رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۵ دی ۱۳۸۹

«بعضی زنان، نیازمند بیش از یک همسر هستند»

شهرنوش پارسی‌پور

خانم مینو نصرت وبلاگی به نام واژگان خیس دارد که وبلاگ جالبی است و مطالب متنوعی دارد. وقتی آن را خواندم بسیار خوشحال شدم. ایشان شاعر کتاب بسیار جالب «حوا صدایم می‌زنند، نام من لیلی است» نیز هست.

Download it Here!

اولین شعر این مجموعه با این جملات زیبا آغاز می شود:

آهسته زشت می‌شویم
تا ماه نشود
شب چگونه روی بدن‌های برهنه
تخم می‌گذارد

در هر حال به شما پیشنهاد می‌کنم که به این وبلاگ سر بزنید.

در ادامه می‌خواهم در‌ مورد آقای شرمین پارسا صحبت کنم. بعد از انتشار مطالب و یادداشت‌های من، افراد زیادی اظهار نظر می‌کنند که گاهی این اظهار نظرها بدون نام عنوان می‌شود که امکان توضیح یا رفرنس دادن یه آنان برای من ممکن نیست. این افراد غالباً با لحن تندی مطالب خود را می‌نویسند.

اما آقای شرمین پارسا در این میان یک استثنا هستند‌. ایشان بعد از مطرح شدن هر مبحثی، موضوع قابل تأملی را عنوان می‌کند و نشان می‌دهد که شخصیت دانشمندی هستند که با علاقه‌مندی مباحث را پیگیری می‌کنند.

به طور مثال وقتی مطلبی در ‌مورد مواد مخدر منتشر شده بود، او موضوع بسیار جالبی در این ارتباط عنوان کرده بود که در رابطه با بعضی از مواد مخدر و چگونگی استفاده از مواد مخدر در ایران باستان بود.

البته گویا این مسأله در تمام فرهنگ‌های باستان وجود دارد و چه بسا ریشه‌ی بسیاری از مذاهب به همین مواد مخدر مرتبط باشد.

شنیده‌ام که الهه، قارچی است در عربستان که حالت تخدیر‌کننده دارد؛ یعنی توهم‌زاست. وقتی آن را می‌خورند حالت توهمی ایجاد می‌کند‌. باید بگویم که در این ارتباط اطلاعات من بر ‌اساس شنیده‌ها است و از ریشه و تبار آن اطلاعی ندارم.

در ایران باستان هم از هوم یا سوم استفاده می‌شد که آقای شروین پارسا به خوبی به آن اشاره کردند. امیدوارم که ایشان همکاری‌شان را با ما ادامه دهند و هر بار مبحث جالبی را بیان کنند و باعث خوشحالی برنامه‌سازان ما شوند.

اما موضوع سومی که می‌خواهم در ‌مورد آن صحبت کنم، مسأله‌ی لایحه‌ی حمایت از خانواده است که این روزها در ایران در ‌مورد آن بحث و گفت و گو صورت می‌گیرد. طبق این لایحه، مردان برای ازدواج مجدد و تعدد زوجات محدودیتی نخواهند داشت.

البته شنیده‌ام که رییس‌جمهور با این لایحه مخالفت و عنوان کرده است که صحیح نیست که مردان در صورت تمایل با هر تعداد زن که می‌خواهند ازدواج کنند.

از طرف دیگر دوستان زیادی برای من ایمیل فرستاده‌اند که در مخالفت با این لایحه امضا جمع‌آوری شود تا اجازه داده نشود این لایحه قانونی شود.

به همین دلیل این موضوع برای من جالب به نظر آمد و تصمیم گرفتم که در مورد آن صحبت کنم.

باور دارم بعضی از مردان دارای آن چنان قوه‌ی جنسی هستند که نمی‌توانند تنها با یک همسر زندگی کنند.

علاوه بر این بعضی از مشاغل جهانی هم به صورتی شکل گرفته‌اند که باعث می‌شود به طور مرتب شخص در سفر باشد.

بنابراین روشن است که این مرد در این سفرها با چند زن ارتباط عاطفی برقرار می‌کند به همین دلیل می‌گویم که جامعه باید فکری به حال این مسأله بکند.

من بحثی در مورد این مسأله که مردان می‌توانند چند همسر بگیرند، ندارم و فکر می‌کنم بخشی از قانون باید برای این مسأله باز باشد.

البته معتقدم که مرد باید با اصولی ثابت کند که به راستی نیازمند بیش از یک زن است.

هم‌چنین می‌دانیم که عده‌ای از زنان هم هستند که به بیش از یک همسر احتیاج دارند.

این یک واقعیت است و هر کس نمی‌خواهد این واقعیت را بپذیرد، می‌تواند برود خودش را دار بزند!

ولی واقعیت این است که بعضی از زنان ما همانند تعدادی از مردان دارای قوه‌ی جنسی خارق‌العاده‌ای هستند و نیازمند این هستند که بیش از یک همسر داشته باشند.

یک نمونه از این زنان را می‌شناسم و چون می‌شناسم، می‌گویم که این موضوع یک واقعیت است.

این خانم همیشه با مردانی جوان‌تر از خودش ازدواج می‌کرد. چون نیاز بدنی او به قدری شدید بود که باید به طور مرتب خود را ارضاء می‌کرد.

جالب است که وقتی شوهرش به سفر رفته بود به این زن حالتی نزدیک به جنون دست داده بود.

بحث من با قانون‌گذار این است که در مورد این دسته از زنان چه راهکاری دارند؟ خیلی بی‌رحمانه است که به مردان اجازه‌ی چندهمسری داده می‌شود؛ اما اگر زنی به همسرش خیانت کند، سنگسار می‌شود.

قضیه خیلی مضحکی است که باید به آن خندید یا گریست. این چه قانون عجیبی است. باز هم باید پرسید که قانون‌گذار برای زنانی که نیاز به بیشتر از یک مرد دارند، چه فکری می‌کند؟

البته می‌دانیم که فحشا قدیمی‌ترین شغل جهان است و خوشبختانه یا متأسفانه و یا بدبختانه همیشه در تاریخ بشری هم وجود خواهد داشت.

اگر فاحشه را از حشر ساقط نکنیم و به آن نظر زشتی نداشته باشیم، می‌توان گفت‌ زنی است که بدن‌اش به بیشتر از یک شوهر احتیاج دارد.

ولی فحشا را قدغن می‌کنند و دیدیم که فاحشه‌ها را در اول انقلاب سوزاندند.

حالا بحث این است که قانون‌گذار می‌خواهد به مرد اجازه‌ی چندهمسری بدهد که من به عنوان یک زن در این مورد حرفی ندارم.

چون می‌دانم که بعضی از مردان به بیشتر از یک زن نیاز دارند؛ ولی قانون‌گذار باید و حتماً به این مسأله توجه کند که بعضی از زنان هم به بیشتر از یک شوهر احتیاج دارند و باید تکلیف این زن‌ها هم روشن شود.

ضمن این‌که باید گفت با استفاده از علم جدید به راحتی می‌توانند پدر کودک را بشناسند؛ چون در گذشته می‌گفتند که پدر بچه شناخته نمی‌شد، بنابراین زن فقط باید با یک مرد زندگی کند. اما امروز به راحتی و با آزمایش DNA می‌توانند این مسأله را حل کنند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

با تمام معذرت و خجالتی شما خیلی بزرگ هستید اما خواهشن به این سوالی بنده ی بیچاره شده جواب بدهید. من عاشقی دختری هستم که خیلی وقت می شود دوستش دارم آن هم خیلی دوستم داره و همین طور هستم و می خواهیم ازدواج کنیم اما او شیعه و من سنی هستم. او هم مذهبش را دوست دارد منم مذهبم را دوست دارم اما از مذهب ی او خوشم نمی اید همه چیزش امام ها است و نعوذبالله آنقدر به فکر خدا نیست که به فکر امام هاست. خواهشن رهنمای کنید که چی کار کنیم من با مذهب شیعه مشکلی ندارم اما در جامعه افغانستان نمی توانم تحمل کنم که یک عده سنی از پاکستان و تمام شیعه ها هر آنچه که ایران می گوید با دل جان قبول می کنید نمی توانم از این دختر از این معشوق بگذرم خیلی دختری درد داری هست و دوست ندارم که ازش جدا شوم حاضرم با این حال بسازم اما ترکش نکنم او درد های زیادی دارد اما من نامم سنی است و بیشتر از دین و خدا عقیده دارم دارم دیوانه می شوم نمی دانم چی کار کنم اگر می شود در ایمل برایم جواب بنویسد خیلی خیلی ممنون

-- امید ، Sep 24, 2008 در ساعت 04:32 PM

همیشه الزامن فاحشه کسی نیست که بدنش به بیش از یک مرد احتیاج داشته باشد . معضل فاحشگی را باید در علل اقتصادی و روانی آن جست .

-- منتقد ، Sep 24, 2008 در ساعت 04:32 PM

نظری ندارم. فقط خواستم نظری داده باشم.
حرفتان منطقی است. اما راه حل آن قانون نیست.
چشمها را باید شست.
جور دیگر باید دید.
بحث ریشه در روانشناسی و فیزیولوژی و جامعه و تاریخ و فرهنگ و سنت و مدرنیته دارد.
شدنی است. اما نه از طریق قانون. بلکه از طریق تغییر نگرش ها، هنجارها، افکار، دیدگاه ها و بسیاری "ها" های دیگر

-- الکس ، Sep 24, 2008 در ساعت 04:32 PM

امیدجان
مهم ریشه ی هردوتان است که "مسلمانی" و یا همان اعتقاد به"خدا و قرآن و پیامبرش" است. شما هردو توی تمام این زمینه ها مشتریکید. مذهب فرع قضیه ست و ربطی به ازدواج شما دوتا ندارد. ایشالا ازدواج کردید مذهب رو توی حاشیه بذارید و بچسبید به اصلیات و اشتراکاتتون!

-- یک ملحد لاادری ، Sep 24, 2008 در ساعت 04:32 PM

خانم پارسی پور
فرمودید که فحشاء قدیمی ترین شغل جهان است:
۱)«فحشا» شغل نیست، آن فاحشه گی است که شغل است.
۲)فاحشه برای پول کار می کند نه برای ارضاء خود. بسیاری از فاحشه ها بدلیل فقر به این کار روی آورده اند.
در فارسی به زنانی که برای ارضاء نیاز های جنسی با افراد متعدد رابطه دارند «هرزه» میگویند نه فاحشه.
جالب است که مذکر این صفت، یعنی کلمه «هرز»، دارای چنین معنایی برای مردان نیست. برای مردان لغت دیگری مثل زن باز یا زن باره بکار می رود که گاهی هیچ بار منفی ندارد.

در ضمن در مورد خانمی که می شناسید سوالی داشتم. گفتید که ایشان همیشه با مردان جوان تر از خودش «ازدواج» می کرد. این اولین باریست که می بینم کسی قید «همیشه» را برای فعل «ازدواج کردن» بکار می برد. بالاخره ایشان یکبار، دو بار، نه سه بار یا حد اکثر ۴ بار ازدواج کرد. شب و روز که مشغول ازدواج نبود، که بگوییم همیشه!

-- نوروز علی ، Sep 24, 2008 در ساعت 04:32 PM

خانم پارسی پور، چه انتظاری دارید از خواننده ای که از شما میشنود دلیل فاحشگی میل شدید جنسی است؟ آخر خانم محترم چرا اینقدر بی سر و ته حرف میزنید؟ البته من دیگر حوصله سر و کله زدن با ..... شما را ندارم. خلاص! ولی به آقای شرمین پارسا تبریک عرض میکنم. عجب نعمتی!
مخاطب

-- بدون نام ، Sep 24, 2008 در ساعت 04:32 PM

جالب بود ولی نیک می دانید که قانونگذار به خواسته شما نخواهد پرداخت و اگر میخواهید جامعه آن هم از نوع سنتی را از بنیان عوض کنید (چیزی که در جهان مدرن هم ندیده ایم زنی چندشوهره باشد) همان به که بحث را با قانونگذار مطرح کنید و به مجری قانون نگویید چون خطر تعقیب دستگاه قضا و کشیدن شدن پای این سومین رکن را دارد. به هر شکل به نظر من اگر به راستی عاشق باشید هرگز نه به زن نه به مرد دیگری نمی اندیشید. اگر هم دلزده شده اید طلاق را قانونگذار برای این زمان پیش بینی کرده است از سوی دیگر شاید یک مرد (یا یک زن بر اساس تئوری حیرت آور شما که البته اولی را هم به زور و با اکراه پذیرفته می شمارم و طبیعی نمی دانیم) بتواند از نظر مالی عدالت را بر قرار کند ولی از نظر دوست داشتن چنین چیزی امکان ندارد و مردان یا زنانی که پی چند همسری باشند راهی جز هرزگی نمی روند.
خودم هم اگر از دختری که عاشقانه دوستش دارم برای تحصیل دورم دلیلی ندارد پی کس دیگری باشم که شعله عشق او تنها گرمابخش دل من است و الا شاید بهتر بود خیانت می کردم و چون در سفرم پی کس دیگری می رفتم.

-- امید عاشق ، Sep 24, 2008 در ساعت 04:32 PM

دورود /

اونقدر اینجا نقد و نقادی رواج داره آدم نه میتونه
منظورش رو برسونه و نه اگر حرف درستی هم
زده بشه لابلای این همه نقد که انصافن از سر
بی انصافی هم نیستند همشون چیزی دیده
میشه ..
به هر حال خوب شاید هنوز همه توقع دارند
یه نویسنده ادبیات جامع الافکار و همه چیز دان
باشه ..من حقیقتن اینجوری نمیبینم اما ایکاش
خانوم پارسی پور وارد تمام حوزه های نمیشدید
و بیشتر هم خودتون رو در همون مباحث ادبی
صرف میکردید . به هر حال از هر دری سخنی
راندن اگرچه سهل به نظر میرسه اما اونجا که
پای چالش با دیگر افکار وسط میاد به هر حال
باید پاسخ های قانع کننده ای در استین داشته
باشید که متاسفانه با رجوع به سابقه مطالب
کمتر چنین چیزی رو میشه حس کرد.
این موضوع که شما مطرح کردید که بواسطه
تکنیک ها و ابزار پزشکی امروزه میشه فهمید
کی از پشت کی اومده درست اما تا اونجا که
من در جریانم حتی در کشورهای پیشرفته
و ینگه دنیا همچنان مسئله خیانت زناشویی
از هر طرف که اتفاق بیفته مذموم و غیر قابل
توضیح هست . حالا چظور میشه که شما با
این اطمینان از امکان چندشوهره بودن زن ها
صحبت میکنید ؟ با این حجم از تبادل اطلاعات
فکر میکنم در هیچ جای دنیا چنین چیزی اتفاق
نیفته . به الشخصه آخرین مورد یک چنین اجتماعی رو در سفرنامه ماژلان خوندم و فکر میکنم الان چندصد سالی از اون زمان فاصله داریم .

-- امید صیادی ، Sep 24, 2008 در ساعت 04:32 PM

زن در فرهنگ ما از مقام و مرتبه بالايي برخوردار است. حال اگر امروز بنا به دلايلي اين مقام و مرتبه مورد توجه نيست نبايد مقام زن را كه در تمام فرهنگ هاي جهان در مرتبه معشوق است با نيازهاي برخي از زنان كه دچار بيماري هستند قياس كرد. زن اگر به اندازه مرد نياز جنسي داشته باشد و يا كنترلي بر آن نداشته باشد ديگر نمي تواند معشوق باشد. نياز متوجه عاشق است. در رابطه جنسي ميان مرد و زن اين زن است كه درواقع (و حتي در نظر خود) موهبتي را به مرد ارزاني داشته و حتي در بسياري موارد به سبب اين رابطه بر سر مرد منت مي گذارد اما آيا مرد مي تواند به زن بفهماند كه حساب ما پاك است و اگر تو لطفي به من كردي من هم لطفي در حق تو كردم و نياز تو را برآورده ام. با مطرح كردن اين موضوعات تعادل و جايگاهها بهم مي خورد. البته منكر اين نيستيم كه موارد استثنايي هم وجود دارد. «بعضی زنان، نیازمند بیش از یک همسر هستند» نبايد عادي جلوه داده شود و مقام زن تنزل يابد. البته اين توجيه كننده رفتار مردان هوس باز نيست اما قبول بايد كرد كه بد براي مرد و زن بد است اما براي زن بدتر. مقايسه كنيد با اين مثال كه اگر در يك خانواده پدر هوس باز باشد بدتر است و يا مادر؟

-- بدون نام ، Sep 24, 2008 در ساعت 04:32 PM

سرکار خانم پارسی پور، مثل همیشه سخنان شما همراه با نوعی بصیرت بسیط و تأثیرگذار بود که همواره باعث جذب من می شود. نکته ای را اما مایلم متذکر شوم و آن نکته این است که بصیرت بسیط شما گاهی باعث می شود که در جزئیات سخنانی شتابزده و -با پوزش- کمی نسنجیده را عنوان کنید. مثلاً همین تعریف تان از فاحشه به عنوان زنی که بدنش به بیش از یک شوهر نیاز دارد، که همان طور که انتظار می رفت در کامنت ها با استدلال های مخالفی مواجه شد. احتمالاً در میان فواحش دسته ای هم با تعریف شما تطبیق دارند، اما به نظر می آید که فحشا آشکارا متأثر از شرط بسیار مهم فقر نیز هست.
نکته ی دیگری که قابل اشاره می دانم این است که شاید بهتر باشد که در مورد مردانی که به بیش از یک زن نیاز دارند و نیز زنانی که به بیش از یک مرد محتاج هستند تحقیقی صورت گیرد و روشن شود که واقعاً این دسته از هر جنس تقریباً چه درصدی از کل آن جنس (مذکر یا مونث) را شامل می شوند، و آیا این نسبت در هر یک از جنس ها به گونه ای هست که بتوان آن را یک هنجار فیزیولوژیک دانست یا این که نوعی ناهنجاری یا استثناء فیزیولوژیک است. شاید چنین تحقیقی صورت گرفته که باعث امتنان است اگر دوستانی که مطلع هستند ما را نیز مطلع بفرمایند. به هر حال به نظر می رسد که نتیجه ی چنین مطالعه ی علمی ای می تواند نوری به بحث بتاباند به تنقیح استدلال ها و راه حل های احتمالی کمک کند.

-- مهدی ، Sep 25, 2008 در ساعت 04:32 PM

در فرهنگ ما اگر زن اینکار را بکند هزاران بد و بیراه جورواجور به او میگویند ولی مرد را باید ارضا کرد؛ آیا راه این است؟
داشتن بیش از حد غریزه حنسی همانند کم بودن آن بیماری است, زن یا مرد بهتر است به پزشک مراجعه کند.
چه زییا گفت الکس از قول سهراب سپهری واقعا" چشمها را باید شست, باید فرهنگمان را اصلاح کنیم.
کسی 50 سال پیش این حرف را زد و همه او را با همین نامها خطاب کردند:
روحش شاد فروغ: "گنه کردم گناهی پر ز لذت"

-- علی ، Sep 25, 2008 در ساعت 04:32 PM

آقاى بدون نام،

در كتاب فحشا و واسطه گى كه به مسئله فحشا در سطح بين المللى مى پردازد روشن كرده اند كه انگيزه نخست زنانى كه به فحشا كشانده مى شوند نياز جنسى ست، اما از آنجائى كه در جامعه سنتى كار براى زنان محدود است و از آنجائى كه جامعه اين دسته از زنان را (زنانى كه به دنبال ارضاى جنسى مى روند) از خود مى راند، اغلب راهى براى آنان باقى نمى ماند جز فحشا.
پس در وحله نخست نياز جنسى باعث به اصطلاح لغزش زن مى شود و بعد همين مسئله و نهى جامعه او را به ميدان تنگى مى اندازد كه بار اقتصادى آن بر بار عاطفى آن مى چربد.
اما در مورد قيد "هميشه". اين خانم پنج بار ازدواج كرد و در هر پنج بار "هميشه" شوهر جوان تر از خود انتخاب كرد.

در مورد پرسش آقاى اميد. من در طى دو هفته آينده برنامه اى در اين زمينه براى راديو خواهم فرستاد.

-- شهرنوش پارسى پور ، Sep 25, 2008 در ساعت 04:32 PM

این نوشته شوخی بود یا جدّی؟
من فکر میکنم خانم پارسی پور نگاهی طنز به لایحه‌ی حمایت از خانواده انداخته اند. من هم گاهی از دوری همسرم چنان دلتنگ میشوم که دیگران مرا مجنون میپندارند، ولی این جنون بخاطر میل خارق العاده جنسی نیست و با هیچ زن دیگری درمان نمیشود.

-- گشتاسب ، Sep 25, 2008 در ساعت 04:32 PM

خانم پارسی پور از صحبت راجع به ادبیات و بعدن دفاع از تجزیه طلبی امروز هم زاویه ای جدید! بقول شاعر ملی میهنی !: بابا تو دیگه کی هسی ؟!

-- تایماز تورک اوغلی ، Sep 25, 2008 در ساعت 04:32 PM

با سلام خانم پارسی پور.
زنی که نیاز به بیش از یک مرد را دارد نه هرزه هست نه فاحشه بلکه یک انسانیست که میل جنسی اش زیاد است و شوهر او جوابگوی نیاز او نیست. همینطور مرد اگر زنش جوابگوی نیاز جنسی شدیدش نباشد به زنهای دیگر پناه میبرد.

-- mehdi ، Sep 25, 2008 در ساعت 04:32 PM

خانم پارسی پور عزیز
1- ازدواج یک قرارداد است و زن و مردی که ازدواج می کنند مسئولیتی قبول می کنند که ارضای نیاز جنسی بخش کوچکی از این مسئولیت است و نمی توان به دلیل اینکه زیاده خواه هستند خانواده را به خطر انداخت.
2- مسئله ی فحشا فاجعه ایی است که بر اساس نیاز جنسی مردان ایجاد شده نه نیاز جنسی زنان.

-- افرا ، Sep 25, 2008 در ساعت 04:32 PM

rabeteye jensi ra ba ghanone chand hamsari ghati kardan shoma ra be kaj,rah keshideh, dar keshvarhaye motamdden ham baraye zan va ham baraye mard dashtane 2 hamsar gheyre ghanoni ast,vali dashtane rabeteye jensi mard va ya zan ba 100nafar ham be ghanon marbut nist,inke zanan az nazare jensi mitavanand be shedat javabgooye 2mard bashand kamelan dorost ast vali che rabti be ghanone khanevadeh darad ,ghanone khanevadeh hamash be fekre zire naaf niist,ke shoma mifarmaid nazari nadarid, zan ya mard mitavanand ba bish az yek nafar RABETEYE jensi dashteh bashand vali na be name SHOHAR ya hamsar.ali

-- ali ، Sep 25, 2008 در ساعت 04:32 PM

با نظر دوستانی که لغزشهایی را در گفنار یا نوشتار خانم پارسی پور در این جا یادآور شده اند بسیار موافقم اما مطابق معمول لپ کلام خانم پارسی پور واضح و مشخص است.

فقط نمی دانم چرا بعضی از آدمهای مطرح (از خانم عبادی گرفته تا این گروههای مبارز در راه آزادی زنان تا خانم پارسی پور) این قدر سعی می کنند تا از راه مسالمت آمیز راه حلهایی برای مسایلی از این قبیل در ایران پیدا کنند؟

درست است که تغییر به تدریج و با خشونت هر چه کم تر خیلی بهتر از یک انقلاب خونین و فاجعه بار است (هر چند مطمئنم خیلی از کسانی که این را میخوانند توافقی با این حرف ندارند) اما مگر دولت جمهوری اسلامی از طریق مسالمت آمیز جلو میرود که مردم نیز همین کار را بکنند؟

خانم پارسی پور انگار که دارند از دولت جمهوری اسلامی ایران "تقاضا" میکنند تا اینک که چند زنه بودن به نوعی قابل توجیه است بلکه چند شوهره بودن را نیز بتوان توجیه پذیر کرد!

چیزی که ظاهراً خانم پارسی پور (و سایر فعالان "جنبش مدنی" در ایران) چندان متوجه آن نیستند این است که قوانین اسلامی که علما و مجتهدین بر اساس اصولی که در قرآن آمده مینویسند و به وسیله خود آن مردم اجرا میکنند به واقع تفسیر آنان از اصول کتاب آسمانی اما بر مبنای فرهنگ عامه است. و "عامه" مورد خطاب این آقایان در این قوانین، به جمعیت یا قشر خاصی از جامعه اطلاق میشود که در ایران ما به آن اصطلاحاً "بازاری" می گوئیم.

اگر در توضیح المسائل ها دقت کنید متوجه خواهید شد که مسائل و مشکلات آمده تنها متوجه افراد مربوط به همان قشر مذکور است و حتی در جاهایی از این رساله ها به این مطلب بطور مستقیم یا غیر مستقیم اشاره هایی نیز شده است.

حال، خانم پارسی پور (که نه تنها از محبوبیتی در میان آن قشر خاص و آقایانی که رهبران فکری آن قشر محسوب میشوند برخوردار نیستند که حتی مورد تکفیر رسمی آنان نیز قرار دارند!) میخواهند برای این افراد پر مغز راه حل هایی ارائه دهند و آن هم در مورد چنین معضلی؟

خانم پارسی پور عزیز، در این صفحه اغلب نظراتی از خوانندگان یا شنوندگان رادیو زمانه به حرفهای شما داده شده که حتی تا مرز هتاکی و فحاشی نیز پیشرفته است! و اینها همه از طرف افرادی بوده که (امیدوار باشیم!) هیچکدام آخوند و مکتبی و اسلامی متعصب و نظیر آن نبوده اند. حال فکر می کنید نظر آن آخوندهای عزیز و نوچه های سبیل کلفت قمه کششان در بارگاه هارون الرشید در مورد این راه حلهای "انقلابی" شما آنهم در جامعه ای که شناختش از انقلاب عمدتاً صنفی است تا اجتماعی چگونه باشد؟

من هم فکر میکنم اگر شما بیشتر به داستان نویسی بپردازید و احیاناً اینگونه نظرات خود را به طور غیر مستقیم در داستانهایتان مطرح کنید خیلی بهتر است تا اینگونه و در یک رسانه عمومی و آنهم در فرصتی کوتاه که به شما مجال شکافتن و باز کردن موضوع را به طور جامع تر نمی دهد. (اینطوری حداقل میتوانیم امیدوار باشیم که یکی از نویسندگان مورد علاقه مان عمر طولانی تری خواهد داشت!)

با تشکر،

-- دُرّه دورکی ، Sep 25, 2008 در ساعت 04:32 PM

سلام

به نظر من هر مرد باید فقط یک زن و هر زن فقط باید یک شوهر داشته باشد و چه زن و چه مرد با یک نفر رابطه جنسی برقرار کنند. حالا هر کس ناراحته بره خودش رو دار بزنه!!!

-- آرش ، Sep 25, 2008 در ساعت 04:32 PM

خانم پارسی پور گرامی.و اما در مورد روسپی گری....تعداد زیاد از روسپی ها به علت فقر و بی چارگی به این شغل روی می
آورند. اگر یک مدت در ایران باشید این را به وضوح خواهید دید. پس این کمی بی انصافی است که شما اینگونه می فرمایید. البته این می تواند یکی از عوامل کم رنگ این پدیده باشد. اما جامعه مردسالار و سرمایه داری که به برده کردن زنان به اشکال مختلف دامن می زند را چه می گویید؟(البته این جای بحث طولانی دارد) به هر حال از این صراحت و شجاعت شما در بیان نظرات بسیار سپاسگذارم. و بی صبرانه منتظر برنامه های اتی شما هستم

-- ژاله دبیرسپهری ، Sep 25, 2008 در ساعت 04:32 PM

از آقای جامی خواهش می کنم کمی به این اعتراضات فکر کنند و اما شما خانم پارسی پور واقعاَ تصور می کنید که اینها تحلیل از مسائل روز هستند و منتظر مناظره هستید؟ جل الخالق..

-- بدون نام ، Sep 25, 2008 در ساعت 04:32 PM

خانم محترم
مگر ازدواج و همسر برگزیدن فقط برای ارضاء جنسی است؟ آخر مگر انسان حیوان است که همسرش را فقط برای سکس بخواهد و اگر یکی کافی نشد و پولش را هم داشت پس بیشتر؟ ازدواج برای تقسیم و شراکت در یک زندگی و ساختن پیوندی پایدار است بانو!
و فحشاء هم از سر فقر است، زنی که از فرط فقر به همسری دوم و سوم و چندم مردی درمی آید در واقع دارد به فحشاء تن می دهد.
لطفاً کمی عمیق تر با مسایل اجتماعی برخورد کنید.... کمی با انسانها مهربان تر باشید و از قالب سنتی فکری خود بیرون بیایید. مردم از یک نویسنده و به خصوص از یک زن نویسنده بیش از این انتظار دارند. خواهش می کنم.

-- همایون ، Sep 25, 2008 در ساعت 04:32 PM

من فکر می کنم شما با جدا نکردن مفهوم همسر از شریک جنسی به بی راه رفته اید. یک مرد پتایسیل دارد که بخواهد با هر زنی که اندکی جذاب است نزدیکی کند. در مقابل زنان موضوع را اندکی سخت تر می گیرند. شما مردی را نمونه می آورید که در سفر است و نیاز به بیش از یک همسر دارد. آیا منظور شما این است که یک مرد توانگر و دارای توان جنسی باید چندین همسر بگیرد و در شهرهای مختلف دنیا قرار دهد. آن گاه این زن های بی چاره در انتظار بمانند تا آقا دوباره به شهر او سفر کند. این کمی خنده دار است. نکته دیگر این است که می گویید چنین مردی باید ثابت کند که به بیش از یک همسر نیاز دارد. آیا ثابت کردن باید این گونه باشد که جلوی قاضی دادگاه با هشت زن بخوابد و توان جنسی اش را ثابت کند؟ باز هم کمی خنده دار است. البته توجه کنید که در حالت کلی آستانه ی ارضای زنان بالاتر از مردان است و یک مرد به سختی می تواند یک زن را به رضایت جنسی برساند. رفتن از یک زن به چند زن فقط کار را سخت تر می کند.
نکته ای که نادیده گرفته اید این است تمایل به چند همسری ناشی از عطش جنسی نیست بلکه تنها نوعی تمایل به تنوع طلبی است که می تواند نزد هر کسی یافت شود.
راه حل این نیست که قانون گذار باز هم قانون تولید کند، بلکه او باید پای خود را از رخت و تخت مردم بیرون بکشد. چون این چیزها راه حل کلی ندارد.
در ضمن، خوب است کیفیت صدا را در یک سطح قابل قبول نگه دارید.

-- مرتیا ، Sep 25, 2008 در ساعت 04:32 PM

دوستانی که به خانم پارسی پور به خاطر مطلبشون اعتراض دارین و فکر می کننید فاحشگی فقط برای فقر مالی ست ایکاش با یک روانشناس یا جامعه شناس در این مورد صحبت می کردید. من روانشناس نیستم ولی از یکی از دوستان روانشناس قابل اعتمادم شنیدم که درصد قابل توجهی از این فاحشگی ها به خاطر نیاز شدید جنسی در زن است. البته فقر مالی هم یکی دیگر از علتهاست. من خودم زنی رو می شناختم که با وجود داشتن شوهر و 3 بچه با مردان بسیار رابطه جنسی داشت. فقیر نبودند و شوهرش هم معتاد و همسر آزار نبود. دلیل این رفتار زن هم معموله میل شدید جنسی !! بهتره ما ایرانی ها یاد بگیریم دور از تعصب در مورد مسائل حرف بزنیم

-- مریم ، Sep 25, 2008 در ساعت 04:32 PM

Ms. Parsipoop , are you talking about "hamsar" or a property relation? Hamsar by definition means someone equal. If you are not happy with your partner, then, s/he is not a hamsar! Also, a , man or woman who needs multi-spouses might be suffering from a case of clinical depression. You are in therapy yourself, please be mindful of your distorted judgement which is one of the consequences of untreated clinical depression! Thanks.

-- بدون نام ، Sep 25, 2008 در ساعت 04:32 PM

خانم دره رودكى و دوستان ديگر،

توجه بفرمائيد كه قرنهاست و هزاران سال است به مردان اجازه چند همسرى داده شده، اما به محض آن كه ما بگوئيم طرف مقابل نيز نيازمند چنين اجازه اى ست اغلب افراد خشمگين مى شوند.
البته طبييعى ست كه بنياد جامعه با چند همسرى سست خواهد شد. لطفا بكوشيد شمار بچه هائى را كه به دست هووهاى رقيب كشته شده اند پيدا كنيد. يا شاه عباس را به خاطر بياوريد كه پسرانى را كه از زنان مختلف داشت مى كشت تا چند روز بيشتر حكومت كند. او كه در فضاى مسموم محيط چند همسرى زندگى مى كرد كوثچك ترين عشقى به هيچيك از فرزندانش نداشت. در نتيجه راه حل طبيعى اين است كه ازدواج محدود به يك همسر بشود. اما تكرار مى كنم اگر آقا بايد اجازه داشته باشد چند همسر بگيرد، خانم هم بايد اين اجازه را داشته باشد.
ضمنا توجه بفرمائيد كه در بعضى از نقاط دنيا (تبت و چين) زنان چند شوهره زياد هستند. من در هند شمالى، در ميان تبتيان پناهنده زنى را ديدم كه دو شوهر داشت و هردو شوهر در كمال صلح و صفا در كنار يكديگر زندگى مى كردند و هردوى آنها نقاش بودند.پس آنچه من گفتم مسئله عجيبى نيست و سابقه تاريخى دارد.

-- شهرنوش پارسى پور ، Sep 26, 2008 در ساعت 04:32 PM

اي بابا! «انسان» رو ببين تا چه درجه‌اي نزول كرده! اين 1 كتاب كوچيك هست كه خيلي مختصر سرنخي از «حقيقت»ي كه پشت اين چيزهاست رو ميده:
«از سكس تا اَبرآگاهي»

-بهتره يك آشنايي كلي با يوگا داشته باشيد.
-گرچه به دين مربوط نميشه، ولي توي اسلام هم هست. فقط صداشو در نميارن كه مردم توي ظواهر غرق بشن.
-مزخرفه؟ خرافاته؟ باشه، ولي چند بار امتحان كنيد (باشرايطي كه توي كتاب گفته) - بدون تعصب و با نيت قلبي!

-- بدون نام ، Sep 26, 2008 در ساعت 04:32 PM

سلام
بنظر من بفرض که بچه ای از همخوابی یک زن با چند مرد بوجود بیاید و فرض هم بگیریم که DNA ثابت کند که بچه متعلق یه آقای X است , باز هم مشکل داریم...

آزمایشهای DNA هم همانطور که میدانید 100 در 100 پدر را معلوم نمیکند بلکه با در صد خطایی موجود میگویند که پدر بچه احتمالا آقای X است.
حالا فرض کنید که یک خانم که بیش از یک شوهر نیاز دارند در طی 3 ماه طور متوسط 3 بار در هفته با پدرهای مختلف همخوابگی نمایند که بعضی از این پدر ها احتمالا رابطه خانوادگی هم با هم داشته اند مثلا برادران یا پسر عمویان باشند که از نظر ژنتیکی بسیار بهم شبیه اند.
در اینجاست که شانس خطای آزمایش ژنتیکی از لحاظ آماری بسیار بالا میرود.
بنابراین حتی امروزه نیز برای اینکه بتوانیم 100 در 100 پدر بچه را تشخیص دهیم لازم است که مادر میان عوض کردن دو پدر فاصله (باری آشکار شدن بارداری) بگذارد تا اگر بچه بوجود آمد پدر 100% معلوم شود.

مساله نیاز به شناختن پدر از لحاظ اجتماعی نیز دارای همیت است چه مساله ارث میراث در میان است و اگر 100 در 100 پدر فرزند معلوم نباشد بعدها در مساله حق و حقوق آن بچه اختلافاتی میافتد که بسختی قابل حل اند اگر ....
100 در 100 پدر بچه مشخص نباشد.

اگر شوهر خود شما را در یک آزمایش ژنتیکی پدر فرزند یک یا چند خانم دیگر تشخیص بدهند آیا براستی حاضرید ارث شوهرتان (که در حال حاضر برای شما و فرزندان شماست) را طبق قانون و باستناد به آزمایهای DNA به آن بچه ها هم بدهید اگر %100 مطمئن نباشید که پدر آنها هست یا خیر؟؟؟
حتی اگر شما هم چنین کنید درون اجتماع خیلی ها هستند که زیر بار نروند....
میبینید که مساله به این سادگی ها هم نیست. وبازهم گذشته از مسایل دینی نیاز به رعایت یک سری آداب اجتماعی برای سلامتی اجتماع و تامین حقوق اجتماعی تمامی افراد جامعه امری ضروری است.

-- سینا ، Sep 26, 2008 در ساعت 04:32 PM

با عرض معذرت از نگارنده محترم گویا ایشان از کره دیگری به زمین امده اند و اصولا با نیازهای روحی نوع بشر و بالاخص جنس مونث اشنا نیستند که قبول شرایط رقت بار اینچنین را از طرف یک زن ناشی از نیاز جنسی او دانسته اند.
هر گز نباید زنان تن فروش یا به قول شما فاحشه را با انان که از فرط بی نیازی به بی بندوباری کشیده میشوند در یک گروه دانست.
این نوع نگاه به فاجعه زنان خیابانی مختص کسانی است که از حل این مشکل وعلل پیدایش ان عاجزند وسعی در پاک کردن صورت مسئله دارند.

-- حسین ، Sep 26, 2008 در ساعت 04:32 PM

دوستانی که در تایید حرف خانم پارسی پور گفته اند که علت فاحشگی میل شدید جنسی است و روانپزشکان هم اونو تایید می کنن بهتره بگن که این یک نوع بیماری روانی است . چون رفتار خارج از نرم بیماری تلقی میشه بنابراین باز هم همون گفته خودم را تکرار می کنم علت یا اقتصادی است و یا روانی(بیماری) و در هر دو مورد درمان نیاز است .

-- منتقد ، Sep 26, 2008 در ساعت 04:32 PM

با سلام
من جدا متاسفم که یک زن با زیر پا گذاشتن عشق، محبت، زندگی عاشقانه و... همان نسخه ای را برای زنی قوی می پیچد که مخصوص عرب جاهلی است. یعنی یک زن یا مرد به خاطر شهوت باید همه عشق و محبت که مورد نیاز یک زندگی است زیر پا بگذارد؟
این چنین مسئله شهوت و حشری بودن، باید بنیاد و بنیان خانواده و عشق را نابود کند؟

-- رحمانی ، Sep 26, 2008 در ساعت 04:32 PM

از خواندن مطلبتان بسیار لذت بردم. دقیقا همین موضوع بحث ما سر یکی از کلاس ها پزشکی بود. جالب این بود که استاد (صدالبته مرد!) طرفدار چند زنی بود و وقتی من اعتراض کردم به بخشی از حرفهاشون.... گفنتد خانوم گویا شما فیزیولوژی نمی دانی!!! و ادامه دادند که مردها می توانند از نظر جسمی با چند نفر باشند... با فاصله های کوتاه ارضا شوند و از این قبیل دلایلی که صد البته می توانیم درمورد خانم ها هم بگوییم . من فکر نمی کنم اگر مردی به جای زنی در فاحشه خانه مثلاً کار کند!!! توانایی انجام عمل جنسی را به دفعات زیاد و همه روز داشته باشد!!! و از این ها گذشته این اداهای مسخره و چرتی است که خانم ها فقط به عشق فکر می کنند و چون عاطفی هستند نمی توانند به دو نفر یا بیشتر همزمان دل ببندند!!

-- رها ، Sep 26, 2008 در ساعت 04:32 PM

آی شهرنوش جانم این آقایان نزده می رقصند عزیزم نرقصونشون

-- بدون نام ، Sep 26, 2008 در ساعت 04:32 PM

برای تقریبا همگی ما و بنظرم همچنین خانم پارسی پور پوشیده نیست که در روانشناسیِ تمرکز اصلی روی دنیای درونیِ انسان است. این دنیا با پیچید گیِ تمامیِ تاریخ فرهنگ بشر با ویژگیِ مخصوصِ محلی بر فرد انسانی حاکم است. ادبیات و هنرها، باضافه کلیه رفتار و ایده ها و قوانین را تاریخا همین دنیا در کشش ها وتعارضاتِ فردی- جمعیِ خود ساخته و میسازد. اگر قوانین فقاحتی ما هم به مردان چند همسری تجویز میکند و برای زن یک همسری و رابطه جنسی خارج از ازدواج و صیغه را کفر، از خواست درونیِ ما برمیخیزد. هر پیشنهاد و نظر شخصی هم قبل از ابراز در درون جریان داشته و شکل گرفته. برای من که برای اولین بار از نوشته های خانم پارسی پور با طرح لزوم مادرسالاری در دنیای مدرن و اکنون چند همسریِ زن مواجه میشوم، دنیای درونی ایشان قابل توجه و تعمق است. خوشحال میشوم اگر خانم پارسی پور توضیحی تشریحی از تجربه این جریان درونیِ زنانه خود ارائه کنند. باید تجربه درونیِ بسیار جالبی باشد. سعی من در تصور رابطه جنسی چند شوهره گی کاملا بی نتیجه ماند.
مریم

-- بدون نام ، Sep 27, 2008 در ساعت 04:32 PM


اِهه این خانم پارسی پور چه جینگوله. خیلی خوشمان آمد.
گ. کرمانی

-- بدون نام ، Sep 27, 2008 در ساعت 04:32 PM

چون اين بحث خيلى جدى شده من در طى سه هفته آينده برنامه ديگرى در اين باره درست خواهم كرد.

-- شهرنوش پارسى پور ، Sep 27, 2008 در ساعت 04:32 PM

با سلام، خانم پارسی پور، مثالی که شما از چین و تبت آوردید بیشتر مربوط است به این واقعیت که در این دو نقطه از دنیا جمعیت نسبی زن کم تر از مرد است و در مواردی (توجه کنید لطفاً: "فقط در مواردی استثنائی" و نه به عنوان یک عرف اجتماعی) دو یا حتی چند مرد توافق می کنند با یک همسر زندگی کنند. حتی در جاهای دیگر نیز بطور خیلی استثنائی این مورد دیده شده (نمونه کمدی آن در فیلم معروف وسترن "واگن خودت را رنگ بزن" است که دو مرد با یک زن، و نه خیلی هم از روی رضای کامل، زندگی مشترک ولی نوبتی دارند...)

در چین امروز هم با استفاده از تکنولوژی پیشرفته امروزی و استفاده از سونوگرافی متاسفانه فرزند دختر را در رحم سقط میکنند چون برای جلوگیری از کثرت جمعیت فقط حق داشتن یک فرزند دارند و بیشتر مردم هم ترجیح میدهند که آن فرزند پسر باشد و... (مثل اینکه آن کشور به اصطلاح پیشرفته کمونیستی یک انقلاب فرهنگی دیگر هم لازم دارد!)

همانطور که دوست عزیز "مریتا" هم به آن اشاره کرده اند و من هم در کامنت قبلی سعی کردم بگویم، اگر هدف نوعی آزادی جنسی برای مرد و زن با هم است که دیگر احتیاجی به قانونگزاری های عجیب و غریب نیست و مشکل باید از طریق فرهنگی حل شود تا هر دو جنس، در موارد استثنائی که نیاز جنسی شان بیش از سایرین است بتوانند در این مورد تصمیم بگیرند و به قول معروف جفتهای مناسب به جای درگیر شدن در ازدواجهای سنتی و ناموفق بتوانند آزادانه یکدیگر را پیدا کنند و بلکه راحت شوند.

البته هم اینک در ایران حتی عمل تغییر جنسیت برای مردانی که می خواهند زن بشوند به رایگان انجام میشود (اگر ویدئویی که در یوتیوب دیدم دروغی نباشد) و شاید منظور خانم پارسی پور همین است که اگر جمهوری اسلامی تا این حد "مترقی" شده پس چرا که نه؟

اما مطلب من چیز دیگری است: حتی اگر در توضیح المسائل ها هم نگاه کنید، مواردی را می بینید که با عرف جامعه سازگاری چندانی ندارد و شاید از آن جلوتر هم باشد اما سنتهای قدیمی مردم حتی آنها را هم قبول ندارند و همانطور که در کامنت قبلی بطور ناقص به آن اشاره کرده بودم، حتی اگر علما هم با چنین مطلبی موافقت کنند (که بسیار بعید است!) بیشتر مردم با آن مخالفت خواهند کرد.

دوباره عرض می کنم: قانونگزاران در بیشتر جاهای دنیا (حتی در جوامع سنتی) بیشتر قوانین اعم از مدنی یا مذهبی و بخصوص اخلاقی را بر مبنای آنچه که عوام دوست دارند تنظیم می کنند نه آنچه که شاید خودشان هم بخواهند اما از ترس مردم نتوانند!

به هرحال من فکر کنم میتوانم حرف خانم پارسی پور را بفهمم اما مثل اینکه ایشان نمیتوانند (یا نمیخواهند!) حرف سنت و مذهب را بفهمند.

با تشکر،

-- دُرّه دورکی ، Sep 27, 2008 در ساعت 04:32 PM

اصرار بر حضور دایمی در عرصه ی توجهات عمومی و وسوسه ی تداوم و تمدید دوره ی ذاتا محدود «در اوج بودن»، خطری است که بسیاری از «نام یافتگان» را تهدید می کند و به سقوط و تباهی و خفت می کشاند؛ این خطر که می توان آن را «تراژدی شهرت» یا «سندروم شهرت» هم نامید و گویا «متأسفانه و یا بدبختانه همیشه در تاریخ بشری وجود خواهد داشت»، همان است که خانم پارسی پور را وا می دارد در حوزه ای که به هیچ وجه دارای صلاحیت کارشناسی نیست (به جز وجه اشتراک عام زن بودن) حکم های قاطعانه صادر کند و در پاسخ به انتقادهای وارده نیز، دن کیشوت وار بر موضع گیری های نارسایش پافشاری کند («... پس در وهله نخست نياز جنسى باعث به اصطلاح لغزش زن مى شود و بعد همين مسئله و نهى جامعه او را به ميدان تنگى مى اندازد كه بار اقتصادى آن بر بار عاطفى آن مى چربد....»).
اما بخش تلخ موضوع که مرا به نوشتن این سطور واداشت، صرفا نظرات سخیف و ارتجاعی بیان شده توسط ایشان در مورد پدیده ی فحشا نبود؛ در شگفتم که چه طور یک نویسنده ی کمابیش مطرح ادبی، برای متفاوت جلوه کردن و یا بازنمایاندن خود شاید، حوزه ی واقعیات را هم با گشاده دستی همانند حوزه ی ادبیات، عرصه ی ابتکارات هنری و شاید آوانگاردیسم می پندارد و به آسانی به «آفریننش واقعیات» می پردازد.
به باور من جدا از «سندروم شهرت»، که به طور بالقوه می تواند دامن گیر هر هنرمند یا نویسنده و یا حتی سیاستمداری شود(در مورد اخیر، سندروم های دیگری از جمله «سندروم قدرتم هم دخیل اند!)، حداقل سه عامل دیگر نیز در بروز رسوایی هایی مشابه این موثر است:
1) عدم پایبندی آدم ها و نهادها به اصل تقسیم کار حرفه ای و توزیع مسئولیت ها بر اساس لیاقت کارشناسی... جمهوری اسلامی «تعهد» را جایگزین خوبی برای «تخصص» می داند؛ رسانه هایی چون «زمانه» گویا «شهرت» را!
2) شیوه ی سازمان دهی کار در رادیو زمانه و به طور مشخص اصرار بر اینکه هر نویسنده (کارمند) در یک بازه ی زمانی معین، «خروجی» معینی داشته باشد..... اجبار نهفته در چنین ساختاری به طبع بر دامنه ی «نو آوری ها» می افزاید!
3) خصلت تواضع و کرنش بیش از حد ما ایرانی ها در قبال افراد صاحب شهرت که دید و واکنش انتقادی ما را سلب کرده و دست آنان را برای گشایش هر حوزه ی جدید در قلمرو صلاجیت های خود باز می گذارد.

-- علی صادقی ، Sep 27, 2008 در ساعت 04:32 PM

خانوم پارسی پور فکر می کنم این بحث همه پسندی را که مطرح کرده اید ریشه در تقابلی زنانه (ودرعین حال سیاسی)دارد.درشرایطی که صدها زن و مردروشنفکر در سراسردنیابرای لغو قوانین وشرایطی که موجب نابرابری جنسییتی ودوام جامعه مرد سالارشده، دوشادش مبارزه میکنند تا بنیادجوامع هر چه انسانی تری را بگذارند، طرح چنین مسایل عامیانه ومغشو شی از جانب داستان نویسی برجسته همچون شما(نویسنده ی مجموعه داستان -زنان بدون مردان) سخت تعجب برانگیزاست.حیف آن همه خلاقیت وتوانایی ادبی نیست که صرف چنین بحث های جنجالی وبی حاصل شود.به امیدروزی که نویسنده ی محبوب ما برگردد بر سر کار اصلی واثر گذارخودش.

-- [جواد ، Sep 27, 2008 در ساعت 04:32 PM

خانم پارسی‌پور عزیز
ازدواج (یا با هم بودن) همه‌اش نیاز جنسی نیست
این نگاه شما، کلاً چیزی به نام عشق و احساس را کنار گذاشته و رابطه زن و مرد را تا حد یک داد و ستد به منظور رفع نیاز تنزل می‌دهد
لطفاً تجدید نظری بفرمایید

-- امضا محفوظ ، Sep 27, 2008 در ساعت 04:32 PM

kamelan ba nazar Homayoun movafeg hastam. vagean motevajeh nemishavam chera in khanoum esrar darand dar bare har mouzoui dad sokhan bedahand va nazarie pardazi konand. az radio zamane ham bish az in entezar darim.

-- roya ، Sep 27, 2008 در ساعت 04:32 PM

با دُرود،


نخست باید از لطف خانم پارسی پور سپاسگزار باشم که به من ابراز مهر دوستانه فرموده اند و تا آنجا پیش رفته اند که مرا "دانشمند" نیز بنامند! (در آن صورت دانشمندان راستین حتماً "خدا"یند!!)


به هر حال، ایشان و دیگر دوستان اشاره هایی کرده اند به موضوع روسپی گری و دلایل آن که همگی کما بیش درست است اما یک مورد را من صبر کردم شاید دیگران در اینجا نظر بدهند و من زیاده گویی نکنم که تا این لحظه کسی در این فهرست به آن نپرداخته: بدبختانه یکی از دلایل روسپی گری اعتیاد به مواد مخدر است.


نمونه های زیادی در گذشته و همین امروز در ایران و دیگر جاها می بینیم که یک آدم، به ویژه یک زن، برای به دست آوردن پول برای پرداختن هزینه ی سنگین اعتیاد خود (و سایر هزینه ها) حاضر به انجام هر کاری هست حتی تن فروشی. مردان معتاد می توانند با دزدی و حتی خرید و فروش مواد مخدر و مانند آن هم پولی (شاید حتی زیاد) به دست آورند و از پس این کار برآیند اما در مورد زنان کم تر پیش می آید که بتوانند مانند یک مرد چنان کارهایی انجام دهند و آن وقت است که حاضرند هر کاری بکنند تا به "متاع" مورد نیاز خود برسند و چون "هر کاری" در اجتماع برای آنان امکان پذیر نیست آنگاه حتی به در اختیار گذاشتن تن خود نیز حاضر هستند. (و صد البته که "اجتماع" نازنین هم شرایط این جور کارها را به خوبی فراهم می کند هرچند که به ظاهر آن را بسیار "تقبیح" شده می داند!)


یکی دو مستند "خیلی خوب" در این مورد روی اینترنت هست که مربوط به نمونه هایی از چنین زنان بیچاره ای است که در ایران زندگی می کنند و به راستی که با دیدن آن انسان درمی ماند از درماندگی خود!


این که بعضی از زنان شاید به خاطر "میل جنسی شدید" به این راه بیفتند، کسی نمی تواند بگوید این گونه موارد اصلاً وجود ندارد اما به گمان من می شود نخست به این موضوع پرداخت که این *نیاز جنسی بی اندازه* از کجا در انسانها، به ویژه جنس زن به وجود می آید؟


با مشاهداتی که من داشته ام، و بر پایه برخی پژوهشهایی که از دیگران در این باره خوانده ام، گاهی این میل یا نیاز، چه در مردان و چه در زنان، بیشتر از نوع "کاذب" آن است تا واقعی و دلایل روشنی هم، چه فیزیکی و چه روانی، برای آن وجود دارد که شاید بارزترین آن همان بسته بودن جوامع سنتی و ارزشهای نابهنجار فرمانروا بر این گونه محیط ها است که انسانها را به خطاهای گوناگون می کشاند که یکی هم می تواند برداشت نادرست از تمایلات جنسی و غریزی باشد.


البته همگی خوب می دانیم که با این یکی دو خط گفتار ناشیانه موضوع حتی در رویه اش هم خراشیده نمی شود چه رسد که تا ژرفای آن پیش رویم و به گفته ی آدمهای وارد، آن را ریشه یابی کرده باشیم. تنها اشاره ای و بس.


با سپاس،

-- شرمین پارسا ، Sep 28, 2008 در ساعت 04:32 PM

خب از جناب دانشمند شرمین پارسا متشکرم که نظرات مرا توضیح بیشتری دادند . البته آنجایی که من گفتم علل اقتصادی دارد مسله فحشا . بدیهی است که یکی از این علل هم می تواند بدست آوری هزینه اعتیاد باشد.

-- منتقد ، Sep 28, 2008 در ساعت 04:32 PM

به دنبال پاسخ دوست گرامی "منتقد" (که ایشان هم مرا امیدوارم که از سر شوخی دانشمند نامیده اند!) شما رفتار خارج از نُرم را بیماری خوانده اید.

اگر بر پایه ی ارزشهای روزمره ی بیشتر جوامع به آن بنگریم، این حرف درستی است اما اگر بخواهیم ژرف تر نگاه کنیم، "نُرم" یا "عرف" (به ویژه از گونه ای که اینک در بیشتر نمونه ها در ایران یا خیلی جاها به چشم می خورد) خود بیشتر از گونه های بیماری است اما تنها به این دلیل که بیشترین شمار مردم در طی سالیان دراز به آن سرگرم و از آن (ظاهراً) خشنود نیز هستند، پذیرفته و "حکم بلا منازع" است.

نکته: "سندروم" در روانشناسی الزاماً و در همه ی موارد به مفهوم "بیماری" نیست. دست کم امروزه دیگر این طوری به آن نگاه نمی کنند.

با سپاس،

-- شرمین پارسا ، Sep 29, 2008 در ساعت 04:32 PM

نوروز علی جان، فحشاء مساوی است با همان فاحشه گی!

اگر اینقدر ملانقطی هستید، پس بی زحمت دقت بفرمایید:

فاحشه یک کلمه ی عربی است و با پسوند پارسی "گی" به هم جوش نمی خورند مگر به عنوان یک غلط مصطلح اما نه به عنوان یک عبارت درست دستوری. (حتی عوام نیز از چنین اصطلاح نیمه درستی چندان استفاده نمی کنند مگر مثل من و شما نیمه روشنفکر و نیمه با سواد باشند!)

پس همان فحشاء درست است اما اگر پارسی درست آن را بخواهی -شاید- بشود از "روسپی گری" استفاده کرد.

من هم می پذیرم که خانم پارسی پور گاهی اوقات از فارسی نم کشیده ای در کار خود استفاده می کنند اما اگر بنا بر این باشد که منتقدان ایشان هم خود دچار مشکلات مشابهی باشند، آیا بهتر نیست هنگام ایراد گرفتن دست کم این کار را درست انجام دهند؟

با پوزش و سپاس،

-- پروهر ، Sep 29, 2008 در ساعت 04:32 PM

حضرت نویسنده شما با سرعت خیلی زیاد در تاریخ به عقب یا به جلو رفته اید،در گذشته موضوعی که از آن صحبت کردید وجود داشته و احتمالا طبق روند تاریخ در آینده هم وجود خواهد داشت،درستی و نادرستی این مقوله را نمی توانم قاضی باشم،قاضی درگاه کسی دیگر است ولی حق با شماست نظیر مردان زنانی هم هستند که به بیش از یک مرد یعنی شوهرشان به دلایلی نه حتما جسمی بلکه روحی نیاز دارند ولی... ولی ما برده زمانی هستیم که در آن متولد شدیم

-- حیران ، Sep 29, 2008 در ساعت 04:32 PM

پروهر جان
روسپی هم فکر میکنم واژه است که از روسیه گرفته شده است. در جایی خواندم که واژه پارسی فاحشه شاید بتوان گفت هرز, هرزه و یا هرجایی باشد که شک دارم...
آنچه مهم است خود ایده ای است که مطرح شده است و بنظر من زبان صرفا یک وسیله ی ارتباط کلامی است برای انتقال اندیشه بدیگران... در همین حد که حرف هم را بفهمیم بس است... شما هم فکر کنم با این موافق باشید.
سلامت باشید

-- ملا لقطی ، Oct 9, 2008 در ساعت 04:32 PM

قابل توجه آقاى ملا لغطى،

روسپى احتياطا از واژه "روسفيد" مشتق شده. حالا يا بدين معنا كه شخص روسياهى را واژگونه بنامند، و يا شايد در قديم زنان روسپى چهره خود را سپيد مى كرده اند، چنان كه در ژاپن گيشايان چهره خود را سپيد مى كنند.

-- شهرنوش پارسى پور ، Oct 10, 2008 در ساعت 04:32 PM

‫خانم پارسی پور
‫ همه مشکلات ایران و ایرانیان تمام شده و فقط و فقط همین مانده که زن هایمان چندی شوهری بشوند . اکنون که ایران عزیزمان در آتش هزاران مشکل و نابسامانی میسوزد . به نظرتان بحث و گفتگو در مورد خنده دار نیست .

-- MMG ، Oct 15, 2008 در ساعت 04:32 PM

]چقدر واقعا انسانهای جالبی وجود دارند که در مقابل حرف حساب که جواب ندارد مثل همیشه حرفهای صد من یه غاز تحویل میدهند و خودشان را به نفهمی میزنند.خانم پارسی پور گفتند در برابر چنین مردهایی این زنها هم هستند واگر واقعا مردهایی هستند که با یک زن سیر نمیشوند پس برایشان لایحه میگذارند وقانون تصویب میکنند واینچنین مشکلات عمده ممکلتمان را با این جدیت حل میکنند پس یک فکری هم به حال زنانی کنند که همینطور هستند وبیشتر از یک مرد میخواهند به هر حال مردانی که با این وقاحت دنبال این چنین قوانینی هستند باید بدانند که زنانی هم هستند که مثل آنهامیتوانند باشند و اندام جنسی قوی دارند .این مسئله را خانم پارسی پور برای انها گفتند نه برای همه زنان و این که در فرهنگ ما زن ارزش خاصی دارد که بیشتر شبیه جک بود چه ربطی دارد به این بحث؟!البته من هم موافقم که زنان روسپی صرفا برای میلشان این کار را نمیکنند ودللایل اقتصادی دارند .ولی اینکه مرد های ایرانی به این راحتی دنبال گرفتن زنانی هستند و در مجلس این را به بحث مگذارند بدون اینکه خجالتی بکشند زن را با ماشینشان یکی میکنند که چهارتا بگیرند و هر موقع یکی به روغن سوزی افتاد سراغ یکی دیگه بروند ووفکر کنند چون مردند واندام مردانه قوی دارند پس زنها باید برایشان به هر سازی برقصند را قبول نمیکنم.واتفاقا خیلی هم این پیشنهاد بین زنان ایرانی زیاد شنیده ام که حالا که مردها میتوانند پس زنها هم بتوانند الا ن هم زنهای ایرانی پول در میاورند ومیتوانند عدالت را برقرار کنند چطور برای مردها قانونی هم هست برای زنها مایع شرمندگی؟!!!

-- ایرانی ، Dec 26, 2010 در ساعت 04:32 PM