رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > اعدام قریبالوقوع یک مجرم زیر ۱۸ سال در اصفهان | ||
اعدام قریبالوقوع یک مجرم زیر ۱۸ سال در اصفهانمحمد مصطفایی وکیل دادگستری و فعال حقوقبشر در ایران میگوید که حکم اعدام فرد دیگری به نام بهمن سلیمیان به جرم قتل در زمانی که زیر ۱۸ سال بوده، به زودی در زندان مرکزی اصفهان به اجرا در خواهد آمد. بهمن سلیمیان در سال ۱۳۷۵ در سن ۱۵ سالگی مادربزرگ خود را کشته است. بهگفته آقای مصطفایی، موکلش اعلام کرده که قصد نداشته مادر بزرگ خود را به قتل برساند و در هنگام وقوع قتل هیچگونه ارادهای نداشته و «از نظر عقلی نیز دچار مشکل بوده است.» وی همچنین گفت که بعد از وقوع این قتل، موکلش قصد خودکشی داشته است. دادگاه نخستینبار سلیمیان را به پنج سال حبس تعزیری و پرداخت دیه محکوم کرده، اما اولیای دم به حکم صادره اعتراض و پس از گذشت ۱۲ سال وی اکنون در آستانه اعدام قرار گرفته است. قرار است حکم اعدام این فرد هفتهجاری در زندان مرکزی اصفهان اجرا شود. روز ۲۹ مرداد ماه امسال نیز رضا حجازی یک محکوم دیگر دارای پرونده قتل در دوران کودکی، در زندان اصفهان در حالی اعدام شد که به وکیل او محمد مصطفایی گفته شده بود که اجرای حکم اعدام وی متوقف شده است. سازمان عفو بینالملل با صدور بیانیهای اعدام رضا حجازی را محکوم کرده است. این سازمان در این بیانیه اعلام کرده که ایران نه تنها معاهدات بینالمللی را نقض کرده بلکه قوانین خود را هم رعایت نمیکند. جمهوری اسلامی ایران با وجود تصویب معاهدات بینالمللی میثاق حقوق کودک و میثاق حقوق مدنی و سیاسی، که بر اساس آنها صدور و اجرای حکم اعدام برای افراد زیر ۱۸ سال ممنوع است و نیز اعتراضات گسترده جهانی، کماکان به صدور و اجرای حکم اعدام برای متهمان نوجوان ادامه میدهد. دولتهای اروپایی و گروههای حقوق بشر از جمهوری اسلامی به دلیل افزایش اعدامها در این کشور به ویژه از زمان آغاز طرح مبارزه با آنچه اخلال در امنیت روانی جامعه نامیده می شود، به کرات انتقاد کردهاند. اعدام نوجوانان در ایران، بر پایه یکی از قوانین اسلامی به نام قصاص انجام میگیرد. |
نظرهای خوانندگان
-- بدون نام ، Aug 24, 2008 در ساعت 10:28 AMلایحه ی فریبنده ی "ضد کودک آزاری" به مجلس میرود. شکی نیست که این لایحه در حالی که کودک هیچ "حقی" جز اطاعت ندارد، از طرفی به حکومتِ ضد زندگی لباس "دلسوز" و "مسئول" میپوشاند و از دیگر سو، ریشه های حضور خشونتِ همسوی موجود در خانواده و جامعه را لاپوشانی میکند. کدام کودکی از دخالت ها ی دائمی و فرامین پوسیده ی مادر بزرگ که به او عنوان متخصصِ تعلیم و تربیت تفویض شود خوشش بیاید و آرزوی مرگ او را نکند؟
اگر سیستم درستی داشتیم، بجای اعدامِ کودکی که در شرایطِ نامناسبی که خود در ایجادش نقشی نداشته، این آرزو را بعمل در آورده، بعد از سال ها تحملِ انواع توهین هایِ حسمی و روانی؛ این اولیایِ دمِ در واقع جانی را تحت مداوای روانی قرار میداد.
چه بی پناه است انسانی که از بد تولد در زندان زیست و در زندان هم اعدام میشود!