رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲ دی ۱۳۸۹
با خانم نویسنده

بگذاریم یک ارزش، آرام آرام محو شود

شهرنوش پارسی‌پور

دوستانی لطف کرده بودند و در‌باره برنامه اختصاص داده شده به فیلم «سنگسار ثریا. م» نظریاتی داده بودند. بسیاری تشویق کرده بودند. چند نفری نیز به من انتقاد شدید داشتند که چرا از اسلام دفاع کرده‌ام. با سپاس‌گزاری از دوستانی که تشویق کرده بودند به اطلاع آن دسته از دوستان نقد کننده می‌رسانم که شواهد تاریخی نشان می‌دهد هنگامی که ارزشی را ناگهان و بدون پیش‌زمینه معقول از یک جامعه بکنید و دور بیندازید، بیدرنگ ارزش دیگری که اغلب سبع‌تر و وحشیانه‌تر عمل می‌کند جایگزین آن خواهد شد.

Download it Here!

در سال ۱۹۱۷ کمونیست‌های روسیه حکومت تزاری را از جای کندند. مطالعات نشان می‌دهد که در فاصله زمانی کوتاهی جمعیتی حدود پنج تا شش میلیون نفر با نام دفاع از «کمونیسم» قتل عام شد. کلیساها و مسجدها بسته شد و مردم در عمق یک دیکتاتوری آهنین فرو رفتند. اما مسأله جالب این است که در آمارگیری‌های دهه هفتاد میلادی روشن شد که پنجاه و چند درصد از روسیان به کلیسا باور دارند و مذهبی هستند.

مشابه این آمار در فرانسه نشان می‌داد که تعداد معتقدان فرانسوی به کلیسا تنها بیست و دو درصد است. بعد نیز در دهه نود ما شاهد فرو ریزش امپراتوری شوروی و بازگشت به ارزش‌های قدیمی‌تر این جامعه بودیم. در نتیجه می‌بینیم که هنگامی که بخواهیم یک ارزش را با زور نابود کنیم، به دلیل قوانین پیچیده‌ای که در بطن جامعه جاری است مردم دست به مقاومت منفی می‌زنند.

شخص من کوچک‌ترین عداوتی با کمونیست‌ها ندارم و فیدل کاسترو را تجسم و نماد یک کمونیست حقیقی می‌دانم که هنگامی که به قدرت رسید، قانون اساسی جدیدی تدوین کرد که آن را با نام خدا آغاز کردند. تجربه تاریخی به او نشان داده بود که دستکاری مفاهیمی همانند دین و خدا کار غلط و نابه جایی است.

در ایران ما، ناگهان و در طی زمانی کوتاه سلطنت را از جای کندند. درایت آخرین پادشاه ایران به گونه‌ای بود که حاضر نشد مردم را قتل عام کند تا برجای بماند. حکومت یک شبه به جمهوری اسلامی تبدیل شد و شماری افراد مدعی اسلام کارها را در دست گرفتند.

اینان که نمی‌توانستند خلاء مفهوم شاه را یک شبه پر کنند دست به کار شدند و مفهوم من درآوردی ولی فقیه را جانشین آن کردند، که به کلی با روح آئین شیعه بیگانه است. شما بهتر از من می‌دانید که در آئین شیعه مردم در انتخاب مقلد خود آزاد هستند. اما این معنا یک شبه زیر پا گذاشته شد، چرا که شاه یک باره و بدون حساب و کتاب کنار گذاشته شده بود. بعد اما این قدرت جدید کثیری از جوانان ایران را به نام اسلام اعدام کرد و جان چند صد هزار نفر دیگر را در یک جنگ بی‌معنا قربانی کرد، و وضعی به‌وجود آورد که امروز بسیاری از مردم ایران مسلمانی خود را پنهان می‌کنند، چون خجالت‌‌زده هستند.

ابداً باور ندارم که کمونیست‌های روسی برحق بودند و ابدا باور ندارم که مسلمان نماهای جمهوری اسلامی برحق بوده‌اند. اکنون برای برخی از مردم این معنا ملکه ذهن شده است که اسلام در ذات خود خون ریز و شقی و فاسد است. چنین پنداری باعث شده است تا مردم به سوی مذاهب و آئین‌های دیگر بروند. شخصی به من پیشنهاد کرد که بیایم مهرپرست بشوم. مانده بودم چه بگویم. اما به هرحال گفتم نمی‌دانم چرا باید از آغوش الله کشنده بقره به آغوش میترای گاو کش بروم.

منظورم این است که بسیاری از ادیانی که مردم به دلیل بیزاری از اسلام به سوی آن‌ها می روند در اصل تفاوت چندانی با این مذهب ندارند. دیده‌ام زنانی را که با حالت مجذوب درباره آئین مهر گفت و گو می‌کنند، چرا که مجسمه زیبای او را در اروپا دیده‌اند، غافل از این‌که در این آئین جایی برای زنان وجود ندارد. دلیلش نیز همین گاو‌کشی که نماد عصرمادر تباری است.

اما بحث من چیز دیگری است و آن قطع یک ارزش به صورت ناگهانی و بدون پیش‌زمینه است، که معمولاً قدرت‌های خارجی به شدت از آن استقبال می‌کنند، چرا که در غیاب ارزش ناگهان فرو ریخته می‌توانند در داخل کشور نفوذ کنند. یک ارزش هرقدر بد یا خوب باید آرام آرام رنگ ببازد. هندوستان پر از خدایانی است که دیگر پرستنده‌ای ندارند. چه اشکالی دارد که بگذاریم یک ارزش آرام آرام محو شود؟

اما در مسأله کثیف و منحوس سنگسار، من باور دارم که این بیشتر از آن‌که به اسلام مربوط شود ریشه در آن دست از سنت‌های اجتماعی دارد که حق حیاتی برای زن قائل نبوده‌اند. اگر بخواهیم برحسب دستورهایی که در فقه اسلامی آمده است کسی را سنگسار کنیم هرگز چنین کاری امکان‌پذیر نیست.

چرا که چهار شاهد عادل باید دقیقاً صحنه عشق‌ورزی را ببینند که چنین کاری عملاً محال است، و هرگز نمی‌توان زنی را که با مردی در جایی است بدون آن‌که تماس نزدیک میان آن‌ها باشد، سنگسار کرد. تمام دوران زندگی من در جامعه مسلمان ایران گذشته است و تازه در سن سی و چهار سالگی بود که مواجه با این کثافت‌کاری‌ها به نام اسلام شدم.

بسیار اسباب خوش‌وقتی خواهد بود اگر کسی بتواند یک نمونه سنگسار از زمان صدر اسلام را به ما نشان بدهد. اگر چنین چیزی وجود داشته باشد من از همه به خاطر انتقاد از این فیلم پوزش می‌طلبم. ما اکنون در یک لحظه بسیار حساس اجتماعی هستیم. جامعه ما طغیان کرده است و بسیار به جا طغیان کرده است.

جامعه ما دارد مشق دموکراسی می‌کند. مردم خواسته روشن و صریحی داشتند: رأی من کجاست؟ این پیام بسیار روشن و به جایی است. این یکی از نخستین دفعاتی است که جامعه ما دارد بسیار روشن و صریح نشان می‌دهد که تا ژرفای خون و گوشت و پوستش آماده پذیرش دموکراسی است.

بسیاری از قدرت‌های جهانی این معنا را دوست ندارند و ترجیح می‌دهند از مردم ایران چهره کریهی را در اذهان عمومی ترسیم کنند. من صمیمانه امیدوارم یک روز مردم ایران در داخل کشور خود درباره سنگسار فیلم بسازند. شک نیست که در جامعه ما نیز عناصر ناراحتی حضور دارند که آماده هرنوع جنایتی هستند.

در همین ایام ما شاهد تجاوز به مرد و زن بوده‌ایم. بخشی از بهترین فرزندان جامعه ما قربانی شده‌اند. ما می‌دانیم این نوع هیولایان در جامعه ما زندگی می‌کنند. اما در عین حال این را نیز می‌دانیم که هیولا در هر جامعه‌ای وجود دارد. در دو جنگ اول و دوم هشتاد میلیون انسان، یعنی رقمی بیشتر از کل جمعیت ایران کشته شده‌اند. آن‌ها را چه کسانی کشته‌اند؟ کمی فکر کنید به ساختن آباژور از پوست انسان و قربانی کردن شش میلیون یهودی و کولی در اردوگاه‌های هول‌انگیز. حد جنایت‌های ایرانی هنوز در مرحله بدوی است.

درست در همین لحظه حساس تاریخی است که ما باید خونسردی خود را حفظ کنیم و بدانیم که بنا نیست تمامی مشکلات و گرفتاری‌های اجتماعی در زمانی که ما زندگی می‌کنیم رفع و رجوع بشود. این کاری است کند و آرام و فرسایشی. گفته شده: همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده‌اند.

در این مقطع تاریخی مردم دارند به وجهی از وجوه به پدرسالار تفهیم می‌کنند که دیگر حق ندارد برای همه تصمیم بگیرد. این لحظه شاد و در عین حال عذاب‌آوری ست، چرا که پدر‌سالار تمامی لمپن‌های اجتماع را بسیج کرده است. پس در نتیجه حواسمان باید جمع باشد که ناگهان به جان ارزش‌ها نیفتیم و خواسته‌هامان را محدود کنیم و گام به گام پیش برویم. پیش به سوی ساختن فیلمی درباره سنگسار در ایران با رعایت تمامی موازین روان‌شناختی و جامعه‌شناختی.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

- ساختن يك فيلم بر عليه سنگسار چه ربطي به اعمال زور برا ي بي دين كردن مردم دارد؟
در واقع مقايسه ساخت يك فيلم با كاري كه در شوروي بر عليه مذهب انجام شد، يك قياس مع الفارق است.
مسئله ديگر آن است كه ماهيت يك دين يا يك مكتب را نمي شود در گوشه ذهن افراد و اعتقادات شخصي هر فرد جستجو كرد، زيرا انواع و اقسام برداشتهاي متفاوت و حتي متضاد از يك مكتب هميشه وجود داشته است. آنچه نمود هر عقيده در زمان و مكان معين است جريان مسلط بر جامعه است. يعني آنچه اكنون رسماً به عنوان اسلام نمود دارد آن چيزي است كه آقاي خميني و مصباح و خامنه اي مي گويند نه برداشتهاي متفاوت ديگر.
مثلاً نمي شد به اتحاديه همبستگي در لهستان كه با رژيم كمونيستي و ارزشهاي آن مبارزه كرد، خرده بگيريم كه چون خيلي از ماركسيستها متفاوت از توتاليتاريسم كمونيستي فكر مي كنند، پس شما با ارزشهاي ان مبارزه نكن.
شما مي گويي مدتها در اين جامعه زندگي كردي و سنگسار نديدي، خوب معلوم است چون قدرت در دست آخوندها نبود. الآن اسلام مسلط چيزي است كه در ايران ستم مي كند، خون ميريزد و آپارتايد مذهبي به راه انداخته است و مواكداً مايه هاي مذهبي را به عنوان ريشه قوانين خود معرفي مي نمايد. حتماً تصاوير وحشيگريهاي طالبان را هم شاهد بوده ايد.
شخص ثالث كه مي خواهد با سنگسار مبارزه كند، مجبور است اين حكم وحشيانه را با تمام ريشه اش به چالش بكشد و در اين راه از زبان هنر و تبيين استفاده مي كند نه زور و ارعاب!
اگر واقعاً بقاي يك دين به عدم مبارزه با حواشي ضد انساني آن كه به هرحال به نام‌ آن ثبت مي شود ( همانگونه كه محسنات هم به پاي آن ثبت مي شود) وابسته است. پس بهتر است از راه روشنگري و هنر كه اتفاقاً يك عمل فوري و ناگهاني نيست از ميان برود ولي اگر جوهره آن بري از پليديهاي منتسب به آن باشد، مطمئن باشيد باقي مي ماند.

-- رضا ، Jul 29, 2009 در ساعت 01:39 PM

خانم پارسی گو،
من به شما پیشنهاد می‌کنم که بهائی بشوید. تعالیم بهائی آموزه‌هایی دارد که دنیای امروز به ویژه کشورهای عقب‌ مانده به آن نیاز فوری دارند، تعالیمی مانند:
(0) وحدت عالم انسانی-عالم یک وطن محسوب و من علی‌الارض اهل آن- بهاءالله می‌گوید: ای اهل عالم سراپرده یگانگی بلند شد، به بیگانگان یکدیگر را مبینید. همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار
(1) تساوی حقوق زن و مرد
(2) رفع تعصبات جنسی، وطنی، نژادی، دینی و ... برای ایجاد اتحاد بین مردم دنیا
(3) ترک تقالید، حذف طبقه روحانی و جستجوی فردی حقیقت
(4) حذف خرافات از دین و قرار دادن معیار عقل برای قبول گزاره های دینی(عقل و دین دو بال برای پرواز عالم بشریت به قله‌های سعادت هستند)
(5) تعلیم و تربیت اجباری و اولویت دختران در برخورداری از آموزش و پرورش
(6)جدا بودن نهاد دین و سیاست.
(7)انتخاب یک خط و زبان بین‌المللی برای ایجاد ارتباط و اتحاد بین مردم دنیا
(8) نیاز به یک قیام روحانی برای رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی دنیا برای به ثمر رساندن راهکارهای علمی و اقتصادی دولت ها.

-- -- ، Jul 29, 2009 در ساعت 01:39 PM

چه جالب! با این حساب حتی همین حکومت هم نباید مثلا با قتلهای ناموسی کمترین برخوردی صورت دهد تا این ارزش(!) خودبخود فرسوده شود و رنگ ببازد!

-- بهنام ، Jul 29, 2009 در ساعت 01:39 PM

خانم پارسی پور عزیز
چه اصراری هست که اصلا باید به دینی اعتقاد داشت. آیا عصاره تمامی ادیان همین شش کلمه نیست که پیامبر فروتن ایران اهورایی آن را سرلوحه زندگی آدمیان می دانست؟
پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک.
هریک از ما ایرانی ها چقدر به ژرفای این واژه ها فکر کرده ایم؟ چقدر حاضریم این گونه فکر کنیم؟ همه شعار می دهیم که باید تک تک افراد درست شوند تا جامعه درست شود ولی ظاهرا منظورمان دیگران است نه خود ما.
خودشیفتگی یکی از بزرگ ترین مشکلات ما مردم است. به امید روزی که همگی مشکلات مان را حل کنیم.

-- سیامک ، Jul 29, 2009 در ساعت 01:39 PM

از شما متشکرم خانم پارسی پور
نقد و نگاه جدی شما و واکنش های عجولانه به مطلبتان را که می خوانم متوجه میشوم چقدر فناتیسم اسلامی و سکولاربسم رادیکال و کور به هم شبیه اند

-- نیکزاد ، Jul 29, 2009 در ساعت 01:39 PM

خانم پارسی پور بدرستی به مسئله پرهیز از شتاب اشاره کردید. در رژیم پهلوی دیدیم که رضا خان هم سریع میخواست که همه و بخصوص زنان را متجدد کند... نتیجه آن چه شد؟ خیلی از زنان بخاطر حجابشان تحقیر میشدند... آنقدر که ترک تحصیل میکردند. راه ترقی را یک شبه نمیشود پبمود...از شتابزدگی ما درس بگیرید.
رهرو آن است که پیوسته و آهسته رود...

-- مینا ، Jul 29, 2009 در ساعت 01:39 PM

عجب راهکاری !!!
به این میگن ژست روشنفکری ... آفرین!

-- mk ، Jul 30, 2009 در ساعت 01:39 PM

"بسیار اسباب خوش‌وقتی خواهد بود اگر کسی بتواند یک نمونه سنگسار از زمان صدر اسلام را به ما نشان بدهد. اگر چنین چیزی وجود داشته باشد من از همه به خاطر انتقاد از این فیلم پوزش می‌طلبم."
پیامبر گرامی اسلام در مدینه فاضله خویش بارها حکم رجم (سنگسار) دادند. و این مستند است. تا جاییکه مبلیغین امروزی اسلام دلیل میتراشند که حضرت این حکم را در مورد زانیه یهودی دادند چون رجم در قانون یهود مدینه بوده!

وانگی ریشه فقهی قضیه آنقدر قوی هست که قضات جمهوری اسلامی، بخشنامه رییس قوه، آیت الله شاهرودی را زیر پا گذاشته و با اصرار تمام سنگسارمیکنند. تمنا دارم خواهر من از پاپ کاتولیکتر نباشید! شما بیشتر فقه شیعه میدانید یا علما و قضات؟
بحث آقای شاهرودی و دیگر فقیهان امروزی هم در مخالفت با سنگسار بدلایل فقهی و شرعی نیست. بلکه وجهه بین المللی اسلام عزیز است.
صدر اسلام خانم جان که پراست از این شاهکارها. ابوبکر خلیفه دوم جند قبیله را که بعد از مرگ پیامبر گرامی، اسلام را رهاکردند، حکم داد تا با دود در چادر خفه کنند! حضرت علی خودمان حکم دادند دیواری را روی سر دو لواطکار خراب کنند و ...

از حضرت مولانا ست: زرتشتی مسلمان شد. همسایه اش گفت: مسلمانان سخت اندک بودند که تو نیز مسلمان شدی؟

-- اورینب ، Jul 30, 2009 در ساعت 01:39 PM

خیلی خوب بود.مرسی.

-- مارال ، Jul 30, 2009 در ساعت 01:39 PM

Thank you madam,
I believe you are a brave, fair and free thinker writer, we the need the truth not pleasing some depressed intellectuals. Ruzbeh

-- Sadegh Ruzbeh ، Aug 23, 2009 در ساعت 01:39 PM

خیلی
از
ارامش ونظرات عقلانی ودور از هیجان شما که با وجود عذابی که از همین جمهوری اسلامی شامل حالتان شده ولی هنوز خونسرد وعاقل با موضوعات برخورد میکنید ممنونم. چیزی که در جامعه ایرانی کمتر دیده میشود هنوز همه هیجان زده وتند با هر موضوعی روبرومیشوند و عجیبه که بعد از انقلاب و ان همه عصبیت باز هم مردم نمیخواهند با خونسردی و عقلانیت با موضوعات مختلف برخورد کنند وحتی وقتی کسی هم اینطور نظر میدهد با رفتار تند واتشین سعی در رد او دارند این که میگویند ملت ایران حافظه تاریخی ندارد را گرچه صد در صد قبول ندارم ولی با این مورد بخصوص ومهم به نظرم منطبق است .امیدوارم تعادل در جامعه ایرانی هر چه زودتر اتفاق بی افتد.

-- ایرانی ، Dec 23, 2010 در ساعت 01:39 PM