رادیو زمانه > خارج از سیاست > برنامه هستهای جمهوری اسلامی > غلامرضا آقازاده استعفا داد | ||
غلامرضا آقازاده استعفا دادرئیس سازمان انرژی اتمی و معاون رئیسجمهور از سمت خود استعفا کرد. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، غلامرضا آقازاده، امروز، پنجشنبه صحت این مطلب را تأئید کردهاست. بنا بر این گزارش، وی از هر دو مسئولیت خود یعنی ریاست سازمان انرژی اتمی ایران و معاونت ریاست جمهوری استعفاء کردهاست. درخواست استعفاء غلامرضا آقازاده در حدود ۲۰ روز پیش، یعنی در فاصله کمی پس از اعلام نتایج انتخابات دهم ریاستجمهوری و جریانات پس از آن، به محمود احمدینژاد ارائه شدهبود و آقای آقازاده امروز از پذیرش استعفایش خبر داد. درخواست استعفاء غلامرضا آقازاده کمی پس از اعلام «پیروزی» محمود احمدینژاد در انتخابات، به او ارائه شدهبود
پذیرش این درخواست استعفاء یک روز پس از تأکید هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا بر محدودیت زمانی پیشنهاد واشینگتن برای مذاکره هستهای با ایران صورت میگیرد. تأکید وزیر خارجه آمریکا بر اظهارات اخیر رئیس جمهوری آن کشور بود که گفتهاست «پیشنهاد مذاکره مستقیم برای ابد مطرح نیست و سران ایران باید باید در خصوص آن تصمیم بگیرند.» از سوی دیگر استعفاء رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در آستانه تغییرات گسترده در دولت بعدی محمود احمدینژاد انجام میگیرد. انتظار میرود این جایگزینیهای گسترده، تا ماه آینده اعلام شود. محمود احمدینژاد، ماه گذشته قول داد تا با «انجام تغییراتی قابل توجه در هیئت وزرا»، ساختار دولت جدید خود را تغییر دهد. غلامرضا آقازاده از سال ۱۳۷۶ به مدت ۱۲ سال در سمت ریاست سازمان انرژی اتمی و معاونت رئیس جمهوری مشغول به کار بودهاست. برخی محافل خبری پیش از این گمانههایی در مورد احتمال کنارهگیری غلامرضا آقازاده از سمت خود در سازمان انرژی اتمی مطرح کرده و نوشتهبودند که «احتمالاً محمد سعیدی، معاون بینالملل این سازمان، یا محمد قناد، معاون پژوهشی سازمان انرژی اتمی، جانشین آقای آقازاده خواهند شد.» آقای آقازاده از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۶ وزیر نفت ایران بود. وی در زمانی که میرحسین موسوی وزارت امور خارجه را بر عهده داشت معاون امور اقتصادی او بود و زمانی که میرحسین موسوی به مقام نخست وزیری رسید، معاونت اجرایی وی را بر عهده گرفت. غلامرضا آقازاده یکی از اعضای فعال حزب جمهوری اسلامی بود و در سال ۱۳۵۸ مدیر داخلی روزنامه جمهوری اسلامی گردید٬ که توسط میرحسین موسوی اداره میشد. محمود احمدینژاد، ماه گذشته قول داد تا با «انجام تغییراتی قابل توجه در هیئت وزرا»، ساختار دولت جدید خود را تغییر دهد
میرحسین موسوی از نامزدهای دهمین انتخابات ریاستجمهوری ایران و رقیب اصلی محمود احمدینژاد در این انتخابات بود. غلامرضا آقازاده به عنوان رئیس سازمان انرژی اتمی، در بخش فنی مذاکرات هستهای ایران با کشورهای غربی نقش مهمی داشتهاست. سازمان انرژی اتمی ایران تاکنون درخواستهای بینالمللی برای تعلیق غنیسازی اورانیوم را رد کرده و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل را در این رابطه نادیده گرفتهاست. قدرتهای غربی، نسبت به «جنبههای احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران» ابراز نگرانی میکنند. مقامات ایران این برنامه را «صرفاً صلحآمیز» میدانند. |
نظرهای خوانندگان
لابد آقا زاده متوجه شده که در کنار احمدی نژاد کار کردن لطمه زدن به سی سال زندگی سیاسی اش خواهند بود
-- علیرضا ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMکاش مهندس موسوی هم از مناصب رسمی خودش در حکومت استعفا می داد
-- شبیر ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMرجوی به مجلس خبرگان: منتظری را رهبر موقت کنید - مجلس خبرگان را تعطیل کنید
با ادامه کش مکش های سیاسی در ایران، که با تظاهرات میلیونی مردم در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری آغاز و کم و بیش همچنان دامه دارد ،کلیه سازمان های سیاسی ایران فعالیت های خود را چه در داخل و چه خارج از این کشور بشدت افزایش داده اند . ازجمله "مسعود رجوی" رهبر"سازمان مجاهدین خلق ایران "نیز ، پس از سالهای طولانی سکوت، با انتشار نامه سرگشاده ای خطاب به مجلس خبرگان رهبری نظرات خود و سازمان مجاهدین را ابراز داشت.
در این نامه که تحت عنوان " اندرز و پیشنهاد" نگاشته شده مسعود رجوی خطاب به اعضای مجلس خبرگان رهبری، از آنها می خواهد با توجه به نامه آیت الله "حسینعلی منتظری" ، با خلع علی خامنه ای ، اقای منتظری را به سمت رهبری موقت برگزینند تا، به گفته رجوی، زمینه ی برگزاری انتخابات آزاد فراهم آید و با انجام این کار، مجلس خبرگان را نیز منحل کنند. رهبر سازمان مجاهدین خلق در نامه خود نگفته است که در این صورت سیاست سازمان تحت ریاست وی نسبت به حکومت موقت مورد نظر چگونه خواهد بود. نامه رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران روز گذشته در اختیار سایت های خبری اپوزیسیون در خارج از کشور قرار گرفت.
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMاسم با مسما یعنی همین!
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMمردم بزرگ و قهرمان پرور ایران استعفای رییس انرزی اتمی اخوندها از اولین اثار زهرهای شماست که در گلوی ولایت وقیح ریخته میشود البته این از نتایج سحر است.باید همه همه باهم متحدتر و پر تلاش به پیش بتازیم ودر هر لحضه دشمن را وادار به عقب نشینی بیشتر بکنیم که بی شک پیروزی از ان ما ملت ازاده وازادیخواه ایران سرفراز است.این را بیاد داشته باشید همیشه ریزش ها در حکومت های دیکتا توری از جاهای ضعیف تر شروع میشود ولی در حکومت اخوندی از جای کلیدی انها اغاز شده است و بی شک در پیکره این حکومت ضذ بشری به سرعت جریان پیدا خواهد کرد.
-- Hamid ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMپس همه با هم به پیش تا رسیدن به ازادی ودمکراسی در ایران اسیر.پس ای وطن در زنجیر قول میدهیم که بزودی از چنگ این اخوند های جنا یتکار ازاد ات کنیم.
به امید ان روز حمید
حاجی آقا، کجا ؟ چرا به این زودی ؟ حالا تشریف داشتید!!
-- کاوه ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMپرویز فتاح، وزیر نیرو، می گوید برخلاف وعده قبلی، نیروگاه اتمی بوشهر تابستان امسال راه اندازی نمی شود. آقای فتاح سازمان انرژی اتمی ایران را به خلف وعده برای تحویل ۵۰۰ مگاوات نیروگاه هزار مگاواتی بوشهر متهم کرد. او گفت: "به نظر می رسد علی رغم قولی که داده شده بود، تابستان امسال این میزان برق وارد مدار نمی شود." وزیر نیرو درباره زمان نهایی راه اندازی نیروگاه هسته ای بوشهر ابراز بی اطلاعی کرد و غلامرضا آقازاده را مسئول تعیین تاریخ دانست و گفت که تاکنون آقای آقازاده اطلاعات موثقی درباره تاریخ دقیق راه اندازی ارائه نکرده است. یک ماه پیشتر آقای فتاح با استناد به قول سازمان انرژی اتمی به خبرنگاران گفته بود که ۵۰۰ مگاوات از برق نیروگاه بوشهر تا آخر تابستان جاری وارد مدار می شود. یک مقام وزارت نیرو نیز این تاریخ را تیرماه اعلام کرده بود.
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMمحمود احمدی نژاد در حالی به گفته استاندار خراسان رضوی برای "شکرانه نعمت حضور همراه با اقتدار و حماسه آفرین مردم(بخوان تقلب در رأی مردم ) در پای صندوق های رای و خلق برگ زرین و ماندگار انتخابات 22 خرداد" رهسپار مشهد می شود که خبرهای منتشره در سایت های اینترنتی و وبلاگ ها حکایت ازساماندهی خودجوش مردم مشهد برای اعتراض به دولت کودتا و عدم پذیرش رئیس جمهور منتصب دار.
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMمسافران کرمانشاهی باند فرودگاه مهرآباد تهران را بستند.
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMمسافران کرمانشاهی پرواز شماره ۱۰۵۹ تهران - کرمانشاه هواپیمایی ماهان چهارشنبه شب با تجمع چندین ساعته در باند فرودگاه مهرآباد تهران این باند را بستند. براساس این گزارش وقتی مسافران راس ساعت ۲۰ وارد هواپیما شده و بر صندلی های خود مستقر شدند بناگاه خلبان هواپیما اعلام کرد که بدلیل نقص فنی قادر به پرواز نیست و در پی اعلام خلبان مسافران کرمانشاهی هواپیما را ترک کردند و مسوولین شرکت ماهان در فرودگاه نیز اعلام کردند : قادر به جایگزینی هواپیما و ایجاد پرواز جدید نیستند و مسافران باید فرودگاه را ترک نمایند که مسافران کرمانشاهی نیز بدلیل عدم همکاری و بی مسوولیتی مسوولین شرکت ماهان از ساعت ۲۰ چهارشنبه شب تا لحظه مخابره این خبر ۴۱/۱ بامداد روز پنجشنبه همچنان در باند فرودگاه مهرآباد تجمع و تحصن کرده اند.
مسوول کمیته روحانیون ستاد کروبی در کرمانشاه به دادگاه ویژه روحانیت احضار شد
شیخ علی بحری مسوول کمیته روحانیون ستاد انتخاباتی کروبی در استان کرمانشاه روز چهارشنبه به دادگاه وِیژه روحانیت در کرمانشاه احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت.
گفتنی است که شیخ بحری چندی پیش نیز بازداشت گردید و پس از چند روز با قرار وثیقه آزاد شد.
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMفرهاد فخرالديني از اركستر ملي رفت
کنسرت - ارکستر- گروه ادب و هنر:
لغو كنسرتهاي موسيقي در اين چند هفته، يكي از خبرهاي ثابت موسيقي كشور بود
اما خبر كنارهگيري فرهاد فخرالديني از رهبري اركستر ملي از تمام اخبار اين حوزه عجيبتر بود؛ خبري كه رهبر اركستر ملي آن را اعلام كرد و بلافاصله هم از سوي دفتر موسيقي وزارت ارشاد اسلامي تكذيب شد.
واگذاري به بنياد رودكي
تاريخچه تشكيل اركستر ملي به 11 سال قبل بازميگردد. فرهاد فخرالديني از سال 1377 با حمايت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اركستر موسيقي ملي ايران را راهاندازي كرد و در نخستين اجراي اين اركستر از آواز محمدرضا شجريان و ساختههاي زنده ياد علي تجويدي بهره برد.
اين اركستر سال گذشته يكي از پركارترين گروههاي موسيقي بود كه نزديك به 13 اجرا روي صحنه برد كه علاوه بر تهران، موسيقي را به شهرستانها برد. بنابراين شنيدن خبر كنارهگيري فرهاد فخرالديني از رهبري اركستر ملي عجيبترين خبري است كه در اين مدت به گوش رسيد.
آن طور كه مهر ديروز آورده بود، خبرهاي غيررسمي از منابع نزديك به اركستر ملي حكايت از آن دارد كه اين اركستر طي روزهاي گذشته از سوي دفتر موسيقي وزارت ارشاد به بنياد رودكي واگذار شده است. فرهاد فخرالديني پيرامون حواشي اركستر ملي و ادامه همكاري خود با اين اركستر به مهر گفت: ديگر تمايلي به ادامه همكاري با اركستر ملي و رهبري اين مجموعه ندارم.
رهبر اركستر ملي درباره دلايل اين تصميم خود گفت: در حال حاضر ترجيح ميدهم سكوت كنم و بهتر است دلايل اين امر را از دكتر خبري رئيس مركز موسيقي وزارت ارشاد پيگيري كنيد.
محمدعلي خبري، مديركل دفتر موسيقي ارشاد همراه با گروه كر آوازي تهران در فستيوال آسيايي و جهاني كرال كرهجنوبي شركت كرده و تازه ديشب به تهران رسيد، اما روابط عمومي دفتر موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بلافاصله به اين گفته فخرالديني واكنش نشان داد و طي يك نمابر، تكذيبيهاي صادر كرد.
اين دفتر اعلام داشت: اركستر موسيقي ملي بهمنظور ساماندهي بهتر امور اجرايي و استفاده از ظرفيتهاي مجموعه اركستر ملي ايران و فعاليتهاي استاني به بنياد رودكي واگذار شده و فرهاد فخرالديني همچنان رهبر اين اركستر است.
در اين نمابر آمده است: به جهت حجم فعاليتها و مشغلههاي انجمن موسيقي ايران در انجام امور 3 مجموعه اركستر ملي ايران، اركستر سمفونيك و گروه كر دفتر موسيقي و ساماندهي بهتر امور اجرايي و استفاده از ظرفيتهاي مجموعه اركستر ملي ايران و فعاليتهاي استاني اركستر ملي به بنياد فرهنگي و هنري رودكي واگذار شده است.
انجمن موسيقي ايران همچنان مسئوليت اجرايي اركستر سمفونيك تهران و گروه كر دفتر موسيقي را برعهده دارد. هر 3 مجموعه يادشده همچون گذشته تحت حمايت و سياستهاي دفتر موسيقي معاونت هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي فعاليت خواهند كرد.
اركستر ملي علاوه بر اجراهاي موفق، چهرههاي موفق و جواني به دنياي موسيقي معرفي كرده است. قرار بود كه در 28 خرداد نخستين كنسرت سال 1388 خود را اجرا كند. كيوان ساكت نوازنده تار كه قرار بود از ساختههاي خودش را اجرا كند بهدليل شرايط موجود از كار انصراف داد. گرچه كه دفتر موسيقي ارشاد اعلام كرد كه هيچ تغييري در برنامه بهوجود نخواهد آمد. اما درنهايت سرماخوردگي فرهاد فخرالديني بهانهاي شد كه اين كنسرت اجرا نشود.
اجراهايي كه به سرانجام نرسيد
داستان از لغو كنسرت محمدرضا شجريان شروع شد. در پي لغو اين برنامه كه سايت شركت دل آواز منتشر كرد، دفتر موسيقي وزارت ارشاد نامهاي به رسانهها ارسال كرد كه در آن نوشته شده بود براي كنسرت شجريان مجوزي صادر نشده است. اما اين پاسخ دفتر موسيقي، سؤالي پيش آورد كه چرا وقتي شجريان برنامههاي نيمه اول سال خود را اعلام كرد، مسئولان از عدمصدور مجوز، حرفي به ميان نياوردند.
دفتر موسيقي در دوراني كه كنسرتها لغو شد نقشي منفعل داشت و صرفا به صدور بيانيه پرداخت.
كنسرت گروه ارمنستاني بهدليل شرايط حاكم در روزهاي 10 تا 12 تيرماه، كنسرت هنگامه اخوان در روزهاي 11 و 12 تيرماه بهدليل تورم حنجره، كنسرت رضا يزداني با داشتن مجوز در روزهاي 16 و 17 تيرماه، كنسرت گروه سمان در روزهاي 28 تا 30 خردادماه، كنسرت اركستر ملل به سرپرستي پيمان سلطاني در 28 خرداد و كنسرت گروه كامكارها در تيرماه ازجمله كنسرتهايي بودند كه روي صحنه نيامدند.
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMخلع يد از شوراها؛ وزير، شهردار هم ميشود!
گروه شهري: يك فوريت طرحي در مجلس ايران به تصويب رسيده است كه براساس آن انتصاب شهرداران بايد از حدود اختيارات شوراهاي شهر خارج و به وزارت كشور سپرده شود
براساس اصلاح بند يك ماده 71 قانون تشكيلات، وظايف و انتخابات شوراي اسلامي كشور مصوب 1375 شهرداران در شهرهاي با جمعيت كمتر از 200هزار نفر و با رعايت مقررات مندرج در آييننامه اجرايي و شرايط احراز تصدي سمت شهردار با حكم استاندار و در شهرهاي بالاي 200 هزار نفر جمعيت و مراكز استانها با انتخاب استاندار و حكم وزير كشور براي مدت 4 سال انتخاب ميشوند.
به گزارش همشهري، اين طرح با مخالفت شديد اعضاي شوراي اسلامي شهر تهران و ديگر كلانشهرهاي كشور روبهرو شده است. شوراييان اين طرح را گامي در جهت تضعيف مردمسالاري توصيف كردهاند.
مهدي چمران، رئيس شوراي اسلامي شهرتهران كه رياست شورايعالي استانها را نيز برعهده دارد در آخرين اظهار نظر خود گفته است به نظر ميرسد اين اقدام مجلس يك حركت سياسي باشد.
چمران در عين حال سعي كرد روحيه معتدل خود را كه در 8سال گذشته در كوران بحرانها وتنشها به خوبي ايفا كرده ازدست ندهد؛ بنابراين جمله خود را بدين شكل تصحيح كرد: خداكند كه سبقه سياسي نداشته باشد.
وي با تاكيد بر اينكه در انتخاب شهردار عقل جمعي بر راي فردي ميچربد، بدين وسيله تعيين شهردار را توسط نظر يك وزير بهجاي نظر 15عضو شورا زير سؤال برد و افزود: چرا وزارت كشور بايد شهردار را انتخاب كند؟ مگر دولت قرار نيست كوچك شود؟ چمران گفت: اين طرح درحالي مطرح ميشود كه دولت قصد دارد 23 مورد از وظايف خود را به شهرداريها واگذار كند.
چمران به استدلال نمايندگان مجلس كه ميگويند با اين طرح درواقع بهدنبال يافتن پاسخگوي مشخص درقبال مسائل شهرياند، اشاره كرد و يادآور شد: وظيفه مجلس بررسي قوانين كلان و مشكلات مملكت است.
با اين كار هم وقت خود را تلف ميكنند هم به فرمايش حضرت امام(ره) در مورد شوراها بياعتنايي ميشود و هم با اينگونه دخالتها عملا شوراي شهر را بيمعني ميكنند.
رئيس شوراي شهر تهران اضافه كرد: از اين طرح تعجب ميكنيم و اميدواريم نمايندگان مجلس آن را پس بگيرند و با چشم باز و با منطق پيش بروند و گذشته خوب شوراها را زير سؤال نبرند و كاري نكنند كه موجب سرشكستگي كشور شود.
تضعيف خواستههاي مردم
معصومه ابتكار، عضو كميسيون فرهنگي اجتماعي شوراي شهر تهران نيز اين طرح را گامي در جهت تضعيف خواستههاي مردم دانست و تاكيد كرد: برخي با تعيين سرنوشت توسط مردم مشكل جدي دارند و جايگاهي براي سليقه و خواست مردم قائل نيستند.
وي گفت: اين مسئله تنها مربوط به 50 نماينده امضاكننده نيست بلكه همراستا با سياستهاي كلان دولت است؛ همان طرز تفكري كه ارزش قائل نشدن براي خواسته و تفكر مردم را در سياست خرد و كلان كشور دنبال ميكند و متأسفانه در بسياري از سطوح كشور رسوخ پيدا كرده است.
ابتكار ادامه داد: مدتي است دولت بهدنبال واگذاري 23 وظيفه خود به شهرداريهاست و با انجام چنين اقداماتي در واقع بهدنبال آن است تا اگر مديريت واحدي هم قرارباشد محقق شود، توسط شهردار برگزيده خودش انجام شود نه شهردار برگزيده شوراها.
حسن بيادي، نايب رئيس شوراي شهر تهران نيز گفت: در حالي كه بايد استانداران نيز توسط شوراها تعيين شوند شاهد طرح نمايندگان مجلس براي تعيين شهردار از سوي وزير كشور هستيم.
كمرنگشدن نقش شوراها
ايازي، سخنگوي شهرداري تهران پيش از ظهر ديروز در حاشيه برگزاري دومين همايش ملي پژوهشهاي قرآني حوزه و دانشگاه، در جمع خبرنگاران با اشاره به موضوع مطرح شده درخصوص انتخاب شهردار توسط وزارت كشور گفت: از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي انتظار داريم با توجه به اينكه مسئله مردمسالاري ديني و نقش مردم در انتخاب مديران شهرها برايمان حائز اهميت است، به اين طرح راي ندهند و در عوض زمينه فعاليت گستردهتر شوراها و حكومتهاي محلي را بيشتر كنند.
وي افزود: در مجلس هفتم نيز چنين بحثي مطرح شد ولي در صحن مجلس راي نياورد. سخنگوي شهرداري تهران يادآور شد: مفهوم طرح مذكور اين است كه نقش شوراهاي اسلامي شهر كه در قانون اساسي ما بهصورت برجسته آمده، كمرنگ شود. ايازي ادامه داد: در اين خصوص رئيس و اعضاي شوراي شهر تهران و همچنين اعضاي شوراهاي اسلامي تمام شهرها و كلانشهرها موضعگيري كردند.
معصومه آباد ديگر عضو شوراي اسلامي شهر تهران نيز به همشهري گفت: شوراهاي شهر برخاسته از راي مردم هستند بنابراين مصالح مردم را ميخواهند. وي ادامه داد: به جرات ميگويم از آنجايي كه 95 درصد اعضاي شوراهاي شهر با طرح انتخاب شهرداران توسط استانداران يا وزارت كشور مخالفند، مجلس با اين اقدام در واقع خود را مقابل مردم قرار ميدهد.
آباد از رسانههاي گروهي و كارشناسان مربوطه خواست تا با آسيب شناسي علمي ضمن بررسي نتايج اين اقدام مجلس به ارزيابي دستاوردهاي 10سال گذشته شوراهاي شهر به منظور تنوير افكار عمومي بپردازند.
وي در بخش ديگري از سخنان خود با تاكيد بر اينكه اين اقدام در واقع مقدمهاي است براي يك مثنوي افزود: ضرر و زيان كمك نكردن به شوراها بهعنوان حكومتهاي محلي و دستاورد و يادگار حضرت امام(ره)، ناديدهگرفتن استعدادها و تواناييهاي مردم در اداره جامعه، پيادهكردن الگوي دولت متمركز و سنگينتركردن آن و عقبگرد از مدنيت نظام ازجمله اين موارد است.
وي در اين باره ازنمايندگان موافق اين طرح سؤال كرد: شهردارتهران را شما برنميگزينيد، پس چگونه روي عملكرد شهردار تهران نظارت خواهيد داشت يا وي را استيضاح خواهيد كرد؟
اين عضو شوراي شهر تهران در عين حال مهمترين دستاورد شوراها را انتخاب شهردار نام برد كه به همين دليل جايگاه مهم نظارتي شورا بر عملكرد شهرداري ميسر شده است و اگر اتفاقات خوبي در شهرداري تهران افتاده نظير شفافسازي مالي، تغيير سيستم نقدي به تعهدي، گزارش دهيهاي روزانه، هفتگي، ماهانه، سه ماهه و... شهرداري به شوراي شهر همه و همه ازجمله اتفاقات خوبي است كه در نتيجه پافشاري نمايندگان شوراي شهر بر امر نظارت بيشتر بر شهرداري محقق شده است.
خادم: اين اقدام مجلس در جهت دولتمحور شدن شوراهاست
رسول خادم ديگر عضو شوراي شهر تهران در انتقاد از اين طرح گفت: اين اقدام نمايندگان مجلس در جهت دولتمحورشدن شوراهاست. وي افزود: نمايندگان مجلس به جاي پيگيري تحقق شوراهاي محلات ومناطق و... روند بعكس درپيش گرفتهاند؛ بهگونهاي كه در 2مجلس سابق به جاي اينكه شاهد پيگيري نمايندگان در جهت تحقق قانون اساسي باشيم، شاهد تلاش نمايندگان براي عقبگرد در قانون شوراها هستيم.
به گفته رئيس كميسيون برنامه و بودجه شوراي شهر نگراني نمايندگان مجلس به جاي آنكه معطوف به هماهنگي دولت با شهرداري باشد بهتر است پيگير واگذاري 23 وظيفه از دولت به شهرداريها باشد كه سالهاست مسكوت مانده است. خادم ادامه داد: نمايندگان مجلس در حال آسيب رساندن به جايگاه شوراي شهر و محدود كردن فعاليت مردميترين بخش حكومت هستند.
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMتاریخ ورود خبر: 24 تیر 1388 ساعت 22:56
تاریخ تایید: 24 تیر 1388 ساعت 23:09
تاریخ به روز رسانی: 24 تیر 1388 ساعت 23:15
لینک خبر: http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=91046
مرحله تازه در رمزگشايي از علل سقوط هواپيماي كاسپين
همشهريآنلاين: تلاشهاي متخصصان وکارشناسان براي رمز گشايي از علت سقوط هواپيماي مسافربري کاسپين با پيدا شدن سومين جعبه سياه اين هواپيما وارد مرحله تازهاي شد
دوجعبه سياه اين هواپيما ديروز در جستجوي وسيع ماموران وامدادگران پيدا شد و پس از انتقال به تهران کار بازخواني اسناد صوتي موجود در آنها اغاز شد.
سومين جعبه سياه نيزصبح امروزدر فاصله چهار کيلومتري محل سقوط بدست آمد و به تهران منتقل شد.
شدت برخورد هواپيما بازمين بگونهاي بوده است که هواپيما متلاشي شده و قطعات آن تا هزاران متر دورتر پرتاب شده است.
معاون مديريت بحران در وزارت راه اعلام کرد يازده کارگروه متشکل از دهها متخصص مختلف با تمام امکانات سخت افزاري و نرم افزاري لازم همچنان در حال بررسي ابعاد مختلف حادثه هستند
مجيدي افزود کارشناسان روسي هم به عنوان متخصصان کشور سازنده هواپيماي توپولف در کارگروههاي بررسي سانحه حضور دارند.
خبر ديگر اينکه قطعات پيکرهاي 168قرباني اين حادثه غمباربه تهران منتقل شده اما به علت شدت برخورد هواپيما بازمين شناسايي اجساد قربانيان بسيار دشوار است و به آزمايشهاي پيشرفته نياز دارد .به همين علت از خانوادههاي محترم قربانيان در خواست شده است با صبر و بردباري بيشتر اجازه دهند مراحل شناسايي اجساد قربانيان کامل شود.
سرپرست سازمان هواپيمايي کشور اعلام کرد هواپيمايي که ديروز دچار سانحه شد در سال 1987 ساخته شده و در سال 1998 خريداري و وارد ناوگان هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران شده بود.
ايلخاني گفت اعتبار اخرين گواهينامه قابليت پرواز اين هواپيما از 14 مارس2009 تا 14 مارس2010 بوده و آخرين اورهال يا تعميرات اساسي ان ، چهار سال پيش انجام شده ودوسال ديگر اعتبار داشته است.
بگفته سرپرست سازمان هواپيمايي کشور آخرين چک600 ساعته اين هواپيما حدود يک ماه قبل در يکي از معتبرترين کارخانه هاي روسيه انجام شده است و دو نفر از کارشناسان سازمان هواپيمايي کشوري بر اين تعميرات نظارت داشتهاند.
کارشناسان به علت پيچيدگي شرايط بروز سانحه، فرضيههاي گوناگوني را در باره علت سقوط هواپيما مطرح کردهاند که هيچ کدام تا پايان بازخواني اسناد موجود در سه جعبه سياه هواپيما قابل تاييد نيست
جعبه اِف دي آر
جعبه اِف دي آر هواپيما موسوم به جعبه سياه هواپيماي مسافربري توپولوف متعلق به شرکت هواپيمايي کاسپين پيدا شد.
پورمهدي رئيس ستاد حوادث غيرمترقبه استان قزوين گفت: جعبه سياه هواپيما ساعت سيزده وسي دقيقه امروز پيدا شد و براي انجام بررسي ها به تهران ارسال شد.
در جعبـه سياه که مـوسـوم به اف دي آر است کليه اطلاعات فني پرواز ثبت و ضبط
ميشود.
پيش از نيز درساعتهاي هفده وسي دقيقه و نوزده و پنجاه دقيقه ديروز دو جعبه سي / وي/ آر اين هواپيما که مربوط به مکالمات درون کـابـين خلبـان است نيز پيدا و براي بررسي اطلاعات به تهران ارسال شده بود
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMقانون احقاق حق در صدا و سیما ابلاغ شد
به گزارش واحد مرکزی خبر، قانون الحاق یک ماده و دو تبصره به قانون اساسنامه سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مصوب 1362 به این شرح است:
ماده واحده - یک ماده و دو تبصره به شرح ذیل به قانون اساسنامه سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مصوب 27/2/1362به عنوان ماده (30) افزوده میگردد و شماره ماده (30) به ماده (31) اصلاح میشود.
ماده 30 ـ چنانچه در برنامههای پخش شده سازمان (اعم از خبری، گزارشی، تولیدی در قالبهای مختلف بیانی ـ تصویری و نمایشی) از شبکههای محلی، سراسری و بینالمللی و یا در اطلاعیههای صادره از سوی آن سازمان، مطالبی مشتمل بر توهین، افتراء یا خلاف واقع نسبت به هر شخص (اعم از حقیقی یا حقوقی) باشد و یا به هر نحوی اظهارات اشخاص تحریف گردد مراحل ذیل برای احقاق حق طی خواهد شد:
مدعی میتواند اعتراض خود را کتباً به سازمان صدا و سیما منعکس نماید.
سازمان صدا و سیما در صورت قبول اعتراض در 24 ساعت پاسخ را به صورت عادلانه و حداقل دو برابر زمان اصل مطلب که از پنج دقیقه کمتر نباشد در همان برنامه و ساعت و در همان شبکه به صورت رایگان پخش نماید.
در صورت عدم توافق میان معترض و سازمان صدا و سیما، وی میتواند موضوع را برای رسیدگی به شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما به عنوان مرجع تشخیص وقوع توهین، افترا، تحریف یا خلاف واقع منعکس نماید و شورای نظارت نیز موظف است در اسراع وقت (حداکثر 48 ساعت) به مسأله رسیدگی نموده و در صورتی که حق را به ذینفع داد نظر خود را به سازمان صدا و سیما ابلاغ کند و سازمان صدا و سیما موظف است پاسخ ذینفع را مشروط به آنکه متضمن توهین و افتراء به کسی نباشد حداقل دو برابر مدت زمان مطالب اصلی که از پنج دقیقه کمتر نباشد و تا حداکثر 24 ساعت پس از دریافت پاسخ در همان برنامه و ساعت و در همان شبکه به طور رایگان پخش نماید.
شورای نظارت موظف است برای تحقق وظایف مندرج در این قانون ساز و کار لازم را فراهم سازد.
چنانچه سازمان صدا و سیما از اجرای مصوبه شورای نظارت خودداری نماید و یا شاکی نسبت به نظر شورای نظارت معترض باشد بنابر شکایت شاکی، شعبه خاصی که به این منظور تشکیل میشود، به موضوع خارج از نوبت (حداکثر یک هفته) رسیدگی و حکم مقتضی را بر اساس این قانون صادر خواهد کرد.
صدا و سیما مکلف است نظر دادگاه را در24 ساعت اجرا کند و در صورت عدم اجرای حکم، متخلف به مجازات مستنکف از اجرای حکم دادگاه محکوم خواهد شد.
تبصره 1 ـ اگر سازمان علاوه بر پخش پاسخ مذکور، مطالب یا توضیحات مجددی را که متضمن توهین، افتراء یا تحریف باشد پخش نماید، ذینفع حق پاسخگویی مجدد دارد. پخش قسمتی از پاسخ یا افزودن مطالبی به آن در حکم عدم پخش است.
تبصره 2 ـ مصوبه مذکور مانع از پیگیری مستقیم شاکی نسبت به سایر جهات کیفری از طریق دادگاه نخواهد بود.
قانون فوق مشتمل بر ماده واحده در جلسه علنی روز دوشنبه مورخه هفتم بهمن ماه یکهزار وسیصد و هشتاد و یک مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 23/3/1388 از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام موافق با مصلحت نظام تشخیص داده شد
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMخانواده ترانه موسوي مي گويند جنازه سوخته او را يافته اند
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMدوستان ترانه موسوي، از بازداشتشدگان هفتم تير در درگيريهاي مسجد قبا، گفته اند كه خانوادهي وي از يافتن جنازهي سوختهي ترانه در حومهي قزوين خبردادهاند.
يكي از دوستان ترانه موسوي ديروز براي پيگيري وضع ترانه با منزل پدري او تماس گرفت و با خبر مرگ ترانه و يافتن جنازه سوختهاش ـ بين كرج و قزوين ـ مواجه شد. خانواده ترانه از بازگويي مكان و زمان تشييع جنازه وي خودداري كردند و گفتند نمي توانند توضيحات بيشتري دهند. پس از پيگيري ها و تماس هاي مكرر دوستان ترانه با منزل وي، خانواده موسوي از آنان خواستند كه ديگر تماس نگيرند و در برابر سخن يكي از دوستان ترانه كه گفته بود خانواده او بايد نوع مرگش را به جامعه اطلاع دهند و به رسانه ها بگويند كه ترانه دستگير شده و پس از دستگيري به اين سرنوشت دچار شده است شنيده بودند كه ما صلاح كار خود را بهتر از شما مي دانيم و نمي خواهيم در تشييع جنازه اش كسي حضور داشته باشد.
ترانه موسوي به گفته يكي از دوستانش - كه نمي خواهد نامش فاش شود - روز هفتم تير در حوالي تقاطع ميرداماد و خيابان شريعتي كلاس آرايشگري داشته است. او اتومبيل خود را در يكي از خيابان هاي فرعي بين حسينه ارشاد و ميرداماد، پارك مي كند و پس از ديدن تجمع مردم در خيابان قبا و اطراف حسينه ارشاد با يكي از دوستان خود تماس مي گيرد و به او مي گويد كه پيش از رفتن به آرايشگاه بهتر است سري به مسجد قبا بزنند و با دوست خود در نزديكي مسجد قبا قرار ميگذارد. وي كه به گفته دوستش مانتوي سبز به تن و شالي سبز به سر داشته است درحاليكه در خيابان شريعتي منتظر يكي از دوستان خود بوده است از سوي مأموران حكومتي دستگير مي شود و در هنگام دستگيري، دوست وي كه به محل قرار نزديك ميشده از دور وي را مي بيند. ترانه را سوار به وني ميبرند. شواهد دستگيري ترانه به همين جا ختم نمي شود و چند نفر از دستگيرشدگان واقعه مسجد قبا در تماس هايي با خانوادهي وي، خبر دستگيري اش را به آنان اطلاع مي دهند. ترانه موسوي در زمان دستگيري شماره منزل و يكي از دوستانش را به چند نفر از دستگيرشدگان مي دهد و از آنان ميخواهد در صورت آزادي با خانواده اش تماس گرفته و خبر دستگيري اش را به آنان اطلاع دهند. كساني كه در آن روز همراه با ترانه به ساختماني در حوالي پاسداران منتقل مي شوند گفته اند كه او مدام گريه مي كرده و مي گفته است نه براي تجمع كه براي شركت در كلاس آرايشگري در آن محل حضور داشته است. اما برخي از دوستانش خبر داده اند كه ترانه در راهپيمايي هاي مسالمت آميز روزهاي 25، 26 و 27 خرداد شركت داشته است و حتا پيش از انتخابات نيز با حضور در زنجيره سبز، حمايت خود را از اصلاحات و آزادي در ايران ابراز مي كرده است.
به گفته يكي از دوستان ترانه، پس از دو هفته از دستگيري او، فردي ناشناس با منزلش تماس گرفته و به مادر ترانه خبر بستري بودن وي را در بيمارستان امام خميني كرج مي دهد. اين ناشناس به مادر ترانه مي گويد كه مردم دخترش را پس از تصادف، به آن بيمارستان رسانده اند. مادر ترانه به ناشناس مي گويد برخي تماس گرفته اند و ترانه را در درگيري هاي مسجد قبا و در بازداشگاه ديده اند اما ناشناس مي گويد ترانه ربطي به حادثه مسجد قبا ندارد و احتمالن قضيه اش ناموسي ست؛ چراكه مي خواسته با شلنگ سرم خودش را حلق آويز كند. او پارگي رحم و مقعد را نيز دليل بستري شدن ترانه ذكر مي كند. خانواده ترانه به آن بيمارستان مراجعه مي كنند اما مسوولان بيمارستان بستري شدن ترانه موسوي را تكذيب مي كنند و تنها يكي از پرسنل مي گويد كه دختري را با موهاي بافته شده ديده است كه چند نفر با ظاهري به گفته او «حزب اللهي» بيهوش مي آورند و بيهوش مي برند.
جملاتي كه اين ناشناس در مكالمه تلفني با مادر ترانه بيان مي كند نشان مي دهد كه ماموران وزارت اطلاعات و لباس شخصي ها مي خواسته اند ذهن خانواده ترانه را از سياسي بودن قضيه منحرف كنند و به آنان بقبولانند كه دخترشان از نظر اخلاقي مشكلاتي داشته است تا خانواده نيز پس از شنيدن خبر مرگ فرزندشان، از پيگيري و پي جويي درباره چند و چون مرگ وي خودداري كنند.
ممانعت خانواده ترانه موسوي از دادن اطلاعات درباره تشييع پيكر وي و چگونگي درگذشتش عجيب به نظر نمي رسد؛ چراكه تمامي خانواده هاي قربانيان حوادث اخير از سوي حكومت و وزارت اطلاعات تهديد مي شوند و به آنان گفته مي شود در صورتي كه تشييع پيكر عزيزانشان و مراسم كفن و دفن و ختم آنان با حضور مردم و با شيون و ناله برگزار شود مشكل حاد ديگري براي يكي ديگر از عزيزانشان اتفاق خواهد افتاد.
ترانه موسوي اكنون تنها به خانواده اش تعلق ندارد و متعلق به همه ايرانيان است؛ بنابراين پيگيري وضعيت او و چگونگي درگذشتش وظيفه تك تك ماست. اين كه من نمي توانم با نام خود اين اخبار را منتشر كنم؛ اين كه دوست ترانه نمي تواند نامش را بگويد؛ اين كه خانواده ترانه درباره فرزندشان هيچ حرفي نمي زنند همه از خفقاني حكايت دارد كه امروز بر جامعه ما حاكم است. من از دوستاني كه وظيفه خود مي دانند به راحتي و به سرعت اين نوع اطلاع رساني را محكوم كنند مي خواهم به جاي نشستن و محكوم كردن اين و آن، درباره ترانه تحقيق كنند و خبرهايش را به گوش نخست ايرانيان و سپس جهانيان برسانند تا شايد از بيش از اين شاهد قرباني شدن ترانه هايمان نباشيم.
هاشمی و نماز جمعه
نماز جمعه این هفته، رویدادی است بسیار مهم که در تعیین مسیر حوادث بعد از آن بسیار تاثیر گذار خواهد بود. ریشه این اهمیت و تاثیر گذاری نیز به “حضور هاشمی” و “حضور موسوی” بر می گردد. دو” حضور”ی که باید نخست به طور مجزا از هم معنی شوند و هدف، رویه و اثرگذاری هر یک جداگانه بررسی شود. به عقیده من پس از تحلیل مجزای این دو “حضور”، مجاز هستیم که به ارتباط بینشان بپردازیم.
یکی از اصلی ترین دغدغه هایی که باعث شده بود بسیاری از روشنفکران و فعالین سیاسی اصلاح طلب داخل و خارج از کشور تصمیم به شرکت در انتخابات بگیرند و در ایجاد شور سیاسی در سطح جامعه نقش ایفا کنند، “ترس” از “حذف”، کوچک تر شدن دایره ی خودی ها، فشار بسیار زیاد برای از پای درآوردن فعالین مدنی و سیاسی، ضربه های سهمگین به بدنه احزاب و نهاد های مدنی و در یک کلام ترس از “انسداد اصلاحات” بود. انسدادی که در طول چهار سال دولت دهم می توانست، ضربات جبران ناپذیری به حیات اجتماعی و سیاسی جامعه و حکومت وارد کند. اما آن چیزی که باعث شد که در عرض “یک ماه” و نه “چهار سال”، نه با انسداد بلکه با “نابودی اصلاحات” رو به رو شویم، “حضور مردم” بود که به صورت بی سابقه ای خود را وارد معادلات سیاسی کردند!. حضور مردم اگر چه باعث “تحمیل هزینه” های بسیاری بر حکومت شد اما کمک برزگی بود برای پیشبرد و تسریع “سناریوی حذف چهار ساله” و تبدیل آن به “حذف کودتایی و کوتاه مدت”،بهانه ای عالی برای حکومت و “غذای فکری” کاملی بود برای “توجیه حذف” مخالفان در نزد موافقان. مخالفان سیاسی را به “بیگانگان و دشمن” متصل کردن و آن ها را حلقه ی اصلی تدارک این “آشوب” ها معرفی کردن، همه از ماحصل حضور مردم بود. حضوری که تمام این مدت به آشفتگی سیاسی و اجتماعی دامن زد و حکومت توانست که از این آب گل آلود ماهی بسیار بگیرد.
یکی از دلایلی که باعث می شود هاشمی طریق احتیاط پیشه کند و بی گدار به آب گل آلود نزند، سعی اش در آرام کردن فضا و آشفتگی سیاسی بعد از انتخابات است. موضع گیری صریح او بیش از اینکه به نفع خودش و مردم باشد، به نفع سیستمی است که به دنبال لغزش و بهانه ای برای حذف می گردد و آرزوی شبانه اش “ادامه آشفتگی” های سیاسی تا زمان “تثبیت دائمی” اش می باشد. هاشمی تا امروز به صورت رسمی و صریح مخالفت خود را با نتیجه ی انتخابات ابراز نکرده و تنها به موضع گیری هایی آرام، در جمع خانواده ای زندانیان اخیر، بسنده کرده است. با تمام این ها، به عقیده من اگر چه در سخنان هاشمی هیچ نیست اما مرد با کیاست سیاست ایران، در عمل راه خود را مشخص کرده است. در طول چهار سال گذشته،از زمانی که شکایت خود را از تخلفات انجام شده در انتخابات 84 به خدا برد، تا مخالفت های بی پرده خودش و اطرافیان اش و مریدان سیاسی اش از دولت نهم، تلاش گسترده او در انتخابات دهم و پشتیبانی گسترده سیاسی و مالی از “رییس جمهور موسوی”، نگارش نامه ای تاریخی به آیت الله خامنه ای، مذاکراتش با مراجع قم در قبال ایستادگی در برابر نتیجه انتخابات و تلاش اخیر مجمع تشخیص برای بیرون راندن “الهام” از شورای نگهبان، همه و همه مشخص کننده موضع هاشمی است در برابر سیستمی که آن را دولت احمدی نژاد نمایندگی می کند. این که هاشمی نگران “جمهوریت” باشد، موضوع پنهانی است. اما آنچه عیان است نگرانی او از حذفی است که گریبان خود و خانواده و وابستگان سیاسی و اقتصادی اش را گرفته است. کروبی و موسوی برای “احیای جمهوریت” ایستاده اند و مبارزه می کنند، اما بازی برای هاشمی از جنس دیگری است. بازی ای که سوت آن را احمدی نژاد هنگام مناظره اش با “رییس جمهور موسوی ” به صدا درآورد. سوتی که مطمئنا بدون اجازه مقامات بالا و رهبران هدایت کننده حکومت ایران نواخته نشده است. حکومت توتالیتر به “دشمن خارجی” نیاز دارد و حکومت “حامی پرور” توتالیتر به “دشمن داخلی” نیز محتاج است. در “سناریو حذف چهار ساله” نقش “دشمن داخلی” را برای هاشمی نوشته اند. شخصی که مظهر سرمایه داری، فساد اقتصادی و سیاسی است، شخصی بسیار قدرتمند با لابی هایی پر نفود که سعی در ضربه زدن به دولت انقلابی و رهبر نظام اسلامی دارد. در این هنگام خواهد بود که سیستم با سپردن نارسایی های خودش به سنگ اندازی های دشمن داخلی و خدتمگذار نشان دادن خود، در کنار ساختن زمینه های اجتماعی و سیاسی برای حذف هاشمی، خود را پاک و منزه جلوه خواهد داد.
آنچه که جمعه را متمایز می کند، این است که هاشمی “مجبور” است که سخن بگوید و موضع بگیرد. فضا تا حدود بسیار زیادی آرام شده است و حالا نوبت هاشمی است که انتخاب کند. او در نهایت مهره ای است که حذف خواهد شد، در “بلند مدت” اگر که “تسلیم” شود یا در “کوتاه مدت” اگر که “بایستد”. پیرمرد هفتاد پنج ساله می تواند جانب مردم را بگیرد و از خود قهرمانی تاریخی بسازد و گذشته ی سیاه اش را در “دریای امید” مردم بشوید و یا این روزها که منشا حیات سیاسی یا “مردم” اند یا “اسلحه”، با فاصله گرفتن از مردم، خود را برابر اسلحه های حکومت جور قرار دهد.
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMاخبار جالبی از سوی کمیسیون امنیت ملی مجلس منتشر شده است. این که هاشمی بیانیه ی تندی با مضمون “ابطال انتخابات” نوشته بوده اما پس از سخنرانی آقای خامنه ای از انتشار آن منصرف می شود و اینکه به نمایندگان اعلام کرده که “از روز نخست با احمدی نژاد مخالفت داشته ام”. به نظر من موضع هاشمی کاملا مشخص است اما راهی که می رود معلوم نیست. جمعه خواهیم فهمید که راه او “بیراهه” است یا “راهنما”ی ماست.
رفتارهای وحشیانه مقیسه ای معروف به ناصریان با زندانیان سیاسی در دادگاه
بنابه گزارشات رسیده از بند 209 زندان اوین دانشجوی زندانی مهسا نادری برای محاکمه به شعبۀ 28 دادگاه انقلاب برده شد و توسط محمد مقیسه ای معروف به (ناصریان ) مورد محاکمه قرار گرفت.
دانشجوی زندانی مهسا نادری 19 ساله دانشجوی رشتۀ اقتصاد دانشگاه مفید شهرستان قم،روز یکشنبه 14 تیر ماه به شعبۀ 28 دادگاه انقلاب فرخوانده شد. رئیس شعبۀ 28 فردی بنام محمد مقیسه معروف به ناصریان از اعضای هیئت مرگ قتل عام زندانیان سیاسی سال 1367 می باشد .زندانی سیاسی مهسا نادری همراه با وکیلش خانم ستوده دردادگاه انقلاب حاضر شدند. ولی از حضور خانواده نادری در دادگاه فرزندشان ممانعت شد.دادگاه او حوالی ساعت 09:45 تشکیل شد. محمد مقیسه ای رئیس شعبۀ 28 دادگاه انقلاب در بدو شروع دادگاه با داد و فریادهای وحشیانه و غیر انسانی که بیشتر به بازجویان وازارت اطلاعات شباهت داشت تا قاضی ، فریادهای مقیسه ای به حدی بلند بود که صدای او در راهرو دادگاه به خوبی شنیده می شد و باعث تعجب مراجعه کننده شده بود. خطاب به دانشجوی زندانی می گفت: تو محارب هستی ، اینها را باید بکشیم ، نباید کسی ازآنها زنده بماند و تهدیدها و توهین های متعدد دیگر را علیه این دانشجوی زندانی بکار می برد.
اتهاماتی که به دانشجوی زندانی توسط سر بازجویان وزارت اطلاعات سعید شیخان و علوی نسبت داده شده است به قرار زیر می باشد: شرکت در مراسم خاوران،محاربه، تبلیغ علیه نظام است.
دانشجوی زندانی تمامی اتهامات نسبت داده شده را رد کرد و همۀ آنها را ساختگی و غیر واقعی دانست و هیچ دلیلی برای اثبات آنها وجود ندارد
برخورد وحشیانه و غیر انسانی محمد مقیسه ای معروف به ناصریان به حدی شدید بود که باعث اعتراض خانم ستوده وکیل دانشجوی زندانی شد .. مقیسه ای همچنین وکیل محترم خانم ستوده را چندین بار تهدید به بازداشت کرد و مانع دفاعیات وی از موکلش می شد. این در حالی بود که خانم ستوده در چهار چوب قوانین موجود نسبت به برخوردهای غیر قانونی به موکلش اعتراض داشت و با استدلال و یاد آوری قوانین موجود چنین برخوردی را غیر قانونی میدانست.
محمد مقیسه ای معروف به ناصریان از اعضای هیئت مرگ سال 67 می باشد این هیئت بنابه شاهدان بازمانده از آن قتل عام که باعث جان باختن هزاران زندانی سیاسی شد. علیرغم خواستۀ سازمانهای حقوق بشری برای دستگیری ، محاکمه و مجازات آمرین و عاملین این قتل عام هنوز تحقق نیافته است بلکه بعضی از آنها در نقش قاضی های وزارت اطلاعات مشغول بکار هستند و تا به حال چندین زندانی سیاسی با اتهامات واهی و بدون برخوداری از حق دفاع و وکیل به سالها زندان محکوم کرده اند
لازم به یاد آوری است که زندانی سیاسی مهسا نادری 19 ساله 2 اسفند ماه در پی یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر شدو 146 روز است که از بازداشتش در بند 209 زندان اوین می گذرد 88 روز آن را در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های جسمی و روحی بسر برد. این دانشجوی زندانی در اثر شکنجه های غیر انسانی دچار ناراحتی قلبی و سردردهای شدید شده است.سعید شیخان سربازجوی وزارت اطلاعات و فردی به نام سید او را مورد بازجوئی و شکنجه های جسمی و روحی قرار میدهند.
از طرفی دیگر برای وارد کردن فشار بر زندانیان سیاسی زنان در بند 209 زندان اوین تعداد زندانیان در سلولها چند برابر ظرفیتشان می باشد بطوری که در هر سلول انفرادی 4 تا 5 نفر جا داده اند. همچنین فشارهای ضد بشری دیگری را علیه زندانیان سیاسی زن بکار می برند. مدتی است که فاضل آب توالت ها و دستشویی های زندانیان سیاسی زنان مسدود شده است و باعث شده که تمام آن محیط پر از آب شود و امکان رفتن به دستشوئی را از آنها سلب کند و زندانیان سیاسی زن ناچار هستند تا 12 ساعت از دستشوئیها نتوانند استفاده کنند همچنین بوی فاضلاب شرایط طاقت فرسائی را برای آنها ایجاد کرده است.
در حال حاضر تعداد زیادی از زنان و دختران دستگیر شده اعتراضات اخیر در بند 209 بسر می برند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دستگیری، شکنجه،ادامه بازداشت و محاکمه بر اساس قانون محاربه و برخوردهای غیر انسانی فردی بنام مقیسه ای را محکوم می کند و از دبیر کل وکمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستار اقدام فوری برای رسیدگی به وضعیت زنان زندانیان سیاسی که در شرایط غیر انسانی بسر می برند است.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
23 تیر 1388 برابر با 14 ژولای 2009
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMکمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر
پیکر پاک صدها شهید اعتراضات مردمی یک ماه اخیر در سردخانه ای در جنوب غربی تهران نگهداری می شود. در حالی که بسیاری از خانواده های زندانیان در بند همچنان نگران عزیزانشان از این نهاد به آن سازمان و از این زندان به آن دادگاه سرگردان و حیران بازی داده می شوند و هیچ مقام مسئول و غیر مسئولی در کشور حاضر به پاسخگویی به این خانواده های نگران نیست، برخی از خانواده ها را به محل نامعلومی دعوت می کنند و بعد از توجیه و تهدید آنها به آسیب دیدن دیگر اعضای خانواده و همچنین گرفتن تعهد مبنی بر عدم اطلاع رسانی در مورد مرگ فرزندانشان و امضاء اوراقی با این مضمون که تائید می کنند عزیزانشان بر اثر تصادف و یا دیگر حوادث طبیعی جان سپرده اند جنازه های آنها را تحویل خانواده های داغدار می دهند. به گزارش خبرنگار نوروز به نقل از یکی از این خانواده ها که نخواست نامش فاش شود، وی را به سردخانه ای در جنوب غربی تهران که مخصوص نگهداری میوه و محصولات لبنی بوده است برده اند و آلبومی در اختیارش گذاشته اند که تصویر صدها کشته در آن بوده است تا جنازه فرزندش را از بین آنها شناسایی کند. به گفته وی دیدن تصاویر کشته سدها نزدیک به نیم ساعت به طول انجامیده است. وی افزود در زمان خروج از این سردخانه پیکر صدها شهید را دیده است که در آنجا روی هم گذاشته شده بودند. این مادر داغدار می گوید با آنکه جنازه فرزندم را پیدا نکردم اما با دیدن آنهمه جنازه که رو هم دپو شده بود از هوش رفته ام و وقتی به هوش آمدم که در بیرون سرخانه و در ماشین بوده ام
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMپشتیبانی از جنبش مردمی در ایران:
بیانیهء جریان مارکسیست انقلابی (ونزوئلا)
در پاسخ به اظهارات اخیر هوگوچاوز و تبریک او به احمدی نژاد
ما با وضعیتی در ایران روبرو هستیم که در آن مخالفان کنونی دولت به نتایج انتخابات جاری اعتراض دارند و مردم با تظاهرات خیابانی از این مخالفان حمایت می کنند. این اعتراضات از جانب قدرت های امپریالیستی نیز کمابیش حمایت می شود. مسألهء قابل فهم این است که انقلابیون ونزوئلایی در این اوضاع شباهت هایی با وضعیت داخلی ونزوئلا می بینند.
در ونزوئلا الیگارشی ضد انقلابی با حمایت غرب، بارها کوشیده است که نتایج انتخابات آزاد را زیر سؤال ببرد (در رفراندوم خلع ید از هوگو چاوز در 2004، انتخابات ریاست جمهوری در 2006 و رفراندوم برای قانون اساسی در 2007) و با ایجاد بلوا و شورش و فریاد تقلب انتخاباتی پیروزی طرفداران چاوز را خدشه دار سازد. اما این همسویی ها (بین اوضاع ونزوئلا و ایران) با واقعیات موجود نمی خواند.
آیا رژیم جمهوری اسلامی انقلابی ست؟
قبل از هرچیز باید گفت که جمهوری اسلامی ایران رژیمی انقلابی نیست، هرچند انقلاب 1979 که در آن کارگران، جوانان، دهقانان، سربازان و زنان شرکت فعالی داشتند، ماهیتی توده ای داشته است. در جریان این انقلاب، اعتصاب کارگران نفت نقشی حیاتی در سرنگونی رژیم شاه بازی کرده و در جریان سقوط شاه میلیونها کارگر با تشکیل کمیته های کارخانه (شوراها) کنترل کارخانه را به دست گرفتند، همان کاری که کارگران صنعت نفت ونزوئلا به هنگام تعطیل کارخانه ها توسط صاحبان صنایع در 2002 انجام دادند. میلیونها دهقان ایرانی در آستانه پیروزی انقلاب 1979 و ماههای بعد از آن، زمینهای اربابی را اشغال کردند (همچنانکه امروز دهقانان ونزوئلایی چنین می کنند). دانشجویان ایرانی به منظور دمکراتیزه کردن دانشگاهها ومبارزه با نخبه گرایی مسلط درآنها- به اشغال دانشگاهها پرداختند- سربازان نیز به سازماندهی خود در شوراها و بر کناری افسران ارتجاعی پرداختند.- ملیتهای تحت ستم (کردها، آذریها، عربها و...) به مبارزه برای آزادی خود دست زدند.- مردم ایران همه سمبلهای امپریالیسم را نشانه گرفته بودند، اما در فاصلهء 4 سال (مابین 1979و1983) رژیم نوپای جمهوری اسلامی با سرکوب این انقلاب توسط روحانیت اصول گرا وتمامیت خواه، پایه های خود را محکم ساخت. در فاصلهء چند سال همهء دستاوردهای این انقلاب نابود گردید. [در موارد متعدد] دهقانان از زمینهایی که تصرف کرده بودند بیرون رانده شدند، کمیته های مستقل کارخانه ها منحل شد و بجای آن شوراهای اسلامی مستقرگردید. کارگران از حق تشکیل سازمانهای خویش و حق اعتصاب محروم گردیدند. تعبیر خاصی از اسلام به مردم تحمیل گردید، و حقوق زنان بکلی پایمال شد.. سرکوب ایدئولوژیک مردم به اوج خود رسید. انحراف و سرکوب انقلاب 1979در سایه سیاستهای اشتباه آمیز نیروهای چپ*(1) امکان پذیر گردید که فکر میکردند، میتوانند به تشکل جبهه ی واحدی با روحانیت مسلمان برهبری آیت الله خمینی دست بزنند. اینها بهای گزافی برای این اشتباه خود پرداختند. در ظرف 4 سال رژیم با سرکوب و قلع و قمع تمام نیروهای چپ و دمکرات پایه های خود را مستحکم کرد. جمهوری اسلامی با ماسک ضد امپریالیستی و عملیاتی چون اشغال سفارت آمریکا و استفاده از جوّی که حمله عراق به ایران بوجود آورده بود، توانست این امر را براحتی انجام دهد. در 1983با ممنوع کردن همه ی سازمانهای چپ (علیرغم حمایت اولیه شان از رژیم) جمهوری اسلامی توانست سیاست قلع و قمع مخالفان را با کشتار نزدیک به 30هزار تن از فعالین چپ رفرمیست، دمکرات وچپ انقلابی به اتمام برساند. ما با رژیمی با چنین ماهیتی روبرو هستیم که نمی تواند انقلابی باشد، برعکس این رژیمی است که از خاکستر نابودی انقلاب سر بیرون آورده است.
- آیا در انتخابات اخیر تقلبی صورت گرفته است؟!
بعضی ها ادعا میکنند که چنین تقلبی صورت نگرفته است. اما رویدادهایی بر انجام این تقلبات صحّه میگذارد. در ابتدا باید گفت که هر کاندیدایی برای انتخابات باید از صافی شورای نگهبان بگذرد، که مجمعی انتصابی مرکب از 12 نفر از زعمای قم هستند. مثالی ادعای ما را در مورد تقلب انتخاباتی روشن میکند. کاندیدای محافظه کار آقای رضایی (رئیس سابق سپاه پاسداران) که نه در تظاهرت مخالفان شرکت کرده ونه تقاضای اعتراض نموده، اظهار داشته که در 80 تا 170 شهر تعداد شرکت کنندگان در انتخابات از تعداد افراد ثبت نام کرده فراتر رفته است و در تمام این شهرها کاندیدا احمدی نژاد با اکثریتی که برخی از آنها به 80 تا 90 درصد میرسیده برنده اعلام شده است. در 21 ژوئن یکهفته بعد از شروع اعتراضات و اعلام نتایج انتخابات، شورای نگهبان بطور ضمنی به برخی از این تقلبات اشاره کرده و آقای عباس علی کدخدایی – سخنگوی این شورا اعلام کرد که "آمار اعلام شده، توسط مخالفان که مدعی افزایش تعداد آراء نسبت به ثبت نام شده ها در 80 تا 170 شهر است همه صحیح نیست، بلکه فقط در مورد 50 شهر درست است. "او بعدا اظهار داشته که اگر هم تعداد آرای زیادی را 3 میلیون بگیریم، باز هم در نتایج انتخابات بنفع آقای احمدی نژاد خللی وارد نمی آید!!!- حالا باید دید آیا احمدی نژاد یک انقلابی ست؟!.......
همانند روحانیت صدر انقلاب- احمدی نژاد نیز میکوشد با عبارت پردازیهای ضد امپریالیستی و "طرفداری از فقرا" برای خودش پایگاهی مردمی جستجو کند. در مقایسه ای بین ونزوئلا و وضعیت مردم ایران، تحت حکومت احمدی نژاد باید بگوییم: انقلاب بولیواریایی در ونزوئلا به جنبش سندیکایی و مبارزات عمومی کارگران ابعاد و رشد وسیعی بخشید. چاوز از کارگران میخواست که در مقابل خرابکاریهای صاحبان صنایع و رها شدن تولید توسط آنها، دست به اشغال و کنترل کارخانه ها بزنند. در ایران، احمدی نژاد تشکیل سندیکاهای مستقل و آزاد و حق اعتصاب را برای کارگران ممنوع ساخته است و چنانچه کارگران از این امر تخطی نمایند شدیدا سرکوب میشوند. بطور مثال وقتی 3 هزار نفر از رانندگان و کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران دست به تشکیل اتحادیه آزاد خویش میزنند، مدیران شرکت به اخراج اعضای سندیکاها دست میزنند ورهبران آنها مورد یورش پلیس قرار میگیرند. آقای اسانلو دبیر کل سندیکا، چندین بار دستگیر و زندانی شده است. و یا هنگامیکه مبارزین سندیکایی در سنندج به برپایی مراسم اول ماه مه در 2007 دست زدند پلیس به آنها حمله کرد و 11 نفر از آنها به خوردن شلاق در ملاء عام و جریمه نقدی محکوم شدند؛ یا زمانیکه امسال 2 هزار نفر از فعالین کارگری برای اجرای مراسم اول ماه مه در تهران جمع شدند با حمله پلیس مواجه گردیده و 50 نفر از آنها دستگیر شدند که برخی از آنها هنوز هم در زندان هستند. میلیونها کارگر در ایران در انتظار دریافت حقوق عقب مانده خود بسر می برند و وقتی برای اعتراض به این امر اجتماع میکنند مورد ضرب و شتم پلیس واقع میشوند. در ونزوئلا انقلاب به جریان خصوصی سازی صنایع و کارخانجات عمومی نقطهء پایان نهاد و به دولتی کردن برخی از آنها پرداخت. در ایران دولت احمدی نژاد به امر خصوصی سازی صنایع دولتی سرعت بخشید و نزدیک به 400 موسسه صنعتی و خدماتی را از سال 2007 به بعد به بخش خصوصی واگذار کرده است از جمله موسسات مخابرات، فولاد مبارکه، مجتمع پتروشیمی اصفهان، صنایع سیمان کردستان و... در میان مؤسسات خصوصی شده، تعداد زیادی بانک و صنایع جنبی گاز و نفت دیده می شود. احمدی نژاد حتی با هدف منحرف کردن اذهان عمومی از مشکلات داخلی به انتقاد و حمله به امپریالیسم آمریکا می پردازد. تجلّی این سیاست در منطقه به ضرر آمریکا تمام نشده است. دخالت آمریکا در افغانستان و عراق با پشتیبانی ضمنی رهبران رژیم و بی تفاوتی طبقه حاکم در ایران انجام شد و بعدا نیز رژیم ایران به عوض دنبال کردن سیاست جبهه واحد دمکراتیک علیه اشغالگران، به ایجاد تنش و تضادهای داخلی بر اساس خط و ربط های مذهبی و قومی پرداخت. اصلاح طلبی چون موسوی- امتیاز خیلی زیادی نسبت به احمدی نژاد ندارد. او نخست وزیر رژیم خمینی بود که در زمان ریاستش- 30هزار نفر از فعالین چپ و دمکرات در ایران قتل عام شدند. او ناگهان به این کشف نائل آمده که رژیم جمهوری اسلامی- که او به اصل آن هیچگونه اعتراضی ندارد- احتیاج به اصلاحاتی جزیی دارد- بطریقی که همه چیز آن مثل اول باقی بماند. اختلاف بین موسوی و احمدی نژاد- اختلاف بین دو بخش ارتجاعی رژیم می باشد که یکی خواهان اصلاحاتی از بالاست تا جلوی انقلاب از پایین را بگیرد. و دیگری می ترسد که با اصلاحاتی از بالا، رشته امور از هم بپاشد و انقلابی از پایین صورت بگیرد. شکاف ایجاد شده در بالا- اجازه داده که جنبشی واقعی و توده ای سر بلند نماید. آیا کوچکترین شکلی در ماهیت مردمی و انقلابی این جنبش وجود دارد؟ ما موضع فعالین کارگری ایران را در این مورد جالب میدانیم. قبل از انتخابات اکثر سندیکاها و جریانهای چپ کارگری (که غیر قانونی هستند) اعلام کردند که به هیچ یک از کاندیداهای شورای نگهبان رای نخواهند داد. زیرا هیچ یک از آنها منافع کارگران را نمایندگی نمی کنند ــ که البته موضع درستی بود ــ اما وقتیکه جنبش اعتراضی مردم شروع شد سندیکای کارگران شرکت واحد پشتیبانی خود را از آن اعلام کرد. بهمان ترتیب کارگران ایران- خودرو بزرگترین کارخانه اتومبیل سازی در خاورمیانه- به حمایت از جنبش مردم- نیم ساعت دست از کار کشیدند. بحث اصلی مخالفین کارگری و چپ در ایران پیش برد شعار و امر یک اعتصاب عمومی برضد رژیم و برای کسب حقوق دمکراتیک است. مانند هر فرد یا جریان انقلابی، ما مخالف هرگونه دخالت امپریالیستی در ایران هستیم. پرزیدنت چاوز بارها در فورومها ومجامع بین المللی بدرستی بر خطر و تهدید این امر تاکید کرده است. اما در هم آمیزی انقلاب و ضد انقلاب امری بی نهایت خطرناک است. انقلاب بولیواریایی باید در کنار مردم ایران یعنی کارگران و جوانان و زنانی باشد که در خیابانهای تهران سرگرم ساختن (caracazo) کاراکازو*(2) ی خودشان علیه رژیم نفرت انگیز و ارتجاعی احمدی نژاد هستند. در 18 ژوئن- چاوز انتخاب مجدد احمدی نژاد را تبریک گفت و بر "حمایت مردم ونزوئلا از ایران بر ضد تهاجم سرمایه داری جهانی" تاکید ورزید. جریان مارکسیست- انقلابی ونزوئلا این نقطه نظر را قبول ندارد و توضیحاتی که در بالا آمده به منظور غنی کردن این بحث است. تصاویر سرکوب جوانان و کارگران ایران موجی از نفرت را در میان کارگران و جوانان جهان ایجاد کرده، در این میان رسانه های غربی با وقاحت و عوامفریبی بار دیگر میکوشند که شباهتهایی بین این جریان و اوضاع داخلی ونزوئلا بیابند. و چاوز و احمدی نژاد را در یک کفه قرار دهند.. با مقایسه این دو رژیم و این دو شخصیت با هم رسانه های غربی میکوشند در اذهان عمومی انحراف ایجاد کرده واز این طریق هواداری کارگران جهان از جنبش انقلابی ونزوئلا را خدشه دار سازند. بحث جدی بر سر ماهیت رژیم ایران و مطالعه ی تاریخ و وضعیت کنونی ایران با حمایت بی شائبه از مبارزات خواهران و برادران ایرانی در مبارزه شان برای کسب همان حقوقی ست که ما در اینجا از آن بهره مندیم. این میتواند عوارض این سم پاشیها را خنثی سازد. ما باید همزمان، سرکوب در ایران و مانورهای امپریالیستها را افشاء نمائیم. ما با محکوم کردن دخالت امپریالیستها، از جنبش انقلابی ایران بر علیه رژیم جمهوری اسلامی برای کسب حقوق دمکراتیک و بهبود شرایط زندگیشان- حمایت میکنیم. ونزوئلا 22ژوئن 2009.
ترجمهء بهزاد مالکی
منبع: http://www.laripost e.com/Solidarite -avec-le- mouvement- des-masses- iraniennes- 1238.html
توضیحات مترجم:
*1- نیروهای چپی که سیاست همراهی و حمایت رژیم خمینی را در اوایل انقلاب دنبال میکردند- عمدتا متعلق به طیف حزب توده و فداییان اکثریت بودند- سیاست تشکیل جبهه ی واحد ضد امپریالیستی با روحانیت مسلمان و خمینی در راستای سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی و اهداف جهانی آن و با تکیه بر تزهایی چون راه رشد غیر سرمایه داری دنبال میشد. سازمانهای دیگر چپ اگر چه از بدو استقرار رژیم خمینی، با سیاستهای ضد انقلابی و ارتجاعی آن مبارزه میکردند اما فاقد آن قدرت لازم برای جلوگیری از انحراف این انقلاب بودند (هرچند ادعای قدرت حزب توده وفدائیان اکثریت و امثال آنها نیز برای به انحراف کشاندن انقلاب مبالغه آمیز به نظر می رسد). در راستای سرکوب نهایی، نیروهای مخالف و انقلابی در سال 1983 جزء اولین نیروهایی بودند که بدست رژیم خمینی قلع و قمع گردیدند.
*2- در 27 فوریه 1989 در کاراکاس- پایتخت ونزوئلا – جنبشی توده ای علیه اصلاحات ضد اجتماعی کارلوس آندره پرز(Carlos Andres perez) رئیس جمهور وقت ونزوئلا- توسط دانشجویان شروع شد که بسرعت شهر کاراکاس و برخی از شهرهای ایالت را در برگرفت- دولت وقت با اعلام حکومت نظامی به سرکوب این جنبش مردمی پرداخت- برطبق آمار رسمی 279 کشته و به نظر صاحب نظران تا 3 هزارنفر در این شورش توده ای کشته شدند- هوگو چاوز از جمله افسرانی بود که در این شورش به جرم تدارک کودتا، دستگیر و زندانی شد. سرکوب این جنبش بعدا توسط دادگاه حقوق بشر برای قاره آمریکا محکوم شناخته شد.
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMچند رهنمود رزمی به تظاهرکنندگان داخل کشور
شوراهای مردمی را از طریق گفتگو با همکاران قابل اعتماد و همسایگان خود سازمان دهید.در مورد تدارکات و چگونگی یاری رسانی به گسترش اعتراضات و برپائی اعتصابات ،حمایت از هم محلی های خود،اتحاد و مقابله یکپارچه دربرابر سرکوبگران رژیم به هنگام یورش با یکدیگر مشورت و هماهنگی کنید. از هرگونه ماجراجوئی و عملکرد تهییجی و احساسی جوانان پرشور اما بی تجربه عزیزمان با مهربانی جلوگیری کنید.سعی کنید که تاکتیکهایتان در تظاهرات رادیکال ،مخرج مشترک حضور هرچه بیشتر تظاهرکنندگان را از جوانان تا میانسالها را دربرگیرد
اقدامات ابتدائی برای مقابله با توحش و کشتار مردم توسط سرکوبگران رژیم :
آموزش خیابانی:
بعد از شلیک یا پرتاب نارنجکهای گاز اشک آور، در چند ثانیه اول، اگه پوکه نارنجک نزدیک شماست می توانید آنرا با لگد از جمعیت دور کنید. دست زدن به پوکه می تواند باعث سوختگی های شیمیایی شدید شود. حتی زمانی که ابر دود اطراف پوکه خیلی غلیظ است نزدیک شدن به آن به قصد شوت کردن آن ممکن است باعث آسیب شدید به شما شود. در بعضی مراجع گفته شده که مایع کلراید (وایتکس) خنثی کننده گاز است. انداختن یک پارچه کلفت آغشته به وایتکس یا حتی ریختن یک سطل محتوی کلر یا وایتکس روی پوکه می تواند یک پوکه فعال را خاموش کند. بعضی فلوراید موجود در خمیر دندان را در مقابله با گاز اشک آور موثر دانسته اند و توصیه کرده اند مالیدن کمی خمیردندان به گونه ها برای جلوگیری از سوزش چشم مفید است. (
بهترین مقابله با سوختگی چشم و گلو از گاز اشک آور و اسپری فلفل:
برای مقابله با گاز اشک آور و یا گاز فلفل در تظاهراتها- یک شیشه آبلیمو، یک شیشه چای پررنگ همراه داشته باشید. کاملاً آهسته تنفس کنید. یک شیشه آبلیمو را روی دوعدد دستمال چلوار مرطوب بریزید و سپس هردو دستمال را به صورت خود مانند نقاب ببندید و فقط از طریق بینی تنفس آرام کنید.در صورت اصابت مستقیم گاز به ناحیه چشم ،با مخلوط آبلیموی بسیار رقیق و چای لیپتون غلیظ2 بارچشم و ابرو و بینی را بشوئید، 3 حبه قند بجوئید و سپس ماسک دستمال آبلیمو را بصورت ببندید.قند خاصیت خنثی سازی گاز اشک آور وارد شده در دستگاه گوارش دارد
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMنام آقازاده در تاریخ هسته ای ایران جاودان خواهد ماند
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AMدرود بر او که می دانست دیگر این دولت و حکومت مشروعیت ندارد...درود بر آقازاده
-- بدون نام ، Jul 16, 2009 در ساعت 10:47 AM