رادیو زمانه > خارج از سیاست > سياست > پيگرد جمعيت آل ياسين رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ > پيگرد جمعيت آل ياسين | ||
پيگرد جمعيت آل ياسينفايل صوتی ـ مصاحبه با يلدا نورشاهی پيشگفتار فرقهی شيعه پيش از رسيدن به قدرت ــ شکل گيری اقليت های مذهبی يا شبهـمذهبی به طور معمول در زمينهای سياسی روی ميدهد. اين حقيقت در مورد شيعهی امامی نيز، که اکنون مذهب رسمی حکومت اسلامی است، صدق ميکند. بنا به نظر منگول بيات، پژوهشگر متخصص جنبشهای اجتماعی و دينی در ايران، «باور مهديگرايانه (مسيانيک) به رهبری که از سوی خدا برگماشته شده تا قيام کند و حق مستضعفان را در برابر ظالمان و حکام «غاصب» [در اينجا حاکمان سـُني] بگيرد ــ اين باور ــ يکی از وجوه مشخصهی جنبشهای معترض شيعی شد. نارضايتی های روـبهـفزون اجتماعی و اعتراضات سياسی، باعث تقويت روحيهی مهديگرا در ميان بخشهايی از جامعهی مسلمان ميشد. طلب جامعهای مبتنی بر عدالت و آرزوی جهانی فارغ از سرکوب و ستم باعث شد که اين اپوزيسيون سياسی تبديل به يک جنبش فرقهای دينی شود که ديدگاههای آن دربارهی ماهيت و کارکرد رهبر برحق، يا امام، حائز اهميت بسيار بود.» (۱) به دنبال سرکوب شيعيان و به خاطر ضعف سياسی، آنها برای قرنها روالی خاموش و غيرسياسی (تقيه) در پيش گرفتند، و نظريهی «امام غايب» نيز که در سال ۸۷۳-۸۷۴ ترويج شد در اصل به غيرسياسی شدن بيشتر شيعيان انجاميد. فرقههای شيعی امامی، به تأسی از ديدگاههای امام جعفر صادق، با قايل شدن به جدايی امامت از خلافت، ادعای رهبری سياسی اينجهانی را تا اندازهی زيادی کنار نهادند. به همين نحو آنها تا قرن شانزدهم ميلادی به نحوی با حکومتهای وقت مماشات می کردند(۲). پژوهشگران ديگر، برعکس بر خصلت شورشگرانه و «عصبيت» برخی فرقههای شيعی طی تاريخ انگشت گذاشتهاند، نظير جنبش حسن صباح، حشـاشين، جنبش قرمطيان، و جنبش فاطميان. يکی از اين فرقههای صوفی منش شورشی، طرفداران شيخ صفيالدين اردبيلی بودند که در آغاز قرن شانزدهم موفق به کسب قدرت سياسی شدند. شيعه در قدرت ــ پس از آنکه صفويان شيعهگری را دين رسمی حکومتی اعلام کردند و چندين هزار مخالف سُـنی را با تيغ شمشير قلع و قمع نمودند، قدرت رهبران دينی شـيعی نيز گرايش به تمرکز پيدا کرد. بسياری از مردم از ترس جان، شيعی شدند. علمای عاليرتبه يا مجتهدان ، انحصار تفسير احکام الاهی و اِعمال قوانين فقهی را در دست گرفتند و به سرکوب جريانها و شاخههای فرعی يا انشعابی مشغول شدند. بار ديگر جريانهای اقليت در زمينهی مبارزه با قدرت انحصاری، امتيازات ويژه، و تحجر فکری مجتهدان رسمی از گوشه و کنار سربرکشيدند(۳). جريانها و جمعيتهای انشعابی يا ديگرانديش تا جايی که اقتدار و امتيازات مجتهدان حاکم را چالش نمی کردند و در ظاهر «غيرسياسي» می ماندند، اجازه داشتند زير پرچمی از اعتقادات تئولوژيک، تئوسوفيک، شبه فلسفی، و صوفيانه ، گرد رهبران و شيوخ محلی خود ــ در حاشيهی مذهب رسمی ــ فعاليت کنند، مساجد، تکيهها، و خانقاههای خود را داشته باشند، و به ترويج اعتقادات و باورهای متافيزيکيشان بپردازند (همه اسلامی ، اما گاه در اختلاط با ديدگاههای گنوسی و باورهای اديان کهن ايرانی، کبالای يهودی، و انواع نئوپلاتونيسم؛ و همه مرتبط با تفسيری متفاوت از قرآن که صرفاً متمرکز بر فقه و سنت نباشد). رهبران اين جمعيتها نزد پيروانشان جلوه هايی از «انسان کامل» بودند در ارتباط با منابع غيبی و دارای کرامات و تواناييهای خارق عادت. اما به محض آنکه محبوبيت رهبران و حلقهی پيروان اين جمعيتها گسترش می يافت، برچسب ارتداد می خوردند، تکفير ميشدند، و مورد پيگرد قرار ميگرفتند زيرا به طور بالقوه خطری بودند برای مشروعيت مجتهدان حاکم و قدرت رسـمی آنها. داستان نعمت الهيان، طرفدارن ميرداماد و ملاصدرا، بابيان، بهائيان، شـيخيان، و جمعيت های مشابه ديگر، در مقابل قدرت سـياسی و رسمی مجتهدان شيعی دوازده امامی ــ که از زمان صفويان پايگاه مهمی در سياست، اقتصاد، واجتماع ايران به چنگ آورده بودند ــ از اين نمونهها است. جنبش طرفداران شاه نعمت الله ولی (وفات ۱۴۳۲ م) به محض نيروگرفتن مورد پيگرد قرار گرفت. اين پيگرد و سرکوب از همان اوايل دوران صفوی آغاز شد و تا دو سه قرن ادامه پيدا کرد. مشتاقعليشاه، از رهبران نعمتالهی در سال ۱۷۹۱ به فتوای يک مجتهد در کرمان به قتل رسيد. نفوذ کلام شيخ احمد احسايی بنيانگذار مذهب شيخی (وفات ۱۸۲۶) و اقبال نخستين او در جلب نظر فتحعليشاه قاجار منجر به محکوميت او از سوی علما و فقهای قدرتمند شد. از آنزمان تا همين امروز، در چشم متعصبان شيعی، مذهب شيخی چيز جز يک فرقهی مرتد نبوده است. يکی از قربانيان ترور حکومتی در نخستين سالهای پيروزی انقلاب اسلامی، سرکارآقا عبدالرضاخان رهبر شيخيان بود که به حکم پنهانی يک مجتهد و حمايت مقامات دولتی، در شهر کرمان به قتل رسيد. در نيمهی قرن نوزدهم، ميرزاعليمحمد «باب» بنيانگذار نهضت بابی و هجده تن حواريان او (معروف به «حروف الحي» از جمله زرين تاج «طاهره ـ قرت العين») که تبديل به خطری سياسی (و نظامي) برای قدرت روحانيان شيعی و حاکميت شده بودند به شدت سرکوب گشتند و باب به فتوای علما و فرمان ميرزا تقيخان اميرکبير، صدر اعظم قاجار، اعدام شد (۱۸۵۰). جنبش بهاييت از درگيری مستقيم در سياست پرهيختند اما اين «غيرسياسي» بودن مانع نشد که آنها نيز مورد پيگرد گيرند. دو بنيانگذار رقيب، بهاالله و برادرش صبح ازل، نيز سرنوشتی جز پيگرد و تبعيد پيدا نکردند، سرنوشتی که تا همين امروز دامنگير شهروندان پيرو آنها در ايران بوده است. طی سی سال گذشته، به خاطر ويژگیی تئوکراتيک دولت در ايران، اين پيگردها به اقليتهای غيردينی نيز اشاعه پيدا کرده است. ترور زنجيرهای روشنفکران کانون نويسندگان، فعاليتهای امنيتی فرقهی سعيد امامی و باند شريعتمداری عليه روشنفکران، برنامهی «هويت» ، اعترافات تلويزيونی، و انواع سازمانهای «ارشاد» و «امر به معروف و نهی از منکر»، نمونههايی از اين سياست (طالبان فرهنگي ، فرهنگ «بسيجی»، و تواب سازی) است. جمعيت آلياسين از آخرين قربانيان سياست پيگرد اقليتهای ديگرانديش بوده است. فرقهء مهدی گرای شيعه پس از به قدرت رسيدن در ايران بودجههای بسيار را صرف ترويج خرافه کرده است (مثلاً بودجهء چاه جماران و ادعای «مديريت» کشور توسط امام زمان) اما اصرار دارد ديگرانديشان را «فرقه» بخواند. دستگاه امنيتی ـ فرهنگی حکومتی تلاش می کند جمعيت آل ياسين را به بدعت دينی متهم کند و آنها را از نوع جنبش های دينی قرن نوزدهم در ايران قلمداد نمايد. اما جمعيت آل ياسين ، بنا به گفتهء سخنگوی آن ، نه مدعی بدعت دينی است و نه رهبر آن خود را مهدی يا رابط امام زمان، و نه حتا قديس وعارف و روحانی می شناسد. راديو زمانه نيز از زاويهی حقوق انسانی و آزاديهای مدنيی ديگرانديشان به اين مسأله نگاه می کند و باورهای اعتقادی اقليتها را امر خصوصی آنها میشمارد.
۲- همانجا و نيز ص ۴ ۳- نگاه کنيد به ص ۱۲۲ کتاب اميرارجمند، در اينجا: *** مصاحبه با يلدا نورشاهی خانم يلدانورشاهی، ممکن است خواهش کنم مختصری راجع به تاريخچهی جمعيت آلياسين و بنيانگذار و اعتقاداتشان برای ما صحبت کنيد؟ جمعيت آلياسين يک جمعيت فرهنگی و حقيقتگرا است که از حدود سال ۱۳۷۵-۷۶ فعاليت خود را در ايران شروع کرده است و مسؤولان آن از شاگردان آقای پيمانفتاحی (استاد ايلياـ ميم) هستند. اين مجموعه تشکيل شده از بخشهای زيادی که شامل بخش های فرهنگی، تحقيقاتی و پژوهشی در شاخههای مختلف است. هدف اين مجموعه ارتقای بينش و سطح آگاهی عمومی و به طور خاص و متمرکز توسعهی «فرهنگ تفکر» با نگاه به هر دو بعد تفکر ظاهرگرا و معناگرا است. واکنش دولت اسلامی در مقابل جمعيت آلياسين چه بوده و چگونه با شما رفتار کردهاند؟ در طول ۳-۴ سال اخير ما با برخوردهای بسيار شديد از طرف دولت اسلامی و به طور خاص برخوردهای شديد نهادی به نام ادارهی برخورد با اديان و جريانهای معنوی، مذهبی و فِـرَق مواجه بودهايم که حجم وسيعی از برخوردهای خشن و به طور خاص تحريفگرايانه بود. از جمله تعطيلی نشرياتمان، احضارهای مکرر اعضا و بعضاً زندانی شدن آنها و بعضی از آنها به بند ۲۰۹ اوين رفتهاند و چند ماه در آنجا بودهاند بدون اينکه اتهام واضح و معلومی داشته باشند. تعدای از اعضای ما هم جان خود را در خطر ميبينند چون عدهای مشکوک آنان را تحت تعقيب دارند. شکسته شدن و از بين رفتن حق امنيت شخصی و در حريم خانههايشان هم وجود دارد. به طوری که در خانههای آنها دستگاهای شنود کار گذاشته شده است و حتا گفتوگوهای خانوادگی آنها دارد کنترل ميشود. اين روزها هم تلاش خيلی زيادی انجام ميشود برای اينکه عبارت «اَبَرفرقهی ياسين» جايگزين جمعيت آلياسين شود. خوب، از نظر مفهومی خيلی بين اين دو تفاوت وجود دارد. هزينهی تبليغاتی زيادی روی اين [سياست] ميشود تا روی اذهان عمومی تاثير گذاشته شود؛ تا حداقل نتوانند اين جمعيت را با يک نگاه بدون جانبداری نگاه کنند. ما الان شاهد هستيم که هزينههای بسيار زيادی دارد صرف ميشود برای پروژههای تخريب شخصيت اين جمعيت و به طور خاص مسؤول سياستگزاری و راهبرد ما آقای پيمان فتاحی (استاد ايلياـ ميم). به عنوان مثال ميخواهم به يکی از اين موارد اشاره کنم. در ماه رمضان امسال برنامهای از شبکهی يک به نام برنامهی «اينشبها» پخش ميشد. در اين برنامه فردی به نام بهزادنيلوفری چند شب مقابل دوربين برای مردم در مورد «فرقهها» صحبت کرد. توضيح کوتاهی دربارهی «بهزاد نيلوفري» بدهم. اين شخص کسی است که قبلاً از اعضای فعال ستاد امر به معروف و نهی از منکر بوده و ما در نهايت تعجب ديديم که ايشان به عنوان «مهندس» بهزادنيلوفری ــ که اين عنوان مهندس کاملاً جعلی بود ــ جلوی دوربين آمد و به عنوان «پژوهشگر فرقهها» معروفی شدند. تمام تلاش اين برنامه هم اين بود که برچسب «فرقه» [کالت، فرقهی مرموز، cult] روی جمعيت آلياسين چسبانده شود وتمام حرفها هم ديکته شده بود. حرفش هم اين بود که، «مردم! فرقهها خيلی خطرناکند. زندگی خانوادگی شما و همهی ابعاد زندگی شما را به هم می ريزند؛ و الان هم ما در ايران خيلی فرقه داريم اما نترسيد! ما هستيم؛ ما مراقب شما و خانواده هايتان هستيم و از شما مراقبت می کنيم و برای آنها خيلی برنامهها داريم. با ما همراه باشيد ما هر کاری با آنها بکنيم حقشان است.» خانم نورشاهی، ممکن است کمی راجع به اين ادارهی برخورد با «فرقهها» و ادارهی ضد اديان صحبت کنيد که چه ماموريتی دارد؟ نام اين اداره زياد شنيده نميشود ولی عملکرد آن را ما همه جا ميبينيم. چند سال پيش خبری در خبرگزاری فارس بود که چهار نهاد امنيتیـ فرهنگی مامور برخورد با کليهی جريانهای معنوی، مذهبی، فرق، و روشنفکری شدهاند. اين نهاد بزرگ هم از همان جا رسماً کار خود را آغاز کرد. [کار آن] برخورد با کليهی جريانهای روشنفکری، دگرانديش، معنوی، برخورد با اقليتهای مذهبی، جنبش زنان، و برخورد با دانشجويان و اقشار مختلف است. روشهايش هم همه مبتنی بر تحريف و دروغ بوده و کارش هم تخريب شخصيت و شستشوی مغزی و ، اينطور که حالا انتقال داده شده ، اين است که يکی از چهرههای خيلی شاخص مذهبی در رأس اين جريان وجود دارد که ايشان قبلاً در سياست فعال بودهاند و رياست يکی از دانشگاههای شناخته شدهی ايران را هم برعهده دارند. خانم نورشاهی، تا حالا چه رفتاری توسط مقامات با آقای پيمان فتاحی (ايلياـ ميم) شده است؟ در تاريخ هفتم خرداد ۱۳۸۶ ايشان را بردند زندان اوين و شکنجه، شوک، و تزريقهای مشکوکی برای ايشان انجام دادهاند؛ عوارض جسمی خيلی شديدی برای ايشان پيش آمد که تا همين الان هم ادامه دارد. ما موفق شديم آزادی مشروط ايشان را در سال گذشته داشته باشيم. جرم ايشان مخالفت با دينداری خشن، مخالفت با عملکرد «القاعدهاي» فرهنگی است؛ يا اشاعهی آزادی معنوی، يا مخالفت با قرائتهای خشک و منجمد دينی. يعنی همين نهادی که دارد يک چهرهی بسيار کريهی از اسلام و قرآن به جهان معرفی ميکند. در اين بين، خانوادهی ايشان هم خيلی تحت فشار بودند. از جمله، ايشان برادر خود را از دست دادند. برادر ايشان را هم به واسطهی استاد ايلياميم به بند ۲۰۹ بردند و باز همان عوارض مشکوک برای ايشان پيش آمد؛ وخامت حال و بهداری زندان و در نهايت فوت. بعد از اينها، خوردن مـُهر «اسرار امنيتي» روی درخواست خانواده برای کالبدشکافی بود. در همين زمان بازجوها به استاد حمله ور شدند و ايشان را مورد ضربو شتم بسيار شديدی با ضربات مشت و لگد و باتوم قرار دادند و کاری کردند که کارشان به بستری شدن بکشد. که البته اين مسأله توسط مأمورانی که در آن ساختمان بودند شنيده شده و در آنجا حضور پيدا کردند، صورت جلسه شده و به معاونت بازرسی وزارت اطلاعات و دادسرای انتظامی نيروهای مسلح رفته است؛ و بايد ديد که الان عدالت ميخواهد در اينجا چگونه اجرا شود. به جز اينها، آمدهاند و تعداد زيادی سايت و وبلاگ راهاندازی کردند که در آنها يکسری مقالات منتشر ميکنند که سراسر دروغ و تخريب به صورت خيلی گسترده است که در رسانههای ديگر هم منتشر ميشود. به جز رهبر جمعيت آلياسين آيا ساير اعضای جمعيت هم مورد پيگيرد و آزار قرار گرفتند؟ بله در حد خيلی زياد. در طول يکی دو سال گذشته ما شاهد بوديم که اخطارهای مکرر برای اعضای ارشد جمعيت آلياسين صادر شده و همانطور که من به صورت گذرا اشاره کردم خيلی از دوستان و مسؤولين ارشد کارشان به بند ۲۰۹ اوين کشيده شد بدون اينکه اتهاماتشان واضح و شفاف باشد. ميخواهم از مخاطبان شما خواهش کنم که برای چند لحظه هم که شده، بدون اينکه پيشداوری داشته باشند، واقعاً به اين مسأله فکر کنند. اول- اينکه چرا ادارهی برخورد با اديان و جريانهای معنوی يا دايرهی مذاهب وابسته به وزارت اطلاعات، همهی رهبران فکری و معنوی را به عنوان سوژهی تخريب خودش انتخاب ميکند؟ دوم- چرا همهی منتقدان و مخالفان با سياستهای رسمي ِفرهنگی و مذهبی، اين روزها نام «فرقه» را به خود گرفتهاند؟ ما نام «فرقهی سروش»، «فرقهی کديور»، «فرقهی دراويش»، «فرقهی اکبرگنجي»و ... را ميشنويم. اگر واقعاً فرقهها زياد شده باشد بايد نتيجهی عملکرد همان نهاد[دولتي] ببينيم. آن نهاد است که جريانات فرهنگی ايران را دنبال ميکند و اگر زياد شده است پس اشکالی در کار خود آنها بوده است. البته اگر بر فرض آنها «فرقه» باشند. سوم- چرا روحانيت از اين نهاد [ادارهی برخورد با اديان و جريانهای معنوي] دفاع و حمايت می کند؟ اين نهاد به طور کاملاً واضحی ضد دستورات اسلام و قرآن عمل ميکند و اين واقعاً عجيب است. واقعاً عجيب است که چرا روحانيت دارد از اين نهاد حمايت ميکند! ~
|
نظرهای خوانندگان
دوستان آزاديخواه راديو زمانه. از شما بعيد بود به تبليغ پيمان فتاحي و هوادارانش بپردازيد. اگر يه كم با اين گروه كه رهبرشان رفتاري خداگونه با مريدانش دارد( مانند فرقه رجوي) اينگونه تبليغشان نمي كرديد. حداقل در اين موضوعات سكوت كنيد چون اينها مبلغ همان خرافات ديني به نحو ديگري هستند. از شما عزيزان بعيد بود.
-- رضايتي ، Dec 1, 2008 در ساعت 06:15 PM..... اين است که يکی از چهرههای خيلی شاخص مذهبی در رأس اين جريان وجود دارد که ايشان قبلاً در سياست فعال بودهاند و رياست يکی از دانشگاههای شناخته شدهی ايران را هم برعهده دارند.
دانشگاهی که خيلی از مسؤولانی که پست های کليدی دارند از آن فارغ التحصيل شدهاند......
-- تهرانی ، Dec 1, 2008 در ساعت 06:15 PMیعنی: آیه الله محمد رضا مهدوی کنی ؟!
آقای رضایتی من فکر می کنم که قصد کلانتری تبلیغ ایده ی خاصی نبوده است. بحث وی تأکید بر حمایت از حقوق اقلیتهای دینی دارد که بدنبال اجرای مناسک مذهبی خود و سهم یابی در مشارکت اجتماعی_سیاسی از راهی مسالمت جویانه و بدور از خشونت هستند. تأکید بر یک جامعه ی پلورالیستی که همه ی اقلیتهای مذهبی، قومی، جنسی و... دارای حقوق برابر باشند و در مقابل قانون مساوی.
-- Saied ، Dec 1, 2008 در ساعت 06:15 PMاز این منظر بحث ایشان نوعی فاصله گرفتن از گفتار های ایدئولوژیک پیشین شان و پی بردن به مسائل اساسی تر برای دستیابی به یک جامعه ی دموکراتیک می باشد.
- دفاع از آزادي بيان براي يك گروه به معني حمايت از آن نيست. به نظر من تنها گروه هايي بايد از آزادي محروم باشند كه خود به آزادي عقيده معترض و تماميت خواه باشند.(مثل طالبان)
-- بدون نام ، Dec 1, 2008 در ساعت 06:15 PMجناب دبیر وب سایت چرا فایل مصاحبه را عوض کرده اید؟ این کار شما معنی های مختلفی دارد؟! اشکالی بوده یا شما تهدید به هک شدن شدید یا دلایل دیگر؟
چنین کاری از شما بعید است .با بیان این مطالب و اضافه و کم کردن های فایل که تعجب برانگیز است فکر نمیکنید برای این جمع تبلیغ کرده اید؟
جناب دبیر وب سایت دلیل تغییر فایل مصاحبه چیست؟ این کار شما میتواند نوعی سانسور گرایی باشد از شما که در کار مدیا هستید بعید است که با این نوع جهت گیری ها در حالی که اخبار حقوق بشری را منتشرکرده و از این طریق سانسور گرایی را محکوم میکنیدخودتان چنین رفتاری داشته باشید!
-- سامان کیان منش ، Dec 1, 2008 در ساعت 06:15 PMدر پاسخ آقای سامان کیان منش ــ متوجه منظورتان نشدم. هیچ چیز سانسور نشده؛ هیچ چیز «عوض» نشده است. مصاحبه با خانم نورشاهی با توافق خود ایشان برای برنامهء رادیویی کوتاه شد و توافق من با ایشان هم از همان ابتدا همین بود، یعنی مصاحبه ای در حد و اندازهء برنامهء نیلگون. ادیت مصاحبه های رادیویی که طول آنها بیش از طول برنامه باشد، امری متداول در همه جاست. به خاطر جلوگیری از شایعه سازی و حساسیت موضوع، من با موافقت یکی از دبیران زمانه، اصل نوارصوتی مصاحبه را به طور کامل و بدون ادیت روی سایت دیگری (نیلگون) گذاشته ام. همانطور که در پیشگفتار آمده، ما موظف به حمایت یا تبلیغ باورهای اعتقادی جمعیت های مدنی در ایران نیستیم، تنها از حق آزادی بیان آنها ــ تاجایی که در آن تبلیغ خشونت نباشد ــ حمایت می کنیم. در ضمن کامنت های تحریک آمیز و گمراه کننده اگر همراه با ایمیل معتبر نباشند که بتوانیم با نویسندهء آن تماس بگیریم، چاپ نخواهند شد./// عبدی کلانتری
-- Abdee Kalantari ، Dec 1, 2008 در ساعت 06:15 PMهمون طوری که خودتون هم گفتین این طرز رفتار چیز جدیدی نیست. و در اصل تا بشر بوده و هست صاحب قدرت مادون قدرت رو سانسور و مجازات (ترور) کرده. گرچه که شکل جدیدی در صداو سیما به خودش گرفته اما اصلا جدید نیست. همه این ها با هم میشه فقط یک بند از بند های نقض حقوق بشر در ایران. در جمهوری اسلامی هم که قربونش برم از روز اول حذف غیر خودی بوده (چه بسا از قبل از روز اول) به جمهوری اسلامی هم ربطی نداره الزاما به ایرانی بودنش ربط داره (نمونش هم تکه تکه بدن شریف واقفی که برای شهرام و آرام غیر خودی شد) حالا فرقش اینه که کار به تک تک افراد اجتماع داره می رسه. یعنی سیاست "بخش بر دو" که از روز اول حیات رژیم وجود داشته آنقدر بخش بر دو شده که دیگه به مردم عادی کشیده شده، علی رغم اینکه ذات مرید و مراد و مرشد و هر جور رهبر معنوی و...حتی رمالی و دعا نویسی تو خون ما ها رفته اما نوع برخورد باهاش خیلی جالب شده. آره عزیزان کار به اون جا هم می کشه که : "هی اخوی امام زمان من به حقه نه مال تو".
همون آقای رئیس مدرسه فلان الان از بین مسوولان مملکتی و شاگرد های خود اون مدرسه شاکی (قربانی) پیدا کرده چه برسه به قربانیان قتل های زنجیره ای. مگر عده ای از شاگردان همون مدرسه الان محکوم و ممنوع از کار دولتی نیستند حالا بگیر برو تا آخر خط. نمی دونم این جنون چه جوری تموم میشه، شاید با تقسیم همون یک نفر باقی مونده بر دو؟؟!!
-- علی ، Dec 1, 2008 در ساعت 06:15 PMهر جوری که تموم بشه ما مردم بدبخت و بدنه جامعه قربانیش می شیم. پس بیاید به "هیچی" اعتقاد داشته باشیم (هرچند این که همون چیزیه که رژیم می خواد) و فقط سعی کنیم یکم پشت هم رو فارغ از عقیده هامون داشته باشیم و سعی کنیم حداقل خودمون حقوق امثال خودمون رو نقض نکنیم تا عقرب خودش رو هم نیش بزنه و اون نفر آخر هم بخش بر دو بشه اینجوری شاید ضررش برامون کمتر باشه.
من از شاگردان آقای فتاحی هستم. بحث آقای رضایتی و چسباندن آن به چیزی به نام فرقه رجوی کلام خیلی آشنایی است برای ما، عین عبارات ماموران اداره برخورد ادیان در زمان جلسات احضار. ضمن تشکر از دوستان رادیو زمانه خواستم این احتمال را هم در نظر بگیرند. در این صورت حقهای برای تاثیرگذاری و دادن ذهنیت به شماست. البته خوب ممکن است اتفاقی باشد.
-- محمود ، Dec 1, 2008 در ساعت 06:15 PMاما اصلا بحث چیز دیگریست. به فرض که واقعا فرقهای تشکیل شده باشد که به دلایل روشن و بر اساس شاخصهای شناخته شده بین المللی برای فرق، چنین چیزی مردود است، اما فرض را بگیریم بر اینکه کسی در ایران فرقه راه انداخته باشد، آیا به انفرادی انداختن و تخریب و ترور شخصیت و کتک زدن و با داغ و درفش مردم را ترساندن عملکرد صحیحی است؟ این بحثی است که از طریق این مصداقها میتوان دنبال کرد و نظام ظاهرا اسلامی را وادار به رعایت حداقلها نمود.
به توصیه یکی از دوستان برای رفع ابهام موضوع سانسور شدن مصاحبه رادیو زمانه با بنده باید عرض کنم در مورد فایل مصاحبه تا جایی که بنده از روی فایل کامل که روی سایت بود میدانم، سانسوری صورت نگرفته بود . ادیت کردن تا جایی که جهت اصلی مصاحبه ها را تغییر ندهد برای ایجاد تناسب زمانی با دیگر برنامه ها حق مسلم همه رسانه هاست و در کل چیزی که طبق قانون انسانی و اخلاقی رد شده است تغییر جهت دادن به بیان و اندیشه افراد از راه های گوناگون است .ضمن تشکر از توجه آقای کیان منش این نکته قابل توجه است که جایگزین کردن فایل ادیت شده به جای فایل مصاحبه کامل که قبلا روی سایت رادیو زمانه بود معنی سانسور ندارد به خصوص که به وضوح توضیح داده شده که فایل مصاحبه کامل روی سایت دیگری قرار گرفته است. بهتر است همه ما از واژه هایی مثل سانسورگرایی که بار منفی دارندپرهیز کنیم مگر مورد مستندی باشد که باز میتوان اول سئوال کردو موضوع را از ابهام در آورد به خصوص که مسئولین محترم رادیو زمانه هم حضور فعال خود را نشان داده اند و از این طریق از شایعه سازی جلوگیری کنیم .
-- یلدا نورشاهی ، Dec 2, 2008 در ساعت 06:15 PM.
و در جواب بعضی کامنتهای دیگرلازم میدانم به بیانیه های منتشر شده در سالهای قبل (مثل بهار 1379) اشاره کنم که گزیده آن روی سایتهای مرتبط با مجموعه آل یاسین هم هست و در زمانی منتشر شده اند که خبری از ترور شخصیت از طرف نهادهای امنیتی نبود در این بیانیه ها به صراحت بیان شده که هر نوع ادعای الوهیت،نبوت،امامت و ادعای عموم مدعیان ارتباط با حضرت مهدی درزمان کنونی ازجانب استاد اشتباه شمرده شده و ایشان به طور مستقیم در سالهای قبل گفته اندکه"... قطب هیچ فرقه ای نیستم.نه فرقه ای را بنیاد گذاشته ام نه با فرقه گرایی موافقم" و در بیانیه ها ذکر شده هرگونه عملی که بدعت گزاری دردین یا شکلی از اعمال فرقه ای شمرده شود مورد تائید ایشان نیست و همین طور ایشان سیاست بازی و بازیهای سیاسی را باطل میدانند.
سلام و خسته نباشيد به مسوولين سايت گويا
-- ساره ارسطو ، Dec 2, 2008 در ساعت 06:15 PMمن كمابيش با جمعيت ال ياسين آشنايي دارم البته همه آنها را نميشناسم... قبل از هرچيز بابت عقيده شما براي احترام به آزادي بيان تشكر ميكنم و تبريك ميگم.. اين چيزياست كه براي بسياري از ما حتي كساني كه داعيه حمايت از آزادي را دارند درست تعريف نشده است. متاسفانه بسياري از ما فكر ميكنيم آزادي يعني نفي مطلق ديگران و اشاعه همان چيزي كه خودمان دوست داريم.
و اين دقيقا نقض آزادي است...
خواهش ميكنم اگر مطلب جديدي از اين جمعيت به دستتان رسيد حتما آن را درج كنيد .. من واقعا كنجكاوم..
آقای کلانتری خوب بود زودتر در سایت می نوشتید که فایل اصلی را حذف (سانسور )نکرده اید و جای دیگر است چون قبلا فقط یک ربع آن را گوش کرده بودم و بقیه ماند برای فرصت دیگر که با یک فایل دیگر مواجه شدم !
-- سامان کیان منش ، Dec 2, 2008 در ساعت 06:15 PMشنوندگان و بازدید کنندگان از سایت توقع دارند ضمن تبلیغ نکردن برای گروه های مختلف با یک بیان آزاد در جریان عین اتفاقات قرار بگیرند.
من به شدت با سانسور مخالفم و سانسور انواع مختلف دارد که هیچ کدام در جامعه متمدن امروز قابل قبول نیست نمونه اش همان همان کاری است که در ایران امروز انجام میشود و اگر رسانه شما هم بخواهد همان کار را بکند دیگر به آن هم نمیشود اعتماد کرد . توضیح دیر هنگام شما باعث شد به چنین به اشتباهی بیفتم.
به نام خداوند بنده نواز
-- یکی از طرفداران آیت الله بروجردی ، Jan 24, 2009 در ساعت 06:15 PMمن به عنوان یکی از پیروان آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی به آزادی اعتقاد و بیان عقیده دارم و هر گونه محدودیت و تفتیش عقاید را محکوم می کنم. آقای بروجردی همچنین به دلیل اینکه با دین سیاسی مخالف بودند و نخواستند از لباس و موقعیت خود سوء استفاده کنند در زندان می باشند . در آخر آرزوی آزادی آیت الله بروجردی و استاد فتاحی و همه زندانیان عقیدتی را دارم .
سایت رسمی آیت الله بروجردی
www.bameazadi14.blogspot.com
ممنون می شم اگه اسم سایت رسمی جمعیت آل یاسین رو واسم بفرسیتد .