رادیو زمانه > خارج از سیاست > انتخابات > ناآرامیهای پراکنده در سطح شهر تهران | ||
ناآرامیهای پراکنده در سطح شهر تهرانگزارشها از بروز برخی ناآرامیهای پراکنده در چند میدان اصلی شهر تهران، ساعاتی پس از تنفیذ حکم «ریاست جمهوری» محمود احمدینژاد حکایت دارد. از تهران گزارش میشود مردمی که در اعتراض به تنفیذ حکم احمدینژاد در برخی از میدانهای اصلی شهر تجمع کردهاند، با یورش نیروهای دولتی و لباس شخصی پراکنده شدهاند. شلیک تیر هوایی و استفاده از گاز اشکآور برای پراکنده کردن مردم معترض نیز گزارش شده است. خبرگزاری فارس هم از حضور مهدی کروبی در میان معترضان خبر داده است. این خبرگزاری نوشته است که آقای کروبی در تقاطع خیابان بهشتی و ولیعصر دیده شده است. خبرگزاری ایرنا نیز از حضور گسترده نیروهای «ضد شورش» در سطح شهر تهران خبر داده، اما اوضاع را آرام گزارش کرده است. این خبرگزاری نوشته است: «تمامی میادین و خیابانهای اصلی تهران تحت کنترل نیروهای امنیتی بوده و هیچ گونه تحرکی در شهر وجود ندارد.» گفته میشود که مردم معترض در میدانهای ونک و ولیعصر با هجوم نیروهای پلیس مواجه شده و پراکنده شدهاند. وبسایت بامداد خبر نیز در گزارشی اعلام کرده که جمعیت معترضان در مقابل بیمارستان دی و خیابان توانیر به حدی است که نیروهای پلیس که از سوی لباس شخصیها همراهی میشوند، برای متفرق کردن آنها از گاز اشکآور استفاده کردهاند. براساس اعلام این وب سایت، عده زیادی نیز سوار بر اتومبیلهای خود با زدن بوق ممتد، با معترضان همراه شدهاند. درگیریهای شدیدی نیز میان مردم معترض و نیروهای دولتی و لباس شخصی در میدان آزادی و خیابان آزادی گزارش شده است. در این تجمعات اعتراضآمیز برخی معترضان شعار میدهند: «ای رهبر کودتا این آخرین پیام است، جنبش سبز ایران آماده قیام است و دولت کودتا، استعفا، استعفا.» |
نظرهای خوانندگان
افتخار ميكنم كه شكست خوردهام /
مهدي يزدانيخرم
ارغوان پنجه خونين زمين
دامن صبح بگير
وزسواران خرامندهي خورشيد بپرس
كي برين درهي غم ميگذرند؟
هوشنگ ابتهاج (هـ. الف. سايه)
حالمان خوش نيست انگار. تلويزيون سنگتمام گذاشت براي گفتههايي به نام «اعتراف» كه هر آن كه سري و عقلي دارد ميداند، خاليست و غيرقانوني. و تصوير عطريانفر شريف و ابطحي دوستداشتنياي كه من در قاب شيشهاي تلويزيون خانهام (كه اين روزها به مصداق خانه لرزان عنكبوت تبديل شده) برآيند يك روند ساختگي بود. مانند يك رزميكار كه با تمام قدرت مشتي را به ديافراگم حريف وارد ميكند اما قدرت دروني حريفش همان نيرو را به خودش بازميگرداند و اوست كه زمين ميخورد. حمله ميكند اما زمين ميخورد. من تحليلگر سياسي نيستم. از احساسم ميگويم و لحظهاي كه محمد عطريانفر دستش را بالا برد، بهطوري كه از قاب كوچك دوربين تصويربردار رسانهملي بيرون زد و گفت: «افتخار ميكنم كه شكست خوردهام» اين همان لحظهاي بود كه حريف ضربه خورد، عقب نشست و طنين واژهاي «شكست» عطريانفر كه سالهاست ميشناسمش و از شرافتش هم كم نديدهام همان رخدادي بود كه بالاخره شكل گرفت. آن اعتراف بزرگ كلاسيك يادم ميآيد كه ديروز دوستي به نقل از آستورياس مثال زد. اعتراف گاليله مقابل دادگاهي كه ميخواست او قبول كند كه برعكس گفته او زمين گرد نيست و اصلا مركز جهان است. گاليله تاييد كرد كه زمين همانطور كه عاليجنابان ميگويند گرد نيست و اصلا او ياوه گفته است! اما زمين گرد بود و هست و خواهد بود و اعتراف گاليله در دادگاه نمايشي از گردي زمين نكاست. همانطور كه در مقياس امروزمان شكستي كه عطريانفر از آن دم زد، چيزي از پيروزي و همبستگي مردم و تلاششان براي احقاق حقوقشان كم نكرد. من تحليلگر سياسي نيستم، اما در استدلالهايي كه عليه اصلاحات و مردمان معترض - كه خسوخاشاك خوانده شدند ـ در بولتنهاي خبري مفرح همچون فارس و برنامه تصويري اعصاب و روان 20:30 و سرآمدشان روزنامه مكرمه كيهان خواندهام فقط و فقط آن بيت مولانا به يادم آمد كه
«پاي استدلاليان چوبين بود/پاي چوبين سخت بيتمكين بود...
حضرات كار را به جايي رساندهاند كه هر تنابندهاي بر خود ميپيچد ـ حال اين پيچيدن يا از سر استيصال اصولگرايانه است يا ضربات مهرورزانه ـ دادگاه يا آن دكور قهوهاي رنگي كه تلاش كرده بودند شبيه دادگاه باشد با حقيقت ماجرا نميخواند. ابطحي با صورتي پريشان و عطريانفر نازنين با صدايي و نگاهي دو پهلو از ماجرا ميگفتند. كيهان عزيزمان كه شبانهروز عرق ميريزد و مدام دنبال كودتا ميگردد نيز نتوانست چيزي بيابد اما انبوهي از مخاطبان رسانه بياعتبار شده ملي! ديدند كه مخالف خواني و صداي ديگر بودن چه بر سرتان ميآورد. من عصباني هستم. به عنوان يك شهروند. از اينكه به شعورم توهين شده و اينكه تلاش ميكنند با شيوههاي نخنما شده ميخواهند ما را به سالهاي دور بازگردانند عصبانيام ميكند. من از اينكه يكي از بهترين مديران مطبوعاتي ايران، لاغر شده، تكيده، اما با سري بالا از روي كاغذ چيزي ميخواند خندهام ميگيرد. لطفا ما را نخندانيد، همصدا با عطريانفر كه دستش از قاب كوچك بالاتر رفت، ميگويم: شكست خورديم! و حالا قصه ديگري آغاز شده است كه اصولا معناي شكست را تعويض كرده است به كدامين گناه؟ سوال من اين است، به كدامين قانونگريزي اينطور با فرزندان شريف اين خاك چنين برخورد ميشود و انواع مشاييها، كردانها و عليآباديها و اقمارشان مصداق پيروزي و دموكراسي هستند، كه اگر پيروز ايشان هستند ما ميخواهيم همان شكستخوردگان باشيم! كه اگر تصوير اين است، آري پيروزي از آن شما و شكست از آن ما. بسياري از همين شكستخوردگان زخم خورده داغ و درفش هستند و فريادرسي هم نيست. اما تاريخ راه خود را ميرود و تنها كبود ميشوند و اعترافها پخش ميشود اما زخم ترميم ميشود و ذهن و حافظه باقي ميماند، مثل سنگ. محمد عطريانفر متولد ظهر روز 28 مرداد 1332 است! و هميشه ميگفت من با سياست زاده شدهام و حالا كه تصويرش را در قاب كوچك تصويربردار رسانه بياعتبار ملي ميبينم به سال 32 فكر ميكنم. من از اصولگرايان ممنونم كه حافظه ما را كه مدتها بود تضعيف شده بود، دوباره تقويت كردند. هرچند حالمان خوب نيست اما زخمها ترميم ميشوند و هرچه زندان بيشتر شود و اعتراف پرمايهتر دستها از قاب كوچك تصويربردار بالا و بالاتر خواهند رفت.
به قول سايه، ابتهاج نازنين احساسم را ميگنجانم در واپسين تكهي شعر بلند ارغوان كه در حبس سرود
ومطمئن باشيد آسمان تهران ازآن ماست، آسمان ايران.
ارغوان ،بيرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار مني
ياد رنگين رفيقانم را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمهي ناخوانده من
ارغوان، شاخه همخون جدامانده من
یک فعال سیاسی در گفتوگو با «موج سبز آزادی»:متوجه نیستند که عطریان و ابطحی مسخره شان کردهاند
یک فعال سیاسی با اشاره به اعترافات منتسب به محمدعلی ابطحی و محمد عطریانفر که امروز در رسانههای حامی کودتا منتشر شد، گفت: بازجویان و مسئولان امنیتی متوجه نیستند که آقایان عطریان و ابطحی مسخرهشان کردهاند و سرکارشان گذاشتهاند.
این چهره شاخص سیاسی در گفتوگو با «موج سبز آزادی» با تاکید بر اینکه اصلاحطلبان با توجه به تجربههای قبلی بنا داشتهاند به جای مقاومت در برابر بازجویان، آنها را با حرفهای بیهوده مشغول کنند، تصریح کرد: آنچه امروز از قول برادران بهزاد نبوی، مصطفی تاجزاده، عبدالله رمضانزاده و دیگر چهرههای سیاسی در متن کیفرخواست آمده و یا از قول آقایان عطریانفر و ابطحی نقل شده، دقیقا در همین راستا به نظر میرسد.
این مسئول سابق سیاسی که به دلایل مشخص نخواست نامش فاش شود، در ادامهی گفتوگو با «موج سبز آزادی»، با اشاره به تجربهی بدقولی و نامردی بازجویان سپاه در جریان بازداشت و بازجویی از عباس عبدی، یادآوری کرد که از آن زمان به بعد همه فهمیدند بهترین راه این است که به جای جدی گرفتن بازجوییها، سعی کنند بخشی از چیزهایی را که بازجویان و مقامات مافوق آنها دوست دارند و در عین حال هیچ بار حقوقی خاصی هم ندارد، بپذیرند و مدام تکرار کنند.
وی افزود: وقتی آقای عطریان به طور مبسوط از تحلیلهای سیاسی خود میگوید و اظهار میکند که نظام و رهبری نمیخواهد ما را دفع کند یا از ولایت مطلقهی فقیه صحبت میکند، معلوم است که بازجویان را به اصطلاح پیچانده و هیچ حرف جدیدی که بیرون نزده باشد، نگفته است. یا وقتی ابطحی از حمایت خاتمی از موسوی انتقاد میکند یا میگوید هاشمی قصد انتقام از رهبری را داشت و یا جزئیاتی از رقابتهای حامیان موسوی و کروبی را مطرح میکند، همهی اینها حرفهایی است که در بیرون هم زده میشود و مردم کوچه و خیابان و راننده تاکسیها هم این چیزها را میدانند.
این چهرهی آشنا با مسائل امنیتی نتیجه گرفت: ما تا دیروز حدس میزدیم که بازجویان بریدهاند، اما دقیقا خبر نداشتیم که بازجوییها به کجا رسیده است. اما امروز مطمئن شدیم که حداکثر چیزی که از اینهمه هیاهو و جنجال به دست آمده، همین است که بهزاد میگوید من پشت موسوی را خالی نمی کنم و تاجزاده توی دهن بازجویان زده که: بیخود میگویید من گفتم تقلب، من هیچ جا نگفتهام تقلب شده؛ و خلاصه چکیدهی تمام این قیل و قال، چیزی در حد هیچ بوده است.
-- بدون نام ، Aug 3, 2009 در ساعت 05:00 PMوی در پایان این گفتوگو با «موج سبز آزادی» به مسئولان بالای نظام توصیه کرد هرچه سریعتر به این خیمهشببازی خاتمه دهند و بیش از این خود را در برابر افکار عمومی مفتضح نکنند.
بدبنوسیله اینجانب - رنگ سبز - اعلام میکنم که هیج گونه وابستگی به محمد و جریان فکری او نداشته و از اینکه تازیان از من در غارت و جپاول کشورهای همجوار سوء استفاده کرده اند بشدت شرمگین میباشم. بسان مردم دلاور ایران من هم باید قرون متمادی علیه انحصار طلبی اینان مبارزه میکردم تا ثابت نمایم که همه جیز دنیا متعلق به آنها نبوده و من صاحب خودم بوده و در این امر احتیاجی به مداخله و قیمومت ولی فقیه ندارم. نتیجه این نافرمانی را زندانیان سیاسی ایران بهتر از هر کس دیگر میدانند. خوب حالا از اینها گذشته چرا ناطق شما در تظاهرات آ مستردام بار دیگر مرا به محمد پیوند میزند و آبروی مرا پیش رنگهای دیگر میبرد. یکبار دیگر به معتقدین مبارزه ضد امپریالستی خمینی(هن) عرض میکنم اگر میخواهید کتاب بفروشید - این گوی و این میدان - تنها خواهش حقیر اینکه اسم ما را لکه دار نفرمائید. من رنگ سبزم و نشانه
-- رنگ سبز ، Aug 3, 2009 در ساعت 05:00 PMبهار و شادی و زندگی.
زنده باد مبارزه مردم ایران علیه بردگی اسلامی. زنده باد جمهوری ایرانی.
زنده باد آزادی،دم همه اونایی که امروز رفتن تظاهرات گرم.
-- فرزاد ، Aug 3, 2009 در ساعت 05:00 PMریزش و شکاف واضحتر از این وجود ندارد که امروز در تنفیذ دیدیم . همه چیز رژیم تمام شده و در بن بست لاعلاجی گرفتار آمده است . پایان نظام ملایان به وقوع پیوسته و آخرین قیامها پیکر در حال احتضار رژیم را به درک ابدی واصل خواهد کرد.
-- ناقوس مرگ آور ، Aug 3, 2009 در ساعت 05:00 PMمن بیدین به شما دینداران گرفتار در پنجه های ی خونین همدینانتان، و به تعبیر موسوی بزرگ استخوانهای شما دینداران و شما مردم بیشتر دیگر امروز بیدین در نیش آدمخوار دینداران آری من به شما سلام می کنم و سر تعظیم فرود می آورم. من بیدین به ابطحی نازنین سلام و تعظیم می کنم، و من بیدین به این دیندار سرسلامت میدهم و حاظم برای زنده بودنش و بیرون آوردنش از زندان پاکان مسلمان جان فدا کنم. و من به عطریانفر با آنهمه زیرکیش تعظیم می کنم، و به مصطفی تاج زاده و به عیسا سحر خیز سلام می کنم. من پوزه ی خونین ارباب را در تنفیذ دیدم، من بوی خون را از دماغ رهبر شنیدم، من رنگ خون آن صد نفر را بر عبای رهبری و عبای شاهرودی و کت و شلوار ..مرد حکومت اسلام ناب احمدی نژاد دیدم، من آن دوسه نفر هنرمندی را دیدم که که همه ی هنرشان خودفروشیشان بود، و آری من بهزاد نبوی را دیدم که سرش بسی از رهبر کلاش کلاشان بلند تر بود، و من عرب سخ را دیدم که نفس مردم سبز شده بود، و من هذیان رهبری را شنیدم، و من دلقکان مرد ...را دیدم که بر گذر زمان ما و زمانه ی ما معرکه گرفته بودند ، اری من همه را دیدم ولی صدای مردم در خیابان می آمد که :
-- بدون نام ، Aug 3, 2009 در ساعت 05:00 PMرهبری کودتا این آخرین پیام است
مردم ایران ما آماده ی قیام است!
.......
و یک بار دیگر سلام من به زندانیان شجاع که در زیر نعلین فقاهت آخوندان له شده اند ولی همچنان مقاومند. سلام بر : جواد امام ، مصطفی تاج زاده
بهزاد نبوی، صادق نوروزی، مجید نیری فیض الله عرب سرخی ، سعید حجاریان عبدالله رمضانزاده ، عبدالله مومنی
علي اصغر خداياري عیسی سحرخیز ،
محمد علی ابطحی محمدرضا جلایی پور ، علیرضا افتخاری و سلام بر همه ی بینام و نشانهایی که در زیر نعلین روحانیت و مزدورانشان له شدند و خونشان یا در زیر شکنجه زندانها را سرخ و سبز کرد و یا بر سنگفرش خیابانها زیر ضربات مرگبار مزدوران خامنه ای این آدمکش فرمانده ی آدمکشان کشته شدند و ایران را سبز کردند. مرگشان ایران را زنده کرد. سلام بر همه ی آنها تا فردا صبح بخیابان بیاییم و داد خود ستانیم حتا اگر این را ه بمیریم.
" اجتماع بیش از سه برگ سبز ممنوع "
امروز طبق بخشنامه ی محرمانه ی دیروز
شاخه ها را به بهانه ی حرس کردن
به زیر کشیدند
و برگهای سبز را از شاخه ها چیدند
فردا صبح
بر هر درخت تنها دو سه برگ زرد پیدا بود
که هیچ خطری نداشتند
و آفتهای آشوبگر در پس آنها کمین نتوانستند
شبانه دزدیدند
شاخه ها را از درخت
و برگها را از شاخه ها.
و به هیچ درختی اجازه ی سوگواری ندادند
و هر کجا اشک صمغی بود
ریشه ها را از زمین بدرآوردند.
آن سو تر
زیر سقف های ناپیدا
انبوه برگهای سبز
با ضربه های سخت
تهدید می شوند.
راه نجات ؟!
توبه از سبز بودن
و اعتراف به اینکه مادرزاد سبز نبوده اند
واجانب رنگشان کرده اند
اعتراف به نداشتن شعور
برائت از سبزی
تمایل به زردی !!
بر سرم می کوبی
و با پرواز تکه های جمجمه ام
اندیشه ام را می پراکنی
نمی پراکنی ؟!
بر دهانم می زنی
واز زبان لهیده ام
از پس دندانهای شکسته
جز انعکاس آزادی نمی شنوی
می شنوی ؟!
پاهایم را می شکنی
و من هنوزایستاده ام
و تو جز صدای شکستن پایه های حکومتت
چیزی نمی شنوی
می شنوی ؟!
دستانم را می بندی
و من به جای آسمان
به خود می نگرم
و دستی به دعا بر نمی دارم
و منتظر معجزه ای نمی مانم
از خدایی که آفریده ام می ترسی
نمی ترسی ؟!
چشمانم را می سوزانی
با گاز اشک آور
و یادت رفته این چشمها
با اشک خو گرفته
سی سال
سی سال . . . . !
عمر کمی نیست.
و خوب می دانی
در تمام این سالها
هر کجا آتشی افروختم
از سر اجبار بود
زیر خاکستر پنهانم مکن
من فرزند آتشم
من از تبار آتش فشانم
نمی دانی ؟
می دانی!
-- بدون نام ، Aug 4, 2009 در ساعت 05:00 PMman az emrooz na omidam va be ayande omidvar ien majara ham migozarad faqat omidvaram vaqti dar ayande ien majaraha ra baraye koodakan tarif mikonim sar afkande nabashim
-- m.m ، Aug 4, 2009 در ساعت 05:00 PMسخنان آقای کدیوردر ١٢ قسمت رادرچهلم شهدای ببینید.
-- بدون نام ، Aug 4, 2009 در ساعت 05:00 PMhttp://www.youtube.com/watch?v=tTHtbEo2WAs&NR=1
سقوط توپولف ایرانی ناشی از مواد منفجره ارسالی به حزب الله
روزنامه ايتاليايي مدعي شد علت سقوط دو هفته پیش هواپيماي مسافربري توپولوف ايران در نتیجه انفجار مواد منفجره اي بود که توسط سپاه پاسداران به منظوررساندن آن به حزب الله لبنان در اين هواپيما بارگيري شده بود.
گفتنی است هواپیمای ایرانی متعلق به شرکت "کاسپیان ایرلاینز" با 168 مسافر وخدمه که درنیمه ماه گذشته در مسیر تهران ایروان در حال پرواز بود، درنزدیکی قزوین سقوط کرد وکلیه سرنشینان آن کشته شدند.
مقامات ایرانی اعلام داشتند که هواپیمای مزبور پیش از سقوط وانفجار روی زمین ،در آسمان دچار آتش سوزی شده بود، درنتیجه برخورد هواپیما با زمین حفره ای به عمق چند متر وعرض 60 که عمق آن چندین متر بود ایجاد کرد.
به نوشته این روزنامه هواپيماي توپولف افزون بر حمل چمدان هاي مسافران تعداد زيادي جعبه هاي فلزي را نيز حمل مي کرده است که اين جعبه ها حاوي جديدترين نوع از چاشني هاي انفجاري وبمب های هوشمند بوده اند.
گفته شده که تعداي از آنها به دلايل نامشخص در قسمت بار اين هواپيما منفجر مي شوند و باعث سقوط اين هواپيماي مسافر بري می شوند.
اين روزنامه می نویسد که شاهدان عيني نيز گفته اند که پيش از برخورد هواپيما با زمين صدای انفجار آن را شنیده اند.
بر اساس اعلام منابع مطلع خاورميانه اي قرار بود اين هواپيما مواد یادشده را از ايران به ارمنستان و سپس به ترکيه و سوريه حمل کند.
اين محموله نظامي می بایست پس از تخليه در سوريه ، از راه زميني به لبنان انتقال داده مي شد و در اختيار جنبش همسو با ايران يعني حزب الله دشمن اسرائيل قرار مي گرفت.
در گذشته مقامات ترکيه حمل و نقل تجهيزات نظامي را از آسمان اين کشور ممنوع اعلام کرده بودند.
همچنين در گذشته يکي از جدايي طلبان کرد در جنوب ترکيه از قاچاق موشک به مقصد حزب الله لبنان پرده برداشته بود.
این روزنامه ایتالیایی نوشت به نظر مي رسد اين عمليات را يکي از بخش هاي ويژه سپاه پاسداران که مسئول حمايت از نظاميان شيعه است انجام داده باشد.
در ميان قربانيان اين حادثه از جمله يکي از فرماندهان سپاه پاسداران ایران نيز به چشم مي خورد که وظيفه اين ماموريت به وي سپرده شده بود.
اين روزنامه نوشت حضور فوري مقامات امنيتي در محل سقوط هواپيما نيز نمي
-- بدون نام ، Aug 4, 2009 در ساعت 05:00 PMتواند اتفاقي باشد
هیچ کس را بت نکنیم
-- بدون نام ، Aug 4, 2009 در ساعت 05:00 PMهشتاد و پنج سال پیش رضا خان را بت کردیم
سی سال پیش پدران ما خمینی را بت کردند
از موسوی و کروبی و ابطحی و خاتمی بت نسازیم