یک ایرانی در لندن در اعتراض به اعدام دلارا دارابی٬گیسهایش را برید.

یک ایرنی در اعتراض به اعدام دلارا دارابی امروز صبح در مقابل سفارت ایران در لندن موهای خود را برید .

این خانم ایرانی که سیاه پوشیده بود و عکس دلارا را به سینه چسبانده بود گفت :من چند روز پیش در اجتماع مقابل سفارت ایران در لندن که از طرف امنیستی برگزار شده بود شرکت کردم .هدف این اجتماع توقف حکم اعدام بود که برگزار کنندگان اظهار امیدواری کردند که بتوانند رضایت خانواده مقتول را بگیرند.

وی که نخواست نامش برده شود گفت : دیروز که خبر را خواندم خیلی ناراحت شدم .

وی افزود:هدف از این کارش ابرازهمدردی وتلاش برای متوقف کردن مجازات مرگ درایران و جهان است .

تنها می توان گفت این یک جنایت بود و خانواده ی مقتول نیز مانند دورانهای بربریت متوسل به خون بست شدند . چشم در مقابل چشم و خون در برابر خون

دين اسلام يكي از اديان بسيار خشن دنياست. اين دين از بدو وجود تا به امروز جز كشت وكشتار وترويج خشونت، چيز ديگري به مردم دنيا عرضه نكرده است. سوره هاي مدني قرآن همه دستور به پيغمبر براي كشتن مشركين ودگرانديشان با منتهاي قساوت لغوي ميباشد. اضافه بر آنهمه دستورات خشن قرآني در روياروئي با دگرانديشان، مجتهدان اين دين دست به نبش قبر تاريخ زده وبا بيرون كشيدن وبكار بستن دستوالعملهاي روايات وقصه هائي از عهد دقيانوس وعهد توحش وماقبل تاريخ مبني بر سنگسار، بريدن دست وپاي مردم، مهدورالدم شمردن كساني كه نسبت به سران آخوندها انتقاد ميكنند، طاغوتي خواندن ديگران وووو، حتي گوي سبقت را در آدمكشي از پيشوايان صدر اسلام هم ربوده اند. زمان آن رسيده است تا جوامع انساني بين المللي بطور جدي با اين قوانين من درآوردي اسلامي بر خورد نمايند. مردم ساير ممالك دنيا بدانند وآگاه باشند كه اگر به كمك وياري مردم درمانده واسير ممالك اسلامي نيايند، همچون خشونتها و جنايتهاي طالبان كه دامنه اش از افغانستان به آمريكا هم رسيد، روزي دامنه اين اعمال ننگين بشري دامن خود آنها را خواهد گرفت. دولتها نبايد بخاطر منافع آني اقتصادي چشم بر اينهمه جنايات رژيمهاي اسلامي به بندند. رژيم اسلامي كه درايران بر سركاراست، بر اساس تئوريهاي ضد بشري خود وبمنظور بهره برداري از موقعيت خود، مردم را ناقص ونادان وصغير بحساب ميآورد. با مقايسه اين تئوري با تئوري نازيها وفاشيستها كه يهوديان وكوليها را موجوداتي پست بشمار آورده ودست به خشونت بر عليه آنها ميزدند، آيا رژيم جمهوري اسلامي ايران چيز ديگري جز يك رژيم فاشيست وضد بشر ي نيست؟

شما که اینقدر دم از دلآرا میزنید انصافاً از دل خانواده مقتول که این خانم به خاطر هوس و .... سر به نیستش کرد هم خبر دارید

گیس بری، خود سوزی و این قبیل روشهای خشن اعتراض از دلایل بدبختیهای ماست. شخصی که نسبت به خودش خشونت میکند، گرفتار خشونت هم میشود. ما تا کی باید شاهد چنین نمایشهای احمقانه و متناقض با انساندوستی باشیم. هر بار که از این اتفاقها میافتد، ما باید سرافکنده جلوی نا ایرانیها اعتراف کنیم که هنوز اعتراض انسانی را بلد نیستیم.

متاسانه جوانی اعدام شد ولی هیچگاه از خانواده مقتول هم مصاحبه ونظری منتشر گردید وهیچگاه از خودتان پرسیدید اگر این حادثه برای مادر پدر یا عزیزانتان روی میداد چه واکنشی داشتید راستی به مطبوعات کشاندن ماجرا عاقبتش همین استچه بساجوانانی که بدون سر و صدا از پای چوبه دارمورد بخشش قرار گرفتند.

سلام،من در سال 85 در زندان رشت افتادم و حدود 24 روز در آنجابودم ( بدليل خيلي واهي كه بعد هم تبرئه شدم !).رفتار وصورت ماهش را هيچگاه از ياد نخواهم برد و لعنت خداوند بر آنان كه او را اعدام نمودند.او دختري اميداوار و هنرمند بود.
يك روز كه پدرمرحوم ومادرم به ملاقاتم آمده بودند،پدر دل آرا هم آمده بود و بوم نقاشي و وسايل برايش آورده بود . من از خداوند برايشان طلب صبرو شكيبائي مي كنم و ديروز صبح كه روزنامه را خواندم آنقدر شوكه شدم كه نتوانستم اعصابم را كنترل كنم و روز خيلي بدي را گذراندم. رحمت خدا بر دل آرا.

واقعا متاسفم که ایران همیشه در مورد اجرای احکام و قوانین تافته جدای بافته عمل میکنه که این کارش نه تنها وجهه قانونی نداره بلکه با تمام قوانین حاکم بر دنیا هم مغایره .ننگ باد

باعث تاسف است كه چنين دختري قرباني آسيب هاي اجتماعي موجود مي شود.بايد به جاي جدال كلامي،همه به فكر ريشه كن كردن علت چنين رويدادهايي باشند.
به نظر من كه خانواده مقتول هم الآن حال و روز خوشي نداشته و دچار عذاب وجدان هستند.

سلام ......من با نظر هومان کاملا موافقم . توسل به شگرد های قهر آمیز مثل حرکت کردن دراتوبان و یا مسیر غلطی است که انتهایش اعدام و سلب زندگی است و ابتدایش خود آزاری و مردم آزاری است و عموما باعث یک هیستری همگانی میشود که غالبا در شرقیها بیشتر به چشم می خورد (البته نمونه اش را با آمرکاییها هم د ر رابطه با زندانیهای عراقی دیده ایم )و در نهایت به اعمال خشونت آمیز منتهی می گردد وبرای مثال دختر جوانی را وادار به عملی میکند که با مقتضیات سنی و روحی ش هم خوانی ندارد وجمعی ر ا وا میدارد که فریاد قصاص سردهند و این یکی از ناعادلانه ترین قو انین رایج اسلامی است( مگر ما در جامعه عدل الهی وجامعه بی طبقه توحیدی زندگی میکنیم ؟؟!!افقط قصاصش را فهمیده ایم ؟)
میدانید آقایان قضات!!! :گر حکم شود که مست گیرند ...در شهر هر آنکه هست گیرند .والسلام.
باران از آلمان

اگر مهين، خواهر يا مادر خودتون بود، باز هم با اعدام دل آرا مخالف بوديد

قابل توجه انانی که دل برای خانواده مقتول میسوزانند . اری ما به فکر انان هم هستیم و برایشان هم متاسفیم که این حادثه برایشان پیش امده اما حبس ابد مجازات کوچکی بود در مقابل اعدام که این خانواده از ریختن خون این دخترک بیچاره نگذشتند ؟!. اخر بربریت تا کی ؟!. خودتان را بگذارید بجای دلارا و تصور کنید که این پسر و یا دختر نوجوان شما است که متهم به قتل شده و طناب اعدام در انتظار اوست ایا چگونه در باره این موضوع فکر میکردید و انتظارتان از خانواده مقتول چه بود؟!.
داوید - تنه نزن

نمی دانم چه نیازیست که ما همه چیز را در بوق و کرنا کنیم تا دوست و دشمن نظر بدهند.خیلی احمقانه است

در پاسخ به کسانی که میگویند «اگر خانواده خودتان بود، باز هم با اعدام مخالف می بودید؟»
بله هم زبان گرامی. اگر دل آرا همه خانواده مرا هم کشته بود، اعدام او به من آرامش نمیداد. چرا که آموزش و فرهنگ من ایرانی است.
جای شگفتی نیست. در دینی که برای تقرب به خدایش و در مهمترین عیدش دستور به خون ریزی گوسفندان داده شده است، تسکین درد مقتول هم از کشتن قاتل تامین میشود. از کتاب دینی شما خون میچکد همزبان گرامی.
رادیو زمانه، لطفا یا راهنمای کامل نظرگذاری کاربران را اعلام کنید، یا همه نظرهای مخالف را نشان دهید، هرچند که مخالف دین شما باشند. سپاسکزارم

شما فكر می كنيد كه يك فرشته بيگاه اعدام شد. ۲۵ ضربه چاقويی را كه با فكر تمام به بدن مادری كه هنوز آروزهای زيادی برای بچه هايش داشت وارد شد را چگونه توجيه می كنيد شما فكر می كنيد كه دلارا به جرمش اعتراف نكرد وقتی از هيچ چيز خبر نداريد چگونه يك طرفه به قاضی می رويد....

از اینکه رادیو زمانه در اینجا فرصتی فراهم کرده تا عده ای همه عقده های خود را دراینجا بر سر اسلام بی پناه خالی کنند تشکر می کنم. نه تنها بر اساس قانون اسلام که بر اساس مسیحیت و حتی بر اساس ادیان بشری هم که نگاه کنیم قاتل، قاتل است و تصمیم گیری برای قصاص یا بخشش متعلق به خانواده مقتول است. اینکه بسیاری از قوانین ایران بدوی و عقب مانده یا غیر انسانی است در آن حرفی نیست اما در این مورد خاص خانواده مقتول از حق خود استفاده کرده است.
جهت اطلاع دوستانی هم که قربانی کردن را مسخره کرده اند شاید خبر ندارند که قربانی کردن حیوان توسط حضرت ابراهیم (ع) جایگزین قربانی کردن انسان شد زیرا قبل از آن رسم بود که انسان را قربانی می کردند. بنظر من جنایت جنایت است و البته بخشش بهتر از انتقام است.

آقاي عدل محترم،

همين سر بريدن گاو وگوسفند بدست بشر، مردم را سنگدل وبيرحم بارميآورد. اين اشرف مخلوقات بقول دينداران، به چه حقي خون حيوانات را براي بقاي خود ميريزد؟ همان كسي كه گوسفند بي پناهي را دست وپا بسته، كارد برگردنش ميگذارد، پس از آن هيچ ابائي نخواهد داشت تا با همان كارد گردن هم نوعش را هم بريده وسراز تنش جداكند.

آقاي محترم،

كارد بردست گرفتن وگوسفندي را به عنوان قرباني سربريدن، توحش وسبعيت ميآفريند وآدمكش حرفه اي بوجود ميآورد. آيا تا بحال به اين موضوع فكر كرده ايد؟
من از دوري ليلي در عذابم
تو از عباس ميگوئي جوابم!!

سخنی دارم با خانواده مقتول:
از این به بعد راحت میکنین بخوابین؟
حس کینه در شما فروکش کرد؟
مثلا چی بدست آوردین؟
کافیه 1% دل آرا بیگناه بوده باشه...
....

بازهم سخني ديگر با آقاي عدل:

آقاي محترم، بنظر من شما سوراخ دعا را گم كرده ايد وآن مربوط به نفس مجازات مجرمين است. منظور از مجازات آنست كه فرد اصلاح شود واگر اصلاح نشدني بود در زندان بر اي مدتي طولاني يا مادام العمر بماند. اين فردي كه در قوانين مدرن به او نام دادستان داده اند، قبلا به نام مدعي العموم بود. وظيفه دادستان آنست تا به نمايندگي از جانب جامعه، برعليه كساني كه حقوق آن جامعه را پايمال كرده و نسبت به حقوق ديگران تعدي نموده اند، شخص خطاكار را در پيشگاه دادگاه عادل وبيطرف محاكمه كند وچه بسيار اتفاق افتاده كه دادستانها در دلائل دادخواستشان زياده روي كرده و به حقوق متهم تجاوز ميكنند. در كشورهاي پيشرفته، حقوق جامعه وعموم، مقدم بر حقوق چند نفر يا به قول شما اولياي دم است. دراين نوع جوامع، حتي اگر اولياي دم از حق خودشان گذشته وتقاضاي عفو متهم را بكنند، دادستان به عنوان نماينده جامعه وهمچنين دادگاه نميتوانند از حقوق جامعه چشم پوشي كنند. بنابراين ملاحظه ميكنيم كه در دادرسي بيشترين حق متعلق به جامعه است ونه فرد يا افرادي خاص ومنظور از مجازات، تربيت افراد براي محترم شمردن حقوق سايرين ميباشد. ولي تا همين امروز، جرم شناسان وجامعه شناسان در اين گونه جوامع، به اين نتيجه رسيده اند كه مجازات اعدام درمورد مجرمين منجر به هدايت جامعه به راه راست يا درسي به ديگر كساني كه قصد ارتكاب به جرم رادارند، نخواهد شد. درواقع، هرگاه كه دادستان به نمايندگي افراد جامعه، برعليه مجرمي دادخواست به دادگاه ميدهد، خود دادستان ودرنتيجه خود جامعه هم متهم به ارتكاب همان جرم بحساب ميآيند. چرا؟ چون جامعه از وظيفه جلوگيري از وقوع جرم قصور كرده است. در واقع، وظيفه جامعه كشاندن مجرمين به دادگاهها و تعيين مجازات براي آنها نيست. جامعه در مقابل فرد فرد مردم، وظائفي فراتر از اينها داشته وآن تربيت صحيح افراد براي اجتناب از ارتكاب جرم ميباشد. پس، موقعي كه فرد مجرمي دردادگاه محاكمه ميشود، خود جامعه نيز در مظان اتهام قرارداشته وبايد محاكمه شود. بنابراين، ملاحظه ميكنيم كه اين رابطه، نه يك جاده بكطرفه بلكه يك جاده دو طرفه است. اينجاست كه من وامثال من، نسبت به قوانين مجازات اسلامي ايراد ميگيريم چون مجازات جامعه در قوانين مجازات اسلامي درنظرگرفته نميشود. اگر راجع به عدل سخن به ميان ميآوريم، پس بايد اين عدل بالسويه باشد ونه با انگشت گذاشتن برروي فرد يا افراد معيني. چون جامعه و فرد داراي روابط متقابل ميباشند. اگر فرد يك وظيفه درقبال جامعه داشته باشد، جامعه هزاران وظيفه درقبال آن فرد دارد.

در ميان جملات يكي از افرادي كه بر عدم اعدام دل آراامضاء نموده بود جمله اي بود كه مرا بسيار تحت تأثير قرار داد. we kill pleople who killed pleople to prove killing people is wrong. اعدام نه به دليل قاتل بودن فرد كه مجازات او همان عذابي است كه ميكشد ناراحت كننده است بلكه به اين دليل كه آيا اعدام كسي كه فردي را كشته است روش درستي است و آيا ما ميتوانيم درباره زنده بودن يا مردن قاتل راي صادر نمائيم. او كه خود كسي را كشته است و اين راي را براي كس ديگري صادر نموده و ما اين عمل را زشت مي پنداريم پس چرا خود براي اثبات زشتي عمل همان كار را دوباره در حق همان فرد انجام ميدهيم.

محكوميت پس از اعدام چه فايده دارد.نه دلارا زنده ميشود و نه قاضيان نادم. همانگونه كه مقتول نيز به جاي خود باقيست.در جامعه اي كه اصل بر گناه متهم است نه برائت او و شادي انتقام بر لذت عفو ترجيح داده ميشود اين آخرينش نخواهد بود.خدا هر دو را بيامرزد.

تنها می توانم بگویم متاسف هستم .این چه ابر های سیاهی است که فضای ایران ما را پوشانده است.پناه بر خدا از جهل و تعصب.

نفرین بر کسانی که با بیرحمی فرزنداران این سر سرزمین را به سینه ی خاک میفرستند.نفرین بر حکومت انسان ستیز ....

امروز در جلسه ای حضور داشتم که وکیل دلارا دارابی حضور داشت که به نوعی حضور ایشان در آن جلسه غیرقانونی بود اما از این همه جسارت این وکیل در تعجب هستم و اینکه این آقا که به این راحتی می تواند در این جلسات قوه قضاییه رسوخ کند بدون دعوت نامه و غیرقانونی آن روز چرا نتوانستند خودش را به پای چوبه دار دلارا برساند.

با درود گویا بعضی ها از انسانیت بوئی نبردند.
هدف از افرینش انسان آدم کشی نیست.

سلام من متاسفم برای اونایی که فکر میکنند جوانان ایرانی احمق هستند آی شمایی که کشتن قاتلی که با بیرحمی 25ضربه به بدن فردی از اقوامش وارد آورده رو ضد بشریت و مخالف با قوانین انسانی میدونید اگه دختر17 ساله ی قاتلی در 23 سالگی به سزای عملش رسیده چطور کشته شدن این فرد به شما اجازه میده که ملت و میهن خودتون رو فاشیست و آدمکش بدونید ولی چشمتون رو روی کشته شدن صدها کودک 5-6 ساله و بیگناه بسته اید چرا عراق،افغانستان و فلسطین رو نمیبینید پس قاتلان و عاملان قتل آنها چه هستند؟کمی به خود بیایید شما از نسل کوروش هستید کمی عقل و منطق خود را بکار ببندید

من از ته دل برای شما خانم محترم(الهه)متاسفم
به شما پیشنهاد می کنم که نه دم از خدا بزنید نه دم از وطن ونه دم از کوروش و نه دم از.....
نفرین بر من که هم وطن شما هستم ،شما با دلی که از اعدام دل آرا نمی لرزد و آتش نمی گیرد
نفرین بر من......

خانم الهه،

شما دومسأله را باهم مخلوط كرده ايد: 1- مسأله كشته شدن كودكان 5-6 ساله در عراق و افغانستان وفلسطين را با 2- مسأله اتهام بستن به دلارا دارابي، دختري كه براساس اقرار اوليه او بعلت نوجواني وناداني وفريب خوردگي از سوي پسري كه او را اغواء كرده بود.

درمورد (1) همه انسانها با شما هم عقيده هستند وكشته شدن آن همه كودك وانسانهاي بيگناه را محكوم ميكنيم. گواينكه علت كشته شدن آنها بيشتر بخاطر مسائلي است كه جاي بحث آنها اينجا نيست. درمورد (2) كه اعدام دلارا باشد، شما داريد راجع به محاكمه اي صحبت ميكنيد كه از كيفيت آن اطلاعي نداريد. اولا- بازجوئيها و محاكمه اوليه بر خلاف قانون، بدون حضور وكيل مدافع و تفهيم اتهام صورت گرفته بود. بدين ترتيب كه قانون مقرر داشته است تا باز جوئي از هر متهمي ( توجه كنيد كه من دارم راجع به متهم صحبت ميكنم ونه مقصر) بايد با حضور وكيل مدافع باشد و اگر متهم بضاعتي براي استخدام وكيل مدافع نداشته باشد، بايد كه دادگاه وكيل تسخيري مورد قبول وي را مجانا، بعهده بگيرد. درمورد دادگاه هم بهمين ترتيب بايد عمل شود. درمورد دادگاه اوليه دلارا، محاكمه بدون حضور وكيل مدافع انجام شده ومنجر به محكوميت وي گرديد كه اين عمل دادگاه تخلف از قانون محسوب ميشود. در فرجامخواهي، بايد دادگاه مربوطه بر اساس اينكه دادگاه اوليه بطور غير قانوني عمل كرده و اقرار متهم بدون حضور ومشورت با وكيل مدافع انجام گرفته بود، ميبايستي كليه مدارك اوليه شامل مدارك بازجوئي وصورتجلسه دادگاه اوليه را به دور ريخته ومتهم را براساس بيگناهي وي وبا خضور وكيل مدافع، بازجوئي ومحاكمه ميكردند، كه چنين نكردند وحتي در پژوهشخواهي مجدد هم اينكار را نكردند. پس ملاحظه ميفرمائيد كه دلارا بطور غير قانوني محكوم به قتل شده است چون بازجوها و دادگاهها از قانون تخلف كرده اند. ضمنا، در مرحله آخر كه دادگاه واولياي دم ووكلاء موافقت به مذاكرده در مورد توافق وصلح و سازش كرده بودند، مأموران حق نداشتند تا او را بدون اطلاع وحضور وكلايش اعدام كنند. اينهم يك تخلف ديگر آنها. ولي اينجا يك نكته بسيار مهم مطرح است و آن اينكه تنها اقرار به ارتكاب جرم، جرم محسوب نميشود. منظور اينست كه دادگاه موظف است ساير موارد وعللي كه منجر به وقوع جرم شده است، را هم درنظر بگيرد. اين به اين معناست كه دادگاه بايد برود وواقعيت را پيدا كند كه آيا آن فردي كه خود را مجرم معرفي كرده است، واقعا مجرم است يا دلائل ديگري در پشت آن وجود دارد. برايتان مثال ميزنم: بارها ديده شده است كه شخصي از زندگي سير شده وميخواسته خودكشي كند ولي جرئت اينكه خودش را با وسيله اي از زندگي ساقط كند، نداشته است. پس آمده ودرفرصتي خودش را بجاي قاتل معرفي كرده است وبعدها با دست يابي به قاتل، ملاحظه شده كه آن شخص قاتل واقعي نبوده است. يا يك كسي از عقل كافي برخوردار نباشد واقرار به انجام جرمي كند كه مرتكب نشده است. ياديوانه وغيره... درمورد دلارا مسأله فريب خوردگي وي از جانب پسر مورد علاقه اش سبب اقرار اوليه ميباشد كه چون ناداني كرده وآلت فعل آن پسر قرار گرفته، بايد دادگاه اين واقعيت را احراز ميكرد. در خاتمه، بايد به شما يادآوري كنم كه قوانين اسلامي براي رسيدگي به جرمهاي مختلف، داراي نقائص بسيار هستند. تازه خود دادگاه وطرز محاكمه متهمين. بهرحال درنظر داشته باشيد كه مشكلترين كارهاي دنيا، كار قضاوت است وبجاست تا ما در قضاوت كردن راجع به ديگران، عجله نكرده وبه قول معروف تنها به قاضي نرويم.

من با نظر آقای کبیری کاملا موافق هسثم ولی با نتیجه گیری ایشان و چشباندن آن به اسلام مخالفم. شما جناب کبیری باید بدانید که هر کشوری قوانین خود را دارد. با یک قانون نه شخص و نه دولتی را محکوم نکنید. شما بفرمایید این قانون را کجا دیده اید تا همه آگاه شوند که کدام کشور قوانین بشری دارد. در مورد اسلام هم نظر ندهید چون اصلا به کتاب قرآن آگاه نیستید. متشکرم

نظر آقای کبیری در مورد نحوه اجرا حکم کاملا صحیح است ولی مسلما آقای کبیری خواهند گفت این قانون کدام کشور هست تا در موردش بحث شود. هر کشوری قوانین مخصوص خود را دارد که صرفنظر از درست یا غلط بودنش وجه قانونی دارد. هر شخص برای زندگی در اجتماع خود لازم است قانون اساسی و محدحده اختیارات خود را بداند و آگاه باشد. این مسئله هیچ ربطی به دین ندارد و ادعای هیچ دولتی دلیل بر حق بودنشان ندارد.