رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۳ تیر ۱۳۸۷

شیرین عبادی و تطبیق مسجد با جهان جدید

شهرنوش پارسی‌پور

در اوایل ماه می سال ۲۰۰۸، مقارن با دهه‌ی دوم ماه اردیبهشت سال ۱۳۸۷ مهماندار خانم دکتر شیرین عبادی، برنده‌ی جایزه‌ی صلح نوبل و مبارز ایرانی در شمال کالیفرنیا بودیم. دعوت ایشان به ابتکار جمعیت ایرانی حقوق بشر واقع در شمال کالیفرنیا انجام شده است.

Download it Here!

هدف از دعوت این شخصیت محترم کمکی بود به برگزاری سمیناری که در تاریخ ۲۰ تا ۲۲ ماه جون، برابر با آخرین روز ماه خرداد و نخستین روزهای ماه تیر ۱۳۸۷ که در این چند روزه برگزار خواهد شد.

موضوع سمینار، بررسی موانع تحقیق و ترویج حقوق بشر در ایران است. تذکر این نکته ضروری‌ست که جمعیت ایرانی حقوق بشر در شمال کالیفرنیا وابسته به هیچ انجمن و گروه سیاسی یا غیرسیاسی نیست و به صورت کاملاٌ مستقل عمل می‌کند. خانم شیرین عبادی در طی یکی دو جلسه، سخنرانی‌هایی داشتند.


دکتر شیرین عبادی

او در یکی از این سخنرانی‌ها، درباره‌ی پیوند دموکراسی و حقوق بشر سخنرانی کرد‌. موضوع سخنرانی بسیار جالب بود. ما می‌دانیم که خانم شیرین عبادی احترام فوق‌العاده زیادی برای مسایل اسلام قائلند و خودشان، یک مسلمان هستند. اما کوشش می‌کنند در چارچوب خود مساله‌ی اسلام و از طریق احادیث و روایاتی که وجود دارد، با آن سلسله از قوانین اسلام که مطابقت با روح زمان ندارد، بجنگند.

مثلاً خود ایشان مثالی زدند در زمینه‌ی قطع دست دزد و شرح دادند که چگونه در زمان حضرت محمد، در یکی از جنگ‌ها، یکی از سربازها زره دیگری را می‌دزد و دستگیر می‌شود. او را می‌برند که دست‌اش را ببرند. حضرت می‌فرماید که خیر، دست این دزد در این لحظه بریده نمی‌شود، چون ما در حال جنگ هستیم.

بنابراین می‌بینید که می‌شود براساس تکیه به احادیث و روایات با خیلی از قوانینی که با روح زمان تطبیق ندارد، جنگید. قابل ذکر است که در جریان این سخنرانی بعضی افراد اعتراض داشتند که این روش کُند و فرسایشی مبارزه، با روح زمان مناسب نیست و بایستی با خشونت و قاطعیت بیشتری با قوانین گنگ و مبهم جنگید و شرایط بهتری به‌وجود آورد.

چنین به نظر می‌رسید که بعضی افراد در بحث و گفت‌وگوها در این زمینه همیشه منتظرند یک انقلاب دیگر رخ بدهد و جامعه ایران وارد فاز و مرحله‌ی دیگری از حیات خودش بشود. ولی به‌هرحال روش کار خانم شیرین عبادی که با ظرافت و در چارچوب قانون و برحسب اشکالی که خود قانون به دست می‌دهد، تصمیم می‌گیرد که حرکت کند و فعالیت کند، به نظر من روش درستی‌ست و باید تشویق بشود، چون تنها راهی‌ست که ما از طریق آن می‌توانیم حقوق بشر را در جامعه گسترش بدهیم.

باید به قول آرتور کوستلر فرصتی داد تا کلیسا خودش را با مفاهیم جدید جهان تطبیق بدهد. حال ما می‌توانیم به‌جای کلمه‌ی کلیسا از نام مسجد استفاده کنیم و بگوییم، فرصتی بدهیم تا مسجد خودش را با شرایط جدید جهانی تطبیق بدهد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

The voice file can not be found!!!

---------------------
دوست گرامی
نشانی تصحیح شد
زمانه

-- Azade ، Jun 3, 2008 در ساعت 04:00 PM

خانم پارسی پور، با اینکه ممکن است باز هم به پیام ها بی اعتنا بمانید، هنوز سئوالاتم را میکنم.
1- آیا معترضین از واژه ی خشونت استفاده کردند یا شما تغییر اساسی را مساوی با اعمال خشونت میفهمید؟
2- هر گاه کلیسا و مسجد و در نتیجه مسیحیت و اسلام را مشابه میدانید، باید این مقوله را با دلایل منطقی نشان دهید!
3- مگر 1400 سال برای تغییر مسجد مدت کمی است که هنوز شما از مردم درخواست صبر وتحمل مشقت میکنید؟
4- همین دو سه هفته ی پیش گفتید که وارد مباحث سیاسی نمیشوید. چطور وقتی پای عقیده دینی (که در ایران سیاسی است)، بمیان آید، دخالت میکنید و کاسه ی داغ تز از آش هم میشوید؟
منتظر

-- بدون نام ، Jun 3, 2008 در ساعت 04:00 PM

خانم پارسی پور، لطفا در باره ی روح زمان هم توضیح بدهید. آیا زمان شامل دو قسمتِ جسم روح است؟ منظورتان مد روز است؟ بهر حال این واژه از کجا آمده؟
مخاطب

-- بدون نام ، Jun 3, 2008 در ساعت 04:00 PM

در یک سخنرانی در ایران گفته شده بود که مسیجیت 2000 سال عمر دارد. بگذارید ما هم به 2000 سال برسیم بعدقضاوت کنید... همه خندیدند ... ولی واقعیتی در آن نهفته. اسلام بعد از 1400 سال توانسته مرزها را پشت سر بگذارد ، پس بعداز 2000 سال مطمئئنا اگز بیشتر از مسیحیت نشود کمتر نخواهد شد...
اگر آقای بوش بگذارد...

-- بدون نام ، Jun 3, 2008 در ساعت 04:00 PM

دوستى كه بدون نام پرسش كرده اندآيا تغيير اساسى را مساوى با اعمال خشونت مى دانم، بايد عرض كنم بله!! خود شما محاسبه بفرمائيد كه چگونه مى توان يك تغيير اساسى را بدون اعمال خشونت ايجاد كرد. شما حتى وقتى در زندگى شخصى تان يك تغيير اساسى بوجود مى آوريد، مثلا طلاق مى گيريد و يا ناگهان خانه پدرى را ترك مى كنيد، شرايطى توفانى در اطرافتان بوجود مى آوريد.
اكنون اگر در سطح يك جامعه مى خواهيد يك تغيير اساسى بوجود آوريد چاره اى نخواهيد داشت جز آن كه جان عده اى را بگيريد تا تغييرات اساسى شما ممكن شوند
اما مسئله مشابهت مسيحيت و اسلام. البته مى دانيم كه اين دو مذهب از ريشه با يكديگر متفاوت هستند، اما معتقدان به اين مذاهب قابل مقايسه با يكديگر هستند. اصحاب كليسا شمار قابل ملاحظه اى از افراد را كشته اند و در آتش سوزانده اند. روشن است كه مسيح هرگز اجازه انجام چنين كارهائى را نداده است.
كويستلر در كتاب خواب گردها ستاره شناسان به نام همانند گاليله را به زير سوال مى برد و مى گويد چرا براى اثبات كروى بودن زمين آنقدر سر و صدا به راه انداختيد و فرصت نداديد تا كليسا خود را با داده هاى نوين علمى سازگار كند. مى دانيم كه رشد علم يكى از دلايل تفكيك كليساها از يكديگر است. كويستلر گويا بر اين باور است كه يك كليساى متحد مى توانست سودمندى بيشترى داشته باشد.
شهرنوش پارسى پور

-- شهرنوش پارسى پور ، Jun 4, 2008 در ساعت 04:00 PM

به نظرم فعلن ما بايد خودمان را با قواعد مسجد تطبيق بدهيم. خانم پارسي پور شما آنطرف مثل اينكه اينطرف را فراموش كرده اي. مسجد را بگذاريم تطبيق پيدا كند؟ فعلن مسجد بر ما حكفرماست. بنابراين ما اصلن قدرتي براي اين كار نداريم.

-- بدون نام ، Jun 4, 2008 در ساعت 04:00 PM

بهنود بر دارشود

غرش ترس در او
خواب تو آرام است
گردن اش میشکند
گردن توچو ستبر
جسم او آویزان
در هوایی لرزان
جسم تو در وان است
لذت گرمی آب میجوید
بانگ الله و اکبر شنود
صوت نرم پیانومی شنوی
چشم هایش وق زد
چشم تو خواب نواز
مسجدت پا بر جا
خانه ات آباد است
مرگ او بی مقدار
تو خدایت خشنود
توهنوز میخوری و مینوشی
توهنوز میخوابی و میخوانی
تو هنوزمیخندی و مینازی
به عبادی نازی
مد روزت رخشان
رختخوابت تمیز
گردنش میشکند
گردنت میماند
کوه غم های جهان
سیل در رود روان
موی مادر افشان
قلب چاکش خونین
گرمی آغوشش در حرمان
سردی خاک سیاه جایگه فرزندش
لاله ای خون آلود
جام تو پر ز شراب سرخ است

پس بنوش و بخور و شاد بمان
شمع محفل، تو گرما داری
پخش کن گرمی نورت همه جا
مسجدت پا بر جاست
روح تو روح زمان
لذت زندگی از آن تو است
مادر او اما؟؟

یک قطره شرم

-- بدون نام ، Jun 4, 2008 در ساعت 04:00 PM

خانم پارسی پور، من خیلی خجالت زده ام. از بسیاری چیزها و از خودم هم.
اما از عدم ذره ای خجالت در شما رنج میبرم. از اینکه شما بخود جرات میدهید نظرات همه کس را بنا به میل خود تحریف کنید و حتا والدین مرا.
من 5 سوال کردم. یک جواب مغشوش دادید. من حتا نمی خواهم آن امکانی که در خود مسیحیت و سازمان کلیسا موجود بود که امکان پس زدن اش را فراهم کرد برای شما توضیح دهم.
با غیر مسئولی چون شما که آگاهانه از همصحبتی می گریزد و دیگران را به گریز از بحث متهم میکند چه باید کرد؟
این شمایید که در را بستید.واقعا متاسفم!!!
مخاطب

-- بدون نام ، Jun 4, 2008 در ساعت 04:00 PM

با احترام به تمام کسانی که مثل خانمها عبادی و پارسی پور فکر میکنند و عمل, این افراد چند موضوع اساسی را نادیده میگیرند و باگفتار و رفتار خود به ترویج آنها کمک میکنند: 1. اسلام سیاسی بطور کلی, 2. حاکمیت فقیهان, 3. نابالغ (صغیر) دانستن مردم, 4. اعتقادی بودن سه موضوع قبلی در اسلام. این گروه هم وقتی اسلام را با مسیحیت مقایسه میکنند, یا نمیدانند, یا خود را به نه دانستن میزنند که هیچکدام از چهار موضوع سیاسی و حکومتی که برشمردم در مسیحیت وجود ندارنند. ..... و دیگر موضوعهای تاریخی و اجتماعی غرب را که نادیده میگیرنند.

-- رهگذر ، Jun 4, 2008 در ساعت 04:00 PM

مقایسه ی مسجد با کلیسا درست نیست. نه اینکه اینجا مقایسه ای صورت گرفته باشد ولی به اشکاری نادیده گرفتن و حذف ماهیت پدیدهها صورت می گیرد. اسلاوو زیزک تحلیل بسیار درستی درین باره دارد و فشرده ی تحلیل او اینست که کلیسای اسلامی در واقع دولت اسلامی است.
در حقیقت اسلام چیزی مانند کلیسا با ان خود مختاری ووظایف رادارا نیست. این دولت اسلامیست که مساجد بزرگ می سازد و اموزش اسلامی را اداره می کند و سانسور را در تمام زمینه های فرهنگی ترویج می دهد و خود را بعنوان نگهبان اخلاق در نظر میگیرد.

بطور کلی مقایسه ی کلیسا با مسجد نه درست است ونه مسجد اصلن ان اهمیت رادارست بههمین سبب در امر جنایت شناسی چنان پرداختن به مسجد اهیمت ندارد در حالیکه جنایت شناسی مسیحیت بدون شک کلیسا را خطاب می دهد نگاه کنید به کارهای اریک دشنر منتقد مسیحیت درینباره.
امیختن این موضوعات بدون شناخت انها کار نادرستی است که هیچ کمکی هم به اوضاع ایران نمی کند. خانم عبادی یا به عمد یا از روی اشتباه ( بی سوادی یا نا اندیشگی) چنین مغلطه هایی را مرتکب می شوند. بدون شک کوشش های انسانی ایشان در بسیاری موارد قابل ستایش است ولی متسفانه در بیشتر موارد گفته ها و نوشته های ایشان بسیار سطحیست. اینکه این نوشته ها و گفته ها را بعنوان راه حلی با ان تحلیل خانم پارسی پور برگزینیم خنده دار است چون این راه حل ها بر پایه های خامی استوارند. موفق باشید
علیرضا

-- علیرضا ، Jun 4, 2008 در ساعت 04:00 PM

من رسما به اين نوشته اعتراض مى كنم، متاسفم كه در روز روشن به فريب انسان كمك مى كنيد.خانم ديگر بس است.به خودتان بيائيد،آدم از اين خفّت و درد بمىرد
بهتر است،شما و كسانى چون خانم عبادى براى اين حرف ها در فرداى ايران بايدجواب گو باشيد.
براى خودم هم متاسفم كه كار مان به جايى كشيده است كه بايد به يك هنرمند و خانم جا افتاده ى چون شما تذكر دهم

-- شاهین نجفی ( خواننده رپ) ، Jun 5, 2008 در ساعت 04:00 PM

من گمان می کنم خانم عبادی چهارچوب نادرستی را برای رسیدن به هدفشان انتخاب کرده اند. این چگونه حقوق بشری است که خانم عبادی برای ما ایرانیان می خواهند؟
خانم عبادی! ای شخصیت محترم! چگونه می توانید خودتان را قانع کنید که با تحمیل اصول یک دین - گیرم که آن را ملایم کرده باشید - بر مردمی که ادیان و مذاهب گوناگون دارند، حقوق بشر را در جامعه پیاده می کنید؟

-- بدون نام ، Jun 5, 2008 در ساعت 04:00 PM

به عنوان یک مادر که سه معضل اجتماعی را پشت سرگذاشته ام انقلاب جنگ و مهاجرت به خودم اجازه میدهم که هیچکدام از این مغضلات اجتماعی را برای نسل آینده آرزو نکنم حتی اگر این آرزو دفاع از مذهب باشد و اسلام... ما یک بار رضاخان را تجربه کرده ایم اگر این تجربیات بما نیاموخته که چگونه همدیگر و مخالف خود را تحمل کنیم مطمئن باشید که تکرار آن هم نخواهد آموخت. با درود و سپاس فراوان بر شما خانم پارسی پورو خانم عبادی و تلاشتان
موفق و موید باشید.

-- یک مادر ، Jun 5, 2008 در ساعت 04:00 PM

از دوستانى كه به من و خانم عبادى توهين مى كنند درخواست دارم شهامت به خرج داده و نام محترم خود را ذكر كنند. و مسئله مهم همين است. هنگامى كه با نام حقيقى خود زندگى مى كنيد موظف هستيد "منطقى" باشيد. حالت دقيق منطقى بودن اين است كه ديد روشنى نسبت به مسائل داشته باشيم. يك مذهب، يك مذهب است. افرادى براى حفظ كيان اين مذهب جان خود را از دست مى دهند. مثلا همين افرادى كه به عنوان تروريست از آنها نام برده مى شود. پس اسلام الزاما آن چيزى نيست كه شما را اذيت مى كند، بلكه شايد همان چيزى ست كه به نظر اين افراد به معناى يك آرمان حقيقى ست. اما حقيقت جائى ميانه اين حرف هاست.
من شخصا غير مذهبى هستم و از دين ويژه اى تبعيت و پيروى نمى كنم، اما براى تمام اديان، از جمله اسلام احترام قائل هستم. براى خانم عبادى نيز احترام قائل هستم كه با نام خود و با سربلندى در ايران زندگى مى كند و وكالت بسيارى از افراد را كه كسى شهامت
دفاع از آنها را ندارد برعهده مى گيرد.

-- شهرنوش پارسى پور ، Jun 6, 2008 در ساعت 04:00 PM

با عرض معذرت، اما مثل این که دوست عزیز خانم یا آقای «بدون نام» اندکی تا قسمتی پراکنده و مغشوش صحبت میکنند هرچند که بعضی از حرفهایشان هم قابل درک است.

خیلی دلم میخواست میفهمیدم منظور ایشان از اینکه خانم پارسی پور "نظرات همه کس را به میل خود تحریف" کرده اند "حتی والدین" خانم یا آقای «بدون نام» را دقیقا چیست؟

با احترام،

-- دُرّه دورکی ، Jun 6, 2008 در ساعت 04:00 PM

I hope khanom Ebadi be our next President

-- بدون نام ، Jun 6, 2008 در ساعت 04:00 PM

پرسشی دارم:

آیا خانم عبادی (و امثال ایشان در سینمای ایران مثلاً) "کارت بلانش" دارند که می توانند تقریباً هر کاری دلشان خواست در مقابله با رژیم انجام دهند و تقریباً هیچ مشکلی هم نداشته باشند اما دیگران حتی اگر ذرّه ای هم مخالفت نشان دهند جانشان در خطر خواهد بود؟

ایشان در نشست های خارج از ایران بدون حجاب پدیدار می شوند و داخل ایران با رعایت ظواهر اسلامی. و ظاهراً هم کسی کاری به ایشان ندارد، حتی نویسنده و سردبیر روزنامه ی "وزین" کیهان!

-- شرمین پارسا ، Jul 13, 2008 در ساعت 04:00 PM