رادیو زمانه > خارج از سیاست > سینما > فیلم بیضایی بهترین فیلم تماشاگران | ||
فیلم بیضایی بهترین فیلم تماشاگرانسیمرغ بلورین بهترین فیلم تماشاگران بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر، به فیلم سینمایی «وقتی همه خوابیم» آخرین ساخته بهرام بیضایی، تعلق گرفت. به گزارش روابط عمومی جشنواره فیلم فجر، این فیلم از میان ۱۰ نامزد این بخش، انتخاب شد. بهرام بیضایی هنگام دریافت این جایزه گفت: «از کسانی که این جایزه را به من دادند، تشکر میکنم. این جایزه مرا به کار خود امیدوار کرد و با توجه به این مسئله، سعی میکنم در آینده فیلمهای بهتری بسازم.» «وقتی همه خوابیم» که روایت انتقادی بیضایی از مسائل پشت صحنه سینمای ایران است، در بخش بینالملل بیست و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر به روی پرده رفت. بهرام بیضایی، بعد از ۱۰ سال (از زمان ساختن سگ کشی) و چند پروژه ناتمام و نیمه کاره رها شده (مثل لبه پرتگاه)، سرانجام توانست فیلم «وقتی همه خوابیم» را بسازد. در این فیلم، بیضایی به مسائل پشت صحنه سینمای ایران و مناسبات کاسبکارانه جاری در آن میپردازد. مژده شمسایی، علیرضا جلالیتبار، حسام نوابصفوی، شقایق فراهانی، هدایت هاشمی، سحر دولتشاهی، رضا مختاری، افشین خورشیدباختری و مهرداد ضیایی در فیلم وقتی همه خوابیم بازی کردهاند. فیلم بیضایی بعد از نمایش در سینمای مطبوعات و رسانههای گروهی، با واکنش های متفاوت منتقدان مواجه شد. امیر پوریا از منتقدان سینمای ایران از بیضایی پرسید که چرا در این فیلم دیدگاه دمده و دشمن پنداری دارد و چگونه فیلمسازی که فیلمهای قبلیاش درباره مفاهیم عمیق و اسطورهها بودند، در فیلم آخرش به چنین سوژهای پرداخته است. بیضایی در پاسخ گفت: «اول این که من فکر میکنم منتقدان هستند که تصمیم میگیرند چه مطلبی باارزش است و چه مطلبی سطحی. من شخصا فکر میکنم هیچ موضوعی در جهان وجود ندارد که نشود درباره آن صحبت کرد. وقتی فیلمهایی می ساختم که درباره مفاهیم اسطورهای هم بودند باز هم منتقدان به من فحش میدادند. این که من چقدر از واقعیت دورهستم و دمده هستم و تقریبا همین کلماتی که شما میگویید را آن موقع هم گفتند. نکته دیگر اینکه آن فیلمها از طرف سرمایه گذار و تهیه کننده هم تائید نمیشوند. سینما هم هنر گرانی است. شما سرمایه گذار پیدا کنید و اجازهاش را هم بگیرید تا من «طومار شیخ شرزین» را بسازم.» بیضایی در قسمت دیگری از حرفهایش گفت: «چرا فکر میکنید که فقط مسائل جهانی و اسطورهای و از این قبیل چیزها مهم است. همین موضوع از نظر شما پیش پا افتاده را ممکن است یک کارگردانی آنقدر خوب بسازد که دیگر پیش پا افتاده به نظر نیاید. اگر من بد ساختم ببخشید. یا یک موضوع اسطورهای را کسی آنقدر بد بسازد که تبدیل به موضوعی پیش پا افتاده بشود. پس از نظر من این خط کشیها مخدوش است.» بیضایی در توضیح اعتراض برخی بینندگان به سبک بازی و نحوه حرف زدن «تصنعی و غیر واقعی» بازیگران فیلم گفت: «آیا هر چه کسی بیشتر لاتی حرف بزند به واقعیت نزدیکتر است؟ این طور نیست. من لاتی حرف نمیزنم. شما هم آقای جعفرینژاد (مجری جلسه نقدو بررسی) لاتی صحبت نمیکنید. بنابراین، این که ما شل و ول و الکی حرف بزنیم ما را به واقعیت نزدیک نمیکند.» از سوی دیگر جهانبخش نورایی از منتقدان باسابقه سینمای ایران در یادداشتی در روزنامه اعتماد به ستایش از فیلم بیضایی پرداخت و نوشت: «تازه ترین فیلم بیضایی با همان حساسیت، قدرت و اندوهی سخن میگوید که در «سگ کشی» مایه جذابیت شده بود. در اعوجاج تصویری و موسیقی شلوغ و کوبنده نخستین صحنه فیلم، دنیای به هم ریخته و از شکل افتادهای را میبینیم که مدخل مناسبی میشود برای ورود به روزگار واژگونهای که ذوق و خلاقیت، زیر امر و نهی پول از رمق میافتد و سوداگری نوکیسه با نقاب مصلحت و دوز و کلک زیر پای هنرمند و فرهنگ را رفته رفته خالی میکند....» آقای نورایی در ادامه آورده است:«در نهایت، «وقتی همه خوابیم» از همه رویدادها و اشارههای آشنا فراتر میرود و به این مطلب کلیدی میرسد که در یک جامعه آغشته به دسیسه و سودپرستی و وارونه کردن حقیقت، آدمهایی که سعی میکنند هنوز به آنچه هستند وفادار بمانند و نمیخواهند بدل را جایگزین اصل کنند و در دست بچههایشان هنوز شاهنامهای حداقل برای تماشا کردن نقاشیهایش هست، چه قدر و سهمی دارند و در این وانفسا قیمت فرهنگ اصولاً چند است؟ جواب به نحوی غمانگیز رضایتبخش نیست. با این همه، باقی ماندن بیضایی در صحنه طی این همه سال و ادامه خلاقیت به هر شکل و شیوه، و همین فیلم قرص و محکمی که با آدمهای کارآمد ساخته، نشان میدهد، کشمکش لعل با خزف در بازار فرهنگ به این زودیها تمام شدنی نیست. حتی اگر همه ما در خواب باشیم و فکر کنیم ان شاءالله گربه است.» |
نظرهای خوانندگان
نظر خواهي از تماشاگر کار بي ارزشيست که در جشنواره هاي درجه سه و چهار براي گرمي بازار خودشان مي کنند وجايزه ميدهند. اگر پسند و نظر تماشاگر ملاک باشد بايد به قول دوست فيلمشناسم فيلم گنج قارون را بهترين فيلم تمام تاريخ سينماي ايران بدانيم
-- محمدي ، Feb 4, 2009 در ساعت 03:30 PMدر حقیقت با یک بلیط دو فیلم دیدیم.موضوع فیلمی که در درون این فیلم بازی می شد نیز خیلی جالب بود.پرداختن به حاشیه ی سینمای ایران نیز کار به جایی بود.
-- بدون نام ، Feb 4, 2009 در ساعت 03:30 PMجناب محمدی
-- آریا ، Feb 6, 2009 در ساعت 03:30 PMشاید در کشوری با آزادی بیان و عقیده فرمایش شما متین باشد ولی در ایران که نه منتقد شجاعت نقد آزادانه را دارد و نه فیلمساز می تواند آزادانه فیلم بسازد و یا حتی آزادانه بیاندیشد بنظر من معتبر ترین نظر همان نظر تماشاگران است که ناشناسند و معمولا کمتر میترسند .
آقای بیضایی عزیز بیتعارف باید گفت که همیشه مشتاق دیدن اجراهای تئاتر شما و خواندن نمایشنامه ها و فیلمنامه های شما و دیدنفیلمهایتان هستم.اما واقعیت این است که پس از مهاجرت سوسن تسلیمی گویا بخشی از اندیشه ی هنری شما نیز با او مهاجرت کرده است و حضور مژده شمسایی در کارهایتان به عنوان نقش اول هیچ گاه به واقع موثر نبوده است...در مورد اینکه همه ی آدم هایتان با یک لحن و همگی از یک جنس کلمه استفاده میکنند کنار نمیآییم...منظور لاتی بودن نیست!شاید بتوان گفت مسعود کیمیایی و علی حاتمی در دیالوگ نویسی برای فیلمنامه خیلی بهتر از شما بودند...شاید درکش از سوی مخاطب بیشتر بود....اگر تماشاچی فیلم شما بعد از دیدن وقتی همه خوابیم از سینما بیرون می آید و میگوید (چرا این ها این جوری حرف میزدن؟ )مشکل از او نیست بلکه مشکل از دیالوگ است...به قول آنتوانن آرتو اگز کسی (مخاطب عوام ) امروز ادیپ را نمیفهمدمشکل از فهم مردم نیست مشکل از ادیپ است...در کار شما هم مشکل طرز دیالوگ نویسی شماست که به نظر به قدری تحت تاثیر نمایشنامه نویسی است که از بزرگنمایی از صفحه نقره ای بیرون میزند و مخاطب از جمله ها عقب میماند.این حرکت های دوربین بیش از اندازه مثل پرگار دور میزند آقای بیضایی سر گیجه ای آمیخته با نفهمی بر ما در سالن چیره شد...انتخاب نواب صفوی را دوست نداشتم چون کار را کمیک کرده بود و یک باره از جنس کارهای شما بیرون آورده بود و بیشتر به لودگی میماند...شاید اگر بازیگر چیره تری انتخاب میکردید که قالب هنرپیشه لمپن را در فیلم میشکست و ما پیش فرضی بر آن نداشتیم بهتر بود اگر این نقش را مثلا سیامک صفری بازی میکرد شاید بهتر بود اما با انتخاب حسام نواب مخاطب را کمی منگول تصور کرده اید به گمانم و این مخاطب بیچاره همان است که از ابتدای فیلم دارد پا به پای مژده خانم و جملات لایتچسبکش جلو میاید ...به سختی!...این فیلم در فیلم شدن و خواب به خواب رفتن و بازی در بازی را دوست داریم اما چیز بکری نبود....کاش سوسن تسلیمی بود تا همچنان مثل گذشته دوستتان داشتیم بهرام بیضایی بعد از سوسن تسلیمی به گمان من فرم کارهایش تغییری اساسی کرده است .ما بیشتر سحر غیر واقعی بودن فضا....لباس ها و حرف زدن های غیر واقعی اش هستیم تا غرق کار!در ضمن موسیقی کار که دزدی ملودی پدر خوانده بود کمی شوخی به نظر میرسید و کار را به طرز خنده داری کمیک میکرد...مردانی که همیشه دنبال زنان هستند و مثل جن ظاهر میشوند...!.....ما داریم در این دنیا زندگی میکنیم شما چطور؟
-- ساناز سیداصفهانی ، Feb 7, 2009 در ساعت 03:30 PM