رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
اندیشه انتقادی-برنامه ۱۰۰

(اقتصاد سیاسی دین–۴۱)

سکولاریزاسیون

محمدرضا نیکفر

شنیدن فایل صوتی

سکولاریزاسیون مفهومی است ناظر به یک روند، اقدام یا شَوَند، که در محدود‌ه‌ای می‌گنجد که موضوع
پژوهشی اقتصاد سیاسی دین است. سکولاریزاسیون به معنای سکولار شدن است، به معنای سپردن امور این-جهان به دست این-جهانیان است و مجبور کردن روحانیان به فعالیت در آن حوزه‌ای که معتقدند تخصص اصلی‌شان است: یعنی امور "آخرت". روحانیانی که معتقدند وظیفه‌ی اصلی‌شان و بزرگترین سعادتشان پرداختن به عبادت است، می‌توانند به سکولاریزسیون به عنوان یک هدیه‌ی آسمانی بنگرند. سکولاریزاسیون آنان را از پرداختن به امور "مادی" مرخص می‌کند و می‌گوید بروید به وظیفه‌ی اصلی خود بپردازید. سکولاریزاسیون شرط اول پارسایی دینی در زمانه‌ی ماست. از منظر درون دینی می‌توان گفت که "بتِ" زمانه‌ی ما قدرت سیاسی است.

سکولاریزاسیون پزشکی
این عادی شده است که به روحانیان بگویند در امور پزشکی دخالت نکنند. اگر حتّا در حکومت دینی شیخی با صدای بلند بگوید که در دانشکده‌های پزشکی بایستی خواص "آب تربت" را تدریس کرد، سران قوم ساکتش می‌کنند. در زمینه‌ی پزشکی در مجموع سکولاریزاسیون بودش یافته است. جدایی دین و پزشکی را همگان پذیرفته‌اند. موضوع بحث‌انگیز پهنه‌ی سیاست است. وقتی از سکولاریزاسیون سخن می‌رود، معمولاً پهنه‌ی سیاست و لزوم جدایی دین و دولت مطرح است. اگر پای عقل و درایت در میان بود، این جدایی می‌بایست اکنون کاملاً متحقق می‌بود، زیرا جدایی دین و دولت کمتر از جدایی دین و پزشکی فرمان عقل نیست.

سکولاریسم
همان گونه که لازمه‌ی جدایی دین و پزشکی دین‌زدایی نیست یا حتا رویکردی انتقادی به دین نیست، شرط سکولاریزاسیون به معنای جدایی دین و دولت آن نیست که اکثریت مردم "سکولاریست" باشند، یا ایدئولوژی‌ای به نام "سکولاریسم" بیاید به جای ایدئولوژی‌ای دینی بنشیند. سکولاریسم ایدئولوژی نیست و اصولاً به یک پدیده‌ی توده‌ای سیاسی اشاره ندارد. سکولاریسم یک مقوله‌ی فرهنگ‌شناسانه‌ی توصیفی است که رویکرد شاخصی را به جهان در عصر جدید، وصف‌کننده ثبت می‌کند. آنچه ثبت می‌کند دارای صفت این-جهانی‌گر برای حل مسائل این-جهانی است.

سکولار بودن هیچ چیز عجیبی نیست. مثلا جمهوری اسلامی را در نظر بگیریم. این رژیم برای سرکوب مخالفان خودش نه به فرشتگان، بلکه به یک دستگاه امنیتی عریض و طویل متوسل می‌شود که کارآیی‌اش تابع میزان بودجه‌ی آن است. در هنگام بودجه‌بندی، کمک از راه ورد و دعا منظور نمی‌شود، زیرا حساب حسابِ دلار است، که حساب عاقلانه‌ای است. آیت‌اللهی نیز که برای معالجه راهی لندن می‌شود، به جای آن که خود را به ضریح حضرت ببندد، حساب عاقلانه‌ای می‌کند، چون راهی دنیوی می‌جوید برای مسئله‌ای زیست‌شناختی که امری دنیوی است. سکولاریسم، آگاهی شرافتمندانه به این حسابگری‌های عقلانی است که همیشه وجود داشته‌اند. این آگاهی و شرافت مختص عصر جدید است و یکی از دلایل برتری اخلاقی این عصر بر دیگر عصرهای تاریخی به شمار می‌آید.

خردمندی سیاسی
مردمان مختلف به درجات مختلفی متجددند. در برخی فرهنگها روشنگری متجددانه نفوذ بیشتری یافته است. حضور عصر جدید در نزد گروهی از مردم فقط به صورت مصرفی و تکنیکی است. به همین سان می‌توان در مقام مقایسه گفت که در فرهنگی گرایش سکولار پررنگ‌تر از فرهنگی دیگر است. سکولاریزاسیون سیاسی، با توصیفی که شد، بازتاب مستقیم سکولار شدن فرهنگ نیست. سکولاریزاسیون سیاسی یک خردمندی سیاسی است که از جمع‌بندی درست تجربه‌ی حضور مردان دین در حوزه‌ی قدرت سیاسی حاصل شده است. برای رسیدن به این جمع‌بند، مثلاً در ایران، لازم نیست نامسلمان بود، فقط کافی است منصف، حساس به چشم‌دیدهای خود و دارای حسی اخلاقی بود. فرد از شدت ایمان نیز می‌تواند به ایده‌ی سکولاریزاسیون برسد، اگر فتیشیسم قدرت را دریابد (ر.ک. به بخش ۳۴ "اقتصاد سیاسی دین" با عنوان "بت‌پرستی").

شرط‌های سکولاریزاسیون
به نظر من از دیدگاه اقتصاد سیاسی دین باید این شرط‌ها برآورده شوند، تا بگوییم سکولاریزاسیون بودش یافته است: ۱. بایستی به درآمیختگی پرسنلی میان دولت و حوزه‌ی دینی پایان داده ‌شود. دولت پرسنل خود را دارد، حوزه پرسنل خود را. رهبری دولتی بایستی بر عهده هیچ مقام دینی‌ای نبوده و دولت کلاً بایستی در قبال حوزه‌ی دینی استقلال کامل داشته باشد. ۲. دولت بایستی هیچ‌گونه سوبسیدی به حوزه‌ی دینی ندهد. به هیچ کالای دینی‌ای نبایستی یارانه‌ی دولتی تعلق ‌گیرد. ۳. روحانیان و کل حوزه بایستی مالیات بپردازند. ۴. حوزه‌ی دینی بنگاهی است مثل هر بنگاه دیگر؛ بایستی حساب دخل و خرجش مشخص و علنی باشد.

هیچ یک از این چهار شرط به خودی خود وَهنِ دین نیست. مثلاً در مورد شرط آخر می‌توان گفت که آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است. حتا از منظری درون-دینی می‌توان استدلال کرد که هیچ یک از این الزام‌ها اصلی یا فرعی را در آموزه‌ی دینی نقض نمی‌کند.

بحث سکولاریزاسیون
حمله به سکولاریزاسیون به معنای "دین‌‌جداخواهی" معمولاً از طریق یکی گرفتن آن با سکولاریسم و مترادف دانستن سکولاریسم با بی‌دینی، مادیگری و حتا ضدیت با اخلاق صورت می‌گیرد. خلاصه‌ی استدلال آخوندی در این باب این می‌شود که اگر نمی‌خواهید جامعه بی‌دین و بی‌اخلاق و گرفتار مادیات و فساد باشد، قدرت بایستی در دست آخوند قرار گیرد.

گروهی از غیر آخوندها نیز از طریق خِلطِ چند مطلب، با سکولاریزاسیون مشکل پیدا کرده‌اند: سکولاریزاسیون در دولت را با سکولاریسم فرهنگی یکی می‌گیرند، از راه نسبیت‌باوری فرهنگی سکولاریسم را مختص اروپا و فرهنگ مسیحی می‌کنند و از طرف دیگر پیش می‌آید حتّا ادعا کنند که اسلام خود دینی سکولار است و بدین جهت مسئله ما سکولار شدن نیست.

سکولار شدن می‌توانست مسئله‌ی ما نباشد، اما شده است. این مسئله را حکومت دینی در قرن بیست و یکم به شکل مبرمی در مقابل ما نهاده است. مسئله‌ی سکولاریزاسیون در ایران نه طرح یک موضوع انتزاعی ایده‌شناسانه، بلکه ارزیابی از یک حکومت حی و حاضر است. بحث را بایستی از این واقعیت آغاز کرد و با نظر به آن پایان برد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

دکتر نیکفر عزیز،
گفته اید:"جدایی دین و دولت کمتر از جدایی دین و پزشکی فرمان عقل نیست." من کاملاً با شما موافق ام. اما کدام عقل؟ این "عقل"، از یک مسلمان نوعی نمی تراود.

مغزی که با ویروس مهیب اسلام سیاسی آلوده شده، گزاره ی شما را بر نمی تابد. درک علت این نگرش (به زعم ما عقل گریز) دشوار نیست. وقتی کسی می پندارد که صراط مستقیم همگان یکی بیش نیست (قرآن و سنت) و آن صراط مستقیم نیز برای کنش های عرصه ی عمومی کد مفصلی دارد (احکام اجتماعی اسلام)، جامعه ی ناکارآمد (غیرعقلانی) اما در مسیر صراط مستقیم مطلوب اش را به جامعه ای لیبرال تر (سکولارتر) اما کارآمدتر ترجیح می دهد. سکولاریزاسیون یک "امت" از چنین کسانی آسان نیست.

نمی توان کل باورهای غیرعقلانی افراد را منتج از منافع عینی مادی شان دانست. پس تحلیل مسئله ی سکولاریزاسیون از دیدگاه اقتصادِ سیاسی صرف، می تواند به فرونهادن پیچیدگی های فرهنگی این روند بیانجامد.

سپاسگزار می شوم اگر در ادامه ی این گفتار به موانع سکولاریزاسیون جامعه ی ایران بپردازید.
با درود

-- فرهاد ، Aug 1, 2007 در ساعت 06:54 PM

خواهش می کنم این سلسله مقالات را به صورت pdfنیز در سایت قرار دهید تا چاپ و پخش کنیم.

-- بدون نام ، Aug 16, 2007 در ساعت 06:54 PM