رادیو زمانه > خارج از سیاست > انتخابات > حضور موسوی و کروبی در بهشت زهرا | ||
حضور موسوی و کروبی در بهشت زهرامیرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو نامزد معترض به نتیجه انتخابات عصر فردا پنجشنبه بر سر مزار کشتهشدگان حوادث اخیر حضور خواهند یافت. حضور این دو رهبر اصلاحطلب در «بهشت زهرا»، پس از آنکه وزارت کشور با درخواست آنها برای برگزاری مراسم یادبود چهلمین روز درگذشت جانباختگان در مصلای تهران مخالفت کرد، صورت میگیرد. وبسایتهای سحامنیوز و قلمنیوز، امروز چهارشنبه اعلام کردهاند که موسوی و کروبی «با حضور بر مزار جانباختگان حوادث اخیر، در کنار خانوادههایشان یاد و خاطره آنان را گرامی میدارند.» پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی جوانی که در حوادث پس از انتخابات جان خود را از دست داد، نیز اعلام کرده که فردا به منظور یادبود چهلمین روز درگذشت ندا آقاسلطان بر سر مزار او حاضر خواهد بود. خانم فهیمی در نامهای که به همین منظور نوشته، آورده است: «بزرگداشت جمعی برای همه جانباختگان حوادث بعد از انتخابات، وظیفهای است که بردوش تمامی مسئولان اجرایی، نظارتی و مدیریتی این مملکت است که تاکنون نیز در برگزاری آن تعلل کردهاند.» روز پنجشنبه، چهلمین روز جانباختن کسانی است که در جریان راهپیمایی خیابانی ۳۰ خرداد جان خود را از دست دادهاند. ندا آقاسلطان یکی از جانباختگان حوادث ۳۰ خرداد به شمار میرود که چهره و تصویر وی به عنوان نمادی برای معترضان به نتیجه انتخابات در سراسر جهان تبدیل شده است. نامزدهای معترض به نتیجه انتخابات در نامه خود که خطاب به صادق محصولی وزیر کشور نوشته شده بود، تاکید کرده بودند که در مراسم یادبود تنها به «تلاوت آیاتی از قرآن» و «سکوت» به نشانه ادای احترام اکتفا خواهد شد. مقامهای پلیس، کشتهشدگان حوادث پس از انتخابات را ۲۰ نفر اعلام کردهاند، اما سازمانهای مدافع حقوق بشر تعداد کشتهشدگان را بیش از اینها میدانند.
مادر سهراب اعرابی: «بزرگداشت جمعی برای همه جانباختگان حوادث بعد از انتخابات، وظیفهای است که بردوش تمامی مسئولان اجرایی، نظارتی و مدیریتی این مملکت است که تاکنون نیز در برگزاری آن تعلل کردهاند»
هنوز اجساد بسیاری از جانباختگان آنگونه که مهدی کروبی در نامه خود به وزارت اطلاعات به آن اشاره کرده، تحویل خانوادههای قربانیان نشده است. بسیاری از این خانوادهها هیچ اطلاعی از بستگان خود که در جریان این حوادث اخیر دستگیر یا کشته شدهاند، ندارند و این مسئله موجب نگرانی آنها و بسیاری از سازمانهای مدافع حقوق بشر در جهان شده است. با گذشت بیش از یک ماه از آغاز درگیریهای انتخاباتی در ایران، هنوز مسئولان جمهوری اسلامی گزارشی مبنی بر شناسایی و دستگیری کسانی (لباس شخصیها و نیروهای پلیس) که در تجمعات مسالمتآمیز معترضان، به سوی آنها تیزاندازی میکردند، منتشر نکردهاند. برخی فرماندهان نظامی ادعا کردهاند که نیروهای لباس شخصی و پلیس در حوادث اخیر اسلحه حمل نمیکردهاند و تیراندازی به سوی مردم از سوی «دشمنان» جمهوری اسلامی صورت گرفته است. ندا آقاسلطان، سهراب اعرابی، مسعود هاشمزاده، محسن روحالامینی و اشکان سهرابی از جمله جوانانی هستند که در حوادث اخیر بر اثر اصابت گلوله و «شکنجه در زندان» جان خود را از دست دادهاند. خانوادههای این افراد خواستار شناسایی عوامل قتل فرزندان خود شدهاند؛ خواستهای که تاکنون با سکوت مقامهای ایران مواجه شده است. گزارشهای دیگری از خارج از ایران نیز حاکی است که قرار است مراسم چهلم جانباختگان در شهرهای مختلفی برگزار شود که کلن و آمستردام از آن جمله هستند. |
نظرهای خوانندگان
فردا همه ایران در سوگ این عزیزان عزادار خواهد بود. فردا تمام مردم ایران سیاه پوش خواهند بود. به امیدبرقراری آزادی و دموکراسی در ایران که آرزو و هدف این شهیدان بود.
-- محمد ، Jul 29, 2009 در ساعت 05:00 PMجنازه امین جوادیفر متلاشی شده یک چشمش له شده و ناخنهای پایش مشیده بودند
-- بدون نام ، Jul 29, 2009 در ساعت 05:00 PMيكي ازنزديكان اميرجواديفر
:جنازه اميرمتلاشي شده بود,يك چشمش له شده بود
,ناخنهاي پايش را كشيده بودند و تمام تنش كبود بود
یکی از نزديكان امير جوادي فر, شهيد قيام سراسري ايران كه در قيام 18تير امسال دستگير و در زير شكنجههاي وحشيانه دژخيمان به شهادت رسيد، در گفتگو با راديو فردا گفت: حدوداً غروب 18تيرماه امير براي تماشا كردن اتفاقات به همراه همسر يكي از دوستانش كه دوست صميميش هست رفتند بيرون اونروز, به من هم زنگ زد گفت بيا بريم تماشا كنيم گفتم من امروز كار دارم و نمي توانم بيايم, در توي يكي از كوچه هاي محدوده خيابان اميرآباد به شدت توسط بسيجيها كتك خورده بود. حدود دوازده نفر بسيجي بودند, خيلي كتكش زدند. چشمش آسيب ديده بود, دستش شكسته بود و سرش شكسته بود و وقتي اينها را تحويل نيروي انتظامي مي دهند, … امير را با خودشان مي برند. ... امير را دقيقاً يك ساعت و نيم پيش ما به خاك سپرديم توي بهشت زهرا در صورتي كه جنازه اش تقريباً متلاشي شده بود, سرش را از ته تراشيده بودند, سرش شكسته بود, يك چشمش تقريباً له شده بود, تمام ناخنهاي پايش را كشيده بودند و كبود بود, تمام تنش كبود بود, جاي كالبد شكافي, كمر و سينه اش را شكافته بودند براي كالبد شكافي. و دندانهايش شكسته بود, فكش شكسته بود. امير اصلاً سياسي نبود, امير ترانه سرا بود, دانشجوي بازيگري بود توي مؤسسه كارنامه و دانشجوي مديريت صنعتي بود توي قزوين. ترانه مي گفت. پر از زندگي بود, پر از شور زندگي بود, … ما هم فكر مي كرديم كه امير دو هفته است كه بازداشته. امير طبق گفته پزشكي قانوني 23تيرماه تحويل پزشكي قانوني شده و دو هفته, تقريباً دوازده روز بعد از مرگش, پريروز تازه به ما و خانواده اش خبر دادند كه اين جنازه توي پزشكي قانوني است. يعني هجده تير كه دستگير شد پنج روز بعد جنازه اش را تحويل پزشكي قانوني دادند.امروز هنرمنداي زيادي توي تشييع جنازة امير شركت كردند كه اگر اجازه بديد من اسم آنها را نگم و رسم است وقتي جنازه را مي برند به سمت جايي كه مي خوان دفنش كنن, همه لا اله الا الله مي گويند, اما امروز همه الله اكبر مي گفتند براي امير و لحظه آخر هم قطعه اش را عوض كردند. قرار بود كه توي همان قطعه يي كه دختر نازنين ايران, نداي آقا سلطان هم دفن شده بود, آنجا دفنش كنن, و لحظة آخر عوض كردند. اون قطعه را قرار نشد كه امير را آنجا دفن كنيم. در كنار خانه اين كشته شده هاي اين پرواز ارمنستان امير را دفن كردند امروز
پروژه عدم کفایت محمود احمدی نژاد و جلوگیری از سقوط رهبری نظام جمهوری اسلامی
معلوم نیست پشت پرده چه خبره... وقایع 24 ساعت گذشته خیلی زیاد و در جمع بندی نشون دهنده تغییر فاز کودتاگران هست ..اول برکناری وزیر اطلاعات و ارشاد..دوم استعفای وزیر ارشاد برای غیر قانونی کردن در 8 روز باقی مانده..سوم انتشار سخنان قالیباف که بشدت به احمدی نژاد و کابینه اش حمله کرده بود ..چهارم عدم پذیرش سرپرستی وزارت اطلاعات از سوی یکی از مدیران ارشد این وزارت خانه ..پنجم انتشار گزارش تحلیلی گروه ویژه وزارت اطلاعات در رابطه با در کار نبودن انقلاب مخملی .. این گزارش به رهبری و ریاست جمهوری ارسال شده ..ششم انتقادات گسترده نمایندگان اصولگرا دولت از ولایت مداری احمدی نژاد بصورت تک تک .. و اعلام قانونی نبودن دولت ..هفتم دستور شاهرودی مبنی بر رسیدگی یک هفته ای به وضعیت بازداشت شدگان ..هشتم دستور تعطیلی یک بازداشتگاه غیر قانونی ( احتمالا کهریزک )نهم انتشار سخنان هاشمی در مورد آشتی ملی و اعتماد سازی..دهم حمله شدید دستغیب به رهبری ..انتشار آزادانه سخنان موسوی در رسانه ها مبنی بر استفاده از اعیاد برای ادامه اعتراضات...یازدهم تحویل سه جنازه به خانواده ها در روز جاری .. دوازدهم انتقال نبوی، تاج زاده، حجاریان و عرب سرخی به زندان 66 سپاه .. (برای معامله سیاسی)سیزدهم افشای ارتباط رحیم مشایی با مرتاض هندی ..و ادعای او در زمینه ارتباط لحظه ای با امام زمانو در آخر نامه 200 نماینده مجلس به احمدی نژاد مبنی بر عدم ولایت مداری...با توجه به مسائل فوق این گمان تقویت میشه که رژیم قصد حذف احمدی نژاد و تشکیل نامبرده با یک دولت موقت به احتمال زیاد به ریاست آقای قالیباف ( اشخاص دیگه هم هستند ولی ایشون شانس بیشتری داره ) برای نجات مقام رهبری میشه ...البته نامه جعلی 50 عضو شورای نگهبان که در تعطیلی این شورا منتشر شد که تکذیب ضمنی گروهی از اعضای این مجلس را بصورت آشکار و پنهان در پی داشت برای جمع شدن اعضای بیشتری از این مجلس پشت هاشمی بی اثر نبوده است..از طرفی آقای قالیباف احمدی نژاد و هاشمی را در نوار کذایی به یک چوب رانده و از هر دو انتقادات شدیدی کرده هر چند که این نوار منتسب به 9 ماه قبل هست ولی چرا در این زمان بر روی اینتر نت منتشر شد ؟؟ آیا آقای قالیباف در حلقه نامحرمان همچین صحبتهایی میکنه ؟؟به هر حال اگر تحلیل فوق درست باشه آقای قالیباف تنها اصولگرای محبوب در بین مردم ایران بدلیل هوش و عملکرد قابل قبول که در پست های فرماندهی نیروی انتظامی و شهرداری تهران ..همین محبوبیت اندک خود را بخطر انداخته و در مقابل ملت قرار میگیره.. و این امر یاد آور انتصاب شریف امامی به نخست وزیری و در گام بعدی انتصاب دیر هنگام شاهپور بختیار به این سمت در اذهان نسل قبلی و نسل انقلاب هست...حال آنکه معمولا دیکتاتورها دیر به خواسته مردم جواب مثبت میدن و همیشه از خواسته های ملت یک گام عقب تر هستند ...پس باید منتظر ارائه یک رییس جمهور به جز آنکه مردم انتخاب کردن در حال حاضر باشیم..و قطعا زمانی به ریاست جمهوری آقای موسوی و انتخاب مردم رضایت خواهند داد که ملت این امر را کافی نخواهد دانست و جز به تعویض رژیم رضایت نخواهد داد
-- بدون نام ، Jul 29, 2009 در ساعت 05:00 PMریشه های شکنجه و جنایت در افکار آخوندها
شکنجه امروز از این افکار سرچشمه می گیرد.
آیت اله محمدی گیلانی:محارب بعد از دستگیر شدن،توبه اش پذیرفته نمی شود و کیفرش همان است که قران گفته.کشتن به شدیدترین وجه .حلق اویز کردن به فضاحت بار ترین حالت ممکن.تعزیر باید پوست را بدرد،از گوشت عبور کند و استخوان را بدرد.(روزنامه کیهان،28/6/1360)/آیت اله قدوسی: در زندان ها شکنجه صورت نمی گیرد اما مجازات اسلامی اعمال می شود.(مصاحبه با روزنامه کیهان،23/11/1359)/آیت اله موسوی تبریزی:یکی از احکام جمهوری اسلامیث این است که هرکس در برابر این نظام عادل بایستد،کشتن او واجب است.زخمی اش را باید زخمی تر کرد تا کشته شود.این حکم اسلام است(مصاحبه با روزنامه کیهان،29/06/1360)/لاجوردی:ما در زندان ها تعزیر می کنیم و تعزیر با اجازه حکام شرع است(کتاب عبور از بحران اثر هاشمی رفسنجانی،صفحه 4405)/ایت اله ری شهری: اگر منظور از شکنجه همان تنبیهاتی است که اسلام به عنوان تعزیرات می گوید ما حتما ان را انجام می دهیم(مصاحبه با رادیو تلویزیون،14/11/1359
-- بدون نام ، Jul 29, 2009 در ساعت 05:00 PMهموطن برای نشاندن اعتراض خودتان از خریده روزنامه کیهان خوداری کنید.
-- بدون نام ، Jul 29, 2009 در ساعت 05:00 PMبا تشکر
ثروت مردم محروم وبی پناه ایران کجا خرج می شود
افشاگری برای ملت شریف ایران
گزارش یاران ما از کمیته امداد امام...!! این فقط پول برای رفاه مردم کشور های خارجی است وپول هائی که خرج سلاح و خرابکاری و جاسوسی میشود جداست ضمنا در این جا آمارکمک به مردم عراق را هنوز نتوانسته ایم بیاوریم
جزئیات ارسال ثروت ایران به دیگر کشورها توسط کمیته امداد/ لبنان: 3/141000000
میلیارد، سوریه: 8/8000000 میلیارد، آذربایجان: 5/20000000 میلیارد،
تاجیکستان: 12.3000000 میلیارد، کمک ماهانه 90000 هزارتومانی به 100000هزار کارگر فلسطینی
هفته گذشته سرپرست کمیته امداد گفته بود: جهیزیهدادن کمیته امداد به دختران دمبخت برخى از کشورها نه تنها هزینه نیست بلکه سرمایهگذارى براى کشور بهحساب مىآید زیرا با هدف انتقال فرهنگو الگوى جمهورى اسلامى به این کشورها انجام شده و دیپلماسى رسمى از آن سود مىبرد. این اظهار نظر به سرعت مورد توجه مردم قرار گرفت. شاید چون مردمی که در عوارضی و خیابانها پول به صندوقهای صدقات میریزند تازه فهمیدند ممکن است پولی که به صندوق میریزند تا بلاگردان خود و خانوادهشان باشد، ممکن است صرف خرید کامپیوتر برای دختران کومور یا صرف خرید جهیزیه برای دختران آذربایجان شود. جالب آنکه طی چهار سال اخیر همزمان با روی کار آمدن دولت نهم، سرپرست کمیته امداد نیز که بعد از انقلاب (24 سال) با حکم امام و بعد رهبری ابقا شده بود، تغییر کرد و با آمدن سرپرست جدید در برخی موارد آمار کمکها گاه تا 100 درصد افزایش داشته است. از طرف دیگر، کمکهای کمیته امداد در حالی به کشورهای دیگر در جریان است که بعضا رفتارهای غیرعادی از سوی برخی از این کشورها میشود. یکی از آنها آتش زدن روغنهای اهدایی کمیته امداد به آذربایجان بود که در سکوت خبری کسی به آن توجه نکرد. کمیته امداد ایران به برخی کشورها کمک میکند که اصولا در زمره کشورهای عقبمانده و جهان سوم هستند. برای مثال تهیه جهیزیه برای دختران کومور. تمام کشور کومور 700 هزارنفر جمعیت دارد و حتی در کومور یک هواپیما برای سفر رئیسجمهورش سامبی که از شاگردان آیتالله مصباح نیز هست، وجود نداشت و ایران برای آمدن سامبی به ایران برایش هواپیما فرستاد.
کمیته امداد لبنان
-- بدون نام ، Jul 29, 2009 در ساعت 05:00 PMکشوری که سید حسین نصرالله اهل آنجاست 10452 كیلومتر مربع مساحت دارد اما جمعیت آن مثل مساحتش تقریبا نصف تهران است! ممکن است ندانید، ولی همه مردم آن را مسلمانان تشکیل نمیدهند، قومیتهای لبنان هم متفاوت است، برخی از آنها در ایران هم هستند. عربها ۶۰درصد، آسوریان و سریانیها ۳۶درصد و ارمنیها ۴درصد، کردها و یهودیان یك درصد از جمعیت لبنان را تشکیل میدهند. در لبنان از اواخر سال 66 كمیتههای امداد امام خمینی لبنان تاسیس و رسما شروع به كار كردند. تعداد واحدهای كمیته امداد لبنان در پایان سال85 (بعد از حدود دو دهه فعالیت) 20 واحد بود. تعداد 460 شهر و روستای لبنان تحت حمایت كمیتههای امداد قرار دارند. تمامی شاخههای اصلی به صورت شورایی مركب از 3 یا 5 نفر اداره میشوند و واحد مركزی نیز كه بهصورت شورای 5 نفره اداره میشود، مسوولیت هماهنگی و نظارت بر كار تمامی شاخهها را بهعهدهدارد. مجموع كمكهای پرداختی به مددجویان كمیتههای امداد لبنان در سال 85 بیش از 1/23 میلیارد لیره لبنان معادل 928/5364/1 دلار (3/141 میلیارد ریال) بوده است. كل خانوارهای تحت حمایت كمیتههای امداد لبنان در پایان سال 85 هفت هزار و 486 خانوار باجمعیت 16هزار و 45 نفر بودند. تعداد تحت حمایتهای سال 85 در مقایسه با سال قبل، یعنی سال 84 (5212 خانوار با جمعیت 13172 نفر) از نظر تعداد خانوار 6/43 درصد و از نظر جمعیت 8/21 درصد افزایش داشته است.
کمیته امداد سوریه
سوریه كشوری است با مساحت 185هزار كیلومتر و جمعیت حدود 5/18 میلیون نفر.تعداد كل خانوادههای تحت حمایت کمیته امداد سوریه در پایان سال 85، 2126 خانوار با جمعیت 9289 نفر بوده. در سال 85 جمع کمکهای کمیته امداد سوریه 47.862.111 لیره سوریه، معادل 8/8 میلیارد ریال یا معادل 957.242 دلار بود.
کمک ماهانه 90 هزارتومانی ایران به صدهزار کارگر فلسطینی
بعداز حمله اسرائیل به فلسطین، در روز قدس و دعوت كمیته امداد با استقرار پایگاه در مكانهای خاصی نسبت به جمعآوری كمكهای مردمی جهت اهدا به مسلمانان مظلوم فلسطین اقدام كرد. ارزش ریالی كمكهای جمعآوری شده برای مسلمانان مظلوم فلسطین افزون بر 1/4 میلیارد ریال بود. البته این کمکها تنها گوشهای از کمکهای ایران به مردم فلسطین است. پیش از عید، نخستوزیر فلسطین از کمک 250 میلیون دلاری ایران به تشکیلات خودگردان و فلسطینیان خبر داد. به گزارش آفتاب، اسماعیل هنیه سخنانش در شماره روز پنجشنبه روزنامه لبنانی السفیر منتشر شده، گفت: «نتیجه دیدارم از ایران حمایت مالی از فلسطین به ارزش 250 میلیون دلار (برابر 225 میلیارد تومان) و ارائه چند طرح برای حمایت مالی و اقتصادی مستقیم از دولت و ملت فلسطین بود.» هنیه همچنین گفت: «از جمله این کمکها برای مثال اختصاص 120 میلیون دلار(برابر 108 میلیارد تومان) برای حمایت مالی از دولت فلسطین در سال 2007 و نیز اختصاص 45 میلیون دلار برای پرداخت حقوق کارمندان سه وزارتخانه از وزارتخانههای تشکیلات خودگردان فلسطین و پرداخت مطالبات خانوادههای فلسطینی برای 6 ماه است.» هنیه که با این روزنامه لبنانی گفت و گو میکرد، افزود: «ایران پذیرفته به 100 هزار کارگر فلسطینی در ماه 100 دلار بپردازد و برای 6 ماه به این کار ادامه دهد که جمع آن 60 میلیون دلار میشود.» به گفته او «ایران همچنین پذیرفته به هر کدام از سه هزار ماهیگیری که از چند ماه پیش از رفتن به دریا محروم شدهاند، در ماه 100 دلار بپردازد و تا 6 ماه به این کار ادامه دهد که جمع کل آن 8/1 میلیون دلار میشود.» نخستوزیر فلسطین در پایان گفت: «ایران مرکز فرهنگی فلسطین و کتابخانههایی ملی با ارزش 15 میلیون دلار خواهد ساخت و دو هزار خانه ویرانشده را به ارزش کل 20 میلیون دلار ترمیم خواهد کرد.»
کمیته امداد افغانستان
افغانستان كشوری با مساحت 652 هزار كیلومتر مربع كه نزدیك به 5/28 میلیون نفر جمعیت دارد. با استمرار جنگ داخلی در این كشور، امداد رسانی کمیته امداد به افغانستان از تابستان سال 77 متوقف شد اما با آغاز دوران بعد از طالبان مجددا فعالیت كمیته امداد در دی ماه سال 80 در شهر كابل و در سال 81 در شهرهای هرات و نیمروز (زرنج) آغاز شد.در پایان سال 86 تعداد 5252 خانوار با جمعیت 21777 نفر تحت حمایت كمیتههای امداد این كشور قرار داشتهاند. به علاوه در این سال 745 خانوار شامل 3498 نفر دیگر نیز به صورت موردی طی یك یا دو مرحله از خدمات كمیته امداد بهرهمند شدهاند.
کمیته امداد آذربایجان
جمهوری آذربایجان با مساحت 86600 كیلومتر مربع حدود 8 میلیون نفر(تقریبا اندازه تهران) جمعیت دارد. كمیته امداد در این كشور تعداد 464 شهر و روستا را تحت پوشش قرار داده است. در پایان سال 86 تعداد 9593 خانوار با جمعیتی معادل 27875 نفر به صورت دائمی تحت حمایت كمیتههای امداد جمهوریآذربایجان قرار داشتهاند. به علاوه در این سال كمیته امداد تعداد 5148 خانوار با جمعیت 15272 نفر دیگر را به صورت موردی تحت حمایت و مساعدت خود قرار داد. مجموع كمكهای پرداختی به مددجویان و هزینههای اداری وعملیاتی كمیتههای امداد جمهوری آذربایجان در سال 86 مبلغ 1/86 میلیون منات جدید (معادل 2211694 دلار، معادل 5/20 میلیارد ریال) بودهاست.
کمیته امداد تاجیكستان
تاجیکستان کشوری با مساحت 143 هزار كیلومتر مربع و حدود 7 میلیون نفر جمعیت است. کمیته امداد در سال 73 در شهر دوشنبه افتتاح شد. در پایان سال 86 تعداد 7154 خانوار با جمعیت 27967 نفر تحت حمایت كمیتههای امداد این كشور قرار داشتهاند كه اكثریت آنها از خانوادهای بیسرپرست و مهاجرین مسلمان بودند. ضمن اینكه تعدادی از خانوادههای روس تبار هم از حمایتهای این نهاد برخوردارند. مجموعكمكهای پرداختی به مددجویان و هزینه عملیاتی كمیته امداد تاجیكستان در سال 86 بیش از 4.615.451 سامانی معادل (12.3 میلیارد ریال یا 1.341.701 دلار) بوده است.
کمیته امداد كومور
به نظرتان کومور کجاست. شاید نام آن را تابهحال نشنیده باشید، اما حتما عکس رقصهای عجیب و غریب افرادی که خود را شبیه مردم بدوی آفریقا آرایش کرده بودند جلوی رئیسجمهور کشورمان دیدید. رقصی در حاشیه دیدار احمدینژاد از کومور و چند کشور آفریقایی که اواخر سال گذشته ایرنا آن را با آب و تاب زیاد و طی چند خبر منتشر کرد. کومور یک کشور است، که تاریخ اعلام موجودیتش به نیم قرن نمیرسد. کشوری با کمتر از یک میلیون نفر جمعیت، یعنی چیزی حدود 790 هزار نفر و مساحتی حدود 2 هزار کیلومتر مربع. برای اینکه ابعاد کومور دستتان بیاید آن را با تهران مقایسه کنید. تهران 19 هزار کیلومتر مربع وسعت دارد و بیش از 7 میلیون نفر جمعیت (برخی آمارها جمعیت تهران را تا 12 میلیون هم منتشر کردند) همین کشور کوچک هم در جنوب شرقی آفریقا از چشم مسوولان ما مخفی نمانده و آنها به دعوت مقامات عالیرتبه كشورهای آفریقایی و با هماهنگی نمایندگیهای سیاسی و فرهنگی كشورمان در كشورهای تانزانیا، كومور، سیرالئون و ماداگاسكار ارتباطات و مراودات و اقدامات اجرایی خاصی را انجام دادند.(همان کشورهایی که چند وقت پیش محمود احمدینژاد سفری به آنها داشت) از آن جمله میتوان به تاسیس دفتر کمیته امداد در کومور اشاره کرد. این دفتر در کومور فعالیتهایی نظیر سایر کشورها انجام داده است. مثل راهاندازی مركز آموزش فنی و حرفهای در چهار رشته: كامپیوتر، برق ساختمان، برق صنعتی، خیاطی و تجاری کمیته امداد از زمان تاسیسش در کومور بیش از 500 خانوار محروم و دارای یتیم در كشور كومور را تحت حمایت قرار داده است. البته تعداد افراد تحت حمایت منتشر نشده است، اما اگر خانوارها را 5 نفری در نظر بگیریم یعنی کمیته امداد در کومور 2500 نفر از مجموع 790 هزار نفر جمعیت کومور را تحت حمایت قرار داده است. البته کوموریها هم قدر کمکهای ایران را میدانند. به گزارش برنا اواخر سال گذشته احمد عبدالله محمد سامبی رئیسجمهور کومور طی سخنانی در سالن اجتماعات دفتر کمیته امداد امام در کومور از زحمات جمهوریاسلامی ایران به ویژه کمیته امداد در این کشور قدردانی کرد. به گزارش این خبرگزاری سامبی طی این سخنرانی ضمن بیان صحبتهای رئیسجمهور ایران در زمینه فراهم کردن امکانات مناسب توسط ایران در کشور کومور، حضور کمیته امداد در کومور را برای این کشور بسیار خوشایند دانست.
سامبی شاگرد مصباح
احمد عبدالله محمد سامبی (زاده ۵ ژوئن ۱۹۵۸) معروف به آیتالله سیاستمدار و روحانی مسلمان سنی (البته در بخش بعدی میخوانید که در خاطرهای از احمدینژاد، او سامبی را شیعه میداند!) اهل مجمعالجزایر قمر است. او در سال ۲۰۰۶ رئیسجمهور این کشور شد. به قدرت رسیدن او حاصل نخستین انتقال مسالمتآمیز قدرت در تاریخ سراسر کودتای کومور بود. او همچنین نخستین رئیس کشور کومور است که از انجوان میآید، جزیرهای که در سال ۲۰۰۱ درخواست خود برای جدا شدن از اتحاد جزایر کومور را کنار گذاشت. سامبی مانند اکثر اهالی دیگر قمر مسلمان سنی است و لقب آیتالله را به خاطر اقامت و تحصیلش در شهر قم بر او نهادهاند. او در قم در مورد نظریه سیاسی اسلامی مطالعه میکرد و گفته میشود شاگرد محمدتقی مصباح یزدی بودهاست. پس از آن تحصیلاتش را در سودان و عربستان سعودی پی گرفت.
هواپیمای اختصاصی ایران برای آیتالله
یکی از نقدهای جدی احمدینژاد نسبت به دولت اصلاحات، استفاده دولتمردان اصلاحات از هواپیمای تشریفاتی بود. اما در دولت احمدینژاد هرچند خود او از هواپیمای اختصاصی پیشین استفاده نمیکرد، اما برای سامبی از ایران هواپیما فرستاده شد تا به ایران بیاید! یک سایت حامیدولت نهم خبر از آن داد که برای سفر رئیسجمهور کومور به ایران، احمدینژاد دستور داده است که یک هواپیمای فالکون از ایران به کومور برود تا او را با خود به ایران بیاورد. این رسانه حامیاحمدینژاد که در چند ماه گذشته به انتشار برخی خاطرات از زبان دوستان و اطرافیان رئیس دولت نهم روی آورده است، نوشت: «رئیسجمهور کومور، مسلمان و شیعه است. در ایران درس خوانده و شاگرد آقاى مصباح یزدى بوده. میخواست بیاید ایران؛ اما چون هواپیماى مناسبى براى آمدن به ایران در اختیار نداشت، دکتر دستور داد یک هواپیماى فالکون بفرستند تا او را بیاورد.»
آتش زدن محموله روغن در آذربایجان
در سال 87 مثل سالهای گذشته، دفتر خارج از کشور کمیته امداد امام (آذربایجان) محمولههایی را در قالب کمکهای کالایی که همه ساله برای شهرها و روستاهای این جمهوری مثل: باكو، لنكران، گویچای و گنجه و.... ارسال میکرد، فرستاد.اما گویا یکی از محمولههای روغن نباتی که مانند سالهای قبل به این جمهوری فرستاده شده بود توسط مقامات جمهوری آذربایجان در شهر لنکران به آتش کشیده شده است.
" جنبش همبستگی دانشجویان ایران"
شکنجه گر پرونده قتل های زنجیره ای، مامور اعتراف گیری
به گزارش منابع آگاه در تهران، مسوولیت اعتراف گیری از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب و نیز برخی از اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت به جواد عباسی کنگوری معروف به "جواد آزاده" (یا آملی) سر تیم شکنجه بازداشت شدگان پرونده قتل های زنجیره ای سپرده شده است.
جواد آزاده، تحت نظر احمد سالک، از نمایندگان رهبری در حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران، وظیفه شکنجه مصطفی تاج زاده، بهزاد نبودی، فیض الله عرب سرخی، محسن امین زاده، عبدالله رمضان زاده و سعید حجاریان برای واداشتن آنها به اعتراف ساختگی را بر عهده گرفته است. سالک همچنین عضو هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات شورای نگهبان است که چند هفته پیش، وظیفه رسیدگی "بی طرفانه" به شکایات کاندیداهای معترض به تخلفات انتخاباتی را به عهده داشته است. مسوولیت جدید جواد آزاده، پس از آن به او سپرده شده که بازجویان قبلی، پس از چند هفته شکنجه رهبران اصلاح طلب، موفق به در هم شکستن مقاومت آنان نشده و در تکمیل مستندات مورد نیاز دولت برای مرتبط ساختن اعتراضات انتخاباتی به خارج از کشور، ناکام مانده اند.
منابع مطلع تاکید دارند که شخص رهبر جمهوری اسلامی بر لزوم اعتراف گیری از این افراد به هر قیمت ممکن تأکید کرده و به همین علت در پی ناکامی بازجویان قبلی، پرونده به جواد آزاده سپرده شده که تخصص وی در شکنجه بی حد و مرز برای کسب اعترافات ساختگی از متهمان است.
این در حالی است که به نوشته سایت نوروز، بر اثر شکنجه های شدید تیم بازجویی از اصلاح طلبان سید مصطفی تاج زاده در بیمارستان شهید مدرس بستری شده و کلیه هایش به واسطه تحمل ضربات سنگین کابل به شدت آسیب دیده است.
شکنجه گر جدید اصلاح طلبان کیست؟
جواد آزاده همان کسی است که پیشتر، فهیمه دری نوگورانی همسر سعید امامی (اسلامی) از متهمان قتل های زنجیره ای نیز زیر نظر او چنان شکنجه شد که به علت از کار افتادن هر دو کلیه خود در بیمارستان بقیه الله تهران بستری گردید. پس از آن بود که با علنی شدن شکنجه های انجام شده زیر نظر تیم بازجویی پرونده قتل ها و با دخالت خاتمی و هاشمی شاهرودی، پرونده از دست آزاده و همکارانش گرفته شد.
متعاقب این برخورد، جواد آزاده با انتشار یک جزوه هشتاد صفحه ای معروف، به تشریح اعترافاتی پرداخت که زیر شکنجه، حتی از سرسخت ترین کارکنان وزارت اطلاعات و برخی منسوبین آنها گرفته بود و وجه مشترک آنها، اعتراف به فساد اخلاقی و انجام قتل و عملیات تروریستی زیر نظر سرویس های جاسوسی بیگانه بود.
در فیلم تکان دهنده ای که بعدها از جلسات بازجویی از همسر سعید امامی به بیرون از بازداشتگاه وزارت اطلاعات راه یافت و نشان دهنده شکنجه وحشتناک نامبرده برای اعتراف به کثیف ترین موارد فساد جنسی و خیانت بود، سر تیم بازجویان همان جواد آزاده است که در فیلم با اسم مستعار "آملی" از وی نام برده می شود. در پی انتشار این صحنه ها و ادعای محمدنیازی، رییس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح مبنی بر گزینشی بودن این تصاویر، افشاکننده اصلی فیلم سه ساعته شكنجه متهمان قتلهاي زنجيرهاي طي نامهاي به يكي از مسؤولان نظام كه نسخهاي از آن به مجلس و ساير دستگاههاي اطلاعاتي-امنيتي ارسال شد، هر نوع دخل و تصرفي را در ضبط اين فيلمها به شدت رد و تاکید کرد که بازجويي از متهمان- به ويژه متهمان زن- داراي صحنههايي بسيار وحشتناكتر بوده است كه در فيلم موجود نيست.
مهدي رياحي، از پرسنل وزارت اطلاعات و از بازداشت شدگان پرونده ي قتل هاي زنجيره ای، پس از آزادی از زندان روایتی را در جمع عده ای از حامیان سعید امامی نقل کرده است که بازخوانی آن، پی بردن به شیوه بازجویی جواد آزاده را بهتر امکانپذیر می کند: "فقط يك صحنه را بگويم كه در حالي كه پاي من تاول زده بود و كيسه ي خون شده بود، از شلاق هايي كه 2 نصفه شب تمام شده بود، از اتاق تعزير آمدم [و] نمي توانستم راه بروم . با زانو راه مي رفتم . يكي از آنها به اين آقا جواد آزاده گفت كه آقا جواد، اين راببريم بهداري پوست پا را بچينند خون را تخليه كنند. گفت نه، مي بريم در اتاق با شلاق خالي مي كنيم . بردند با همان حالت پاهاي من را بستند به تخت و با كابلي كه زدند خون پاشيد كه لباسهاي خودشان نجس شد. توي اون شرايط كه پاهاي مرا اونجوري مي زدند ، تمام كبود شده بود و توي دمپايي نمي رفت و باد كرده بود مي آوردند دوباره [دستبند] قپوني مي كردند . قپوني تمام مي شد برمي گشتيم اتاق تعزير ...به من فشار قپوني خيلي زيادي مي آوردند . يه جوري مي شد كه از 2 ساعت و نيم ، دوساعت و ربع كه مي گذشت با اينكه من توان جسمي ام در حد خودم خوبه بي هوش مي شدم... باور كنيد اين دستهاي من اينقدر كه از پشت به هم نمي رسيد، جواد آزاده ، اون مجتبي [اشاره به "مجتبی بابابی" یا "امیری" از اعضای تیم بازجویی] و احمد ["احمد نیاکان" یا "تفتازانی"، از اعضای تیم بازجویی] بعضي وقتها سه نفري دستهاي منو مي كشيدند كه صداي استخوانهايم در مي آمد. تا اينكه اين قپوني را جا بندازند ...در اين شرايط دست و پا حتي نماز هم نمي تونستم بخونم ... اصلا انگار ما كيسه بوكس يك آدم بوكسوريم كه ميخواد تمرين كنه .... مي گفت اين دفعه محكم تر بود يا دفعه ي قبل. مي زندند و تمرين مي كردند. حالتهاي مختلف با مشت خودش . اصلا نه بازجويي مي كردند نه چيزي . طوري شده بود كه مثلا از آنجا رد مي شد در رو باز مي كرد مي آمد مي گفت وايسا يك چك تراپي دارم! واي مي ايستاد 20 تا 30 تا سيلي محكم مي زد به توی دلم مي زد . با لگد مي زد با مشت مي زد خسته مي شد و مي رفت بعد يكي ديگر مي آمد مي گفت در دلت نزدند؟ دوباره مي زد ... بحث تعزير [شلاق] حاكم شرع مثلا مي گفتند 50 تا [ضربه شلاق] . می گفت 20 تا ديگه . بعد كه باز شد نمي توانستم راه بروم مي گفت افتادي؟ دوباره مي خواباند 30 تا ديگه مي زد ..."
رهبری گفتند...
مهدی ریاحی در جای دیگر در مورد هدایت تیم بازجویی جواد آزاده از جانب نهادهای مافوق می گوید: "روي قتلهاي زنجيره اي خودشان مي گفتند ما يك شبكه كشف كرده ايم كه تنها كار مثبتشان قتل اين چهار نفر بوده، گور پدر آنها . البته مي دانستند كه من هيچ دخالتي در آن هم نداشتم . فقط مستمسكي بود براي دستگيري. اصلا تفهيم اتهامي ، بازجويي چيزي در اين باره حداقل در مورد من نشد... حالا چه كاري را مي خواستند تحت عنوان پرونده ي قتلهاي زنجيره اي بكنند آنچه ر اكه ما يقين داريم اينكه كار ديگري بود ... يك خطي بعد از ارديبهشت 78 وارد مي شود اينكه چه كسي دستور داده مهم است . چون جواد آزاده شلوارش را هم بدون هماهنگي نمي تواند بالا بكشد. الان هم همين طور است چطور جرات كرد اين طور با پرسنل [وزارت اطلاعات] برخورد كند. يعني برخوردي كه با منافقين و تروريستهاي محارب نشده بود..."
پس از افشای شکنجه متهمان پرونده قتل های زنجیره ای، جواد آزاده به همراه چهار تن دیگر از اعضای تیم بازجویی از وزارت اطلاعات اخراج شدند که عبارت بودند از: "علی اکبر باوند" معروف به "مجتبی بابایی" یا "امیری" ، "احمد شیخها" معروف به "احمد نیاکان" یا "تفتازانی"، مصطفی منتظری معروف به "فرقانی" یا "شربیانی"، و"مهدی قوامی هنر" معروف به "قوام".
این افراد پس از اخراج در مورد انگیزه های خود برای شکنجه شدید متهمان و منحرف کردن کامل مسیر پرونده قتل ها بر مبنای اعترافات ساختگی مورد بازجویی قرار گرفتند. در جريان بازجويي های جدید، وقتي از جواد آزاده پرسيده شد که به چه حقي اين همه زندانيان خود را براي کسب اعتراف دروغ شکنجه کرديد، پاسخ آن بود که وقتي مقام رهبری گفتند که قتل ها قطعاً کار عوامل بيگانه بوده، براي ما تکليف شرعي ايجاد شد آن قدر آنها را بزنيم تا به عامل بيگانه بودن اعتراف کنند، و مگر می توانستیم اعترافی مغایر با تصریح رهبر از آنان بگیریم.
این سخن در شرایطی گفته می شد که در پي قتل هاي زنجيره اي سال 77 و دستگيري عوامل اجراي اين قتل ها، آيت الله خامنه اي، در جريان يک سخنراني علني گفته بود: حتم بدانيد کساني که اين قتل ها را انجام داده اند نيروي نظام نبوده و عامل بيگانه هستند.
با پایان دوره ریاست جمهوری خاتمی و روی کار آمدن احمدی نژاد، جواد آزاده و همکارانش دو باره دعوت به کار شدند و به انجام وظیفه در حلقه های اطلاعاتی مسوول برخورد با مخالفان دولت پرداختند.
اکنون، با سپرده شدن مسوولیت بازجویی اصلاح طلبان برجسته به جواد عباسی کنگوری معروف به جواد آزاده ، به نظر می رسد وی یک بار دیگر مسوولیت اخذ اعترافات بر مبنای تحلیل های رهبر جمهوری اسلامی ایران را به عهده گرفته است.
این در حالی است که آگاهان از ساختار درونی وزارت اطلاعات تاکید دارند جواد آزاده، حتی در میان عناصر "راست" این وزارتخانه – به خاطر "خیانتی" که به عقیده آنها بر سر پرونده قتل ها با شکنجه همکاران خود مرتکب شده – به شدت منفور است. به تاکید این آگاهان، حتی بسیاری از افراطی ترین نیروهای وزارت که سعید امامی را "شهید" می دانند، به خاطر رفتار جواد آزاده با سعید و همسرش، خود را مترصد فرصتی برای تسویه حساب با نامبرده دانسته اند. در چنین شرایطی، تبدیل شدن آزاده به تکیه گاه اصلی اثبات اتهامات "نظام" علیه اصلاح طلبان، از همین ابتدا اعتبار بازجویی های نامبرده و همکارانش را حتی در سطح وزارت اطلاعات به زیر سوال برده است
-- بدون نام ، Jul 29, 2009 در ساعت 05:00 PMغارتگران، دزدان و اوباش رژیم
با دسترنج مردم چه میکنند؟
خروج میلیاردها دلار پول و طلا از ایران به ترکیه
گزارش یکی از خوانندگان از ترکیه: چندی پیش رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه با وجود بحران اقتصادی خبر جذب 18.5 میلیارد دلار سرمایه به ترکیه برای ترمیم چهره اقتصادی دولتش را بطور رسمی در سخنرانی اش اعلام کرد. کانال دی ترکیه دیشب با مدارک غیر قابل انکار فاش ساخت این سرمایه که 7.5 میلیارد دلار آن بصورت نقد و 11 میلیارد آن به شکل 20 تن شمش طلا است توسط شخصی به نام اسماعیل صفاری نسب از ایران بوسیله کشتی به ترکیه انتقال داده شده است. هم اکنون مامورین ویژه در آن بندر از 20 تن طلا محافظت میکنند. حال جای سوال دارد که این آقای صفار نسب کیست و از طرف چه کسی و با چه هدفی این مبلغ عظیم را که بسیار بیشتر از بودجه برخی از کشورهاست به ترکیه انتقال داده است
http://www.youtube. com/watch? v=CGeTc92p4v0&eurl=http%3A% 2F%2Fneweshtar% 2Dha%2Eblogspot% 2Ecom%2F2009% 2F07%2Fblog% 2Dpost%5F29% 2Ehtml&feature=player_ embedded
-- بدون نام ، Jul 29, 2009 در ساعت 05:00 PMسه شنبه ۶ مردادسلام بامداد سهشنبه ۶ امرداد ۱۳۸۸ و ۲۸ جولای سال ۲۰۰۹ میلادی
-- بدون نام ، Jul 29, 2009 در ساعت 05:00 PMچند تا نکته رو پشت هم خدمتتون عرض کنم:
نکتهٔ اول تجمع بزرگ روز پنجشنبه ۸ امرداد ساعت شش بعدازظهر که مکان هم دیگه قطعی شده در مصلای تهران خواهد بود؛ در مورد شهرستانها هم لیستهای متعددی اومده، تیمهایی که دارند کار میکنند نهاییش میکنند و فکر میکنم که انشاءالله ظرف فردا و حداکثر تا صبح پنجشنبه نهایی خواهد شد و اعلام خواهد شد. به نظر میرسه که این برگزاری بزرگداشت شهدای جنبش و شمع روشنکردنی که از ساعت شش بعدازظهر همه جمع بشند، بعد هم اگه رفته باشند سر مقبرهٔ شهدا، سر قبر شهدا در بهشتزهرا یا در شهرستانها هرکجا رفته باشند، اومده باشند، گل دادن و بعد هم بعد از تجمع شمع روشن کردن؛ این از اون کارهایی خواهد شده که انشاءالله اگر دوباره ما بتونیم میلیونی در سطح تهران و تمام شهرستانها بیاییم توی خیابون، هم تجربه نشون داده که امکان برخورد ندارند، دستورالعمل ما هم این است که برخورد نمیکنیم؛ هرجایی احساس کردیم در اشغال نظامیها و سرکوبگرها هست، میریم جای دیگه، پراکندهتر میشیم، پخشتر میشیم، امکان درگیری رو ازشون میگیریم و هم اینکه یک حرکت عمومی میلیونی بزرگ، مطمئن باشید که ما رو چند قدم دیگه جلو میبره. تجربهٔ چهار حرکت میلیونی بزرگ ما در این چهل روز گذشته، نشون داده که هربار که ما میلیونی حرکت کردیم، هم جنبش نیرومندتر شده، هم از طرف مقابل ریزش صورت گرفته، شروع کرده به ریزش و نیروهاشون پخش و پلا شده.
این پنجشنبه بسیار بسیار اهمیت داره، برای اینکه به نام شهدای ماست. کار خوبی رو شنیدم که مادران داغدار ما دارند میکنند؛ همگی گل تهیه کردند، برای مادر محسن فرستاند که [حکومت] نگذاشتند ختمش در مجلس بلال برگذار بشه و گفتند که ما همه باهمیم و ما با شما هستیم. بنابراین این خانوادههایی که الان چشم و چراغ همهٔ ما هستند و بزرگداشت اونها و این سختگیری که حکومت میکنه و این ترسی که از خون شهدای ما داره، جنازهها رو یکی یکی، یواشکی و با زور پس میده و بعد هم میخواد که نه ختم بگیرند، نه صدایی بکنند؛ این حرکتِ بزرگ پنجشنبه، هم یک تودهنی بزرگ به کودتاگرهاست و میفهمند که وقتی جونِ جوانها رو میگیرند، خون به زمین میریزند، ملت چگونه واکنش نشون میده و هم این که مطمئن باشید که ما بعد از اون، دوباره چند قدم دیگه میتونیم جلو بریم و آماده بشیم برای هفتهٔ بعدی که مراسم تحلیف رئیسجمهور قلابیه و به امید خدا میتونیم که رئیسجمهور منتخب ملت رو ما براش تحلیف واقعی برگزار کنیم و به دنیا هم اعلام بکنیم که این رئیسجمهور واقعی، اونی است که ملت انتخاب میکنه. بنابراین این تظاهرات پنجشنبه مقدمهٔ خوبی برای هفتهٔ بعد هم هست. من اسامی شهرها و نقاط جایگزین در تهران رو، اینها رو میدونیم که دارند روش کار میکنند، نهایی میشه و انشاءالله به اطلاع همه هم خواهد رسید.
من همین جا هم عرض بکنم از اصفهان برای من سؤال دادند که چرا اسم شهدای اصفهان نمیاد چرا مثلاً کمتر بهش پرداخته میشه؟ همینجا خدمت دوستانی که در اصفهان هستند، هم عرض سلام دارم، هم ارادت و خواهشم هم این است که شما هم سعی کنید اطلاعرسانی کنید؛ این ایمیلی که آقای مخملباف و بنده اعلام کردیم makhmalbafsazegara@ gmail.com براش مشخصات و اسم و آدرس خانوادهٔ شهید و اینها رو بفرستید، مطمئن باشید که ما هم اطلاعرسانی میکنیم و باعث میشه که در اصفهان هم سراغ خانوادههای معظم شهدای جنبش برند و این شبِ جمعه هم که ظاهراً داره نهایی میشه، [در] اصفهان مرکز[ش] سیوسهپل خواهد بود و اون پارک آیینه، اونجا با حرکتی که بچههای اصفهان بکنند، شمع روشن بکنند، نقطهٔ عطفی خواهد شد که فکر میکنم که اون نقشی رو که اصفهان در تمام حرکتهای ایران داشته، میتونه بهتر ایفا بکنه. همینجور هم هست تبریز؛ از تبریز هم چندین ایمیل ما دریافت کردیم که آدرسهای متعددی هم مطرح شده و خواستند که از تبریز اسم برده بشه، تبریز همیشه نقطهٔ عطف جنبشهای ما بوده حرکتش از مشروطه تا الان، امیدوارم که این شبِ جمعه، تبریز رو هم ما بتونیم که داشته باشیم؛ برای اینکه قوت قلبیست برای همهٔ کشور وقتی که تبریز حرکت میکنه. البته شیراز که تا الان حرکتهای بزرگی رو داشته، فداکاریهای زیادی رو داشته، اهواز، مشهد و سایر شهرهایی که حالا دیگه اسم نمیبرم.
من نکتهٔ دیگه ای که میخواستم بگم این است که ببینید، همین مقدار که ما همش چهل روز از عمر جنبشمون میگذره، در تمام ارکان حکومت لرزه افتاده، امضای قلابی [میکنند]، میگن پنجاه نفر از اعضای مجلس خبرگان پشت آقای خامنهای اند؛ جرأت نمیکنند اسامیشون رو بگند، برای اینکه دروغه. بیست نفر از وزارت اطلاعات استعفا کردند، وزیر اطلاعات رفته کنار، برای اینکه میدانند که این کارایی که آقای حسین طائب داره میکنه، آبروی همه رو میبره و حاضرنیستند که همکاری بکنند. در سپاه اِشکال و اختلاف ایجاد شده و یک اکثریتِ سپاه، اصلاً با این گروه آقای طائب و دار و دستهٔ او و این به اصطلاح یگان ویژهٔ نیروهای ویژهٔ پشتیبان ولایت «نوپو» و این کارهایی میکنند، اصلاً موافق نیستند و این شکافها روز به روز هم داره عمیقتر میشه. ما تازه چهل روزه حرکت کردیم، ممکنه راه طولانیتری داشته باشیم، چند ماه و چندین مرحله پشت سر بگذاریم؛ ولی تا همین جاش دیدیم که همین مقدار حرکت که کردیم، هم نیروی روحانی پشت آقای خامنهای ریزش کرده و به سختی دو تا روحانی درباری گیر میارند[که] پشتیبانی بکنه و هم نیروی نظامیش و امنیتیش ریزش کرده؛ ادامهٔ این مسیر، مقاومت ما، حضورهای میلیونی، مطمئن باشید که جنبش رو قویتر و سرافرازتر جلو میبره.
نکتهٔ دیگهای که میخواستم عرض کنم، سؤال شده بود که «آیا ما پولمون رو از بانک بیاریم بیرون، کار خوبیست یا کار بدیست؟ آیا خوبه این کار رو بکنیم؟» ببینید، حالا غیر از اون کاری که روی پولها یک علامت V بگذاریم و رسانهٔ جنبش ما بشه هر اسکناسی که دست هرکی هست، اما اینکه پول رو از بانک بیاریم بیرون، بانکهای دولتی بهخصوص، چون هدف اصلی ما در پروژه فلجسازی، دستگاههای اقتصادی دولته، دستگاه هاییست که دولت فعالیت میکنه که بخش اعظم اقتصاد ما هم هست؛ پول رو بیرون آوردن اگر منجر بشه به اینکه دولت، گردشِ کارش کند بشه، فلج بشه، بسیار کار خوبیست! اصولاً یک اصل کلی داریم ما و اون اصل کلی این است که در سه مرحلهٔ پروژهٔ فلجسازی، مرحلهٔ اول، ما کارهایی رو شروع میکنیم که نشون بدیم که دولتِ کودتا نمیتواند بیاد و سوار گردهٔ مردم بشه با یک حداقل و با زور و سرکوب و این کارهایی که میکنند. همهٔ چیزهایی که تحت سرفصل اعتصاب سفید یا اعتصاب ایتالیایی یا سیستمهای برق، کامپیوتر، مخابرات، صحبت شده و مسئلهٔ پول توی بانکها، امثالهم همه در چارچوب این مرحلهٔ اول فلجسازیه. مرحلهٔ بعد اونجاهاییست که مردم همه مشارکت میکنند، همگی پول آب رو نمیدند، برق رو نمیدند، صورتحسابها رو نمیدند، مالیاتها رو نمیدند و نشون میدند که با دولت [مخالفند] و مرحلهٔ سوم ما میرسیم به اعتصابات سراسری. بنابراین نکتهٔ من این است که این کار، کار خوبیست؛ نه اینکار، هر کار دیگهای هم که ابتکاراتش رو شما بهتر میدونید، میتونید برای ما هم بنویسید، ما هم بررسی بکنیم و به شما برگردونیم. بیرون آوردن پول از بانکها به هر صورت کار خوبیست و یا ابتکاراتی در همین راستا..
من همینجا عرضم رو تموم بکنم و ادامهٔ بحث رو بگذارم برای فردای دیگهمون؛ به امید دیدار تا فردا برای پیروزی و موفقیتِ همگی، شاد و سرافراز باشید [انگشتانشون رو به شکل Vگرفتند]
چهلم شهدا
روز پنجشنبه هشتم مرداد ماه، روزبزرگداشت تمام شهدای جنبش سبزایران است.
عزاداران ازصبحگاهان برای نثار گل به مزارشهدا می روند و شامگاهان به منازل ایشان جهت عرض تسلیت مراجعه می کنند. ( آدرس ومشخصات شهدایی که تا کنون دریافت کرده ایم درذیل این اطلاعیه آمده است.)
درتهران عزاداران شهدا به صورت میلیونی ازساعت شش بعدازظهر در مصلای بزرگ تهران (واقع دربزرگراه رسالت) حضور می یابند تا درکناریکدیگر با سکوتی سرشار از فریاد، وروشن کردن شمع پس ازتاریکی هوا، به ادای احترام شهدا بپردازند.
رئیس جمهور منتخب مردم وعلمای قم نیز درمراسم حضورخواهند یافت.
درصورتی که سرکوبگران بخواهند ازاین مراسم آرام، انسانی واسلامی جلوگیری نمایند، مردم مثل همیشه درگیرنشده، درکمال آرامش به طرف خیابان ولی عصرمی روند و ازجلوی پارک ملت دردوجهت شمال وجنوب گرد هم خواهند آمد.
درشهرستان ها نیزمراسم مشابهی برگزارمی شود. نشانی محل تجمعات که توسط فعالین پاره ای ازشهرها تعیین شده، درذیل همین اطلاعیه درج شده است.
درصورت اشغال مراکزیادشده توسط سرکوبگران، عزاداران در جای دیگری که فعالین هرشهردرنظرگرفته اند حضور خواهند یافت. بدیهی است غیرازاین پانزده شهردربسیاری شهرها وروستاهای دیگرکشورهم مراسم مشابهی برگزارمی شود که نشانی آن تجمعات نیزتوسط فعالین هرمنطقه به آگاهی اهالی می رسد.
هشتم مرداد هشتاد وهشت
نشانی تجمع در شهرهای ایران
اردبیل: میدان آزادی
اصفهان: سی و سه پل بوستان آئینه
اهواز: فلکه سوم کیان پارس
ایلام: میدان امام خمینی
تبریز: چهارراه آب رسانی به طرف میدان دانشگاه
رشت: پارک شهر
ساری: پارک شهر خیابان انقلاب به طرف میدان ساعت
سنندج: میدان اقبال، بلوار کشاورز
شیراز: فلکه گاز، بلوار ارم به طرف فلکه نمازی
قزوین: میدان عارف قزوینی
کرمان: میدان مشتاقیه
مشهد: پارک ملت، بلوار سجاد
همدان: میدان ابوعلی تا میدان آزادی
یاسوج: میدان هفت تیر
یزد: چهارراه دولت آباد، جایگزین میدان امیرچخماق
تهران: مصلا، جایگزین پارک ملت در امتداد خیابان ولی عصر
آدرس تعدادی از شهدا
اشكان سهرابي:
تهران- خيابان هاشمي، بين خيابان خوش و خيابان رودكي، كوچه مقدم، كوچه فرعي قنبر نژاد پلاك 2 واحد اول منزل رضا سهرابي
حسین اکبری:
خیابان گلبرگ شرقی نرسیده به خیابان دردشت جنب مسجد سیدالشهدا طبقه سوم
مصطفی غنیان:
تهران-خیابان سعادت آباد شمالی-کوچه دوم(شهید عبقری)-پلاک 16-طبقه پنجم
مسعود هاشم زاده:
خیابان ستارخان - خیابان شادمان – خیابان ذوالفقاری – بلوار سیادت – پ 10 – طبقه سوم
ابراهیم خضری:
خ شریعتی کوچه مهندسی-محل شهادت خیابان 16 آذر -تاریخ شهادت 30 خرداد
کیانوش آسا:
ابتدای بلوار شهید مصطفی امامی، خیابان مجتمع تجاری غدیر، پشت مجتمع مسکونی دادگستری جنب نانوایی لواشی
نشانی مزار شهید: قطعه 58 پلاک 12 باغ فردوس کرمانشاه
محسن روح الاميني نجف آبادي:
نصرت شرقي- كوي بهشت
رامین قهرمانی:
خیابان ستارخان ، خیابان شهرآرا
محل شهادت: تهران ، پس از بازداشت شدن (بازداشتگاه کهریزک – بیمارستان رسول اکرم)
یعقوب بروایه:
استان خوزستان، شهرستان اهواز، 25 کیلومتری اهواز اندیمشک، روستای براویه
رامین آقا زاده قهرمانی:
خیابان ستارخان ، خیابان شهرآرا
عباس ديسناد:
نشاني مزار : بهشت زهرا - قطعه 257- رديف 66- شماره 17
محل شهادت : خيابان آزادي - نزديك محل كسب
-- بدون نام ، Jul 29, 2009 در ساعت 05:00 PM
-- بدون نام ، Jul 29, 2009 در ساعت 05:00 PMپارازیت های ارسالی رژیم عامل سقوط هواپیماها
پشتپردهي سقوط هواپيماها و اختلال در خطوط هوايي ايران// همه قرباني سيستم ارسال پارازيت شدند
دو هفتهی پیش زمانی که پرواز شمارهی 7908 تهران – ایروان در اطراف قزوین سقوط کرد با توجه به سابقهی سقوط چند فروند هواپیمای توپولوف دیگر در گذشته، این اتفاق نیز به حساب کیفیت پایین این مدل از هواپیماها گذاشته شد، با سقوط دومین هواپیما که باز هم یک هواپیمای روسی دیگر بود بحث نبود قطعات برای اورهال (Over Haul) این هواپیماها از سوي روسیه مطرح شد تا اینکه دوم مرداد هواپیمای ایرباس (تولید شده توسط اتحادیهی اروپا) شرکت هواپیمایی ایران ایر در فرودگاه ارومیه هنگام بلند شدن از باند خارج شد، با توجه به برخورد دو دستگاه قطار، خارج شدن دو فروند هواپیما از باند و نبود امکان فرود برای دو فروند هواپیمای دیگر و نیز با توجه به اینکه تمامی این فجایع در فاصله ی زمانی 11 صبح تا 5 بعد از ظهر اتفاق افتاده است، ماجرا شکل تازهای به خود گرفت.پس از این رويدادها یکي از خبرنگاران تيم خبري چریک آنلاین، برای اطلاع از علل این وقایع به تحقیق و گفتگو با کارشناسان هواپیمایی و نیز چند تن از متخصصان رشته ی مخابرات پرداخت که بخش اصلي و کلي اين تحقيقات را در گزارش حاضر ميخوانيد.همانطور که بيشتر مسافران خطوط هوایی می دانند، زمان پرواز به سه بخش Take off , Cruise , Landing تقسیم می شود، بیشترین امکان حادثه در زمان بلند شدن و فرود آمدن یعنی Take Off و Landing وجود دارد ، در این مراحل خلبان با توجه به اطلاعاتی که از دستگاههای کمک ناوبری دریافت می کند اقدام به کنترل هواپیما جهت بلند شدن و یا فرود آمدن بر روی باند می کند، و در حالت پرواز یا Cruise کنترل هواپیما به کمک سیستم موقعیت یاب جهانی یا GPS صورت می گیرد ، از زمانی که مسافران اجازه باز کردن کمربندهایشان را دارند تا زمانی که مجدداً به آنها اعلام می شود کمربند هایشان را ببندند مرحلهی کروز نامیده می شود، در تمام این مراحل ارتباط میان هواپیما و سیستمهای کمک ناوبری بهوسیله ی امواج رادیویی برقرار می شود، محدودهی فرکانسی این امواج برای دستگاههای زمینی مگا و برای سیستم های ماهوارهای گیگا هرتز است.علت اصلي سقوط هواپيماها چيست؟هرگونه اختلال در برقراری ارتباط میان هواپیما و سیستم های کمک ناوبری می تواند منجر به یک حادثه شود، اما دلیل این اختلالات چیست ؟پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد، دولت برای سانسور شبکههای ماهوارهای به ارسال پارازیت بر روی فرکانس برخی از شبکه ها از جمله بی بی سی فارسی و صدای آمریکا اقدام کرد، در ابتدا ارسال این پارازیتها از فرستنده ای در شرق مدیترانه و به احتمال فراوان از داخل لبنان صورت می گرفت به این ترتیب که امواج پارازیت درست بر روی فرکانس مورد نظر برای ماهواره ی هاتبرد ارسال می شد و با ارسال همزمان سیگنال و نویز ، دستگاه ریسیور امکان پردازش تصویر را نمی یافت، این روند ادامه داشت تا زمانی که تیم اداره کننده ی ماهواره ی هاتبرد برای جلوگیری از سوءاستفاده از تجهیزاتی که در اختیار جمهوری اسلامی قرار داده اند، در تاریخ سوم تیر ماه اقدام به قطع 8 ساعتهی کلیهی فرکانسهای مربوط به جمهوری اسلامی کردند ، بهگونه ای که شبکه های استانی تلویزیون ایران برای 8 ساعت امکان دریافت و پخش برنامه های شبکه های مستقر در تهران را نداشتند، با این اقدام ارسال پارازیت از فرستندهی يادشده متوقف شد و پس از آن برای چند روز شبکه هایی که قبل تر مسدود شده بودند ، بدون مشکل قابل دسترسی شدند.از آنجایی که حکومت باز هم در صدد مسدود کردن تعداد زیادی از شبکههای ماهواره ای بود ابتدا اقدام به ارسال پارازیت از طریق فرستندههای زمینی کرد، این فرستندهها که از شرکتهای زیمنس، نوکیا و سامسونگ خریداری شده بودند به همراه نمونههایی که با کپی برداری در داخل تولید می شدند در نقاط مختلف شهر تهران نصب شدند، اما از آنجایی که فرستندههای زمینی نیاز به دید دیش به دیش دارند ، مسدود کردن شبکه های ماهواره ای برای تمام شهروندان امکان پذیر نبود، بنابراين حکومت تلاش برای خریداری دستگاههای جدید را آغاز کرد تا اینکه حدود سه هفته پیش چند دستگاه ارسال امواج از روسیه خریداری و در اطراف تهران نصب شد .ماهواره هایی که در اطراف زمین در حال چرخش هستند با استفاده از سلول های خورشیدی تنها قادر به تامین انرژی مورد نیاز خود هستند و امکان تقویت امواج دریافتی براي ارسال به زمین را ندارند، بنابراين با توجه به تعداد زیاد دریافت کنندگان امواج ماهواره ای براي آنکه امواج، انرژی لازم برای رسیدن به زمین را داشته باشند لازم است تا امواج با انرژی بسیار بالایی برای ماهواره ها ارسال شوند و ارسال امواج با انرژی بسیار بالا باعث اختلال در کار سایر سیستمهای رادیویی از جمله سیستمهای ناوبری هواپیماها و قطارها میشود .در هواپیما از 4 سیستم ناوبری NDB (ارايه دهنده اطلاعات جهت به هواپیما)، VOR (ارايه دهنده اطلاعات زاویه و جهت و مشخص کننده راههای هوائی) ، DME (ارايه دهنده فاصله از فرودگاه) و ILS (سیستم ناوبری فرود هواپیما بدون دید) برای انجام پروازها استفاده می شود و در قطارها نیز از سیستمی مشابه به نام ATP استفاده میشود که در واقع مسئولیت اعمال محدودیت سرعت و نیز برقراری فاصله مجاز تا قطار بعدی را عهده دار است .به منظور كنترل و هدايت هواپيماها در آسمان كشور و فرودگاهها ، حدود 400 دستگاه، تجهيزات و سيستمهاي ارتباطي، کمک ناوبري و نظارتي مختلف تهیه شده و در ايستگاههاي هوانوردي و فرودگاهها نصب شده است ، هم اكنون ارايه خدمات در آسمان كشور از طريق مركز كنترل تهران انجام مي پذيرد و بهصورت جانشين، يك سيستم نيز در محل فرودگاه امام نصب شده تا در مواقع ضروري از آن استفاده شود .بهطور خلاصه می توان گفت با توجه به نصب فرستنده ی ارسال پارازیت برای شبکه های ماهواره ای در اطراف تهران و قرار داشتن مرکز کنترل خطوط هوایی ایران در همین شهر ، امواج با انرژی بسیار زیادی که از طرف این فرستنده تولید می شوند علاوه بر مختل کردن شبکه های ماهواره ای باعث ایجاد اختلال در سیستم ناوبری هوایی و ریلی کشور شده اند بطوری که طی دو هفته ی گذشته شاهد چندین مورد حادثه ی هوایی و ریلی بودیم و تعداد زیادی از هموطنانمان جان خودشان را در این سوانح تنها به دلیل ترس حکومت از چند شبکه ی ماهواره ای از دست داده اند .
هیجده میلیارد دلار و نیم با کامیون از ایران به ترکیه
-- بدون نام ، Jul 29, 2009 در ساعت 05:00 PMhttp://www.youtube.com/watch?v=CGeTc92p4v0&eurl=http%3A%2F%2Fneweshtar%2Dha%2Eblogspot%2Ecom%2F2009%2F07%2Fblog%2Dpost%5F29%2Ehtml&feature=player_embedded
علیرضا افتخاری روزنامه نگار سابق ابرار در ٢٥ خرداد کشته شده است
گزارشگران بدون مرز با کمال تاسف خبر کشته شدن علیرضا افتخاری خبرنگار سابق روزنامه ابرار اقتصادی را تائید می کند. این روزنامه نگار ٢٩ ساله در اثر ضربات باتوم بر سرش و خونریزی مغزی در تاریخ ٢٥ خرداد ماه کشته شده است، اما پیکرش در تاریخ ٢٢ تیر ماه به خانواده تحویل داده شده است. علیرضا افتخاری از روزنامه نگاران ارشد روزنامه ابرار اقتصادی و به مدت ٥ سال و تا سال گذشته با این روزنامه همکاری داشته است.
گزارشگران بدون مرز با ابراز تاسف عمیق خود و تسلیت به خانواده این روزنامه نگار، جامعه مطبوعاتی و مردم ایران در این باره اعلام می کند " علیرضا افتخاری اولین روزنامه نگار کشته شده در پی سرکوب اعتراضات مسالمت امیز مردم به تقلب و تخلف درانتخابات ٢٢ خرداد است. ما قاطعانه از مقامات ایران خواهان پاسخ در باره قتل این روزنامه نگار و روشن شدن علت و چگونگی کشته شدن وی هستیم. ما همچنان نگرانی خود را از وضعیت سلامت روزنامه نگاران زندانی که از همه حقوق خود محروم شده اند، اعلام می کنیم."
تا این ساعت گزارشگران بدون مرز نمی تواند خبرهای منتشر شده در باره آزادی سعید حجاریان را تائید کند. نزدیکان این روزنامه نگار جانباز خبر منتشر شده از سوی سایت های نزدیک به حکومت مبنی بر آزادی وی در تاریخ ٧ مرداد را تکذیب کرده اند. سعید حجاریان بنا بر اظهارات خانواده و نزدیکانش شدیدا شکنجه و مورد بدرفتاری ماموران امنیتی قرار گرفته است. زندگی این روزنامه نگار که از تاریخ ٢٥ خرداد ماه در بازداشت بسر می برد در خطر جدی است.
دوشنبه ٥ مرداد روزنامه اصلاح طلب صدای عدالت از سوی هیات نظارت بر مطبوعات توقیف شد. این روزنامه در شماره مورخ شنبه ٣ مرداد خود مطلبی را در باره شاعر بزرگ ایران احمد شاملو به اشتباه منتشر کرده بود که در این باره روز بعد از خوانندگان معذرت خواسته و بر غیر عمدی بودن انتشار این مطلب تاکید کرده بود. اما هیات نظارت بنا بر تبصره ماده ٢٧ قانون مطبوعات که اجازه لغو امتیاز نشریه در صورت «اهانت به رهبر يا شورای رهبری جمهوری اسلامی ايران و يا مراجع مسلم تقليد" را می دهد این روزنامه را توقیف کرد.
از سوی دیگر شادی صدر وکیل مدافع حقوق بشر و همکار بسیاری از روزنامه های اصلاح طلب و سایت مدافع حقوق زنان ميدان زنان که در تاریخ ٢٦ تیر ماه دستگیر شده بود در تاریخ 5 مرداد ماه با قرار کفالت آزاد شد. مقامات مسوول ایران در تاریخ ٧ مرداد خبر از آزادی تعداد از بازداشت شدگان اخیر را منتشر کردند اما نام هیچکدام از روزنامه نگاران دستگیر شده در میان فهرست زندانیان به اصطلاح آزاد شده قرار ندارد.
گزارشگران بدون مرز انجمن بين المللي دفاع از روزنامه نگاران زنداني و آزادی مطبوعات بر مبنای اصل ١٩ اعلاميه جهانی حقوق بشر است
برای اطلاعات بيشتر:
www.rsf.org
www.rsf-persan. org
persan@rsf.org
ماجرای شگفت انگیز توقیف ۱۸.۵ میلیارد دلار پول ایران توسط ترکیه
ویدیو اصل خبر را که به زبان ترکی میباشد میتوانید اینجا دنبال کنید
ترجمه اصل خبر:
در دسامبر ۲۰۰۸ در حالی که ترکیه در اوج بحران اقتصادی به سر میبرد، اردوغان نخست وزیر این کشور خبر از وارد شدن مبلغی بالغ بر ۱۸.۵ میلیارد دلار داد بدون اشاره به منبع پول. حالا پس از گذشت ماهها یک تاجر(!) ایرانی به نام اسماعیل صفریان نسب مدعی پولها شده است. گفتنی است این مبلغ هنگفت به صورت ۷.۵ میلیارد دلار پول نقد در ساکهای دستی و ۲۰ تن شمش طلا به وسیله کانتینر با کامیون وارد این کشور شده است. وکیل آقای صفریان نسب با داشتن مدارکی قانونی از دولت ایران به خبرنگار کانال خبری ترکیه گفت که تمامی کدها و ارقام متعلق با آقای صفریان نسب میباشد و از بانک مرکزی ترکیه اخذ شده است.شایان ذکر است که دولت ترکیه هم اکنون پولها را توقیف و آنها را در بانک مرکزی نگهداری میکند
حالا سوال اینجاست که دولت ایران چگونه مجوز خروج چنین مبلغ هنگفتی را به همین راحتی داده، و این تاجر میلیاردر چگونه۲۰ تن طلا و ۷.۵ میلیارد دلار پول را به همین سادگی به ترکیه وارد کرده و چرا دولت ایران سکوت کرده.و اصلا چطور خبری در این مورد در خبرگزاریهای انتشار نیافت
و از همه مهمتر سوال اصلی این است که در ایرانی که برای یک میلیون دلار باید جواب اصل ۴۹ رو پس بدی آقای صفاریان نسب چگونه و از چه راهی این مبلغ رو کسب کرده، البته به نظر این جانب چنین شخصی وجود خارجی نداره.
-- بدون نام ، Jul 30, 2009 در ساعت 05:00 PMآیا تجربه حکومت شاه را از یاد برده اید؟
آیت الله منتظری: آیا تجربه حکومت شاه را از یاد برده اید؟
آیت الله حسینعلی منتظری، یکی از مراجع تقلید شیعه در ایران، به سران جمهوری اسلامی هشدار داده است که از سرنوشت محمدرضا پهلوی، آخرین پادشاه ایران درس عبرت بگیرند.
او در پاسخ به نامه اخیر حدود هفتاد نفر از شخصیت های سیاسی و دانشگاهی ایران، از جمله میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی، که از مراجع تقلید در مقابل "سرکوب" و "شکنجه" معترضان یاری خواسته بودند، نوشته است که مقامات جمهوری اسلامی با بستن تنها یک بازداشتگاه نمی توانند مردم را "اغفال" کنند.
امضاکنندگان نامه استمداد از مراجع تقلید در نامه خود که روز سوم مرداد منتشر شد، نوشته بودند که بازداشت های پس از انتخابات ریاست جمهوری با "استفاده از شیوه های بازجویی" همراه بوده که "یادآور دوران سیاه ستمشاهی" است.
همچنین در نامه ای که آقایان موسوی، کروبی و خاتمی از امضاکنندگانش بودند، آمده بود: "از شما مراجع عظام تقلید به عنوان مرجع و ملجأ ملت شریف ایران می خواهیم که پیامدهای زیانبار اتخاذ شیوه های قانون گریزانه را به دستگاه های ذیربط خاطرنشان ساخته و آنان را نسبت به اشاعه بیدادگری در نظام جمهوری اسلامی برحذر دارید".
حالا آیت الله منتظری جواب داده است: " تصمیم گیرندگان حوادث و فجایع اخیر آیا تجربه حکومت شاه و سایر رژیم هاى استبدادى را از یاد برده اند؟ مگر رژیم شاه با ایجاد خفقان و رعب و سرکوب آزادى خواهان و سانسور رسانه ها و زندانى و شکنجه نمودن فعالان سیاسى و معترضین و اعتراف گیرى از آنان و پرونده سازى و تبلیغات دروغ توانست در مقابل موج اعتراضات و نارضایتى هاى مردم مقاومت کند؟"
امضا کنندگان نامه استمداد از مراجع در مورد تلاش دستگاه های امنیتی برای "اعتراف گیری" با "شیوه های غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرشرعی" از بازداشت شدگان هشدار داده بودند.
این در حالی است که مسئولان جمهوری اسلامی می گویند کسانی که اکنون در بازداشت هستند، از عوامل اغتشاشات بوده اند و بزودی محاکمه خواهند شد.
اما آیت الله منتظری نوشته است: "عزیزانى که اکنون در زندان ها اسیر هستند و از آنان با زور و شکنجه اعتراف و مصاحبه مىگیرند و هر روز جنازه یکى از آن عزیزان را به خانواده ها تحویل مىدهند چه گناهى کرده اند؟ جز این که به تخلفات عدیده و تقلب در انتخابات به طور مسالمت آمیز و آرام اعتراض داشتند و خواستار احقاق حقوق از دست رفته خود بودند؟"
آقای منتظری همچنین با انتقاد از شیوه های دستگاه های اطلاعاتی برای گرفتن اعتراف از بازداشت شدگان، به فرمان رهبر جمهوری اسلامی برای تعطیلی اخیر بازداشتگاه کهریزک اشاره کرده و نوشته است: "این گونه اعترافات هیچ مبناى شرعى و قانونى ندارد و آمرین و عاملین آن مرتکب جرمى بزرگ شده اند و باید در دادگاهى عادل و بى طرف و علنى محاکمه شوند تا مردم واقعا احساس کنند به حقوقشان توجه شده است و به آینده امیدوار شوند، نه این که در صدد اغفال مردم باشند و مثلا با تعطیلى یک بازداشتگاه تمام گناه را به گردن یک ساختمان بیندازند."
عزیزانى که اکنون در زندان ها اسیر هستند و از آنان با زور و شکنجه اعتراف و مصاحبه مىگیرند و هر روز جنازه یکى از آن عزیزان را به خانواده ها تحویل مىدهند چه گناهى کرده اند؟
آیت الله منتظری
-- بدون نام ، Jul 30, 2009 در ساعت 05:00 PMپیشتر پایگاه اینترنتی آیت الله حسینعلی منتظری گزارش داده بود که او در روزهای اخیر برای بحث درباره "مسائل فقهی و سیاسی روز" با آیت الله عبدالکریم موسوی اردبیلی و آیت الله شبیری زنجانی، دیدار کرده است.
جزئیات این دیدار در دهکده خاوه، در اطراف قم که اقامتگاه تابستانی آیت الله منتظری است، فاش نشده است.
پیش از انتشار بیانیه تازه آقای منتظری، آیت الله موسوی اردبیلی و آیت الله یوسف صانعی، دو تن دیگر از مراجع تقلید، شیوه های برخورد با معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری را محکوم کرده بودند.
آیت الله یوسف صانعی بیانیه ای صادر کرد که در آن خطاب به کسانی که آمر و عامل "ضرب و جرح و قتل و زندانی کردن افراد بوده و به آزار زندانیان می پردازند" هشدار داده شده بود که "اینگونه ظلم ها به کسانی که هیچ پناهگاهی جز خداوند ندارند از گناهان کبیره به شمار می رود."
آیت الله صانعی خواستار آزادی فوری تمامی زندانیان و صدور "اجازه برگزاری مراسم به خانواده شهدای حوادث اخیر" شد و گفت که آمرین، عاملین و محرکین این حوادث نیز باید توبه کنند و رضایت مضروبین و آسیب دیدگان را به دست آورند.
آیت الله عبدالکریم موسوی اردبیلی هم هشدار داد که ادامه روند کنونی می تواند باعث تضعیف نظام و اعتماد عمومی به آن شود و افزود که "حرمت شکنی و ایراد اتهاماتی که در دادگاه های صالحه ثابت نشده اند به بزرگان و شخصیت های ملی و دینی نه تنها جامعه را آرام نمی سازد بلکه آتش فتنه را شعله ور تر می کند."
دوستان به شرافت ایرانیتون قسم به تمام خبرگزاری ها، همه جا پخش کنید،نگذارید خونش پایمال بشه..
در روز 25 خرداد در درگیریهای اصفهان یکی از دوستان ما به نام “حسین اخترزند ” به طرز وحشیانه ای به شهادت رسید. “حسین اخترزند ” فرزند مرحوم مرتضی ، 32 ساله (متولد 27 آذر ماه سال 1355) نان آور خانواده بود . وی در روز دوشنبه25 خرداد ماه بعد از کار به سمت دروازه شیراز حرکت می کند .آنجا کانون در گیریها بوده و عده ای بسیجی و لباس شخصی به دنبال تعدادی از مردم می گذارند .و حدود 15 نفر از مردم از درب پارکینگ مجتمع پزشکان (واقع در دروازه شیراز – بن بست هاله )وارد ساختمان می شوند و هر کدام به طبقه و یا اتاقی پناه می برند . اما متاسفانه حسین و یک نفر دیگر که هنوز نامش را نمی دانیم در پشت بام طبقه سوم به دست بسیجی ها می افتند و مورد ضرب و شتم بسیار زیادی قرار می گیرند و بسیجی های بیرحم آنها را از طبقه ی سوم به پایین پرتاب می کنند .
شخص دیگر که همراه حسین بوده به دست لباس شخصی ها می افتد و طبق گفته های شاهدان ، پرچمی دور بدنش پیچیده و او را به مکان نا معلومی برده اند . اما بدن نیمه جان حسین را چند تن از مردم می بینند و یک پزشک انسان دوست با بیمارستان شریعتی (واقع در 100متری محل وقوع ) تماس گرفته و اورژانس به محل حادثه آمده است . و علیرغم مداخله ی نیروهای امنیتی که اجازه ی بردن حسین به بیمارستان را نمی داده اند ، مردم تجمع کرده و با آمبولانس او را به بیمارستان رسانده اند .اما متاسفانه در شامگاه در مقابل چشمان مادر و خواهر و برادرانش جان سپرد .البته به گفته ی یکی از پرستاران وضعیت حسین آنقدر وخیم بود که مرگ از زندگی برایش بسیار بهتر بود .زیرا که او قطع نخاع شده بود و هیچ جای سالمی در بدنش نمانده بود .
نیروهای امنیتی به خانواده حسین تاکیید داشتند که او در اثر سهل انگاری روی ایرانیتهای پوسیده ی پشت بام افتاده و کشته شده است .حتی یکی از فرماندهان سپاه چند روز پیش در یک سخنرانی باکمال بی شرمی اعلام کرد که ما در اصفهان تنها یک کشته داشتیم آنهم به خاطر استعمال مواد مخدر ( شیشه ) بوده است .
نیروهای امنیتی فشارهای زیادی را بر این خانواده وارد داشتند و از همه نزدیکان تعهد گرفتند که کشته شدن حسین را تصادف اعلام کنند تا جنازه وی را تحویل دهند . حتی در مراسم ختم 5 نفر مسلح ( 3 مرد و 2 زن ) را آوردند که مراقب اوضاع باشند . تمام مراحل کفن و دفن او را یکی از عوامل خودشان انجام داد و حتی زیارت عاشورا که موقع خاک سپاری خوانده شد را نیز یکی از همین افراد خواند . ضمن اینکه موقع حمل تابوت از گفتن “الله اکبر” جلوگیری کردند !!!
اما خدا را شکر با همه ی این فشارها تمام مردم اصفهان از این قضیه خبردار شدند و حتی آقای نکوئی ( رئیس ستاد میرحسین موسوی در اصفهان ) نیز در مراسم وی شرکت داشت .
این خبر در بسیاری از سایت ها و وبلاگها درج شده است .
برخلاف اینکه امنیتی ها تاکیید داشتند که او خودش در اثر غفلت افتاده اما آثار جراحات زیاد روی دست چپ ، پای چپ و راست ، کمر ، پهلو و پارگی عمیق دست راست ( که در برگه ی پزشکی قانونی نیز ثبت شده است ) و نیز شاهدانی که آنجا بوده اند و صدای ضرب و شتم و فریادهای حسین را شنیده اند ، همگی گواهی است بر اینکه او قبل از افتادن مورد ضرب و شتم زیادی قرار گرفته است . امیدواریم این خبر را به گوش تمام جهان برسانید تا همه بدانند ” حسین اخترزند” را بیرحمانه تر و سنگدلانه تر از بقیه کشتند .
آدرس منزل حسین : اصفهان . خیابان رباط دوم (شهید رضی) . خیابان مخابرات . کوچه سلطانی . فرعی اول سمت راست . منزل اول سمت چپ (در سبز رنگ) . طبقه ی دوم .
آدرس قبر : باغ رضوان . قطعه 17 . بلوک
جریان ما ایرانیها با دولتمون شده،حکایت آن پادشاه که گوزیدن را ممنوع کرد
جریان ما ایرانیها با دولتمون شده،حکایت آن پادشاه که گوزیدن را ممنوع کرد.
در گذشته های دور پادشاهی بیگانه بر سرزمین مادری مسلط شد. او بد خواه و در عین حال زیرک بود. و وزیری داشت ازخودش بسی بد خواه تر و زیرک تر. به او امر کرد...که راهی بیاب تا بر روح و جان این مردمان مسلط شوم، بدون آنکه بفهمند واعتراضی بکنند.
وزیر تفکری کرد و طوماری بنوشت و به جارچیان داد تا درسراسر شهرها و آبادی ها بخوانند.
قوانین جدید اعتقاد به دین قدیم و سوادآموزی را غیر قانونی اعلام کرد و مالیاتها را به سه برابر افزایش داد. شب زفاف عروس از آن شاه بود و ارزش جان مردمان به اندازه چهارپایان کشورهمسایه که موطن اصلی شاه بود اعلام شد. هر گونه اعتراض و مخالفت با این قوانین مجازات مرگ داشت ....و در نهایت طبق این قوانین گوزیدن هم ممنوع اعلام شد.
پادشاه گفت: ای وزیر این همه فشار آنان را به شورش وا خواهد داشت.... مگرقرار نبود انقلاب مخملی کنیم؟
وزیر گفت: نگران نباشید اعلیحضرت... به بند گوزیدن دقت نفرمودید. همان سوپاپ اطمینانیست که انرژی اعتراضشان را خالیکنند.
و چنین شد که وزیر گفت.
مردم لب به اعتراض گشودند که این ظلمی آشکار است. این طبیعی است که پادشاه بخواهد مردم را به دین خودش در آورد و یا سواد خواندن آنان را بگیرد. همچنین افزایش مالیات همیشه مطلوب شاهان بوده و مالکیت در شب زفاف هم رسمی قدیمیست. وبی ارزش بودن جان ما در مقابل جان مردمان همسایه هم از وطن پرستی شاه است...
اما دیگر منع چسیدن و گوزیدن خیلی زور است. و تازه مگر پادشاه می توان ددر تمام مستراح های این سرزمین نگهبان بگمارد.
آنان که باسواد تر بودند داد سخن دادند که تازه جانم،،، خالی نمودن باد روده برای سلامت مفید است وهیچ قبحی در آن نیست.... و اینان متحجرانی بیش نیستند که سرشان را در تنبان خلایق فرو می کنند.
با کلی کیف به خاطر این تفسیر علمی و کلمه متحجر سر تکان می دادند و خودشان را روشنفکر می نامیدند. وگفتند تازه مگر خود شاه نمیگوزد.
جک های بسیاری ساختند در مورد شاه که از فرط نگوزیدن ترکیده , یا برای کنترل بر روده اش چوب پنبه به ماتحتش فرو کرده, یا مثل سگ بو کشان دماغش را به *** مردم می چسباند و اینها را برای هم اس ام اس کردند و کلی خندیدند.
نگهبانان حکومت در سراسر سرزمین پخش شدند تا اجرای قوانین را تضمین کنند. هر از چند گاهی بی خبر به مستراح ها یورش می بردند و افراد گوزو را دستگیر می کردند و به منکرات می بردند.
اما مردم همچنان به گوزیدن در خفا ادامه می دادند و این صداهای بویناک روده شان را اعتراضی عظیم به حکومت می دانستند. مردم به صحراها می رفتند و می گوزیدند. درکوچه های شهر نگاهی به این ور و آنور می انداختند و پیفی می دادند. حتی مهمانی های زیر زمینی می گرفتند لوبیا می خوردند و گروپ گوز راه مینداختند.
بعد از مدتی دیگر کسی آن ماجرای منع سواد و دین اجباری وکاپیتولاسیون و عروس دزدی و مالیات را به خاطر نیاورد و همگان سعی کردند از این آخرین حق بدیهی خوشان دفاع کنند.
و در همین احوال پادشاه و وزیرش در قصر قهقهه سر می دادند که چه زیرکانه مردمان را در بخارات اسیدی خودشان غرق کرده و همگان را گوزو کرده اند.
-- بدون نام ، Jul 30, 2009 در ساعت 05:00 PMزلزله ای به شدت 4 ریشتر در غرب تهران
رئيس ستاد حوادث غيرمترقبه فرمانداري شهرستان كرج اعلام كرد: شدت زلزلهايكه امروز حدود ساعت سه بعداز ظهر، غرب تهران را لرزاند چهار ريشتر بوده است..
عباس جعفري امروز در گفتگو با خبرنگار فارس در كرج اظهار داشت: كانون زلزله ساعت حدود سه بعد از ظهر امروز شهرستان آبيك در استان قزوين بوده است.
وي تصريح كرد: خسارات احتمالي ناشي از اين زلزله هنوز گزارش نشده است.
-- بدون نام ، Jul 30, 2009 در ساعت 05:00 PMنامه آيت الله پسنديده برادر خمينی به وی در تاريخ ۱۵ مرداد ۱۳۶۲
ناله ها از هر سو به گوش می رسد و نفرينش به ارباب عمايم عالمی را گرفته است. براساس آنچه هر روز مشاهده می کنيم و آن چيزهايی که به گوش ما ميرسد و خودمان احيانا در جريان آن قرار می گیریم، مردم هر ساعت دست به آسمان دارند و آرزوی بازگشت اوضاع گذشته را می کنند.
آيا اين ناله ها را شما می شنويد؟ يا ماشاالله با حصاری که دور شما کشيده اند، شما هم حکايت آن چوپان را داريد که گرگ به گله اش زده بود ولی او بی خبر مشغول دوشيدن ميش مورد علاقه اش بود و هيچ از جای نجنبيد تا لحظه ای که گرگ سراغ خودش آمد. اول ميش او را به پنجه ای دريد بعد هم خودش را...
روزی که در خمین و به دستور حزب جمهوری و با تمهید و توطئه ای که گمان ندارم بدور از اطلاع شما بوده، عمامه از سر من کشیدند و از هیچ اهانتی ابا نکردند، من ذره ای گلایه نکردم، که روزگار جدمان پیش چشم بود.
روزی که آن سید بیچاره را که فقط قصد خدمت داشت و خود شما صد بار گفته بود بد که از فرزند به من نزدیکتر است، با آن افتضاح از رياست جمهوری خلع کردند و یک بدبخت بد عاقبت را که اداره یک کاروانسرا هم از عهده اش برنمی آید به ریاست جمهوری این مملکت بزرگ و معتبر تعیین کردند، به شما گفتم این شیاطین قصد دیگری دارند و می خواهند از این عروسک برای اجرای مقاصد خود استفاده کنند.
اما شما به جای گوش دادن به این حرفهای مصلحانه رو در هم کردید و حتی حرمت برادر بزرگ را هم رعایت ننمودید. من که مثل عقیل بن ابوطالب مال و جا و مقام نخواسته بودم که شما حکم به داغ کردن دلم دادید و سر پیری اهانتی به من روا داشتید که در زمان شاه هم کسی جرات اعمال آن را نداشت..
روزی که دستور دادید همه صندوقها را به نام علی آقا خامنه ای باز کنند، من و دو سه آدم دلسوز که حداقل یکیشان، یعنی شیخ علی آقا تهرانی بیست سال شاگرد خاص و مورد محبت شما بود، به شما نوشتیم که این انتخاب ایران را بر باد میدهد، گوش نکردید وحالا میبینید آنچه نباید میدیدید.
این همه خونها ریخته شد، اینهمه جنایات وقوع پیدا کرد که از ذکر آن به خود میلرزم که مبادا قطره ای از این خونها به سبب اخوت (برادری) من و شما دامن مرا بگیرد، فقط برای اینکه شما به جای گوش سپردن به آنها که هم به اسلام و هم به ایران علاقه مند بودند، گوش به شیاطین دادید.
شما چگونه بر مسند ولایت مینشینید؟ آن سادات عالیقدری را مثل حاج آقا حسن قمی، سبط آن افتخار ازلی تشیع، حاج آقا حسین قمی طاب ثراه و آقای حاج سید کاظم شریعتمداری، مرجع بر حق شیعه مولا علی را به آن خفت خانه نشین می کنید و مرجعیت را از آنها سلب می کنید، از آنها که خود با اشک و ناله های من بیست سال پیش حکم مرجعیت شما را امضا
کردند و به شاه دادند تا از آزار و توهین به شما ممانعت شود.
شما خود بهتر از هر کسی می دانید که من از ابتدا با مداخله روحانیون در امور کشوری و لشگری مخالف بودم و به شما گفتم وقتی ما مصدر کار شویم اگر کارها مطابق خواست مردم نباشد همه نفرت متوجه ما خواهد شد و در نهایت اسلام ضرر خواهد دید .
آیا امروز نتیجه ای بجز این حاصل شده است؟ این مردمی که در راه اسلام از جان می گذشتند و در زمان شاه از فکلی و بازاری و دانشجو و زن، شعایر دینی را محترم میداشتند، امروز نه به دین توجهی دارند و نه برای شعایر دینی ارزشی قایلند. آنها می
گویند اگر دین این است که اولیا جمهوری اسلامی اعمال می کنند بهتر است ما کافر باشیم و اصلا اسم مسلمان روی ما نباشد.
با سیاستهای غلط جمعی منبری و مدرس که از اداره خانه خودشان هم عاجزند، امروز ایران به نهایت ذلت و خواری در دنیا افتاده است. حتی یک دوست برای ما باقی نمانده است. من با چند روحانی شیعه پاکستانی اخیراحرف میزدم آنها از وضع ایران گریه می کردند و می گفتند در کشور ما سابق شیعه مقام و ارزشی داشت ولی حالا ما تا اسم تشیع را می آوریم، می گویند لابد مثل ایران.
آقای حاج آقا صدر به من می گفت مردم لبنان، که در غیبت آقا موسی صدر چشم به ایران داشتند امروز خیلی از ایران زده شده اند. این چه معنا دارد که ما اسلحه از اسراییل بخریم و بعد از جنگ با اسراییل و تحریر جنوب لبنان سخن بگوییم.
بنده در مورد جنگ و مسایل آن حرف نمی زنم که خود مثنوی هفتاد من کاغذ است، فقط می گویم آیا به گوش شما نمی رسد که بعضی از نور چشمیها چه دست اندازیها به بیت المال مسلمین به اسم و جنگ و کمک به جنگ زدگان کرده اند.
بیش از ۳ ماه است بنده برای دیدن شما وقت خواسته ام ولی دفتر شما مرتب می گویند وقت ندارید. آنوقت هر روز ملای فلان ده و دادستان بهمان قصبه را به حضور می پذیرید. چون لابد به جز مدح و ثنا نمیگویند و بدبختانه شاید چون خداوند تبارک به من لسان مداحی نداده حتی باید از برادر خود محروم بمانم.
بنده گمان دارم که با ارسال این نامه لابد تضییقات و گرفتاریها برای ما بیشتر خواهد شد ولی چون چند روزی است که حس می کنم هر لحظه ممکن است که حق تعالی آرزویم را اجابت کند و اجازه ترک این جهنم فانی را عنایت فرماید، لذا به عنوان وصیت یا توصیه
و یا خداحافظی برادری با برادرش این جملات را نوشتم..
شما وصیت نامه می نویسید و برای خود جانشین تعیین می کنید پس چرا یکباره اسمش را نمی گذارید سلطنت اسلامی به جای جمهوری، مگر رسول اکرم جانشین توی وصیت نامه تعیین کرد؟ بجز اینکه مولا علی را که معصوم و منتخب الهی بود به مردم عرضه داشت. شما کدام معصوم را در اطرافتان می بینید؟ شیخ علی مشکینی را که کراهت نفس او کاملا از منظرش هویداست ؟بله کدام معصوم را دیده اید؟
۱۴ قرن مردم تشخیص می دادند که کدام مرجع اعظم است و کدام یک از علما قابل احترام و اعتماد.
حال روزنامه ها یک روزه یک شیخ را آیه العظمی می کنند و دیگری را افقه الفقها.
آن شیخ گیلانی جلاد آیت الله می شود و دسته دسته ثقه الاسلام و حجه الاسلام از کارخانه حکومتی بیرون می آید.
اسمش را هم گذاشته اند حکومت جمهوری اسلامی، و مسرورید که حکم خدا را در زمین اجرا کرده اید؟
خوشا به سعادت آنها که همان روزهای نخست رفتند و این روزها را ندیدند.
من نیز دیر و زود می روم تنها وحشتم برای شماست.
خداوند همه را به راه راست هدایت کند. ۲۵ شوال ۱۴۰۳ قمری
قم-مرتضی پسندیده
مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوري احمدي نژاد روز دوشنبه 12 مرداد ماه انجام ميشود. به گزارش فارس مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوري احمدي نژاد روز دوشنبه 12 مرداد ماه انجام ميشود. اين مراسم روز دوشنبه 12 مرداد ماه با حضور رهبر معظم انقلاب و مسوولان عالي رتبه نظام برگزار خواهد شد
-- بدون نام ، Jul 30, 2009 در ساعت 05:00 PMزیستن برای بازگفتن
مسئله مصلی یا بهشت زهرا نیست، مسئله حضور مردم است
به احتمال خیلی زیاد آقایان کروبی و موسوی این فرض را نداشته اند که وزارت کشور دولت کودتاچی که به راحتی ۲۵ میلیون رای تقلبی درست می کند و زیر زمین ساختمانش شکنجه گاه جوانان است به آنان مجوز برگزاری برنامه می دهد. در نتیجه داستان گرفتن مجوز را می توان صرفا استفاده از فرصت تبلیغاتی آن دانست.
اما ناگهان خبر برگزاری مراسم در بهشت زهرا برای بسیاری از فعالان جنبش مردم ایران ایجاد سردرگم کرد که در نهایت چه کنند؟ به نظر من این جا باید چند نکته را در نظر گرفت:
۱- کروبی و موسوی می خواهند در چارچوب قانون حرکت کنند. درنتیجه نمی خواهند بانیان تجمعی شوندکه مجوز ندارد اما شاید بخواهند در میان مردم حضور یابند برای دعوت به آرامش و یا ابراز همدردی( مثل ۲۵ خرداد،۲۶ خرداد و ۲۷ خرداد) این تجمع ها هم مجوز نداشت. درنتیجه زیاد نگران نباشید اگر مردم در خیابان ها بیایند و حضور چشم گیری داشته باشند کروبی و موسوی هم می آیند.
۲- حتی اگر موسوی و کروبی هم بخواهند در بهشت زهرا حاضر شوند ایرادی ندارد. بسیاری هم می توانند به آن جا بروند و این منافاتی ندارد که دها و صد ها هزار نفر هم در خیابان های تهران بخواهند تجمع کنند. بعد از ساعاتی مردمی هم که به بهشت زهرا رفته اند به ما می پیوندند.
۳- دراین جنبش هر کدام از فعالان یک رسانه اند و هر کدام یک رهبر! در نتیجه زیاد نباید یقه موسوی وکروبی را گرفت که همه ی کار ها را آنان بکنند. آنان می خواهند در چارچوب قوانین خودشان حرکت کنند. ما هم با آنان همراه هستیم اما شاید در برخی جا ها آنان نتوانند با ما همراه شوند.
۴- بهشت زهرا معمولا در روز های ۵ شنبه بسیار شلوغ است. احتمالا مردم بسیاری هم به خاطر تبلیغات احتمالی روزنامه های اصلاح طلب و سایت ها و ماهواره ها و... به آن جا بروند. در نتیجه درآن جا با کمبود نیرو و مردم مواجه نخواهیم بود. تجمعات میلیونی در آن جابرقرار است. مهم این است که در خیابان های تهران هم مردم بسیار باشند. در نتیجه بهتر است ما از رسانه های خرد خود مثل فیس بوک، تویتر، اس ام اس، وبلاگ ایمیل و غیره برای تبلیغ مراسم مصلی استفاده کنیم. مسئله مصلی یا بهشت زهرا نیست مسئله حضور مردم است.
-- بدون نام ، Jul 30, 2009 در ساعت 05:00 PMبا قدرت گیری خاتمی و جناح او دستگاه تبلیغات رژیم میکوشد اختلافات جناحهای رژیم را به حساب اصلاح پذیری جمهوری اسلامی بگذارد،و همانطور که یونسی وزیر اطلاعات اذعان کرد، نشان دهد که نظام " قدرت حل بحران و خود ترمیمی " دارد.اما واقعیت این است که همه جناحهای جمهوری اسلامی در نفس سرکوب مردم و حفظ نظام جابرانه حاکم همسو و هم نظر هستند و بقول شاهرودی،رئیس قوه قضائیه، میدانند که "همه بر عرشه یک کشتی قرار دارند، که اگر"این کشتی بکشند همه با هم غرق خواهند شد."
-- بدون نام ، Jul 30, 2009 در ساعت 05:00 PMدر حالی که ما عازم مزار هستیم، فرماندهان سپاه پاسداران و بسیج و روحانیت ناپاک در حال فرستادن پولهای ما در جایی « امن » هستند. آما متاسفانه برای آنها و خوشبختانه برای ما که دست کم از این ماجرا آگاه شدیم آنها بدام کسانی افتادند که حاضر نیستند از حدود نوزده ملیارد دلار پول نقد و طلای ناب به همین سادگی بگذرند. احتمالا این بدام افتادن عظیم در اثر لو دادن بخشی از سپاه است از بخشی دیگر از سپاه. من با غم و اندوه به تمامی کسانی که گول این رژیم فاسد را خورده اند هشدار می دهم و به آنها یادآور می شوم که آنها که پاسدار و چه بسیجی و لباس شخصی در خدمت دزدان و غارتگرانی هستند که که دزدی و غارتگری آنان حد و مرزی ندارد. آنان مردم شریف ایران را برای این بخاک و خون می کشند تا آنان بتوانند چنین دزدی هایی بکنند. انسانهای ایرانی که از وزارت اطلاعات و بسیج همین نوشته مرا برای سانسور برای حک، برای مسدود کردن می خوانند بخودآیند! آخر مگر شما ها فکر نمی کنید که در ته ته ماجرا برای ایران کار می کنید. خب دوباره فکر کنید اینان چنین دزدهایی هستند. وای بحال ما. شما ما را برای پوشش دادن به این دزدیهای کلان می کشید، شما را بخدا نگاه کنید هنوز اتفاق مهمی در ایران نیفتاده، فقط دو سه تظاهرات مسالمت آمیز شده و آنها این رقمهای نجومی را بخارج می فرستند. و تازه این تنها یک رقم از آن همه رقم است که کشف شده است. این ماجرا را ترکها چنان برملا کرده اند که هیچ کس نمی تواند آنرا منکر شود حتا خود سرسپردگان رهبری هم آنرا نوشته اند. آنرا در آفتاب یزد و در تابناک بخوانید. البته آنها بزودی چند نفر را دراز خواهند کرد و خواهند گفت که اینها مقصر بوده اند و... اما شما ها همگی جزو مردم ایرانید بهوش آیید. دست از سرکوب مردم بی آزار بردارید. این مردم را بخشم و خروش نیاورید. این خبر را که در آفتاب یزد آمده و با هزار کمرویی و خجالت و حیا نوشته شده را بخوانید
http://www.aftab-yazd.com/textdetalis.asp?dt=7/30/2009&aftab=8&TextID=98473
-- بدون نام ، Jul 30, 2009 در ساعت 05:00 PMو حالا این فیلم را هم که از تلویزیون ترکیه پخش شده را نگاه کنید:
http://www.youtube.com/watch?v=CGeTc92p4v0&eurl=http://www.was-wer-wo.de/ertebat/index.php&feature=player_embedded
و شما ایرانیانی که در خدمت این حکومتید بخودآیید. از خود بپرسید که چرا حکومت با این سبعیت بینظیر ما مردم را برای ماندن بخاک و خون می کشد. از خود بپرسید چرا می ترسد حکومت را بدیگری بسپارد. چرا این همه خواهران و برادران شما بدست شما بقتل رساند. آری برادران و خواهران گول خورده ی ما، این حکومت از شما برای سرکوب ما و برای سرپوش این همه فساد مالی و اینهمه فساد اقتصادی استفاده می کند. او تا بردن سرمایه های عظیم ملی بخارج از کشور ایستاده است و بزودی سرنگون خواهد شد. این پایان کار اوست. شما تنها فکرش را بکنید که با این پول ایرانی چها که نمی توانستیم برای ایران بکنیم.
مرگ بر ....
اینها زنازاده اند رحمت به شاه که اقلا دین راوسیله نکرد
-- اکبر ، Jul 30, 2009 در ساعت 05:00 PMبه لحظه لحظه این روزهای سرخ قسم
که بوی سبزترین فصل سال میآید
قیصر امینپور
به ما خبر بفرستید: info[at]mowjcamp.com
-- shamim ، Jul 30, 2009 در ساعت 05:00 PMخبرنامه ای میل: