رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۱ مهر ۱۳۸۷
بررسی تطبيقی عقلانيت در اسلام و غرب (۱)

بررسی تطبيقی عقلانيت در اسلام و غرب

نوشتهء توبی هاف
مترجم : عبدی کلانتری

توضيح مترجم ــ آنچه در اينجا، هم اکنون و طی روزهای آينده، خواهيد خواند فصلی است از کتاب «برآمدن علم مدرن در دوران آغازين ـ اسلام، چين، و غرب» نوشتهء جامعه شناس مقيم آمريکا توبی هاف. اين کتاب پژوهشی است مهم در ادامهء سنت فکری ماکس وبر در زمينهء جامعه شناسی دين و جامعه شناسی علم که خود شاخه هايی از جامعه شناسی معرفت به شمار می آيند. جامعه شناسی علم به بررسی زمينه های فرهنگی رشد و تحول علوم می پردازد. هدف پژوهش يافتن دلايل پيدايی و توسعهء عقلانيت غربی و متعاقب آن گسترش علوم مدرن در غرب است. روش پژوهش، بررسی تطبيقی بسترفرهنگی رشد عقلانيت در تمدنهای مختلف است. بستر فرهنگی در برگيرندهء حيطه های فکری فلسفی، دينی، حقوقی، و نيز نهادهای مربوط به آنها نظير حوزه ها، مدرسه ها، کالج ها و دانشگاهها است.

حسن کتاب «برآمدن علم مدرن در دوران آغازين» آن است که علاوه بر اتکا به مهمترين مطالعات کلاسيک، از تازه ترين تحقيقات در اين رشته تا اواخر قرن بيستم نيز بهره می گيرد. از همين رو، اين پژوهش نسبت به حساسيت های سياسی تازه در زمينه مطالعات پسااستعماری و همچنين تاريخ علوم خارج از حوزهء تمدنی غرب آگاه است. بايد اشاره کنيم که بخشی از مطالعات «پست کولونيال» (پسااستعماري) در دست هواداران جهان سومی اين گرايش بيشتر از آنکه متکی بر دانش و تحليل تاريخی باشد حالت عقده گشايی و انتقام کشی از غرب (اروپا و آمريکای شمالي) را دارد و نيز انکار اهميت سنت های فکری مغرب زمين و ميراث يونانی آن. اين گونه نوشته ها را نمی توان جدی گرفت زيرا کارکرد اصلی آنها مشروعيت بخشيدن به ايدئولوژی ها و جريانهای سياسی غرب ستيز، ضد مدرن، و ضد روشنگری در کشورهای توسعه نيافته است.

کتاب «برآمدن علم مدرن در دوران آغازين ـ اسلام، چين، و غرب» نخستين بار در سال ۱۹۹۳ در ايالات متحده منتشر شد و ترجمهء حاضر (فصل سوم) از روی ويرايش دوم صورت گرفته که مشخصات آن به شرح زير است:

THE RISE OF EARLY MODERN SCIENCE
Islam, China, and the West
By Toby E. Huff
Second Edition
Cambridge University Press, 2007

***

به طور عام می توان چنين گفت که سرچشمه های عقل و عقلانيت را در هر تمدنی بايد در سه حيطه جستجو کرد: دين، فلسفه، و حقوق. اين سه حيطهء ديسکورسی (گفتاری ـ نوشتاري) و تحقيقي، قبل از پديد آمدن علم خود مختار و مستقل، با يکديگر در کنش و واکنش اند تا مجموعه های متفاوتی را توليد کنند مرکب از گفتار عقلی مبتنی بر اصطلاحات رايج (ايديوم ها)، استعارات (متافورها)، و واژگان خاص حيطه های مربوط به هر مجموعه. در برخی از تمدنها، نظير يونان باستان، بدون شک فلسفه ملکهء زندگی فکری بوده است [نه دين و فقه]. اين واقعيت سبب شده که بسياری از ناظران به اين باور برسند که هرکجا تفکر يونانی غلبه پيدا کرده، تصوير انسان و قابليت های او را در عقلانی ترين جهت های ممکن سوق داده است و اين تأثير از يونان را می توان تا همين امروز نيز مشاهده کرد.(۱)


[بخش بعدی ـ اينجا کليک کنيد.]


***

پانوشته ها

۱- اين تز «ا. سی. کرومبي» است در اينجا:
A. C. Crombie, "Designed in the Mind: Western Visions of Science, Nature, and Humankind," History of Science 26 (1988): 1-12.

تأثير عظيم فلسفهء يونانی بر مسيحيت اوليه در اثر کلاسيک «ادوين هـَچ» به نحو گسترده بررسی شده است، در اينجا:
Edwin Hatch, The Influence of Greek Ideas on Christianity, reprint (Gloucester, Mass,: Peter Smith, 1970).

~

Share/Save/Bookmark