رادیو زمانه > خارج از سیاست > برنامه هستهای جمهوری اسلامی > خامنهای: تسلیم گندهگوییها نمیشویم | ||
خامنهای: تسلیم گندهگوییها نمیشویمآیتالله علی خامنهای میگوید مردم در برابر «گندهگوییها» مبنی بر حمله نظامی به ایران تسلیم نخواهند شد و «تهدیدکنندگان را به زانو درخواهند آورد.» به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، آقای خامنهای امروز چهارشنبه در دیدار با گروهی از پرستاران سراسر کشور، گفت که «تهدید اتمی» اخیر آمریکا علیه ایران، «ادبیات روباهمنش دولت آمریکا را به ادبیات گرگمنش» تبدیل کرد. وی افزود تهدیدهای اتمی علیه ایران، نه تنها تاثیری بر جمهوری اسلامی ندارد، بلکه «مایه ننگی در تاریخ سیاسی آمریکا و نقطه سیاهی در کارنامه دولت آمریکا خواهد بود و جهان حق ندارد این تهدید را رها کند.» مقامهای ایران، استراتژی هستهای جدید آمریکا را تهدیدی آشکار علیه خود ارزیابی کرده و از سایر کشورهای جهان خواستهاند در برابر این تهدیدها سکوت نکنند.
آیتالله خامنهای افزود تهدید اتمی ایران، «مایه ننگی در تاریخ سیاسی آمریکا و نقطه سیاهی در کارنامه دولت آمریکا خواهد بود و جهان حق ندارد این تهدید را رها کند.»
در استراتژی هستهای جدید ایالات متحده، ایران و کره شمالی در فهرست کشورهایی قرار دارند که دولت آمریکا اجازه استفاده از بمب اتم علیه آنها را دارد. اعلام این استراتژی، خشم مقامهای جمهوری اسلامی را برانگیخته است، به طوری که محمود احمدینژاد خطاب به باراک اوباما گفته است: «گندهتر و گردن کلفتتر از تو هم نتوانسته هیچ غلطی بکند.» آقای خامنهای نیز در تازهترین اظهارات خود، بار دیگر با انتقاد از این سیاست آمریکا گفت: «ملت ایران به هیچ وجه اجازه نخواهد داد، آمریکاییها با چنین تهدیدها و یا ابزارهایی، بار دیگر سلطه جهنمی خود را بر ایران تجدید کنند.»
صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران نیز گفت در مورد مکان سایت جدید هستهای که قرار است عملیات احداث آن در سال جاری آغاز شود، تصمیمی اتخاذ نشده است
ایران و غرب بر سر تامین سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران اختلافنظر دارند. جمهوری اسلامی خواستار انجام مبادله سوخت اتمی در خاک خود است، اما غرب این پیشنهاد را نپذیرفته است. افزایش این اختلافها باعث شده که آمریکا و غرب تلاشها برای اعمال دور جدید تحریمها علیه ایران را افزایش دهند و در مقابل، ایران هم اعلام کرده که اورانیوم مورد نیازش را تولید و اقدام به ساخت ۱۰ مرکز هستهای جدید خواهد کرد. علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران نیز امروز چهارشنبه به خبرگزاری ایلنا گفت در مورد مکان سایت جدید هستهای که قرار است عملیات احداث آن در سال جاری آغاز شود، تصمیمی اتخاذ نشده است. پیشتر مجتبی ثمره هاشمی، دستیار ارشد محمود احمدینژاد، اعلام کرده بود: «سایتهای جدیدی که بر اساس برنامه سازمان انرژی اتمی ایران باید در سال جدید ساخته شوند، مکانیابی شدهاند.» |
نظرهای خوانندگان
این مسئله اتمی برای ج اسلامی به این صورت است خوب توجه کنید عزیزان :
1- اگر مقامات ایران تسلیم شوند یعنی پایان داشتن برنامه اتمی در ایران ...
2- اگر حمله نظامی کنند باز هم یعنی نابودی تاسیسات و پایان برنامه اتمی در ایران.
هر دو این موضوع برای ج اسلامی برابر است با از دست دادن تاسیسات بمب اتمی خوب متوجه شدید ؟؟
-- دانشمند ، Apr 21, 2010 در ساعت 02:00 PMافرین حالا بقیه اش مهم است :
خب رژیمی مثل ج اسلامی ترجیح می دهد حمله نظانی بشود تا تاسیساتش نابود شود چون با این اتقاق حساب اسرائیل را هم می رسد ؟!
پس نتیجه می گیریم که جمهوری اسلامی به هیچ عنوان از راه مذاکره صلح امیز دست از تاسیسات بمب اتمی اش برنمی دارد چون در آن صورت با دست خالی که نمی تواند به اسرائیل حمله کند.
4-- پایان این ماجرای چند ساله فقط با حمله نظامی تمام می شود چون تنها و اخرین راه حل است
اینهم می خواهد کاریکاتور خمینی بشود که می گفت «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.»
-- محمد ، Apr 21, 2010 در ساعت 02:00 PMچقدر عمامه بکنار و جوانمردی صدام سخنان رهبری شبیه سخنان برادر ش صدام است در آخرین سال قدرتش! آن بیچاره چه هارت و پورتهایی که نکرد، یادتان هست صدام جنگ با آمریکا را ام الحرب نامید و گفت ما بزودی آمریکا را مهتضم خواهید کرد! به آنها که عربی نمیدانند بگویم مهتضم یعنی خرد کردن و درهم شکستن! حالا رهبری می گوید آمریکا را به زانو در می آوریم. ایکاش همان موقع که رهبری چنین متعوب، ( و اما متعوب هم یعنی در حال سخنرانی رهبرانه ) بله ایکاش وقتی رهبری در حال سخنرانی بود کسی سنک سطل پر از خاکستر را از بام بیت به میان بیت الله رهبری فرو می انداخت تا شکوه و جلال و جبروت رهبر بیشتر هویدا شود!
-- بدون نام ، Apr 21, 2010 در ساعت 02:00 PMخردمندان مي دانند با ايران نمي توان جنكيد
-- كبرابريشم كار ، Apr 21, 2010 در ساعت 02:00 PMآنها اگر گـنده گویی می کنند تو گـنده ...می کنی پدر روحانی! آخر این همه یاوه به چه دردی می خورد؟؟
-- بدون نام ، Apr 21, 2010 در ساعت 02:00 PMدانشمند،
-- ارتفاعات تهران ، Apr 21, 2010 در ساعت 02:00 PMیادت نره که قصد آقایون لاتها حفظ رژیم و باقی موندن در قدرته نه حمله به اسرائیل و یا هیچ جای دیگه. این هارت و پورتهاشون همه اش خالیبندیه و از ترسشونه. درضمن، حمله نظامی (البته نه فقط هوایی) درسته که اینهارو قطعأ سرنگون میکنه ولی میتونه عواقب خیلی خیلی خطرناک و غیر قابل پیش بینی رو داشته باشه.
مردم تسلیم گنده گوییهای تو هم نمیشوند. فعلا تو داری بر مردم ظلم و ستم میکنی نه امریکا. چهره کریه و کثیفت بر ایران سنگینی میکند. به امید روزی که مردم شاهد محاکمه تو و مزدورانت باشند.
-- کوشا ، Apr 21, 2010 در ساعت 02:00 PMخواهش می کنم یکی به این پیرمرد حالی کنه که برای از پادر آوردن رژیم ایران تنها جنگ نیست که خطر ناک است ..... استحاله اقتصادی واجتماعی خطر ناکتر است ...
-- بدون نام ، Apr 22, 2010 در ساعت 02:00 PMمگر خاک ایران ارث پدرتان است که این چنین به توبره اش کشیده اید؟!
-- بدون نام ، Apr 22, 2010 در ساعت 02:00 PMصدا و سیمای دولت کودتا امروز پنج شنبه دوم اردی بهشت در برنامه ی خبر ساعت 2 بعدازظهر گزارشی باور نکردنی در مورد دریاچه ی ارومیه و خشک شدن آن پخش کرد و این اتفاق تاثر برانگیز را نه تهدید که فرصت(!) خواند. در این گزارش با اشاره به پرورش شتر در کف خشک شده ی دریاچه ی ارومیه این طور نتیجه گیری شد که این حادثه به نفع مردم منطقه تمام شده است زیرا آنها می توانند شترهای خود را در زمین به وجود آمده بچرانند! نفرت انگیزتر از همه ی اینها لحن صمیمانه و خودمانی گزارشگر بود که به شیوه ی مرسوم خبرنگاران صدا و سیما در این روزها می خواست ماجرا را بسیار طبیعی و معمولی جلوه دهد. او در این گزارش به سراغ شترها هم رفت و با آنها حرف زد و از زبان آنها گفت که از این اتفاق خوشحال هستیم...!
راستش نمی دانم این حضرات در مغز ناپاکشان چه می گذرد و چرا این چنین ولخرجانه کمر به تاراج تمام سرمایه های این مرز و بوم گرفته اند. یعنی نفت کم بود که فکر کردید ارث پدرتان است و خنده کنان آن را فروختید و پرتقال و انگور خارجی وارد کردید. حالا به سراغ دریاچه ی ارومیه رفته اید و با سیاست های خائنانه تان موجبات خشک شدن این پهنه ی آبی را فراهم آورده اید، آنوقت می گویید خوب شد که خشک شد.
مگر خاک ایران ارث پدرتان است که این چنین به توبره اش کشیده اید. مگر قرار است بعد از شما هیچ بنی بشری در این کشور زندگی نکند که می خواهید در دوران حکومت کوتاهتان هرچه هست را ببرید و بخورید و بفروشید و نابود کنید... این مردم از دست خیانت های شما به چه کسی پناه ببرند که هر صدای اعتراضی را خفه می کنید و عامل بیگانه و جاسوس اجنبی اش می خوانید. این خاک عزیز حاکمانی خیانتکار تر از شما و اجنبی تر از شما به چشم ندیده است...
شادی صدر
شعبده را می بینید؟! بالاخره بعد از چندین ما شکایت و پیگیری خانواده های قربانیان کهریزک و نیز، خود قربانیان، سه نفر، برای همه آن فجایع به قصاص محکوم می شوند: دو افسر نیروی انتظامی و یک زندانی عادی (که تحت عنوان اراذل و اوباش توصیف شده است). در حالی که گزارش هیات تحقیق و تفحص مجلس از مرتضوی، دادستان سابق تهران به عنوان عامل اصلی فجایع رخ داده در کهریزک نام می برد، شاهدان عینی، از نقش مستقیم حیدری فرد، بازپرس (یا دادیار) شعبه امنیت دادسرای انقلاب تهران در فرستادن متهمان به این بازداشتگاه می گویند و اگرچه مقامات رسمی حضور احمد رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی را در کهریزک تکذیب کردند، اما حداقل می دانیم که رادان در یک نشست خبری رسمی جنایت کهریزک را چنین توصیف کرده است: کهریزک، یک اشتباه کوچک بود!
و باز هم شعبده ای دیگر در نظام قضایی حاکم بر ایران اتفاق می افتد: مرتضوی، حیدری فرد و رادان وارد کلاه شعبده بازی می شوند و چند صباحی بعد، از کلاه، دو افسر نیروی انتظامی و یک زندانی بیرون می آیند! کسانی که حتی نامشان را نمی دانیم، به اعدام محکوم می شوند و روزی هم خبری سه خطی در روزنامه ها منتشر می شوند که سه عامل اصلی جنایات کهریزک “به درک واصل شدند” و ما می مانیم و خواسته برآورده نشده دانستن حقیقت، ما می مانیم و خشم ناشی از سر و ته همه چیز هم آورده شدن و ما می مانیم و این سئوال که آیا نباید به حکم اعدام آنها، مثل هر اعدام دیگری اعتراض می کردیم؟! در واقع ما می مانیم و دنیای وارونه وارونه!
-- بدون نام ، Apr 22, 2010 در ساعت 02:00 PMبراساس حقوق کیفری بین الملل، مسئولیت افراد مرتکب جنایات علیه بشریت، در کنار مسئولیت دولتهای ناقض حقوق بشر، به امری جا افتاده تبدیل شده است، و به این ترتیب، در گفتمانهای جدید حقوق بین الملل، دیگر مثلا نمی توان تنها گفت که جمهوری اسلامی مسئول این نقض فاحش حقوق بشر است بلکه می توان و باید، از مسئولیت افرادی که مرتکب این نقض فاحش شده اند نیز سخن گفت. نمی توان تنها از یک سیستم ناعادلانه انتقاد کرد بلکه کسانی هم که این سیستم را بازتولید و اداره می کنند، مسئولیت کیفری فردی دارند. این مسئولیت هم شامل کسانی که مستقیما دست به جنایت علیه بشریت زده اند (ماموران) و هم شامل مقامات دستوردهنده (آمران) می شود.
حتی قانون مجازات اسلامی ایران نیز در ماده 57 از مسئولیت آمر و مامور در مورد یک اقدام غیرقانونی سخن گفته است. به شهادت وکلای قربانیان کهریزک، گزارش مجلس و نیز گزارشهای معتبر منتشر شده درباره رفتارهای انجام شده با بازداشت شدگان در کهریزک ، فهرست بلند بالایی از اقدامات غیرقانونی در آنجا اتفاق افتاده که در مورد آن، هم ماموران (اگر می دانستند که دستورات آمران، غیرقانونی است) و هم آمرانی که این دستورات غیرقانونی را صادر کرده اند، مقصرند و باید به دادگاه فراخوانده شوند. گیرم که گفته شود این دو افسر، که نامشان هنوز اعلام نشده، آمر بوده اند؛ آن وقت سئوال اینجاست که ماموران (عاملان) که بوده اند؟ آیا همان زندانی عادی، به تنهایی مرتکب تمام آن قتلها و شکنجه ها شده است؟ آمار رسمی می گوید حداقل سه نفر در کهریزک یا ساعاتی پس از انتقال از آن، به دلیل شدت ضربات و جراحات وارده و محیط غیرانسانی بازداشتگاه و عدم دسترسی به درمان فوری، کشته شده اند (امیر جوادی فر، محسن روح الامینی و محمد کامرانی). آمار رسمی کسانی که از اقدامات خلاف قانون در بازداشتگاه کهریزک شکایت کرده اند 104 نفر است . همه این آمار را که بگذاری کنار هم به سادگی نتیجه می گیری که این فاجعه، نمی تواند تنها محصول رفتار خودسرانه دو مامور نیروی انتظامی و یک زندانی باشد.
براساس گزارش مجلس، روز 19 تیر 88، حداقل 147 نفر از کسانی را که در جریان تجمعات خیابانی به مناسبت سالگرد واقعه کوی دانشگاه تهران (18 تیر) بازداشت شده بودند، به دستور مستقیم مرتضوی، به کهریزک آورده اند و به همراه 30 زندانی عادی (توصیف شده به عنوان مجرمان خطرناک و اراذل و اوباش) که از قبل در آن بازداشتگاه بودند، در یک سلول 70 متری جا می دهند. یعنی به هر نفر، حدود 60 سانتی متر مربع فضا می رسیده است. در راه، و در خود بازداشتگاه به شدت آنها را کتک زده اند، تعداد زیادی را در سلولهایی با ظرفیتهای بسیار کمتر و در هوای داغ تابستان، بدون آب و غذا و کمکهای پزشکی روی هم تلمبار کرده اند، در دو ردیف ایستاده اند و زندانیان را مجبور کرده اند از این راهرو عبور کنند درحالی که به شدت کتک می خورند و این وضعیت چهار روز تمام، تا زمانی که زندانیان را به اوین انتقال داده اند طول کشیده است. چطور می شود از دستگاه قضایی پذیرفت که انجام همه این اقدامات در این محدوده زمانی تنها با سه نفر ممکن بوده است؟
آیا مقاماتی که حکم محکومیت این سه نفر را صادر کرده اند فکر نکرده اند که برای بستن در سلولها، برای جا به جایی این زندانیان به کهریزک و انتقال آنها به اوین، برای زدن آنها و…به تعدادی بسیار بیش از این نیرو لازم بوده و لازم نیست ذهن پیچیده ای داشته باشی تا نتیجه بگیری که تعداد بسیار بیشتری از سه نفر، درگیر و دخیل فاجعه کهریزک بوده اند؟
وقت آن نرسیده که از طرف قربانیان، شاکیان و خودمان، مردم ایران، بگوییم: آقایان! شعبده بازی بس است! هم ما می دانیم و هم خود شما که سر و ته داستان را نمی توان با اعدام سه نفر هم آورد؛ اساسا هیچ زخمی را نمی توان با اعدام و مرگ بیشتر مرهم گذاشت. تنها چیزی که می تواند ما را راضی کند، دانستن حقیقت درباره تمامی کشته شدگان کهریزک و همچنین، روشن شدن واقعیت مرگ رامین پوراندرجانی، پزشک بازداشتگاه کهریزک و شرح علنی واقعه از زبان عاملان و آمران فجایع کهریزک، در برابر دوربین تلویزیونهاست. اگر الان، در ایران فعلی، با دستگاه قضایی فاقد استقلال و شریک جنایت کهریزک، این کار نمی شود، روزی، در دادگاههای بین المللی یا محاکماتی عادلانه، خواهد شد. نه فقط برای آن روز، زنده ایم بلکه برای رسیدن آن روز، زندگی می کنیم!
عزراییل ! حالا که گیر دادی به هنرمندا ! خواستم بگم خامنه ای هم یک زمانی سه تار میزده ! تازه طبع شعر هم داشته ! همین ! فقط خواستم بدونی ! همین
-- بدون نام ، Apr 22, 2010 در ساعت 02:00 PMعزراییل ! حالا که گیر دادی به هنرمندا ! خواستم بگم خامنه ای هم یک زمانی سه تار میزده ! تازه طبع شعر هم داشته ! همین ! فقط خواستم بدونی ! همین
-- بدون نام ، Apr 23, 2010 در ساعت 02:00 PM