تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

چند نکته براي بهبودِ شيوه‌ی نگارشِ فارسىِ

داریوش آشوری
دانشنامه‌نويس و فرهنگ نگار

علّتِ اصلی پریشانی‌ها و نارسايى‌هاي نوشتاریِ زبانِ فارسی بی‌سرـ‌وـ‌سامانیِ عمومىِ نثرِ فارسى ست. این بی‌سرـوـسامانی برامده از ناآگاهیِ بیشینه‌ی اهلِ قلم به شيوه‌یِ نگارشِ درست به شیوه‌ی مُدرن است. شیوه‌ی مدرن در همه‌کار اندیشیدن به روش و پای‌بند بودن به آن را می‌طلبد. و این کاری ست که نظامِ آموزشیِ ملّی باید به نوجوانان و جوانان بیاموزد. امّا در نظامِ آموزشِ طوطی‌پرورِ ما-- که تنها کارِ آن انباشتنِ ذهن‌ها از مشتی "محفوظات" است— هرگز چیزی به نام "اندیشیدن" و روش‌هایِ آن-- که بنیادِ آموزشِ مدرن است‌-- طرح نشده است. بنا بر این، خود باید آستین بالا بزنیم و آنچه را که هرگز به ما نیاموخته اند، بیاموزیم. در موردِ شیوه‌ی نوشتن هم، از همه جهت، باید اندیشید و به کمبودها و ناتوانی‌های خود آگاه شد.

مسائلِ نوشتن دو وجه دارد، یکی جنبه‌ی زبانیِ ست، یعنی چه‌گونگیِ نوشتنِ جمله‌های درست و روشن و رسا و در ارتباطِ درست با یکدیگر، و دیگر ساختارِ منطقیِ گزاره‌هایِ متن در مقاله یا کتاب یا گزارشِ کتبی و شفاهی. با این وجه دوّم، که وجهِ دشوارترِ کار نیز هست، این جا کاری ندارم و توجّهّ من اکنون به وجهِ نخست، یعنی تنها به وجه‌ِ زبانی شیوه‌ی نگارش است، به عبارتِ دیگر، وجهِ دستوریِ آن. توجه به این مسأله و خودآگاهی یافتن به آن کاری چندان دشوار نیست. با كمي دقت در ساختارِ جمله و چیرگی بر برخى عادت‌های دیرینه در نوشتن، با نگاهِ سنجشگرانه به نوشته‌ی خود و ديگران، می‌توان از نابسامانی‌ها کاست و بر رساییِ نوشته‌ها افزود. آنچه در اين جستار مى‌آيد عمومى‌ترين و فراوان‌ياب‌ترين مسائلِ اين گونه متن‌ها ست، ولى كار به همين جا پايان نمي‌يابد. مسائلِ ديگر هم هست، از جمله روشِ نقطه‌گذاری، كه به جای خود باید طرح کرد.

نمونه‌هايي كه در زير مي‌آورم بیشترشان از یکی‌ـدو سايتِ فارسى رادیویی گرفته شده، بجز آنچه از يك كتاب و یک روزنامه در آن آمده است.


برای ادامه متن نسخه پی‌دی‌اف را باز کنيد.*


عناوين ادامه مقاله:

I. نابه‌جايي يا پراكندگىِ اجزاءِ جمله:
در نثرِ فارسىِِ كنونى مهمترين مسأله، به گمان‌ام، پراكندگيِ اجزاء اصليِ جمله و فاصله افتادن ميانِ آن‌ها ست، كه فهمِ جمله را بسیار دشوار می‌کند و کار را گاه به مهمل‌نویسی و درازنویسی‌های وحشتناک می‌کشاند.

II. جمله‌هاي درهم و مبهم:
درهم آميختگيِ جمله‌ی اصلي با عبارت‌ها يا جمله‌ی توضيحي مي‌تواند كلافِ درازِ درهم‌ـ ‌برهمي توليد كند. براي رسا و شفاف شدنِ چنين جمله‌هايي بهتر است آن‌ها را به دو جمله تجزيه كنيم. در نمونه‌هاي زير مي‌بينيم كه با تجزيه‌ی يك جمله به دو جمله چه‌گونه اجزاءِ جمله‌ی اصلي كنار يكديگر قرار مي گيرند و توضيح‌هایِ ديگر به جمله‌ی بعدي بازبُرده مي شوند و مطلب سريع‌تر و آسان‌تر رسانده مي‌شود.

III. مشكلِ پشتِ هم آمدنِ فعل‌ها:
بر اثرِ يك آموزشِ نادرست، یعنی این كه در زبانِ فارسي فعل هميشه مي‌بايد در پايانِ جمله بيايد، بسيار ديده مي‌شود كه با پيوستگيِ يك جمله‌‌ی اصلي و يك جمله‌‌ی توضيحي دو فعل (آن هم از فعل‌هايِ مركّب كه در فارسي فراوان‌تر از فعل‌هاي بسيط اند) در پايانِ جمله پشتِ سرِ هم مي‌آيند. اين كارِ فهمِ جمله را، به‌ويژه براي كسي كه شنونده‌ی آن است (مانندِ شنونده‌‌ی راديو)، دشوار مي‌كند. البته شنوندگانِ فارسي‌زبان، به علتِ عادت به اين گونه عبارت‌بندي، چه‌بسا متوجّه مشكلِ خود نباشند. امّا اين، به هر حال، يك گرفتاري اساسي در نوشتارِ فارسي ست كه بايد چاره كرد. ساده‌ترين راهِ حل براي جمله‌هايي كه با /كه/ (موصول) به هم مي پيوندند آن است كه فعلِ جمله‌ی اول را بلافاصله در پايانِ آن و پيش از /كه/ بياوريم و فعلِ جمله‌ی دوم را در پايانِ آن.

IV. جای ”را“:

◄عبدالله رمضانزاده// سخنگوی دولت ايران// در نشست هفتگی خود با خبرنگاران// گفت که وزارت اطلاعات اين کشور کليه مستندات خود درباره پرونده قتل زهرا کاظمی، خبرنگار عکاس ايرانی تبعه کانادا را// طی نامه ای رسمی// در اختيار دستگاه قضايی قرار داده// اما به اين مستندات توجه نشده است.

☼عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت ايران، در نشستِ هفتگی خود با خبرنگاران، گفت که، "درباره‌ی پرونده‌ی قتل زهرا کاظمی، خبرنگار عکاس ايرانی تبعه‌ی کانادا، وزارت اطلاعات در نامه‌ای رسمی کليه‌ی مستندات خود را در اختيار دستگاه قضايی قرار داده، اما به آن‌ها توجه نشده است."

وصیّت‌نامه!

آنچه آوردم تنها نمونه‌هایی بود از پریشانیِ زبانِ ما در گزاردنِ خبرهای روزانه و حرف‌های ساده. و امّا، هنگامی که کار به جاهای بالاتر و باریک‌تر می‌رسد، فاجعه به صورتِ ترسناک‌تری رخ می‌نماید. از این ساحتِ کاربردِ زبانِ نوشتاری در پایه‌ای‌ترین و ساده‌ترین سطحِ، هنگامی که به ساحتِ نوشته‌ها و گفتارهای "علمی" و "فلسفی" برویم، چه تألیفی چه ترجمه‌ای، شگفت‌آور است که چه‌مایه نادانی و بی‌مایگیِ و یا کلّاشیِ قلمی، می‌تواند هذیان‌درایی‌های خود را، به نامِ افاضات و فرمایشاتِ نظری و ادبی، پشتِ پریشانی دستوری و، در نتیجه، تاریکی‌های این زبانِ نوشتاری پنهان کند.

-----------------------
*به دليل کاربرد نشانه های مختلف و دقت ويژه نويسنده در شيوه خط خاص خود،که در چينش اينترنتی کاملا قابل اجرا نيست زمانه اين مقاله را در فرم پی دی اف منتشر می کند که برای چاپ گرفتن نيز مطلوب تر است.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

I have always the same problems

-- shagahygh ، Jan 15, 2007

سلام.متشکرم.امیدوارم اگر این مطالب را ادامه می دهید چند نکته دیگر را هم بفرمایید.مثلا فعل های ترکیبی که می توان بجایشان فعل های بسیط آورد.مانند:اقدام به ارسال ....کرد . که می شود فرستاد.مورد ارزیابی قرار داد.که می شود سنجید.بررسی کردن....بررسیدن.و....این ایراد حتی در گزارش های ورزشی هم هست!مورد دیگر جفا به ضمیر های متصل است :فراوان می بینیم که می نویسند(کار او برادر آن ها خواسته های ما دویدن تو و.....)حال آن که می شود نوشت:(کارش برادرشان خواسته هایمان دویدنت و....)یا عبارت ها و جمله های تکراری و بیهوده. مثل:(لازم به ذکر است به عبارت بهتر و از این دست).ببخشید که خودم بد وبدون نقطه گذاری درست می نویسم چون به کلید های کامپیوترجدیدم کاملا وارد نیستم .مثلا نمی دانم کلید ویرگول کدام است؟در زمینه گفتار ونوشتار فارسی چیزهایی برای طرح دارم. اگر برایتان جالب است بگویید.

-- حمید لیلاز ، Jan 15, 2007

مقاله ی جالب آقای آشوری را مطالعه کردم. چند موردی را می خواستم متذکر بشوم! آقای آشوری در نمونه ی اول و دومی که ارایه می دهند، به نظر می آید از دو جمله ی پشت سر هم در یک نوشته استفاده می کنند. هر کدام از این نوشته ها اگرچه به گونه یی درست ویرایش شده اند، اما اگر دو جمله را پشت سر هم بخوانیم، می بینیم که خواننده در ابتدای جمله دوم دچار سردر گمی می شود، چون مطلب در مورد "ویروس" قطع می شود و از ویندوز سخن به میان می آید. به عبارت دیگر، سیر جریان متن به هم می خورد. (البته ایشان دو جمله را مستقلا بررسی کرده اند)
مورد دوم در مورد خبر آقای « مفاذ» است. ایشان در ویرایش این متن زمان را در ابتدای جمله می آورد. این امر به خواننده می فهماند که انگار تاریخ این خبر مهم است در حالی که من فکر می کنم در این جا آقای وزیر مهم تر است و هم چنین تاریخ گفت گو در جمله باید نزدیک تر به « هفته ی آینده» باشد.

-- عبدالرضا مقدم ، Jan 15, 2007

سلام! می خواستم از آقای آشوری بپرسم چرا مقاله هایی از این دست به صورت یک کتاب در ایران منتشر نمی شوند و چرا ایشان این طرح را پیگیری نمی کنند و مباحث نگارش فارسی را مانند کناب بازاندیشی زبان فارسی مفصل تر بررسی نمی کنند.

-- خواننده ، May 11, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)