رادیو زمانه > خارج از سیاست > با خانم نویسنده > تجاوز به مرد به قصد تولید «زن ریشدار» | ||
تجاوز به مرد به قصد تولید «زن ریشدار»شهرنوش پارسیپوربر مبنای خبری از گاردین، در جریان تظاهرات شیراز چند جوانی که دستگیر شدهاند، مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند. جوانی که شرح احوالش در متن مقاله آمده است، در طی دو یا سه روز به کرات مورد تجاوز قرار گرفته؛ به نحوی که رودهاش پاره شده است.
او را با استفاده از دفترچه بیمه شخص دیگری به بیمارستان بردهاند و وضعیتش پزشکان را بسیار متأثر کرده است. این جوان میگوید که در آغاز با گفتن این که بچهپررو هستی و رویت را کم میکنیم، به او تجاوز شده و بعد یکی از تجاوزگران با گفتن اینکه از او خوشش میآید، چندین بار دیگر و در سلول انفراندی به او تجاوز کرده است. البته میدانیم که این روش تنبیهی ویژه ایران نیست و در تمام دنیا سابقه دارد. اما در ایران این مسأله دارای سابقه تاریخی ترسناکی است. روشن نیست که چرا گروهی نامرد دچار این توهم هستند که اندام باروری آنان در حقیقت نوعی سلاح است که آن را علیه همجنس خود به کار میاندازند. بر طبق اسناد تاریخی، چنگیزخان مغول هر خانی را که شکست میداد، در مراسمی آیینی مورد تجاوز قرار میداد. از آن لحظه به بعد این خان به نحوی به یکی از همسران چنگیز تبدیل میشد. پس در حقیقت متوجه میشویم که در این نوع روش اندیشه به طور کلی عمل جنسی خواسته ناخواسته نوعی «تجاوز» محسوب میشود. بر این باورم که این کار در ایران گستره زیادی دارد؛ به طوری که منجر به ابداع اصطلاح «زن ریشدار» شده است. چنین به نظر میرسد که برای له کردن شخصیت مرد، این نوع تجاوز مرسوم بوده است. آغامحمدخان قاجار برای خرد کردن شخصیت لطفعلیخان زند دستور داد تا جمع کثیری از لشکریانش به او تجاوز کنند. این جوان میگوید در فاصله زمانی که به او و چند نفر دیگر تجاوز شده، بحثی میان مورد تجاوز قرار گرفتگان صورت گرفته که آیا این عمل آنها را از شخصیت تهی کرده و یا صرفاً باید آن را نوعی شکنجه تلقی کرد. اما بعدتر شرایط روحی او به گونهای تغییر کرده که دچار احساس خودکشی شده است. و اکنون این پرسش به میان میآید که این نیروهای متجاوز چه کسانی هستند؟ بحث اصلی و اساسی این است که در اذهان گروه قلیلی از این اوباش به راستی این معنا خانه کرده که مردم نوعی گوسفند هستند. یک جوان سنتگرای پاکستانی در هنگام بحث درباره زنان چنین اظهار فضل کرده که میان زن و عروسکهای ساختهشده برای عملیات جنسی هیچ نوع تفاوتی نیست. جای هر دوی آنها خانه است. تجاوزگران شیرازی نیز بر این پندارم که آزادی را فقط برای گروه قلیلی طالبند و اکثریت مردم را عوام دانسته و با گوسفند برابر میدانند. در نتیجه تجاوز نیز امری عادی تلقی میشود. بر این گمانم که جامعه ما نیازمند یک غسل روحی است تا بتواند خود را از شر چنین افکار پلیدی رها کند. جنگی که امروز در جامعه جاری است، عبارت میشود از تزریق ضرورت برابری و آزادی در اذهان آن دسته بیماری که به راستی باور کردهاند باید به جای همه بیندیشند. اینان هستند که دستور تجاوز را صادر میکنند. لابد با این استدلال که سوسولها را باید ادب کرد. اینان همان کسانی هستند که زن را نیز نوعی کالا تلقی میکنند. نگاهی بیندازیم به روش حرف زدن در ایران. بخشی از مردان برای عمل جنسی از اصطلاح «کردن» و «شدن» استفاده میکنند؛ که به طور دقیق حالت تجاوز در پس و پشت این فعلها پنهان شده است. این در حالی است که اصطلاح درست برای این عمل «دادن» است و «گرفتن.» احتیاطاً پیشینه این حالت تجاوز کردن به آغازینه عصر پدرسالاری بازگشت میکند. باز در بررسی میدانهای اساطیری به این نتیجه میرسیم که پدرسالار به راستی از خود تصور خدایوارهای در ذهن دارد و دیگر مردمان را بنده و برده میداند. او به راستی بر این پندار است که عمل آفرینش در ارتباط تنگاتنگ با عضو جنسی او و تنها اوست. از آنجایی که او در توهمات خودآفرینندهبینی غوطهور است، بقیه مردم، اعم از زن و مرد بندگان دستنشانده او هستند. به آنها میشود تجاوز کرد؛ چون انسان نیستند. کوچک و حقیر هستند. عمل دزدیدن آرا که در ایران انجام شد، ریشه در همین توهمات پدرسالارانه دارد. گرچه دانش امروزین ما نشان میدهد که نقش اوول یا به اصطلاح تخمک درست برابر با نقش اسپرم است، اما هنوز هم در اندیشه عوامانه این دسته از مردمان قدرت آفرینش در کف باکفایت پدرسالار است. اما داستان تلختر از آن است که بتوان تصور کرد. در روش تولید «زن ریشدار» نوعی فلسفه تلخ و دردناک نیز نهفته است که باز در بررسی اساطیر قابل درک میشود. در حدود چهار هزار سال پیش مسأله حذف زن در دستور کار پدرسالار منطقه خاورمیانه قرار گرفته است. اما پس از آن که «تیامات» مادر هستی را به نحو دردناکی کشته و از درون اندامهای مرده او آسمان و زمین و تمامی موجودات زنده را به عنوان ملک ابدی پدرسالار بیرون میکشد، این توهم را جای میاندازد که چون اینان مرده هستند، پس به او تعلق دارند. اینک زن را حذف کرده؛ اما برای بازی در درون اجتماع به یک «زوج هماهنگ» نیاز دارد. در نتیجه مشروعیتی برای تجاوز به مردان، به قصد تربیت «زن ریشدار» ایجاد میشود. اوج این حالت همان عملی است که چنگیز انجام میداد. یعنی تجاوز به مردی که خود به عنوان خان نمایندگی گروه قابل تأملی مرد دیگر را به یدک میکشد. روشن است که اگر چنگیز به خان تجاوز کرده، لاجرم لشکریان او نیز به مردان قبیله مغلوب تجاوز کردهاند. بدین ترتیب با انجام عمل تجاوز، مردان را از زینت مردانگی تهی میکنند. البته پاداشی برای این دسته مردان نیز در نظر گرفته شده که اولاً به نوبه خود به مردان و پسران دیگران تجاوز کنند و ثانیاً به هر یک از آنها شیء بیجانی که به طور اتفاقی حرف نیز میزند، یعنی حداقل یک زن را هدیه میدهند. حالا اگر زبان این موجود بیجان تلقیشده را ببرند، در زمانهایی که نیاز به طرح پرسشی از این زن هست، او قادر به جواب دادن نخواهد بود. پس به طور معمول پوزهبندی را که در فرهنگهای مختلف منطقه ما شکل آن با یکدیگر تفاوتی جزیی دارد، به دهان او میبندند. این شیء جاندار هدیهای است که پدرسالار جلوی «زن ریشدار» پرتاب میکند. بدین ترتیب تاریخ ما عبارت میشود از کتک خوردن ترسناک زنان - این اشیای پذیرای ضربت - و تنبیه مداوم کودکان، این اشیای جاندار آینده از دست زن ریشدار که کینه و نفرت خود را از تجاوزی که بر او وارد آمده، از کوچکتر از خود میگیرد. اکنون ما در آستانه زمانی هستیم که باید به هر نحو که شده، جلوی این تجاوزات گرفته شود. نخستین کار مهم این است که زنان را از وضعیت رقتبار «زن ریشدار» آگاه کرد و به آنان تفهیم کرد که موظف هستند به این شخصیت پر از جراحت و مملو از نفرت احترام بگذارند و در بازسازی شخصیت او بکوشند. اما پدرسالار متجاوز باید به نحو خشنی مورد تنبیه قرار گیرد. شاید بهترین روش تنبیه این باشد که اورا از لذت جنسی محروم کنند. این برای زمان کوتاهی لازم است تا پدر سالار به خود آید و متوجه شود مدتهاست که عصر انسان ابزارساز آغاز شده است. این انسان ابزارساز در مقطع چهار هزار سال پیش، دقیقاً به این علت که ابزارساز بوده، مورد یورش قرار گرفته و «بنده» و «برده» شده است و همیشه مورد تجاوز بوده است. اکنون پیشنهادم این است. متجاوز را از لذت تجاوز محروم کنید. |
نظرهای خوانندگان
what you said about Chnegiz Khan and also about Agha Mohamd khan is not true and I don't know where did you find these stories? can you cite a reference?
-- hassan ، Jul 21, 2009 در ساعت 03:11 PMYou don't think to turn any savage story (if ture)to a anti-men feminist agenda.
در موقعیت کشوری مثل ما تنها چیزی که می تواند از این قبیل فجایع جلوگیری کند و تاکید می کنم تنها چیز، و آن هم البته به طور نسبی، فقط مذهب و پرهیزگاری مذهبی است. وگرنه هیچ چیز دیگری در وضعیت ایران نمی تواند جلوی این اعمال را بگیرد. آدم مسلمان پرهیزگار ممکن است دشمن اش را بکشد ولی به او تجاوز نمی کند.
-- میم ، Jul 21, 2009 در ساعت 03:11 PMاما متاسفانه نیروهای لیبرال بدون توجه به این واقعیت فرهنگی-تاریخی افتاده اند به جان ریشه کن کردن مذهب. ایران خالی از مذهب و اخلاق مذهبی مطمئناً خیلی وضع بدتری از امروز خواهد داشت.
Vay khodaye man ! Che hayoolahai dar in jahan peyda mishavand
-- amir mohammad ، Jul 21, 2009 در ساعت 03:11 PMگفته های قربانی: آنهم در مقابل سایر بازداشتشدگان. آنها هم کاری از دستشان برنمیآمد. نمیتوانستم ببینمشان اما شنیدم که تحرکی کردند و کتکشان زدند.
-- بدون نام ، Jul 21, 2009 در ساعت 03:11 PMبه گفته قربانی تجاوز در جلو دیگر دستگیر شدگان انجام شده. بعید است مأموران برای تجاوز خود شاهد درست کنند. ساده اندیشی است. فکر نمی کنم اصل خبر صحت داشته باشد.
با سلام
-- شهاب ، Jul 21, 2009 در ساعت 03:11 PMنوشته اید: «...البته میدانیم که این روش تنبیهی ویژه ایران نیست و در تمام دنیا سابقه دارد. اما در ایران این مسأله دارای سابقه تاریخی ترسناکی است...»
این درست که چنگیز مغول به ایران حمله کرد، و خوی وحشی گری در میان آنها به کمال بود ولی این چه ربطی دارد که در بررسی سیر تاریخی و پیشینه موضوع در ایران به چنگیز خان و تاریخ مغول ارجاع می دهید. مگر چنگیز چقدر حضور مستقیم در تاریخ ایران یافت؟ به هر صورت دوره ایلخانی خصوصا به لطف وزرای هوشمندی مثل خواجه نصیر، از دوره های نسبتاً آرام ماست. موضوعی که مورد توجه قرار داده اید قابل بحث و جالب است و البته نیاز به پژوهش دقیق و گسترده تاریخی دارد. سپاس
خانم پارسی پور! این یکی از دقیق ترین واکاوی هایی بود که این روزها از مسائل جنسی-سیاسی خوندم: بیش تر خوش حال ام که این متن اصلی و فارسی ه و ترجمه نیست. به تون تبریک می گم بابت این ذهن خلاق و موشکاف. عالی بود. ممنون
-- حمید پرنیان ، Jul 21, 2009 در ساعت 03:11 PMمواظب پروژه القای وحشت باشیم. یکی از تاکتیکهای رژیمهای برآمده از کودتا تلقین رعب و وحشت و بزرگ نمائی عواقب هر گونه اعتراض مدنی است.
-- بدون نام ، Jul 21, 2009 در ساعت 03:11 PMاگر این فرض رو نخواهیم مطرح کنیم که اون شکنجه گر با تمایل دورنی و لذت طبیعی اش مرتکب اون جنایت شده (یعنی اون شکنجه گر تمایلات همجنسگرایانه داشته اما با فرمی غیرانسانی (تجاوز) تمایلات اش رو ارضا کرده)، می تونیم این فرض رو (برای محروم کردن لذت تجاوز از متجاوز) با این شیوه به عمل برسونیم که: در ذهن جامعه ی ایرانی روابط مقعدی رو کلیشه-زدایی کنیم و بدبودن این عمل رو از بین ببریم: وقتی این عمل (روابط مقعدی، که سبک زندگی بخشی از جامعه است) قبیح نباشه اون وقت هیچ کس برای پَست کردن کس دیگه مرتکب این جنایت نمی شه. ... باز تاکید می کنم که وضعیت همجنسگرایی، سنجه ی سالم بودن یا نبودن اذهان یک جامعه است.
-- حمید پرنیان ، Jul 21, 2009 در ساعت 03:11 PMگفته اید که « نقش اوول یا به اصطلاح تخمک درست برابر با نقش اسپرم است» که درست نیست. نقش تخمک مهمتر از اسپرم است، چرا که بعضی از ساختارهای اساسی سلول، بخصوص میتوکندرین، فقط از طریق تخمک به نطفه میرسد. گرچه سالهاست هستهٔ سلول که حاوی ژنها و کرمزمهاست به عنوان مهمترین بخش سلول مورد توجه بوده است ولی همواره عده ای از دانشمندان معتقد بوده و هستند که اهمیت بخشهای دیگر سلول زنده، مثل همان میتوکندرین، مورد غفلت قرار گرفته وگرنه نقششان بسیار اساسی و مهم است.
-- فرامرز ، Jul 21, 2009 در ساعت 03:11 PMI know that a lot of intelligent services made this kind of news intentionally to show the opponents how tough they are and to scare and terrorize their opponents.
-- Anoosh ، Jul 21, 2009 در ساعت 03:11 PMداستانهایی که در مورد چنگیزخان و اغامحمدخان گفته اید جعلی هستند. ایا لازم است که هر موردی رابه مسایل فمینیستی گره زد.
-- Hassan ، Jul 22, 2009 در ساعت 03:11 PMPishnehde xubist ke az tajavozgar abzare tajavozash ra begirim in hata behtar az koshtanash ast.
-- بدون نام ، Jul 22, 2009 در ساعت 03:11 PMآغامحمدخان قاجار مگر محروم نبود از این لذت چه دردی دوا شد؟ همانطور که فرمودید زحمتش به دوش کس دیگری افتاد و بس.
-- Mostafa ، Jul 22, 2009 در ساعت 03:11 PMخیلی دلم می خواهد نظرتان را راجع به کتاب تازه منتشر شده آقای مندنی پور در امریکا بدانم. آیا نقدی می نویسید؟
-- توی پرانتز ، Jul 22, 2009 در ساعت 03:11 PMI stunned!
-- Grigori 1 ، Jul 22, 2009 در ساعت 03:11 PMAre these criminels human beeings?!
How do you want to preceed against these...
تحليل خوبي بود و من اضافه ميكنم كه اين داستان سر دراز دارد . براي كسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه مطالعه كتاب چاپ نشده دكتر شميسا را پيشنهاد ميكنم به نام شاهد بازي در ادبيات فارسي.
-- سردار ، Jul 22, 2009 در ساعت 03:11 PMموضوعی که خانم پارسی پور به آن پرداخته اند، جالب است. اما آنچه که درباره چنگیز خان گفته اند، صحیح نیست و در یاسای چنگیز همجنس بازی از جرائم بزرگی محسوب می شد که مجازات آن مرگ بود. در هیچیک از کتب تاریخی معتبر نیز به چنین اقدامی از سوی چنگیز اشاره نشده است.
-- محمدرضا هیئت ، Jul 22, 2009 در ساعت 03:11 PMمتاسفم كه روشنفكرهاي ما هم در دام پروژه القائ وحشت افتاده اند. مردم ، خودمان بايد آگاه و دانا باشيم... خيري از اينها به ما نخواهد رسيد
-- بدون نام ، Jul 23, 2009 در ساعت 03:11 PMMard salary hamanghadr manfoor hast ke zan salary. man matn ra zan salarane didam,man Yek Homosexual hastam Ya be ghole shoma"Zan-e rish" dar!!!!!!!!!!!!!!ke hichvaght morede tajavoz gharar nagereftam va be kasi ham tajavoz nakardam,Any way mamnoon vali moshkelat-e zeyady dasht matnetoon .
-- Payam ، Jul 23, 2009 در ساعت 03:11 PMدر ابتدا موضوع چنگيز خان و آغا محمدخان رو بنده جايي نخوندم كه همچنين كاري كرده اند و همينطور كه يكي از نظر دهندگان هم اشاره كرده ، در قانون ياساي چنگيز او اين عمل رو منع كرده بود دوماً شما در جايي از مقاله خود به زنان مي گوييد كه ما رو درك كنند و احترام بگذارند انگار كه تمام ما مردان مورد تجاوز قرار گرفته ايم و به تمسخر نام زن ريش دار بر ما مردان مي گذاريد براي شما متاسفم چون شما درك درستي از مردان نداريد و همه مسايل را با نگاه فمينيستي مي نگريد
-- فرشيد ، Jul 23, 2009 در ساعت 03:11 PMكساني كه چنين وقايع تاريخي را باور ندارند به كتاب شاهد بازي در ادب فارسي از سيروس شميسا و كتاب رستم التواريخ و... مي توانند مراجعه كنند
-- alex ، Jul 23, 2009 در ساعت 03:11 PMمطلب چنگیز رو من هم در جای دیگه ای خونده بودم ولی نمیدونم صحت داره یا نه ؟
-- فرهاد ، Jul 23, 2009 در ساعت 03:11 PMولی نکته جالبه توجه برای من اینه که :
از کی تا حالا ایرانی ها طرفدار چنگیز ملعون شده اند ؟؟؟؟
دوستانی که سعی در دفاع کردن از چنگیز نموده اند ! از چه ناراحتند ؟
هیچ شکی نیست که چنگیز بویی از انسانیت نبرده بود و چنین کاری نیز از او بعید نبوده است .
فرهاد گرامی، موضوع دفاع از چنگیز نیست که موضوع دفاع از حق است: به خاطر یک دوره یخبندان نسبتاً طولانی در قرن سیزدهم میلادی (که بسیاری از نقاط دنیا منجمله اروپا را نیز در بر گرفته بود) مغولها که بیشتر متکی به شکار و دامپروری بودند و به علت یخ زدن بیشتر مراتع خود از کمبود مواد غذایی در رنج بودند و توسط چینی ها از جنوب (صاحبان سرزمینهای معتدل و مستعد کشاورزی) نیز سرکوب می شدند، تصمیم گرفتند فرستاده هایی را به کشورهای دیگر منجمله ایران بفرستند تا باب تجارت را باز کنند.
بنا بر بعضی از روایات تاریخی، در بیش از یک مورد، فرستادگان چنگیز که گویا پسران خود وی نیز بودند بدون هیچ سوال و جوابی در مرز شمال شرقی ایران به تیغ جلاد سپرده می شوند! شما اگر در آن شرایط بودید چه می کردید که از سویی قومتان رو به نابودی است و از سوی دیگر پسرانتان را بی هیچ دلیل منطق و توجیهی در مرز کشوری بیگانه سر ببرند؟ (و لطفاً توجه داشته باشید که چنگیز دانشجوی فرهیخته دانشگاه تهران نبوده که در دوم خرداد 1377 هجری شمسی و در شرایط نسبتاً متعادل آب و هوایی و اقتصادی، در آستانه قرن بیست و یکم میلادی به یک ملای لیبرال رای داده باشد!)
بعضی معتقدند که چینی ها چون دیگر از پس حملات مغول ها بر نمی آمدند با سیاستهایی هوشمندانه آنها را به سوی ایران و جاهای دیگر هدایت کردند و احتمالاً از این سو هم به شاهان ایرانی تلقین کردند که اگر چنان فرستادگانی از سوی یک "قوم بیابانگرد" به کشور آنها آمدند به آنها امان ندهند چون "وحشی" هستند و آن شاهان "آگاه" نیز ظاهراً بی هیچ پرسش و تحقیقی آن "نصیحت عاقلانه" را پذیرفتند و سرانجام حملات مغول به جای امپراطوری چین --برای مدتی-- متوجه کشورهای دیگر شد هر چند که بعداً دامان خود چینی ها را نیز دوباره گرفت!
این هم زیاد غیر منطقی به نظر نمی رسد که حتی با وجود تقبیح همجنس بازی به عنوان یک روال روزمره در قانون یاسا، چنگیز اما برای تحقیر خوانین جاهای دیگر پس از غلبه بر آنان دست به چنان عمل کریهی زده باشد. بعضی ها برای کسب و تثبیت قدرت خود از آن بدتر هم کرده و می کنند. (بعدها که چنگیز در مسند قدرت مطلقه بود، به سفارش و پیشنهاد یک کاهن دائویی، برای آنکه نطفه خود را در جهان بگستراند، با دختران و زنان بسیاری همبستر می شد. بنا بر یک تحقیق علمی امروزی، از هر 200 مرد در جهان، یک نفر نسبش به چنگیز خان مغول می رسد!)
هم اینک نیز یکی از سناریوهایی که ابر قدرتها برای کنترل جمهوری های آزاد شده در نواحی شمالی ایران و همچنین برای کنترل خود ایران (و حتی چین و هند و پاکستان) روی آن کار می کنند، تقویت بینه نظامی کشور مغولستان است و اگر لازم باشد از حمله احتمالی آن قوم به این مناطق پشتیبانی های لازم را خواهند کرد.
-- ایرانی ، Jul 24, 2009 در ساعت 03:11 PMدرجواب آقای میم که برای جلوگیری از اینگونه اتفاقات مذهب را توصیه میکندمطمئن باشیدعاملین اینکارانمازخوانندوآشناباقران
-- ahmad ، Jul 28, 2009 در ساعت 03:11 PMمتعجبم از دوستانی که به جای توجه به ماهیت متن در پی صحت و سقم مثال های تاریخی آورده شده هستند. حتا اگر مثال ها مورد بحث باشند، رجوع به هر کتابی که در مورد آغا محمدخان نوشته شده کافی ست تا به داستان تجاوز به لطفعلی خان زند برسیم. معلوم می شود لای یکی از این کتاب ها را هم باز نکرده اند... مضحک تر از این، برچسب فمینیست زدن به خانم پارسی پور است به دلیل استفاده از عبارت زنان ریش دار. کاش برای خواندن یک متن و فهمیدن آن وقت بیشتر می گذاشتیم.
-- کیا ، Jul 29, 2009 در ساعت 03:11 PMمتن جالبی بود و جالبتر از آن نظرات خوانندگان!
-- بدون نام ، Jul 31, 2009 در ساعت 03:11 PMاما به هر حال مسئله تجاوز در بازداشتگاه های سیاسی ایران حداقل به زنان آنهم معمولا برای ارضای جنسی بی منبع و دروغ محض نیست. اما من به شخصه ترجیح میدهم مرده باشم تا این رژیم پست با رهبری پست تر آب خوش از گلویشان پایین برود.
بشارت آزادی شوخی محالی نیست، اگر مردم ما خائن نبودند و در برابر این ظلم ها ساکت نمی نشستند با توجه به حمایت سیاستمداران و مردم کشورهای خارجی، این رژیم حتی هفته ای هم دوام نمی آورد. من به شخصه از روی تظاهرات کنندگان خجالت می کشم که آن ها این چنین مظلومانه و ناجوانمردانه کشته می شوند و ما نشسته ایم و در این شلوغی ها دنبال منافع خود هستیم، و تنها قشر آسیب پذیر جامعه یعنی دانشجویان را در پس معرکه قرار داده ایم. چگونه راحت بخوابم وقتی که چشمان بدن بیجان ندا آقا سلطان در ذهنم پایدار است.
وای بر من اگر لحظه ای آرام بگیرم.
سلام خدمت خانم شهرنوش پارسی پور
من از ایران هستم و باید بدونید که اینجا خبر دیدن و گرفتن از همچین جایی خیلی سخت میسر میشه.
چون به سختی اومدم میخوام حرف دلم رو هم همینجا بزنم.دانشجوی کارشناسی ادبیات داستان ی ام و طرفدار کارهای شما.
در مورد مطلب این پست هم درست می فرمایید با عنایت به سانسور شدید سیستم اطلاع رسانی بسیار کمه.حتی فارق التحصیل های ادبیات هم اطلاعات جسته و گریخته ای در مورد سوابق مفصل شاهد بازی در ایران و عشق به همجنس دارند. پس به مردمی که در چنین مرزهایی زندگی میکنند خرده نگیرید و چون دیدم دوستان در بالا به تناوب اسم از کتاب دکتر شمیسا بردند گشتم و لینک دانلود رو پیدا کردم .باشد هموطنان همیشه بیدار باشند:
http://tinyurl.com/yhxduqy
*پ.ن سوالی که من از شما دارم در مورد سبک تلفیقی آثارتونه مثلا چه در سگ و زمستان بلد و چه در مجموعه ی داستانتون چرا اکثریت و بخش اول کتاب رئال است و بخش پایانی شون به شدت وارد کنش ها و فضاهای سورئال میشود؟به تناسب پایان یا سبک جدید؟
-- لینا ، Oct 18, 2009 در ساعت 03:11 PMبعد نیست برای ما تازه کارها بیشتر توضیح بدین