رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفت و گو > ما اسپینوزاشناسِ فارسیزبان نداریم | ||
ما اسپینوزاشناسِ فارسیزبان نداریمگفتگوی رادیو زمانه با محمدرضا نیکفرباروخ اسپینوزا (زادهی ۲۴ نوامبر ۱۶۳۲ – درگذشتهی ۲۱ فوریهی۱۶۷۷) یکی از فیلسوفان بزرگ عقلگرایی سدهی هفدهم به شمار میآید. وی زندگی سادهی خود را از راه تراش شیشههای ذرهبین تامین میکرد.
در سال ۱۶۷۳ کرسی استادی فلسفه در دانشگاه هایدلبرگ به وی پیشنهاد شد اما مشروط بر آنکه از آزادی پژوهش فلسفی برای براندازی دین استفاده نکند. اسپینوزا این دعوت را رد کرد، چون نمیخواست استقلال فکری خود را قربانی مقام و عقل را تابع ایمان سازد. وی در پاسخ به آن دعوت نوشت: «از آنجا که نمیدانم مرزهای آزادی فلسفی، برای اینکه دین برانداخته نشود کجاست، نمیتوانم از فرصت به دست آمده استفاده کنم». مهمترین اثر اسپینوزا «Ethics» نام دارد. اما این کتاب برخلاف عنواناش، بهمعنای گستردهی کلمه بیشتر متافیزیک است و فلسفهی اخلاق در آن جایگاه اصلی را ندارد. اسپینوزا در زمان حیاتاش، این اثر را فقط در اختیار معدودی از دوستاناش قرار داد و به اصرار شخصی او، انتشار این کتاب پس از مرگاش صورت گرفت. به همین مناسبت، رادیو زمانه گفتوگویی با محمدرضا نیکفر، فیلسوف نامدار ایرانی، انجام داده است و در این مجال کوتاه، به بررسی کتاب اخلاقشناسیِ اسپینوزا و جایگاهِ اخلاقشناسی در فلسفهی اسپینوزا پرداخته شده است.
تصور نمیکنم که اسپینوزا (spinoza) را در ایران بشناسند. تا جایی که من به یاد دارم، کتاب اخلاق او ، بهتمامی و یا بخشی از آن، گویا به فارسی ترجمه شده است. ولی مهمترین اثر او «رسالهی الاهیات سیاسی» هنوز ترجمه نشده است. در بحثهایی که هماکنون در مورد سکولاریسم در ایران وجود دارد، معمولا نامی از اسپینوزا شنیده نمیشود. هرچند افکار او اهمیت ویژهای دارد، اما من حس میکنم که آشنایی با اسپینوزا هنوز شروع نشده است. فکر میکنید علت این عدم آشنایی چیست؟ نمیدانم؛ شاید کمکاری مترجمان یا نویسندگان باشد که به او روی نیاوردهاند. ولی شاید یک علت هم به مسالهی سانسور در ایران برگردد. در زمان خود اسپینوزا، هرکس کتاب بسیار مهم «رسالهی الاهیات سیاسی» او را داشت ممکن بود به نوعی تحت تعقیب قرار بگیرد. کتاب، در آمستردام مخفیانه چاپ شد و در زمان خودش، دست به دست میگشت. بعید نیست این کتاب در کشوری مانند ایران نیز همان سرنوشتی را پیدا کند که در قرن هفدهم، یعنی حدود ۳۰۰−۴۰۰ سال پیش در هلند پیدا کرد. چون این کتاب، انتقاد تندی از دستگاه مذهبی است، انتقاد تندی است بر تعصب و فقدان عقلانیت که در مذاهب دیده میشود. سووال بعدی من به واژههای Ethicks و Moralité که در کارهای اسپینوزا دیده میشود برمیگردد؛ در ترجمهی فارسی برای هر دوی این واژهها «اخلاقیات» یا «اصول اخلاقی» را داریم. اگر شما بخواهید تفاوت این دو را در فارسی بیان کنید، از چه لغتی استفاده خواهید کرد؟ اسپینوزا کتابی دارد که نام لاتین آن «ETHICA» است. به انگلیسی Ethicks و در آلمانی Ethik نامیده میشود. این کتاب علم اخلاق است. یا دقیقتر بگوییم، اخلاقشناسی است. اخلاقشناسی نه بهمعنای توصیف اخلاق مرسوم، بلکه اخلاقشناسی فلسفی از زاویهی هنجارگذاری؛ این که خوب در ذات خود چیست، نه آنچیزی که در عمل بهعنوان خوب شناخته میشود. به این میگوییم، «اخلاق هنجارگذار». کتاب او را میتوانیم به عنوان «اخلاقیات» و یا «اخلاقشناسی» ترجمه کنیم. آن چه Moralité گفته میشود، میتوانیم اخلاق و در برخی جاها، اخلاق مرسوم ترجمه کنیم. اینها را باید مورد به مورد دید. بعضی وقتها هر دوی این مفاهیم به هم نزدیک میشوند. برخی مواقع باید تفاوت دقیقی میان آن دو بگذاریم. اگر به فلاسفهی ایرانی پس از اسپینوزا برگردیم، فکر میکنید کدام یک از آنها تحت تاثیر این فیلسوف هلندی بودهاند؟ هیچکدام. من در ایران کسی را نمیشناسم که بتوانیم او را اسپینوزاشناس، حتی در یک مقدار ناچیز آن، ببینیم. من چیزی بهعنوان تاثیر از اسپینوزا در فلاسفهی ایران ندیدهام و نمیشناسم. همچنان که در آغاز گفتم، در مجموع میتوانیم بگوییم که اسپینوزا در ایران یک چهرهی ناشناخته است. بهویژه جای اثر مهم او، کتاب الاهیات سیاسی، در بحثهای امروز در نقد دین، در نقد متون و همچنین در باب سکولاریسم و در دفاع از دمکراسی خالی است و لازم است به آن توجهی ویژهای بشود. فلاسفهی ایرانی خارج از ایران چهطور؟ در اینجا هم همینطور. پیش میآید که نام او شنیده شود، ولی هنوز نمیتوانیم از تاثیر صحبت کنیم. کلا جای دارد کسانی که به هرمونتیک (hermonetik) میپردازند، کسانی که به الاهیات سیاسی میپردازند، کسانی که به موضوع سکولاریسم میپردازند، حتما کتاب رسالهی الاهیات سیاسی را بخوانند و تاثیر تاریخی آن را مد نظر داشته باشند. |
نظرهای خوانندگان
آقای دکتر محسن جهانگیری کتاب اخلاق اسپینوزا را به فارسی ترجمه کرده اند و بر روی فلسفه اسپینوزا نیز کار کرده اند. آقای اسماعیل سعادت نیز کتابی درباره اسپینوزا ترجمه و منتشر کرده اند، از مجموعه «استادان گذشته» آکسفورد. ایشان همچنین قصد داشتند همین کتاب الاهیات سیاسی را ترجمه کنند. اما جنانکه خود آقای نیکفر نیز معترف اند کتاب اسپینوزا در ایران کنونی قابل انتشار نیست. بنابراین، گمان می کنم بهتر بود آقای نیکفر با احتیاط بیشتری سخن می گفتند و آگاهی از کتاب یا اندیشه های اسپینوزا را با توچه به آنچه ترجمه شده است ارزیابی نمی کردند. فقدان کتاب به فارسی دلیل ناآشنایی مترجمان یا روشنفکران نیست.
-- سعید ، Nov 28, 2009 در ساعت 06:12 PMبحث جالبی است . کاش آقای نیکفر با بسط و تفصیل بیش تری به آن می پرداخت.البته با روشنی و مستندات منجز و تاریخی از حیث اخلاق شناسی در حوزه فلسفه و دیانت.
-- بدون نام ، Nov 28, 2009 در ساعت 06:12 PMبهتر بود قبل از مصاحبه تلاش می کردید تحقیقی درباره اسپینوزاشناسی در ایران انجام دهید. همانطور که در نوشته یکی از خوانندگان آمده کتاب اخلاق به طور کامل توسط آقای جهانگیری ترجمه شده و رساله دین و سیاست را هم ایشان سالهاست که ترجمه کرده ولی علی رغم اصرار اساتید فلسفه آن را منتشر نکرده اند. علاوه بر این ها اصول فلسفه دکارت هم از اسپینوزا به فارسی ترجمه شده است. در دوره کارشناسی ارشد دانشگاه تهران معمولا هرساله آقای جهانگیری فلسفه اسپینوزا را در طول یک ترم تدریس می کنند. اگرچه اسپینوزا آن طور که باید هنوز در جامعه ایرانی معرفی نشده ولی این واقعیت را نمی توان به معنای عدم آشنایی با اسپینوزا دانست
-- عابد ، Nov 28, 2009 در ساعت 06:12 PMگویا آقای نیکفر هم کتاب اخلاق سپینوزا را نخوانده اند واز سر بی خبری وصرفا از روی نام آنرا کتاب اخلاق شمرده اند.خیلی های دیگر هم این اشتباه را کرده اند.این کتاب نامش اتیک است ولی در اصل متافیزیک است.
-- بدون نام ، Nov 28, 2009 در ساعت 06:12 PMگویا آقای نیکفر هم کتاب اخلاق سپینوزا را نخوانده اند واز سر بی خبری وصرفا از روی نام آنرا کتاب اخلاق شمرده اند.خیلی های دیگر هم این اشتباه را کرده اند.این کتاب نامش اتیک است ولی در اصل متافیزیک است.
-- بدون نام ، Nov 28, 2009 در ساعت 06:12 PMبا همه احترامی که به اقای نیکفر قائل هستم اما با چسباندن عنوان" فیلسوف "-- با نامداری اش فعلا کاری ندارم--- به ایشان مخالفم. با غالبیت علوم فیزیکی و طبیعی در اواسط فرن گذشته عصر فیلسوفان نیزبه پایان رسیده است . البته این به معنی پایان بحث های فلسفی نیست و از ارزش فلسفه نمی کاهد. آخرین این فلاسفه هایدگر بود. حتی نیچه و سارتر را هم نمی توان فیلسوف خواند برای اینکه اینها شیوه نگرش بخصوص خودشان را نداشته اند. حد اکثر عنوانی که می توان به افرادی مانند اقای نیکفر و هزاران دیگر داد عنوان مدرس فلسفه است نه فیلسوف آنهم ار نوغ نامدارش. جسارت مرا به بخشید که از بت پرستی نوع سکولار و دینی اش بیزازم.
-- دهقانی ، Nov 28, 2009 در ساعت 06:12 PMبا احترامات
خواننده انتظار دارد که یا مصاحبه گر در مورد «رساله ی الاهیات سیاسی» سوالی بکند و بپرسد چرا این کتاب تا این حد مهم است، و یا این که مصاحبه شونده (که تا این حد در مورد اهمیت این کتاب تاکید می کند) چند جمله ای در مورد محتوای کتاب بگوید. قصد شما از انتشار این چند خط با چنین عنوانی (ما اسپینوزاشناسِ فارسیزبان نداریم) چیست؟ این که بگویید ما کشوری عقب مانده هستیم که حتی ترجمه ای نیز از آثار مهم فلسفه ی غرب در قرن هفدهم نداریم؟ این را خودمان می دانیم.
در روز و روزگاری که خبرنگاری در هلند می تواند در عرض چند دقیقه با نویسنده ای در آلمان مصاحبه کند و نتیجه را در نشریه ای اینترنتی که هم خواننده ی مقیم ایران می خواند هم خواننده ی مقیم کانادا انتظار ما از شما بیش از این است که این صفحه را به تحقیر کسانی اختصاص دهید که تشنه ی دانستن اند.
آقای نیکفر، ممنون که به ما گفتید این کتاب مهم است. چند خطی هم در مورد این که این کتاب چه می گوید بگویید.
-- پیام ، Nov 29, 2009 در ساعت 06:12 PMبرخلاف نظر آقاي نيكفر، اسپينوزا در ايران خوانده شده است. و رساله اليهات سياسي اش ترجمه شده كه آقاي جهانگيري به دلايل شخصي آن را چاپ نمي كند. كسي راهم مي شناسم كه بخش هايي از اين رساله مهم را ترجمه كرده است . مي خواهد چاپ كند اما نمي گذارند. برخي كه خارج مي روند مثل خود غربي ها فكر مي كنند در اينجا همه در حال توحش زندگي مي كنند. خير در اينجا خوانده مي شود، بحث مي شود اما امكان بروز بيروني وجود ندارد.
-- محمد ، Nov 29, 2009 در ساعت 06:12 PMبی آنکه بخواهم در مورد مصاحبه اظهارنظر کنم، به این مسئله اشاره می کنم که نه فقط سارتر و نیچه فیلسوف محسوب می شوند، بلکه دانش آموخته گان فلسفه، حداقل از مقطع دکترا به بالا، نیز فیلسوف هستند. در غرب این نام گذاری مرسوم است و ایران مرکز دنیا نیست که معیار تعیین اسامی و مفاهیم باشد. همانطور که ما به دانش آموخته ی روانشناسی روانشناس، به دانش آموخته ی تاریخ مورخ و به دانش آموخته ی رشته های فنی مهندس می گوییم، شخصی هم که موضوع تخصص اش فلسفه باشد فیلسوف خوانده می شود.
-- شهلا باورصاد ، Nov 30, 2009 در ساعت 06:12 PM.
شما (دوستان کامنت گذار) نمی توانید مفهوم مستتر در نام یک کتاب را به جای نام آن کتاب به خواننده تحویل بدهید. نام کتاب اسپینوزا "ایتک" است، هرچند همه می دانیم او در این کتاب به متافیزیک پرداخته است؛ هدف اسپینوزا اما در عنوان کتاب مستتر است و آن رسیدن به فلسفه ی اخلاق از طریق متافیزیک است و درست به همین دلیل نام کتاب "فلسفه ی اخلاق" است. در این که ما مترجمان زحمت کشی در ایران داریم شکی نیست، اما متأسفانه برخی مترجمان ما دقت کافی در ترجمه ی متون فلسفی ندارند.
اخیرا ترجمۀ بسیار دقیق و شیوایی از نوشته مشهور اسپینوزا دربارۀ رواداری یا مداراگری، توسط سیروس آرین پور ، به همت بنیاد برومند منتشر شد که میتوانید انرا در آدرس زیر مطالعه کنید:
-- رضا ، Nov 30, 2009 در ساعت 06:12 PMhttp://asre-nou.net/php/view.php?objnr=6887
دوستان متوجه نیستید؟ هدف برجسته کردن نقصها و عیبهاست، حتی اگر به این شکل و بدون تحقیق باشد. هدف این است که ما احساس کنیم یک کشور و فرهنگ عقب مانده داریم. اینکه درست مانند حکومتمان ما خود نمیخواهیم بیاموزیم یا این آثار را ترجمه کنیم.
-- آذر فرهمند ، Nov 30, 2009 در ساعت 06:12 PMبا اجازه از القاب صرف نظر می کنم:
یک سوال از رادیو زمانه:
در مقدمه گفته شده : « در این مجال کوتاه الف- به بررسی کتاب اخلاقشناسیِ اسپینوزا و ب- جایگاهِ اخلاقشناسی در فلسفهی اسپینوزا پرداخته شده است »
الف- در این مقاله نیکفر آیا کتاب « اخلاق شناسی » اسپینوزا را بررسی کرده یا به موضوع عدم شناخت از اسپینوزا در ایران پرداخته؟
ب- جایگاه اخلاق شناسی در فلسفه اسپینوزا به نظر می رسد لازم است تا در ارتباط با سایر عناصر فلسفه اسپینوزا بررسی شود. ولی در این بحث بر خلاف تیتر و مقدمه اشاره به این موضوع نشده است.
در خصوص نقدها ی « سعید » ،« عابد » ، « بدون نام » ، « محمد »:
نیکفر در این مصاحبه چهار پیش فرض را بدیهی گرفته:
1- کتاب «الاهیات سیاسی » اسپسنوزا حاوی مطالب مهم بوده و کتاب پایه ای برای شناخت اسپینوزا است
2- کتاب مذکور به فارسی ترجمه نشده است
3- اسپینوزا حتی بدون ترجمه آن کتاب حرفهای مهمی در زمینه سکولاریزم دارد.
4- در مباحث جاری سکولاریزم در ایران نامی از اسپینوزا شنیده نمی شود.
عزیزان: دقت کنید که نیکفر می گوید: «من حس میکنم »، «من در ایران کسی را نمیشناسم »، و برای این احساس و گفتارش دلایل بالا را می آورد. در متن هیچکدام از کامنت ها ی بالا کسی یکی از چهار پیش فرض نیکفر را نفی نکرده و یا به شکل استدلال او ایراد نگرفته است. همه گفته اند که کتاب اخلاق ترجمه شده، و ترجمه کتاب الهیات سیاسی انجام شده ولی چاپ نمی شود. آیا صرف ترجمه- غیر از مترجم -کس دیگری را از اندیشه های نویسنده آگاه می کند؟
انتظار « پیام » برای مبسوط مطرح کردن به حق است . آذر فرهمند هم که جوهر این بحث را مطرح ساخته است.
-- از وراث مالک دوزخ ، Dec 4, 2009 در ساعت 06:12 PMدر خصوص توزیع رساله الهیات سیاسی چه می توان کرد. اینست آن نکته اصلی مغفول!!!
ای کاش بیشتر افرادی امثال استاد نیکفر داشتیم...
-- مژده ، Dec 5, 2009 در ساعت 06:12 PMمتوجه شدم که گفتوگویی با من درباره اسپینوزا در سایت رادیو زمانه منتشر شده و خوانندگانی درباره آن کامنت نوشتهاند. مایلم درباره این مصاحبه این توضیحات را بدهم.
-- محمدرضا نیکفر ، Dec 5, 2009 در ساعت 06:12 PMمن معمولا درباره مسائل نظری مصاحبه نمیکنم و حتا به ندرت پیش آمده است که در جایی سخنرانی کنم. در یک مصاحبه تلفنی پنج دقیقهای واقعا نمیتوان حرفی جدی زد، مثلا درباره اسپینوزا. به هر حال من هنر این کار را ندارم. این بار با اصرار مواجه شدم و غفلت کردم و انجام مصاحبه را پذیرفتم و نیز غفلت کردم که بخواهم پیش از انتشار متن مصاحبه آن را برای تصحیح در اختیار من بگذارند. شدت علاقهام به اسپینوزا باعث شد که وسوسه شوم.
مصاحبهکننده متأسفانه آشنایی با اسپینوزا نداشت یا اگر داشت، مسائلی برای او عمده بود که برای من مطرح نبودهاند. پرسش اول ایشان این بود که "فرق آقای اسپینوزا و دکتر علی شریعتی چیست"، اما من گفتم که قرار بود در باره اسپینوزا صحبت کنیم نه کسی دیگر. خوشبختانه این پرسش حذف شد. من واقعا مایل بودم درباره رسالهی الاهیاتی-سیاسی دو سه جمله حرف بزنم، اما فرصت نشد. درباره کتاب اخلاقیات هم حرفی در این جهت نزدهام که متافیزیک است یا اخلاق، فقط به پرسشی درباره دو لغت پاسخ گفتهام که موقع انجام مصاحبه هم تعجب کردم این چه ربطی به موضوع دارد، اما ادب اقتضا میکرد که به آن پاسخ دهم.
به هر حال درس عبرتی شد. از کامنتها مطلع شدم که رساله الاهیاتی-سیاسی به فارسی برگردانده شده. از این بابت شادمانم و از بابت این اطلاع سپاسگزار.
با درود
محمدرضا نیکفر
در بالاترین به مطلبی جالب در مورد آقای نیکفر برخورد کردم.بسیار زیبا بود.
-- سینا ، Dec 8, 2009 در ساعت 06:12 PMhttp://balatarin.com/permlink/2009/11/17/1842904
آقای نیکفر٬ من با اجازه در صدد تکمیل صفحهی مربوط به شما در ویکیپدیا و ویکی سبز هستم. آیا امکان دستیابی به اطلاعات بیشتر در مورد کارها و تحصیلات شما یا تماس با ایمیل شخصی شما وجود دارد؟
-- درنا ، Dec 23, 2009 در ساعت 06:12 PMآقای نیکفر٬ ما با اجازه در صدد تکمیل صفحهی مربوط به شما در ویکیپدیا و ویکی سبز هستیم. آیا امکان دستیابی به اطلاعات بیشتر در مورد کارها و تحصیلات شما یا تماس با ایمیل شخصی شما وجود دارد؟
-- درنا ، Dec 23, 2009 در ساعت 06:12 PM