رادیو زمانه > خارج از سیاست > انتخابات > بازداشت روزنامهنگاران «کلمه سبز» | ||
بازداشت روزنامهنگاران «کلمه سبز»نیروهای امنیتی شب گذشته با حمله با دفتر روزنامه «کلمه سبز»، به صاحب امتیازی میرحسین موسوی ۲۵ نفر از کارکنان این روزنامه را بازداشت کردند. بنا به گزارشها رسیده از تهران علیرضا بهشتی شیرازی، عضو شورای سردبیری این روزنامه و پسرش سید صدراالدین بهشتی شیرازی، نیز ساعاتی پیش بازداشت شدند. فرشته قاضی، روزنامه نگار این خبر را در تویتر،شبکه ارتباطی اینترنتی تایید کرده است. ماموران امنیتی با توقیف تمامی کامپیوترها، دفتر روزنامه کلمه سبز را نیز پلمپ کردهاند. علیرضا بهشتی صبح امروز، ساعاتی پیش از بازداشت به «صدای آلمان» گفته بود مامورانی که به روزنامه حمله کردهاند، مسلح بودند و هیچ کارت شناسایی یا مجوزی به روزنامه نگاران بازداشتی نشان ندادهاند. ماموران گفتهاند که این بازداشتها با حکم سعید مرتضوی، دادستان تهران انجام میشود. انتشار روزنامه «کلمه سبز» پس از انتخابات به دلیل اختلالات ایجاد شده در کار چاپ روزنامه و امکان پلمپ آن متوقف شد. دستاندرکاران کلمه سبز در صدد راهاندازی دوباره این روزنامه بودند. بازداشت خبرنگار روزنامه واشنگتنتایمز محسن مقدسزاده، مدیرکل رسانههای خارجی وزارت ارشاد با اعلام این خبر گفته است که از جرم این خبرنگار یونانیالاصل خبرندارد. رويترز زمان دستگیری این خبرنگار را 30 خرداد اعلام کرده است. وی به خبرنگاران خارجی هشدار داد: «زمانی که برای تهیه خبر به کشور ایران سفر میکنند در چارچوب قوانین ما عمل کرده و صرفاً به کار حرفهای خود بپردازند زیرا در صورتی که اقدام علیه امنیت ملی و جاسوسی انجام دهند توسط نهادهای نظارتی و امنیتی دستگیر و تحویل مقامات قضایی میشوند.» جمعی از روزنامه نگاران اعلام کردهاند که به دلیل محدویتهای ایجاد شده از سوی دولت، قادر به انجام وظایف خود نیستند
مازیار بهاری، خبرنگار هفته نامه نیوزویک در تهران نیز ۳۱ خردادماه بازداشت شد. ایران روز یکشنبه خبرنگار دائم بیبیسی در تهران را نیز از ایران اخراج کرد. روز گذشته جمعی از روزنامه نگاران اعلام کردهاند که به دلیل محدویتهای ایجاد شده از سوی دولت، قادر به انجام وظایف خود نیستند. در این بیانیه که به امضای ۱۸۰ روزنامه نگار ایرانی رسیده، آمدهاست: «اقدام غیرقانونی دولت، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون سابقه نداشتهاست و حتی در دوران جنگ نیز چنین فشاری بر مطبوعات وجود نداشت.» بنا به این بیانیه طی روزهای اخیر دولت اعلام کرده که «روزنامهها باید قبل از چاپ به نظر ماموران دولتی برسد و بدون کنترل منتشر نشود.» علاوه بر بازداشت ۲۵ نفر از کارکنان روزنامه کلمه سبز، دست کم ۱۹ روزنامهنگار دیگر طی روزهای اخیر بازداشت شدهاند. محمد قوچانی، سردبیر روزنامه اعتماد ملی، رجبعلی مزروعی، رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران، مازیار بهاری، خبرنگار کانادایی-ایرانی نشریه نیوزویک در ایران، کیوان صمیمی، مدیر مسئول ماهنامه توقیفشده نامه، ژیلا بنییعقوب، سردبیر سایت کانون زنان ایرانی و مجتبا پورمحسن، همکار رادیو زمانه در ایران از جمله روزنامهنگارانی هستند که در روزهای اخیر بازداشت شدهاند. گزارشها همچنان از بازداشت بهمن احمدی امویی، عبدالرضا تاجیک، مهسا امرآبادی و سعید لیلاز خبر میدهند. گزارشگران بدون مرز نیز طی بیانیهای اعلام کرده بهزاد باشو، سید خلیل میراشرفی، روح اله شهسوار، ماشالله حیدر زاده، حمیده ماحوزی، امان الله شجاعی، حسین شکوهی از جمله روزنامهنگارانی هستند که طی هفته گذشته در تهران، مشهد و بوشهر بازداشت شدهاند. طی ده روز اخیر حداقل ۸۰۰ نفر از فعالان سیاسی، اجتماعی، حقوق بشر، روزنامهنگاران، دانشجویان و شهروندان دیگر بازداشت شدهاند. |
نظرهای خوانندگان
به نام خداوند جان آفرین
ما انرژی خود را هدر نمیدهیم و موثر عمل میکنیم در خیابانها حرف خود را به کودتاچیان و
همچنین به تمام دنیا زده ایم. حال باید تغییر روش داد
از سه شنبه هر روز از ساعت نه صبح همگی در سراسر ایران به سمت بازار شهر حرکت میکنیم اگر ممانعت کنند بازار تعطیل میشود اگر ممانعت نکنند چنان ازدحامی ایجاد میکنیم که باز هم بازار تعطیل میشود اگر تلفنها را هم از اول صبح قطع کنند بازهم کل فعالیتهادر سراسر کشور مختل و بازار تعطیل میشود حتی المقدور همه شهر را تعطیل کرده و به سمت بازار برای تعطیلی بازار حرکت میکنیم همه را با خود همراه کنیم
بچه ها را هم بیاورید بسیار آرام - بدون شعار - بدون سبز- بدون تحصن ظاهرا برای خرید میرویم و هیچ چیز نمیخریم و فقط به تعطیلی بازار فکر میکنیم هیچ نشانی از خود برجای نمیگذاریم . حتی علامت پیروزی با دست . به هیچ وجه ..
فقط به پیروزی فکر میکنیم بچه ها را هم بیاورید همه شهرها سراسر ایران بدون شعار بدون شعار بدون شعار آرام آرام آرام بدون سبز بدون تحصن بدون درگیری اگر کسی شلوغ کرد ما درگیر نمیشویم چون ظاهرا یه قصد خرید رفته ایم هیچ ترسی ندارد و همه می آیند - نه زدوخورد نه خونریزی نه شعار نه درگیری نه تحصن اگر جلوی مارا بگیرند به راحتی بر میگردیم چون هدف ما تعطیلی بازار است نه تجمع اگر گاز اشک آور بزنند بازار تعطیل میشود با هوش هستیم و تن به هیچ درگیری ای نمیدهیم هرچند درصورت هرگونه درگیری امنیت بازار بهم ریخته و باز هم بازار تعطیل میشود ولی ما درگیر نمیشویم با آرامش فقط به پیروزی فکر میکنیم بازار یا با ازدحام ما تعطیل میشود یا اینکه پرنده پر نمیزند و تعطیل میشود. در هرصورت ما برنده ایم.آقای موسوی ما نیاز به شهادت و از جان گذشتگی شما نداریم به رهبری شما نیازمندیم تا حصول نتیجه تا ساعت نه صبح سه شنبه که سومین روز شهادت شهدای شنبه 30
خرداد هست وقت داریم بطور کامل اطلاع رسانی کنیم هرطوری که میتوانید به دوستان به رسانه های خارجی از طریق سایتها و… اطلاع رسانی کنید از صبح سه شنبه حرکت به سمت بازار این مطلب را هم برای دوستان خود و همچنین برای
آدرسهای زیر ارسال کنید تا بسیار بسیار فراگیر شود در سرتاسر ایران عزیز
این روش موثر و بدون ترس است و میلیونها ایرانی را وارد صحنه میکند بدون اینکه خونی ریخته شود مطمئن باشید این روش آنقدر موثر است که دشمن شروع به تکذیب و شایعه پراکنی گسترده کرده و دست و پا خواهد زد پس هرگز گول نخورید چون این برنامه ادامه دارد به شایعات گوش نکنید و هرطور که میتوانید اطلاع رسانی کنید…
با آرزوی موفقیت
http://www.facebook.com/notes.php?id=1243757199
-- hc xvt سهراب ژاله پیامی از تهران ، Jun 23, 2009 در ساعت 12:17 PMنامه سرگشاده عبدالعلی بازرگان
آقای خامنه ای!
شما همان راه را رفتید که شاه رفت
عبدالعلی بازرگان، عضو ارشد رهبری نهضت آزادی ایران و فرزند مهندس مهدی بازرگان به تاریخ اول تیرماه ۱۳۸۸ نامه سرگشاده ای خطاب به علی خامنه ای منتشر کرد. این نامه پیرامون وقایع اخیر کشور – از کودتا تا سرکوب و دستگیر و کشتار مردم- نوشته شده و در آن جا به جا به عهد نامه امیرالمومنین استناد شده است. از آنجا که دسترسی به اینترنت درایران بسیار دشوار است و هرچه مطالب کوتاه تر و فشرده تر باشد مردم امکان بیشتری برای دسترسی به آن و تکثیر و توزیع آن دارند، ما مستندات این نامه به عهده نامه حضرت علی را حذف کرده و اساس نامه را منتشر می کنیم:
جناب آقای سید علی خامنه ای، نمیدانم با چه زبان و از کدامین ظلم و جنایتى با شما سخن بگویم که مشفقان و دلسوختگان ملت نگفته باشند؟ در نظام متمرکز و مطلقه ای که همه راه ها منتهی به رأی و تصمیم شخصی شما گشته، نامههای ناصحانه متعددی در ارتباط با تقلب انتخاباتی وسرکوب خونین معترضین به جنابعالی نوشته شده که هیچکدام هم پاسخی دریافت نکردهاند. بنده نیز امیدی ندارم این نوشته از کانالهای کنترل شده ارتباطی بیت بگذرد و به رؤیت شما برسد، با این حال بنا به وظیفه ملی و دینی خود نکاتی را یادآور میشوم.
میلیون ها ایرانی آزاده، به حق یا باطل، شما را در حوادث اخیر به خاطر حمایت بی دریغتان از رئیس جمهورو تقلب آشکار انتخاباتی همکاران او، عامل اصلی تشنجات و کشتارها میدانند و سیاستهای یک طرفه و استبدادی شما را محکوم و عدالت و صلاحیت رهبریتان را انکارمی کنند.
شما جز تأیید شتابزده صحّت انتخابات پیش از زمان قانونی آن و مردود شمردن ادعای مخالفین بر تقلب درامانت ِ آراء، نه تنها هیچ دلیل و منطقی جز پافشاری بر درستی و "شیرینی"! آن ارائه ندادید، بلکه نیروهای سرکوب تحت فرمانتان را از "تلخی" عواقب کشتار منع نکردید. در حالی که باید به جای تهدید و توبیخ، با عدالت و انصاف و عذرخواهی از ملت، آن ها را آموزش و رشد میدادید.
با وجود بسته شدن خبرگزاریها و همه امکانات و ابزار رسانهای ِ قابل کنترل، برای بی خبر نگه داشتن تودههای مردم از سرکوب سازمان یافته حاکمیت، به نظر نمیرسد برای شما محدودیتی برای آگاهی ازعوارض این قلع و قمع باشد. آیا هرگز گزارش و عکسی از شهدا و مجروحین وقایع اخیر را به سمع و نظر شما رسانده اند؟ آیا میدانید نزد خدا و خلقش، به عنوان تصمیم گیرنده اصلی و مسئول مستقیم آن ها پاسخگوی در دنیا و آخرت هستید؟ از دو حال خارج نیست؛ یا می دانید، یا نمی دانید. این سئوال را رهبر سلف شما در آستانه انقلاب از شاه کرد. آیا به یاد نمیآورید!؟
جناب آقای خامنهای، اینک متاسفانه میان شما و بخش عظیمی از ملت اختلاف و فاصلهای عمیق افتاده است که در صورت لجاجت و بیاعتنائی به حقوق مردم، می رود خدای ناکرده به جنگی داخلی و برادرکشی منتهی شود. آثار چنین فتنهای که تا ابد بر پیشانی عاملان آن باقی می ماند، نام نیکوئی از شما باقی نمیگذارد.
شما اگر در حوادث اخیر به جای دستگیری گسترده رهبران گروه های سیاسی و صاحب نظران دلسوز ملک و ملت، از بیم واهی بهره برداری از نیروی خشم ملت، و اعتمادتان به تحلیلهای اطرافیانتان، با آنان گفتگو و رایزنی میکردید، آیا به صلاح خودتان و ملک و ملت مظلوم نبود؟
هواداران شما با کدام معیار، حکومتی را که مطالبه امانت درآراء انتخابات را با ضرب و شتم و ابزار قتاله پاسخ میدهند، نظام مقدس!! میشمارند؟ شما وقتی کارهای بزرگ را به اشخاص کوچک میسپارید، برای حفظ موقعیت خود از هیچ اقدامی فروگذاری نمیکنند. به راستی منطق شما درحمایت مستمر از آقای احمدی نژاد، که مملکت را با عملکردش در آستانه نابودی قرار داده، جز نزدیکی به افکار خودتان، آن چنان که در نماز جمعه گفتید، چیست؟ نمازی که فرصت استثنائی خدائی بود تا جامعه را با قبول تقلب و قضاوت منصفانه خودتان به آرامش بیاورید.
کشتارهای فجیعی که در برخورد با دانشجویان و یا در تظاهرات مسالمت آمیزخیابانی در حوادث اخیرتوسط نیروهای تحت فرمان مستقیم وغیر مستقیم شما رخ داده است، تماماً حکایت از عزم راسخ آن مقام در قلع و قمع مخالفینی میکند که جز تجدید انتخابات ِمهندسی شده درخواست دیگری ندارند. گویا فدا شدن هزاران نفر برای به کرسی نشاندن تصمیم رهبری و نادیده گرفتن میلیون ها درخواست منطقی اهمیتی در نظام ولائی شما ندارد!؟
اگر از خاطر نبرده باشید،۵۶ سال قبل در بیدادگاه نظامی شاه، وقتی مرحوم طالقانی و سایر سران نهضت آزادی محاکمه میشدند، مهندس بازرگان پس از دریافت محکومیت ده ساله خود خطاب به تیمسار"قره باغی" رئیس دادگاه گفت:
"ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون و به شیوه مسالمت آمیز با شما سخن میگوئیم. با محکوم کردن ما ملت خاموش نمی شود بلکه با زبان دیگری با شما سخن خواهد گفت."
ده سال بعد حرکتهای چریکی درجنگلهای "سیاهکل" و عملیات مسلحانه شهری جایگزین مبارزات مسالمت آمیز پارلمانی شده بود. تشکیلات شما استثنا نیست و قوانین الهی شیخ و شاه نمیشناسد.
جناب آقای خامنهای، شما که اجازه نمیدهید خبرنگاران داخلی و خارجی از صحنههائی که هوادارانتان آفریدهاند، فیلم و گزارشی تهیه کنند، آیا مستقل از فضا و فیلتری که پیرامونتان ایجاد کردهاند هرگز فرصت کردهاید نیم نگاهی به عکسها و فیلمهائی که جوانان جسور با موبایلهای خود از جنایتهای مأمورانتان گرفتهاند بیندازید؟ آیا حمله نیروهای سرکوبگر در لباس شخصی را که همچون گرگ به جان جوانان برومند وطن افتادند دیدهاید؟
البته شما در نماز جمعه با فرافکنی زیرکانهای مسئولیت این جنایت ها را به گردن "تروریست های نفوذی"! انداختید که در پوشش تظاهرات خیابانی ضربات تروریستی خود را وارد می کنند. عجبا، چگونه است که تروریست ها اهداف خود را همواره از میان دانشجویان معترض دانشگاه ها و در میان مردم عادی انتخاب میکنند!؟
گفتید:"این که بروند دانشگاه و جوان دانشجوی مؤمن و حزب اللهی را آن هم با شعار رهبری مورد تهاجم قرار دهند دل انسان را واقعا خون می کند"! اگر چنین احساسی صادقانه است، چرا برای یک بار هم که شده دستور نمیفرمائید نیروهای انتظامی شما با نیروهای رسمى با لباس شخصی برخورد و آن ها را دستگیر کنند؟
جناب آقای خامنهای، در نظام ولایتی شما خونبها که پیش کش! جنازه جوانان را هم به خانوادههاشان به راحتی تحویل نمیدهند تا بر آنان عزاداری کنند!؟ این است رأفت وعطوفت اسلامی ادعائی شما!
شما با تحریک عواطف مذهبی نمازگزاران، بخش عظیمی از ملت را فریب خوردگان یا وابستگان به بیگانه شمرده و مرتکب ظلم عظیمی میشوید. شما ناله و نفرین مادران داغدار و فرزندان شکنجه شده آنان را نمیشنوید اما در نظام خداوند ِ سمیع و علیم ناله والدین "ندا"های مقتول بدون جواب نمیماند.
جناب آقای خامنهای، ملت ما در انقلاب سال ۵۷ ازطاغوت زمان که نماد طغیان استبدادی یک فرد بود، نجات یافت و به حاکمیت ملی رسید. اینک پس از ۳۱ سال، گرچه ظواهر و عناوین عوض شده، اما همچنان در بر همان پاشنه می گردد و اکثریت ملت در نظام ولایت مطلقه و شورای نگهبان و سایر نهادهای وابسته، از حاکمیت خود محرومند. شیوههای شخص پرستی و بت سازی مشرکانه از مقامات و تملق و چاپلوسی، سکه رایج زمانه است و بر خلاف امام علی که در طرد و دفع متملقین فرصتطلب از هیچ فرصتی دریغ نمیکرد، متأسفانه دیده نمیشود مقام رهبری ابراز برائتی از چنین چاپلوسانی کرده باشند.
انتظار ملت از شما چیزی جز انصاف و عدالت و ترجیح حقوق ملت برتمایلات خودتان نیست،
میهن عزیز ما بیش از ۲۵ قرن است درسلطه سلسله سلاطینی، عموماً ستمکار زیسته است، زمان زیادی ندارید تا قضاوت بندگان خدارا عوض کنید. آریامهر!! آن گاه صدای انقلاب مردم را شنید که فریاد "مرگ برشاه" همه فضای شهر را پر کرده بود. به نصیحت امیرمؤمنان گوش دل بسپارید که فرمود:
کفایت کار مردم به عهده تو قرار گرفته وخداوند ترا در رفتارت با ملت امتحان میکند. پس خود را در جنگ با خدا قرار مده که قدرتی در برابر انتقام او نداری و نیز بینیاز از عفو و رحمتش نیستی
... و مااریدان اخالفکم الی ما انهیکم عنه ان ارید الاالاصلاح مااستطعت و ماتوفیقی الابالله علیه توکلت و الیه انیب (هود۸۸).
-- نامه ی عبوالعلی بازرگان به خامنه ای. لطفا آنرا منتشر کن ، Jun 23, 2009 در ساعت 12:17 PMآقای رفسنجانی شما قبل از کودتا می دانستید قراره چه اتفاقی بیفته. دلیل آن هم نامه معروفی است که به خامنه ای نوشتید و به او درباره خیزش مردم هشدار دادید. بیایید جلو ومسایل پشت پرده را با مردم ایران و دنیا در میان بگذارید واجازه ندهید خون این ملت بیشتر ریخته شود! دوستان به گمان من باید این خواست را همگانی کرد!
-- آرش ، Jun 23, 2009 در ساعت 12:17 PMآرش جان آثار حکومت ٣٠ ساله نظام خود شرح اسرار است که اکثر ما مردم نه چشم داریم که انها را ببینیم و نه عقل داریم که انرا بکار ببندیم. راه نظام راه Hell (حل به معنای جهنم) است که دیر یا زود کل آن به بنیانگذار راحل آن ملحق خواهد شد.
-- بدون نام ، Jun 23, 2009 در ساعت 12:17 PMرهبران ایران به داد مردم برسید.
by Sahameddin Ghiassi
23-Jun-2009
سلام بر ایران کشور پاره پاره شده من. میهن دوست داشتنی که مورد تاخت و تاز واقع شده است. نمیدانم که برای این چند روز ریاست و وزارت چقدر خون جوانان ما بایست ریخته شود. خاندان بنی امیه و بنی عباس کشورمان را زیر و رو کردند. این خلفای خوش گذران و عشرت طلب روستاییان مارا استعمار کردند. در آمریکا با وجود اینکه بسیاری از مردم اوباما را نمیخواستند و واقعا از رییس جمهور شدن وی ناراضی بودند ولی بعد از انتخاب وی نه به خیابانها ریختند و نه ناراحتی و آشوب به پا کردند. فرض کنیم اگر شاه با مخالفان خود میساخت و با تکیه به موافقان خود به مخالفان هم اجازه خود نمایی و گرفتن مسولیت میداد. آیا بهتر نبود؟ ولی متاسفانه شاه با کنار گذاردن همه مخالفان خود و یکدست کردن حکومت خود همه مخالفان و حتی بی طرفها را در یک جبهه علیه خود متحد کرد. اگر شاه بهمان سلطنت کردن قانع بود و در اداره حکومت تنها نظارت عالیه داشت آیا این کار نمیتوانست جلوی اینهمه آشوب ها را بگیرد و در نتیجه از بین بردن اینهمه ثروت مادی و جانی کشور جلوگیری نماید؟ باز فرض کنیم اگر شاه بعنوان یک ناظر بی طرف تنها سلطنت میکرد و سعی میکرد جلوی فساد را بگیرد و همه آحاد مردم را در حکومت شریک میکرد و همه از مذهبی ها و ملیون و حتی توده ای ها در اداره حکومت شریک بودند و هر کدام آنها اجازه تبلیغ راه و روش خود را داشتند آیا فکر میکنید اینهمه آشوب و بلوا و کشت و کشتار بوجود میآمد. اگر شاه این آیت الله ها را امور کشور مداخله میداد آیا فکر میکنید که انقلاب و شلوغی ها و کشت و کشتار های سالهای 57 و حمله جنون آمیز صدام بوجود میآمد. قدرت های بزرگ همیشه در تلاش اند که کشور های دنیای سوم را به آشوب و بلوا بکشانند و متاسفانه رهبران خود خواه و نادان راه را برای آنان همواره میکنند. میهن بزرگ ما اکنون پاره پاره شده است. ایران بزرگ و خراسان اکنون تبدیل به کشورهای بزرگ و کوچکتری شده است و مارا از برادران خود جدا کرده اند. کردها رد چندین کشور پراکنده شده اند. بلوچ ها و پشتون ها و همه اقوام آریایی و ایرانی و تورانی در چندین کشور دست ساخت قدرت های جهانی و استعمار نو اسکان داده شده اند. آذربایجان در دو کشور و وسایر قوم های ما در چندین کشور کوچانیده شده اند. ما که در قدیم یک کشور بزرگ و متحد بودیم و کورش فرمانروای ما بود اکنون در چندین کشور ساخت بیگانگان پراکنده هستیم و اروپا که در قدیم در چندین کشور پراکنده بود اکنون بصورت یک ابر قدرت اروپای متحد در اتحادیه اروپا متراکم شده است. چرا ما بایست پراکنده باشیم و آنها متحد و متراکم؟ بعد هم رهبران خود خواه و دیوانه ای چون صدام را بر ملتها ی ما تحمیل میکنند که قدرت شنیدن کمترین انتقادی را ندارند و حتی فامیل خود را هم بسبب داشتن عقایدی دیگر سر به نیست میکنند. روسای جمهوری مادام عمر و پس از درگذشت او نشاندن پسر بجای او عملا حتی رییس جمهور را هم تا سرحد یک پادشاه دیکتاتور تنزل مقام داده اند. به تاریخ نگاه کنید در همین عراق چندین کودتا و انقلاب انجام دادند و کشت و کشتار های وسیع راه اندازی کردند. شاه گلایه میکرد که غرب او را بسرعت لجن مال کرد. و رادیوهای بیگانه مرتب مردم را به آشوب فرا میخواندند و از وی بد میگفتند. بعبارت دیگر او میگفت و مدارک نشان میداد که غرب برای نگاه داشتن منافع خود میساخت شاه را بردارد و مذهب را که یک نیروی قوی تر است جانشین او سازد تا از پیشروی کمونیست جلوگیری نماید. همانطوریکه به بن لادن اسلحه و تعلیم داد تا در برابر شوروی سایق ایستادگی نماید. قدرت های بزرگ برای تامین منافع خود حاضرند ما را بجان هم بیندازند. و با از بین بردن وحدت در کشورهای ما مارا غارت نمایند. چرا خودشان متحد هستند و ما برضد هم. چرا آنها هر چهار سال و یا حداکثر هشت سال رییس جمهور عوض میکنند ولی ما بایست رییس جمهور مادام عمر داشته باشیم؟ اگر شاه با آیت الله ها میساخت و قدرت را با آنان تقسیم میکرد جلوی تجاوز صدام دیوانه گرفته نمیشد؟ اگر شاه همه گروه ها را در حکومت دخالت میداد و خود نظارت عالیه داشت آیا جلوی اینهمه آشوب ها گرفته نمیشد. سرنگون کردم یک دیکتاتور که دارای محبوبیت همگانی نیست برای قدرت های غارتگر هم هزینه و امکان پذیر است ولی سرنگون کردن یک رهبر ملی و مردمی که به مردم آزادی و مساوات اهدا کرده و هیچ فساد و دزدی در امور را اجازه نمیدهد و با آزادی مردم را رهبری میکند و براحتی حاضر است جایش را به رهبر محبوب تری بدهد برای ابر قدرتهای غارتگر پر هزینه و شاید امکان پذیر نباشد. آیا اگر شاه یک محبوبیت صد در صدی داشت و مردم اورا از صمیم قلب دوست داشتند و همه مردم نه قسمتی از مردم را در حکومت دخالت میداد آیا براحتی میتوانست از کشور رانده شود؟ با تکیه بر کشت و کشتار و بی اعتنایی به مردم شاید بتوان مدتی حکومت کرد ولی بهر در دراز مدت بساط حکومت متزلزل میشود و دیر و یا زود برچیده خواهد شد. اگر شاه با مردم میساخت و همه را درحکومت سهیم میکرد جلوی اینهمه غارت ها و کشت کشتار ها حمله صدام و فرار مردم از ایران و دیکتاتوری های رنگارنگ و از بین رفتن میلیارد ها میلیارد زیان و ضرر به ملت و آوارگی نسل جوان و تحصیکرده و بیچارگی ایرانیان گرفته نمیشد؟ تیمساران ما به رانندگی تحصیکردگان ما به کارگری ساده نمیپرداختند و کشورهای قدرتمند از نخبه گان ما ارزان استفاده و سو استفاده نمیکردند. شاید اکنون ایران اکنون بجای یک کشور ضعیف و آشوب زده اکنون یک کشور قوی و باشکوه بود که همه کشورهای منطقه برای همبستگی با آن با هم رقابت میکردند. شاید در آنصورت ما در صنعت و کشاورزی و دانش بجای یک کشور در حال توسعه یک کشور درجه یک و توسعه یافته بودیم. اگر تمامی ایرانیان دوش به دوش هم و با احترام به عقاید مخالف و یا موافق هم همه برای سربلندی ایران خدمت میکردیم اکنون جوانان ما بجای خفتن در گورهای سرد و تاریک در دانشگاه ها و مدارس فنی و حرفه و کارخانه های مادر مشغول خدمت بودند. و ملت ایران و افغان و تاجیک و ازبک همه با هم یک سرزمین آباد میساختند. و به جای دریوزگی در کشور های غرب و شرق و خدمت به بیگانه به خودی خدمت میکردند. بزرگان ما گفته اند که این همه جنگ و جدل حاصل کوته نظری است چون درون پاک کنی حرم و دیر یکی کعبه و بت خانه یکی است سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند. درخت دوستی برنشان که ثمر پر بها دارد نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد. بیایید با تکیه بر تجربه گذشته ایرانی آباد و با شکوه بسازیم خود خواهی مال پرستی و دزد و فساد را کنار بگذاریم و همه با هم با احترام به عقاید یکدیگر برای آبادانی ایران و ایران بزرگ و خراسان بزرگ بکوشیم. غرب دو چیز میخواهد بی تفاوتی و ظلم. داشتن این دو خصلت جلوی پیشرفت را میگیرد. داشتن یک دادگستری واقعی داشتن کار و شرکتهای تولید کننده مادر داشتن زیر بنای اقتصادی سالم بریدن دست خاییان و دزدان زدودن بی تفاوتی و بمن چه بمن چه ایجاد کار و دانشگاه و بیمه های درمانی برای همه امکان ازدواج برای جوانان و کسب و کار برای همه. گرفتن بکار سرمایه های ملی برای ایجاد صنایع مادر و زیر بنای و ریشه کن کردن ظلم و فساد و زودن دیکتاتوری و روشن کردن اوضاع با داشتن روزنامه های مستقل و مردمی. آزادی همه ادیان و هر نوع فکر و اندیشه تا مادامی که جنبه دیکتاتوری نداشته باشد. و آزادی همه گروه ها و نشر افکار همه انسان ها. اگر اروپایی ها و آمریکایی ها به این امکانات رسیده اند آیا ما که دارای تاریخ غنی تر و پربار ترهستیم و در ادب و فرهنگ از اروپا و امریکا جلو تر بودیم چرا حال بایست به قهقهرا برویم. زنده باد ایران بزرگ و خراسان بزرگ و توران بزرگ برقرار باد تمامی ملتها ی خاور میانه.
Submit your writing to Iranian.com: log in or register
-- Sahameddin Ghiassi ، Jun 23, 2009 در ساعت 12:17 PM