hahaha,rafsanjani javabetan ra dad daste gedai deraz konid,mardome iran vali inkar ra nemikonand

به نظر من وضعیت سران جمهوری اسلامی به جایی رسیده است که هر کدام حساب دیگری را نرسند دیگری حساب انها را می رسد . به همین دلیل هر کدام از این 2 گروه منتظرند که تیر اولی را یکی از انها شلیک کند تا هواداران انها وارد جریان بشوند و از بیخ و بن یکدیگر را قربانی کنند

تمام امید کودتا چیان وبه ویژه خامنه ای به حمایت های خارجی درقبال باج دهی بی انتهای نظام است .در شرایط فعلی امید اصلی آنها نه تنها روسیه وچین بلکه مهمتر از آنها آمریکا است.امریکا می خواهد ج.ا.ا. بماندوبه آنها کمک کند مساله عراق، فلستین واسراییل حل شود. آنها تا اطمینان نیابند مسایلشان حل شده و جایگزین مناسبی برای خامنه ای
پیدا نشده است حتی از جان او مراقبت می کنند تا ایران به سرنوشت عراق پس از جنگ مبتلا نشود. وظیفه شما ایرانیان مقیم خارج است که به غربیان بفهمانید در تمام این موارد اشتباه میکنند.دیگر ج.ا.ا. توانی برای حل مشکلات خاورمیانه ندارد(از اول هم نداشته است)و میان فرهنگ مر دم ایران وعراق تفاوتهای بسیاری وجوددارد.نمیدانم چرا این ها را برای شما می نویسم ظاهرا نه به دیگران ارایه می دهید نه حتی خودتان می خوانید.
به هرصورت ،موفق باشید.

معلوم نیست به رفسنجانی چه پیشنهادی یا چه تهدیدی کردند که یکدفعه ازخامنه ای قاتل طرفداری میکنه. البته تاحالا هم چشمهاشو مقابل جنایت بسته بود. من طرفدارشاه نبودم ولی الان بایدبگویم که شاه هزاران جنبه مثبت هم داشت. اینها حتی در خصوصیترین کار مردم دخالت میکنند. مملکتی که اخوند ادارش کنه بهتراز این نمیشه.

I don't know how you guys decided Rafanjani is the Iranian guardian angel? For god's sake, have you forgoten the crimes committed in the past 30 years under the watch of all these men espcially Rafsanjani? Why not ask of these man to come to the side of people and speak agains the entire system instead of saving this system?

هموطن دوستان سروران بیایید برای یک بارهم که شده خودمان برای منافع خودمان تصمیم بگیریم بیایید با هم و با اراده کامل در راه ازادی و ازادگی همراه شده و از یوغ بندگی رفسنجانی ها و خامنهای ها و ..... رها شویم بیایید ایرانی باشیم بیاید تاریخ را از وجودمان سر شار کنیم باشد که ازاد زندگی کنیم

دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی میتونه جز من و تو درد مارو چاره کنه

م عزیز فکر میکنم این جواب شما باش در رابطه با آقای رفسنجانی
نهاد روحانیت تا بن دندان به حکومت وابسته است
این روزها در سایت‌های اینترنتی، بیانیه‌ها و سخنرانی‌ها و گفته‌های مختلفی از نیروهای مذهبی، به ویژه، آخوندهای جمهوری اسلامی در انتقاد به شرایط موجود درج می‌شود. جناح‌های مخالف جناح حاکم، اصلاح‌طلبان و در کل تمام کسانی که خواهان حفظ نظام، و مشارکت در قدرت هستند، نیز این سخنان را برجسته کرده و می‌کوشند چنین جلوه دهند که روحانیت نیز در کنار مردم است. اما نیروهای واقع‌بین‌تر مذهبی نیز می‌دانند که چنین نیست.
مهدی خلجی، از پژوهشگران دینی، در مصاحبه‌ای این تلاش‌ها را بیهوده می‌داند. او معتقد است نهاد روحانیت تا بن دندان به حکومت جمهوری اسلامی وابسته است. او سیستانی را مثال می‌زند و می‌گوید حتا مرجع بزرگی چون آیت‌الله سیستانی، در عمل به دلیل نهادهای مختلفی که در ایران دارد و ثروت بسیار زیادی که در ایران دارد، عمیقاً وابسته به آقای خامنه‌ای است و همیشه جانب خامنه‌ای را نگه می‌دارد. تاکنون نیز آن بخش از روحانیت موضع گرفته که در سازمان روحانیت نقش عمده‌ای ندارد. وی ادامه می دهد: "من خیلی بعید می‌دانم که روحانیت در آینده‌ی نزدیک خودش را در برابر حکومت قرار بدهد، به خاطر این که تا بن استخوان به حکومت وابسته است، در اقتصادش، در شبکه‌ی اجتماعی‌اش و در همه‌چیزش. روحانیت در سی سال گذشته هیچ چیزی ندارد که آن را از حکومت به دست نیاورده باشد."
در پایان هم در مورد نامه نوشتن به نهادهای روحانیت معتقد است: "به نظر من این روش به نتیجه‌ای نمی‌رسد... نهاد روحانیت سراپا غرق در تنعمی است که حکومت در اختیار او گذاشته و امکان فاصله‌گرفتن از حکومت و امکان چشم‌پوشی از بهره‌مندی‌های خودش را ندارد و در نتیجه نمی‌تواند مرجعی برای تظلم‌خواهی علیه حکومت باشد."

کاملا با میم کامرانی موافقم

اين يك فرض بديهي و اصل قابل انكار است كه اگر اصلاح طلبان در دستيابي به هدف مشتركشان تكروي كنند كودتاگران «سرشان را به طاق مي‌كوبند». و هركدامشان را به تنهايي گير آورند دمار از روزگارش در مي‌آورند. اما مهمتر از آن رهبران اصلاح طلب بايد بدانند اگر ملت ايران نبود، هيچكدامشان وجود خارجي هم نداشتند. اين حضور گسترده و قدرتمند ملت بود كه وحشت را در دل كودتاگران كاشت و آنها را دستپاچه كرد و گرنه همه اصلاح طلبان و رهبرانشان در چشم به هم زدني منكوب و جارو مي‌شدند. اما اين قدرت ملت بود كه در برابر قدرت رهبر كودتاگران قيام كرد و وي را به وحشت انداخته است. در اين شرايط آنها ناگزير از اتحاد هستند و گرنه در ماههاي آينده همه آنها سياسيون سوخته‌اي بيش نيستند. و ملت نيز از آنها روي گردان مي‌شود چرا كه خواست ملت از اين رهبران مترقيانه‌تر است. در روزهاي آينده اين رهبران بايد براي ماندن تقلا كنند و راهي جز درخواست حمايت از ملت ندارند و ملت ايران نيز حمايتشان را از جريان اصلاحات دريغ نداشته است. اما اين لحظات حساس و تاريخي و ماندگار است.