدیکی نوروز، ابله‌ترین شخص را برمی‌گزیدند تا به مدت یک شبانه روز پادشاه باشد.

این رسم چنان جدی بوده که شاه اصلی و درباریانش در فرصتی مقتضی از شهر خارج می‌شده‌اند تا به دست جمعیت خشمگین تکه پاره نشوند. اما مرد ابله برای بیست و چهار ساعت به فرمانروای مطلق شهر تبدیل می‌شده است. او در این یک شبانه روز حق انجام هرکاری از جمله کشتن را داشته است.

اما در پایان این زمان برطبق سنت قربانی می‌شده. در ذهن من میان این دو سنت: شتر‌کشی اهالی تهران و فرار مرد شتر سوار و این میرنوروزی باید رابطه‌ای وجود داشته باشد. شاید میر نوروزی سوار بر مرکبی قصد فرار می‌کرده، و دو حالت داشته: یا نجات پیدا می‌کرده و یا کشته می‌شده. همچنین به نظر می‌رسد که این رسم باید با رسم گاو‌کشی میترا که ریشه آن نیز باید به داستان گاو‌کشی گیل‌گمش بازگشت کند هم‌جهت باشد.

اکنون چه این حدسیات درست باشد و چه درست نباشد، یک نکته مسلم است و آن این که پایان عصر مادرتباری و آغاز عصر پدرسالاری با کشتن رمزی گاو آغاز شده است. گاو، رمز قدرت مادر تبار و از نظر آسمانی به سیاره ناهید یا زهره منسوب بود.

چنان که تحقیقات نشان می‌دهد در چند هزار سال پیش، سطح سیاره ناهید، داغ‌تر و شعله‌ورتر بوده است و این مسأله باعث می‌شده که زمینیان در هنگام نگریستن به سیاره دو شاخ کشیده را نیز می‌دیدند. این سیاره به دلیل زیبایی زیاد و در عین حال به دلیل کوچک‌تر بودن آن در مقایسه با خورشید، سیاره‌ای زنانه تلقی شده و رمز قدرت مادرتبار بوده است. گاو نیز نماد و رمز جامعه آن عصر محسوب می‌شده و احتیاطاً با توان جنسی زنانه، و یا وجه زنانه هستی در ارتباط قرار می‌‌گرفته.

احتیاطاً به دلیل سرمای شدید منطقه آسیای مرکزی که قبایل آریایی را مجبور به حرکت به سوی جنوب کرده است، و همچنین کمبود مواد غذایی، و در عین حال پایان عصر دوهزار ساله برج ثور (گاو=اردیبهشت)، شاخه ایرانی قوم آریایی یا مجبور شده، و یا لازم دانسته است که گاو باید قربانی شود.

بسیار امکان دارد که پایان دوهزاره چرخش کهکشانی زمین در صورت فلکی ثور، مقارن بوده است با کوتاه شدن شاخ‌های سیاره زهره که نشانه خنک‌تر شدن سطح این سیاره بوده است. هرچه هست در آسمان و زمین سلسله اتفاقاتی افتاده که انسان آن‌ها را به یکدیگر مربوط کرده است.

پس همه‌ی این‌ها منجر به کشته شدن گاو زمین شده است و عصر مادر‌تبار جای به عصر پدرسالار داده است. زمان باید حدود چهارهزار سال پیش باشد. می‌توان گمانه‌زنی کرد که این جا به جایی دو عصر و کشتن گاو چندین سده به درازا کشیده است. سنت گاو‌کشی را هم امروز می‌توان در اسپانیا و در میان باسک‌ها پیدا کرد.

اگر داستان گیل‌گمش را خوانده باشید از شباهت صحنه گاو‌کشی آن به صحنه گاو‌بازی اسپانیایی‌ها شگفت‌زده می‌شوید. ظاهراً ایرانی‌ها رسم گاوبازی را فراموش کرده‌اند، اما گاوکشی را نه. و براین پندارم که کشتن این نماد مادینگی هستی در پدرسالار حالتی از لذت و انتقام‌جویی را نیز تداعی می‌کند. پدرسالار با این کشتار ثابت می‌کند بزرگ‌تر و مهم‌تر از مادرتبار است.

همین جا تذکر این نکته مهم می‌نماید که عصر مادرتباری الزاماً به معنای حکومت زنان نیست، بلکه حکایت از اقتدار مردان خانواده زن دارد، و لاجرم نشان می‌دهد که آزادی‌های جنسی زنان در آن دوره بیشتر بوده. پس کشتن گاو (نفس) در آئین میترا بعد گسترده‌ای به خود گرفته و منجر به نهادینه شدن مفهوم بکارت شده است. یعنی محدود کردن زن از نظر جنسی و تبدیل کردن او به ابزار زایمان.

اکنون جامعه ما در این مقطع از زمان دارد از نظر تعریف جنسی، پوست می‌اندازد. در زمان شاه آزادتر شدن زنان و حق رأی که در اختیار آن‌ها قرار گرفت، پدرسالار را دچار وحشت کرد. در آغاز انقلاب اسلامی، مردان خمینی به راستی خیال داشتند تمامی حقوق را از زنان بگیرند، اما شرکت گسترده زنان در راه‌پیمایی‌ها دست و بال آن‌ها را بست.

اکنون در جریان نهضت سبز، زنان مشارکت بسیار گسترده و قابل تأملی در تمامی جریانات دارند. این بار کاملاً روشن است که آن‌ها از حجاب اجباری خسته شده‌اند و همچنین از نظر قانونی حقوق بیشتری طلب می‌کنند. آنان در عین حال منتظر تعریف جدیدی از ارتباطات جنسی هستند. تمامی این خواسته‌ها که توفق و هژمونی چهارهزارساله پدرسالار را به زیر سوال می‌برد، باعث وحشت این نرینه خوی متجاوز شده است، به طوری که در وقایع اخیر ایران، پدرسالار تمام گاو‌کش‌هایش را به خیابان ریخت.

شک نیست که پدرسالار اگر موفق به نابودی جنبش سبز شود برای تمامی حرکات اخیر خود توجیهات آسمانی و اسطوره‌ای پیدا خواهد کرد. مثلاً قتل ندا تبدیل خواهد شد به نظریه: «می‌کشمت و خودم خون بهای تو خواهم شد.» و یا تجاوز به ترانه موسوی که به آن وضع فجیع کشته شده است به مبارزه با فحشا تقلیل پیدا خواهد کرد.

تجاوز به مردان نیز در محافل رمزی این پدرسالاران توجیه ویژه خود را خواهد یافت که «دادار تنهاست و همراه طلب می‌کند.» می‌دانیم که همجنس‌گرایی در ایران گستره عظیمی دارد و در همین آئین میترا، کلاه شرعی عظیمی نیز برای آن در نظر گرفته شده است.

با این احوال پدرسالار خود به خوبی می‌داند که نظم شکننده‌ای به‌وجود آورده، گیرم که سه چهار هزار سال نیز به درازا کشیده باشد. درست به همین دلیل است که خودش پیشگویی کرده که امام زمان به دست «زن ریش‌دار» کشته خواهد شد.

در نتیجه روشن است که «مرد عاصی» عاقبت در برابر «نر متجاوز» قد علم خواهد کرد، و «زن عاصی» در کنار مرد عاصی قرار خواهد گرفت و این هردو کوشش خواهند کرد تا به ظلم سه، چهار هزار ساله پایان بخشند. براین باورم که نهضت سبز ایران به زن و مرد عاصی تعلق دارد و جریانی است عمیقاً علیه «نر متجاوز» و «مادینه اخته شده».

به همین دلیل این جریان نخواهد مرد و خانه‌نشین نخواهد شد. تنها زمانی ممکن است خانه‌نشین شود که حداقل شصت درصد از آحاد جامعه کشته شوند. که در این صورت نیز آن چهل درصد باقی مانده قیام خواهد کرد. می‌دانم که جامعه ما لحظات حساسی را پشت سر می‌گذارد. مردم دارند عذاب می‌کشند. نگاهی به چهره مردان و زنانی که دارند محاکمه می‌شوند این واقعیت را نشان می‌دهد. اما فراموش نکنیم که سه، چهارهزار سال تاریخ دارد می‌جنبد تا از خودش دفاع کند. پس صبور باشیم و تا می‌توانیم حد تحمل خود را بالا ببریم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

شتر چه ربطی به گاو و میر نوروزی داشت آخه. ذهن ایرانی شما آسمون رو به ریسمون هی چسبونه و چون خیالتون از نقد پیش از انتشار راحته نه زحمت ارجاع دهی درست رو به خودتون می دید نه احساس نیازی به استدلال برای این همه مدعا می کنید.
والا این همه ادعا و تخیل برای داستان نویسی هم معقول نیست مگه اینکه منطقی رو رعایت کنید. فقط خشمگین بودن از مردسالاری به کمک ما نمیاد باید روشمند سخن گفت

-- بدون نام ، Sep 2, 2009 در ساعت 05:58 PM

خانوم پارسي پور انقدر راجع به هرچيزي نظر نده
نويسنده خوبي هستي.قبول.ولي دليل نداره كه درباره هرموضوعي اظهار نظر كني

-- بدون نام ، Sep 2, 2009 در ساعت 05:58 PM

البته که هيچ کس نمي تواند ادعا کند ادم کاملي است ولي بنظر ميرسد خانم پارسي پور....

-- . گيوي ، Sep 2, 2009 در ساعت 05:58 PM

سر تا پای مطالب فوق غلط و بدون مطالعه نوشته شده . آیین میترا چیز دیگریست و مراد از گاوکشی داستانی دیگر است از خلقت انسان و شباهت به آفرینش گاتها دارد که شگفتا توهینی مستقیم به اجداد ایرانی ماست .

-- محمد ، Sep 2, 2009 در ساعت 05:58 PM

خانم پارسی پور عزیز

سیاره ناهید فقط اندکی کوچکتر از کره زمین است و به همین دلیل هم از دیرباز آن را «زنانه» و خواهر یا همسر زمین نامیده اند. خود زمین هم در فرهنگهای مبتنی بر کشاورزی، زنانه تلقی شده است.

در مقایسه با خورشید، اندازه ناهید آنقدر کوچکتر است که در نزدیکترین فاصله آن با زمین، فقط به اندازه یک ستاره درشت به نظر می رسد که "شاخ"های متعددی دارد.

شما ظاهراً گاو را فقط از جنس ماده می بینید در حالیکه گاو هم از پستانداران دو-جنسی است که همچون بشر، هم جنس نر دارد و هم جنس ماده.

در عین حال اگر گاو «ماده» در بعضی از فرهنگها به عنوان نماد مادرسالاری ستایش می شده، بعضی از فرهنگهای دیگر گاو «نر» وحشی (ثور، بوفالو، بایسان و غیره) را ستایش کرده اند که نمادی مردسالارانه است. ظاهراً پیش از آنکه فرهنگها بخواهند از این حیوان مفید برای نمادینه کردن فرهنگ غالب در جامعه خود بهره جویی کنند، بیشتر به کاربرد آن در کشاورزی و انجام کارهای سنگین مانند شخم زدن (گاو نر) یا به مصارف غذایی آن در لبنیات و گوشت (گاو ماده) توجه داشته اند تا جنسیت آن. احتمالاً زمانهایی بوده که بعضی از جوامع هر دو جنس نر و ماده این حیوان را بطور همزمان ستایش می کرده اند.

ظاهراً برخلاف آنچه شما در اینجا می فرمایید، در مراسم آیینی قربانی کردن گاو، مثلاً در اسپانیا، این گاو نر است که آن را می کشند و نه گاو ماده، بنابراین مرتبط دانستن این مراسم با تفوق نمادین مردسالاری بر زنسالاری، اندکی قابل تردید به نظر می رسد. البته من شخصاً می پذیرم که مراسم قربانی کردن گاو را اصولاً همیشه مردان انجام داده اند، احتمالاً به خاطر شرایط بدنی قویتری که دارند. حتی کشتن مرغ را که زور زیادی لازم ندارد، کمتر پیش می آید که زنان انجام دهند و ظاهراً جوامع پذیرفته اند که کشتن شغلی است مردانه. (نام الهه شکار اما در فرهنگ یونانی، دیانا و یک زن است. در آن فرهنگ، و فرهنگهای کهن ایرانی حتی، خدایان زن و مرد هر دو در کنار یکدیگر بوده اند هر چند حتی در فرهنگ به ظاهر زن-تبار و زنسالار یونانی هم، خدای خدایان یا زئوس یک مرد است.)

این هم شاید حرف درستی باشد که اگر دقت کنیم می بینیم این "گاوکش"های جمهوری اسلامی نیستند (مگر به صورت نمادین به آن نگاه کنیم) که به خیابان ها ریخته اند و مردم را لت و پار می کنند یا در زندانها شکنجه و تجاوز می کنند بلکه "نامردان" هستند که تنها با اتکاء به زور جمعی و اسلحه است که دست به جنایت می زنند و گرنه اینها موجوداتی واقعاً با جربزه نیستند که همچون پهلوانان باستانی ایران یا سایر فرهنگها با دست خالی به مصاف شیر و گاو و پلنگ بروند.

-- رها ، Sep 2, 2009 در ساعت 05:58 PM

چقدر جالب که شما ذهن اسطوره گرایی دارید و وقایع روز را از جنبه های اسطوره ای و تاریخی بررسی می کنید. لذت بردم.
فقط کامنت های کینه توزانه ی عده ای که در کلامشون به وضوح پیداست که مطالعات چندانی در زمینه مطلبی که ارائه کردید ندارند، رنجش را در من ایجاد کرد، چرا که همیشه باور دارم یا می فهمیم و حرف می زنیم یا اگر حالیمون نمیشه باید سکوت کنیم و اجازه بدهیم آنکس که می داند بگوید و ما بشنویم و بیاموزیم.
فقط برای اشاره ای به کسانی که ربط شتر به گاو را خواستند یک راهنمایی می کنم، بد نیست به کلیله دمنه نگاه بندازند، شاید که چیزی دستگیرشون بشود.
مرسی خانم پارسی پور

-- تینا ، Sep 2, 2009 در ساعت 05:58 PM

آقای بدون نام، پاسخ شما را در برنامه شماره 58 با خانم نویسنده خواهم داد.
در پاسخ آقای بدون نام دیگر باید به اطلاع برسانم که من مطمئن هستم زن بودنم باعث می شود که افراد توقع نداشته باشند از معقولات صحبت کنم. باید اضافه کنم که من ادعائی می کنم و، هرکس که دلش خواست می تواند با دادن اطلاعات درست آنها را رد کند. برای من اما روشن است که ذهن ایرانی ما ور رفتن با کلیشه های جا افتاده را بر نمی تابد. این مطالب را در همان برنامه شماره 58 مطرح خواهم کرد.

-- شهرنوش پارسی پور ، Sep 2, 2009 در ساعت 05:58 PM

خانم پارسی پور سلام!

کتابم را به نام(سالها تنهایی) برایتان فرستاده ام امید وارم برای تان برسد.

-- منوچهر فرادیس ، Sep 3, 2009 در ساعت 05:58 PM

وا ! آدم شاخ در می آورد.

-- بدون نام ، Sep 4, 2009 در ساعت 05:58 PM

ظاهرا هر کس مخالف شما بود مرد است یا هر مردی مخالف شماست.

-- بدون نام ، Sep 4, 2009 در ساعت 05:58 PM

کسانی که میل دارند درباره میترا اطلاعات به دست آورند بهتر است به گوگل و ویکی پدیا مراجعه کنند. من براساس اندیشه های شخصی دو ادعا کرده بودم. در مراجعه به گوگل متوجه شدم هردو ادعایم درست است. لطفا از اندیشیدن نترسید.

-- شهرنوش پارسی پور ، Sep 5, 2009 در ساعت 05:58 PM

جناب فرادیس،

اگر به نشانی فرستاده باشید که در اینجا یه دست داده می شود حتما به دست من خواهد رسید.

-- شهرنوش پارسی پور ، Sep 5, 2009 در ساعت 05:58 PM