رادیو زمانه > خارج از سیاست > با خانم نویسنده > نیازهای جنسی؛ یکی از دلایل روسپیگری | ||
نیازهای جنسی؛ یکی از دلایل روسپیگریشهرنوش پارسیپوردر یکی از برنامهها، اشارهی بسیار کوچکی به این مساله کردم که اگر قرار است مردان چند همسر داشته باشند، زنان هم باید بتوانند چند همسر داشته باشند.
لایحهی خانواده به مجلس رفته بود و گویا این ماده قبول نشده است. ولی عکسهای نمایندگان مجلس را دیدم که در اینترنت پخش شده بود و صاحب بیشتر از یک همسر هستند، تعدادشان هم کم نیست. ظاهراً این مشکل جامعه ایران است که مردان دارای چند همسر هستند و مشکل غریبی برای زنانی درست میکند که از چند همسری متنفرند و مشکلات خانوادگی وحشتناک هم ایجاد میکند. در آن برنامه گفتم، ما قبول میکنیم که برخی از مردها به بیش از یک زن احتیاج دارند. ولی باید قبول کرد که بعضی از زنان هم به بیش از یک مرد احتیاج دارند. این مساله سر و صدای زیادی به پا کرد، افراد تا جایی پیش رفتند که به من ناسزا گفتند، هتاکی کردند. آقایی به اسم علی صادقی فرمودند من دچار جنون شهرت هستم و برای اینکه مشهور بشوم این اعمال را انجام میدهم، این حرفها را میزنم و عدهی زیادی هم کامنت گذاشتند، تفسیر فرمودند که تو چرا فقط به ادبیات توجه نمیکنی و به مطالب دیگر میپردازی؟ به عنوان نویسنده مجبور نیستم در دایرهی نویسندگی باقی بمانم، میتوانم به مسایل دیگری که در توانم است اشاره بکنم. اما در جهت توجهی آقای علی صادقی عرض کنم ممکن است که من جنون شهرت داشته باشم، ولی از جامعهای هم میآیم که تا به امروز در طول زمان جمهوری اسلامی گویا هزار زن را سنگسار کردند. آیا هرگز یکبار اعتراض کردهاند یا اینکه پا روی پا انداختهاند و گفتهاند چه مردمان پست و فاسدی هستند و هیچ حرفی نزدند. زنهای زیادی هستند که عذاب میکشند، در نه سالگی، ۱۰ سالگی، ۱۲ یا ۱۳ سالگی آنها را شوهر میدهند و اصولاً ما در جامعهای زندگی میکنیم که اصلاً باور ندارد زن هم احساس جنسی دارد، احساس عاطفی دارد، برای خودش به حق انتخاب و گزینش نیاز دارد و باید زوجش را برگزیند، نه اینکه او را به عنوان شی به آقایی بدهند. زن دوم هم به عنوان یک مقوله وارد خانواده بشود و زن اول را عذاب دهد. اینها نکاتی است که در بحثی که من کردهام هیچکس به آنها توجه نکرده است و این همه به من حمله شده است. اگر دقت کنیم، میبینیم بین ۶۰ تا ۷۰ درصد مردم، اعم از زن و مرد، معمولاً به یک ازدواج و به یک زوج احتیاج دارند، معمولاً ازدواج رخ میدهد و تا آخر ادامه پیدا میکند و زنان معمولاً به شوهرشان خیانت نمیکنند. مردان هم خیلیها این کار را نمیکنند و اگر هم بکنند، به اصطلاح اسمش را گذاشتهاند تنوع طلبی و ممکن است به اصطلاح دمی به خمره بزنند و یک عملی را انجام بدهند و به خانواده برگردند. پس تکلیفمان با ۶۰، ۷۰ درصد مردم روشن است. یک درصدی هم همجنسگرا هستند که در زمان قدیم خودشان را پنهان میکردند و امروز به خاطر جنبشهای آزادیخواهی که در غرب، اروپا و آمریکا انجام شد، این افراد هم ظاهر شدند و به حق هم ظاهر شدند و میگویند ما هستیم، شما چه میگویید، باید به ما هم فرصت زندگی بدهید. این جمعیت هم نزدیک به ۱۲- ۱۳ درصد یا ۱۵ درصد از افراد جامعه را تشکیل میدهد. اما تعداد کمی از مردان در جامعهی ایران هستند، نه در ایران که در سرتاسر دنیا هستند که به دو دسته تقسیم میشوند. دستهای که نیازهای جنسی و عاطفی بسیار محدودی دارند و اغلب ترجیح میدهند ازدواج نکنند و تنها زندگی بکنند و دستهی قلیلی که دارای شهوت و اشتهای جنسی بالایی هستند و بیش از یک زوجه احتیاج دارند. اما چنین زنانی هم هستند. اغلب این دسته از زنان به طرف فحشا کشیده میشوند، در قدمهای اول فحشا. ولی بعداً تبدیل به شی جنسی میشوند و حرفهشان روسپیگری میشود و این کار را به طور مرتب انجام میدهند. با فقر و بدبختی با واسطههایی که از آنها پول میکشند و آزارشان میدهند، اذیتشان میکنند و همهی مشکلاتی که ما بارها خواندهایم و میبینیم. بنابراین تعداد افرادی که به من حمله میکنند و به عنوان کردن دلیل فحشا به عنوان فقر و بیچارگی اعتراض دارند میگویم: بله، روسپیان اغلب از طبقات فقیر اجتماعی هستند، و این درست است. ولی یکی از دلایلی که آنان را به روسپیگری میکشاند، نیازهای عاطفی و جنسی خود آنان هم است. چون در همین طبقات فقیر اجتماعی، کسانی را داریم که رختشویی میکنند، پستترین مشاغل را انجام میدهند، ولی روسپی نمیشوند. یعنی حالت روسپیگری در آنها کم است. ولی دستهای هستند که این حالت را دارند و این مسأله حرفهشان میشود و این کار را انجام میدهند. واقعاً باید این بحث را باز کرد، چرا جامعه به زنان توجه نمیکند که آنها هم نیازهایی دارند؟ و چرا باید زن را به دلیل این نیازهایی که داشتهاند، سنگسار کرد؟ |
نظرهای خوانندگان
به نظر من بیان نظرات شما همسان با نویسندگی هست . چرا که نگاهی دیگرگون به قضایا داشتن از وظایف یک نویسنده است . ما همیشه صداهایی رو که مثل ما نیستن عادت داریم خفه کنیم خیلی وقتها محترمانه مثل اینکه به شما می گن به نویسندگی ت برس . ولی من به شما برای بیان این نظرات تبریک می گم بخش سنتی جامعه ما نیاز به ساختار شکنی داره و مطمئن باشید توسط همین بخش سنتی هم تخریب می شید . هر ساختنی نیاز به تخریب داره .
-- سعید ، Nov 19, 2008 در ساعت 12:48 PMمن پیشنهاد می کنم شما برای دفاع از حقوق زنان و بهبود وضع روسپیان کاندیدای ریاست جمهوری شوید! شاید فرجی رخ داد و امیدوارم مسایلی چون سیاست خارجی، امنیت، بیکاری و تورم و دیگر مسایل اقتصادی، آموزش و فرهنگ را جهت بهبود شرایط این قشر تنظیم کنید و دیگر حاشیه های اداره ی کشور شما را در این هدف پیروز گرداند. راستی کابینه شما (از بعد جنسیتی چه ترکیبی خواهد داشت؟ از جهت سیاسی چطور؟) بی صبرانه منتظر شعار تغییر شما هستیم!
-- بدون نام ، Nov 19, 2008 در ساعت 12:48 PMبا احترام به نظرات خانوم پارسی پور می خواستم دو نکته رو راجع به مسائلی که مطرح کرده اند بگم. من یک تغییر جنسیت داده از ظاهر فیزیکی مردانه به آنچه که می خواستم با روحیات زنانه ام مطابق باشد یعنی اندام زنانه.در واقع دنیای پس از عملم دنیایی بود که به من اجازه و اختیارخیلی چیزها را داد و از خیلی چیزها مطلع شدم از این که مردان در روابطشان با زنان چگونه رفتاری دارند البته این به این معنی نیست که قبل از عمل تجربه دوستی و..
-- بدون نام ، Nov 19, 2008 در ساعت 12:48 PMبا دوست پسر را نداشته باشم اما این یکی کاملا متفاوت بود و قتی می دیدم که یک مرد در مقابل من چقدر
رهاست برایم جالب بود از این که احساس گناه نمی کند هم همینطور اما مطلب اصلی که می خواهم به آن بپردازم و تا حد زیادی برایم شوکه کننده بود و خوب قبلا چون هم کم سن تر بودم و هم در شرایط متفاوت آنرا زیاد درک وحس و لمس نکرده بودم. من فمنیست نیستم اما راستش به شدت از خود خواهی مردان شوکه شدم!چیزی که قبلا آنرا ندیده بودم! آری عوام به مردانی که مطیع زنانشان هستند در ایران زن ذلیل می گویند اما فکر می کنم تعدادشان نادر است اما در مورد اکثریت مردان..چیزی که دستگیرم شده اینست: یک مرد:من زن انتخاب می کنم..من به عنوان یک مرد باید شروع یک رابطه با یک زن را بپذیرم..من
می توانم و حق دارم که پارتنرو گرل فرندم را و یا زنم را کاملا کنترل کنم اما او حق چنین کاری را ندارد!من به عنوان یک مرد حق دارم هر موقع دلم خواست به یک رابطه چه ازدواج و چه احساسی بایک زن خاتمه بدهم اما اگر یک زن چنین تصمیمی گرفت اول یا با تهدید او را از اینکار منصرف می کنم یا آنقدر التماسش می کنم که دلش به رحم بیاید که با توجه به احساساتی بودن خانومها در بیشتر مواقع موفقند.آری حقایق تکاندهنده ای بود که به آن رسیدم و جملات خانم پارسی رادر این مورد که" اصولاً ما در جامعهای زندگی میکنیم که اصلاً باور ندارد زن هم احساس جنسی دارد، احساس عاطفی دارد، برای خودش به حق انتخاب و گزینش نیاز دارد "کاملا تایید می کنم و نکته دوم این که خانوم پارسی پور در مورد زنانی که شور جنسیشان زیاد است هم از واژه روسپی استفاده می کنند در حالیکه در جامعه به مردانی که شورجنسی زیادی دارند عناوین و القاب نامناسب و یا رکیک داده نمی شود.. به نظر من به زنانی که شور و شهوت جنسی بالایی دارند
و حتی اینکار را با مردان متعدد می کنند نمی توان لقب روسپی داد چون تا آنجا که من می دانم روسپیگری یک شغل برای زنان قربانی اجتماع است
که حتی هیچ لذت جنسی هم برای آنها ندارد.
خانم پارسی پور عزیز منم در همین مورد حرف زدم و از شما پرسشی کردم حالا پاسخ می خواهم. ما دو نفر یعنی یک پسر و یک دختر عاشق هم هستیم و خیلی هم همدیگر مان را دوست داریم. اما تنها و تنها مشکلی من با این دختر با این تنها با این درد دیده مسئله مذهب است خواهش می کنم تنما می کنم. ما و به ویژه من منتظر شما هستیم که پاسخ بدهید ما به شما نیاز داریم پس خواهشن کمک کنید. با سپاس امید
-- امید ، Nov 19, 2008 در ساعت 12:48 PMدر استدلال خانم پارسی پور جای عرف خالی است.در ایران امروز چند همسری برای مردان هم مذموم اخلاقی و عرفی است و معمولا مردان ازدواج دوم را داوطلبانه علنی نمی کنند.نویسنده محترم فکر نمی کنند به جای طرح مقابله به مثل توسط زنان که غیر قانونی و غیر عرفی است(حتما می دانید که شریعت بخشی از عرف ایرانیان اعم از مذهبی و غیر مذهبی است و افراد بی اعتقاد هم مراسم عقد شرعی برگزار می کنند)بهتر است بر قبح اخلاقی و عرفی چند همسری در مردان تاکید شود تا کم کم این رسم بر افتد؟
-- یوسف ، Nov 19, 2008 در ساعت 12:48 PMخانم پارسی پور، حرف شما درباره این که نیاز جنسی آدم ها یکسان نیست درسته. ولی ربط دادن این مساله به فحشا خیلی درست به نظر نمی رسه. صحبت کردن دقیق درباره این مطالب نیازمند تحقیق و اطلاعات بیشتره. مساله ای مثل فحشا رو نمی شود تنها با یک یا دو عامل توضیح داد. فقر یکی از عوامل است. خیلی از کسانی که به فحشا کشیده می شوند در خانواده های پر مشکل هستند. پدر و مادر معتاد، محیط پر تنش و پر کشمکش، سوء استفاده جنسی توسط اقوام نزدیک، و نهایتا فرار از خانه و زندگی در شهر بدون پشت و پناه. به هر حال نبود محیطی که از دختر حمایت و حفاظت کنه در این میان نقش مهمی داره. کافیه توجه کنیم که در شرایط بحران اقتصادی و اجتماعی فحشا رشد می کنه. میل جنسی آدم ها در این شرایط تغییر نمی کنه. ولی توان نهادی مثل خانواده برای مراقبت از اعضاء اش کم می شه. چرا فحشا در اوکراین رونق پیدا کرده؟ نظریه شما اینجا خیلی جوابگو نیست. به هر حال علت هر چه باشد باید تلاش کرد که این افراد نه تنها سنگسار نشوند، بلکه به عنوان انسان و شهروند حق زندگی داشته باشند، بتوانند به دادگاه بروند، بتوانند بازنشست شوند. زندگی به قدر کافی با آنها نامهربان بوده. ما نباید بیشتر به آنها ظلم کنیم.
-- محمد ا ، Nov 19, 2008 در ساعت 12:48 PMمن فکر کنم خانم پارسی پور به دنبال ایجاد کردن این سوال در ذهن خواننده گان است که چرا ازدواجِ یک مرد با زنهای مختلف، از نظر ما ایرانیان یک امرِ «بدیهی» محسوب می شود ولی عکس آن امری است غیر بدیهی. سوال، سوالِ بسیار مهمی ست. تلنگر زدن به ذهن بسته ی ایرانی، که تا خرخره غرق مسائلی «بدیهی» است که چون با آنها بزرگ شده است فکر می کند که آنها، حقیقت مطلق و یونیورسال هستند. فاصله گرفتن از این مسائل بدیهی و به آنها فکر کردن کار آسانی نیست. ای کاش خانم پارسی پور این بحث مهم و کلیدی را نه بصوت جدلی و مبارزه ای، بلکه با دقتِ بیشتری پرورده می کرد تا اینکه باعث جدل و مقاومتِ احساسی طرفِ مقابل نمی شد. ولی طرح این سوال بخودی خود نشان از تیزبینی ایشان دارد.
-- Saied ، Nov 19, 2008 در ساعت 12:48 PMبا دروود
-- dara ، Nov 19, 2008 در ساعت 12:48 PMکسانی مانند آقای صادقی از این میترسند که مادینه های فامیل یکهو با دیدن این مطالب سر وگوششان باز شود و چماق جوبی ایشان دیگر کاری ازش ساخته نباشد خانم پازسی پور را باید کوبید تا برود ظرفشویی کند اما حقیقت چیزی است که ایشان مینو سند و ما مردان باید بپذیریم که دختران زیبای ناز تو دل بروی امروز که باید چهار چشمی مواظبشان بود فردایی نه چندان دور مادر بررگان عزیز و محترمند و حق آینده شان را باید حالا هم داشته باشند چرا که همان انسانند این سلاح مذ هبی ها را باید ازشان گرفت که اگر زنی مذهبی باشد و به میل آقایان گرفتار است و اگر تحت تاثیر آموزه های اینان زنی را بد نام و نمایند باز گرفتار است اگر یاد بگیریم و قبول کنیم که دموکراسی بهترین دازدست هر کسی اجازه اش دست خودش است با محدود ه هایی که قانون معلوم میکند از شهرنوش گرامی سپاسگزارم برای نوشته هایش در این زمینه
در یکی از برنامهها، اشارهی بسیار کوچکی به این مساله کردم که اگر قرار است مردان چند همسر داشته باشند، زنان هم باید بتوانند چند همسر داشته باشند....پارسی پور! قبلا شک کرده بودم که هیچ چی حالیت نیست، با این جمله ای که گفتی مطمئن شدم که نه تنها روشنفکر و صاحب قلم نیستی بلکه با انتشار افکار احمقانه و غیر کارشناسانه ات اذهان عمومی را به انحراف می کشانی. به عنوان یک جنس مذکر و پایبند به همسر و خانواده ام معتقدم تنوع طلبی و چند همسری در مردان قطعا اشتباه است، اما حالا اگر یکسری از مردها اشتباه می کنند، شما چرا چند همسری زنان را مطرح می کنید...جواب بدی را با بدی نمی دهند....متاسفم با این توصیه شما جامعه را فساد می گیرد.
-- آرین-میسور-هندوستان ، Nov 19, 2008 در ساعت 12:48 PMتعداد افراد همجنسگرا دو درصد اجتماع است نه پانزده درصد.
-- امیر ، Nov 19, 2008 در ساعت 12:48 PMبرای مزدها هم فکر می،کنم یه زن برای براوردن نیاز جنسی کافیه. اون چیزی که برای انسان با همسرش دیگه رخ نمیده عشق رمانتیک هستش که اون هم اگه دوباره رخ بده دیگه رخ داده... too late!
به نظر من اینکه یک جای کار ما خرابه دلیل نمیشه جای دیگر رو هم بزنیم و خراب کنیم، یعنی اگه چند زنه بودن مشکلی هست راه حل اون چند شوهره بودن و روسپی گری نیست.
این درسته که برخی از مردها به بیش از یک زن احتیاج دارند و بعضی از زنان هم به بیش از یک مرد، اما این اتفاق به هیچ وجه نباید همزمان روی دهد.
مورد دیگر اینکه سنگسار عملی وحشتناک است، اما این عمل تنها برای زنان اتفاق افتاده؟ فقط قربانی سنگسار زنان هستند؟
من در حد اندازه ای نیستم که بخوام مثل دیگران توصیه ای بکنم اما آثاری که شیرین نشاط از نوشته های شما به تصویر کشیده را بیشتر دوست دارم.
و نظریه های اجتماعی خیلی قوی تری در این خصوص مطالع کرده ام.
موفق باشید.
-- محمود اکبری ، Nov 19, 2008 در ساعت 12:48 PMخانم جان کسی که نیاز جنسی صرف دارد خوب فوقش می رود با کسی می خوابد، این دیگر روسپی گری نمی شود. روسپی گری یعنی سرویس جنسی دادن به کسی دیگر (عمدتا به مردان) در ازای دریافت پول و جنس و...
یعنی که شما وقتی روسپیگری می کنید، مهم نیست که خودتان لذت ببرید یا نه، آن دیگری که مشتری هست باید لذت ببرد و شما تنها می توانید انتظار مزد خود را داشته باشید!
حالا از استثنائات بگذریم که دری به تخته بخورد و یک روسپی از یک مشتری هم خوشش بیاید و لذتی هم ببرد، که بسیار نادر است. اما در قاعده یک روسپی باید بتواند حتا در یک روز با مردهای متعدد بخوابد. خوب این روسپی درب و داغان می شود و نمی تواند لذتی ببرد. حالا بگذریم که این مشتریان همه شان "مانند مردهای بی سر" هستند که خودتان نوشته اید.
اینکه یک روسپی جایی گفته است من خودم لذت می برم که روسپی گری کنم، معیار و سندیت واقعیت موجود نیست. باید دید آن روسپی منظورش از لذت چیست؟ مثلن آیا اگر در یک روز مثل یک ماشین با ده تا مرد بخوابد و پولی هم نگیرد، آنوقت باز هم لذت می برد یا نه.
پس خواست و میل را هم باید تعریف کرد. آیا یک خانمی که حالا روسپیگری می کند، اگر شانس برخورداری از تحصیل و فرهنگ و روابط اجتماعی دیگر داشت و نیازی هم به پول نداشت، باز هم می رفت روسپی می شد که مثلن "لذت جنسی ببرد"؟
خانم جان این حرفهای شما منطقی نیست. این حرفهای شما مستند و علمی نیست. این حرفها برخاسته از طرزتفکری است که به شما تزریق شده است، تزریق شده از طرف جامعه و فرهنگی که در آن رشد کرده اید .
خانم جان من از این حرفهای شما دارم کم کم شاخ در می آورم!!!
-- بدون نام ، Nov 19, 2008 در ساعت 12:48 PMخانم پارسي پور فيلسوف است؟روانشناس است؟مرحوم فرويد است؟علي کاخي است؟ مهين چکمه اي است؟اصلاًچند کلاس درس خوانده است؟ اينگونه اظهار نظر ها واينگونه برنامه هاجز کم اعتبار کردن زمانه خاصيت ديگري ندارد.اگر اين چند سطر ارزش انتشار نداشت نگران نباشيدو پاک اش کنيد.همين که يک نفر در زمانه آنرا بخواند وبعد پاک اش کند براي من کافيست.
-- فلاحي ، Nov 19, 2008 در ساعت 12:48 PMمن یه زنم. وقتی کامنتارو خوندم دیدم بیشترش مال مرداس که تایید کردن. ما نفهمیدیم با این همه مرد خوش فکر و مدرن چطور انقدر تو این جامعه خیانت وجود داره و ظلم مردانه والخ و سنگسار و پایمالی حقوق زنان!!!!!!!! پس شماها کجایید؟ ما که از ؛روشنفکر؛ترینتون به جز خودخواهی و ظلم چیزی ندیدیم. البته اون جا که دستتون می رسه ها. به من یکی که زورتون نمی رسه. و شهرنوش جان اون آقا راست می گن. خوب اگه یکی میل جنسی اش زیاد باشه می ره با مردهای متعدد و بعد هم خب با همونی که هست زیاد سکس می کنه دیگه چرا می ره روسپی می شه؟؟؟ راستش خیلی نازی و خیلی ازت خوشم می آد از جراتت و شهامتت و نوگرایی ت اما بعضی وقتا یه سوتی هایی می دی. عیبی نداره یکی مثل تو بهتر از صدتا زن توسرخوره. دم نویسندگی تم گرم. دوستت داریم
-- shirin ، Nov 20, 2008 در ساعت 12:48 PMkheili bahse jalebi bood man ham kamelan ba nazare shoma movafegham
-- بدون نام ، Nov 20, 2008 در ساعت 12:48 PMخانم شهر نوش پارسي پور عزيز
-- مهدي ، Nov 20, 2008 در ساعت 12:48 PMبا سلام
به عنوان كسي كه از سالها قبل با آثار قلميتان آشنا هستم و همچنان پيگير كارهايتان ة هرچند كه هنوز هم معتقدم از كارهايي كه در ايران چاپ شده و يكي دوتا كار خارج از كشورتان كه تا به حال ديده ام به گمانم بهترين آنها همان توبا و معناي شب و رنان بدون مردان بوده ، از اينكه پيگيرانه مسايل حقوق زنان را بصورت جدي دنبال ميكنيد جاي تقدير و تشكر دارد .
اما گاهي اوقات شايد به دليل مجال اندكي كه در اختيار داريد كمكي سر سري از روي مطالب ميگذريد . از جمله همين گفتار اخيرتان ! در اينكه زنان هم ممكن است به بيشتر از يك مرد احتياج داشته باشند و اگر چند همسري حق مردان پنداشته شده و از اين بابت حق زنان مغفول مانده شكي نيست ، اما به گمان من پرداختن به روسپي گري صرفا جنه ارضا نياز هاي عاطفي و جنسي زنان نيست . شايد به نوعي پول در آوردن بيشتر راحت تر و سريعتر مد نظر باشد . از طرف ديگر به نوعي زياده طلبي زنان از نظر مادي و بر آوردن نيازهاي زنگ به رنگ مد هاي روز و عقب نماندن از غافله شيك پوشي و طنازي باشد !! والا زني كه به قول شما به رخت شويي روزگار ميگذراند تفاوتش با زني كه روسپي گري و تن فروشي ميكند در داشتن عزت نفش و كرامت آدمي است . هر دو به نوعي نيازهاي مادي خودشان را بر آورده ميكنند اما تفاوت ماهوي در اين بر آوردن وجود دارد او با عرق ريزان جان و تن و ديگري با رحترين و پست ترين شيوه هاي غير انساني كه تن فروشي باشد . البته از نظر من مرداني هم كه به اينگونه زنان رو مي آورند به هيچ وجه جنبه هاي انساني را رعايت نمي كنند و به مسائل انساني ، عاطفي و حسي انسانها كاملا بي تفاوتند و حيوانواره هاي انسان نما هستند ، البته بگذريم از كارگراني روستايي و افغاني كه در شهرهاي بزرگ زندگي ميكنند و نياز هاي جنسي دارند و بايد به نوعي آنرا برآورده كنند ، البته باز اين حق براي زننان اينچنيني هم محفوظ هست . آنچه كه مورد نظر من هست ،جدي گرفتن مسائل پيچيده اجتماعي است و سر سري نگرفتن آنها.
با تشكر
سرکار خانم پارسی پور عزیز. در ارائه ی آمار و ارقام کمی محتاطانه تر عمل کنید. اصولاً بهتر است اگر آماری ندارید از انواع صفات برای توصیف موضوع تان بهره ببرید تا موضوع تان مورد مناقشه ی کمتری قرار گیرد. من معتقدم که نظرات شما دارای بصیرتی در بطن شان هستند و من از شنیدن آنها بهره مند می شوم، اما شیوه ی پردازش این بصیرت و نحوه ی استدلال تان علی رغم لطف وجودتان گاهی لطافت و ظرافت کافی را ندارد.
-- مهدی ، Nov 20, 2008 در ساعت 12:48 PMمن هم اصرار دارم که شما حتما فقط به ادبیات بپردازید. تحلیل هایتان بعضا بسیار بسیار آبکی هستند. شما در اینجا اصلا جایی برای اعتقادات دینی و مذهبی قایل نیستید. نکنه فکر کردید که همه مردم مثل خودتا بی دین هستند. اگر زنی از طبقه فقیر حاضر است رختشویی کند نه روسپی گری فقط به خاطر میل جنسی نیست، بلکه می تواند به خاطر ایمانش آعتقاداتش و خدایش باشد آنچه که مسلما در قاموس شما جایی ندارد.
-- آیین وحدتدوست ، Nov 20, 2008 در ساعت 12:48 PMتابو شکنی مبارک !
-- Amir ، Nov 20, 2008 در ساعت 12:48 PMهه هه.. اون آقاهه که می که می گه میشه با مردان متعدد بود!!!
-- بدون نام ، Nov 20, 2008 در ساعت 12:48 PMدیدن عقده و حسادت بعضی از زنها که حتی چشم دیدن همدیگر را هم ندارند چه برسه به یک تغییر جنسیت داده که با زیبایی و لوندیش صد تا به اصطلاح زن رو که از عاطفه و احساس بویی نبردن عصبی می کنه اصلا برای من تازگی نداره..منظور من از داشتن رابطه با مردان متعدد داشتن رابطه در آن واحد با مردان متعدد نبود. این چیزیه که تو زندگی خیلی از زنها و دختر ها اتفاق میافته و طبیعیه
یعنی وقتی عشقی تموم میشه یک زن دوباره ممکنه عاشق بشه و این سیکل و چرخه ممکنه ادامه پیدا کنه چون نیاز انسان به عشق و همدم
چیزی نیست که بشه انکارش کرد و تعطیلش کرد و اصلا هم مذموم نیست.. خوب البته وقتی بعضی از زنها حتی به همجنساشون هم رحم روا نمی دارن و اگر یکی از اونها بیوه بشه انواع و اقسام حرف و حدیثهای زشت و تهمت رو نثار اون بخت برگشته می کنن تکلیف ماها که دیگه روشنه..
من هم می خواهم مطلبی را خدمت آقایان آتشین مزاج وعصبانی عرض کنم.اول چند مساله باید روشن شود :
- اینکه چند همسری یعنی چه؟
- فرق چند همسری با خیانت چیست ؟
-آیا بر آوردن نیاز جنسی با دلبستگی ارتباطی دارد؟
نظر شخصی من اینه که انسان در زندگی همیشه به دنبال خوشبختی و رضایت خاطر است و این ذات انسان هست ,زن و مرد ندارد و حق است .در همه چهارچوب ها هم می گنجد(فلسفی ومذهبی ولوطی منشی ولاییک وروشن فکری و.. ). رضایت از زندگی از طرفی به زمان حال وشرایط اجتماع و از طرف دیگر به درون مایه فرد مربوط میشود.مثلا در تهران یک زن پزشک متاهل و یا یک مرد معلم متاهل , یک مرد نانوا مجرد و یک زن ورزشکار مجرد,زن بیوه ,مرد طلاق گرفته و ...همه با شرایطی متفاوت در یک جامعه .همه به دنبال خوشبختی.
آیا رضایت خاطر امری یک بعدی است؟از نظر من شامل ابعاد مختلفی است که برآیند کل آنها جهت و میزان رضایت خاطر فرد را مشخص می کند.و فراموش نکنید که رضایت خاطرپیش از اینکه امری جمعی باشد امری فردی است و حق تک تک اعضای اجتماع.
حالا برآیند برداری رضایت فردی یک فرد به سمت پول , فرد دیگربه سمت سکس وفرد دیگر به سمت مقام, قدرت زیبایی؛صوفی گری ؛کمک ,خدمت و غیره می رود .مهم این است که این حرکت اون شخص رو به تعادل فردی خودش نزدیک تر کند ودر حرکت بعدی در تعادل اجتماع تاثیر مثبت بگذارد.
حالا در مورد این بحث , کسی که از لحاظ احساسی به رضایت نرسیده ذاتن به دنبال برآوردن ان هست و زمانی ان را بدست میاورد و در ایران به واسطه شاخص های فرهنگی فعلی در مورد افراد مختلف شیوه متفاوتی وجود دارد(صیغه ,سانسور, فرار,سو استفاده,پنهان کاری).حالا چون این بحث مربوط به زنان و مردان متاهل هست وارد قضایای دیگر نمیشوم و مستقیمن موضوع اصلی را مطرح میکنم:
آیا هیچ یک از مردانی که به هر دلیل با زنی غیر از همسر قانونی خود ارتباط احساسی(در هر درجه ای) بر قرار کرده اند به این مساله توجه نکرده اند که شخص مزبور نیز در زندگی شخصی خود مردی داشته و یا دارد؟و اینکه آن شخص هم میتواند در موقعیت ایجاد تعادل احساسی خود در جایگاهی مقابل شمای نوعی قرار گرفته باشد؟ حالا اینکه این مساله فردی چه تاثیری در برآیند اجتماع میگذارد مساله دیگری است .
از طرفی اگر چنین ارتباطی به یک تاثیر ماندگار در زندگی هر یک از طرفین منجر شود چنین ارتباطی هرگز به فراموشی سپرده نخواهد شد وآن زوج به عنوان زوج احساسی حتی درگوشه ای ازخاطره خود باقی خواهند ماند .درست مانند زوج های احساسی پیش از ازدواج که هم دختر و هم پسر از حضور آنها در زندگی خود احساس غرور و سلامتی میکنند و به تدریج از اهمیت افراد رابطه کاسته میشود ولی موضوع رابطه حتا پس از ازدواج به قوت خود باقی است و توسط همسران به عنوان حق قانونی پیش از ازدواج پذیرفته میشود.
پس اگر واقع بینانه به مساله پرداخته شود موضوع چند همسری در حال حاضر در تمام جوامع از جمله ایران بین زنان و مردان وجود دارد و در صد آن بین زنان و مردان مساوی است , چون در چنین رابطه ای در مقابل یک مرد یک زن وجود دارد.و مثلن پنج در صد از کل جامعه را در بر میگیرد و این درصد به تناسب سلامت جامعه متغیر است.
-- سحر ، Nov 21, 2008 در ساعت 12:48 PMبه نظر من مشکل چند زنی یا چند شوهری مشکل جامعه ما نیست به قول خودتان نماینده های مجلس با حقوق میلیونی می تونن چندتا زن داشته باشن
-- بدون نام ، Nov 21, 2008 در ساعت 12:48 PMمشکل توی دین مبین هستش که ارتباط رو محدود کرده و اکثر جوون های ایران از ارتباط عادی با جنس مخالف به دلیل های مسخره محروم هستن یعنی الان مشکل اون 20 درصد همجنسگرا یا چند شوهر طلب یا چندزن طلب نیستن بلکه جوون هایی هستن که به دلیل مذهب و اقتصاد خراب سنت های مسخره کشور از ارتباط عادی محرومن
تونی آرزنتا
با سلام
درست است که چند-همسری در اسلام مجاز است (آنهم با محدودیتهای خاص) و در ایران هم رواج دارد ولی تعداد مردانی با بیش از یک همسر یا حتی مردانی که بطور مرتب به همسران خود خیانت میکنند بدون آنکه "هوو" بر سر همسر اول خود بیاورند خیلی زیاد نیست حداقل در مقایسه با عربستان سعودی یا بعضی از کشورهای دیگر.
اینکه تعداد مرد ایرانی با بیش از یک همسر یا معشوقه (یا اهل نظر بازی و "خانم بازی" و خوشگذرانی بطور دائمی) به نسبت جاهای دیگر زیاد نیست هم شاید به دلایل مالی باشد ولی مشکلات مالی تنها دلیل این "سر براهی" ظاهری (یا باطنی) در اکثریت مردان ایرانی نیست.
تنوع طلبی در ذات انسان است و حتی برای حفظ سلامتی جسمی و روحی او لازم! چه در غذا خوردن باشد چه در لباس و اموال دیگر و چه در جفت جنسی یا حتی احساسی داشتن. این حق طبیعی مرد و زن هر دو است منتهی به دلایلی که خانم پارسی پور و دیگران در اینجا به آنها اشاره کرده اند ظاهراً مردان سهم بیشتر و آزادانه تری از آن برده و می برند تا زنان که دلایل اجتماعی و تاریخی آن هم روشن است. و البته هستند هم کسانی از مرد یا زن که قلبا و جسماً راضی به یک همسر هستند و در خوراک و لباس و تجملات زندگی نیز بسیار "قانع" و جالب آنکه این قناعت را نه از روی زور و ترس و اجبار مذهبی یا قانونی که با منطق عقلانی و احساسی خاصی پذیرفته اند و حتی از آن شادمان نیز هستند.
از کجای تاریخ و به چه دلیل تک-همسری، بخصوص برای زنان، در بیشتر جوامع دنیا متداول شد؟ مسلماً لازم نیست که من در اینجا وارد آن بشوم که خوانندگان این نظر خود به این صحبت وارد هستند هر چند که تعداد نظریات ارائه شده و گاهی متناقض در این مورد نیز کم نیست.
اما فکر کنم راجع به اینکه چرا این امر، یعنی تک-همسری (باز هم نه در همه جا اما در بیشتر جوامع و بخصوص برای زنان) به صورت یک موضوع اجباری در آمد بطوریکه تخطی از آن یک گناه محسوب شده و در بعضی از فرهنگها مجازاتهای کراهت باری را برای شخص خاطی به دنبال دارد، بتوان بیشتر حرف زد و موضوع را باز تر کرد.
امیدوارم اینک که این همه نظر در اینجا وارد شده و ظاهراً میخواهد ادامه هم پیدا کند، موضوع صحبت به همان جهتی که اشاره کردم برود تا شاید بتوان به نتیجه ای بهتر و احیاناً "کارساز" رسید.
با احترام
-- میترا ، Nov 22, 2008 در ساعت 12:48 PMبا درود
-- سعید ، Dec 8, 2008 در ساعت 12:48 PMاز این که جسارت آشکار کردن چنین ایستار هایی را دارید خوشحالم.امید وارم مردم ما به خود خواهی و جسارت و سرکشی بیشتر احترام بگزارند.