تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
با خانم نويسنده ـ شماره ۴۱

دو وجه فاعلی در آیین دائو

شهرنوش پارسی‌پور
http://www.shahrnushparsipur.com

آقای نصرالله رفعت رکنی طی نامه‌ای که برای رادیو زمانه ارسال داشته‌اند با اعتراض می‌نویسند بها دادن به فرهنگ‌های بیگانه کار درستی نیست و رادیو زمانه باید معطوف به فرهنگ ایران باشد. ایشان اشاراتی به اندیشه عزیزالدین نسفی و دیگر فرهیختگان ایرانی دارند.

Download it Here!

در پاسخ به ایشان عرض می‌کنم که اگر ما در طی چند هفته چند هشت دقیقه را صرف به دست آوردن اطلاعات بسیار مختصری درباره فرهنگ چین بکنیم به راستی هیچ فاجعه‌ای رخ نمی‌دهد. علاوه بر آن‌که این فرهنگ برای فرهیختگان ایران شناسا بوده است.

همان‌طور که در چند برنامه قبل گفتم عطار در منطق‌الطیر از زبان هدهد، در وصف سیمرغ می‌فرماید آن پرنده شبی از آسمان چین عبور کرد. از او پری در آن سرزمین افتاد. از آن پر این غوغا در جهان برخاست:

«آن پر اکنون در نگارستان چین است/اطلبوالعلم ولو بالصین از این است»

این به خوبی روشن می‌کند که حداقل عارفان ما، از جمله عزیزالدین نسفی فرهنگ چینی را به خوبی می‌شناختند. به طور کلی عارفان خراسان به دلیل ارتباط مدام با جاده ابریشم این فرهنگ را به خوبی می‌شناختند.

اما این نیز روشن است که ما ایرانیان به دلیل حملات و یورش‌های تاریخی مجبور بوده‌ایم بخشی از هستی خود، به ویژه وجه زنانه را پنهان کنیم. میان حجاب زنان و حجاب در اندیشه و واژگون کردن شخصیت زن به هیولا (اهریمن) رابطه‌ای می‌توان یافت. من در آینده دورتر در این باره گفتارهایی خواهم داشت.

خرس رمال دوباره با استفاده از اصطلاحات فاعل و مفعول می‌کوشند اندیشه تک خطی را جا بیندازند. دوباره عرض می‌کنم زمان حرکتی مارپیچ دارد و یک آن یین است و یک آن یانگ. مثال را از رفتار جنسی می‌زنم که حسب فرهنگ سنتی نرسالار ما الفت زیادی با مفاهیم فاعل و مفعول دارد.

برخی از لمپن‌های ایرانی برای تحقیر جنس مخالف از اصطلاح «کردن» استفاده می‌کنند. در چنین حالتی به نظر می‌رسد لمپن ما از اندام باروری خود به عنوان «چاقو» استفاده می‌کند. حالا فرض می‌کنیم که چاقوی او خیلی تیز است و طرف (مفعول) را می‌بُرد و حتی تکه پاره‌اش می‌کند.

اما دست بر قضا ممکن است «مفعول» دچار بیماری ایدز یا سیفلیس باشد. طبیعی است که فاعل ما در اثر این عمل فاعلانه دچار ایدز یا سیفلیس خواهد شد. پس «فاعل» در آنی به مفعول (بر او وارد آمده) تبدیل خواهد شد. این یعنی گذار از یانگ به یین.

اما بر این پندارم که عمل جنسی در آئین دائو عبارت می‌شود از «دهندگی» (یانگ)،و «گیرندگی» (یین). به طوری که می‌بینید در این حالت ما با دو وجه فاعلی، منتها در جهت معکوس روبه‌رو هستیم.

امیدوارم این مثال خیلی صریح روشن کرده باشد که فاعل و مفعول به سبکی که ما می‌فهمیم در آئین دائو معنایی ندارد. فاعل و مفعول به سبکی که ما می‌فهمیم حالات ایستا و ثابت هستند و ویژگی بخش نظامات پدر‌سالار. دایره چنین نوع اندیشه‌هایی تا آنجا پیش می‌رود که جسد پدر سالار را مومیایی می‌کنند تا ابد بنماید.

امضا محفوظ درباره فلسفه هگل و ارتباط آن با مسیحیت نوشته‌اند. البته و به طور قطع چنین ارتباطی وجود دارد. اما بنا بر گفته حمید حمید، در کتاب درباره هگل خود این فیلسوف ادعا می‌کند که زمینه اندیشه‌اش را از چین گرفته است.

آقای فرهاد درباره ملاصدرا نوشته‌اند که فوئرباخ ایران است. شک نیست که چنین است. اما بحث کوچک من درباره روش نگرش چینیان است بدون هیچ نوع اسائه ادب به ملا صدرا. بهار خوسته‌اند توضیحات تصویری باشد. حق با ایشان است. مشکل اما کمبود سواد کامپیوتری من است. همین روزها از دوستان با سواد خواهم خواست تا به من آموزش دهند چگونه لینک‌های لازم را به متن منتقل کنم.

سونیا از چین با من تماس گرفته‌اند، اما فراموش کرده‌اند ای‌میلشان را بنویسند. از ایشان می‌خواهم تا یک بار دیگر با ذکر ای‌میل تماس بگیرند. چند نفری نوشته‌اند که این گزارش زندگی است و نباید از مسایل فلسفی صحبت کرد.

دوستان عزیز، متجاوز از سی و پنج سال من به این مسایل فکر کرده‌ام و در نتیجه این‌ها نیز مسایل زندگی من هستند. البته من تا چند هفته دیگر به حالت عادی برنامه بر خواهم گشت. اشخاص برای عقایدی که دارند خود را به کشتن می‌دهند. من فقط بخشی از این عقاید را برای شما واگو می‌کنم.

دوستی پرسیده‌اند میان آسترولوژی چینی و دائو و یی جینگ ارتباطی وجود دارد؟ دوست گرامی، آسترولوژی تابعی از علم نجوم است. دائو اما روشی برای اندیشیدن است. با این حال باید توجه فرمایید که دانش‌ها در قدیم همه به یک دیگر مربوط بوده‌اند.

نوشکا پرسیده‌اند گرچه یی جینگ کتاب فالگیری نیست، اما آیا می‌تواند برای پیشگویی مورد استفاده قرار گیرد؟ البته دوست عزیز. به نظر من یی جینگ همانند پیری است دانا که در زیر درختی نشسته است.

شما به نزد او می‌روید و پرسشی مطرح می‌کنید. پیر که شما را شخصاً نمی‌شناسد «پاسخی عام» به شما می‌دهد. اینک شما بر حسب شناختی که از خودتان دارید جواب را تفسیر می‌کنید. به همین دلیل این کتاب بیشتر مفاهیم تاکتیک و استراتژی را به ذهن متبادر می‌کند.

دوستی پرسیده‌اند زنان بدون مردان به چه سبکی نوشته شده است. باید عرض کنم که سابقه این سبک نوشتاری به هزار و یک شب بازگشت می‌کند. بسیاری از داستان‌های هزار و یک شب پی‌رنگی میانه واقعیت و جادو دارد.

گاهی شما در شرایطی زندگی می‌کنید که طلب فرا‌روی از متن واقعیت را می‌کند، ضمن آن‌که خود واقعیت گاهی حالتی جادویی دارد. نگاهی به آسمان بالای سر خود بیندازید و آن را با جهان اتم‌ها، که هرکدام جداگانه دارای آسمان واره‌ای برای خود هستند مقایسه کنید.

به راستی با کدامین زبان واقعی می‌توان این عظمت شگفت‌انگیز را شرح داد؟ در نتیجه شاید بتوانیم بگوییم ربان جادویی نیز می‌تواند بخشی از زبان واقعی به شمار آید. به این نکته هم توجه فرمایید که استفاده از زبان واقع‌گرا در اجتماع گاهی پاسخ مطلوب را به دست نمی‌دهد.

قتل‌های ناموسی را در نظر بگیرید. اگر به جست‌وجوی منشاء آن‌ها بروید جامعه را مضطرب خواهید کرد. ارجح آن است که لباسی از فانتزی به بر واقعیت بکنید. گاهی ما در حرف زدن از اصطلاحاتی استفاده می‌کنیم که جنبه جادویی دارد.

مثلاً می‌گوییم آن‌ها در جامعه ریشه کردند. پس ما در حقیقت مردم را با گیاه هم هویت می‌کنیم. فروغ فرخزاد می‌گوید «دست‌هایم را در باغچه می‌کارم...» این حالت خود را با گیاه هم هویت کردن همیشه در انسان وجود داشته است.

قهرمان داستان من خود را با درخت هم هویت می‌کند. یک روانکاو به من گفت که خود را کاشتن نشانه جست‌وجوی هویت است. دوستان زیادی لطف می‌کنند و مرا تشویق می‌کنند. از لطف همه سپاسگزارم. من غرض را بر این گذاشته‌ام که آنان نیازی به شنیدن نام خود ندارند.

Share/Save/Bookmark

ناشران و نویسندگانی که مایل هستند برای برنامه خانم پارسی‌پور، کتابی بفرستند، می‌توانند کتاب خود را به صندوق پستی زیر با این نشانی ارسال کنند:

Shahrnush Parsipur
C/O P.O. Box 6191
Albany CA 94706
USA

نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

خانم پارسی پور عزیز
از اینکه وقت گذاشتید و تمام سئوالات را پاسخ دادید سپاسگزارم.
این مطالب برای من جدید و بسیار جذاب بود . در دانشگاه به سبب رشته تحصیلی ام چندین واحد تاریخ تمدن و تاریخ فلسفه خوانده ام ولی متاسفانه در هیچ کدام از آنها بحث فلسفه چینی به این اینگونه که شما مطرح کردید به ما آموزش داده نشد. متاسفانه تاکید بیشتر روی فلاسفه غربی و اسلامی بود. از این که شما این مطالب رو که سالها روی آن کار کرده اید برای ما بازگو می کنید واقعا ممنون

-- نوشکا ، Apr 14, 2009

سلام خانم پارسی پور ، شما مدتی پیش کتاب «زندانی تهران» را که به شهادت بسیاری از زندانیان سیاسی ، افسانه سازی از واقعیات زندانهای ایران است، در همین سایت معرفی نمودید. آیا ممکن است لطفا به نظرات مخالف با خانم مارینا نمت هم بپردازید؟ آیا واقعا آن کتاب آینه ی واقعیات زندان است؟ با تقدیم احترام

-- مینا ، Apr 14, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)